پرش به محتوا

نقش دولت در اقتصاد: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱٬۴۹۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ نوامبر ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
[[امام علی]] {{ع}} برای حمایت از بازار - همانند [[زمان پیامبر]] - به ساختن بازار [[اقدام]] کرده و سپس آن را در [[اختیار]] [[تجار]] قرار داده است<ref>عاملی، سیدجعفر مرتضی، بازار در سایه حکومت اسلامی، ص۲۷.</ref>. از ایشان [[روایت]] شده است که از حجره‌های بازار کرایه نمی‌گرفت<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۰۰؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۷، ص۹.</ref>. در روایتی دیگر آمده است که از گرفتن اجاره [[کراهت]] داشت<ref>وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۸۳. </ref>. در نامه‌ای به [[قرظة بن کعب انصاری]] [[کارگزار]] بهقباذات<ref>اسم سه منطقه در بغداد بوده است که از طریق شط فرات مشروب می‌شدند. اهالی آن منسوب به قباد بن فیروز، پدر انوشیروانند. (ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین {{ع}}، ج۱، ص۱۷۶- ۱۷۷).</ref> به او سفارش می‌کند در لای‌روبی نهرها به کشاورزان کمک نماید. [[بلاذری]] نامه [[حضرت]] را چنین گزارش کرده است:
[[امام علی]] {{ع}} برای حمایت از بازار - همانند [[زمان پیامبر]] - به ساختن بازار [[اقدام]] کرده و سپس آن را در [[اختیار]] [[تجار]] قرار داده است<ref>عاملی، سیدجعفر مرتضی، بازار در سایه حکومت اسلامی، ص۲۷.</ref>. از ایشان [[روایت]] شده است که از حجره‌های بازار کرایه نمی‌گرفت<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۰۰؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۷، ص۹.</ref>. در روایتی دیگر آمده است که از گرفتن اجاره [[کراهت]] داشت<ref>وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۸۳. </ref>. در نامه‌ای به [[قرظة بن کعب انصاری]] [[کارگزار]] بهقباذات<ref>اسم سه منطقه در بغداد بوده است که از طریق شط فرات مشروب می‌شدند. اهالی آن منسوب به قباد بن فیروز، پدر انوشیروانند. (ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین {{ع}}، ج۱، ص۱۷۶- ۱۷۷).</ref> به او سفارش می‌کند در لای‌روبی نهرها به کشاورزان کمک نماید. [[بلاذری]] نامه [[حضرت]] را چنین گزارش کرده است:
اما بعد؛ گروهی از مردم منطقه [[مأموریت]] تو نزد من آمدند و یادآوری کردند که نهری از آنها پنهان و از بین رفته است و در صورتی که آن نهر را حفر نموده و آماده سازند، دیار آنها آباد می‌گردد و بر پرداخت [[خراج]] خود [[توانایی]] پیدا می‌کنند و بر [[بیت المال]] [[مسلمین]] نیز افزوده می‌شود. از من خواستند نامه‌ای به تو بنویسم تا آنها را به کار گرفته، برای حفر نهر و لای‌روبی آن، آنها را جمع نمایی و در این راه به آنان [[کمک مالی]] کنی. اما من این را صحیح نمی‌دانم که کسی را مجبور به کاری بکنم که [[کراهت]] دارد. آنها را [[دعوت]] نما، پس اگر نهر آن‌گونه بود که آنها می‌گفتند، هر کسی بخواهد او را برای کار بفرست و نهر از آن کسی است که روی آن کار کند، نه آنان که مایل به [[همکاری]] نیستند. اگر آن را آباد سازند و [[قوی]] گردند، برای من محبوب‌تر است از آنکه [[ضعیف]] شوند. والسلام<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۹۰؛ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین {{ع}}، ج۱، ص۱۷۸ – ۱۷۹؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب. تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰۳؛ محمودی، محمدباقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج۵، ص۳۲ – ۳۳.</ref><ref>[[محمد تقی حکیم آبادی گیلک|حکیم آبادی گیلک، محمد تقی]]، [[دولت و سیاست‌های اقتصادی (مقاله)| مقاله «دولت و سیاست‌های اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۳۳۰.</ref>
اما بعد؛ گروهی از مردم منطقه [[مأموریت]] تو نزد من آمدند و یادآوری کردند که نهری از آنها پنهان و از بین رفته است و در صورتی که آن نهر را حفر نموده و آماده سازند، دیار آنها آباد می‌گردد و بر پرداخت [[خراج]] خود [[توانایی]] پیدا می‌کنند و بر [[بیت المال]] [[مسلمین]] نیز افزوده می‌شود. از من خواستند نامه‌ای به تو بنویسم تا آنها را به کار گرفته، برای حفر نهر و لای‌روبی آن، آنها را جمع نمایی و در این راه به آنان [[کمک مالی]] کنی. اما من این را صحیح نمی‌دانم که کسی را مجبور به کاری بکنم که [[کراهت]] دارد. آنها را [[دعوت]] نما، پس اگر نهر آن‌گونه بود که آنها می‌گفتند، هر کسی بخواهد او را برای کار بفرست و نهر از آن کسی است که روی آن کار کند، نه آنان که مایل به [[همکاری]] نیستند. اگر آن را آباد سازند و [[قوی]] گردند، برای من محبوب‌تر است از آنکه [[ضعیف]] شوند. والسلام<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۹۰؛ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین {{ع}}، ج۱، ص۱۷۸ – ۱۷۹؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب. تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰۳؛ محمودی، محمدباقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج۵، ص۳۲ – ۳۳.</ref><ref>[[محمد تقی حکیم آبادی گیلک|حکیم آبادی گیلک، محمد تقی]]، [[دولت و سیاست‌های اقتصادی (مقاله)| مقاله «دولت و سیاست‌های اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۳۳۰.</ref>
===افزایش رفاه و درآمدهای مردم===
بهبود [[زندگی]] [[مردم]] و افزایش درآمدها و بهره‌مندی آنان از [[بیت المال]] نیز از [[وظایف]] مهم [[حکومت علوی]] بود. [[دولت اسلامی]] نه تنها برای تأمین نیازهای اساسی از کارافتادگان و بازنشستگان و [[فقرا]] تلاش می‌کند، بلکه می‌کوشد تا [[جامعه اسلامی]] از [[رفاه]] در [[شأن]] خود برخوردار باشد. [[امام علی]] {{ع}} افزایش درآمدهای مردم را [[حق مردم]] بر [[دولت]] بر می‌شمارد: {{متن حدیث|فَأَمَّا حَقُّكُمْ عَلَيَّ... وَ تَوْفِيرُ فَيْئِكُمْ عَلَيْكُمْ‌}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۴.</ref>. همچنین در ترسیم وظایف [[زمامدار]] می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ إِصْدَارُ السُّهْمَانِ عَلَى أَهْلِهَا}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۵.</ref>؛ یعنی [[تقسیم بیت المال]] در بین مستحقان<ref>مغنیه، محمدجواد، فی ظلال نهج البلاغه، ج۲، ص۱۱۶.</ref>.<ref>[[محمد تقی حکیم آبادی گیلک|حکیم آبادی گیلک، محمد تقی]]، [[دولت و سیاست‌های اقتصادی (مقاله)| مقاله «دولت و سیاست‌های اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۳۳۱.</ref>
===نظارت بر بازار و تنظیم آن==
[[امام علی]] {{ع}} شخصاً اوضاع بازار را زیر نظر داشتند و ضمن [[دعوت]] بازاریان به رعایت [[موازین اخلاقی]] و [[شرعی]]، نرخ‌ها را بررسی کرده، بر معاملاتی که بین مشتری و فروشنده در جریان بود [[نظارت]] می‌کردند و با [[احتکار]] و [[گران‌فروشی]] نیز سخت [[مبارزه]] می‌نمودند.
از [[امام باقر]] {{ع}} چنین [[روایت]] شده است که آن [[حضرت]]، بامداد هر [[روز]]، از [[منزل]] خود در [[کوفه]]، به طرف بازار روانه می‌شد و در حالی که تازیانه‌ای دو سویه به نام سبیبه بر دوش آویخته بودند، [[بازار]] به بازار می‌گشتند. در هر بازار نزد سوداگران می‌ایستادند و ندا می‌دادند که ای گروه [[تجار]]، از [[خداوند]] - عزوجل - بترسید. چون تجار صدای حضرت را می‌شنیدند، دست از کار کشیده، گوش‌ها بدو سپرده و چشم بر او می‌دوختند. آن‌گاه حضرت می‌فرمود: پیش از کار، از [[خدا]] [[طلب]] خیر کنید و با تسهیل کار دادوستد [[برکت]] جویید، و به خریداران نزدیک شوید و خود را به [[حلم]] بیارایید و از [[سوگند]] باز ایستید و از [[دروغ]] کناره گیرید و از [[ستم]] دوری جویید.... [[ربا]] نگیرید و با پیمانه و ترازوی درست کار کنید و [[مال]] [[مردم]] را کم نگذارید و در [[زمین]] [[فساد]] نکنید. سپس بازارهای کوفه را می‌گشتند و آن‌گاه باز می‌گشت و در [[دارالحکومه]] برای رتق و فتق امور مردم و رسیدگی به مشکلاتشان، می‌نشست<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۱۵۳؛ حرانی، این شعبه، تحف العقول، ص۲۱۶.</ref>.
درباره آن حضرت آورده‌اند که در «شط کلاء» از قیمت‌ها می‌پرسیدند<ref>محمدی ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، ج۴، ص۱۷۷.</ref>.
روایت شده است که علی {{ع}} در حالی که تازیانه‌ای در دست داشت، در بازارها قدم می‌زد و هر کس را که [[کم‌فروشی]] می‌کرد یا در [[تجارت]] [[غش]] می‌نمود، با آن می‌زد. [[اصبغ]] می‌گوید: روزی به حضرت گفتم یا [[امیرالمؤمنین]]، بگذار این کار را من به جای شما انجام دهم و شما در [[خانه]] بنشینید. حضرت فرمود: «ای اصبغ، این چه نصیحتی است که به من می‌کنی؟»<ref>ابوحنیفه نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۲، ص۵۳۸. برای ملاحظه دیگر روایات در این زمینه ر. ک: محمدی ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، ج۴، ص۱۷۵-۱۸۲.</ref>.
[[امام]] به این نیز بسنده نمی‌کردند و افرادی را برای [[نظارت]] و رسیدگی به امور بازار در مناطق دیگر می‌گماشتند؛ چنان‌که به [[رفاعة بن شداد]] [[قاضی منصوب]] خود بر [[اهواز]] نامه‌ای نوشت و در آن امر نمود که ابن‌هرمه را از بازار بردارد و شخص دیگری را متولی بازار نماید<ref>موسوعة الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، ج۴، ص۱۶۷.</ref>. امام، هم بازاریان را به رعایت حال خریداران و ارزان‌فروشی [[تشویق]] می‌کرد و هم پیوسته بر قیمت‌ها نظارت و با [[احتکار]] و [[گران‌فروشی]] [[مبارزه]] می‌کردند. از این رو به مالک چنین دستور می‌دهند:
از احتکار منع کن که [[رسول الله]] {{صل}} از آن منع کرده است و باید [[خرید و فروش]] به آسانی و بر [[موازین]] [[عدل]] صورت گیرد؛ به گونه‌ای که در بهانه فروشنده زیان ببیند و نه بر خریدار [[اجحاف]] شود. پس از آن‌که احتکار را ممنوع داشتی، اگر کسی باز هم دست به احتکار زد، کیفرش ده و عقوبتش کن تا سبب [[عبرت]] دیگران گردد؛ ولی کار به [[اسراف]] نکشد<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
امام همچنین از شکل‌گیری انحصار در بازار [[نهی]] کرده‌اند و به مالک می‌نویسند:
{{متن حدیث|وَ اعْلَمْ مَعَ ذَلِكَ أَنَّ فِي كَثِيرٍ مِنْهُمْ ضَيْقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَ احْتِكَاراً لِلْمَنَافِعِ وَ تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ وَ ذَلِكَ بَابُ مَضَرَّةٍ لِلْعَامَّةِ وَ عَيْبٌ عَلَى الْوُلَاةِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «با این همه بدان که بسیاری از ایشان = بازاریان را روشی ناشایسته است و حریصند و [[بخیل]]. احتکار می‌کنند و به میل خود برای کالای خود بها می‌گذارند. با این کار به [[مردم]] زیان می‌رسانند و برای [[والیان]] نیز مایه [[ننگ]] و [[عیب]] هستند».
[[حبیب الله]] خویی در معنای {{متن حدیث|تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ}} می‌نویسد که آن [[حرص]] [[جهنمی]] است که موجب تشکیل شرکت‌ها و انحصارات جبارانه می‌شود. از این رو کالاهای مورد نیاز [[مردم]] را با انواع [[حیله]] و با نیروی [[سرمایه]] جمع‌آوری کرده و به هر قیمتی که خود می‌خواهند و با هر شرط و قراردادی آنها را می‌فروشند و [[منافع]] خود را دو چندان می‌نمایند<ref>هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعه، ج۲۰، ص۲۶۹-۲۷۰. </ref>.
ایشان برداشت خود را با معنای [[احتکار]] منافع [[تأیید]] می‌کند و احتکار را بر دو قسم می‌داند:
# احتکار اجناس، که موضوع بحث [[فقها]] در باب بیع است و برخی [[حکم]] به [[حرمت]] و برخی دیگر حکم به [[کراهت]] آن داده‌اند.
# احتکار منافع، که مقصود از آن [[حرص]] در گرفتن [[سود]] و فایده از [[معاملات]]، بیش از مقدار [[مشروع]] است؛ به طوری که این حرص و ولع موجب تشکیل شرکت‌های انحصاری شود.
از نظر وی گویا منظور [[حضرت]]، قسم دوم احتکار است؛ زیرا اولاً [[امام علی]] {{ع}} نتیجه ضیق فاحش و [[بخل]] [[قبیح]] را احتکار خوانده است؛ در حالی که منظور از احتکار در [[فقه]]، احتکار اجناس و حبوبات می‌باشد. ثانیاً حضرت {{متن حدیث|تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ}} را به احتکار منافع عطف نموده‌اند که «ال» در {{متن حدیث|الْبِيَاعَاتِ}} (جمع معرف به الف و لام) افاده عموم می‌کند؛ در حالی که احتکار [[فقهی]] چنین معنایی را نمی‌رساند<ref>هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعه، ج۲۰، ص۲۷۱ – ۲۷۲.</ref>. برخی از فقها چنین [[تفسیری]] از احتکار منافع را خیلی روشن نمی‌پندارند؛ ولی در معنای {{متن حدیث|تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ}} [[تفسیر]] فوق را ممکن می‌دانند؛ زیرا «[[زورگویی]] در خریدوفروش به این است که یک چیزی از قیمت عادله گران‌تر فروخته شود در اثر این انحصاراتی که [[تولید]] کردند و سطح قیمت‌ها را یک عده خاصی در [[اختیار]] خودشان گرفتند. این سبب می‌شود که در [[خرید و فروش]] زورگویی بشود و این عمل غیر از احتکار است»<ref>منتظری، حسین علی، درس‌هایی از نهج البلاغه، ص۲۶۳.</ref>.<ref>[[محمد تقی حکیم آبادی گیلک|حکیم آبادی گیلک، محمد تقی]]، [[دولت و سیاست‌های اقتصادی (مقاله)| مقاله «دولت و سیاست‌های اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۳۳۲.</ref>
===[[جمع‌آوری مالیات]] و تنظیم [[بیت المال]]===
[[دولت اسلامی]] برای تأمین [[وظایف]] خود [[اقدام]] به جمع‌آوری مالیات و تنظیم بیت المال کرد<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳؛ طبری، تاریخ الامم و الرسل والملوک، ج۴، ص۵۴۳.</ref>. از این رو [[امام]] کارگزارانی را برای [[جمع‌آوری زکات]]، [[خراج]]، [[جزیه]] و... تعیین نمودند.


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۰۱۷

ویرایش