زید بن حارثه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'حنظله' به 'حنظله'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
جز (جایگزینی متن - 'حنظله' به 'حنظله')
 
خط ۲۹: خط ۲۹:


== زید پس از [[مهاجرت]] به [[مدینه]] ==
== زید پس از [[مهاجرت]] به [[مدینه]] ==
زید پس از مهاجرت به مدینه در [[قبا]] در [[منزل]] [[کلثوم بن هدم]] یا [[سعد بن خیثمه]] ساکن شد <ref> السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۷۸؛ الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۳۲.</ref> و زمانی که [[رسول خدا]] {{صل}} در [[مدینه]] به [[خانه]] [[ابو ایوب انصاری]] رفت، [[زید]] را همراه [[ابو رافع]] با دو شتر و ۵۰۰ [[درهم]]، روانه [[مکه]] کرد.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۱۸۳؛ ج۸، ص۴۹.</ref> زید در قُدَید در میانه [[راه]] سه شتر خرید و به مکه رفت و [[فاطمه]]، [[ام‌کلثوم]] و [[سوده دختر زمعه]] [[همسر رسول خدا]] {{صل}}،<ref> المعجم الکبیر، ج۲۳، ص۲۵؛ الاستیعاب، ج۴، ص ۱۹۳۷؛ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۲۵۲.</ref> همچنین همسرش [[ام ایمن]] و [[اسامه]] فرزندش را به مدینه آورد.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۱۸۳.</ref> در [[سال دوم هجری]] رسول خدا {{صل}} میان او و [[اسید بن حضیر]] [[اوسی]] [[انصاری]] [[پیمان برادری]] بست.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۳۲؛ المحبر، ص۷۱؛ رجال الطوسی، ص۲۳.</ref> پیمان برادری او و [[حمزه]] <ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۵؛ الطبقات، ابن سعد، ج، ص ۳۲؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۴۱؛ ج۵، ص۸۵.</ref> احتمالاً به دوره حضور آنان در مکه باز می‌گردد. در همین سال [[زید]] در سریه حمزه همراه تنی چند از [[مهاجران]] [[مأمور]] شدند به سیف‌البحر رفته و مانع عبور کاروان [[قریش]] شوند؛ ولی در این اعزام، [[جنگی]] درنگرفت؛<ref> المغازی، ج۱، ص ۹.</ref> همچنین رسول خدا {{صل}} [[زید بن حارثه]] را به [[نیابت]] از خود در مدینه قرار داد <ref> المغازی، ج۱، ص۷؛ الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۶.</ref> و در جست‌وجوی [[کُرز بن جابر فَهری]] که به گله‌های مدینه دستبرد زده بود حرکت کرد؛ اما [[کرز]] گریخت و آن [[حضرت]] به او دست نیافت.<ref>المغازی، ج۱، ص۷؛ الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۶.</ref> در اوایل سال سوم، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} زید را به [[فرماندهی]] گروهی به جاده [[عراق]] به مکه فرستاد تا کاروان قریش را که از مسیر ساحلی به مسیر [[نجد]] [[تغییر]] مسیر داده بود [[مصادره]] کند.<ref> السیرة النبویه، ج۱، ص۶۰۱؛ الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۲۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۹۲.</ref> زید راه را برکاروان قریش بست و پس از فرار [[ابوسفیان]] و دیگر سران قریش، [[اموال]] کاروان را نزد [[پیامبر]] آورد و ایشان پس از جدا کردن [[خمس]] آن، بقیه را میان افراد حاضر در این اعزام قسمت کرد.<ref> المغازی، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۸؛ الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۲۷؛ ج۳، ص۳۳.</ref> چند ماه بعد [[زید]] در [[نبرد بدر]] شرکت کرد و در [[قتل]] [[حنظله]] پسر [[ابوسفیان]] سهیم بود <ref> المغازی، ج ۱، ص ۱۵۳؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷۰۸؛ الدرر، ص۱۱۰.</ref>. وی که در مسیر رفت با [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[علی]] {{ع}} یک شتر داشتند و به نوبت بر آن می‌نشستند،<ref>المغازی، ج۱، ص۲۴.</ref> در مسیر بازگشت بر شتر پیامبر سوار شد تا پیش از دیگران خبر این [[پیروزی]] را به ساکنان [[مدینه]] برساند.<ref>المغازی، ج۱، ص۱۱۴-۱۱۵، السیرة النبویه، ج۲، ص ۶۱۵؛ تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۰۳.</ref> هنگامی که زید به مدینه رسید فریاد زد که [[عتبه]] و [[شیبه]] [[فرزندان]] [[ربیعه]] و نبیه و منبّه از فرزندان [[حجاج]]،<ref> تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۸.</ref>[[ابوجهل]]، [[ابوالبَختری بن هشام]]، [[زَمَعة بن اسود]] و [[اُمیّة بن خَلف]] کشته شدند و [[سهیل بن عمرو]] و ذو الانیاب و گروهی هم [[اسیر]] شدند؛ ولی [[منافقان]] و [[یهود]] سخنان او را [[باور]] نکرده، [[گمان]] کردند زید براثر کشته شدن پیامبر و گریختن از معرکه، دیوانه شده است. این امر [[نگرانی]] و [[خشم]] [[مسلمانان]] را در پی داشت تا اینکه پیامبر {{صل}} همراه [[اسیران]] وارد مدینه شد.<ref>المغازی، ج۱، ص۱۱۵.</ref> در [[سال سوم هجری]] [[زید]] در [[جنگ احد]] شرکت کرد <ref> الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۳۳.</ref> و یکی از تیراندازانی بود که نمی‌بایست موضع خود را رها کنند.<ref> المغازی، ج۱، ص۲۴۳.</ref>
زید پس از مهاجرت به مدینه در [[قبا]] در [[منزل]] [[کلثوم بن هدم]] یا [[سعد بن خیثمه]] ساکن شد <ref> السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۷۸؛ الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۳۲.</ref> و زمانی که [[رسول خدا]] {{صل}} در [[مدینه]] به [[خانه]] [[ابو ایوب انصاری]] رفت، [[زید]] را همراه [[ابو رافع]] با دو شتر و ۵۰۰ [[درهم]]، روانه [[مکه]] کرد.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۱۸۳؛ ج۸، ص۴۹.</ref> زید در قُدَید در میانه [[راه]] سه شتر خرید و به مکه رفت و [[فاطمه]]، [[ام‌کلثوم]] و [[سوده دختر زمعه]] [[همسر رسول خدا]] {{صل}}،<ref> المعجم الکبیر، ج۲۳، ص۲۵؛ الاستیعاب، ج۴، ص ۱۹۳۷؛ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۲۵۲.</ref> همچنین همسرش [[ام ایمن]] و [[اسامه]] فرزندش را به مدینه آورد.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۱۸۳.</ref> در [[سال دوم هجری]] رسول خدا {{صل}} میان او و [[اسید بن حضیر]] [[اوسی]] [[انصاری]] [[پیمان برادری]] بست.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۳۲؛ المحبر، ص۷۱؛ رجال الطوسی، ص۲۳.</ref> پیمان برادری او و [[حمزه]] <ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۵؛ الطبقات، ابن سعد، ج، ص ۳۲؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۴۱؛ ج۵، ص۸۵.</ref> احتمالاً به دوره حضور آنان در مکه باز می‌گردد. در همین سال [[زید]] در سریه حمزه همراه تنی چند از [[مهاجران]] [[مأمور]] شدند به سیف‌البحر رفته و مانع عبور کاروان [[قریش]] شوند؛ ولی در این اعزام، [[جنگی]] درنگرفت؛<ref> المغازی، ج۱، ص ۹.</ref> همچنین رسول خدا {{صل}} [[زید بن حارثه]] را به [[نیابت]] از خود در مدینه قرار داد <ref> المغازی، ج۱، ص۷؛ الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۶.</ref> و در جست‌وجوی [[کُرز بن جابر فَهری]] که به گله‌های مدینه دستبرد زده بود حرکت کرد؛ اما [[کرز]] گریخت و آن [[حضرت]] به او دست نیافت.<ref>المغازی، ج۱، ص۷؛ الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۶.</ref> در اوایل سال سوم، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} زید را به [[فرماندهی]] گروهی به جاده [[عراق]] به مکه فرستاد تا کاروان قریش را که از مسیر ساحلی به مسیر [[نجد]] [[تغییر]] مسیر داده بود [[مصادره]] کند.<ref> السیرة النبویه، ج۱، ص۶۰۱؛ الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۲۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۹۲.</ref> زید راه را برکاروان قریش بست و پس از فرار [[ابوسفیان]] و دیگر سران قریش، [[اموال]] کاروان را نزد [[پیامبر]] آورد و ایشان پس از جدا کردن [[خمس]] آن، بقیه را میان افراد حاضر در این اعزام قسمت کرد.<ref> المغازی، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۸؛ الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۲۷؛ ج۳، ص۳۳.</ref> چند ماه بعد [[زید]] در [[نبرد بدر]] شرکت کرد و در [[قتل]] حنظله پسر [[ابوسفیان]] سهیم بود <ref> المغازی، ج ۱، ص ۱۵۳؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷۰۸؛ الدرر، ص۱۱۰.</ref>. وی که در مسیر رفت با [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[علی]] {{ع}} یک شتر داشتند و به نوبت بر آن می‌نشستند،<ref>المغازی، ج۱، ص۲۴.</ref> در مسیر بازگشت بر شتر پیامبر سوار شد تا پیش از دیگران خبر این [[پیروزی]] را به ساکنان [[مدینه]] برساند.<ref>المغازی، ج۱، ص۱۱۴-۱۱۵، السیرة النبویه، ج۲، ص ۶۱۵؛ تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۰۳.</ref> هنگامی که زید به مدینه رسید فریاد زد که [[عتبه]] و [[شیبه]] [[فرزندان]] [[ربیعه]] و نبیه و منبّه از فرزندان [[حجاج]]،<ref> تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۸.</ref>[[ابوجهل]]، [[ابوالبَختری بن هشام]]، [[زَمَعة بن اسود]] و [[اُمیّة بن خَلف]] کشته شدند و [[سهیل بن عمرو]] و ذو الانیاب و گروهی هم [[اسیر]] شدند؛ ولی [[منافقان]] و [[یهود]] سخنان او را [[باور]] نکرده، [[گمان]] کردند زید براثر کشته شدن پیامبر و گریختن از معرکه، دیوانه شده است. این امر [[نگرانی]] و [[خشم]] [[مسلمانان]] را در پی داشت تا اینکه پیامبر {{صل}} همراه [[اسیران]] وارد مدینه شد.<ref>المغازی، ج۱، ص۱۱۵.</ref> در [[سال سوم هجری]] [[زید]] در [[جنگ احد]] شرکت کرد <ref> الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۳۳.</ref> و یکی از تیراندازانی بود که نمی‌بایست موضع خود را رها کنند.<ref> المغازی، ج۱، ص۲۴۳.</ref>


زید پس از [[غزوه حمراء الاسد]] که یک [[روز]] پس از [[نبرد]] [[احد]] روی داد، [[معاویة بن مغیره]] از [[مشرکان]] [[مکه]] را که با وساطت [[عثمان]] سه روز [[امان]] گرفته و پس از آن پنهان شده بود، یافت و با [[مشارکت]] [[عمار یاسر]] به قتل رساند.<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۰۴؛ المغازی، ج۱، ص۳۳۴؛ شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۱۵۴.</ref> در نبرد [[خندق]] در [[سال پنجم هجری]] [[زید]] [[مسئولیت]] بیشتری یافت و [[پرچم]] [[مهاجران]] بدو سپرده شد؛<ref>الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۳۳؛ المغازی، ج۲، ص۴۶۰.</ref> همچنین هنگامی که [[بنی‌قریظه]] به هنگام [[نبرد]] خندق، [[خیانت]] کرده و با [[دشمن]] بیرونی همراه شدند، [[رسول خدا]] {{صل}} او را با ۳۰۰ نفر [[مأمور]] [[تأمین امنیت]] [[مدینه]] کرد.<ref> المغازی، ج۲، ص۴۶۰؛ الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۵۱-۵۲.</ref> پس از خندق، [[پیامبر]] زید را [[جانشین]] خود در مدینه کرده و عازم [[غزوه]] مریسیع در برابر [[بنی‌مصطلق]] شد.<ref>نسب معد، ج۲، ص۳۸۶؛ المغازی، ج۱، ص۸؛ الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۳۳.</ref>در [[سال ششم هجری]] زید در [[صلح حدیبیه]] و [[جنگ خیبر]] <ref>نسب معد، ج۲، ص۳۸۶؛ الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۳۳.</ref> شرکت کرد و پیامبر {{صل}} سهمی از [[اراضی]] غنیمتی [[خیبر]] را بدو داد که در پی شهادتش، به فرزندش [[اسامه]] رسید.<ref>المغازی، ج۲، ص۶۹۹.</ref> [[عمر بن خطاب]] در دوره [[خلافت]] خود سهم آن دسته از سهامداران [[غنایم]] خیبر را که از [[دنیا]] رفته بودند، از وارثانشان پس گرفت و از همین رو سهم [[زید بن حارثه]] را نیز از فرزندش اسامه گرفت.<ref> المغازی، ج۲، ص۶۹۷.</ref> فعالیت‌های نظامی زید در سال ششم رو به فزونی نهاد: در اوایل سال به پیامبر خبر رسید که [[کاروان تجاری قریش]] از [[شام]] باز می‌گردد. پیامبر زید را با ۱۷۰ سوار فرستاد و آنان در منطقه عیص کالاهای آنان را گرفته و تنی چند را به [[اسارت]] گرفتند.
زید پس از [[غزوه حمراء الاسد]] که یک [[روز]] پس از [[نبرد]] [[احد]] روی داد، [[معاویة بن مغیره]] از [[مشرکان]] [[مکه]] را که با وساطت [[عثمان]] سه روز [[امان]] گرفته و پس از آن پنهان شده بود، یافت و با [[مشارکت]] [[عمار یاسر]] به قتل رساند.<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۰۴؛ المغازی، ج۱، ص۳۳۴؛ شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۱۵۴.</ref> در نبرد [[خندق]] در [[سال پنجم هجری]] [[زید]] [[مسئولیت]] بیشتری یافت و [[پرچم]] [[مهاجران]] بدو سپرده شد؛<ref>الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۳۳؛ المغازی، ج۲، ص۴۶۰.</ref> همچنین هنگامی که [[بنی‌قریظه]] به هنگام [[نبرد]] خندق، [[خیانت]] کرده و با [[دشمن]] بیرونی همراه شدند، [[رسول خدا]] {{صل}} او را با ۳۰۰ نفر [[مأمور]] [[تأمین امنیت]] [[مدینه]] کرد.<ref> المغازی، ج۲، ص۴۶۰؛ الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۵۱-۵۲.</ref> پس از خندق، [[پیامبر]] زید را [[جانشین]] خود در مدینه کرده و عازم [[غزوه]] مریسیع در برابر [[بنی‌مصطلق]] شد.<ref>نسب معد، ج۲، ص۳۸۶؛ المغازی، ج۱، ص۸؛ الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۳۳.</ref>در [[سال ششم هجری]] زید در [[صلح حدیبیه]] و [[جنگ خیبر]] <ref>نسب معد، ج۲، ص۳۸۶؛ الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۳۳.</ref> شرکت کرد و پیامبر {{صل}} سهمی از [[اراضی]] غنیمتی [[خیبر]] را بدو داد که در پی شهادتش، به فرزندش [[اسامه]] رسید.<ref>المغازی، ج۲، ص۶۹۹.</ref> [[عمر بن خطاب]] در دوره [[خلافت]] خود سهم آن دسته از سهامداران [[غنایم]] خیبر را که از [[دنیا]] رفته بودند، از وارثانشان پس گرفت و از همین رو سهم [[زید بن حارثه]] را نیز از فرزندش اسامه گرفت.<ref> المغازی، ج۲، ص۶۹۷.</ref> فعالیت‌های نظامی زید در سال ششم رو به فزونی نهاد: در اوایل سال به پیامبر خبر رسید که [[کاروان تجاری قریش]] از [[شام]] باز می‌گردد. پیامبر زید را با ۱۷۰ سوار فرستاد و آنان در منطقه عیص کالاهای آنان را گرفته و تنی چند را به [[اسارت]] گرفتند.
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش