جبر و اختیار در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
پوشیده نیست که مراد از قدریه در [[حدیث]] بالا میتواند هر دو گروه جبریه و [[مفوضه]] باشند؛ نیز از [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} نقل کردهاند: «کسی که [[گمان]] میکند [[گناهان]] بیقوه [[الهی]] تحقق مییابند، به خدا [[دروغ]] بسته است و کسی که به خدا دروغ بندد، خدا او را در [[آتش]] میافکند»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۵۸.</ref>. مراد حضرت در این حدیث، به ظاهر، مفوضهاند که معتقدند [[قوه]] ایجاد فعل در دست آدمی است و از [[اختیار]] [[خدای تعالی]] بیرون است. همچنین [[روایت]] است که روزی امیرمؤمنان{{ع}} از جایی میگذشت. به گروهی برخورد. آنان درباره «قدر» [[مجادله]] میکردند. به یکی از آنان فرمود: «تو با نیروی خدا توان انجام کار مییابی یا به [[تنهایی]]؟» مرد پاسخی نگفت. حضرت فرمود: «اگر گمان میکنی به [[یاری خدا]] بر انجام کار [[توفیق]] مییابی که این [[تفویض]] نیست و اگر میپنداری خود بر انجام کار [[توانایی]] و [[خدا]] نیز یاریات میدهد، بیگمان خویش را [[شریک]] خدا دانستهای و اگر میپنداری خود، به [[تنهایی]]، بر انجام کار [[توفیق]] مییابی، خدای را به کنار نهادهای و ادعای خدایی سر دادهای»<ref>صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۳۵۳-۳۵۲.</ref>. در این [[حدیث]] نیز حضرت [[قدرت]] و [[استطاعت]] [[انسان]] را بر [[کارها]]، بر سه وجه شمرده است که دو وجه را [[باطل]] و یک وجه را درست دانسته است. وجه درست، همان وجه نخست است؛ یعنی قدرت و استطاعت در [[اختیار]] خدا است و او لحظه لحظه آن را به [[آدمی]] عطا میکند و هیچگونه واگذاری و تفویضی در میان نیست. وجه دوم این است که آدمی به تنهایی بر انجام کار توانا نباشد؛ ولی [[قدرت الهی]] نیز یاریاش دهد و سبب تحقق فعل شود. [[اعتقاد]] به این وجه [[شرک]] محسوب میگردد. وجه سوم این است که فعل به قدرت و استطاعتی انجام گیرد که [[خدای تعالی]] به انسان را میگذارد [[امام علی]]{{ع}} کسی این وجه را باطل و قرین ادعای خدایی میداند.<ref>[[محمد بیابانی|بیابانی، محمد]]، [[جبر و اختیار و عدل الهی (مقاله)| مقاله «جبر و اختیار و عدل الهی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]] ص ۳۱۳.</ref>. | پوشیده نیست که مراد از قدریه در [[حدیث]] بالا میتواند هر دو گروه جبریه و [[مفوضه]] باشند؛ نیز از [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} نقل کردهاند: «کسی که [[گمان]] میکند [[گناهان]] بیقوه [[الهی]] تحقق مییابند، به خدا [[دروغ]] بسته است و کسی که به خدا دروغ بندد، خدا او را در [[آتش]] میافکند»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۵۸.</ref>. مراد حضرت در این حدیث، به ظاهر، مفوضهاند که معتقدند [[قوه]] ایجاد فعل در دست آدمی است و از [[اختیار]] [[خدای تعالی]] بیرون است. همچنین [[روایت]] است که روزی امیرمؤمنان{{ع}} از جایی میگذشت. به گروهی برخورد. آنان درباره «قدر» [[مجادله]] میکردند. به یکی از آنان فرمود: «تو با نیروی خدا توان انجام کار مییابی یا به [[تنهایی]]؟» مرد پاسخی نگفت. حضرت فرمود: «اگر گمان میکنی به [[یاری خدا]] بر انجام کار [[توفیق]] مییابی که این [[تفویض]] نیست و اگر میپنداری خود بر انجام کار [[توانایی]] و [[خدا]] نیز یاریات میدهد، بیگمان خویش را [[شریک]] خدا دانستهای و اگر میپنداری خود، به [[تنهایی]]، بر انجام کار [[توفیق]] مییابی، خدای را به کنار نهادهای و ادعای خدایی سر دادهای»<ref>صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۳۵۳-۳۵۲.</ref>. در این [[حدیث]] نیز حضرت [[قدرت]] و [[استطاعت]] [[انسان]] را بر [[کارها]]، بر سه وجه شمرده است که دو وجه را [[باطل]] و یک وجه را درست دانسته است. وجه درست، همان وجه نخست است؛ یعنی قدرت و استطاعت در [[اختیار]] خدا است و او لحظه لحظه آن را به [[آدمی]] عطا میکند و هیچگونه واگذاری و تفویضی در میان نیست. وجه دوم این است که آدمی به تنهایی بر انجام کار توانا نباشد؛ ولی [[قدرت الهی]] نیز یاریاش دهد و سبب تحقق فعل شود. [[اعتقاد]] به این وجه [[شرک]] محسوب میگردد. وجه سوم این است که فعل به قدرت و استطاعتی انجام گیرد که [[خدای تعالی]] به انسان را میگذارد [[امام علی]]{{ع}} کسی این وجه را باطل و قرین ادعای خدایی میداند.<ref>[[محمد بیابانی|بیابانی، محمد]]، [[جبر و اختیار و عدل الهی (مقاله)| مقاله «جبر و اختیار و عدل الهی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]] ص ۳۱۳.</ref>. | ||
==[[دانش]] و توان [[الهی]]== | |||
از اشکالهای مهمی که گفتهاند یکی این است که اگر [[خداوند متعال]] از پیش به کارهای [[بندگان]] [[آگاه]] است، یا اگر این [[کارها]] با همان [[دانش الهی]] تحقق مییابند، پس چارهای جز [[اعتقاد]] به [[جبر]] باقی نمیماند. در پاسخ گفتهاند: تعلق دانش به کار اختیاری [[انسان]]، موجب جبر نمیشود؛ زیرا کارهای بندگان با قید «اختیاری بودن» به دانش الهی تعلق مییابند؛ یعنی [[خدای تعالی]] میداند که فلان شخص کاری را در هنگامی ویژه با کمال [[آزادی]] و [[اختیار]] انجام خواهد داد. درباره توان و [[قدرت الهی]] و ارتباطش با کارهای بندگان، [[اشاعره]] با [[اثبات]] قدرت الهی در کارهای بندگان به جبر قائل شده و [[مفوضه]] برای گریختن از این مشکل، شمول قدرت الهی را بر کارهای بندگان [[نفی]] کردهاند. [[قاضی]] عبدالرحمان [[ایجی]] در پاسخ به اینکه آیا تعلق دو [[قدرت]] بر مقدور واحد ممکن است یا نه، میگوید: «[[ابوالحسن اشعری]] و اشاعره آن را به گونه مطلق ممکن دانستهاند. البته بنابر اینکه قدرت خدای تعالی شامل [[افعال عباد]] است و عباد دارای قدرتی غیرمؤثرند. ولی [[معتزله]] آن را به گونه مطلق محال میدانند؛ زیرا آنان معتقدند که اگر هر دو قدرت مؤثر باشند، تمانع پدید میآید»<ref>المواقف، ص۱۴۸.</ref>. [[فخر رازی]] در این باره مینویسد: «ابوالحسن اشعری [[معتقد]] است که قدرت [[عبد]] به هیچ وجه در مقدورش تأثیر ندارد، بلکه قدرت و مقدور او هر دو به قدرت الهی تحقق مییابند... و همه معتزله بر آنند که [[بنده]] [[افعال]] خویش را تنها خود و به اختیار، نه به ایجاب، ایجاد میکند»<ref>رازی، فخرالدین، المحصل، ص۱۹۴.</ref>. | |||
در برابر این دو [[نظریه]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میفرماید: «بیگمان او مالک هر آن چیزی است که به تملیک شما درآورده است و توانا است به آنچه شما را بر آن توانا کرده است»<ref>بحارالانوار، ج۵، ص۱۲۳.</ref>. بنابراین، [[خداوند سبحان]] قدرت و [[استطاعت]] را به بندگانش تملیک کرده، آنان کارهای خویش را با این قدرت و استطاعت انجام میدهند و چنین نیست که [[خداوند متعال]] خویش را از این [[قدرت]] بیبهره کرده باشد؛ بلکه در همین حال به همین قدرت و [[استطاعت]] مالکتر است؛ یعنی هرگاه بخواهد و [[اراده]] کند، آن را از آنان باز میستاند.<ref>[[محمد بیابانی|بیابانی، محمد]]، [[جبر و اختیار و عدل الهی (مقاله)| مقاله «جبر و اختیار و عدل الهی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]] ص ۳۱۹.</ref>. | |||
==[[مشیت]] و [[اراده الهی]]== | |||
در [[روایات اهلبیت]]{{عم}}، بهویژه [[امیرمؤمنان]]{{ع}} مشیت و اراده دو [[حقیقت]] مستقل و از [[کمالات]] فعلی [[حق تعالی]] هستند. [[امام رضا]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|الْمَشِيَّةُ وَ الْإِرَادَةُ مِنْ صِفَاتِ الْأَفْعَالِ}}<ref>التوحید، ص۳۳۸.</ref>؛ «مشیت و اراده از صفات افعالند». در روایتی دیگر مشیت، آغاز و شروع فعل، و اراده، ثبوت فعل شناسانده شدهاند<ref>بحارالانوار، ج۵، ص۱۲۲.</ref>. نیز در روایتی مشیت به معنای اهتمام و تصمیم به [[خلق]] شیء و اراده به معنای اتمام آن آمده است<ref>بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۵۶.</ref>؛ چنانکه در جایی دیگر آمده است: «مشیت ذکر اول است و اراده [[عزم]] بر آن»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۵۷.</ref>. [[روایات]]، [[تفسیر]] مشیت و اراده را به [[علم]]، [[انکار]] کردهاند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۰۹.</ref>. از این روایات برمیآید که اولاً مشیت و اراده دو حقیقت جداگانهاند و ثانیاً مشیت در [[مقام]] فعل پیش از اراده است و اراده بر چیزی تعلق میگیرد که پیش از آن مشیت بر آن قرار گرفته است. مشیت به واسطه اراده تثبیت میشود و به تعبیری دیگر به اتمام میرسد. پس ممکن است اموری در مقام مشیت موجود باشند، ولی اراده بدانها تعلق نگیرد. اما ممکن نیست اراده به چیزی تعلق گیرد، بیآنکه مشیت به آن تعلق گرفته باشد. افزون بر این، در روایات آمده است که چیزی در [[زمین]] و [[آسمان]] روی نمیدهد جز آنکه به مشیت و اراده و قدر و [[قضای الهی]] باشد: {{متن حدیث|يَكُونُ شَيْءٌ إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَ أَرَادَ وَ قَدَّرَ وَ قَضَى}}<ref>بحارالانوار، ج۵، ص۱۲۲. نیز ر.ک: الکافی، ج۱، ص۱۴۹.</ref>. [[افعال عباد]] نیز از این [[قانون]] بیرون نیستند و مشیت و اراده و قدر و قضای الهی بر افعال عباد نیز تعلق میگیرد، بلکه در برخی [[روایات]] بر این [[حقیقت]] تصریح شده است؛ چنانکه [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میفرماید: | |||
[[اعمال]] بر سه گونهاند: [[فرایض]]، [[فضایل]] و [[معاصی]]. فرایض به [[امر خداوند]] و [[رضا]] و [[قضا و قدر]] و [[مشیت]] و [[دانش الهی]] است؛ ولی فضایل به [[امر خدا]] نیستند؛ بلکه به رضا و [[قضا]] و مشیت و [[دانش]] الهیاند. معاصی نیز به امر خدا نیستند؛ بلکه به قضا و قدر و مشیت و دانش الهی صورت میگیرند<ref>صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص۱۶۸.</ref>. | |||
[[امام علی]]{{ع}} در این [[روایت]] به صراحت [[مشیت الهی]] را در همه گونههای [[افعال عباد]]، ساری و جاری دانسته است و چنانکه گذشت، روایات دیگر [[امامان]] نیز بر این معنا پای میفشارند. روشن است که بدینسان، [[نظریه تفویض]] [[باطل]] میشود؛ زیرا صاحبان این نظریه نه تنها [[قدرت الهی]] را از کارهای [[بشر]] [[نفی]] میکنند، بلکه دست مشیت و [[اراده الهی]] را نیز از افعال عباد کوتاه میشمارند. در برابر اینان، امام علی{{ع}} مشیت و اراده الهی را در همه امور عالم جاری میداند و بر آن است که هر فعلی از هر شخصی در هر جا که سر زند، باید [[خدای تعالی]] آن را بخواهد و به پدید آمدنش [[اذن]] دهد. با این حال، تعلق مشیت و اراده الهی به صدور معاصی از [[بندگان]]، به این معنا نیست که [[خداوند]] از معاصی بندگان [[خشنود]] میگردد و آنان را برای انجام [[گناهان]] [[ستایش]] میکند. خداوند بندگان خویش را مختار [[آفریده]] و با اینکه از گناهان خشنود نیست، دست بندگان را در [[گناه]] باز نهاده است. [[امام رضا]]{{ع}} در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا}}<ref>«و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>، میفرماید: «خداوند فرموده است: اگر میخواستم، آنان به [[اجبار]] و [[اضطرار]] در [[دنیا]] [[ایمان]] میآوردند و اگر آنان را به ایمان وامیداشتم، سزاوار [[ثواب]] و [[ستایش]] من نمیشدند؛ ولی من [[ایمان]] آنان را به [[اختیار]] و بیاجبار میخواهم»<ref>التوحید، ص۳۴۲.</ref>. همچنین [[روایت]] است که [[امام علی]]{{ع}} فرمود: | |||
[[مسلمانان]] به [[رسول خدا]]{{صل}} گفتند: «اگر شماری از [[مردم]] را وادار کنی که ایمان آورند، بر شمارمان افزوده میگردد و بر [[دشمنان]] [[برتری]] مییابیم». رسول خدا{{صل}} فرمود: «نمیخواهم به لقای [[خدا]] [[روم]] در حالی که بدعتی نهادهام و چیزی بر [[دین]] افزودهام و من خود را به [[زحمت]] نمیاندازم». آنگاه [[خداوند متعال]] آیهای نازل کرد و فرمود: «اگر پروردگارت میخواست، همه [[اهل]] [[زمین]] ایمان میآوردند»<ref>یونس، آیه ۱۰۰.</ref>.<ref>[[محمد بیابانی|بیابانی، محمد]]، [[جبر و اختیار و عدل الهی (مقاله)| مقاله «جبر و اختیار و عدل الهی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]] ص ۳۲۰.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |