پرش به محتوا

ذوالفضل (اسم الهی): تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۲۶۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ مهٔ ۲۰۲۴
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۴۳: خط ۴۳:
==[[تفضل الهی]] و نظریه عوض==
==[[تفضل الهی]] و نظریه عوض==
شایان ذکر است که [[متکلمان]] در ضمن بررسی‌نظریه عوض به مناسبت از تفضل الهی نیز بحث کرده و به آیاتی از [[قرآن کریم]] استناد کرده‌اند. بر اساس این نظریه [[انسان]] و سایر جانداران در [[زندگی]] دچار رنج‌هایی مانند [[نقص]] در [[خلقت]] می‌شوند که خود در پیدایش آن نقشی نداشته‌اند. از این [[رنج‌ها]] به «[[آلام]] ابتدایی» تعبیر می‌شود. بیشتر [[متکلمان معتزله]] و [[امامیه]] تمام آلام ابتدایی منسوب به [[خدا]] را در صورت داشتن عوض و اعتبار ([[عبرت‌آموزی]]) جایز و [[نیکو]] و جانداران را مستحق دریافت عوض دانسته‌اند؛ ولی برخی [[متکلمان امامیه]] مانند [[شیخ مفید]] پرداخت عوض را افزون بر [[عدل الهی]] به [[فضل الهی]] نیز مستند کرده‌اند. به گفته او از آنجا که [[خداوند]]، [[کریم]]، [[جواد]]، متفضل و [[رحیم]] است جزای بر [[اعمال]] و عوض بر آلام ابتدایی را ضمانت کرده و بر پایه [[تفضل]] خویش افزون بر آن ضمانت را [[وعده]] داده است<ref>اوائل المقالات، ص۱۰۳.</ref>. برخی معاصران با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ}}<ref>«جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست می‌دارید و همان برایتان بدتر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.</ref> آلام ابتدایی‌را برای انسان همانند داروی تلخ [[طبیب]] و [[تأدیب]] [[کودک]] دانسته‌اند که گرچه در نگاه ظاهر تلخ و [[ظالمانه]] به نظر می‌رسد، در [[حقیقت]] [[نعمت]] است و از این رو هر گونه جبران از سوی خدا فقط تفضل الهی است<ref>کلم الطیب، ص۱۳۳.</ref>. شایان ذکر است که متکلمان و [[مفسران]] در مبحث [[قبول توبه]] نیز از تفضل الهی سخن گفته‌اند: [[معتزله]] بر پایه [[اعتقاد]] به [[حسن و قبح عقلی]] قبول توبه را بر خداوند [[واجب]] و عدم قبول آن را [[قبیح]] می‌دانند. در مقابل، [[اشاعره]] قبول توبه را تفضل الهی می‌دانند<ref>التفسیر الکبیر، ج۳، ص۴۶۸.</ref>. بزرگان امامیه همچون [[شیخ طوسی]]<ref>الاقتصاد، ص۱۲۴.</ref> و [[علامه حلی]]<ref>معارج الفهم، ص۵۸۷ـ۵۸۹.</ref> به رغم پذیرش حسن و قبح عقلی [[پذیرش توبه]] را تفضل می‌دانند، با این [[حال]] از نظر آنان پذیرش توبه بر خداوند واجب است؛ زیرا خدا بر اساس فضل و [[احسان]]، [[وعده]] [[پذیرش توبه]] [[بندگان]] را در آیاتی مانند ۱۷ [[نساء]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا ٱلتَّوْبَةُ عَلَى ٱللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ ٱلسُّوٓءَ بِجَهَـٰلَةٍۢ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍۢ فَأُو۟لَـٰٓئِكَ يَتُوبُ ٱللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًۭا}} «(پذیرش) توبه بر خداوند تنها برای آنان است که از نادانی کار زشتی انجام می‌دهند سپس زود توبه می‌کنند پس، این کسانند که خداوند توبه آنها را می‌پذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۷.</ref> داده و [[خلف وعده]] بر [[خداوند]] محال است<ref>تسنیم، ج۱۸، ص۵۲.</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز [[وجوب]] پذیرش توبه را بر [[خدا]] به دلیل [[وعده الهی]]<ref>المیزان، ج۴، ص۲۳۸.</ref> و طبعا براساس [[تفضل]] می‌داند.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[سید علی سادات‌فخر|سادات‌فخر]]، [[ذوالفضل (مقاله)|مقاله «ذوالفضل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۳۷۶.</ref>.
شایان ذکر است که [[متکلمان]] در ضمن بررسی‌نظریه عوض به مناسبت از تفضل الهی نیز بحث کرده و به آیاتی از [[قرآن کریم]] استناد کرده‌اند. بر اساس این نظریه [[انسان]] و سایر جانداران در [[زندگی]] دچار رنج‌هایی مانند [[نقص]] در [[خلقت]] می‌شوند که خود در پیدایش آن نقشی نداشته‌اند. از این [[رنج‌ها]] به «[[آلام]] ابتدایی» تعبیر می‌شود. بیشتر [[متکلمان معتزله]] و [[امامیه]] تمام آلام ابتدایی منسوب به [[خدا]] را در صورت داشتن عوض و اعتبار ([[عبرت‌آموزی]]) جایز و [[نیکو]] و جانداران را مستحق دریافت عوض دانسته‌اند؛ ولی برخی [[متکلمان امامیه]] مانند [[شیخ مفید]] پرداخت عوض را افزون بر [[عدل الهی]] به [[فضل الهی]] نیز مستند کرده‌اند. به گفته او از آنجا که [[خداوند]]، [[کریم]]، [[جواد]]، متفضل و [[رحیم]] است جزای بر [[اعمال]] و عوض بر آلام ابتدایی را ضمانت کرده و بر پایه [[تفضل]] خویش افزون بر آن ضمانت را [[وعده]] داده است<ref>اوائل المقالات، ص۱۰۳.</ref>. برخی معاصران با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ}}<ref>«جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست می‌دارید و همان برایتان بدتر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.</ref> آلام ابتدایی‌را برای انسان همانند داروی تلخ [[طبیب]] و [[تأدیب]] [[کودک]] دانسته‌اند که گرچه در نگاه ظاهر تلخ و [[ظالمانه]] به نظر می‌رسد، در [[حقیقت]] [[نعمت]] است و از این رو هر گونه جبران از سوی خدا فقط تفضل الهی است<ref>کلم الطیب، ص۱۳۳.</ref>. شایان ذکر است که متکلمان و [[مفسران]] در مبحث [[قبول توبه]] نیز از تفضل الهی سخن گفته‌اند: [[معتزله]] بر پایه [[اعتقاد]] به [[حسن و قبح عقلی]] قبول توبه را بر خداوند [[واجب]] و عدم قبول آن را [[قبیح]] می‌دانند. در مقابل، [[اشاعره]] قبول توبه را تفضل الهی می‌دانند<ref>التفسیر الکبیر، ج۳، ص۴۶۸.</ref>. بزرگان امامیه همچون [[شیخ طوسی]]<ref>الاقتصاد، ص۱۲۴.</ref> و [[علامه حلی]]<ref>معارج الفهم، ص۵۸۷ـ۵۸۹.</ref> به رغم پذیرش حسن و قبح عقلی [[پذیرش توبه]] را تفضل می‌دانند، با این [[حال]] از نظر آنان پذیرش توبه بر خداوند واجب است؛ زیرا خدا بر اساس فضل و [[احسان]]، [[وعده]] [[پذیرش توبه]] [[بندگان]] را در آیاتی مانند ۱۷ [[نساء]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا ٱلتَّوْبَةُ عَلَى ٱللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ ٱلسُّوٓءَ بِجَهَـٰلَةٍۢ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍۢ فَأُو۟لَـٰٓئِكَ يَتُوبُ ٱللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًۭا}} «(پذیرش) توبه بر خداوند تنها برای آنان است که از نادانی کار زشتی انجام می‌دهند سپس زود توبه می‌کنند پس، این کسانند که خداوند توبه آنها را می‌پذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۷.</ref> داده و [[خلف وعده]] بر [[خداوند]] محال است<ref>تسنیم، ج۱۸، ص۵۲.</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز [[وجوب]] پذیرش توبه را بر [[خدا]] به دلیل [[وعده الهی]]<ref>المیزان، ج۴، ص۲۳۸.</ref> و طبعا براساس [[تفضل]] می‌داند.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[سید علی سادات‌فخر|سادات‌فخر]]، [[ذوالفضل (مقاله)|مقاله «ذوالفضل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۳۷۶.</ref>.
==[[حکیمانه]] بودن تفاوت در بهره‌مندی از [[فضل الهی]]==
بهره‌مندی افراد و [[جوامع]] از [[فضل خدا]] متفاوت است. این تفاوت بر اساس [[حکمت خداوند]] است، از این رو شایسته نیست کسی به عین نعمتی که به دیگران داده شده [[حسد]] ورزد و [[آرزو]] کند که این [[نعمت]] از او ستانده شده و به درخواست کننده داده شود. [[آیه]] ۳۲ [[نساء]] از همه می‌خواهد تفاوت‌ها و برتری‌های دیگران را از لحاظ امکانات، [[استعداد]] و سایر توانمندی‌ها بپذیرند و البته هر کس در گرو [[اعمال]] خویش است و می‌تواند برای به دست آوردن بیشتر فضل الهی بکوشد: {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>. [[قرآن کریم]] در آیه ۹۰ [[سوره بقره]] [[بنی‌اسرائیل]] را [[نکوهش]] می‌کند؛ زیرا آنان به فضل الهی اعطاء شده به [[رسول خدا]]{{صل}} [[حسادت]] ورزیدند و از همین رو [[ایمان]] نیاوردند. آنان در همین فضل یعنی [[رسالت]] و [[خاتمیت]] [[طمع]] ورزیدند و آن را برای [[فرزندان]] [[اسحاق]] می‌خواستند: {{متن قرآن|بِئْسَمَا ٱشْتَرَوْا۟ بِهِۦٓ أَنفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُوا۟ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بَغْيًا أَن يُنَزِّلَ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِۦ فَبَآءُو بِغَضَبٍ عَلَىٰ غَضَبٍۢ وَلِلْكَـٰفِرِينَ عَذَابٌۭ مُّهِينٌۭ}}<ref>«خود را به بد چیزی فروختند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است، از سر افزونجویی کفر می‌ورزند (و می‌گویند:) چرا خداوند برای برخی از بندگانش که بخواهد، از بخشش خویش، فرو می‌فرستد! و سزاوار خشمی از پی خشمی گشتند و برای کافران، عذابی خواری آور، خواهد بود» سوره بقره، آیه ۹۰.</ref> [[آیه]] ۵۴ [[نساء]] نیز [[حسادت]] [[بنی‌اسرائیل]] نسبت به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به دلیل برخورداری آن حضرت از [[فضل الهی]] و نیل به [[مقام رسالت]] را گزارش کرده و آنان را [[نکوهش]] می‌کند: {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ ٱلنَّاسَ عَلَىٰ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦ فَقَدْ ءَاتَيْنَآ ءَالَ إِبْرَٰهِيمَ ٱلْكِتَـٰبَ وَٱلْحِكْمَةَ وَءَاتَيْنَـٰهُم مُّلْكًا عَظِيمًۭا}}<ref>«یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؟ بی‌گمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.</ref>. تقسیم همه [[نعمت‌ها]] از سوی [[خدا]] [[حکیمانه]] است پس نباید خود را با حسادت و متنعّم را با جدا کردن [[نعمت]] از او به [[زحمت]] انداخت. روشن است تمنی سلب نعمت از دیگری اگر [[اعتراض]] به تقسیم حکیمانه [[خدای سبحان]] باشد بر خلاف [[عقاید]] [[توحیدی]] است. البته [[انسان]] می‌تواند در عین [[رضایت]] از [[حکمت الهی]] و پذیرش فضل الهی برای دیگران همانند آن نعمت یا بهتر از آن را [[آرزو]] کند و اصطلاحا «غِبْطه» داشته باشد نه [[حسد]].<ref>تسنیم، ج ۱۸، ص۴۹۱ ـ ۴۹۶.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[سید علی سادات‌فخر|سادات‌فخر]]، [[ذوالفضل (مقاله)|مقاله «ذوالفضل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۳۷۷.</ref>.
==[[عظمت]] فضل الهی==
در شماری از [[آیات]] از فضل الهی با وصف عظیم یاد شده است. جمله: {{متن قرآن|وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۰۵.</ref> و جمله {{متن قرآن|وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ}}<ref> سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.</ref> [[فخر رازی]] ذیل آیه {{متن قرآن|وَٱللَّهُ ذُو ٱلْفَضْلِ ٱلْعَظِيمِ}} در آیه ۲۹ [[سوره انفال]] میان فضل الهی و فضل دیگران مقایسه کرده و با بیان ۴ وجه، عظمت فضل الهی را نتیجه گرفته است: ۱. [[خداوند]] [[اراده]] [[تفضل]] به دیگران را در [[قلب]] انسان متفضل قرار می‌دهد و در [[حقیقت]] متفضل خداست. ۲. انسان از تفضل خود با ثناگویی دیگران یا [[آرامش]] درونی بهره‌مند می‌شود؛ ولی خداوند کامل است و بهره‌مندی او معنایی ندارد. ۳. تفضل انسان برای برخی‌ناخوشایند و قابل ردّ و [[استنکاف]] است؛ ولی استنکاف از پذیرش فضل الهی معنا ندارد. ۴. استفاده از [[تفضل]] [[انسان]] جز با جوارح و اندامی که همه را [[خدا]] اعطا کرده میسور نیست و در [[حقیقت]] متفضل [[واقعی]] خداست.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۴۷۷.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[سید علی سادات‌فخر|سادات‌فخر]]، [[ذوالفضل (مقاله)|مقاله «ذوالفضل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۳۷۸.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۷۵٬۸۷۱

ویرایش