پرش به محتوا

اثبات نصب الهی امام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۸۵: خط ۳۸۵:
# امامت در [[مکتب تشیع]] از [[ارکان دین]] و از بزرگ‌ترین ره‌آوردهای [[وحی]] برای [[بشر]] است. در تلقی [[مذاهب]] غیرشیعی نیز اگرچه امامت از [[فروع دین]] است، ولی از [[احکام]] مهم شمرده می‌شود، چون با [[سرنوشت]] [[دینی]] و [[دنیوی]] [[جامعه]] گره می‌خورد. اگر کوچک‌ترین احکام فرعی [[دین]] با [[انتخاب مردم]] [[تعیین]] [[تکلیف]] و مشخص نمی‌شود و هیچ عالم [[شیعی]] یا [[سنی]]، [[رأی]] [[مکلفین]] را [[میزان]] در تشخیص [[احکام شریعت]] نمی‌داند، چگونه در اصل یا [[حکم]] مهمی مثل امامت، [[گزینش]] مردم میزان باشد و [[مشروعیت]] بیافریند؟<ref>الألفین (ترجمه)، ص۸۳.</ref>.
# امامت در [[مکتب تشیع]] از [[ارکان دین]] و از بزرگ‌ترین ره‌آوردهای [[وحی]] برای [[بشر]] است. در تلقی [[مذاهب]] غیرشیعی نیز اگرچه امامت از [[فروع دین]] است، ولی از [[احکام]] مهم شمرده می‌شود، چون با [[سرنوشت]] [[دینی]] و [[دنیوی]] [[جامعه]] گره می‌خورد. اگر کوچک‌ترین احکام فرعی [[دین]] با [[انتخاب مردم]] [[تعیین]] [[تکلیف]] و مشخص نمی‌شود و هیچ عالم [[شیعی]] یا [[سنی]]، [[رأی]] [[مکلفین]] را [[میزان]] در تشخیص [[احکام شریعت]] نمی‌داند، چگونه در اصل یا [[حکم]] مهمی مثل امامت، [[گزینش]] مردم میزان باشد و [[مشروعیت]] بیافریند؟<ref>الألفین (ترجمه)، ص۸۳.</ref>.
# همان [[منطق]] و فلسفه‌ای که می‌طلبید [[ارسال رسولان]] از سوی [[آسمان]] باشد، می‌طلبد که گزینش اوصیای آنان نیز امری آسمانی و [[وحیانی]] باشد؛ زیرا [[پیامبران]] مؤسس [[شریعت]] بودند و [[اوصیاء]]، [[حافظ]] و [[مفسر]] [[شریعت]] هستند. هر دو [[منصب]] [[نبوت]] و [[وصایت]]، [[ریاست عامه]] بر همه [[مسلمین]] و [[سرپرستی]] امور [[دین]] و دنیاست. چنان که [[عقل]] و نقل، [[انتخاب]] [[نبی]] و [[رسول]] از سوی [[مردم]] را [[باطل]] و [[بیهوده]] می‌داند، [[انتخاب امام]] را نیز همین‌گونه می‌شناسد<ref>امام‌شناسی، ص۶۶؛ الألفین (ترجمه)، ص۱۰۰.</ref>؛ همان‌گونه که دست مردم از [[گزینش]] اوصیای [[انبیای پیشین]] نیز کوتاه بود<ref>[[حسن علی‌پور وحید|علی‌پور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۱۷.</ref>.
# همان [[منطق]] و فلسفه‌ای که می‌طلبید [[ارسال رسولان]] از سوی [[آسمان]] باشد، می‌طلبد که گزینش اوصیای آنان نیز امری آسمانی و [[وحیانی]] باشد؛ زیرا [[پیامبران]] مؤسس [[شریعت]] بودند و [[اوصیاء]]، [[حافظ]] و [[مفسر]] [[شریعت]] هستند. هر دو [[منصب]] [[نبوت]] و [[وصایت]]، [[ریاست عامه]] بر همه [[مسلمین]] و [[سرپرستی]] امور [[دین]] و دنیاست. چنان که [[عقل]] و نقل، [[انتخاب]] [[نبی]] و [[رسول]] از سوی [[مردم]] را [[باطل]] و [[بیهوده]] می‌داند، [[انتخاب امام]] را نیز همین‌گونه می‌شناسد<ref>امام‌شناسی، ص۶۶؛ الألفین (ترجمه)، ص۱۰۰.</ref>؛ همان‌گونه که دست مردم از [[گزینش]] اوصیای [[انبیای پیشین]] نیز کوتاه بود<ref>[[حسن علی‌پور وحید|علی‌پور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۱۷.</ref>.
== شبهات دلیل عقلی نصب الهی امام ==
==== [[شبهه]] در مصداق [[لطف]] ====
در کتب [[کلامی]] [[اهل سنت]] شبهاتی پیرامون دلیل لطف مطرح شده از جمله اینکه [[امام]]، هنگامی می‌‌تواند مصداق [[لطف]] باشد که ظاهرِ [[قاهر]] باشد، در حالی که غالب [[امامان شیعه]] مقهور و تحت [[سلطه]] [[حاکمان]] بوده و دوازدهمین آنان هم [[غائب]] است<ref>رک: شرح المواقف، ج ۸، ص ۳۴۸.</ref>.
'''پاسخ:'''
'''اولاً:''' عدم دسترسی تک تک [[مردم]] و عدم [[تصرف]] [[امام]] به صورت عادی و معمولی ناشی از کم کاری و عدم [[انجام وظیفه]] از [[ناحیه]] [[امام]] نیست، بلکه نتیجه عدم [[پذیرش مردم]] و [[مخالفت]] جدی و سوءقصد به [[جان]] [[امام]] است. خواجه نصیرالدین طوسی می‌‌گوید: {{عربی|وجوده لطف و تصرفه آخر و عدمه منا}}<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص ۱۸۲.</ref> و [[علامه حلی]] در توضیح، تمامیت [[لطف]] را متوقف بر سه رکن می‌‌داند:
# [[نصب امام]] از [[ناحیه]] [[شارع]]؛
# قبول و [[تحمل]] [[مسئولیت]] از [[ناحیه]] [[امام]]غ
# [[پذیرش]] و قبول [[مردم]]<ref>{{عربی|و التحقیق ان نقول: لطف الامامه یتم بامور منها ما یجب علی الله و هو خلق الامام و تمکینه بالقدره و العلم و النص علیه باسمه و نسبه و هذا قد فعله الله تعالی و منها ما یجب علی الامام و هو تحمله للامامه و قبوله لها و هذا قد فعله الامام و ما یجب علی الرعیه و هو مساعدته و النصره له و امتثال قوله و هذا لم تفعله الرعیه فکان منع اللطف الکامل منهم لامن الله تعالی و لا من الامام}}؛ کشف المراد، ص ۱۸۳.</ref>.
هرگاه رکن سوم محقق نشود خللی در امو [[امامت]] ایجاد نمی‌کند زیرا در زمان [[رسول خدا]] {{صل}} و [[پیامبران پیشین]] هم انجام [[تکالیف]] بر اساس [[قهر]] و [[غلبه]] نبوده، لذا کسانی که [[لطف]] را متوقف بر [[وجود امام]] ظاهر [[قاهر]] می‌‌دانند، به معنی [[حقیقی]] [[لطف]] توجه نداشته‌اند که [[لطف]] نباید به حد [[الجاء]] برسد<ref>برای مطالعه بیشتر پیرامون لطف و اقسام و شرائط آن ر.ک: القواعد الکلامیه، ص ۶۹ و امامت در بینش اسلامی، ص ۶۷.</ref>. بنابراین استفاده از [[امام]] و [[لطف]] بودن او متوقف بر حضور و [[تشکیل حکومت]] نیست.
با توجه به اینکه مراد از [[شناخت امام]]، [[آگاهی]] از [[جایگاه]] و [[منصب]] او و [[پیروی]] از [[خواسته‌ها]] و منویاتش هست، چنین شناختی موقوف به [[رؤیت]] و مشاهده نیست.
'''ثانیاً:''' [[وظیفه امام]] [[هدایت]] است: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> و [[هدایت]] هم دارای مراتبی است، [[اجرای احکام]] و [[تشکیل حکومت]] نیز یکی از [[وظائف امام]] و یکی از مراتب [[هدایت]] است که گاه زمینه آن فراهم و گاهی فراهم نیست، چنان که برای بسیاری از راهنمایان [[الهی]] و [[انبیای سلف]] فراهم نبود و آنان پیوسته مقهور [[ظالمان]] بودند اما هیچ گاه [[وظیفه]] [[هدایت]] را تعطیل نکردند<ref>امیرالمؤمنین درباره انبیای الهی می‌‌فرماید: {{متن حدیث|وَ كَانُوا قَوْماً مُسْتَضْعَفِينَ قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللَّهُ بِالْمَخْمَصَةِ وَ ابْتَلَاهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ وَ امْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ وَ مَخَضَهُمْ بِالْمَكَارِهِ وَ لَكِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِي قُوَّةٍ فِي عَزَائِمِهِمْ وَ ضَعَفَةً فِيمَا تَرَى الْأَعْيُنُ مِنْ حَالاتِهِمْ مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَ الْعُيُونَ غِنًى وَ خَصَاصَةٍ تَمْلَأُ الْأَبْصَارَ وَ الْأَسْمَاعَ أَذًى}}؛ ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ معروف به خطبه قاصعه.</ref>.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} بعد از [[نزول وحی]] در [[غار حرا]] و [[مبعوث]] شدن به [[نبوت]] و [[رسالت]] در دوران [[اختفا]] و عدم [[دعوت علنی]] و در شعب ابی‌طالب، [[نبی]] و مصداق [[لطف]] بود در حالی که [[قاهر]] و دارای [[حکومت]] و [[قدرت]] برای [[اجرای احکام]] نبود.
'''ثالثاً:''' دسترسی همه [[مردم]] به [[امام]] مُقوّم [[لطف بودن امام]] نیست و لازم نیست [[امام]] به شخصه تک تک افراد [[جامعه]] را [[هدایت]] کند. در زمان [[پیامبر خاتم|نبی مکرم]] {{صل}} همچنین نبوده که آن حضرت موظف به [[هدایت]] فردی باشد و ملزم باشد در اقصا نقاط، [[راهنمائی]] تک تک افراد را به عهده داشته باشد، بلکه آن حضرت سفیران و نمایندگانی برای [[ارشاد]] به نقاط مختلف می‌‌فرستادند و چه بسا مسلمانانی که هرگز موفق به مشاهده و [[رؤیت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نشدند در عین حال درجات والایی از [[ایمان]] را به دست آورده و [[صاحب]] [[مقام شفاعت]] هم شدند مانند [[اویس قرنی]] خیرالتابعین و دارای [[مقام شفاعت]] که [[نبی اکرم]] {{صل}} را مشاهده نکرده بود<ref>احمد حنبل از عمر نقل می‌‌کند: {{متن حدیث|انی سمعت رسول الله {{صل}}: ان خیر التابعین رجل یقال له اویس}} مسند احمد، ج ۱، ص ۳۸ و نیز، ج ۳، ص ۴۸۰ و صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۸۹ و مستدرک، ج ۳، ص ۴۰۲. درباره شخصیت والای اویس قرنی نزد فریقین و مقام ویژه سفاعت او رجوع کنید به: العقائد الاسلامیة، ج ۴، ص ۷۲.</ref>.
برخی از [[متکلمان]] [[عامه]] در پاسخ به اشکال عدم دسترسی به [[امام]]<ref>{{عربی| الاتنفاع بالامام انما یکون بالوصول الیه و لا یخفی تعذز وصول آحاد الرعیه الیه فی کل ما یعن لهم من الامور الدنیویه عاده فلا فائده فی نصبه للعامه فلا یکون واجبا}} شرح مواقف، ج ۸، ص ۳۴۷.</ref> گفته‌اند: {{عربی| لا نسلم ان الانتفاع بالامام انما یکون بالوصول الیه فقط بل و یکون بوصول احکامه و سیاسته الیهم و نصبه من یرجعون الیه}}<ref>شرح مواقف، ج ۸، ص ۳۴۸.</ref>، قبول نداریم که استفاده از [[امام]] منحصر به دسترسی به او باشد بلکه راه دیگر آن [[نصب]] فردی است که [[مردم]] به او مراجعه کنند<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)| معارف و عقاید ۵ ج۱]]، ص ۱۱۹-۱۲۳.</ref>.
=== [[شبهه]] [[فائده امام غائب]] ===
[[امام غائب]] هم فوائد بسیار مهم و تأثیرگذاری دارد از جمله:
# '''محافظت از [[دین]]:''' راهنمائی‌ها و ارشادات [[امام غائب]] در دوره [[غیبت کبری]] به [[علما]] و [[دانشمندان]] [[دینی]] یکی از راه‌های [[حفظ دین]] و [[شریعت]] است [[علامه حلی]] می‌‌گوید: {{عربی|ان وجود الامام نفسه لطف لوجوه: احدها انه یحفظ الشرایع و یحرسها عن الزیاده و النقصان}} <ref>کشف المراد: المقصد الخامس فی الامامه، ص ۱۸۳.</ref>.
# '''بازدارندگی از [[معصیت]]'''؛ فائده دیگری است که بر [[وجود امام]] [[غائب]] فی نفسه مترتب می‌‌باشد. [[علامه حلی]] می‌‌گوید: {{عربی|ان الاعتقاد المکلفین لوجود الامام و تجویز انفاد حکمه علیهم فی کل وقت سبب لردعهم عن الفساد و قربهم الی الصلاح}}.
هر چند [[امام]] را مشاهده نکرده باشیم اما چون [[امام]] را ناظر بر [[اعمال]] و [[رفتار]] خود می‌‌دانیم و این احتمال [[قوی]] را هر لحظه می‌‌دهیم که آن حضرت [[ظهور]] فرماید، صرف همین احتمال برای [[ترغیب]] به [[کار خیر]] و [[پرهیز]] از [[منکرات]] تأثیرگذار می‌‌باشد<ref>فوائد امام غائب در بحث مهدویت بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)| معارف و عقاید ۵ ج۱]]، ص ۱۱۹-۱۲۳.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش