اصحاب کهف در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←اصحاب کهف و رقیم
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
== [[هدف]] از داستان اصحاب کهف == | == [[هدف]] از داستان اصحاب کهف == | ||
قرآن هدف از [[آشکار کردن]] [[راز]] اصحاب کهف را [[اثبات]] عملی [[رستاخیز]] [[انسانها]] دانسته است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا}}<ref>«و بدینگونه (مردم را) از حال آنان آگاهانیدیم تا بدانند که وعده خداوند راستین است و در رستخیز تردیدی نیست؛ آنگاه (مردم) در کار خویش، میان هم کشمکش کردند؛ گفتند بنایی بر (غار) آنان بسازید (تا داستانشان آشکار نگردد)- پروردگارشان بر (احوال) آنان آگاهتر است» سوره کهف، آیه ۲۱.</ref> در برخی [[روایات]] نیز آمده است که در آن [[زمان]] [[زمامدار]] [[صالح]] و موحدی بر آن [[سرزمین]] [[حکومت]] میکرد؛ امّا [[مردم]] مملکت وی به نحلههای گوناگونی گرویده بودند؛ گروهی از آنان منکر [[معاد]] بودند. این [[پادشاه]] از این وضع بسیار [[اندوهگین]] بود و همواره به [[درگاه الهی]] ناله و [[تضرع]] میکرد، تا اینکه [[خداوند]] با فاش ساختن ماجرای [[اصحاب کهف]]، معاد و [[رستاخیز]] [[انسانها]] را عملاً [[ثابت]] کرد. <ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۸۱ ـ ۸۲. </ref> برخی نیز [[اختلاف مردم]] را در [[جسمانی]] یا [[روحانی]] بودن معاد دانستهاند. <ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۸۱. </ref> پس از فاش شدن این [[راز]] مردم رهسپار [[غار]] شدند. پادشاه در حضور همگان با اصحاب کهف به [[گفتوگو]] پرداخت و [[خدا]] را بر این [[رحمت]] [[عظیم]] [[سپاس]] گفت، درحالی که پادشاه در ورودی غار ایستاده بود، اصحاب کهف به مکان خود بازگشته و در آنجا به جوار [[الهی]] شتافتند. <ref>جامعالبیان، مج۹،ج۱۵، ص۲۷۵ـ۲۷۷؛ روضالجنان، ج ۱۲، ص ۳۲۳ ـ ۳۲۵. </ref> براساس [[نقل]] منابع [[مسیحی]] آنها پس از [[گواهی دادن]] به [[معاد جسمانی]] همچون قدیسان به جوار [[حق]] شتافتند. <ref> The Encyclopedia Britannica Vol.۲۰,p.۲۷۰. And The Decline And Fall The Roman Empire, (Gibbon) Vol. I, P. ۵۴۴-۵. </ref> مردم پس از این واقعه نیز [[اختلاف]] نظر پیدا کردند. همچنانکه برخی از [[مفسران]] گفتهاند این [[تنازع]]، همان کشمکشی است که پس از اطلاع از حال اصحاب کهف و مردن آنها پس از بیدار شدن از [[خواب]] طولانی واقع شده است. در واقع میان طرفداران معاد و [[مخالفان]] آن، [[نزاع]] و بحث درگرفت؛ مخالفان میخواستند خواب و [[بیداری]] اصحاب کهف به زودی فراموش شود و این [[دلیل]] [[استوار]] و [[شاهد]] روشن را از دست [[مؤمنان]] خارج سازند، از همین رو پیشنهاد ساختن بنایی بر روی آنان دادند: {{متن قرآن|فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا}} و برای آنکه [[مردم]] دیگر در این مورد کنجکاوی نکنند و ماجرا سربسته به انجام رسد گفتند: [[خداوند]] به حال ایشان آگاهتر است: {{متن قرآن|رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ}}، ازاینرو ما را نسزد که درباره ایشان به [[منازعه]] و [[احتجاج]] بپردازیم؛ امّا [[مؤمنان راستین]] که ماجرای [[اصحاب کهف]] را شاهدی روشن برای [[اثبات معاد]] به معنای [[حقیقی]] آن میدیدند سعی در ماندگار کردن داستان در اذهان کرده و گفتند که باید بر آنان مسجدی بسازیم: {{متن قرآن|قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا}}<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۲۶۵ ـ ۲۶۷. </ref> نام این [[مسجد]] طبق برخی نقلها "التین" بود. <ref>تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۷۵. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref> | قرآن هدف از [[آشکار کردن]] [[راز]] اصحاب کهف را [[اثبات]] عملی [[رستاخیز]] [[انسانها]] دانسته است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا}}<ref>«و بدینگونه (مردم را) از حال آنان آگاهانیدیم تا بدانند که وعده خداوند راستین است و در رستخیز تردیدی نیست؛ آنگاه (مردم) در کار خویش، میان هم کشمکش کردند؛ گفتند بنایی بر (غار) آنان بسازید (تا داستانشان آشکار نگردد)- پروردگارشان بر (احوال) آنان آگاهتر است» سوره کهف، آیه ۲۱.</ref> در برخی [[روایات]] نیز آمده است که در آن [[زمان]] [[زمامدار]] [[صالح]] و موحدی بر آن [[سرزمین]] [[حکومت]] میکرد؛ امّا [[مردم]] مملکت وی به نحلههای گوناگونی گرویده بودند؛ گروهی از آنان منکر [[معاد]] بودند. این [[پادشاه]] از این وضع بسیار [[اندوهگین]] بود و همواره به [[درگاه الهی]] ناله و [[تضرع]] میکرد، تا اینکه [[خداوند]] با فاش ساختن ماجرای [[اصحاب کهف]]، معاد و [[رستاخیز]] [[انسانها]] را عملاً [[ثابت]] کرد. <ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۸۱ ـ ۸۲. </ref> برخی نیز [[اختلاف مردم]] را در [[جسمانی]] یا [[روحانی]] بودن معاد دانستهاند. <ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۸۱. </ref> پس از فاش شدن این [[راز]] مردم رهسپار [[غار]] شدند. پادشاه در حضور همگان با اصحاب کهف به [[گفتوگو]] پرداخت و [[خدا]] را بر این [[رحمت]] [[عظیم]] [[سپاس]] گفت، درحالی که پادشاه در ورودی غار ایستاده بود، اصحاب کهف به مکان خود بازگشته و در آنجا به جوار [[الهی]] شتافتند. <ref>جامعالبیان، مج۹،ج۱۵، ص۲۷۵ـ۲۷۷؛ روضالجنان، ج ۱۲، ص ۳۲۳ ـ ۳۲۵. </ref> براساس [[نقل]] منابع [[مسیحی]] آنها پس از [[گواهی دادن]] به [[معاد جسمانی]] همچون قدیسان به جوار [[حق]] شتافتند. <ref> The Encyclopedia Britannica Vol.۲۰,p.۲۷۰. And The Decline And Fall The Roman Empire, (Gibbon) Vol. I, P. ۵۴۴-۵. </ref> مردم پس از این واقعه نیز [[اختلاف]] نظر پیدا کردند. همچنانکه برخی از [[مفسران]] گفتهاند این [[تنازع]]، همان کشمکشی است که پس از اطلاع از حال اصحاب کهف و مردن آنها پس از بیدار شدن از [[خواب]] طولانی واقع شده است. در واقع میان طرفداران معاد و [[مخالفان]] آن، [[نزاع]] و بحث درگرفت؛ مخالفان میخواستند خواب و [[بیداری]] اصحاب کهف به زودی فراموش شود و این [[دلیل]] [[استوار]] و [[شاهد]] روشن را از دست [[مؤمنان]] خارج سازند، از همین رو پیشنهاد ساختن بنایی بر روی آنان دادند: {{متن قرآن|فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا}} و برای آنکه [[مردم]] دیگر در این مورد کنجکاوی نکنند و ماجرا سربسته به انجام رسد گفتند: [[خداوند]] به حال ایشان آگاهتر است: {{متن قرآن|رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ}}، ازاینرو ما را نسزد که درباره ایشان به [[منازعه]] و [[احتجاج]] بپردازیم؛ امّا [[مؤمنان راستین]] که ماجرای [[اصحاب کهف]] را شاهدی روشن برای [[اثبات معاد]] به معنای [[حقیقی]] آن میدیدند سعی در ماندگار کردن داستان در اذهان کرده و گفتند که باید بر آنان مسجدی بسازیم: {{متن قرآن|قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا}}<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۲۶۵ ـ ۲۶۷. </ref> نام این [[مسجد]] طبق برخی نقلها "التین" بود. <ref>تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۷۵. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref> | ||
==[[کهف]]== | ==[[کهف]]== |