پرش به محتوا

اطاعت حاکم جائر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۱۸: خط ۳۱۸:
==== حمایت‌های [[انسانی]] در سطح [[جهان]] ====
==== حمایت‌های [[انسانی]] در سطح [[جهان]] ====
# '''[[حمایت از مستضعفان]]''': [[مستضعف]] از ماده [[استضعاف]] به معنای [[ناتوانی]] [[انسان]] از جنبه‌های جسمی، [[فکری]] و [[روحی]] است. [[مستضعفان]] نیز افرادی به شمار می‌روند که بر اثر ستم‌های [[ظالمان]] و [[مستکبران]] از جنبه‌های [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]]، [[اخلاقی]]، [[فکری]]، [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] تحت فشار قرار گرفته‌اند و حقوقشان تضییع شده است<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۴، پاورقی ص۹.</ref>؛ به طوری که [[توانایی]] [[تصمیم‌گیری]] برای [[سرنوشت]] و امور خود را ندارند. [[قرآن مجید]] بارها درباره [[استضعاف]] [[مؤمنان]] به دست [[مستکبران]] [[سخن]] به میان آورده و آنها را به [[مبارزه]] با [[جباران]] [[ترغیب]] کرده است<ref>{{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}} «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>. [[حمایت از مستضعفان]] تکلیفی [[اسلامی]] و شناسایی و [[حمایت]] نهضت‌های آزادی‌بخش با شرایطی خاص، یکی از موضوعات [[حقوق]] بین الملل است<ref>ر. ک: [[سید محمد هاشمی|هاشمی، سید محمد]]، حقوق اساسی جمهوری اسلامی، ص۳۹۸.</ref>. [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]] به منزله یک [[کشور اسلامی]] “سعادت [[انسان]] در کل [[جامعه بشری]] را [[آرمان]] خود می‌داند و [[استقلال]] و [[آزادی]] و [[حکومت حق]] و [[عدل]] را [[حق]] همه [[مردم]] [[جهان]] می‌شناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملت‌های دیگر، از [[مبارزه]] حق‌طلبانه [[مستضعفین]] در برابر [[مستکبرین]] در هر نقطه از [[جهان]] [[حمایت]] می‌کند”<ref>اصل ۱۵۴ قانون اساسی.</ref>. نخستین شرط [[حمایت از مستضعفان]] در مقابل [[مستکبران]]، دخالت نکردن در امور داخلی کشورهاست. بنابر اصل سوم اعلامیه ۲۴ اکتبر ۱۹۷۰ “کشورها طبق منشور [[ملل]] [[متحد]] موظف‌اند در امور داخلی یکدیگر مداخله نکنند”<ref>به نقل از: [[سید محمد هاشمی|هاشمی، سید محمد]]، حقوق اساسی جمهوری اسلامی، ص۴۰۳.</ref>. این [[تکلیف]] به منزله تعهدی [[حقوقی]] در اصل یادشده، یعنی اصل ۱۵۴ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] لحاظ شده است. چنین حمایتی هیچ‌گونه دخالتی در امور داخلی کشورها به شمار نمی‌آید؛ زیرا تا زمانی که [[ملت‌ها]] برای احقاق [[حق]] خود مصمم نشده‌اند، امکان هیچ‌گونه تغییری در وضع آنها وجود ندارد. هرگاه جامعه‌ای بیدار شد و برای احقاق [[حقوق]] [[مسلم]] خود [[قیام]] کرد، [[حمایت]] از چنین جنبشی که خودجوش است، دخالت به شمار نمی‌رود؛ زیرا [[استحکام]] و [[ثبات]] [[نظام]] به [[حمایت]] و خواست آنها بستگی دارد و زمانی که ملتی خواهان [[استمداد]] ملتی دیگر باشد، از حقوقش استفاده کرده است<ref>ر. ک: سیدجلال‌الدین مدنی، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی جمهوری اسلامی ایران، ص۳۴۴.</ref>. بنابراین استمدادطلبی ملتی که [[حقوق]] اساسی آنها تضییع شده، هرگز از موارد دخالت در [[حقوق]] دیگر [[ملت‌ها]] به شمار نمی‌رود. متون [[اسلامی]] درباره مبانی [[عقیدتی]] [[جهاد]] و [[دفاع]] غنای کافی دارد<ref>بند ب ماده {{ع}}اعلامیه اسلامی حقوق بشر؛ الخلق عیال الله فأحب الخلق إلی الله من نفع عیال الله (ر. ک: محمد بن محمد بن اشعث کوفی، الجعفریات (الأشعثیات)، ص۱۹۳.</ref>.
# '''[[حمایت از مستضعفان]]''': [[مستضعف]] از ماده [[استضعاف]] به معنای [[ناتوانی]] [[انسان]] از جنبه‌های جسمی، [[فکری]] و [[روحی]] است. [[مستضعفان]] نیز افرادی به شمار می‌روند که بر اثر ستم‌های [[ظالمان]] و [[مستکبران]] از جنبه‌های [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]]، [[اخلاقی]]، [[فکری]]، [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] تحت فشار قرار گرفته‌اند و حقوقشان تضییع شده است<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۴، پاورقی ص۹.</ref>؛ به طوری که [[توانایی]] [[تصمیم‌گیری]] برای [[سرنوشت]] و امور خود را ندارند. [[قرآن مجید]] بارها درباره [[استضعاف]] [[مؤمنان]] به دست [[مستکبران]] [[سخن]] به میان آورده و آنها را به [[مبارزه]] با [[جباران]] [[ترغیب]] کرده است<ref>{{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}} «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>. [[حمایت از مستضعفان]] تکلیفی [[اسلامی]] و شناسایی و [[حمایت]] نهضت‌های آزادی‌بخش با شرایطی خاص، یکی از موضوعات [[حقوق]] بین الملل است<ref>ر. ک: [[سید محمد هاشمی|هاشمی، سید محمد]]، حقوق اساسی جمهوری اسلامی، ص۳۹۸.</ref>. [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]] به منزله یک [[کشور اسلامی]] “سعادت [[انسان]] در کل [[جامعه بشری]] را [[آرمان]] خود می‌داند و [[استقلال]] و [[آزادی]] و [[حکومت حق]] و [[عدل]] را [[حق]] همه [[مردم]] [[جهان]] می‌شناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملت‌های دیگر، از [[مبارزه]] حق‌طلبانه [[مستضعفین]] در برابر [[مستکبرین]] در هر نقطه از [[جهان]] [[حمایت]] می‌کند”<ref>اصل ۱۵۴ قانون اساسی.</ref>. نخستین شرط [[حمایت از مستضعفان]] در مقابل [[مستکبران]]، دخالت نکردن در امور داخلی کشورهاست. بنابر اصل سوم اعلامیه ۲۴ اکتبر ۱۹۷۰ “کشورها طبق منشور [[ملل]] [[متحد]] موظف‌اند در امور داخلی یکدیگر مداخله نکنند”<ref>به نقل از: [[سید محمد هاشمی|هاشمی، سید محمد]]، حقوق اساسی جمهوری اسلامی، ص۴۰۳.</ref>. این [[تکلیف]] به منزله تعهدی [[حقوقی]] در اصل یادشده، یعنی اصل ۱۵۴ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] لحاظ شده است. چنین حمایتی هیچ‌گونه دخالتی در امور داخلی کشورها به شمار نمی‌آید؛ زیرا تا زمانی که [[ملت‌ها]] برای احقاق [[حق]] خود مصمم نشده‌اند، امکان هیچ‌گونه تغییری در وضع آنها وجود ندارد. هرگاه جامعه‌ای بیدار شد و برای احقاق [[حقوق]] [[مسلم]] خود [[قیام]] کرد، [[حمایت]] از چنین جنبشی که خودجوش است، دخالت به شمار نمی‌رود؛ زیرا [[استحکام]] و [[ثبات]] [[نظام]] به [[حمایت]] و خواست آنها بستگی دارد و زمانی که ملتی خواهان [[استمداد]] ملتی دیگر باشد، از حقوقش استفاده کرده است<ref>ر. ک: سیدجلال‌الدین مدنی، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی جمهوری اسلامی ایران، ص۳۴۴.</ref>. بنابراین استمدادطلبی ملتی که [[حقوق]] اساسی آنها تضییع شده، هرگز از موارد دخالت در [[حقوق]] دیگر [[ملت‌ها]] به شمار نمی‌رود. متون [[اسلامی]] درباره مبانی [[عقیدتی]] [[جهاد]] و [[دفاع]] غنای کافی دارد<ref>بند ب ماده {{ع}}اعلامیه اسلامی حقوق بشر؛ الخلق عیال الله فأحب الخلق إلی الله من نفع عیال الله (ر. ک: محمد بن محمد بن اشعث کوفی، الجعفریات (الأشعثیات)، ص۱۹۳.</ref>.
# '''[[حمایت از پناهندگان]]''': [[ستم]] [[فرمانروایان]] و [[آزار]] [[مخالفان]]، موجب [[احساس]] [[ناامنی]] و فرار و [[هجرت]] [[مخالفان]] از [[سرزمین]] خود و [[پناه]] بردن به کشورهای دیگر شده است. در [[حقوق]] بین‌الملل، [[پناهندگی]] یعنی “حالت شخصی که با [[احساس]] خطر نسبت به [[حیات]] و [[آزادی]] خویش به خاطر نژاد، [[مذهب]]، ملّیت، [[عقاید]] [[سیاسی]] و یا هرگونه [[ناامنی]] محیطی، ناگزیر از ترک [[کشور]] متبوع و [[اقامتگاه]] دائمی خویش باشد”<ref>[[سید محمد هاشمی|هاشمی، سید محمد]]، حقوق اساسی جمهوری اسلامی، ص۴۰۴.</ref>. [[اسلام]] نیز اگر [[بیگانگان]] غیرمسلمان خواهان [[پناهندگی]] باشند، [[امان]] آنان را [[امضا]] می‌کند. در [[فقه سیاسی]] [[شیعه]]، فصلی با عنوان “استیمان” وجود دارد و [[فقها]] با توجه به [[منابع اسلامی]]، [[مشروعیت]] [[قرارداد]] [[امان]] ([[پناهندگی]]) را پذیرفته‌اند. [[شیخ طوسی]] در کتاب [[مبسوط (کتاب)|مبسوط]]، با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ...}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان» سوره توبه، آیه ۶.</ref> ([[استیمان]] [[مشرک]]) و [[عقد]] [[امان]] [[حدیبیه]] [[معتقد]] است که [[امام]] [[معصوم]] می‌تواند با توجه به [[مصالح مسلمانان]] در هرجا و مکان، بدون هیچ [[محدودیت]] با [[مشرکان]] [[پیمان]] [[امان]] ببندد؛ اما [[نایب امام]] تنها در یک [[سرزمین]] به انعقاد [[پیمان]] با هر یک از افرادی که به وی مراجعه می‌کنند مجاز است؛ بدون آنکه همه [[کفار]] را شامل شود<ref>{{عربی|فاذا ثبت جوازه نظر، فإن كان العاقد الامام جاز أن يعقد لأهل الشرك كلهم في جميع البقاع و الأماكن}} (ر. ک: ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج۲، ص۱۴). </ref>. [[محقق حلی]] در [[شرایع]] [[معتقد]] است یک نفر [[مسلمان]] اجازه دارد شماری از [[کفار]] را [[امان]] دهد؛ بدون آنکه مجاز باشد به همه [[کفار]] یک منطقه [[امان]] دهد؛ اما [[امام]] {{ع}} می‌تواند برای [[کفار]] به طریق عموم و خصوصی [[عقد]] [[امان]] ببندد. [[مقام]] [[منصوب]] از سوی [[امام]] نیز می‌تواند تا آن حد که به وی اجازه داده شده است، [[قرارداد]] [[امان]] ببندد<ref>ر. ک: نجم‌الدین جعفر بن حسن حلی، شرایع الاسلام، ترجمه ابوالقاسم بن احمد یزدی، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، ص۱۱۴-۱۱۵؛ به نقل از: [[سید محمد هاشمی|هاشمی، سید محمد]]، حقوق اساسی جمهوری اسلامی، ص۴۰۹.</ref>. [[قانون اساسی]] جمهوری نیز [[پناهندگی]] را پذیرفته و در اصل ۱۵۵ مقرر می‌دارد: “دولت [[جمهوری اسلامی ایران]] می‌تواند به کسانی که [[پناهندگی]] [[سیاسی]] بخواهند، [[پناه]] دهد؛ مگر اینکه بر طبق [[قوانین]] [[ایران]] [[خائن]] و [[تبهکار]] شناخته شوند”. تدوین و تنظیم آیین‌نامه‌های مربوط به [[پناهندگی]] [[سیاسی]] در حیطه [[وظایف]] و اختیارات [[وزارت]] امور خارجه است. “تدوین و اجرای آیین‌نامه‌های مربوط به [[تابعیت]] و [[پناهندگی]] [[سیاسی]] با [[همکاری]] و هماهنگی [[وزارت]] [[کشور]] و سایر دستگاه‌های ذی‌ربط در عهده [[وزارت]] امور خارجه است”<ref>بند پنجم قانون وظایف و اختیارات وزارت امور خارجه، مصوب ۲۰/۱/۱۳۶۴.</ref>. در [[آیین]] [[نامه]] پناهندگان مصوب [[هیئت]] [[وزیران]] آمده است: “مقصود از [[پناهنده]]، فردی است که به علل [[سیاسی]]، مذهبی، نژادی یا عضویت گروه‌های خاص [[اجتماعی]]، از [[ترس]] [[جان]] و [[شکنجه]] خود و افراد خانواده‌اش که تحت تکفل او می‌باشند، به [[کشور ایران]] [[پناهنده]] شود”<ref>ماده یک ۱ آیین‌نامه پناهندگان، مصوب ۲۵/۹/۱۳۴۲ هیئت وزیران... ، [[سید محمد هاشمی|هاشمی، سید محمد]]، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، ص۴۴۲.</ref>. پس چنانچه [[تبعه]] [[کشور]] دیگری با هر [[دلیل]] بخواهد به [[جمهوری اسلامی ایران]] [[پناهنده]] شود و بخواهد که [[دولت]] [[ایران]] به او اجازه اقامت و کار دهد، به [[حکم]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ...}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده.».. سوره توبه، آیه ۶.</ref> باید به او [[پناه]] داد. هر کسی که باشد، باید در [[پناه]] [[اسلام]] [[زندگی]] کند، مگر آنکه مرتکب جرایمی شده باشد که از نظر [[قوانین]] [[جمهوری اسلامی]] نیز [[مجرم]] و [[تبهکار]] به شمار آید؛ زیرا [[پناه دادن]] به [[مجرم]] که موجب فرار از [[مجازات]] باشد با هیچ اصل [[حقوقی]] جایز نیست. اما اگر مرتکب عملی شده که از نظر [[کشور]] متبوعش [[جرم]] است، ولی از نظر [[اسلام]] [[جرم]] نیست، اشکالی ندارد<ref>ر. ک: [[محمد یزدی|یزدی، محمد]]، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ص۶۶۸-۶۶۹.</ref>.
# '''حمایت از پناهندگان''': [[ستم]] [[فرمانروایان]] و [[آزار]] [[مخالفان]]، موجب [[احساس]] [[ناامنی]] و فرار و [[هجرت]] مخالفان از سرزمین خود و [[پناه]] بردن به کشورهای دیگر شده است. در [[حقوق]] بین‌الملل، [[پناهندگی]] یعنی “حالت شخصی که با [[احساس]] خطر نسبت به [[حیات]] و [[آزادی]] خویش به خاطر نژاد، [[مذهب]]، ملّیت، [[عقاید]] [[سیاسی]] و یا هرگونه [[ناامنی]] محیطی، ناگزیر از ترک [[کشور]] متبوع و [[اقامتگاه]] دائمی خویش باشد”<ref>[[سید محمد هاشمی|هاشمی، سید محمد]]، حقوق اساسی جمهوری اسلامی، ص۴۰۴.</ref>. [[اسلام]] نیز اگر [[بیگانگان]] غیرمسلمان خواهان [[پناهندگی]] باشند، [[امان]] آنان را [[امضا]] می‌کند. در [[فقه سیاسی]] [[شیعه]]، فصلی با عنوان “استیمان” وجود دارد و [[فقها]] با توجه به [[منابع اسلامی]]، [[مشروعیت]] [[قرارداد]] [[امان]] ([[پناهندگی]]) را پذیرفته‌اند. [[شیخ طوسی]] در کتاب [[مبسوط (کتاب)|مبسوط]]، با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ...}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان» سوره توبه، آیه ۶.</ref> ([[استیمان]] [[مشرک]]) و [[عقد]] [[امان]] [[حدیبیه]] [[معتقد]] است که [[امام]] [[معصوم]] می‌تواند با توجه به [[مصالح مسلمانان]] در هرجا و مکان، بدون هیچ [[محدودیت]] با [[مشرکان]] [[پیمان]] [[امان]] ببندد؛ اما [[نایب امام]] تنها در یک [[سرزمین]] به انعقاد [[پیمان]] با هر یک از افرادی که به وی مراجعه می‌کنند مجاز است؛ بدون آنکه همه [[کفار]] را شامل شود<ref>{{عربی|فاذا ثبت جوازه نظر، فإن كان العاقد الامام جاز أن يعقد لأهل الشرك كلهم في جميع البقاع و الأماكن}} (ر. ک: ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج۲، ص۱۴). </ref>. [[محقق حلی]] در [[شرایع]] [[معتقد]] است یک نفر [[مسلمان]] اجازه دارد شماری از [[کفار]] را [[امان]] دهد؛ بدون آنکه مجاز باشد به همه [[کفار]] یک منطقه [[امان]] دهد؛ اما [[امام]] {{ع}} می‌تواند برای [[کفار]] به طریق عموم و خصوصی [[عقد]] [[امان]] ببندد. [[مقام]] [[منصوب]] از سوی [[امام]] نیز می‌تواند تا آن حد که به وی اجازه داده شده است، [[قرارداد]] [[امان]] ببندد<ref>ر. ک: نجم‌الدین جعفر بن حسن حلی، شرایع الاسلام، ترجمه ابوالقاسم بن احمد یزدی، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، ص۱۱۴-۱۱۵؛ به نقل از: [[سید محمد هاشمی|هاشمی، سید محمد]]، حقوق اساسی جمهوری اسلامی، ص۴۰۹.</ref>. [[قانون اساسی]] جمهوری نیز [[پناهندگی]] را پذیرفته و در اصل ۱۵۵ مقرر می‌دارد: “دولت [[جمهوری اسلامی ایران]] می‌تواند به کسانی که [[پناهندگی]] [[سیاسی]] بخواهند، [[پناه]] دهد؛ مگر اینکه بر طبق [[قوانین]] [[ایران]] [[خائن]] و [[تبهکار]] شناخته شوند”. تدوین و تنظیم آیین‌نامه‌های مربوط به [[پناهندگی]] [[سیاسی]] در حیطه [[وظایف]] و اختیارات [[وزارت]] امور خارجه است. “تدوین و اجرای آیین‌نامه‌های مربوط به [[تابعیت]] و [[پناهندگی]] [[سیاسی]] با [[همکاری]] و هماهنگی [[وزارت]] [[کشور]] و سایر دستگاه‌های ذی‌ربط در عهده [[وزارت]] امور خارجه است”<ref>بند پنجم قانون وظایف و اختیارات وزارت امور خارجه، مصوب ۲۰/۱/۱۳۶۴.</ref>. در [[آیین]] [[نامه]] پناهندگان مصوب [[هیئت]] [[وزیران]] آمده است: “مقصود از [[پناهنده]]، فردی است که به علل [[سیاسی]]، مذهبی، نژادی یا عضویت گروه‌های خاص [[اجتماعی]]، از [[ترس]] [[جان]] و [[شکنجه]] خود و افراد خانواده‌اش که تحت تکفل او می‌باشند، به [[کشور ایران]] [[پناهنده]] شود”<ref>ماده یک ۱ آیین‌نامه پناهندگان، مصوب ۲۵/۹/۱۳۴۲ هیئت وزیران... ، [[سید محمد هاشمی|هاشمی، سید محمد]]، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، ص۴۴۲.</ref>. پس چنانچه [[تبعه]] [[کشور]] دیگری با هر [[دلیل]] بخواهد به [[جمهوری اسلامی ایران]] [[پناهنده]] شود و بخواهد که [[دولت]] [[ایران]] به او اجازه اقامت و کار دهد، به [[حکم]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ...}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده.».. سوره توبه، آیه ۶.</ref> باید به او [[پناه]] داد. هر کسی که باشد، باید در [[پناه]] [[اسلام]] [[زندگی]] کند، مگر آنکه مرتکب جرایمی شده باشد که از نظر [[قوانین]] [[جمهوری اسلامی]] نیز [[مجرم]] و [[تبهکار]] به شمار آید؛ زیرا [[پناه دادن]] به [[مجرم]] که موجب فرار از [[مجازات]] باشد با هیچ اصل [[حقوقی]] جایز نیست. اما اگر مرتکب عملی شده که از نظر [[کشور]] متبوعش [[جرم]] است، ولی از نظر [[اسلام]] [[جرم]] نیست، اشکالی ندارد<ref>ر. ک: [[محمد یزدی|یزدی، محمد]]، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ص۶۶۸-۶۶۹.</ref>.
# '''[[حمایت از مسلمانان]]''': از دیدگاه [[اسلام]]، همه [[مسلمانان]] عضو یک جامعه‌اند و یک [[امت]] به شمار می‌روند. بر این اساس، [[همدردی]]، [[همدلی]] و [[هم‌نوایی]]، یکی از ویژگی‌های [[مسلمانان]] است. [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} در این باره می‌فرماید: حکایت [[مؤمنان]] در [[دوستی]] و مهربانی‌شان چون اعضای یک پیکر است. وقتی یکی از آنان رنجور شود، دیگران به [[مراقبت]] و [[حمایت]] از او [[هم‌داستان]] می‌شوند<ref>{{متن حدیث|الْمُؤْمِنُونَ فِي تَبَارِّهِمْ وَ تَرَاحُمِهِمْ وَ تَعَاطُفِهِمْ كَمَثَلِ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى تَدَاعَى لَهُ سَائِرُهُ بِالسَّهَرِ وَ الْحُمَّى}} (مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۲۷۴).</ref>. [[احساس]] تعلق واحد [[مسلمانان]] سبب [[تعاون]] و [[همکاری]] آنان می‌شود. بدین معنا که [[مسلمانان]] در همه امور و [[شئون]] مشترک [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] خود، تنها بر پایه [[نیکی]] و [[تقوا]] به [[همکاری]] موظف‌اند<ref>{{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى}} «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref> و همگی در قبال یکدیگر مسئول‌اند<ref>{{متن حدیث|كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ}} (ر. ک: تاج‌الدین شعیری، جامع الأخبار، ص۱۱۹؛ ابن ابی‌جمهور احسائی، عوالی الئالی، ج۱، ص۱۲۹).</ref>. هرکس ندایی بشنود که [[مسلمانان]] را به کمک طلبد، ولی به آن پاسخ ندهد، [[مسلمان]] نیست<ref>{{متن حدیث|مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ}} (ر. ک: محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۱، ص۳۳۹).</ref>. در روایتی آمده است: “هرکس [[شب]] را به صبح آورد، در حالی که به امور [[مسلمانان]] اهتمام نورزد [[مسلمان]] نیست”<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ}} (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۳۷)</ref>. این [[آرمان]] مشترک، [[مسلمانان]] را چون دانه‌های [[تسبیح]] به یکدیگر پیوند می‌زند و برای همه آنان یک [[تابعیت]] مشترک “امّی” در مقابل [[حاکمیت]] ملی قایل است<ref>ر. ک: سیدخلیل خلبان، حقوق بین‌الملل اسلامی، ص۱۴۱.</ref>. در [[قانون]] [[جمهوری اسلامی ایران]]، [[دولت]] به نمایندگی از همه افراد [[جامعه]] به ادای [[تعهد]] برادرانه به همه [[مسلمانان]] موظف شده است. به همین [[دلیل]]، اصل یازدهم [[قانون اساسی]] مقرر می‌دارد: “به [[حکم]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ}}<ref>«به راستی این امّت شماست، امّتی یگانه و من پروردگار شمایم بنابراین مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۹۲.</ref>، همه [[مسلمانان]] یک امت‌اند و [[دولت]] [[جمهوری اسلامی ایران]] موظف است [[سیاست]] خود را بر پایه ائتلاف همه [[ملل]] [[اسلامی]] قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا [[وحدت]] [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] [[جهان اسلام]] را تحقق بخشد”، و در [[سیاست خارجی]] “دفاع از همه [[مسلمانان]] را” باید در [[دستور]] کار خود قرار دهد<ref>ر. ک: اصل ۱۵۲ قانون اساسی.</ref>.
# '''حمایت از مسلمانان''': از دیدگاه [[اسلام]]، همه [[مسلمانان]] عضو یک جامعه‌اند و یک [[امت]] به شمار می‌روند. بر این اساس، [[همدردی]]، [[همدلی]] و [[هم‌نوایی]]، یکی از ویژگی‌های [[مسلمانان]] است. [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} در این باره می‌فرماید: حکایت [[مؤمنان]] در [[دوستی]] و مهربانی‌شان چون اعضای یک پیکر است. وقتی یکی از آنان رنجور شود، دیگران به [[مراقبت]] و [[حمایت]] از او [[هم‌داستان]] می‌شوند<ref>{{متن حدیث|الْمُؤْمِنُونَ فِي تَبَارِّهِمْ وَ تَرَاحُمِهِمْ وَ تَعَاطُفِهِمْ كَمَثَلِ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى تَدَاعَى لَهُ سَائِرُهُ بِالسَّهَرِ وَ الْحُمَّى}} (مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۲۷۴).</ref>. [[احساس]] تعلق واحد [[مسلمانان]] سبب [[تعاون]] و [[همکاری]] آنان می‌شود. بدین معنا که [[مسلمانان]] در همه امور و [[شئون]] مشترک [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] خود، تنها بر پایه [[نیکی]] و [[تقوا]] به [[همکاری]] موظف‌اند<ref>{{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى}} «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref> و همگی در قبال یکدیگر مسئول‌اند<ref>{{متن حدیث|كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ}} (ر. ک: تاج‌الدین شعیری، جامع الأخبار، ص۱۱۹؛ ابن ابی‌جمهور احسائی، عوالی الئالی، ج۱، ص۱۲۹).</ref>. هرکس ندایی بشنود که [[مسلمانان]] را به کمک طلبد، ولی به آن پاسخ ندهد، [[مسلمان]] نیست<ref>{{متن حدیث|مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ}} (ر. ک: محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۱، ص۳۳۹).</ref>. در روایتی آمده است: “هرکس [[شب]] را به صبح آورد، در حالی که به امور [[مسلمانان]] اهتمام نورزد [[مسلمان]] نیست”<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ}} (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۳۷)</ref>. این [[آرمان]] مشترک، [[مسلمانان]] را چون دانه‌های [[تسبیح]] به یکدیگر پیوند می‌زند و برای همه آنان یک [[تابعیت]] مشترک “امّی” در مقابل [[حاکمیت]] ملی قایل است<ref>ر. ک: سیدخلیل خلبان، حقوق بین‌الملل اسلامی، ص۱۴۱.</ref>. در [[قانون]] [[جمهوری اسلامی ایران]]، [[دولت]] به نمایندگی از همه افراد [[جامعه]] به ادای [[تعهد]] برادرانه به همه [[مسلمانان]] موظف شده است. به همین [[دلیل]]، اصل یازدهم [[قانون اساسی]] مقرر می‌دارد: “به [[حکم]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ}}<ref>«به راستی این امّت شماست، امّتی یگانه و من پروردگار شمایم بنابراین مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۹۲.</ref>، همه [[مسلمانان]] یک امت‌اند و [[دولت]] [[جمهوری اسلامی ایران]] موظف است [[سیاست]] خود را بر پایه ائتلاف همه [[ملل]] [[اسلامی]] قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا [[وحدت]] [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] [[جهان اسلام]] را تحقق بخشد”، و در [[سیاست خارجی]] “دفاع از همه [[مسلمانان]] را” باید در [[دستور]] کار خود قرار دهد<ref>ر. ک: اصل ۱۵۲ قانون اساسی.</ref>.
چنانچه [[حقوق]] [[سیاسی]] یا [[اجتماعی]] [[مسلمانان]] در معرض خطر قرار گیرد، [[دولت]] [[جمهوری اسلامی]] در [[مقام]] [[دفاع]] از [[اتباع]] [[مسلمانان]] مقابل دولت‌های دیگر می‌ایستد. چنین [[دفاعی]] ممکن است برای جلوگیری از [[غصب]] [[سرزمین]] با [[حفظ]] حیثیت و [[هویت اسلامی]] ضروری باشد. همه [[آیات جهاد]] و [[دفاع]]، [[جامعه اسلامی]] را به [[حمایت]] و جلوگیری از [[اخراج]] [[مسلمانان]] از سرزمینشان و مقابله با حذف قانون‌های [[توحیدی]] موظف دانسته است<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها(ی راهبان) و کلیساها(ی مسیحیان) و کنشت‌ها(ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref>. [[دفاع]] از [[سرزمین]] [[فلسطین]] در مقابل اشغال [[رژیم]] [[صهیونیستی]]، تنها یکی از مصادیق [[دفاع]] [[جمهوری اسلامی ایران]] از [[حاکمیت]] این [[کشور]] است؛ در حالی که رژیم‌های [[عرب]] منطقه، اغلب سازش‌کاری و عقب‌نشینی در مقابل این [[رژیم]] را پیشه خود ساخته‌اند. حضرت امام مدت‌ها پیش از آغاز [[پیروزی]] [[انقلاب اسلامی]]، پیوسته به خطرناک بودن [[اسرائیل]] هشدار داده بودند<ref>من در طول نزدیک به بیست سال خطر اسرائیل را گوشزد نموده‌ام. باید همه به پا خیزیم و اسرائیل را نابود کنیم، و ملت قهرمان فلسطین را جایگزین آن گردانیم» ([[امام خمینی|روح‌الله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۱۲، ص۱۴۸).</ref>. ایشان [[شعار]] نابودی [[اسرائیل]] را فریاد زدند و فرمودند: “اسرائیل باید از بین برود”. [[مقام معظم رهبری]] در [[دیدار]] [[مسئولان]] [[وزارت]] امور خارجه بر اصل [[حمایت از مظلومان]] [[مسلمان]] [[جمهوری اسلامی ایران]] تأکید فرمودند: “دفاع از [[مسلمانان]] عالم و در رأس آن، مبارزان فلسطینی جزو اصول قطعی و اساسی [[نظام جمهوری اسلامی ایران]] است و بر همین اساس، هر نوع مصالحه‌ای را بر سر [[منافع]] [[مسلمانان]] در هر نقطه از [[جهان]] که باشد، نمی‌پذیریم و [[مذاکره]] به اصطلاح [[صلح]] خاورمیانه را هم در همین راستا می‌بینیم و آن را به نفع [[جهان اسلام]] نمی‌دانیم”<ref>مجله سیاست خارجی، ش۱ و ۲، ص۲۰۸.</ref>. در عمل هم دیدیم که [[جمهوری اسلامی ایران]] از [[جنبش]] [[اسلامی]] لبنان و [[فلسطین]] و دیگر [[کشورهای اسلامی]] [[حمایت]] کردند و برای یک لحظه عقب ننشستند<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۳۹-۳۴۵.</ref>.
چنانچه [[حقوق]] [[سیاسی]] یا [[اجتماعی]] [[مسلمانان]] در معرض خطر قرار گیرد، [[دولت]] [[جمهوری اسلامی]] در [[مقام]] [[دفاع]] از [[اتباع]] [[مسلمانان]] مقابل دولت‌های دیگر می‌ایستد. چنین [[دفاعی]] ممکن است برای جلوگیری از [[غصب]] [[سرزمین]] با [[حفظ]] حیثیت و [[هویت اسلامی]] ضروری باشد. همه [[آیات جهاد]] و [[دفاع]]، [[جامعه اسلامی]] را به [[حمایت]] و جلوگیری از [[اخراج]] [[مسلمانان]] از سرزمینشان و مقابله با حذف قانون‌های [[توحیدی]] موظف دانسته است<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها(ی راهبان) و کلیساها(ی مسیحیان) و کنشت‌ها(ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref>. [[دفاع]] از [[سرزمین]] [[فلسطین]] در مقابل اشغال [[رژیم]] [[صهیونیستی]]، تنها یکی از مصادیق [[دفاع]] [[جمهوری اسلامی ایران]] از [[حاکمیت]] این [[کشور]] است؛ در حالی که رژیم‌های [[عرب]] منطقه، اغلب سازش‌کاری و عقب‌نشینی در مقابل این [[رژیم]] را پیشه خود ساخته‌اند. حضرت امام مدت‌ها پیش از آغاز [[پیروزی]] [[انقلاب اسلامی]]، پیوسته به خطرناک بودن [[اسرائیل]] هشدار داده بودند<ref>من در طول نزدیک به بیست سال خطر اسرائیل را گوشزد نموده‌ام. باید همه به پا خیزیم و اسرائیل را نابود کنیم، و ملت قهرمان فلسطین را جایگزین آن گردانیم» ([[امام خمینی|روح‌الله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۱۲، ص۱۴۸).</ref>. ایشان [[شعار]] نابودی [[اسرائیل]] را فریاد زدند و فرمودند: “اسرائیل باید از بین برود”. [[مقام معظم رهبری]] در [[دیدار]] [[مسئولان]] [[وزارت]] امور خارجه بر اصل [[حمایت از مظلومان]] [[مسلمان]] [[جمهوری اسلامی ایران]] تأکید فرمودند: “دفاع از [[مسلمانان]] عالم و در رأس آن، مبارزان فلسطینی جزو اصول قطعی و اساسی [[نظام جمهوری اسلامی ایران]] است و بر همین اساس، هر نوع مصالحه‌ای را بر سر [[منافع]] [[مسلمانان]] در هر نقطه از [[جهان]] که باشد، نمی‌پذیریم و [[مذاکره]] به اصطلاح [[صلح]] خاورمیانه را هم در همین راستا می‌بینیم و آن را به نفع [[جهان اسلام]] نمی‌دانیم”<ref>مجله سیاست خارجی، ش۱ و ۲، ص۲۰۸.</ref>. در عمل هم دیدیم که [[جمهوری اسلامی ایران]] از [[جنبش]] [[اسلامی]] لبنان و [[فلسطین]] و دیگر [[کشورهای اسلامی]] [[حمایت]] کردند و برای یک لحظه عقب ننشستند<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۳۹-۳۴۵.</ref>.
==== [[استکبارستیزی]] و [[تعهد]] نداشتن در برابر [[سلطه]] ====
==== [[استکبارستیزی]] و [[تعهد]] نداشتن در برابر [[سلطه]] ====
یکی از سیاست‌های [[جمهوری اسلامی]]، [[تعهد]] نداشتن در برابر قدرت‌های سلطه‌گر و [[روابط]] صلح‌آمیز متقابل در برابر دولت‌های غیر [[محارب]] است<ref>ر. ک: اصل ۱۵۲ قانون اساسی.</ref>. چون در [[نظام]] [[سلطه]] به کشورهای عقب‌نگه‌داشته‌شده و در حال توسعه [[ظلم]] می‌شد، این کشورها در واکنش به چنین رفتارهایی “جنبش عدم تعهد” را در سال ۱۹۶۱ تأسیس کردند<ref>نخستین کنفرانس سران کشورهای غیر متعهد با دعوت مارشال تیتو، رئیس جمهور یوگسلاوی، جمال عبدالناصر رئیس جمهور عربی متحده، سوکارنو رئیس جمهور اندونزی همراه با نهرو نخست وزیر هند و دولت افغانستان که از این دعوت حمایت کردند، ژوئن سال ۱۹۶۱ در قاهره به ریاست محمد فوزی، وزیر امور خارجه عربی متحده برگزار شد. در این اجلاس هیئت‌هایی از کشورهای اتیوپی، افغانستان، دولت موقت الجزایر، اندونزی، برمه، جمهوری عربی متحده (همان مصر و سوریه)، سودان، سومالی، سیلان، عراق، عربستان سعودی، غنا، کامبوج، کوبا، گینه، مالی، مراکش، نپال، هند و یوگسلاوی شرکت داشتند. کشور برزیل نیز با عنوان ناظر حضور داشت (ر. ک: [[علی اکبر عبدالرشیدی|عبدالرشیدی، علی اکبر]]، جنبش عدم تعهد از آغاز تا سال ۱۹۸۵، ص۳۱).</ref>. بدین‌ترتیب، به [[نظام]] دوقطبی واکنش جدی نشان دادند. از نظر [[دین]] ما، [[دولت اسلامی]] باید برای اعتلای کلمه [[اسلام]] در سطح بین‌المللی موضعی فعال در همه عرصه‌های [[فرهنگی]]، [[سیاسی]] و نظامی داشته باشد. در حوزه [[فرهنگی]] نیز باید [[حکومت اسلامی]] در [[گسترش اسلام]] به طور وافر بکوشد. در بعد [[اجتماعی]]، [[رسالت]] [[حقیقی]] [[دولت اسلامی]] [[اقامه قسط]] و [[گسترش عدالت]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}} «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref> و [[مبارزه با ظلم]] و [[استکبار]] و [[دفاع]] از [[محرومان]] و [[مستضعفان]] است<ref>{{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}} «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>. در بخش نظامی نیز [[آمادگی]] لازم و کافی برای مقابله احتمالی با [[کفار]] معاند و [[حفظ]] [[جامعه اسلامی]] [[ضرورت]] دارد<ref>{{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ}} «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref>.
یکی از سیاست‌های [[جمهوری اسلامی]]، [[تعهد]] نداشتن در برابر قدرت‌های سلطه‌گر و [[روابط]] صلح‌آمیز متقابل در برابر دولت‌های غیر [[محارب]] است<ref>ر. ک: اصل ۱۵۲ قانون اساسی.</ref>. چون در [[نظام]] [[سلطه]] به کشورهای عقب‌نگه‌داشته‌شده و در حال توسعه [[ظلم]] می‌شد، این کشورها در واکنش به چنین رفتارهایی “جنبش عدم تعهد” را در سال ۱۹۶۱ تأسیس کردند<ref>نخستین کنفرانس سران کشورهای غیر متعهد با دعوت مارشال تیتو، رئیس جمهور یوگسلاوی، جمال عبدالناصر رئیس جمهور عربی متحده، سوکارنو رئیس جمهور اندونزی همراه با نهرو نخست وزیر هند و دولت افغانستان که از این دعوت حمایت کردند، ژوئن سال ۱۹۶۱ در قاهره به ریاست محمد فوزی، وزیر امور خارجه عربی متحده برگزار شد. در این اجلاس هیئت‌هایی از کشورهای اتیوپی، افغانستان، دولت موقت الجزایر، اندونزی، برمه، جمهوری عربی متحده (همان مصر و سوریه)، سودان، سومالی، سیلان، عراق، عربستان سعودی، غنا، کامبوج، کوبا، گینه، مالی، مراکش، نپال، هند و یوگسلاوی شرکت داشتند. کشور برزیل نیز با عنوان ناظر حضور داشت (ر. ک: [[علی اکبر عبدالرشیدی|عبدالرشیدی، علی اکبر]]، جنبش عدم تعهد از آغاز تا سال ۱۹۸۵، ص۳۱).</ref>. بدین‌ترتیب، به [[نظام]] دوقطبی واکنش جدی نشان دادند. از نظر [[دین]] ما، [[دولت اسلامی]] باید برای اعتلای کلمه [[اسلام]] در سطح بین‌المللی موضعی فعال در همه عرصه‌های [[فرهنگی]]، [[سیاسی]] و نظامی داشته باشد. در حوزه [[فرهنگی]] نیز باید [[حکومت اسلامی]] در [[گسترش اسلام]] به طور وافر بکوشد. در بعد [[اجتماعی]]، [[رسالت]] [[حقیقی]] [[دولت اسلامی]] [[اقامه قسط]] و [[گسترش عدالت]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}} «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref> و [[مبارزه با ظلم]] و [[استکبار]] و [[دفاع]] از [[محرومان]] و [[مستضعفان]] است<ref>{{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}} «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>. در بخش نظامی نیز [[آمادگی]] لازم و کافی برای مقابله احتمالی با [[کفار]] معاند و [[حفظ]] [[جامعه اسلامی]] [[ضرورت]] دارد<ref>{{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ}} «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref>.
۱۱۳٬۶۸۰

ویرایش