اثبات ضرورت امامت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←جستارهای وابسته
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۶۴: | خط ۲۶۴: | ||
[[بلوغ]] [[فکری]] [[مردم]] در دوران [[رسالت پیامبر]] [[اسلام]] {{صل}} نیز به این معناست که بعد از [[رسول خدا]] {{صل}} دیگر نیازی به [[پیامبر]] و [[شریعت]] دیگری ندارند و همان [[دین]] و [[شریعت]] برای [[هدایت]] و [[سعادت]] آنان [[کافی]] است اما این مطلب نیاز به [[جانشین رسول خدا]] در اجرای [[دستورات]] [[دین اسلام]] را نفی نمیکند. بلکه همان گونه که گفته شد [[امامت]] مکمل [[ختم رسالت]] است و [[امت]] به این استعداد و قوت رسیدهاند که در زمان بعد از [[رسول خدا]] {{صل}} بتوانند برای رسیدن به [[سعادت]] و کمال از [[وجود امام]] بهره ببرند<ref>ر. ک: خاتمیت، ص ۵۳ و پاسخ به شبهات کلامی دفتر چهارم امامت، ص ۱۴۳.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۵۹-۶۳</ref> | [[بلوغ]] [[فکری]] [[مردم]] در دوران [[رسالت پیامبر]] [[اسلام]] {{صل}} نیز به این معناست که بعد از [[رسول خدا]] {{صل}} دیگر نیازی به [[پیامبر]] و [[شریعت]] دیگری ندارند و همان [[دین]] و [[شریعت]] برای [[هدایت]] و [[سعادت]] آنان [[کافی]] است اما این مطلب نیاز به [[جانشین رسول خدا]] در اجرای [[دستورات]] [[دین اسلام]] را نفی نمیکند. بلکه همان گونه که گفته شد [[امامت]] مکمل [[ختم رسالت]] است و [[امت]] به این استعداد و قوت رسیدهاند که در زمان بعد از [[رسول خدا]] {{صل}} بتوانند برای رسیدن به [[سعادت]] و کمال از [[وجود امام]] بهره ببرند<ref>ر. ک: خاتمیت، ص ۵۳ و پاسخ به شبهات کلامی دفتر چهارم امامت، ص ۱۴۳.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۵۹-۶۳</ref> | ||
== دلایل ضرورت عقلی امام == | |||
بر [[ضرورت امامت]] و [[لزوم وجود امام]] در [[جامعه]] هم میتوان از طریق [[عقل]] [[برهان]] اقامه کرد و هم از طریق [[نقل]]. در اینجا به چند [[برهان]] اشاره میشود: | |||
=== [[برهان حکمت]] === | |||
مقدّمات این [[برهان]] به اختصار عبارت است از: | |||
# غرض از [[آفرینش انسان]] و [[جهان]] رسیدن [[انسان]] به [[کمال نهایی]] است. | |||
# [[انسان]] بدون راهنمای راه یافته و [[مصون از خطا]] و [[گناه]] به مقصد نمیرسد. | |||
# [[خدای حکیم]] هرگز [[نقض غرض]] نمیکند و [[هدف آفرینش]] را تحقّق میبخشد. | |||
'''نتیجه:''' [[خداوند]] برای رسیدن [[انسان]] به [[کمال نهایی]] لزوماً [[راهنما]] و [[پیشوایان]] معصومی را [[منصوب]] خواهد فرمود. | |||
ممکن است گفته شود: نقش [[هدایت]] [[انسانها]] به سوی کمال و [[رهبری]] آنها را [[قرآن]] و [[سنّت پیامبر]] میتوانند عهدهدار شوند. | |||
پاسخ آن است که این سخن به [[دلایل]] زیر تمام نیست؛ | |||
# [[قرآن]] تنها کلیات و اصول را بیان کرده و برای [[فهم]] جزییات، مصادیق، [[تفسیر]]، [[تأویل]] و [[تبیین]] مقاصد آن باید فرد معصومی که با [[عالم غیب]] در [[ارتباط]] است وجود داشته باشد؛ در غیر این صورت افراد از [[تعیین]] مصادیق کمال و راههای وصول به آن عاجز خواهند بود. | |||
# اگر [[مسلمانان]] بر سر [[فهم قرآن]] و [[سنّت پیامبر]] با هم [[اختلاف]] پیدا کردند -که در عمل نیز چنین شده است - [[مرجع]] فصل [[اختلاف]] کیست و چه مقامی جز [[امام]] [[قادر]] است به عنوان [[فصل الخطاب]] حرف آخر را بیان کند. | |||
# [[پیامبر]] در مدّت کوتاه [[رسالت]] (۲۳ سال) و با توجّه به [[مشکلات]] فراوان از قبیل: کارشکنیهای [[مشرکان]]، محاصره، [[تهدید]]، [[ارعاب]]، [[جنگها]] و... هرگز مجال لازم را برای بیان همه [[احکام]] و [[تعالیم اسلام]] پیدا نکرد و تنها باید ادامه کار توسّط شخصی نظیر خود [[حضرت]] پیگیری شود و این اشخاص جز [[امامان]] نمیتوانند باشند. | |||
# [[پیامبر]] برای [[ابلاغ]] [[رسالت]] همه [[مسلمانان]] را مخاطب قرار نمیداد و این امر امکان نداشت و تنها به برخی از آنها [[ابلاغ]] میکرد. حال باز در صورت [[اختلاف]] بین [[مسلمانان]] چه باید کرد؟ | |||
# [[ابلاغ]] بسیاری از [[تعالیم]] و [[احکام الهی]] مرهون زمانهای [[آینده]] بود، چنانکه [[درک]] برخی حقایق [[رشد عقلانی]] بیشتری میطلبید که در زمان [[پیامبر]] هنوز حاصل نشده بود و بعدها در زمان لازم و استعداد کافی حاصل شد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی ۵]]، ص۳۲-۳۴.</ref>. | |||
=== [[برهان لطف]] === | |||
خلاصه این [[برهان]] چنین است: | |||
# [[خداوند]] از [[اعمال]] هیچگونه لطفی در [[حقّ]] [[بندگان]] دریغ نمیکند. | |||
# [[امامت]] از بالاترین لطفها است. | |||
'''نتیجه:''' [[خداوند]] از باب [[لطف]] حتماً برای بندگانش [[امام]] [[نصب]] میکند. | |||
باید توجّه کرد که "لطف" در اصطلاح عبارت است از آنچه [[بنده]] را به [[طاعت]] نزدیک و از [[معصیت]] دور میکند و [[بدیهی]] است که [[وجود امام معصوم]] در [[جامعه]] از بالاترین اسباب نزدیکی [[مردم]] به [[طاعت]] و دوری آنها از [[گناه]] است. او با [[رفتار]] و گفتار خود همواره [[مردم]] را متوجّه [[خدا]] کرده، [[معاد]] را به یاد آنها میآورد؛ [[دین]] را برای [[مردم]] [[تفسیر]] و [[تبیین]] نموده، آنها را از [[حیرت]] [[نجات]] میدهد؛ [[واسطه فیض الهی]] بوده و باعث [[برکت]] [[زمین]] و [[اهل]] آن است. حال چگونه میتوان پذیرفت خدایی که برای [[حفظ]] چشم [[انسان]] از تابش مستقیم [[خورشید]] و ریختن عرق در آن، ابرو را [[آفریده]] و جزئیترین [[نیاز انسان]] را مورد [[غفلت]] قرار نداده، مهمترین [[نیاز انسان]] را - که [[هدایت]] و رسیدن به [[سعادت]] جاودانه باشد- مورد [[غفلت]] قرار داده باشد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی ۵]]، ص۳۴.</ref>. | |||
=== الگوی [[تربیت]] === | |||
یکی از [[بهترین]] روشهای [[تربیت]] و [[ارشاد]] [[مردم]]؛ وجود [[اسوه حسنه]] و الگوی راه یافته بین [[مردم]] است. این اسوهها و نمونههای [[تربیتی]] باید پیوسته بین [[مردم]] باشند تا [[مردم]] حرکت تکاملی خود را با الگوگرفتن از آنها تنظیم کنند. در [[حدیثی]] از [[امام باقر]] {{ع}} در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}<ref>«تو، تنها بیمدهندهای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.</ref> آمده است: [[رسول الله]] {{صل}} همان [[منذر]] است و برای هر زمانی یک [[هدایتگر]] از ما وجود دارد که [[مردم]] را به آنچه [[پیامبر]] آورده است [[هدایت]] کنند. هادیان بعد از [[پیامبر]]، [[علی]] {{ع}} و سپس [[جانشینان]] و اوصیای او یکی بعد از دیگری هستند<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۷۲، باب الائمة هم الهداة.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی ۵]]، ص۳۴-۳۵.</ref>. | |||
=== [[لزوم]] [[اتمام حجّت]] === | |||
به [[حکم عقل]] و [[تأیید]] [[شرع]] باید در هر زمانی حجّتی بین [[مردم]] باشد؛ در غیر این صورت [[مردم]] [[حق]] دارند بگویند: اگر برای ما حجّتی میفرستادی هرگز [[گمراه]] نمیشدیم. [[امام باقر]] {{ع}} فرموده است: "به [[خدا]] قسم! از هنگامی که [[خداوند]] [[آدم]] را [[قبض روح]] کرد، هرگز [[زمین]] را بدون امامی که به وسیله او به سوی [[خداوند]] [[هدایت]] شوند رها نکرده و او [[حجّت]] [[خداوند]] بر بندگانش است و [[زمین]] بدون امامی که [[حجّت]] [[خداوند]] بر بندگانش باشد باقی نخواهد ماند"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۵۲، باب الارض لا تخلوا من حجة، حدیث ۸.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی ۵]]، ص۳۵.</ref>. | |||
=== ندای [[فطرت]] === | |||
[[انسان]] ذاتاً به سوی امامی که واجد همه [[کمالات انسانی]] باشد، [[تمایل]] دارد و این امر وجدانی است و از طرفی هیچ یک از [[تمایلات]] و کششهای [[فطری]] [[انسان]] بیپاسخ نمیماند؛ چون در آن صورت وجود آن [[گرایش]] [[عبث]] و زاید خواهد بود و [[خدای حکیم]] کار [[عبث]] نمیکند، پس حتماً به این خواسته [[فطرت]] نیز توجّه شده و امامی که مطلوب [[فطرت]] است از سوی [[خداوند]] [[نصب]] گردیده است. لازم به [[یادآوری]] است که مقتضای [[فطرت انسان]]، امامی است که از هرگونه [[خطا]] و [[انحراف]] مصون و محفوظ باشد و در [[حقیقت]] مصداق چنین گرایشی در خارج تنها [[ائمه]] [[اهلبیت]] {{عم}} ([[امیر المؤمنین علی]] {{ع}} و [[فرزندان]] معصومش) هستند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی ۵]]، ص۳۵.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |