مبارزه با اختلاس در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «== مهم‎ترین زمینه‌های رواج اختلاس و راه‌‎های جلوگیری از آن== === عدم پایبندی مذهبی و اخلاقی=== به طور کلی پایبندی‌های مذهبی و اخلاقی در افراد می‌تواند به عنوان یک عامل بازدارنده در جلوگیری از فساد اقتصادی و اداری عمل کند؛ ولی وقتی...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۳۷: خط ۳۷:
[[تحقق عدالت]] نیازمند [[ثابت قدمی]] در [[مسیر حق]] است؛ چراکه در این مسیر موانع و [[مشکلات]] فراوانی وجود دارد که دستیابی به [[عدالت]] را دور و غیرممکن جلوه می‌کند و این امر موجب [[تضعیف]] [[اراده]] و انگیزه عدالت‎‌خواهان خواهد شد.
[[تحقق عدالت]] نیازمند [[ثابت قدمی]] در [[مسیر حق]] است؛ چراکه در این مسیر موانع و [[مشکلات]] فراوانی وجود دارد که دستیابی به [[عدالت]] را دور و غیرممکن جلوه می‌کند و این امر موجب [[تضعیف]] [[اراده]] و انگیزه عدالت‎‌خواهان خواهد شد.


چالش‌های [[اقتصادی]] برخاسته از سه علت هستند: یکی علت درونی که عبارت است از «عملکردهای [[ضعیف]] / ضعف‎های مدیریتی» و «[[عیوب]] ساختاری» و دیگری علت بیرونی که عبارت است از «[[تحریم]]». با این حال، در صورت [[اصلاح]] مشکل درونی، تحریم، «کم اثر» و حتی «بی اثر» خواهد شد. [[مشکلات]] درونی نیز مشتمل هستند بر: «دولتی بودن [[اقتصاد]]»، «[[وابستگی]] اقتصاد به نفت»، «عدم [[ثبات]] سیاست‎‌ها»، «عدم رعایت اولویت‌‎ها»، «بودجه‌بندی معیوب و نامتوازن»، «استفاده اندک از ظرفیت‌‎های [[انسانی]] بومی» و «هزینه‌های زائد و حتی مسرفانه [[حکومتی]]»<ref>آیت الله خامنه‌ای، بیانیه گام دوم انقلاب.</ref>. به نظر می‌رسد در اینجا، علت العلل، عبارت است از «ضعف‎‌های مدیریتی»، چون از یک سو، «تحریم» فرع بر مشکل درونی است و از سوی دیگر، «عیوب ساختاری» نیز حاصل ضعف‌های مدیریتی در ایجاد یا برطرف کردن آن‎ها است. به این ترتیب، باید گره اصلی و [[نقص]] عمده را «ضعف‌های مدیریتی» قلمداد کرد و برای اصلاح [[وضع اقتصادی]] از همین نقطه «شروع» کرد و «[[تحول]] مدیریتی» را جدی و تعیین کننده انگاشت.<ref>[[حسن یعقوبی|یعقوبی]] و [[داوود خوش‌باور|خوش‌باور]]، [[عوامل فساد اقتصادی اختلاس و راهکارهای پیشگیری آن از منظر علی با تأکید بر بیانیه گام دوم (مقاله)|مقاله «عوامل فساد اقتصادی اختلاس و راهکارهای پیشگیری آن از منظر علی با تأکید بر بیانیه گام دوم»]]</ref>
چالش‌های [[اقتصادی]] از چند علت برمی‌خیزند:
# علت درونی که عبارت است از «عملکردهای ضعیف» («ضعف‎‌های مدیریتی») و «عیوب ساختاری». [[مشکلات]] درونی نیز مشتمل هستند بر: «دولتی بودن [[اقتصاد]]»، «[[وابستگی]] اقتصاد به نفت»، «عدم [[ثبات]] سیاست‎‌ها»، «عدم رعایت اولویت‌‎ها»، «بودجه‌بندی معیوب و نامتوازن»، «استفاده اندک از ظرفیت‌‎های [[انسانی]] بومی» و «هزینه‌های زائد و حتی مسرفانه [[حکومتی]]»<ref>آیت الله خامنه‌ای، بیانیه گام دوم انقلاب.</ref>.  
# علت بیرونی که عبارت است از [[جنگ اقتصادی]] دشمن و ابزارهای فشارش مانند: «[[تحریم]]» و غیره.
 
با این حال، در صورت [[اصلاح]] مشکل درونی، همه فشاذهای اقتصادی بیگانگان، «کم اثر» و حتی «بی اثر» خواهد شد.
 
به نظر می‌رسد در اینجا، علت العلل، عبارت است از «ضعف‎‌های مدیریتی»، چون از یک سو، «تحریم» فرع بر مشکل درونی است و از سوی دیگر، «عیوب ساختاری» نیز حاصل ضعف‌های مدیریتی در ایجاد یا برطرف کردن آن‎ها است. به این ترتیب، باید گره اصلی و [[نقص]] عمده را «ضعف‌های مدیریتی» قلمداد کرد و برای اصلاح [[وضع اقتصادی]] از همین نقطه «شروع» کرد و «[[تحول]] مدیریتی» را جدی و تعیین کننده انگاشت.<ref>[[حسن یعقوبی|یعقوبی]] و [[داوود خوش‌باور|خوش‌باور]]، [[عوامل فساد اقتصادی اختلاس و راهکارهای پیشگیری آن از منظر علی با تأکید بر بیانیه گام دوم (مقاله)|مقاله «عوامل فساد اقتصادی اختلاس و راهکارهای پیشگیری آن از منظر علی با تأکید بر بیانیه گام دوم»]]</ref>
 
===== [[نظارت عمومی]]=====
===== [[نظارت عمومی]]=====
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[مردم]] و [[حاکم]] را دارای [[حق]] معرفی می‌کند و [[حقوق]] هر یک را چنین برمی‎شمارد: بزرگ‌ترین چیزی که [[خداوند متعال]] از حقوق [[واجب]] گردانیده است، [[حق حاکم]] بر مردم و [[حق مردم]] بر حاکم است؛ واجبی که [[خداوند]] هر یک را بر دیگری واجب گردانیده و از این طریق، نظمی را برای [[الفت]] و [[دوستی]] ایشان و مایه [[عزت]] دینشان قرار داده است. پس مردم اصلاح نمی‌شوند، مگر به وسیله [[اصلاح]] [[حاکمان]] و حاکمان اصلاح نمی‌‎شوند مگر به [[پایداری]] [[مردم]]<ref>سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref>.
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[مردم]] و [[حاکم]] را دارای [[حق]] معرفی می‌کند و [[حقوق]] هر یک را چنین برمی‎شمارد: بزرگ‌ترین چیزی که [[خداوند متعال]] از حقوق [[واجب]] گردانیده است، [[حق حاکم]] بر مردم و [[حق مردم]] بر حاکم است؛ واجبی که [[خداوند]] هر یک را بر دیگری واجب گردانیده و از این طریق، نظمی را برای [[الفت]] و [[دوستی]] ایشان و مایه [[عزت]] دینشان قرار داده است. پس مردم اصلاح نمی‌شوند، مگر به وسیله [[اصلاح]] [[حاکمان]] و حاکمان اصلاح نمی‌‎شوند مگر به [[پایداری]] [[مردم]]<ref>سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref>.
۲۱۷٬۶۰۳

ویرایش