←یک. تعیین مسئولان شایسته و عزل ناصالحان در مدیریت اقتصاد
خط ۳۵۰: | خط ۳۵۰: | ||
ممکن است این [[پرسش]] مطرح شود که چرا [[امام علی]] {{ع}} برای اداره امور از گروه دوم و سوم استفاده میکرد. پاسخ این پرسش در واقعیتهای تلخ [[زمان]] او نهفته است. در آن زمان، مناطق بسیاری تحت [[سیطره]] [[حکومت اسلامی]] بود؛ در حالی که افراد دسته اول انگشتشمار بودند؛ از این رو، حضرت چارهای جز استفاده از دسته دوم و سوم نداشت؛ ولی برای آنکه خطای این دو گروه به ویژه گروه سوم به کمترین حد برسد، بر [[کردار]] آنها به دقت [[نظارت]] و فرد [[خطا]] کننده را به شدت [[مجازات]] میکرد. | ممکن است این [[پرسش]] مطرح شود که چرا [[امام علی]] {{ع}} برای اداره امور از گروه دوم و سوم استفاده میکرد. پاسخ این پرسش در واقعیتهای تلخ [[زمان]] او نهفته است. در آن زمان، مناطق بسیاری تحت [[سیطره]] [[حکومت اسلامی]] بود؛ در حالی که افراد دسته اول انگشتشمار بودند؛ از این رو، حضرت چارهای جز استفاده از دسته دوم و سوم نداشت؛ ولی برای آنکه خطای این دو گروه به ویژه گروه سوم به کمترین حد برسد، بر [[کردار]] آنها به دقت [[نظارت]] و فرد [[خطا]] کننده را به شدت [[مجازات]] میکرد. | ||
گروهی از جمله [[مغیرة بن شعبه]] به حضرت پیشنهاد کردند که استانداران پیشین از جمله [[معاویه]] را بر منصب خود تثبیت، و پس از آنکه اوضاع سامان یافت، آنها را عزل کند؛ ولی حضرت با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|مَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا}}<ref>«آنان را نه در آفرینش آسمانها و زمین گواه کردم و نه در آفرینش خودشان و من آن نیم که گمراهکنندگان را یاور گیرم» سوره کهف، آیه ۵۱.</ref>، با این پیشنهاد به طور [[قاطع]] [[مخالفت]] مینمود<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص۸۷ ح۱۳۳؛ طبری، عمادالدین محمد، بشارة المصطفی، ص۲۶۳؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۹۵؛ ر. ک: شیخ مفید، الاختصاص، ص۱۵۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۰، ص۱۰۵؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۳۹؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۶۴ و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۰۶؛ و ابن کثیر، البدایة والنهایه، ج۷، ص۲۲۹.</ref>. [[امام علی]] {{ع}} بدون تردید نمیتوانست عدهای [[فاسق]] و [[دنیاپرست]] را که با او [[بیعت]] نکردهاند و [[فرمان]] او نمیبرند، بر [[جان]] و [[مال]] [[مسلمانان]] چیره سازد؛ زیرا این مشارکت در [[ظلم]] آنها به شمار میرفت و با [[هدف]] حضرت از پذیرش حکومت [[اصلاحات]] تعارض داشت. از [[بعد اقتصادی]] نیز ابقای آنان به معنای کمک به تشدید [[فقر]] و [[نابرابری]] بود که با اصلاحات [[اقتصادی]] وی منافات داشت؛ از این رو، برای آنکه یکی از عوامل مهم [[بیعدالتی]] به ویژه در حوزه [[اقتصاد]]، به کلی از بین برود، به عزل [[کارگزاران]] پیشین و [[نصب]] کسانی [[اقدام]] کرد که با [[فرمانبردار]] او بودند و در [[سیره فردی]] و [[حکومتی]] خود، حضرت را [[الگو]] قرار میدادند یا با [[راهنمایی]] و [[تهدید]]، قابل [[نظارت]] بوده، یارای مخالفت جدی با وی را نداشتند؛ در نتیجه، کارگزاران جدید کمتر فرصت مییافتند از منصب و موقعیت خود [[سوء]] استفاده [[مالی]] کنند و در توزیع فرصتهای درآمدزا و شغلی از مسیر [[عدالت]] [[منحرف]] شوند، و در صورتی که چنین کاری میکردند، با برخورد شدید و جدی [[امام]] مواجه میشدند<ref>[[سید حسین میرمعزی|میرمعزی، سید حسین]]، [[اصلاحات اقتصادی (مقاله)| مقاله «اصلاحات اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۴۷۹.</ref> | گروهی از جمله [[مغیرة بن شعبه]] به حضرت پیشنهاد کردند که استانداران پیشین از جمله [[معاویه]] را بر منصب خود تثبیت، و پس از آنکه اوضاع سامان یافت، آنها را عزل کند؛ ولی حضرت با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|مَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا}}<ref>«آنان را نه در آفرینش آسمانها و زمین گواه کردم و نه در آفرینش خودشان و من آن نیم که گمراهکنندگان را یاور گیرم» سوره کهف، آیه ۵۱.</ref>، با این پیشنهاد به طور [[قاطع]] [[مخالفت]] مینمود<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص۸۷ ح۱۳۳؛ طبری، عمادالدین محمد، بشارة المصطفی، ص۲۶۳؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۹۵؛ ر. ک: شیخ مفید، الاختصاص، ص۱۵۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۰، ص۱۰۵؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۳۹؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۶۴ و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۰۶؛ و ابن کثیر، البدایة والنهایه، ج۷، ص۲۲۹.</ref>. [[امام علی]] {{ع}} بدون تردید نمیتوانست عدهای [[فاسق]] و [[دنیاپرست]] را که با او [[بیعت]] نکردهاند و [[فرمان]] او نمیبرند، بر [[جان]] و [[مال]] [[مسلمانان]] چیره سازد؛ زیرا این مشارکت در [[ظلم]] آنها به شمار میرفت و با [[هدف]] حضرت از پذیرش حکومت [[اصلاحات]] تعارض داشت. از [[بعد اقتصادی]] نیز ابقای آنان به معنای کمک به تشدید [[فقر]] و [[نابرابری]] بود که با اصلاحات [[اقتصادی]] وی منافات داشت؛ از این رو، برای آنکه یکی از عوامل مهم [[بیعدالتی]] به ویژه در حوزه [[اقتصاد]]، به کلی از بین برود، به عزل [[کارگزاران]] پیشین و [[نصب]] کسانی [[اقدام]] کرد که با [[فرمانبردار]] او بودند و در [[سیره فردی]] و [[حکومتی]] خود، حضرت را [[الگو]] قرار میدادند یا با [[راهنمایی]] و [[تهدید]]، قابل [[نظارت]] بوده، یارای مخالفت جدی با وی را نداشتند؛ در نتیجه، کارگزاران جدید کمتر فرصت مییافتند از منصب و موقعیت خود [[سوء]] استفاده [[مالی]] کنند و در توزیع فرصتهای درآمدزا و شغلی از مسیر [[عدالت]] [[منحرف]] شوند، و در صورتی که چنین کاری میکردند، با برخورد شدید و جدی [[امام]] مواجه میشدند<ref>[[سید حسین میرمعزی|میرمعزی، سید حسین]]، [[اصلاحات اقتصادی (مقاله)| مقاله «اصلاحات اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۴۷۹.</ref>. | ||
==== دو. نظاممند ساختن بیتالمال ==== | ==== دو. نظاممند ساختن بیتالمال ==== |