جبر و اختیار در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
[[امام علی]]{{ع}} در این [[روایت]] به صراحت [[مشیت الهی]] را در همه گونههای [[افعال عباد]]، ساری و جاری دانسته است و چنانکه گذشت، روایات دیگر [[امامان]] نیز بر این معنا پای میفشارند. روشن است که بدینسان، [[نظریه تفویض]] [[باطل]] میشود؛ زیرا صاحبان این نظریه نه تنها [[قدرت الهی]] را از کارهای [[بشر]] [[نفی]] میکنند، بلکه دست مشیت و [[اراده الهی]] را نیز از افعال عباد کوتاه میشمارند. در برابر اینان، امام علی{{ع}} مشیت و اراده الهی را در همه امور عالم جاری میداند و بر آن است که هر فعلی از هر شخصی در هر جا که سر زند، باید [[خدای تعالی]] آن را بخواهد و به پدید آمدنش [[اذن]] دهد. با این حال، تعلق مشیت و اراده الهی به صدور معاصی از [[بندگان]]، به این معنا نیست که [[خداوند]] از معاصی بندگان [[خشنود]] میگردد و آنان را برای انجام [[گناهان]] [[ستایش]] میکند. خداوند بندگان خویش را مختار [[آفریده]] و با اینکه از گناهان خشنود نیست، دست بندگان را در [[گناه]] باز نهاده است. [[امام رضا]]{{ع}} در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا}}<ref>«و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>، میفرماید: «خداوند فرموده است: اگر میخواستم، آنان به [[اجبار]] و [[اضطرار]] در [[دنیا]] [[ایمان]] میآوردند و اگر آنان را به ایمان وامیداشتم، سزاوار [[ثواب]] و [[ستایش]] من نمیشدند؛ ولی من [[ایمان]] آنان را به [[اختیار]] و بیاجبار میخواهم»<ref>التوحید، ص۳۴۲.</ref>. همچنین [[روایت]] است که [[امام علی]]{{ع}} فرمود: | [[امام علی]]{{ع}} در این [[روایت]] به صراحت [[مشیت الهی]] را در همه گونههای [[افعال عباد]]، ساری و جاری دانسته است و چنانکه گذشت، روایات دیگر [[امامان]] نیز بر این معنا پای میفشارند. روشن است که بدینسان، [[نظریه تفویض]] [[باطل]] میشود؛ زیرا صاحبان این نظریه نه تنها [[قدرت الهی]] را از کارهای [[بشر]] [[نفی]] میکنند، بلکه دست مشیت و [[اراده الهی]] را نیز از افعال عباد کوتاه میشمارند. در برابر اینان، امام علی{{ع}} مشیت و اراده الهی را در همه امور عالم جاری میداند و بر آن است که هر فعلی از هر شخصی در هر جا که سر زند، باید [[خدای تعالی]] آن را بخواهد و به پدید آمدنش [[اذن]] دهد. با این حال، تعلق مشیت و اراده الهی به صدور معاصی از [[بندگان]]، به این معنا نیست که [[خداوند]] از معاصی بندگان [[خشنود]] میگردد و آنان را برای انجام [[گناهان]] [[ستایش]] میکند. خداوند بندگان خویش را مختار [[آفریده]] و با اینکه از گناهان خشنود نیست، دست بندگان را در [[گناه]] باز نهاده است. [[امام رضا]]{{ع}} در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا}}<ref>«و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>، میفرماید: «خداوند فرموده است: اگر میخواستم، آنان به [[اجبار]] و [[اضطرار]] در [[دنیا]] [[ایمان]] میآوردند و اگر آنان را به ایمان وامیداشتم، سزاوار [[ثواب]] و [[ستایش]] من نمیشدند؛ ولی من [[ایمان]] آنان را به [[اختیار]] و بیاجبار میخواهم»<ref>التوحید، ص۳۴۲.</ref>. همچنین [[روایت]] است که [[امام علی]]{{ع}} فرمود: | ||
[[مسلمانان]] به [[رسول خدا]]{{صل}} گفتند: «اگر شماری از [[مردم]] را وادار کنی که ایمان آورند، بر شمارمان افزوده میگردد و بر [[دشمنان]] [[برتری]] مییابیم». رسول خدا{{صل}} فرمود: «نمیخواهم به لقای [[خدا]] [[روم]] در حالی که بدعتی نهادهام و چیزی بر [[دین]] افزودهام و من خود را به [[زحمت]] نمیاندازم». آنگاه [[خداوند متعال]] آیهای نازل کرد و فرمود: «اگر پروردگارت میخواست، همه [[اهل]] [[زمین]] ایمان میآوردند»<ref>یونس، آیه ۱۰۰.</ref>.<ref>[[محمد بیابانی|بیابانی، محمد]]، [[جبر و اختیار و عدل الهی (مقاله)| مقاله «جبر و اختیار و عدل الهی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]] ص ۳۲۰.</ref>. | [[مسلمانان]] به [[رسول خدا]]{{صل}} گفتند: «اگر شماری از [[مردم]] را وادار کنی که ایمان آورند، بر شمارمان افزوده میگردد و بر [[دشمنان]] [[برتری]] مییابیم». رسول خدا{{صل}} فرمود: «نمیخواهم به لقای [[خدا]] [[روم]] در حالی که بدعتی نهادهام و چیزی بر [[دین]] افزودهام و من خود را به [[زحمت]] نمیاندازم». آنگاه [[خداوند متعال]] آیهای نازل کرد و فرمود: «اگر پروردگارت میخواست، همه [[اهل]] [[زمین]] ایمان میآوردند»<ref>یونس، آیه ۱۰۰.</ref>.<ref>[[محمد بیابانی|بیابانی، محمد]]، [[جبر و اختیار و عدل الهی (مقاله)| مقاله «جبر و اختیار و عدل الهی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]] ص ۳۲۰.</ref>. | ||
==[[خالقیت]] [[خداوند]]== | |||
از مباحث مهم در مسئله [[جبر و اختیار]]، مبحث «[[خلق]] [[افعال عباد]]» است که [[دانشمندان]] بزرگ، رسالههایی بیشمار در این باره نوشتهاند. [[اعتقاد]] به خالقیت [[خدای تعالی]] از انگیزههای اعتقاد به [[جبر]] است. جبرگرایان با مطرح ساختن [[توحید افعالی]] و اینکه مؤثری جز خدای تعالی نیست. خالقیت را منحصر به خداوند دانسته و وجود هر خالقی جز او را [[نفی]] کردهاند. آنان حتی فعل [[آدمی]] را نیز به گونه مستقیم مخلوق خدای تعالی میدانند و هر گونه تأثیری را از آدمی در ایجاد فعل سلب میکنند. | |||
چنانکه گذشت، در آغاز، [[جهمیه]] و سپس [[اشاعره]] بر این نظریه پای فشردند و کوشیدند نظریه خویش را به [[آیات]] و [[روایات]] مستند کنند. در برابر، [[معتزله]] [[انسان]] را به گونه مستقل، [[خالق]] [[افعال]] خویش دانسته و خالقیت خدای تعالی را نسبت به افعال عباد نفی کردهاند و بلکه وجود هر گونه تأثیری از خدای تعالی را در ایجاد فعل [[بنده]] ناممکن میشمارند. [[تفتازانی]] از کتاب [[ارشاد]] [[امام الحرمین]] نقل کرده است که معتزله و [[پیروان]] کجاندیش آنان میگویند: «[[بندگان]]، افعال خود را خود پدید میآورند و به [[قدرت]] خود آنها را اختراع میکنند. پیشینیانشان، به هیچ روی [[آدمیان]] را خالق نمیخواندند؛ زیرا در عهدی [[زندگی]] میکردند که همه [[علما]] [[اجماع]] داشتند که خالقی جز [[خدا]] نیست؛ ولی متأخرانشان بنده را به [[حقیقت]] خالق مینامند»<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۴، ص۲۲۲.</ref>. | |||
[[علمای شیعه]] با نظر به [[روایات اهلبیت]]{{عم}} ایجاد و احداث فعل را به پای بنده مینویسند و آن را با خالقیت خدای تعالی در تضاد نمیدانند؛ بلکه برخی از آنان انسان را خالق افعال خود میشمارند. [[شیخ مفید]] بر آن است که بندگان به فعل و احداث و اختراع و [[صنعت]] و اکتساب موصوفند<ref>شیخ مفید، محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ص۶۲.</ref>. [[علامه حلی]] میگوید: «[[امامیه]] و معتزله بر آنند که [[آفریدگان]]، فاعلند و این حقیقتی ضروری و بدیهی است؛ زیرا هیچ [[خردمندی]] شکی به خود راه نمیدهد که میان حرکتهای اختیاری و [[اضطراری]] تفاوت است و.... [[اشاعره]] در این امر [[مخالفت]] کرده و بر آن رفتهاند که در عالم مؤثری جز [[خدا]] نیست»<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق وکشف الصدق، ص١۰١.</ref>. نیز مینویسد: «چگونه خالقی جز خدا نیست، در حالی که [[خداوند متعال]] میفرماید: {{متن قرآن|فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref>«سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.</ref> <ref>نهج الحق وکشف الصدق، ص۱۱۰.</ref>. | |||
از آنچه گذشت، آشکار شد که همه خلایق به [[خدای تعالی]] نیازمند و [[فقیر]] و محتاج محضند و هر چه دارند، از خدای تعالی است. او است که [[کمالات]] را به آنها تملیک میکند و یکی از کمالاتی که به [[انسان]] عطا کرده است، فاعلیت و [[خالقیت]] است. میدانیم که [[خلق]]، [[احیا]]، [[اماته]]، [[رزق]] و... از [[افعال]] خاص الهیاند و [[خالق]]، [[محیی]]، [[رازق]] و... تنها خدا است؛ ولی خداوند متعال در کتاب خویش این افعال را به برخی [[فرشتگان]] و [[آدمیان]] نیز نسبت داده است. این بدان معنا نیست که خداوند متعال این [[کارها]] را به آنان واگذارده و آنان بیهیچگونه نیازی به خدا و به گونه مستقل این کارها را پدید میآورند، بلکه هر موجودی لحظه به لحظه مورد توجه و فضل و [[احسان الهی]] است؛ ولی هیچ مانعی نیست که خداوند متعال به آفریدهای از آفریدگانش توان [[میراندن]] و [[زنده کردن]] و [[آفریدن]] دهد و در همان حال، خود، [[مالکیت]] و سلطهاش بر آن نیرومندتر و استوارتر باشد. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|فَإِنَّمَا أَنَا وَ أَنْتُمْ عَبِيدٌ مَمْلُوكُونَ لِرَبٍّ لَا رَبَّ غَيْرُهُ يَمْلِكُ مِنَّا مَا لَا نَمْلِكُ مِنْ أَنْفُسِنَا}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref>؛ «بیگمان، من و شما [[بندگان]] مملوک آن پروردگاریم که جز او پروردگاری نیست؛ کسی که از [[جان]] ما، آنچه را خود مالکش نیستیم، مالک است». نیز میفرماید: | |||
{{متن حدیث|وَ بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ عَادَاهُ الْجَاهِلُونَ وَ بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ ابْتَغَى مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ خَلَائِقِهِ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ... هُوَ حَيَاةُ كُلِّ شَيْءٍ وَ نُورُ كُلِّ شَيْءٍ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۱۲۹.</ref>؛ با [[عظمت]] و [[نور]] خود او است که [[نادانان]] با او [[دشمنی]] میکنند و با عظمت و نور او است که [[آفریدگان]] در [[آسمانها]] و [[زمین]] برای رسیدن بدو وسیلهای میجویند و... [[خداوند]] زندگانی و نور هر چیز است. | |||
پس، کمال عظمت و [[قدرت]] و [[سلطه]] او است که میآفریند و به آفریدهاش قدرت و [[اختیار]] و [[آزادی]] میدهد که با [[خالق]] و مالک خویش [[ناسازگاری]] کند و این ناسازگاری و [[نافرمانی]] فعل [[بنده]] است و همو آن را پدید میآورد، ولی همین پدید آوردن بیاذن [[الهی]] نیست. | |||
اینکه خالق تنها [[خدا]] است و در دار وجود مؤثری جز او نیست، از سویی درست است و از سویی نادرست. از آن سو که هیچ جنبندهای بیاذن و [[قضا و قدر]] و [[اراده]] و [[مشیت الهی]] نمیجنبد، درست است، ولی از آن سو که همه خلایق به تملیک الهی مالک قدرت و [[استطاعت]] و اختیار شدهاند و کارهایشان مستند به خود است و آنها نیز مؤثرند، درست نیست. [[علامه مجلسی]] میگوید: «شکی نیست که خالق اجسام جز خدا کسی نیست، ولی [[اشاعره]] درباره [[اعراض]] بر آنند که آنها نیز مخلوق [[خدای تعالی]] هستند و [[امامیه]] و [[معتزله]] برآنند که [[افعال]] و حرکات [[آدمیان]] به قدرت و اختیار خود است و آنها خالق افعال خویشند»<ref>بحارالانوار، ج۴، ص۱۴۸.</ref>. چنین نیست که امامیه نیز مانند معتزله [[انسان]] را دارای قدرت و اختیار مستقل بدانند، بلکه مراد آنان همان {{متن حدیث|أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْنِ}} است که [[امامان شیعه]]{{عم}} فرمودهاند. پس نمیشود به امامیه خرده گرفت که نسبت [[خلق]]، به معنای ایجاد، به انسان موجب [[شرک]] است؛ زیرا شرک آن است که انسان را در ایجاد و خلق مستقل بدانیم؛ یعنی او را همانند [[خداوند متعال]] و در عرض [[خالقیت]] او بشماریم. از این رو است که [[امام رضا]]{{ع}} خالقیت [[تکوینی]] - یا موجدیت - خداوند متعال را نسبت به کارهای [[بندگان]] [[نفی]] میکند و میفرماید: «[[افعال]] بندگان، مخلوق خدایند به [[خلق]] تقدیری نه خلق تکوینی»<ref>صدوق، محمد بن علی، عیون الأخبار، ج۲، ص۱۲۵.</ref>؛ یعنی تقدیر و اندازهگیری افعال [[آدمیان]] فعل [[خدا]] است نه ایجادشان.<ref>[[محمد بیابانی|بیابانی، محمد]]، [[جبر و اختیار و عدل الهی (مقاله)| مقاله «جبر و اختیار و عدل الهی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]] ص ۳۲۳.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |