پرش به محتوا

تورات در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۰۳۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۳
خط ۱۸۷: خط ۱۸۷:
===[[احتجاج]] [[قرآن]] به [[تورات]]===
===[[احتجاج]] [[قرآن]] به [[تورات]]===
با [[ظهور اسلام]] [[اندیشه‌ها]] و ایده‌های نوی مطرح شد که گاه ناظر به نقد برخی [[باورها]] و [[عقاید دینی]] و [[تاریخی]] [[اهل کتاب]] به ویژه [[یهودیان]] یا در [[تعارض]] با آن بود؛ همچنین گاهی یهودیان بعضی از [[آموزه‌های قرآن]] را به چالش می‌‌کشیدند. در موارد بسیاری از این چالش‌ها، [[قرآن کریم]] در [[ابطال]] برخی باورها و [[دعاوی]] یهودیان به مواردی مانند [[زمان]] و اصل [[نزول]] تورات و برخی آموزه‌های آن استناد و [[احتجاج]] کرده است که خود به نوعی دلیل دیگری بر [[تأیید]] تورات از سوی قرآن کریم است. مهم‌ترین موارد احتجاج از این قرارند:
با [[ظهور اسلام]] [[اندیشه‌ها]] و ایده‌های نوی مطرح شد که گاه ناظر به نقد برخی [[باورها]] و [[عقاید دینی]] و [[تاریخی]] [[اهل کتاب]] به ویژه [[یهودیان]] یا در [[تعارض]] با آن بود؛ همچنین گاهی یهودیان بعضی از [[آموزه‌های قرآن]] را به چالش می‌‌کشیدند. در موارد بسیاری از این چالش‌ها، [[قرآن کریم]] در [[ابطال]] برخی باورها و [[دعاوی]] یهودیان به مواردی مانند [[زمان]] و اصل [[نزول]] تورات و برخی آموزه‌های آن استناد و [[احتجاج]] کرده است که خود به نوعی دلیل دیگری بر [[تأیید]] تورات از سوی قرآن کریم است. مهم‌ترین موارد احتجاج از این قرارند:
ا. [[نفی]] [[یهودی]] بودن ابراهیم{{ع}}
====[[نفی]] [[یهودی]] بودن ابراهیم{{ع}}====
هر یک از [[یهود]] و [[نصارا]] بر اساس [[اعتقاد]] متعصبانه، با معرفی [[دین]] خود به عنوان تنها دین بر [[حق و باطل]] خواندن [[ادیان]] دیگر، درباره [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، با یکدیگر به [[نزاع]] پرداخته، آن حضرت را پیرو دین خود می‌‌خواندند. ([[آل عمران]] / ۳، ۶۷)<ref>جامع البیان، ج ۳، ص۴۱۴ - ۴۱۵؛ التبیان، ج ۲، ص۴۹۲ - ۴۹۳؛ المیزان، ج ۳، ص۲۵۲ - ۲۵۳.</ref> [[قرآن کریم]] با [[احتجاج]] به اینکه [[تورات]] و [[انجیل]] پس از ابراهیم{{ع}} نازل شده‌اند، این ادعای آنان را نادرست و نابخردانه می‌‌خواند: «یـاَهلَ الکِتـبِ لِمَ تُحاجّونَ فی اِبرهیمَ وما اُنزِلَتِ التَّورةُ والاِنجیلُ اِلاّ مِن بَعدِهِ اَفَلا تَعقِلون» ([[آل عمران]] / ۳، ۶۵)؛ زیرا کاملاً روشن است که [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] پس از [[نزول]] تورات و انجیل پدید آمده است و آن حضرت نمی‌تواند پیرو [[ادیان]] یاد شده باشد.<ref>جامع البیان، ج ۳، ص۴۱۴؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص۱۹۳؛ المیزان، ج ۳، ص۲۵۱.</ref>
هر یک از [[یهود]] و [[نصارا]] بر اساس [[اعتقاد]] متعصبانه، با معرفی [[دین]] خود به عنوان تنها دین بر [[حق و باطل]] خواندن [[ادیان]] دیگر، درباره [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، با یکدیگر به [[نزاع]] پرداخته، آن حضرت را پیرو دین خود می‌‌خواندند. {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref><ref>جامع البیان، ج ۳، ص۴۱۴ - ۴۱۵؛ التبیان، ج ۲، ص۴۹۲ - ۴۹۳؛ المیزان، ج ۳، ص۲۵۲ - ۲۵۳.</ref> [[قرآن کریم]] با [[احتجاج]] به اینکه [[تورات]] و [[انجیل]] پس از ابراهیم{{ع}} نازل شده‌اند، این ادعای آنان را نادرست و نابخردانه می‌‌خواند؛ زیرا کاملاً روشن است که [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] پس از [[نزول]] تورات و انجیل پدید آمده است و آن حضرت نمی‌تواند پیرو [[ادیان]] یاد شده باشد.<ref>جامع البیان، ج ۳، ص۴۱۴؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص۱۹۳؛ المیزان، ج ۳، ص۲۵۱.</ref>
====[[حلال]] بودن همه [[خوردنی‌ها]] پیش از نزول تورات====
قرآن کریم از [[حرام]] شدن گوشت و برخی دیگر از اجزای [[حلال]] شماری از حیوانات بر [[بنی اسرائیل]] به عنوان [[کیفر]] بعضی از [[گناهان]] آنها سخن گفته است. {{متن قرآن|فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا}}<ref>«آری، به سزای ستمی از (سوی) یهودیان و اینکه (مردم را) بسیار از راه خداوند باز می‌داشتند چیزهای پاکیزه‌ای را که بر آنان حلال بود، حرام کردیم» سوره نساء، آیه ۱۶۰.</ref>، {{متن قرآن|وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«و (نیز) برای رباخواری آنان با آنکه از آن نهی شده بودند و ناروا خوردن دارایی‌های مردم؛ و برای کافرانشان عذابی دردناک آماده کرده‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۶۱.</ref>، {{متن قرآن|وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ}}<ref>«و بر یهودیان هر (جاندار) ناخنداری را حرام کردیم و از گاو و گوسفند پیه آنها را بر آنها حرام کردیم جز آنچه بر گرده و روده دارند و یا همراه استخوان‌هاست؛ بدین گونه آنان را برای افزونجویی‌شان کیفر دادیم و بی‌گمان ما راست‌گفتاریم» سوره انعام، آیه ۱۴۶.</ref> [[یهودیان]] در [[نفی]] این گزارش و برای [[القای شبهه]] در اذهان [[مسلمانان]] ادعا می‌‌کردند که موارد یاد شده از همان آغاز، پیش از نزول تورات و در [[دین]] همه [[انبیا]] از جمله [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} نیز حرام بوده است و [[نسخ]] [[حکم الهی]] امکان ندارد و در نتیجه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در ادعای [[پیروی]] از حضرت ابراهیم{{ع}} و [[دین حنیف]] او صادق نیست.<ref>الکشاف، ج ۱، ص۳۸۵ ـ ۳۸۶؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص۲۰۳؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۷۹۴ ـ ۷۹۵.</ref> قرآن کریم در پاسخ آنان به تورات موجود در [[عصر نزول]] [[احتجاج]] کرده، می‌‌گوید: پیش از نزول تورات همه خوردنی‌ها بر بنی اسرائیل حلال بود و فقط [[حضرت یعقوب]]{{ع}}، خودش بعضی چیزها را بنا به [[ادله]] ای بر خود حرام کرده بود. در ادامه نیز از آنان می‌‌خواهد اگر راست می‌‌گویند که پیش از تورات نیز بعضی از خوراکی‌ها بر همه حرام بوده است، [[تورات]] را آورده، آن را بخوانند تا [[حقیقت]] روشن شود: {{متن قرآن|كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«همه خوردنی‌ها برای بنی اسرائیل حلال بود جز آنچه اسرائیل (- یعقوب) پیش از آنکه تورات فرو فرستاده شود، بر خویش حرام کرده بود، بگو: اگر راست می‌گویید تورات را بیاورید و آن را بخوانید» سوره آل عمران، آیه ۹۳.</ref> بر پایه گزارش‌های [[تفسیری]]، از آنجا که [[یهودیان]] از [[درستی]] این سخن [[قرآن]] [[آگاه]] بوده و می‌‌دانستند که [[احکام]] یاد شده، در [[تورات]] وجود دارند، از آوردن تورات خودداری کردند.<ref>التبیان، ج ۲، ص۵۳۲؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص۲۰۳؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۷۹۴ - ۷۹۵.</ref>
====[[بی‌ایمانی]] گروهی از یهودیان====
برخی [[آیات]] نشان می‌‌دهد که برای گروهی از یهودیان معاصر [[پیامبر]]{{صل}} حادثه ای رخ داد. [[عالمان یهود]] به سبب پاره ای ملاحظات، برخلاف آموزه‌های صریح تورات، درباره آن حادثه [[حکم]] کرده، سپس برای به دست آوردن تأییدی بر حکم خود و [[فرار]] از حکم تورات، افرادی را نزد [[پیامبر اکرم]] فرستادند تا در این باره [[داوری]] کند. به این افراد توصیه شد در صورتی که پیامبر{{صل}} بر حکمِ خلاف آنان صحه نگذاشت، آن را نپذیرند. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا ۛ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَٰذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَٰئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب می‌ورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان می‌گفتند ایمان آورده‌ایم در حالی که دل‌هاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش می‌سپارند  جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامده‌اند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش می‌کنند؛ (به همدیگر) می‌گویند اگر به شما این (حکمی که ما می‌خواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچ‌گاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دل‌هایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره مائده، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام  خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند  و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲.</ref> براساس [[شأن نزول]] مشهور، [[احبار]] [[یهود]] با گرفتن [[رشوه]]، [[حکم]] تورات مبنی بر [[رجم]] زناکار را درباره [[زن]] و مردی از اشراف با تازیانه و تشهیر جایگزین کردند؛ گویا در پی [[اعتراض]] به این حکم، عالمان یهود افرادی را برای داوری خواستن نزد پیامبر فرستادند. پیامبر{{صل}} با استناد به تورات، حکم به رجم کرد؛ ولی آنان نپذیرفتند.<ref>ر.ک: مجمع البیان، ج ۳، ص۲۹۹ - ۳۰۱؛ تفسیر ابی السعود، ج ۳، ص۳۶ - ۳۸؛ زادالمسیر، ج ۲، ص۳۵۶ - ۳۵۸.</ref>


ب. [[حلال]] بودن همه [[خوردنی‌ها]] پیش از نزول تورات
[[قرآن کریم]] با اشاره به وجود حکم الهیِ تورات در این باره، داوری خواستن و سپس رویگردانی آنها از پیامبر را به نوعی غیر [[صادقانه]] و [[نشانه]]بی‌ایمانی آنان به تورات و پیامبر اکرم <ref>المیزان، ج ۵، ص۳۴۲.</ref> می‌‌خواند: {{متن قرآن|وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۳.</ref> بر اساس این [[آیه]] چنین حکمی در [[تورات]] [[عصر نزول]] بوده است، چنان که در تورات کنونی نیز هست.<ref>ر. ک: قاموس الکتاب المقدس، ص۴۰۰، «رجم».</ref>
قرآن کریم از [[حرام]] شدن گوشت و برخی دیگر از اجزای [[حلال]] شماری از حیوانات بر [[بنی اسرائیل]] به عنوان [[کیفر]] بعضی از [[گناهان]] آنها سخن گفته است. ([[نساء]] / ۴، ۱۶۰ ـ ۱۶۱؛ انعام / ۶، ۱۴۶) [[یهودیان]] در [[نفی]] این گزارش و برای [[القای شبهه]] در اذهان [[مسلمانان]] ادعا می‌‌کردند که موارد یاد شده از همان آغاز، پیش از نزول تورات و در [[دین]] همه [[انبیا]] از جمله [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} نیز حرام بوده است و [[نسخ]] [[حکم الهی]] امکان ندارد و در نتیجه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در ادعای [[پیروی]] از حضرت ابراهیم{{ع}} و [[دین حنیف]] او صادق نیست.<ref>الکشاف، ج ۱، ص۳۸۵ ـ ۳۸۶؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص۲۰۳؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۷۹۴ ـ ۷۹۵.</ref> قرآن کریم در پاسخ آنان به تورات موجود در [[عصر نزول]] [[احتجاج]] کرده، می‌‌گوید: پیش از نزول تورات همه خوردنی‌ها بر بنی اسرائیل حلال بود و فقط [[حضرت یعقوب]]{{ع}}، خودش بعضی چیزها را بنا به [[ادله]] ای بر خود حرام کرده بود. در ادامه نیز از آنان می‌‌خواهد اگر راست می‌‌گویند که پیش از تورات نیز بعضی از خوراکی‌ها بر همه حرام بوده است، [[تورات]] را آورده، آن را بخوانند تا [[حقیقت]] روشن شود: «کُلُّ الطَّعامِ کانَ حِلاًّ لِبَنِی اِسرءیلَ اِلاّ ما حَرَّمَ اِسرءیلُ عَلی نَفسِهِ مِن قَبلِ اَن تُنَزَّلَ التَّورةُ قُل فَأتوا بِالتَّورةِ فَاتلوها اِن کُنتُم صـدِقین». ([[آل عمران]] / ۳، ۹۳) بر پایه گزارش‌های [[تفسیری]]، از آنجا که [[یهودیان]] از [[درستی]] این سخن [[قرآن]] [[آگاه]] بوده و می‌‌دانستند که [[احکام]] یاد شده، در [[تورات]] وجود دارند، از آوردن تورات خودداری کردند.<ref>التبیان، ج ۲، ص۵۳۲؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص۲۰۳؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۷۹۴ - ۷۹۵.</ref>
====امکان [[نزول]] [[کتاب آسمانی]] بر [[بشر]]====
 
[[قرآن کریم]] که [[ارسال رسل]] و [[انزال کتب]] را از لوازم [[الوهیت]] و [[ربوبیت الهی]] و [[هدایت مردم]] می‌‌داند <ref>المیزان، ج ۷، ص۲۷۰ - ۲۷۱.</ref> در پاسخ [[منکران قرآن]] <ref>الکشاف، ج ۲، ص۴۴؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص۴۰۰ - ۴۰۱؛ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص۳۳.</ref> که نزول هر گونه [[وحی]] و کتاب آسمانی بر [[انسان]] را [[انکار]] می‌‌کردند، آن را بازتاب عدم [[شناخت]] درست [[خداوند]] دانسته، در رد آن به نزول کتاب [[حضرت موسی]]{{ع}} از سوی خداوند [[احتجاج]] می‌‌کند: {{متن قرآن|وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ}}<ref>«و خداوند را سزاوار ارجمندی وی ارج ننهادند که گفتند: خداوند بر هیچ بشری چیزی فرو نفرستاده است؛ بگو: کتابی را که موسی آورد چه کسی فرو فرستاد؟ که فروغی و رهنمودی برای مردم بود، آن را بر کاغذهایی می‌نگارید، (برخی از) آن را آشکار می‌دارید و بسیاری (دیگر) را پنهان می‌کنید؛ و آنچه شما و پدرانتان نمی‌دانستید به شما آموخته شد. بگو: خداوند (این قرآن را فرستاده است)؛ سپس آنان رها کن در بیهودگی‌شان به بازی پردازند» سوره انعام، آیه ۹۱.</ref> دیدگاه مشهور، [[یهود]] را مخاطب آیه می‌‌داند،<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص۵۱۵؛ الکشاف، ج ۲، ص۴۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۷۴ - ۷۶.</ref> زیرا اولاً [[مشرکان قریش]] به کتاب حضرت موسی{{ع}} و نزول [[الهی]] آن [[باور]] نداشتند، پس بر اساس آن نمی‌توان ضد آنها احتجاج کرد. ثانیا مخاطبان در ادامه به سبب پراکنده ساختن [[کتاب موسی]]{{ع}} و نیز [[آشکار کردن]] بخشی از آن و پنهان کردن بخشی دیگر [[سرزنش]] شده‌اند و این از ویژگی‌های یهود است و آنان نمونه‌های دیگری از این اظهارات خلاف [[عقاید]] خویش داشتند که از سر [[لجاجت]] و [[دشمنی]] بود. <ref>ر. ک: نساء، آیه ۵۱؛ آل عمران، آیه ۶۷.</ref><ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۷۴ - ۷۶؛ المیزان، ج ۷، ص۲۶۸ - ۲۷۲.</ref>
ج. [[بی‌ایمانی]] گروهی از یهودیان
====رد بهانه [[مشرکان]] برای انکار [[قرآن]]====
برخی [[آیات]] نشان می‌‌دهد که برای گروهی از یهودیان معاصر [[پیامبر]]{{صل}} حادثه ای رخ داد. [[عالمان یهود]] به سبب پاره ای ملاحظات، برخلاف آموزه‌های صریح تورات، درباره آن حادثه [[حکم]] کرده، سپس برای به دست آوردن تأییدی بر حکم خود و [[فرار]] از حکم تورات، افرادی را نزد [[پیامبر اکرم]] فرستادند تا در این باره [[داوری]] کند. به این افراد توصیه شد در صورتی که پیامبر{{صل}} بر حکمِ خلاف آنان صحه نگذاشت، آن را نپذیرند. ([[مائده]] / ۵، ۴۱ ـ ۴۲) براساس [[شأن نزول]] مشهور، [[احبار]] [[یهود]] با گرفتن [[رشوه]]، [[حکم]] تورات مبنی بر [[رجم]] زناکار را درباره [[زن]] و مردی از اشراف با تازیانه و تشهیر جایگزین کردند؛ گویا در پی [[اعتراض]] به این حکم، عالمان یهود افرادی را برای داوری خواستن نزد پیامبر فرستادند. پیامبر{{صل}} با استناد به تورات، حکم به رجم کرد؛ ولی آنان نپذیرفتند.<ref>ر.ک: مجمع البیان، ج ۳، ص۲۹۹ - ۳۰۱؛ تفسیر ابی السعود، ج ۳، ص۳۶ - ۳۸؛ زادالمسیر، ج ۲، ص۳۵۶ - ۳۵۸.</ref> [[قرآن کریم]] با اشاره به وجود حکم الهیِ تورات در این باره، داوری خواستن و سپس رویگردانی آنها از پیامبر را به نوعی غیر [[صادقانه]] و [[نشانه]]بی‌ایمانی آنان به تورات و پیامبر اکرم <ref>المیزان، ج ۵، ص۳۴۲.</ref> می‌‌خواند: «وکَیفَ یُحَکِّمونَکَ وعِندَهُمُ التَّورةُ فیها حُکمُ اللّهِ ثُمَّ یَتَوَلَّونَ مِن بَعدِ ذلِکَ وما اُولـئِکَ بِالمُؤمِنین». (مائده / ۵، ۴۳) بر اساس این [[آیه]] چنین حکمی در [[تورات]] [[عصر نزول]] بوده است، چنان که در تورات کنونی نیز هست.<ref>ر. ک: قاموس الکتاب المقدس، ص۴۰۰، «رجم».</ref>
خداوند با اشاره به اینکه پیش از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هیچ منذری برای [[قریش]] نیامده است، ارسال آن حضرت را برای [[اتمام حجت]] بر آنان می‌‌خواند،؛ چراکه اگر آنها پیش از آمدن [[پیامبری]] به سبب کردارشان [[مجازات]] می‌‌شدند، می‌‌گفتند: پروردگارا! اگر [[پیامبری]] می‌‌فرستادی از [[آیات]] تو [[پیروی]] کرده، [[ایمان]] می‌‌آوردیم {{متن قرآن|وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«و آنگاه که ندا سر دادیم تو در سوی (غربی) طور نبودی ولی (این وحی) بخشایشی از پروردگار توست تا به گروهی که پیش از تو بیم‌دهنده‌ای برای آنان نیامده است بیم دهی، باشد که پند گیرند» سوره قصص، آیه 46.</ref>؛ اما هنگامی که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[مبعوث]] و [[قرآن]] نازل شد به [[تکذیب]] آن حضرت پرداخته، گفتند: چرا همانند آنچه که به [[موسی]] داده شد به او داده نشده است: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى}}<ref>«و چون حقّ از سوی ما به آنان رسید گفتند: چرا به او  مانند آنچه به موسی داده شد نداده‌اند؟ مگر اینان پیش‌تر آنچه را که به موسی داده شد انکار نکردند؟ گفتند: (تورات و قرآن) دو جادویند که از هم پشتیبانی می‌کنند و گفتند ما هر دو را انکار می‌کنیم» سوره قصص، آیه ۴۸.</ref> بر اساس یک [[تفسیر]]، [[مشرکان]] با اشاره به [[نزول دفعی]] [[تورات]] که به سبب ارتباط با [[اهل کتاب]] با آن آشنا بودند، قرآن را به سبب [[نزول تدریجی]] آن مورد تردید قرار داده و از [[ایمان]] به آن سر باز زدند،<ref>ر.ک: مجمع البیان، ج ۷، ص۴۰۱ - ۴۰۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص۲۶۰؛ روح المعانی، ج ۲۰، ص۱۳۵.</ref> از این رو [[خداوند]] در رد [[بهانه جویی]] آنها به [[کفر]] پیشین آنان (زمانی که [[یهودیان]]، قرآن را [[تصدیق]] کردند) نسبت به [[کتاب موسی]]{{ع}} و قرآن و [[سحر]] نامیدن آن دو، [[احتجاج]] می‌‌کند؛ یعنی اگر یکجا هم نازل می‌‌شد باز ایمان نمی‌آوردید، چنان که به [[تورات]] کفر ورزیدید و در [[مقام]] [[محاجه]] از مشرکان می‌‌خواهد که اگر راست می‌‌گویند، کتابی [[هدایت]] کننده‌تر از تورات و قرآن از سوی خداوند بیاورند: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ}}<ref>« مگر اینان پیش‌تر آنچه را که به موسی داده شد انکار نکردند؟ گفتند: (تورات و قرآن) دو جادویند که از هم پشتیبانی می‌کنند و گفتند ما هر دو را انکار می‌کنیم» سوره قصص، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«بگو: اگر راست می‌گویید (خود) کتابی از سوی خداوند بیاورید که از آن دو رهنمون‌تر باشد تا من از آن پیروی کنم» سوره قصص، آیه ۴۹.</ref> [[سیاق آیات]] و برخی گزارش‌های [[تفسیری]] نشان می‌‌دهند که [[مشرکان قریش]] با مراجعه به [[یهود]] درباره [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و قرآن جویا شدند و هنگامی که آنها براساس [[بشارت‌ها]] و وصف‌های تورات به [[تأیید]] آن حضرت پرداختند، مشرکان ناخرسند از این موضوع، تورات و قرآن را [[سحری]] خواندند که یکدیگر را تأیید می‌‌کنند و نسبت به هر دو اظهار کفر کردند.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۴۰۲؛ المیزان، ج ۱۶، ص۴۷ - ۵۳؛ روح المعانی، ج ۲۰، ص۱۳۴.</ref>
 
د. امکان [[نزول]] [[کتاب آسمانی]] بر [[بشر]]
[[قرآن کریم]] که [[ارسال رسل]] و [[انزال کتب]] را از لوازم [[الوهیت]] و [[ربوبیت الهی]] و [[هدایت مردم]] می‌‌داند <ref>المیزان، ج ۷، ص۲۷۰ - ۲۷۱.</ref> در پاسخ [[منکران قرآن]] <ref>الکشاف، ج ۲، ص۴۴؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص۴۰۰ - ۴۰۱؛ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص۳۳.</ref> که نزول هر گونه [[وحی]] و کتاب آسمانی بر [[انسان]] را [[انکار]] می‌‌کردند، آن را بازتاب عدم [[شناخت]] درست [[خداوند]] دانسته، در رد آن به نزول کتاب [[حضرت موسی]]{{ع}} از سوی خداوند [[احتجاج]] می‌‌کند: «وما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدرِهِ اِذ قالوا ما اَنزَلَ اللّهُ عَلی بَشَرٍ مِن شَی ءٍ قُل مَن اَنزَلَ الکِتـبَ الَّذی جاءَ بِهِ [[موسی]] نورًا وهُدیً لِلنّاسِ تَجعَلونَهُ قَراطیسَ تُبدونَها وتُخفونَ کَثیرًا». (انعام / ۶، ۹۱) دیدگاه مشهور، [[یهود]] را مخاطب آیه می‌‌داند،<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص۵۱۵؛ الکشاف، ج ۲، ص۴۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۷۴ - ۷۶.</ref> زیرا اولاً [[مشرکان قریش]] به کتاب حضرت موسی{{ع}} و نزول [[الهی]] آن [[باور]] نداشتند، پس بر اساس آن نمی‌توان ضد آنها احتجاج کرد. ثانیا مخاطبان در ادامه به سبب پراکنده ساختن [[کتاب موسی]]{{ع}} و نیز [[آشکار کردن]] بخشی از آن و پنهان کردن بخشی دیگر [[سرزنش]] شده‌اند و این از ویژگی‌های یهود است و آنان نمونه‌های دیگری از این اظهارات خلاف [[عقاید]] خویش داشتند که از سر [[لجاجت]] و [[دشمنی]] بود. (ر. ک: [[نساء]] / ۴، ۵۱؛ [[آل عمران]] / ۳، ۶۷)<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۷۴ - ۷۶؛ المیزان، ج ۷، ص۲۶۸ - ۲۷۲.</ref>
 
ه. رد بهانه [[مشرکان]] برای انکار [[قرآن]]
خداوند با اشاره به اینکه پیش از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هیچ منذری برای [[قریش]] نیامده است، ارسال آن حضرت را برای [[اتمام حجت]] بر آنان می‌‌خواند،؛ چراکه اگر آنها پیش از آمدن [[پیامبری]] به سبب کردارشان [[مجازات]] می‌‌شدند، می‌‌گفتند: پروردگارا! اگر [[پیامبری]] می‌‌فرستادی از [[آیات]] تو [[پیروی]] کرده، [[ایمان]] می‌‌آوردیم ([[قصص]] / ۲۸، ۴۶ ـ ۴۷)؛ اما هنگامی که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[مبعوث]] و [[قرآن]] نازل شد به [[تکذیب]] آن حضرت پرداخته، گفتند: چرا همانند آنچه که به [[موسی]] داده شد به او داده نشده است: «فَلَمّا جاءَهُمُ الحَقُّ مِن عِندِنا قالوا لَولا اوتِیَ مِثلَ ما اوتِیَ موسی». (قصص / ۲۸، ۴۸) بر اساس یک [[تفسیر]]، [[مشرکان]] با اشاره به [[نزول دفعی]] [[تورات]] که به سبب ارتباط با [[اهل کتاب]] با آن آشنا بودند، قرآن را به سبب [[نزول تدریجی]] آن مورد تردید قرار داده و از [[ایمان]] به آن سر باز زدند،<ref>ر.ک: مجمع البیان، ج ۷، ص۴۰۱ - ۴۰۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص۲۶۰؛ روح المعانی، ج ۲۰، ص۱۳۵.</ref> از این رو [[خداوند]] در رد [[بهانه جویی]] آنها به [[کفر]] پیشین آنان (زمانی که [[یهودیان]]، قرآن را [[تصدیق]] کردند) نسبت به [[کتاب موسی]]{{ع}} و قرآن و [[سحر]] نامیدن آن دو، [[احتجاج]] می‌‌کند؛ یعنی اگر یکجا هم نازل می‌‌شد باز ایمان نمی‌آوردید، چنان که به [[تورات]] کفر ورزیدید و در [[مقام]] [[محاجه]] از مشرکان می‌‌خواهد که اگر راست می‌‌گویند، کتابی [[هدایت]] کننده‌تر از تورات و قرآن از سوی خداوند بیاورند: «اَوَ لَم یَکفُروا بِما اوتِیَ موسی مِن قَبلُ قالوا سِحرانِ تَظـهَرا وقالوا اِنّا بِکُلٍّ کـفِرون * قُل فَأتوا بِکِتـبٍ مِن عِندِ اللّهِ هُوَ اَهدی مِنهُما اَتَّبِعهُ اِن کُنتُم صـدِقین». (قصص / ۲۸، ۴۸ ـ ۴۹) [[سیاق آیات]] و برخی گزارش‌های [[تفسیری]] نشان می‌‌دهند که [[مشرکان قریش]] با مراجعه به [[یهود]] درباره پیامبر اکرم{{صل}} و قرآن جویا شدند و هنگامی که آنها براساس [[بشارت‌ها]] و وصف‌های تورات به [[تأیید]] آن حضرت پرداختند، مشرکان ناخرسند از این موضوع، تورات و قرآن را [[سحری]] خواندند که یکدیگر را تأیید می‌‌کنند و نسبت به هر دو اظهار کفر کردند.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۴۰۲؛ المیزان، ج ۱۶، ص۴۷ - ۵۳؛ روح المعانی، ج ۲۰، ص۱۳۴.</ref>


===[[آگاهی]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از آموزه‌های [[تورات]]===
===[[آگاهی]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از آموزه‌های [[تورات]]===
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش