پرش به محتوا

قرظة بن کعب انصاری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[قرظة بن کعب انصاری در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = قرظة بن کعب انصاری | عنوان مدخل  = قرظة بن کعب انصاری | مداخل مرتبط = [[قرظة بن کعب انصاری در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
 
== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
[[قرظة بن کعب بن ثعلبة بن عمرو بن کعب انصاری خزرجی]]، از [[طایفه]] [[بنی حارث بن خزرج]]، که هم [[پیمان]] طایفه بنی عبدالاشهل بود؛ کنیه‌اش را اباعمرو نقل کرده‌اند. او در حد و سایر [[جنگ‌ها]] شرکت داشته است<ref> الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۳۰۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۱۰۰.</ref>. مادرش، جندبه<ref>در نقل دیگری، خلیده آمده است. (الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۳۰).</ref>، دختر [[ثابت بن سنان]] و برادرش مادری‌اش، [[عبدالله بن انیس]] است<ref>اسد الغابه، این اثیر، ج۴، ص۱۰۰.</ref>. [[شیخ طوسی]] نیز [[قرظه]] را یک بار از [[اصحاب پیامبر]] {{صل}}<ref>رجال الطوسی، ص۷۹.</ref> البته در ذیل عنوان [[ابو الجوشاء]] به این صورت که آن [[حضرت]] [[پرچم]] [[انصار]] را در هنگام خروجش از [[کوفه]] به سمت [[صفین]]، به [[قرظه بن کعب]] سپرد<ref>رجال الطوسی، ص۸۹.</ref>. و در جای دیگری قرظه را از [[اصحاب امام حسین]] {{ع}} شمرده و عنوان انصاری را به او افزوده است <ref>رجال الطوسی، ص۱۰۴. غرض شیخ از اینکه قرظه از اصحاب امام حسین {{ع}}شمرده، این است که از اصحاب آن حضرت در زمان ولایت ایشان بوده، نه در زمان شهادتش در کربلا، زیرا وفات او سال ۵۰ یا ۵۱ هجری و شهادت آن حضرت {{ع}} و یارانش در سال ۶۱ بوده است. الغارات، ثقفی کوفی، ج۲، ص۷۷۶ (تعلیقه ۴۱).</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[قرظة بن کعب (مقاله)|مقاله «قرظة بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص ۴۰.</ref>
[[قرظة بن کعب بن ثعلبة بن عمرو بن کعب انصاری خزرجی]]، از [[طایفه]] [[بنی حارث بن خزرج]]، که هم [[پیمان]] طایفه بنی عبدالاشهل بود؛ کنیه‌اش را اباعمرو نقل کرده‌اند. او در حد و سایر [[جنگ‌ها]] شرکت داشته است<ref> الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۳۰۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۱۰۰.</ref>. مادرش، جندبه<ref>در نقل دیگری، خلیده آمده است. (الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۳۰).</ref>، دختر [[ثابت بن سنان]] و برادرش مادری‌اش، [[عبدالله بن انیس]] است<ref>اسد الغابه، این اثیر، ج۴، ص۱۰۰.</ref>. [[شیخ طوسی]] نیز [[قرظه]] را یک بار از [[اصحاب پیامبر]] {{صل}}<ref>رجال الطوسی، ص۷۹.</ref> البته در ذیل عنوان [[ابو الجوشاء]] به این صورت که آن [[حضرت]] [[پرچم]] [[انصار]] را در هنگام خروجش از [[کوفه]] به سمت [[صفین]]، به [[قرظه بن کعب]] سپرد<ref>رجال الطوسی، ص۸۹.</ref>. و در جای دیگری قرظه را از [[اصحاب امام حسین]] {{ع}} شمرده و عنوان انصاری را به او افزوده است <ref>رجال الطوسی، ص۱۰۴. غرض شیخ از اینکه قرظه از اصحاب امام حسین {{ع}}شمرده، این است که از اصحاب آن حضرت در زمان ولایت ایشان بوده، نه در زمان شهادتش در کربلا، زیرا وفات او سال ۵۰ یا ۵۱ هجری و شهادت آن حضرت {{ع}} و یارانش در سال ۶۱ بوده است. الغارات، ثقفی کوفی، ج۲، ص۷۷۶ (تعلیقه ۴۱).</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[قرظة بن کعب (مقاله)|مقاله «قرظة بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص ۴۰.</ref>
خط ۸۷: خط ۸۸:
[[ابن عبدالبر]] گوید: [[ابو عمرو قرظة بن کعب انصاری خزرجی]] در [[احد]] و بقیه [[جنگ‌های پیامبر]] حضور داشت.
[[ابن عبدالبر]] گوید: [[ابو عمرو قرظة بن کعب انصاری خزرجی]] در [[احد]] و بقیه [[جنگ‌های پیامبر]] حضور داشت.


در سال بیست و سوم [[هجری]] در [[زمان]] [[عمر]]، [[ری]] را گشود. وی یکی از ده نفری است که [[عمر]] آنها را به کوفه فرستاد. این ده نفر از [[انصار]] بودند. او مردی [[فاضل]] بود و علی{{ع}} [[ولایت]] کوفه را به او داد و زمانی که به [[صفین]] رفت، او را همراه با خود برد و [[ابومسعود]] [[بدری]] را به عنوان [[جانشین]] خود در کوفه [[انتخاب]] کرد<ref>الإستیعاب، ج۳، ص۱۳۰۶.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 189.</ref>
در سال بیست و سوم [[هجری]] در [[زمان]] [[عمر]]، [[ری]] را گشود. وی یکی از ده نفری است که [[عمر]] آنها را به کوفه فرستاد. این ده نفر از [[انصار]] بودند. او مردی [[فاضل]] بود و علی{{ع}} [[ولایت]] کوفه را به او داد و زمانی که به [[صفین]] رفت، او را همراه با خود برد و [[ابومسعود]] [[بدری]] را به عنوان [[جانشین]] خود در کوفه [[انتخاب]] کرد<ref>الإستیعاب، ج۳، ص۱۳۰۶.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص ۱۸۹.</ref>


==[[زمان]] سکونت قرظه در کوفه==
==[[زمان]] سکونت قرظه در کوفه==
خط ۹۶: خط ۹۷:
با توجه به [[گرایش]] [[انصار]] به علی{{ع}} و ترکیب گروه اعزامی به نظر می‌رسد [[خلیفه]] نگران بوده که آنها به نقل [[فضائل علی]]{{ع}} از [[قول پیامبر]]{{صل}} بپردازند. از این روی آنان را از [[نقل حدیث]] باز داشته و این دستور العمل را با روشی خاص [[ابلاغ]] کرد.
با توجه به [[گرایش]] [[انصار]] به علی{{ع}} و ترکیب گروه اعزامی به نظر می‌رسد [[خلیفه]] نگران بوده که آنها به نقل [[فضائل علی]]{{ع}} از [[قول پیامبر]]{{صل}} بپردازند. از این روی آنان را از [[نقل حدیث]] باز داشته و این دستور العمل را با روشی خاص [[ابلاغ]] کرد.


از این [[زمان]] [[قرظة بن کعب]] ساکن [[کوفه]] می‌شود. او جزو [[یاران امام علی]]{{ع}} بود.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 189 - 191.</ref>
از این [[زمان]] [[قرظة بن کعب]] ساکن [[کوفه]] می‌شود. او جزو [[یاران امام علی]]{{ع}} بود.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص ۱۸۹ - ۱۹۱.</ref>


==قرظه در سمت [[امارت کوفه]]==
==قرظه در سمت [[امارت کوفه]]==
خط ۱۰۳: خط ۱۰۴:
این گونه ابوموسی که از [[زمان عثمان]] بر [[کوفه]] [[حکومت]] می‌کرد، برکنار و قرظة بن کعب به جای وی گمارده شد. این نقل [[ابن اثیر]] بود و ما در شرح حال ابوموسی در این زمینه، توضیح بیشتری ارائه کردیم.
این گونه ابوموسی که از [[زمان عثمان]] بر [[کوفه]] [[حکومت]] می‌کرد، برکنار و قرظة بن کعب به جای وی گمارده شد. این نقل [[ابن اثیر]] بود و ما در شرح حال ابوموسی در این زمینه، توضیح بیشتری ارائه کردیم.


قرظة بن کعب در هنگام [[جنگ جمل]] [[حاکم کوفه]] بود. [[امام علی]]{{ع}} به [[بصره]] رفت و [[طلحه]] و [[زبیر]] را [[شکست]] داد و بعد از پیروزی و [[تسلط]] بر بصره، در نامه‌ای، [[مردم کوفه]] را از این پیروزی [[آگاه]] ساخت.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 191 - 192.</ref>
قرظة بن کعب در هنگام [[جنگ جمل]] [[حاکم کوفه]] بود. [[امام علی]]{{ع}} به [[بصره]] رفت و [[طلحه]] و [[زبیر]] را [[شکست]] داد و بعد از پیروزی و [[تسلط]] بر بصره، در نامه‌ای، [[مردم کوفه]] را از این پیروزی [[آگاه]] ساخت.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص ۱۹۱ - ۱۹۲.</ref>


==[[نامه]] [[امام علی]]{{ع}} به قرظه و مردم کوفه پس از [[پیروزی]] در [[جنگ جمل]]==
==[[نامه]] [[امام علی]]{{ع}} به قرظه و مردم کوفه پس از [[پیروزی]] در [[جنگ جمل]]==
خط ۱۲۰: خط ۱۲۱:
این [[نامه]] را [[عبیدالله بن ابی رافع]] در [[ماه رجب]] [[سال]] سی و ششم نوشته است.
این [[نامه]] را [[عبیدالله بن ابی رافع]] در [[ماه رجب]] [[سال]] سی و ششم نوشته است.


[[مردم کوفه]] با آمدن [[نامه]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} متوجه شدند که حضرت [[پیروز]] شده است و [[خوشحالی]] سراسر [[کوفه]] را فراگرفت. حضرت در ماه رجب، [[بصره]] را به قصد کوفه ترک کرد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 192 - 195.</ref>
[[مردم کوفه]] با آمدن [[نامه]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} متوجه شدند که حضرت [[پیروز]] شده است و [[خوشحالی]] سراسر [[کوفه]] را فراگرفت. حضرت در ماه رجب، [[بصره]] را به قصد کوفه ترک کرد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص ۱۹۲ - ۱۹۵.</ref>


==ورود امیرالمؤمنین{{ع}} به کوفه==
==ورود امیرالمؤمنین{{ع}} به کوفه==
خط ۱۲۹: خط ۱۳۰:
[[حضرت علی]]{{ع}} [[روز]] [[دوشنبه]] دوازدهم [[رجب]] سال سی و ششم وارد کوفه شد.
[[حضرت علی]]{{ع}} [[روز]] [[دوشنبه]] دوازدهم [[رجب]] سال سی و ششم وارد کوفه شد.


جمعی از بزرگان و [[قاریان کوفه]]، ضمن خیر مقدم گفتن به حضرت، چنین اظهار داشتند: ای [[امیرمؤمنان]]! کجا فرود می‌آیی؟ آیا به [[کاخ]] قدم می‌نهی؟ فرمود: خیر، به [[رحبه]] می‌روم. پس از آن وارد رحبه شد و در [[مسجد اعظم]] دو رکعت [[نماز]] گزارد. آنگاه بر فراز [[منبر]] آمد و برای مردم [[سخنرانی]] کرد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 195 - 196.</ref>
جمعی از بزرگان و [[قاریان کوفه]]، ضمن خیر مقدم گفتن به حضرت، چنین اظهار داشتند: ای [[امیرمؤمنان]]! کجا فرود می‌آیی؟ آیا به [[کاخ]] قدم می‌نهی؟ فرمود: خیر، به [[رحبه]] می‌روم. پس از آن وارد رحبه شد و در [[مسجد اعظم]] دو رکعت [[نماز]] گزارد. آنگاه بر فراز [[منبر]] آمد و برای مردم [[سخنرانی]] کرد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص ۱۹۵ - ۱۹۶.</ref>


==[[اولین خطبه حضرت]] در کوفه==
==[[اولین خطبه حضرت]] در کوفه==
خط ۱۴۲: خط ۱۴۳:
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با [[اشراف کوفه]] [[ملاقات]] کرد و آنها را به سبب عدم شرکت در [[جنگ جمل]] [[سرزنش]] نمود و [[روز جمعه]]، [[نماز جمعه]] را در [[کوفه]] به پا داشت و [[خطبه]] خواند.<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ فَإِنَّ لَكُمْ فِي الْإِسْلَامِ فَضْلًا مَا لَمْ تُبَدِّلُوا وَ تُغَيِّرُوا دَعَوْتُكُمْ إِلَى الْحَقِّ فَأَجْبُتْم وَ بَدَأْتُمْ بِالْمُنْكَرِ فَغَيَّرْتُمْ أَلَا إِنَّ فَضْلَكُمْ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ فِي الْأَحْكَامِ وَ الْقَسْمِ فَأَنْتُمْ أُسْوَةُ مَنْ أَجَابَكُمْ وَ دَخَلَ فِيمَا دَخَلْتُمْ فِيهِ أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ أَلَا إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ تَرَحَّلَتْ مُدْبِرَةً وَ الْآخِرَةُ تَرَحَّلَتْ مُقْبِلَةً وَ لِكُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا بَنُونَ فَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَصَرَ وَلِيَّهُ وَ خَذَلَ عَدُوَّهُ وَ أَعَزَّ الصَّادِقَ الْمُحِقَّ وَ أَذَلَّ النَّاكِثَ الْمُبْطِلَ.
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با [[اشراف کوفه]] [[ملاقات]] کرد و آنها را به سبب عدم شرکت در [[جنگ جمل]] [[سرزنش]] نمود و [[روز جمعه]]، [[نماز جمعه]] را در [[کوفه]] به پا داشت و [[خطبه]] خواند.<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ فَإِنَّ لَكُمْ فِي الْإِسْلَامِ فَضْلًا مَا لَمْ تُبَدِّلُوا وَ تُغَيِّرُوا دَعَوْتُكُمْ إِلَى الْحَقِّ فَأَجْبُتْم وَ بَدَأْتُمْ بِالْمُنْكَرِ فَغَيَّرْتُمْ أَلَا إِنَّ فَضْلَكُمْ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ فِي الْأَحْكَامِ وَ الْقَسْمِ فَأَنْتُمْ أُسْوَةُ مَنْ أَجَابَكُمْ وَ دَخَلَ فِيمَا دَخَلْتُمْ فِيهِ أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ أَلَا إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ تَرَحَّلَتْ مُدْبِرَةً وَ الْآخِرَةُ تَرَحَّلَتْ مُقْبِلَةً وَ لِكُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا بَنُونَ فَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَصَرَ وَلِيَّهُ وَ خَذَلَ عَدُوَّهُ وَ أَعَزَّ الصَّادِقَ الْمُحِقَّ وَ أَذَلَّ النَّاكِثَ الْمُبْطِلَ.
عَلَيْكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ طَاعَةِ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ الَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِطَاعَتِكُمْ فِيمَا أَطَاعُوا اللَّهَ فِيهِ مِنَ الْمُنْتَحِلِينَ الْمُدَّعِينَ الْمُقَابِلِينَ إِلَيْنَا يَتَفَضَّلُونَ بِفَضْلِنَا وَ يُجَاحِدُونَّا أَمْرَنَا وَ يُنَازِعُونَّا حَقَّنَا وَ يُدَافِعُونَّا عَنْهُ فَقَدْ ذَاقُوا وَبَالَ مَا اجْتَرَحُوا فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا.
عَلَيْكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ طَاعَةِ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ الَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِطَاعَتِكُمْ فِيمَا أَطَاعُوا اللَّهَ فِيهِ مِنَ الْمُنْتَحِلِينَ الْمُدَّعِينَ الْمُقَابِلِينَ إِلَيْنَا يَتَفَضَّلُونَ بِفَضْلِنَا وَ يُجَاحِدُونَّا أَمْرَنَا وَ يُنَازِعُونَّا حَقَّنَا وَ يُدَافِعُونَّا عَنْهُ فَقَدْ ذَاقُوا وَبَالَ مَا اجْتَرَحُوا فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا.
أَلَا إِنَّهُ قَدْ قَعَدَ عَنْ نُصْرَتِي مِنْكُمْ رِجَالٌ فَأَنَا عَلَيْهِمْ عَاتِبٌ زَارٍ فَاهْجُرُوهُمْ وَ أَسْمِعُوهُمْ مَا يَكْرَهُونَ حَتَّى يُعْتَبُوا لِيُعْرَفَ بِذَلِكَ حِزْبُ اللَّهِ عِنْدَ الْفُرْقَةِ}}؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۳، ص۱۰۳؛ وقعة صفین، ص۳؛ محمودی، نهج السعاده، ج۱، ص۴۳۲؛ بحارالأنوار، ج۳۲، ص۳۵۱- ۳۵۲ و ۳۵۴؛ مفید، امالی، ص۱۲۷؛ مفید، الارشاد، ج۱، ص۲۵۹.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 196 - 198.</ref>
أَلَا إِنَّهُ قَدْ قَعَدَ عَنْ نُصْرَتِي مِنْكُمْ رِجَالٌ فَأَنَا عَلَيْهِمْ عَاتِبٌ زَارٍ فَاهْجُرُوهُمْ وَ أَسْمِعُوهُمْ مَا يَكْرَهُونَ حَتَّى يُعْتَبُوا لِيُعْرَفَ بِذَلِكَ حِزْبُ اللَّهِ عِنْدَ الْفُرْقَةِ}}؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۳، ص۱۰۳؛ وقعة صفین، ص۳؛ محمودی، نهج السعاده، ج۱، ص۴۳۲؛ بحارالأنوار، ج۳۲، ص۳۵۱- ۳۵۲ و ۳۵۴؛ مفید، امالی، ص۱۲۷؛ مفید، الارشاد، ج۱، ص۲۵۹.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص ۱۹۶ - ۱۹۸.</ref>


==اعزام [[کارگزاران]] به مناطق مختلف==
==اعزام [[کارگزاران]] به مناطق مختلف==
حضرت بعد از این که در کوفه مستقر شدند، کارگزاران خود را برای [[شهرها]] تعیین کردند. [[یزید بن قیس أرحبی]] را بر «[[مدائن]]» و «جوخا»، [[مخنف بن سلیم]] را بر «[[اصفهان]]» و «[[همدان]]»، [[قرظة بن کعب]] را بر «بِهقُباذات»، [[قدامة بن عجلان ازدی]]<ref>صحیح قدامة بن عجلان است؛ زیرا قدامة بن مظعون که در برخی منابع آمده در سال سی و پنجم از دنیا رفته است و وی صلاحیت کارگزاری را نداشته است. در شرح حال وی توضیحات بیشتری ذکر خواهیم کرد.</ref> را بر «کسکر»، [[عدی بن حارث]]<ref>در بحارالأنوار به جای عدی بن حارث، عدی بن حاتم ذکر شده است، اما در کتاب صفین چاپ جدید و سنگی، صفحه هفت، عدی بن حارث آمده است.</ref> را بر «بَهُرسیر» و روستاهای آن، [[ابو حسان بکری]] را بر «أستان عالی» و [[سعد بن مسعود]] را بر «أستان زوابی» گماشت و [[ربعی بن کأس]] را بر [[سجستان]] و [[خلید]] را بر «[[خراسان]]» [[ولایت]] بخشید<ref>منقری، وقعة صفین، ص۱۱: واقعه صفین در تاریخ، ص۲۷؛ بحارالأنوار، ج۳۲، ص۳۵۷، أخبار الطوال، ص۱۵۳، با تفاوتی اندک در برخی اسامی.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 198.</ref>
حضرت بعد از این که در کوفه مستقر شدند، کارگزاران خود را برای [[شهرها]] تعیین کردند. [[یزید بن قیس أرحبی]] را بر «[[مدائن]]» و «جوخا»، [[مخنف بن سلیم]] را بر «[[اصفهان]]» و «[[همدان]]»، [[قرظة بن کعب]] را بر «بِهقُباذات»، [[قدامة بن عجلان ازدی]]<ref>صحیح قدامة بن عجلان است؛ زیرا قدامة بن مظعون که در برخی منابع آمده در سال سی و پنجم از دنیا رفته است و وی صلاحیت کارگزاری را نداشته است. در شرح حال وی توضیحات بیشتری ذکر خواهیم کرد.</ref> را بر «کسکر»، [[عدی بن حارث]]<ref>در بحارالأنوار به جای عدی بن حارث، عدی بن حاتم ذکر شده است، اما در کتاب صفین چاپ جدید و سنگی، صفحه هفت، عدی بن حارث آمده است.</ref> را بر «بَهُرسیر» و روستاهای آن، [[ابو حسان بکری]] را بر «أستان عالی» و [[سعد بن مسعود]] را بر «أستان زوابی» گماشت و [[ربعی بن کأس]] را بر [[سجستان]] و [[خلید]] را بر «[[خراسان]]» [[ولایت]] بخشید<ref>منقری، وقعة صفین، ص۱۱: واقعه صفین در تاریخ، ص۲۷؛ بحارالأنوار، ج۳۲، ص۳۵۷، أخبار الطوال، ص۱۵۳، با تفاوتی اندک در برخی اسامی.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص ۱۹۸.</ref>


==[[انتصاب]] [[قرظة بن کعب]] به [[کارگزاری]] بهقباذات==
==[[انتصاب]] [[قرظة بن کعب]] به [[کارگزاری]] بهقباذات==
خط ۱۵۲: خط ۱۵۳:
بهقباذ: به کسر باء، سکون هاء و ضم قاف، اسم سه منطقه در [[بغداد]] بوده است که از طریق شط [[فرات]] آبیاری می‌شدند. این‎ها منصوب به قباد بن [[فیروز]]، پدر انوشیروان است<ref>حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۵۱۶.</ref>.
بهقباذ: به کسر باء، سکون هاء و ضم قاف، اسم سه منطقه در [[بغداد]] بوده است که از طریق شط [[فرات]] آبیاری می‌شدند. این‎ها منصوب به قباد بن [[فیروز]]، پدر انوشیروان است<ref>حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۵۱۶.</ref>.


وقایع مربوط به این سمت قرظه را در ضمن [[کارگزاران]] بهقباذات ذکر خواهیم کرد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 198 - 199.</ref>
وقایع مربوط به این سمت قرظه را در ضمن [[کارگزاران]] بهقباذات ذکر خواهیم کرد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص ۱۹۸ - ۱۹۹.</ref>


==سمت [[کارگزار بهقباذات]]==
==سمت [[کارگزار بهقباذات]]==
خط ۱۷۶: خط ۱۷۷:
[[عبدالله بن وائل]] گوید: من در خدمت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بودم که ناگاه از سوی [[قرظة بن کعب]] که یکی از [[کارگزاران]] حضرت بود. پیکی آمد. وی نامه‌ای به حضرت نوشته بود که [[خریت بن راشد]] در حوزه [[مأموریت]] او دیده شده است<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۱۳۱؛ تاریخ طبری (هشت جلدی)، ج۴، ص۸۹.</ref>.
[[عبدالله بن وائل]] گوید: من در خدمت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بودم که ناگاه از سوی [[قرظة بن کعب]] که یکی از [[کارگزاران]] حضرت بود. پیکی آمد. وی نامه‌ای به حضرت نوشته بود که [[خریت بن راشد]] در حوزه [[مأموریت]] او دیده شده است<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۱۳۱؛ تاریخ طبری (هشت جلدی)، ج۴، ص۸۹.</ref>.


[[قیام]] [[خریت]] در سال سی و هشتم بوده است و از این مسئله به دست می‌آید که [[قرظة]] تا آن [[زمان]] به عنوان [[کارگزار]] حضرت مشغول [[خدمت]] بوده است.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 262 - 263.</ref>
[[قیام]] [[خریت]] در سال سی و هشتم بوده است و از این مسئله به دست می‌آید که [[قرظة]] تا آن [[زمان]] به عنوان [[کارگزار]] حضرت مشغول [[خدمت]] بوده است.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص ۲۶۲ - ۲۶۳.</ref>


==[[نامه]] حضرت به قرظة بن کعب در آباد نمودن [[نهر]] متروک==
==[[نامه]] حضرت به قرظة بن کعب در آباد نمودن [[نهر]] متروک==
خط ۱۸۹: خط ۱۹۰:
علت این که ما نامه را از [[تاریخ]] [[بلاذری]] نیز نقل کردیم، این است که نکات تازه‌ای را در بر دارد.
علت این که ما نامه را از [[تاریخ]] [[بلاذری]] نیز نقل کردیم، این است که نکات تازه‌ای را در بر دارد.


از جمله این که حضرت می‌فرماید: از [[بودجه عمومی]] باید برای عمران و آبادانی استفاده نمایی و نکته دیگر این که افراد را نباید [[اجبار]] به کار نمود و سوم این که حضرت می‌فرماید: [[نهر]] از آن کسی است که آن را حفر نماید<ref>{{متن حدیث|والنَّهرُ لِمَنْ عَمِلَهُ}}</ref> . با این که نهر سابقه قبلی داشته و اثری از آن موجود بوده است، حضرت می‌فرماید این نهر متعلق به کسانی است که آن را آباد نمایند.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 263 - 265.</ref>
از جمله این که حضرت می‌فرماید: از [[بودجه عمومی]] باید برای عمران و آبادانی استفاده نمایی و نکته دیگر این که افراد را نباید [[اجبار]] به کار نمود و سوم این که حضرت می‌فرماید: [[نهر]] از آن کسی است که آن را حفر نماید<ref>{{متن حدیث|والنَّهرُ لِمَنْ عَمِلَهُ}}</ref> . با این که نهر سابقه قبلی داشته و اثری از آن موجود بوده است، حضرت می‌فرماید این نهر متعلق به کسانی است که آن را آباد نمایند.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص ۲۶۳ - ۲۶۵.</ref>


==مسئولیت‌های دیگر [[قرظة بن کعب]]==
==مسئولیت‌های دیگر [[قرظة بن کعب]]==
خط ۲۰۶: خط ۲۰۷:
این نکته را [[ابن ابی الحدید]] در [[ارتباط]] با فرار [[نعمان بن بشیر]] ذکر کرده است.
این نکته را [[ابن ابی الحدید]] در [[ارتباط]] با فرار [[نعمان بن بشیر]] ذکر کرده است.


وقتی که نعمان بن بشیر فرار می‌کرد، مالک بن کعب او را دستگیر کرد؛ اما قرظة بن کعب که کاتب [[عین التمر]] بود و مسئول گرد آوری [[خراج]]، از او [[شفاعت]] کرد و گفت: پسر عمویم را رها کن. مالک گفت: درباره او شفاعت مکن. اگر او از [[عباد]] [[انصار]] و زهاد آن‎ها بود، از منطقه [[حکومت امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرار نمی‌کرد و به [[امیر]] [[منافقین]] ([[معاویه]]) نمی‌پیوست. مالک بنا به درخواست قرظه، نعمان را رها کرد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۲، ص۳۰۲.</ref>. اما نعمان بعداً به منطقه [[مأموریت]] مالک بن کعب (عین التمر) از طرف معاویه [[یورش]] برد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 265 - 267.</ref>
وقتی که نعمان بن بشیر فرار می‌کرد، مالک بن کعب او را دستگیر کرد؛ اما قرظة بن کعب که کاتب [[عین التمر]] بود و مسئول گرد آوری [[خراج]]، از او [[شفاعت]] کرد و گفت: پسر عمویم را رها کن. مالک گفت: درباره او شفاعت مکن. اگر او از [[عباد]] [[انصار]] و زهاد آن‎ها بود، از منطقه [[حکومت امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرار نمی‌کرد و به [[امیر]] [[منافقین]] ([[معاویه]]) نمی‌پیوست. مالک بنا به درخواست قرظه، نعمان را رها کرد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۲، ص۳۰۲.</ref>. اما نعمان بعداً به منطقه [[مأموریت]] مالک بن کعب (عین التمر) از طرف معاویه [[یورش]] برد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص ۲۶۵ - ۲۶۷.</ref>


[[مرگ]] [[قرظة]] بن کعب
[[مرگ]] [[قرظة]] بن کعب
قرظة بن کعب [[یار]] باوفای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[خانه]] خود در [[کوفه]]، در [[سال چهلم هجری]] از [[دنیا]] رفت و [[حضرت علی]]{{ع}} بر او [[نماز]] خواند همچنین گفته شده است که او در ابتدای [[حکومت]] [[مغیرة بن شعبه]] در کوفه از دنیا رفته است. بعضی سال پنجاه و یک را ذکر کرده‌اند، اما نقل اول صحیح‌تر است<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۸، حرف قاف؛ أعیان الشیعه، ج۸، ص۴۴۹.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 267.</ref>
قرظة بن کعب [[یار]] باوفای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[خانه]] خود در [[کوفه]]، در [[سال چهلم هجری]] از [[دنیا]] رفت و [[حضرت علی]]{{ع}} بر او [[نماز]] خواند همچنین گفته شده است که او در ابتدای [[حکومت]] [[مغیرة بن شعبه]] در کوفه از دنیا رفته است. بعضی سال پنجاه و یک را ذکر کرده‌اند، اما نقل اول صحیح‌تر است<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۸، حرف قاف؛ أعیان الشیعه، ج۸، ص۴۴۹.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص ۲۶۷.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش