پرش به محتوا

اطاعت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۷٬۱۶۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ اوت ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۵۳: خط ۱۵۳:
# '''[[اطاعت]] از [[کافران]] و [[نفاق]] افکنان از [[اهل کتاب]]:''' [[قرآن]] در این باره به [[مؤمنان]] هشدار می‌دهد که فرجام این‌گونه اطاعتها [[ارتداد]] و بازگشت به [[کفر]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تُطِيعُواْ فَرِيقًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ يَرُدُّوكُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ}}<ref> ای مؤمنان! اگر از دسته‌ای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز می‌گردانند؛ سوره آل عمران، آیه۱۰۰.</ref> و عاقبتی جز زیانکاری نخواهد داشت: {{متن قرآن|فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِينَ}}<ref> از زیانکاران می‌گردید؛ سوره آل عمران، آیه۱۴۹.</ref>.
# '''[[اطاعت]] از [[کافران]] و [[نفاق]] افکنان از [[اهل کتاب]]:''' [[قرآن]] در این باره به [[مؤمنان]] هشدار می‌دهد که فرجام این‌گونه اطاعتها [[ارتداد]] و بازگشت به [[کفر]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تُطِيعُواْ فَرِيقًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ يَرُدُّوكُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ}}<ref> ای مؤمنان! اگر از دسته‌ای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز می‌گردانند؛ سوره آل عمران، آیه۱۰۰.</ref> و عاقبتی جز زیانکاری نخواهد داشت: {{متن قرآن|فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِينَ}}<ref> از زیانکاران می‌گردید؛ سوره آل عمران، آیه۱۴۹.</ref>.
# '''[[اطاعت]] از [[پیروان]] [[شیاطین]]:''' آنان که با [[مؤمنان]] به [[مجادله]] برمی‌خیزند تا [[احکام خدا]] را زیر سؤال ببرند: {{متن قرآن|وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ }}<ref> شیطان‌ها بی‌گمان در یاران خویش می‌دمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود؛ سوره انعام، آیه۱۲۱.</ref>.<ref>[[مصطفی جعفر‌پیشه‌ فرد|جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی]]، [[اطاعت - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اطاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵؛ [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[اطاعت - کوشا (مقاله)|مقاله «اطاعت»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>
# '''[[اطاعت]] از [[پیروان]] [[شیاطین]]:''' آنان که با [[مؤمنان]] به [[مجادله]] برمی‌خیزند تا [[احکام خدا]] را زیر سؤال ببرند: {{متن قرآن|وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ }}<ref> شیطان‌ها بی‌گمان در یاران خویش می‌دمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود؛ سوره انعام، آیه۱۲۱.</ref>.<ref>[[مصطفی جعفر‌پیشه‌ فرد|جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی]]، [[اطاعت - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اطاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵؛ [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[اطاعت - کوشا (مقاله)|مقاله «اطاعت»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>
==حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی==
شاید شما این جمله را بارها شنیده باشد: «دلم می‌‌خواهد یا دلم می‌‌خواست». این [[دل]] بخواهی‌ها هماره در برابر چیزی قرار می‌‌گیرد که [[حکم الهی]] یا قانونی یا ولایی باشد. وقتی به کسی [[اعتراض]] می‌‌شود: چرا این کار را می‌‌کنی یا می‌‌خواهی انجام دهی؟ عقلت کجاست؟ می‌‌گوید: دلم می‌‌خواهد. وقتی به [[باطن]] این دلبخواهی‌ها توجه می‌‌شود، بیش‌تر آنها در برابر [[عقل]] و [[قانون]] قرار دارد، نه دلبخواهی که مطابق عقل [[فطری]] و [[شرع]] و [[قانون الهی]] باشد؛ زیرا اگر این دلبخواهی مطابق عقل فطری و نقل [[شرعی]] باشد، هیچ مشکلی پدید نمی‌آید، بلکه عین [[اطاعت از خدا]] خواهد بود.
از نظر [[آموزه‌های وحیانی]] [[قرآن]]، مهم‌ترین و اصلی‌ترین جلوه [[عبودیت]] و حرکت در [[صراط مستقیم الهی]]، [[اطاعت]] است تا جایی که اگر اطاعت را بردارید هیچ معنا و مفهومی برای [[ایمان]] و [[اسلام]] شخص باقی نمی‌ماند. از همین روست که در آموزه‌های وحیانی قرآن، ایمان مطابق با اطاعت از خدا و [[رسول الله]] دانسته شده است. بنابراین، [[مخالفت]] با [[هواهای نفسانی]] و به اصطلاح مخالفت با «دلبخواهی ها» عین ایمان و اطاعت است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی (مقاله)|حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی]].</ref>.
==ایمان در اطاعت از خدا و رسول الله{{صل}}==
از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، [[مؤمن]] کسی است که به [[خدا]] و [[آخرت]] و [[حسابرسی]] آن ایمان دارد و به عنوان عبدالله تلاش می‌‌کند تا با کارهای [[صالح]] که خدا در قالب [[هدایت فطری]] و شرعی بیان کرده، خود را [[مطیع خدا]] نشان دهد. از نظر قرآن چنین کسی به [[نجات]] دست می‌‌یابد و از [[دوزخ]] و [[عذاب الهی]] رها می‌‌شود.
از نظر قرآن، هدایت فطری همان [[هدایت]] و [[حجت باطنی]] خدا است که به شکل نرم افزار در [[نفس انسانی]] قرارداده شده<ref>{{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}} «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.</ref> و هدایت شرعی همان [[هدایت ظاهری]] [[وحیانی]] خدا است که در نقل [[وحیانی]] از سوی [[پیامبران]] به شکل تفصیل بیان شده و مطابق با همان [[هدایت فطری]] است.<ref>{{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>
از نظر [[آموزه‌های قرآنی]]، تنها کسانی به [[نجات]] دست می‌‌یابند که این گونه مطابق [[عقل]] [[فطری]] و نقل [[شرعی]] وحیانی عمل کنند؛ زیرا آنان به جای آنکه [[مطیع]] [[هواهای نفسانی]] باشند، تابع ومطیع [[خدا]] هستند. البته از آن جایی نقل شرعی از طریق پیامبران بیان می‌‌شود و این [[هدایت]] و [[حجت]] ظاهری به عنوان مکمل و [[فضل الهی]] عمل می‌‌کند تا [[مردم]] را در شرایط سخت زیست مهبط [[دنیا]] [[یاری]] رساند<ref>{{متن قرآن|قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}} «گفتیم: همه از آن (بهشت فرازین) فرود آیید، آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۳۸.</ref> لازم است تا [[انسان]] پیامبران را بشناسد و به [[آموزه‌های وحیانی]] آنان به عنوان [[حکم]] [[الله]] [[اطاعت]] کرده و از فرمان‌های ایشان و حرکت و سکنات آنان [[متابعت]] نماید. از همین روست که خدا در [[قرآن]]، به صراحت [[اطاعت پیامبر]]{{صل}} را عین اطاعت خویش می‌‌داند<ref>{{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ * قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}} «بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است * بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱-۳۲.</ref>؛ زیرا قول و [[فعل پیامبر]]{{صل}} همان [[قول و فعل]] [[خدا]] است<ref>انفال، آیه ۱۷؛ نجم، آیات ۳ و ۴</ref> و هر مؤمنی می‌‌بایست به [[امر و نهی]] آن حضرت{{صل}} به عنوان امر و نهی [[الهی]] بنگرد و [[اطاعت]] و [[اتباع]] نماید.<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>
به هر حال، از نظر [[آموزه‌های قرآنی]]، [[ایمان به خدا]] جز در [[اطاعت از خدا]] و [[رسول الله]]{{صل}} و [[اوامر و نواهی]] آن بروز و ظهور نمی‌کند؛ و از آن جایی که امر و نهی [[پیامبر]]{{صل}} [[حکم]] [[الله]] که [[عقل]] [[فطری]] نیز آن را [[تصدیق]] می‌‌کند، می‌‌توان گفت که عقل فطری و نقل فطری [[ایمان]] را جز در اطاعت نمی‌داند. [[امام کاظم]]{{ع}} بر اساس همین [[آموزه‌های وحیانی]] [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ لاَ نَجَاةَ إِلاَّ بِالطَّاعَةِ وَ اَلطَّاعَةُ بِالْعِلْمِ وَ اَلْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ وَ اَلتَّعَلُّمُ بِالْعَقْلِ يُعْتَقَدُ وَ لاَ عِلْمَ إِلاَّ مِنْ عَالِمٍ رَبَّانِيٍّ}}؛ [[نجات]] جز به [[طاعت]] نیست و طاعت نیز جز به [[علم]] نیست و علم نیز جز به [[تعلم]] به دست نمی‌آید و [[علمی]] نیست مگر از عالم ربانی.<ref>کافی، ج ۱، ص۱۷</ref>
تاکید بر تعلم و [[آموزش]] برای اطاعت از آن روست که [[انسان]] نمی‌تواند بدون [[دانش]] [[اطاعت]] داشته باشد؛ زیرا دانش نسبت به [[احکام الهی]] است که انسان [[مطیع]] قرار می‌‌دهد و اگر کسی بخواهد اطاعت داشته باشد می‌‌بایست با [[عقل]] [[فطری]] و نقل [[وحیانی]] احکام الهی را بشناسد و مطابق آن عمل کند. به عنوان نمونه اگر کسی بخواهد رانندگی کند می‌‌بایست مطابق [[قوانین]] و [[احکام]] و مقررات [[راهنمایی]] و رانندگی عمل کند و این نیاز دارد که احکام و قوانین و مقررات آن را بیاموزد و مطابق آن عمل کند؛ و گرنه کسی که احکام را نشناسند ونداند نمی‌تواند مطابق قوانین عمل کند.
البته در نزد هر کسی نمی‌توان [[علم حقیقی]] را یافت که موجب [[اطاعت خدا]] و [[رسول الله]]{{صل}} و [[معصومان]]{{ع}} شود؛ از این روست که [[خدا]] به صراحت [[فرمان]] می‌‌دهد برای [[پرسش]] به نزد کسانی بروید که [[اهل الذکر]] هستند.<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}} «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳؛ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}} «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> از آن جایی که [[پیامبر]]{{صل}} خود ذکر است<ref>طلاق، آیات ۱۰ و ۱۱</ref>، [[اهل البیت]]{{ع}} ایشان همان «اهل الذکر» هستند که امر [[دین]] و [[دنیا]] به عنوان [[اولوا الامر]] از سوی خدا به آنان سپرده شده و دارای [[ولایت الهی]] هستند.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}} «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>
از نظر [[آموزه‌های وحیانی]] [[قرآن]]، [[خدا]] [[معلم]] است<ref>{{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}} «و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}} «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر و برای گواه‌گیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیک‌تر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود می‌گردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد می‌کنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش می‌دهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref>، چنان که [[پیامبر]]{{صل}} و [[معصومان]] [[معلم]] هستند.<ref>{{متن قرآن|رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ * كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ}} «پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای * چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیه‌های ما را بر شما می‌خواند و (جان) شما را پاکیزه می‌گرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی می‌آموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد» سوره بقره، آیه ۱۲۹ و ۱۵۱؛ {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}} «بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref> [[پیامبر]]{{صل}} خود به صراحت می‌‌فرماید: انما [[بعثت]] معلما، جز [[معلم]] برانگیخته نشده‌ام.<ref>سنن الدارمی، ج ۱، ص۳۸۱</ref> بنابراین اگر کسی بخواهد [[علم]] [[حق]] را بیاموزد می‌‌بایست از [[خدا]] [[علیم]] و مظاهرش بیاموزد و به هر جایی مراجعه نکند که [[اهل ذکر]] و [[قرآن]] و [[علم الهی]] نیستند.
پس از نظر قرآن، برای کسب علم الهی برای [[اطاعت خدا]] می‌‌بایست به عالم ربانی [[رجوع]] کرد که همان اهل ذکر از [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] هستند که خدا ایشان را [[تطهیر]] و [[تزکیه]] کرده ودر [[مقام]] [[اولیای الهی]] قرار داده و [[اطاعت]] ایشان را [[واجب]] دانسته است.<ref>{{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳؛ {{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیم‌خور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کرده‌اید- و آنچه بر روی سنگ‌های مقدّس (برای بت‌ها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بخت‌آزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بی‌آنکه گراینده به گناه باشد بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳. و {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خَاسِرِينَ}} «و مؤمنان می‌گویند: آیا اینانند که سخت‌ترین سوگندهایشان را به خداوند خورده‌اند که با شمایند؟! کردارهاشان تباه گردید و زیانکار شدند» سوره مائده، آیه ۵۳.</ref>
از نظر [[آموزه‌های وحیانی]] [[قرآن]]، کسی که بر اساس [[قوانین]] [[عقل]] [[فطری]] و نقل [[شرعی]] و با [[علم]] و [[دانش]] و کسب آن از عالم ربانی و [[اهل]] الذکرعمل می‌‌کند، به عنوان [[مطیع]] نه تنها [[محبوب خدا]] می‌‌شود، بلکه به همه مراتب و [[مقامات]] بلند [[الهی]] – [[انسانی]] می‌‌رسد و [[نجات]] و [[سعادت ابدی]] را برای خویش می‌‌سازد.<ref>{{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ * قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}} «بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است * بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱-۳۲؛ {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا * ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ عَلِيمًا}} «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند * این بخشش از سوی خداوند است و خداوند به دانایی بسنده است» سوره نساء، آیه ۶۹-۷۰.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی (مقاله)|حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی]].</ref>.
==[[مخالفت]] با هواهای نفس مصداق [[اطاعت]]==
از نظر [[آموزه‌های وحیانی]] [[قرآن]]، [[اکثریت]] [[مردم]] دنبال [[هواهای نفسانی]] از [[غضب]] و [[شهوت]] می‌‌روند و به [[فجور]] و [[بی‌تقوایی]] می‌‌پردازند واین گونه نفس [[الهی]] و [[معتدل]] و مستوی خویش را [[دفن]] و [[دسیسه]] می‌‌کنند تا جایی که دیگر [[قدرت]] [[تفقه]] و [[تعقل]] را از دست می‌‌دهند و نمی‌توانند [[حق و باطل]] را بشناسند و [[گرایش‌ها]] و گریزش هایش را ساماندهی کند.<ref>{{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}} «و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت * پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد * بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۷-۱۰؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}} «و بی‌گمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌ایم؛ (زیرا) دل‌هایی دارند که با آن درنمی‌یابند و دیدگانی که با آن نمی‌نگرند و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref>
از نظر قرآن، کسی که تابع هواهای نفسانی است و می‌‌گوید دلم می‌‌خواهد، در [[حقیقت]] به [[عقل]] [[فطری]] و نقل [[شرعی]] پشت کرده است و این گونه نشان می‌‌دهد تابع [[قوانین]] واحکام عقل و نقل نیست، بلکه تابع [[هواهای نفسانی]] است. چنین شخصی هرگز [[مطیع خدا]] و [[رسول الله]]{{صل}} نیست.
پس از نظر [[قرآن]] کسی که در دیدن وشنیدن و گفتن به جای آنکه ببیند [[خدا]] و رسول الله{{صل}} چه می‌‌گویند و [[فرمان]] می‌‌دهند، دنبال آن است تا بر اساس دلخواه خویش عمل کند، [[مطیع]] نیست و [[ایمان]] ندارد. او در ایمان تنها به [[اسلام ظاهری]] بسنده کرده و نتوانسته در عمل و [[امتحان]] و [[فتنه]] [[الهی]] موفق باشد؛ زیرا [[راه رشد]] زمانی تحقق می‌‌یابد که [[انسان]] هواهای نفسانی و دلخواه خویش را کنار بگذارد و به [[اطاعت از خدا]] و رسول الله{{صل}} بپردازد و [[محبت]] ایمان و نورش را در دلش ببیند و از [[کفر]] و [[فسوق]] و [[عصیان]] [[کراهت]] داشته باشد تا به عنوان مطیع خدا و [[پیامبر]]{{صل}} پس از آزمون‌ها به [[حقیقت ایمان]] برسند.<ref>{{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ * قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «و بدانید که فرستاده خداوند در میان شماست، اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی می‌افتید امّا خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دل‌های شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید؛ آنانند که راهدانند * تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۷ و ۱۴.</ref>
از آن جایی که بسیاری از [[مردم]] دلبخواه‌ها و هواهای نفسانی خویش را از [[دل]] بر زبان جاری می‌‌کنند و بسیاری از [[گناهان کبیره]] چون [[غیبت]] و [[تهمت]] و [[دشنام]] و [[فحش]] و [[دروغ]] از [[گناهان]] زبان است، هر کسی زبانش را نگه دارد و هر چیزی را نگوید، قلبش را سالم نگه می‌‌دارد؛ از همین رو [[پیامبر]]{{صل}} می‌‌فرماید: لا یستقیم [[ایمان عبد]] حتی یستقیم قلبه و لا یستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه؛ [[ایمان]] [[بنده]] ای مستقیم نمی‌شود جز زمانی قلبش مستقیم شود و قلبش مستقیم نمی‌شود تا زبانش مستقیم نشود.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶</ref>
پس [[سلامت]] ایمان به [[سلامت قلب]] و سلامت قلب به سلامت زبان است؛ از این روست که آن حضرت{{صل}} در جایی دیگر می‌‌فرماید: {{متن حدیث|لَوْ لا تَكْثیرٌ فی كَلامِكُمْ وَ تَمْریجٌ فی قُلوبِكُمْ لَرَاَیْتُمْ ما اَری وَ لَسَمِعْتُمْ ما اَسْمَعُ}}؛ اگر شما زیاد سخن نمی‌گفتید و [[هرج و مرج]] در [[قلب]] شما نبود، آن چه من می‌‌بینم شما می‌‌دید و آن چه می‌‌شنوم، شما می‌‌شنوید.<ref>میزان، ج ۱، ص۴۷۱</ref>
[[امیرمؤمنان]] [[امام علی]]{{ع}} نیز می‌‌فرماید: {{متن حدیث|إنَّ الصَّمتَ بابٌ مِن أبوابِ الحِكمَةِ}}؛ [[سکوت]] و [[خاموشی]] بابی از ابواب [[حکمت]] است.<ref>بحارالانوار، ج ۲، ص۴۸، حدیث ۶</ref>
اصولا کسی که با [[هواهای نفسانی]] خویش [[مخالفت]] می‌‌کند، اولین گام [[حفظ زبان]] از انواع [[گناه]] است و از آن جایی که [[پرگویی]] به پرخطایی ختم می‌‌شود، لازم است [[انسان]] کم گو و گزیده گو چون دُرّ باشد. پیامبر{{صل}} در جایی دیگر هشدار می‌‌دهد و می‌‌فرماید: {{متن حدیث|مَن كَثُرَ كلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ}}؛ هر که پرگو باشد پر [[خطا]] می‌‌شود.
انسان می‌‌بایست به هر چیزی که می‌‌داند عمل کند، به [[تقوای الهی]] می‌‌رسد؛ زیرا [[علم حقیقی]] جز [[حقیقت]] نیست که انسان را به تقوای الهی می‌‌رساند؛ انسان [[عاقل]] کسی است که تنها به [[علم]] عمل می‌‌کند و بر اساس [[ظنون]] و [[گمان]] نمی‌رود<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}} «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref>؛ زیرا [[ظنون]] و گمانه‌ها بیشتر از [[هواهای نفسانی]] نشات می‌‌گیرد و هواهای نفسانی این گونه خود را به جای [[خدا]] [[معبود]] و مالوه قرار می‌‌دهد.<ref>{{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}} «آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پرده‌ای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref>
البته از نظر [[قرآن]]، هر [[علمی]] که بدان عمل شود، خود عامل [[تولید]] علمی دیگر است؛ زیرا [[علم حقیقی]] که به [[اطاعت]] ختم می‌‌شود، موجب [[تقوای الهی]] می‌‌شود و تقوای الهی نیز موجب [[تعلیم الهی]] می‌‌شود.<ref>بقره، آیه ۲۸۲</ref>
از نظر [[آموزه‌های وحیانی]] قرآن، [[انسان]] می‌‌بایست هماره مراقب [[شیطنت]] [[شیاطین]] جنی و انسی باشد. خطر [[شیطان]] این است که راست را با [[دروغ]] و محکم را با [[متشابه]] و [[حق]] را با [[باطل]] می‌‌آمیزد تا جایی که [[شناخت]] و تشخیص بر [[توده]] [[مردم]] سخت شود. [[ابلیس]] [[شیطانی]] [[آدم]]{{ع}} را با همین شیوه فریفت و با [[سوگند دروغ]] از راه حق خارج ساخت و از [[طاعت]] به [[عصیان]] کشاند.<ref>اعراف، آیات ۲۰ تا ۲۷</ref>
ابلیس شیطانی اصل را با آمیختگی قرار داده است؛ چنان که [[امام صادق]]{{ع}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|انه یفتح لک تسعه و تسعین بابا من الخیر لیظفر بک عند تمام المائه فقابله بالخلاف و الصدّ عن سبیله و المضادّه باستهزائه}}؛ شیطان نود و نه راه خیر به تو نشان می‌‌دهد تا در صدمین راه [[غلبه]] کند و جلویت را بگیرد.<ref>بحارالانوار، ج ۶۹، ص۱۲۵، حدیث ۲</ref>
رسانه‌های شیطانی نیز از همین شیوه استفاده می‌‌کند؛ زیرا گزارش‌های راست و دروغ را به هم می‌‌آمیزند تا [[دروغ]] خویش را که [[هدف]] اصلی است به [[گوش]] [[مؤمنان]] رسانیده و بذر [[شک]] [[علمی]] و تردید عملی را در دلشان بپاشند.
امروز در شبکه‌های [[اجتماعی]] [[رسانه]] ای همین شیوه به عنوان شیوه اصلی [[شیطانی]] به کار می‌‌رود، و بسیاری از [[توده]] [[مردم]] را به سوی [[ظنون]] و سخنانی [[باطل]] و یاوه می‌‌کشاند. این گونه است که جای [[عقل]] و [[هواهای نفسانی]] جا به جا می‌‌شود.
اگر [[انسان]] هواهای نفسانی را [[مطیع]] شود و او را [[معبود]] خویش قرار دهد<ref>{{متن قرآن|وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ}} «و گفتند: آن (حقیقت زندگی) جز زندگانی ما در این جهان نیست: (دسته‌ای) می‌میریم و (دسته‌ای) زنده می‌شویم و جز روزگار ما را نابود نمی‌کند؛ و آنان را بدان دانشی نیست، آنها جز به پندار نمی‌گرایند» سوره جاثیه، آیه ۲۴.</ref> دنبال [[وسوسه‌های شیطانی]] می‌‌رود و از [[اطاعت خدا]] به [[اطاعت شیطان]] و [[ولایت]] او در می‌‌آید. بنابراین، می‌‌بایست انسان نسبت به [[شیطان]] این گونه باشد: فکن معه کالغریب مع کلب الراعی یفزع الی صاحبه فی صرفه عنه و کذلک اذا اتاک الشیطان موسوسا لیصدک عن [[سبیل]] [[الحق]] و ینسیک ذکر [[الله]] فاستعذ بربک و ربه؛ در برابر شیطان مثل غریبه ای باش که سگ [[چوپان]] به سراغش آمده است؛ پس باید از سگ چوپان به صاحب سگ [[پناه]] برد تا سگ را از او دور کند. در برابر شیان [[وسوسه]] گر تو نیز این گونه باشد. پس هر گاه به سراغت آمده تا راه [[حق]] را بر تو ببندد و تو را از ذکر الله بازدارد و به [[نسیان]] کشاند، به [[پروردگار]] شیطان و پروردگار خود پناه بر!<ref>بحارالانوار، ج ۶۹، ص۱۲۴، حدیث ۲</ref>
[[خدا]] در [[قرآن]] می‌‌فرماید گروهی از شیطان در [[طواف]] دور شما می‌‌گردند تا فرصتی پیدا کرده و شما را مس کنند؛ پس اگر مناسب یافتند به [[قلب]] شما در می‌‌آیند؛ اما وقتی ببیند شما به عنوان [[متقی]] هماره متذکر به [[خدا]] هستید، با تذکری که دارید، به [[بصیرت]] می‌‌رسید و این گونه دیگر [[شیطان]] کاری نمی‌تواند کند.<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ}} «بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.</ref>
[[انسانی]] که [[اهل ذکر]] [[الله]] و [[توکل]] است، شیطان هرگز نمی‌تواند بر او [[سلطه]] یابد و [[وسوسه]] هایش تاثیری بگذارد.<ref>{{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}} «که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند چیرگی نیست» سوره نحل، آیه ۹۹.</ref> پس این گونه می‌‌توان به [[طاعت خدا]] رفت و از [[طاعت]] نفس و شیطان رست. در [[حقیقت]] اهل ذکر و توکل همان [[اهل]] [[مراقبت]] هستند که این گونه [[دشمن]] را از خویش دور نگه می‌‌دارند؛ زیرا: لم تقدر الا بدوام المراقبه؛ جز با دوام مراقبت نمی‌توان بر دشمن [[غلبه]] کرد.
بنابراین [[انسان]] می‌‌بایست به [[اطاعت خدا]] بر اساس [[علم الهی]] بپردازد و خود را از [[شرور]] [[هواهای نفسانی]] و [[وسوسه‌های شیطانی]] برهاند و به عنوان [[مطیع]] لله شناخته شود: ان یتجنب المتعلم عن [[اتباع]] الشهوات و الهوی و الاختلاط ابناء الدنیا؛ بر [[متعلم]] است تا [[پیروی]] [[شهوات]] و هواهای نفسانی و اختلاط با [[دنیا پرستان]] اجتناب کند تا به [[اطاعت]] [[حقیقی]] برسد.<ref>جامع السعادات، ج ۱، ص۱۴۱</ref>
از نظر [[آموزه‌های وحیانی]] [[قرآن]]، کسی که [[علم حقیقی]] را به دست آورد و [[فقیه]] در [[دین]] شود و فقیهانه [[عبادت]] و اطاعت کند، چنین شخصی از هزار [[عابد]] بدون [[علم]] و [[معرفت]] [[برتر]] است و در برابر شیطان [[قوی]] تر؛ زیرا عابد همتش آن است خویش را [[نجات]] دهد، در حالی که [[همت]] فقیه آن است که دیگران را نجات دهد؛ بر این اساس [[مقام]] فقیه نزد خدا میلیون برابر عابد است.<ref>بحارالانوار، ج ۲، ص۵، حدیث ۹</ref>
پس کسی که هماره دلم می‌‌خواهد می‌‌گوید از [[خدا]] و [[اطاعت]] او دور است؛ زیرا این دلخواه چیزی جز [[هواهای نفسانی]] نیست؛ اما کسی که به [[علم]] و [[عقل]] مراجعه می‌‌کند و اطاعت خویش را بر اساس عقل [[فطری]] و نقل [[شرعی]] دارد، چنین کسی [[مطیع خدا]] بوده و خدا به او [[مقام]] و منزلتی می‌‌بخشد که همگان [[غبطه]] آن را می‌‌خورد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی (مقاله)|حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی]].</ref>.


== جستارهای وابسته ==  
== جستارهای وابسته ==  
۷۶٬۰۸۹

ویرایش