ثروتاندوزی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = ثروتاندوزی | عنوان مدخل = ثروتاندوزی | مداخل مرتبط = ثروتاندوزی در قرآن - ثروتاندوزی در معارف و سیره رضوی - ثروتاندوزی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی | پرسش مرتبط = }} ==تکاثرگرایان علیه تنافس گرایان== ...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
تکاثر گرایان هماره با خوشگذرانی خویش از [[حقایق]] و آخرت غافل هستند<ref>حدید، آیه ۲۰</ref> و به کارهای پوچ و [[بیهوده]] خویش تا دم [[مرگ]] ادامه میدهند و هنگامی که چشمان خویش را باز میکنند دیگر [[فرصت]] از دست رفته و [[دوزخ]] را در برابر خویش مییابند.<ref>تکاثر، آیات ۱ تا ۷</ref> | تکاثر گرایان هماره با خوشگذرانی خویش از [[حقایق]] و آخرت غافل هستند<ref>حدید، آیه ۲۰</ref> و به کارهای پوچ و [[بیهوده]] خویش تا دم [[مرگ]] ادامه میدهند و هنگامی که چشمان خویش را باز میکنند دیگر [[فرصت]] از دست رفته و [[دوزخ]] را در برابر خویش مییابند.<ref>تکاثر، آیات ۱ تا ۷</ref> | ||
آنان [[زشتی]] عمل خویش را نمیبینند و بدان [[کور]] هستند و حتی بر اساس شاخصهای [[لذت]] و [[لذتطلبی]]، چنان [[غرق]] [[لذات]] [[دنیوی]] میشوند که هیچ چیزی آنان را بیدار نمیکند، مگر مرگ و دیدن دوزخ که دیگر دیر شده است. در اوج [[جهالت]] [[عقلی]] و [[علمی]] [[زندگی]] را خویش را تباه میسازند و گرفتار [[خسران]] بزرگ میشوند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تکاثر مسابقه برای زراندوزی (مقاله)|تکاثر مسابقه برای زراندوزی]].</ref> | آنان [[زشتی]] عمل خویش را نمیبینند و بدان [[کور]] هستند و حتی بر اساس شاخصهای [[لذت]] و [[لذتطلبی]]، چنان [[غرق]] [[لذات]] [[دنیوی]] میشوند که هیچ چیزی آنان را بیدار نمیکند، مگر مرگ و دیدن دوزخ که دیگر دیر شده است. در اوج [[جهالت]] [[عقلی]] و [[علمی]] [[زندگی]] را خویش را تباه میسازند و گرفتار [[خسران]] بزرگ میشوند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تکاثر مسابقه برای زراندوزی (مقاله)|تکاثر مسابقه برای زراندوزی]].</ref> | ||
==نسبت [[انسان]] و [[ثروت]]== | |||
ثروت به معنای داراییهای مادی که در [[اختیار]] [[بشر]] قرار میگیرد و موجبات [[آسایش]] وی را فراهم میآورد، هماناندازه که میتواند به عنوان عامل مهم کمال و [[نعمت]] و خیر برای انسان باشد، میتواند عامل [[سقوط]] و [[هبوط]] و نقمت برای وی محسوب شود. از این رو میتوان ثروت را در تحلیل سنجشی و ارزشی، امری خنثی تلقی کرد و از آن به عنوان چاقویی با دو کارکرد متضاد یاد نمود. | |||
با این همه به نظر میرسد که ثروت به عنوان نعمت و خیر به علل گوناگون دارای وزنهای بیشتر است و کفه آن بیشتر به سوی امری مثبت بودن سنگینی میکند؛ زیرا اگر چه به عنوان مهمترین و سختترین [[آزمون]] برای بشر شناخته شده، ولی ثروت به سبب آنکه فرآیند [[تکامل]] بشری را رقم میزند و زمینه بروز کمال و فعلیت بخشی استعدادها را فراهم میآورد، باید امری مثبت ارزیابی شود هر چند که نمیتواند ارزشی بودن را برای شخص به ارمغان آورد. | |||
در این میان نوعی [[گرایش]] در انسان موجب میشود که حتی ثروت به عنوان امری [[ضد ارزشی]] تلقی شود چه رسد که جنبه مثبت بودن خود را [[حفظ]] کند. در [[حقیقت]] زمانی که نسبت انسان با اموری که [[نیازهای بشر]] را از نظر آسایشی برآورده میسازد، سنجیده میشود، مفهوم ثروت شکل میگیرد. | |||
به این معنا که اگر گرایش انسان به نعمت و امکانات آسایشی یعنی همان ثروت به شکل گرایش کنزی و تکاثری باشد، نه تنها عامل بالندگی و [[رشد]] انسان و [[جامعه]] نخواهد بود، بلکه به عنوان عامل سقوط و هبوط انسان شمرده میشود و از چنین گرایش و [[تمایل]] [[قلبی]] و [[باطنی]] بهشدت [[نهی]] میشود؛ زیرا هر چیزی که [[کرامت]] و [[شرافت انسانی]] را از میان بردارد به عنوان عامل منفی و زیانبار تلقی شده و نزدیکی و عمل بدان [[حرام]]، گناه، [[جرم]] و ضد [[اخلاقی]] و هنجاری از نظر [[عقل]] و عقلا و [[شریعت]] میباشد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تکاثر و ثروتاندوزی و زیانهـای آن (مقاله)|تکاثر و ثروتاندوزی و زیانهـای آن]].</ref> | |||
==[[مذمت]] [[ثروتاندوزی]]== | |||
چنانکه گفته شد [[ثروت]] به معنای [[دارایی]] و امکانات مادی است که [[انسان]] برای دستیابی به کمال و نیز [[سعادت]] یعنی [[آسایش]] و [[آرامش]] بدان نیازدارد. هر چند که نقش ثروت برای رسیدن به آرامش بسیار [[سست]] و کم اهمیت است ولی نمیتوان از نقش آن در تحقق بخشی به آسایش [[چشم پوشی]] کرد؛ زیرا مفهوم آسایش با ثروت و دارایی رقم میخورد و نیازهای آسایشی و مادی [[بشر]] با آن بر آورده میشود، چنانکه نیازهای آرامشی و [[روحی]] بشر نیز با [[معنویت]] برآورده میگردد و نقش [[مادیات]] و ثروت در آن کم رنگ است. | |||
انسان برای اینکه بتواند در مسیر کمالی قرار گیرد و به [[وظایف]] خود به عنوان [[خلیفه خدا]] عمل کند نیازمند ثروت و داراییهای مادی است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تکاثر و ثروتاندوزی و زیانهـای آن (مقاله)|تکاثر و ثروتاندوزی و زیانهـای آن]].</ref> | |||
==[[دنیا]]؛ عامل کمال یا [[سقوط]]؟== | |||
[[خداوند]] در آیاتی چند [[زمین]] را به عنوان قرارگاه [[رشد]] و بالندگی بشر و مرکز [[خلافت]] وی معرفی کرده؛ زیرا انسان در چنین محیطی است که میتواند خود را بسازد و به [[کمالات]] [[واقعی]] و حقیقیاش دست یابد. زمین و مادیات، به [[نفس انسانی]] [[فرصت]] رشد و بالندگی را میدهد. | |||
در همین [[آیات]] این معنا مورد تاکید قرار میگیرد که همه آنچه انسان برای رشد و بالندگی و دستیابی به [[خلافت الهی]] نیاز دارد در زمین برای وی فراهم شده است. | |||
زمین به سبب شرایط خاص خود میتواند برای انسان دو نقش متضاد را ایفا کند. | |||
به این معنا که هم میتواند او را به کمال برساند و یا به سمت [[هبوط]] و سقوط سوق دهد. از آنجا که انسان موجود مختار و با ارادهای است میتواند هر یک از دو راه را [[انتخاب]] کند و سر از [[بهشت]] و یا [[دوزخ]] در آورد. | |||
اینجاست که نسبت انسان به دنیا با توجه به [[گرایش]] و انتخاب او سنجیده میشود و به عنوان ارزشی و یا [[ضد ارزشی]] در میآید. به این معنا که اگر انسان از دنیا و نعمتهای آن برای دستیابی به کمال و [[بهشت]] [[تقرب]] و [[رضوان]] و [[جنت ذات]] استفاده کند، [[دنیا]] نه تنها [[ضد ارزشی]] و [[پست]] نخواهد بود بلکه مزرعهای بزرگ با همه امکانات برای [[انسان]] میشود که نتیجه [[رشد]] و بالندگی را در [[آخرت]] درو خواهد کرد. اما اگر انسان نعمتهای دنیا را اصالت بخشد و نگاهی ابزاری به آنها نداشته باشد، در دام آن [[اسیر]] شده و در آن [[هبوط]] و [[سقوط]] میکند و [[دوزخ]] فراق از [[کمالات]] جمالی [[خدا]] را [[تجربه]] خواهد کرد. | |||
در این نگرش به دنیا مسئله [[تکاثر]] و [[ثروتاندوزی]] شکل میگیرد و مفهوم ضد ارزشی و هنجاری [[دنیاطلبی]] و تکاثر خواهی معنا مییابد. | |||
تکاثر در [[حقیقت]] نسبت انسان به دنیا را نشان میدهد که در آن شخص به جای آنکه به [[نعمتها]] و امکانات مادی دنیا به عنوان ابزار [[تکامل]] و بالندگی بنگرد به عنوان امری اصیل توجه مییابد و حتی در مقامپرستش آن بر میآید و آن را خدا و مقصد و [[معبود]] خود قرار میدهد. | |||
البته در مفهوم تکاثر نسبت دیگری نیز نهفته است؛ زیرا این واژه بیانگر این معناست که شخص با دیگری برای ثروتاندوزی به [[رقابت]] میپردازد و میکوشد تا در جمع واندوختن [[ثروت]] گوی [[سبقت]] را از دیگری برباید. از این رو میتوان گفت کسی که [[اهل]] تکاثر و ثروتاندوزی است، همانند کسی است که [[تفاخر]] میجوید و میکوشد تا [[فخر]] و بزرگی را به دیگری بفروشد و خود را در میدان بزرگی پیشتاز نشان دهد. | |||
به هر حال تکاثر در [[فرهنگ قرآنی]] به معنای مسابقه دو طرف برای افزایش [[مال]] و ثروت و اندوختن [[دارایی]] است.<ref>مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص۷۰۳ ذیل واژه کثر</ref> | |||
از نظر [[قرآن]] تکاثر به سبب آنکه به [[مادیات]] اصالت میبخشد و دنیا را به عنوان مقصد و معبود قرار میدهد و از خدا و آخرت [[غافل]] میگرداند، امری [[ناپسند]] و [[گناه]] است. به این معنا که اگر این مسئله جز همین نتیجه و اثر، نتایج و آثار دیگری نداشت در دایره امور [[مذموم]] و [[گناه]] قرار میگرفت؛ این در حالی است که [[تکاثر]] آثار زیانبار و نتایج بدتری نیز در حوزهها و ابعاد دیگر [[زندگی]] [[بشر]] به جا میگذارد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تکاثر و ثروتاندوزی و زیانهـای آن (مقاله)|تکاثر و ثروتاندوزی و زیانهـای آن]].</ref> | |||
==[[غفلت]]، برآیند تکاثر== | |||
نگرش [[انسان]] اگر به [[مادیات]] و [[دنیا]] و امور دنیوی، نگرش اصالت بخشی باشد میتواند موجب شود که از [[خدا]] و [[آخرت]] [[غافل]] شود؛ زیرا شخص تحت تاثیر نگرش مادیگرایانه خود، برای [[خداوند]] اگر نقش [[آفریدگاری]] نیز قائل شود و خدا را [[خالق هستی]] بداند از نقش پروردگاری او غافل میشود و برای [[جهان]] [[فلسفه وجودی]] و هدفی قائل نمیشود و از نقش آخرت و [[حسابرسی]] به سبب عدم [[باور]] به نقش پروردگاری خداوند [[آفریدگار]] غفلت میورزد. | |||
شخصی که به دنیا اصالت میبخشد، میکوشد تا به عناصر اساسی [[خوشبختی]] در همین دنیا دست یابد؛ از این رو به جمعآوری هر آنچه خوشبختی وی را تأمین میکند، میپردازد. | |||
اینگونه است که به [[ثروت]] و داراییهای دنیا به عنوان اصلیترین عامل خوشبختی توجه میکند؛ چون بر این باور است که تنها در [[سایه]] ثروت است که میتواند [[آسایش]] و [[آرامش]] را به دست آورد و [[سعادت]] خود را تضمین کند. | |||
نتیجه طبیعی چنین [[تفکر]] و نگرشی چیزی جز غفلت از [[طاعت]] خداوند و [[آموزههای وحیانی]]، دین، [[قیامت]] و [[رستاخیز]]، حسابرسی آخرت و مانند آن نمیشود. از این رو خداوند [[اهل]] تکاثر را انسانهایی معرفی میکند که از همه این امور تا [[زمان مرگ]] که چشمانشان به [[حقیقت]] جهان و [[ربوبیت خداوند]] باز میشود، غافل میباشند. | |||
[[قرآن]] در [[آیات]] ۱ و ۲ [[سوره تکاثر]] میفرماید که تکاثر، شما را از [[اطاعت خدا]] و یاد قیامت باز داشته است. در این [[آیه]] خداوند با بهرهگیری از واژه [[لهو]] به معنای چیزی که انسان را از مسائل مهم باز میدارد میکوشد تا این معنا را به انسان گوشزد کند که [[امور دنیوی]] و لهوی مهمترین عامل بازدارنده انسان از سرگرم شدن به امور مهم واصلی یعنی [[خداوند]] و [[عبادت]] و [[اطاعت]] از وی میباشد. | |||
[[شیخ طبرسی]] با توجه به [[آیه]] «حتی زرتم المقابر» به این معنا توجه میدهد که این غفلتی که [[انسان]] به سبب تکاثرطلبی بدان گرفتار میشود تا [[زمان مرگ]] و دیدار [[گور]] بیشتر به درازا نمیکشد و انسان در هنگام [[مرگ]] است که درمییابد که از [[حقیقت]] زندگی،بسیار دور بوده و از آن [[غافل]] بوده است.<ref>مجمع البیان، ج ۹ و ۱۰، ص۸۱۲</ref> | |||
بیگمان [[غفلت]] از خداوند و [[آخرت]] در رفتارهای انسان تاثیر شگرفی به جا میگذارد که از مهمترین آنها میتوان به بیتوجهی به [[قوانین]] [[عقلی]] و عقلایی و [[شرعی]] اشاره کرد. [[انسانی]] که از خداوند غافل است، زیر پا گذاشتن [[قانون]] حتی قوانینی که [[عقل]] و عقلا برای [[مدیریت جامعه]] تصویب و تعیین کردهاند برای وی امری عادی و طبیعی میشود؛ زیرا شخص میخواهد به هر شکلی که شده [[خوشبختی]] خود را که در [[سایه]] [[ثروت]] و [[قدرت]] مییابد تأمین کند؛ از این رو، [[تجاوز به حقوق دیگران]] و زیرپا گذاشتن اصول هنجاری و [[قوانین اجتماعی]] به دور از حضور هر عامل بازدارنده ای، امری طبیعی برای او قلمداد میشود.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تکاثر و ثروتاندوزی و زیانهـای آن (مقاله)|تکاثر و ثروتاندوزی و زیانهـای آن]].</ref> | |||
==نقش [[تکاثر]] در [[غرور]] و [[تفاخر]]== | |||
تکاثر و [[ثروتاندوزی]] که با چنین نگرشی پدید آمده باشد، مهمترین عامل برای تفاخرطلبی و غرور انسانی است. بسیاری از [[مردمان]] به سبب [[دارایی]] و ثروت خویش نسبت به دیگران تفاخر میفروشند و خود را بزرگتر و ارزشمندتر از دیگران بر میشمارند و دیگرانی راکه از ثروت کمتر برخوردارند و یا در [[فقر]] به سر میبرند انسانهای بیارزشی میدانند. | |||
خداوند درآیات ۳۴ و ۳۵ [[سوره کهف]] و نیز ۳۴ و ۳۵ [[سوره سبا]] تبیین میکند که چگونه ثروتاندوزی [[مترفان]] موجب میشود تا برای خود ارزشهای دروغینی [[خلق]] کنند و ثروت و قدرت را معیار سنجش [[کرامت]] و [[شرافت انسانی]] بر شمارند. | |||
بسیاری از [[اهل]] تکاثر و مترفان بر این باورند که [[شرافت]] و [[کرامت انسانی]] در [[داراییها]] و [[قدرت]] نهفته است؛ از این رو رفتارهای خود با دیگران را بر اساس همین معیار تنظیم میکنند، نسبت به کسانی که [[دارایی]] کمتر دارند و یا از دارایی برخوردار نمیباشند [[فخر]] میفروشند و دچار نوعی [[خود بزرگ بینی]] و خود پسندی میشوند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تکاثر و ثروتاندوزی و زیانهـای آن (مقاله)|تکاثر و ثروتاندوزی و زیانهـای آن]].</ref> | |||
==ریشه [[فزونطلبی]]== | |||
اگر به [[آیات قرآن]] و تحلیل آن درباره خاستگاه [[ثروتاندوزی]] توجه شود، دو خاستگاه و ریشه مهم میتوان برای آن یافت. هر چند که سر منشا هر دو از یک نظر عین هم است و میتوان آن را به بینشها و نگرشهای [[انسان]] نسبت به هستی و [[جهان]] و [[خداوند]] و [[ربوبیت]] وی ربط داد ولی تفاوتهایی نیز در این میان میتوان یافت که بررسی آن مفید و سازنده و راهگشا است. | |||
[[قرآن]] تحلیل میکند که بیشتر کسانی که به [[تکاثر]] و ثروتاندوزی روی میآورند آنهایی هستند که خداوند را منکر میباشند و یا آنکه پروردگاری خداوند را به طور مطلق قبول نداشته و برای هستی [[هدف]] و [[آخرت]] و حساب و کتابی قائل نمیشوند. این افراد به طور طبیعی جهان را اصالت میبخشند و برای دستیابی به [[خوشبختی]] یعنی [[آسایش]] و [[آرامش]] به [[کنزاندوزی]] و تکاثر روی میآورند. | |||
اما کسانی نیز هستند که با پذیرش ربوبیت و حتی آخرت و [[حساب و کتاب]] به دام تکاثر میافتند. شما بسیاری از [[مؤمنان]] و [[مسلمانان]] را دیده اید که با [[پذیرش اسلام]] گرفتار تکاثر و ثروتاندوزی هستند. علت این امر را باید در [[شناخت]] نادرست و نگرش [[باطل]] آنان [[نسب]] به پروردگاری و [[مالکیت]] و ربوبیت و قدرت و [[علم خداوند]] جست. | |||
بسیاری از [[مردم]] علم خداوند به جزئیات [[زندگی]] و لحظه به لحظه آن و نیز [[اراده]] و قدرت و [[توانایی]] او را در هستی به شکلی منکر میباشند و یا فراموش میکنند هر چند که به زبان و گفتار نمیآورند. | |||
از این رو به ثروتاندوزی برای تأمین زندگی و [[امنیت]] بخشی به خود توجه جدی دارند. همین [[تفکر]] و نگرش است که آنان را از [[حقیقت]] [[خداوند]] و [[ربوبیت]] [[غافل]] میکند و [[عبادت]] و [[اطاعت خداوند]] را به [[درستی]] انجام نمیدهند. | |||
البته [[قرآن]] تحلیل دیگری نیز ارائه میدهد که بیانگر تاثیر و تاثر متقابل [[تکاثر]] و [[غفلت]] در یکدیگر دارد. به این معنا که غفلت از خداوند و حقیقت هستی گاه موجب تکاثرطلبی [[انسان]] میشود و گاه دیگر این تکاثرطلبی و [[ثروتاندوزی]] است که موجب غفلت انسان از [[خدا]] و در نتیجه [[انکار]] [[قیامت]] و [[کفر]] و [[شرک]] میشود. | |||
به سخن دیگر، انسانهای مؤمنی را میتوان یافت که به خداوند و پروردگاری وی [[ایمان]] دارند ولی سرگرم شدن به [[دنیا]] و ثروتاندوزی، آنان را از مسیر اصلی بیرون میکند و اندکاندک دنیا و [[ثروت]] و [[قدرت]] برای آنان اصل میشود. | |||
این همان معنای [[واقعی]] الهیکم التکاثر است؛ زیرا این ثروتاندوزی است که [[مردمان]] را به غفلت از مسائل مهم هستی میکشد و [[بینش]] [[آدمی]] را دگرگون میکند و او را به سوی کفر و شرک سوق میدهد. | |||
[[مؤمنان]] باید توجه داشته باشند که کارهای [[افراطی]] همانند ثروتاندوزی میتواند آنان را به دام [[غرور]] و غفلت بیندازد و اندکاندک آنان را به سوی کفر و شرک براند. | |||
این همان معنای دقیق [[آیه]] نخست [[سوره تکاثر]] است که هشدار میدهد که تکاثر و ثروتاندوزی، انسان را از امور مهمی چون خدا، آخرت، اطاعت، [[حساب و کتاب]] باز میدارد و سرگرم [[زندگی دنیوی]] میکند. | |||
گروهی از [[مسلمانان]] و مؤمنان اینگونه در دام دنیا و [[وسوسههای شیطانی]] میافتند. خداوند در [[آیات]] ۳۴ و ۳۵ [[سوره کهف]] این معنا را روشن میکند که چگونه تکاثر به [[فزونی مال]] و فرزند موجب میشود تا اشخاصی حتی منکر [[معاد]] و [[رستاخیز]] و حساب و کتاب آن شوند و یا گرفتار غرور و [[تفاخر]] شده و رفتارهای ضد هنجاری و [[اخلاقی]] را در پیش گیرند. | |||
یا در آیه ۳۴ و ۳۷ و ۴۲ سوره کهف و نیز ۳۴ و ۳۵ [[سوره سبا]] تبیین میکند که چگونه [[تکاثر]] به [[فزونی مال]] و فرزند و [[دلبستگی]] به آنها [[انسان]] را به سوی [[کفر]] و [[شرک به پروردگار]] سوق میدهد. | |||
این بدان معناست که همانگونه که بینشها و نگرشها در انسان تاثیر میگذارد و [[رفتارها]] و کردارها را دگرگون میکند، همچنین رفتارها و کردارهای نادرست و [[ناهنجار]] و [[افراطی]] میتواند اندکاندک در یک فرآیند نگرش و [[بینش]] [[انسانی]] را نسبت به هستی دگرگون کند. | |||
اینگونه است که در [[آیات قرآن]] گاه تکاثر و [[ثروتاندوزی]] به سبب نوع بینش و نگرش نادرست انسان به هستی و نادیده گرفتن [[ربوبیت]] و پروردگاری [[خداوند]] است و گاه دیگر تکاثر را عامل [[تغییر]] نگرش و بینش انسان بر میشمارد تا اینگونه، از تاثیر و تاثر بینشها در نگرشها، و نگرشها در بینشها خبر دهد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تکاثر و ثروتاندوزی و زیانهـای آن (مقاله)|تکاثر و ثروتاندوزی و زیانهـای آن]].</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تکاثر مسابقه برای زراندوزی (مقاله)|'''تکاثر مسابقه برای زراندوزی''']] | # [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تکاثر مسابقه برای زراندوزی (مقاله)|'''تکاثر مسابقه برای زراندوزی''']] | ||
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تکاثر و ثروتاندوزی و زیانهـای آن (مقاله)|'''تکاثر و ثروتاندوزی و زیانهـای آن''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |