ذوالفضل (اسم الهی)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

ذوالفضل به معنای صاحب فضل، از اسماء و صفات مطرح در قرآن کریم است که بیش از ۱۰ بار به صورت «ذوالفضل» و «ذوفضل» آمده است. این مقاله گرچه به اقتضای قواعد گزینش مدخل در ذیل ذوالفضل ارائه می‌شود، فارغ از این اصطلاح خاص عهده دار تبیین موضوع «فضل الهی» به صورت عام آن است. (ادامه مقاله) فضل در لغت به معنای فزونی و بیشتر از مقدار لازم و مشخص [۱] و افزون بر حدّ وسط[۲] است. معمولاً واژه «فضل» در زیاده چیزهای پسندیده به کار می‌رود و واژه «فضول» در زیاده چیزهای ناپسند[۳]. قرآن از کسانی که ثروتی افزون بر مخارج زندگی دارند، تعبیر «اولواالفضل» کرده است.[۴] در معنایی هماهنگ با مفهوم لغوی، فضل الهی در اصطلاح قرآنی به مفهوم منافع، نعمت‌ها و پاداش‌های زیاده بر استحقاق یا بدون استحقاق بندگان است که خدا به آنها می‌دهد[۵]، بنابراین در تحقق مفهوم فضل الهی اعطای منفعت از سوی خدا مقید به عدم استحقاق از سوی بندگان است. فضل الهی با این تعریف در برابر مفهوم ثواب الهی از منظر اغلب معتزله قرار می‌گیرد؛ زیرا آنان در تحقق مفهوم ثواب قید استحقاق را شرط دانسته‌اند[۶]. در مقایسه مفهوم نعمت با فضل برخی هر دو واژه را در مواردی به یک معنا گرفته‌اند[۷]؛ ولی برخی نعمت را در برخی آیات به مفهوم ثواب همسنگ با عمل دانسته‌اند[۸]. به نظر می‌رسد گرچه در برخی‌مصادیق، مفاهیم نعمت، احسان و رحمت با مفهوم فضل همپوشانی دارد، به خلاف فضل در مفهوم آنها شرط عدم استحقاق لحاظ نشده است.

فضل یا تفضل الهی به همین معنا در علم کلام نیز اصطلاح است. متکلمان مسلمان در مبحث عدل الهی و به تبع آنان مفسران در ذیل آیات از استحقاق بندگان نیکوکار در تحمل رنج‌های انجام تکالیف (ثواب اعمال) و نیز از استحقاق انسان‌ها و موجودات جاندار در برابر تحمل رنج‌های ناخواسته و خارج از اراده (آلام ابتدایی) بحث کرده و از فضل الهی سخن گفته و برای تأیید نظر خود به آیاتی از قرآن استناد کرده‌اند. (ادامه مقاله) واژه فضل با بسامد پرشمار آن در قرآن به جز در چند مورد همواره درباره فضل الهی به کار رفته است و حتی در ۱۳ آیه خداوند با تعبیر «ذوالفضل»: ﴿يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِۦ مَن يَشَآءُ وَٱللَّهُ ذُو ٱلْفَضْلِ ٱلْعَظِيمِ[۹] و «ذو فضل»: ﴿وَلَـٰكِنَّ ٱللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى ٱلْعَـٰلَمِينَ[۱۰] وصف شده است. افزون بر این، تعبیر «فضل الله» ۱۶ بار «فضله» (فضل خدا) ۲۹ بار، و «فضل، فضلاً و الفضل» که درباره فضل الهی است جمعا ۲۳ بار به کار رفته است.

مشتقات این ماده از باب تفعیل مانند «فضّل الله» و «فضّلنا» بیانگر تفضیل خدا و برتری دادن برخی بر دیگران است که از این مفهوم در ذیل «مُفَضِّل» که از اسماء و صفات الهی است بحث می‌شود.

در قرآن تعابیر فراوانی مانند نعمت، رحمت، احسان، عفو و مغفرت بیانگر اعطای مواهب الهی‌اند. در صورتی که در مبحث پاداش اعمال، بندگان مطیع را به سبب مملوک بودن، مستحق هیچ‌گونه پاداشی ندانیم، همه این آیات در قلمرو فضل الهی خواهند بود. چنان‌که نسبت به مکلفان غیر مطیع که هیچ‌گونه استحقاقی ندارند، همه آیاتی که نعمت‌های دنیوی را گزارش می‌کنند، در گستره فضل الهی‌اند، با این حال به جهت مستقل بودن مدخل‌های نعمت، رحمت و... و گستردگی مباحث، در این مقاله به واژه فضل اکتفا می‌‌شود. از آیاتی مانند ﴿مَن جَآءَ بِٱلْحَسَنَةِ فَلَهُۥ عَشْرُ أَمْثَالِهَا[۱۱] که بیانگر فزونی عطای الهی بر استحقاق است، بعضی فضل خدا را استفاده کرده‌اند[۱۲]. برخی تصریح کرده‌اند که اگر ثواب زیاده بر مثل عمل از پیش تعیین شده باشد، اعطای ثواب موعود گرچه به زیاده باشد، فضل به شمار نمی‌آید[۱۳].[۱۴].

مصادیق فضل الهی

فضل الهی در قرآن مصادیق زیادی دارد. تفلیسی برای کاربرد فضل در قرآن ۷ وجه بیان کرده است:

  1. اسلام[۱۵]؛
  2. پیامبری و کتاب[۱۶]؛
  3. بدل و جایگزینی در مال[۱۷]؛
  4. سپاس نهادن[۱۸]؛
  5. روزی دنیا[۱۹]؛
  6. روزی بهشت[۲۰]؛
  7. بهشت.[۲۱].[۲۲].

با بررسی و جمع‌بندی‌آیات قرآن کریم می‌توان مصادیق فضل الهی را به دنیوی و اخروی و فضل دنیوی را به مادّی و معنوی قسمت کرد. البته در برخی آیات مانند ﴿لِّئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ ٱلْكِتَـٰبِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلَىٰ شَىْءٍۢ مِّن فَضْلِ ٱللَّهِ وَأَنَّ ٱلْفَضْلَ بِيَدِ ٱللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَآءُ وَٱللَّهُ ذُو ٱلْفَضْلِ ٱلْعَظِيمِ[۲۳] مراد از فضل معنای جامعی است که همه مصادیق را دربر می‌گیرد[۲۴].[۲۵].

فضل مادی

در شماری از آیات، فضل به معنای منافع مادی و دنیوی کاربرد دارد. در آیه ۲۰ سوره مزّمل[۲۶] از تجارت و کسب درآمد که با مسافرت محقق می‌شود، به «فضل الله» تعبیر شده است: «و ءاخَرونَ یَضرِبونَ فِی الاَرضِ یَبتَغونَ مِن فَضلِ الله» و در آیه ۱۰ سوره جمعه[۲۷] و آیه ۱۹۸ بقره[۲۸] از خرید و فروش و کسب روزی پس از اقامه نماز جمعه و در حین سفر حج همین گونه تعبیر شده است: ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُوا۟ فِى ٱلْأَرْضِ وَٱبْتَغُوا۟ مِن فَضْلِ ٱللَّهِ وَٱذْكُرُوا۟ ٱللَّهَ كَثِيرًۭا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۲۹]، ﴿لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ[۳۰]؛ همچنین قرآن کریم بهره‌های مادی دریا، اعم از کشتیرانی و صید آبزیان[۳۱] و کسب روزی در فرصت روشنایی روز[۳۲] و مال و امکانات در اختیار انسان را[۳۳] فضل الهی می‌داند.[۳۴].

فضل معنوی

از برجسته‌ترین مصادیق فضل الهی مقام نبوت و وحی‌یابی است که خداوند آن را به هر کس که بخواهد و شایسته بداند، اعطا می‌کند[۳۵]، از همین رو قرآن کریم فضل الهی به پیامبر اکرم(ص) را که خاتمیت و برتری نسبت به سایر پیامبران است فضلی عظیم می‌داند: ﴿وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا[۳۶].[۳۷] ایمان به خدا و دوری از شرک: ﴿مَا كَانَ لَنَآ أَن نُّشْرِكَ بِٱللَّهِ مِن شَىْءٍۢ ذَٰلِكَ مِن فَضْلِ ٱللَّهِ عَلَيْنَا[۳۸] و اطاعت از رسول خدا(ص)، دوست داشتن ایمان و ناخوشایند بودن کفر و فسق و گناه در دل و بیزاری از کفر: ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ * فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۳۹] نیز از تفضلات معنوی الهی است. قدرت و حکومت بر اساس حق نیز مصداق فضل الهی شمرده شده است، چنان‌که حضرت سلیمان(ع) تمام آنچه به او ارزانی شده را فضل آشکار الهی می‌داند: ﴿إِنَّ هَـٰذَا لَهُوَ ٱلْفَضْلُ ٱلْمُبِينُ[۴۰] بهره‌مندی مؤمنان از پیروزی در حمراءالاسد و بازگشت بدون آسیب آنها و نیز ایجاد رعب در دل مشرکان پیروز در اُحد و نجات مؤمنان از پیروی شیطان: ﴿وَإِذَا جَآءَهُمْ أَمْرٌۭ مِّنَ ٱلْأَمْنِ أَوِ ٱلْخَوْفِ أَذَاعُوا۟ بِهِۦ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى ٱلرَّسُولِ وَإِلَىٰٓ أُو۟لِى ٱلْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ ٱلَّذِينَ يَسْتَنۢبِطُونَهُۥ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ ٱللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُۥ لَٱتَّبَعْتُمُ ٱلشَّيْطَـٰنَ إِلَّا قَلِيلًا[۴۱] را نیز می‌‌توان از مصادیق فضل معنوی برشمرد.[۴۲].

فضل اخروی (بهشت)

در شماری از آیات، فضل الهی درباره پاداش‌های اخروی، بهشت و نعمت‌های بهشتی به کار رفته است: ﴿فَأَمَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِا[۴۳] فضل کبیرِ بشارت داده شده به مؤمنان نیز به بهشت تفسیر شده است[۴۴]: ﴿وَبَشِّرِ ٱلْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَضْلًا كَبِيرًۭا[۴۵] همچنین مجاهدان شهید از نعمت و فضل الهی که در قالب روزی بهشتی است شادمان‌اند: ﴿فَرِحِينَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِٱلَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا۟ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۴۶] شایان یاد است که ظهور و بروز فضل الهی در آخرت با بهشت و نعمت‌های بهشتی است، چنان‌که در دنیا بروز فضل الهی با نعمت‌های مادی و معنوی است.

مفسران در این باره که آیا نعمت‌های مادی، معنوی و اخروی، فضل خدا به حساب می‌آیند یا اینکه همه آنها یا بخشی از آنها استحقاق بندگان است، بر یک نظر نیستند. در این زمینه مباحث گسترده‌ای در ذیل مبحث ثواب اعمال شکل گرفته است.[۴۷].

تفضل الهی و ثواب اعمال

متکلمان غالباً فضل الهی را در ذیل موضوع ثواب اعمال و تبیین استحقاقی بودن یا تفضّلی بودن پاداش مطرح کرده‌اند. مفسران نیز در آثار خود به مناسبت آیات به این بحث پرداخته‌اند. در پاسخ به این پرسش که آیا انجام دهنده تکالیف الهی استحقاق پاداش دارد یا نه، عالمان مسلمان بر یک نظر نیستند: بیشتر متکلمان معتزله[۴۸] مانند ابوعلی و ابوهاشم[۴۹] و بسیاری از متکلمان امامیه همچون سید مرتضی[۵۰] و خواجه نصیرالدین طوسی[۵۱] برآن‌اند که چنین شخصی که سختی‌ها و رنج‌های تکلیف را تحمل کرده و طاعت خدا را به جا آورده، مستحق ثواب بوده و بر خدا لازم است به او پاداش دهد وگرنه به او ستم کرده است. اغلب معتزله برآن‌اند که در مفهوم ثواب، استحقاق نهفته است؛ از این رو «ابتدا به ثواب» (ثواب بدون استحقاق) جایز نیست و طبعا ثواب به این معنا از فضل الهی که بدون استحقاق است متمایز می‌شود. طوسی[۵۲]، طبرسی و شماری دیگر از مفسران که قائل به استحقاق ثواب‌اند، فضل الهی در آیه ﴿لِيَجْزِىَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ مِن فَضْلِهِۦٓ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلْكَـٰفِرِينَ[۵۳] را، افزون بر مقدار استحقاق می‌دانند که این زیادی پس از اعطای ثواب به آنها داده می‌شود[۵۴]. طوسی افزون بر استدلال عقلی بر استحقاقی بودن ثواب به آیات فراوانی از جمله آیه ۵۷ آل‌عمران: ﴿وَأَمَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَٱللَّهُ لَا يُحِبُّ ٱلظَّـٰلِمِينَ[۵۵] استناد کرده است. او «توفی در اجر» را به مساوات در اندازه استحقاق معنا کرده است. به گفته او دادن ثواب بیش از اندازه استحقاق به عنوان ثواب عمل جایز نیست، گرچه بر اساس تفضل جایز است[۵۶]. اشاعره با این مبنا که هیچ امری را نمی‌توان بر خدا الزام کرد و فضل الهی تحت ضابطه بشری قرار نمی‌گیرد، همه پاداش‌های الهی را تفضّل می‌دانند که به هر کس بخواهد می‌دهد. از نظر اشاعره هیچ کس بر خداوند هیچ حقی ندارد و آنچه خداوند انجام دهد عدل است، حتی اگر در برابر طاعت ثواب ندهد، گرچه عادت الهی بر آن است که در برابر طاعت ثواب عنایت کند. البته این ثواب، فضل الهی است که خداوند به آن وعده داده و به وعده خود عمل می‌کند، بدون اینکه بر او واجب باشد[۵۷]. ابوالقاسم بلخی و برخی معتزله بغداد و نیز برخی از عالمان شیعه بدون پذیرش مبانی اشاعره قائل به تفضلی بودن ثواب اعمال شده‌اند. به نظر بلخی چه بسا خداوند طاعات را در برابر شکر نعمت‌های دنیوی مقرر کرده باشد. در این صورت ثواب اخروی خداوند چیزی جز جود و تفضل نخواهد بود[۵۸]. شیخ مفید نیز ثواب ‌های اخروی و نعمت‌های بهشت را بر اساس تفضل الهی می‌داند. از نظر او نعمت‌هایی که خداوند در دنیا به صالحان داده است پاداشی برای انجام تکالیف از سوی آنان است و طبعا بهشت بر اساس فضل الهی به آنان داده می‌شود[۵۹]. به نظر شیخ صدوق بهشتیان بر اساس تفضل الهی وارد بهشت می‌شوند؛ زیرا گستردگی‌نعمت‌های الهی در بهشت به اندازه‌ای است که همسنگ با اعمال دنیوی آنها نیست و خداوند اگر چه عادل است، تعامل او با بندگان بر اساس تفضل است. او با استناد به آیه ﴿مَن جَآءَ بِٱلْحَسَنَةِ فَلَهُۥ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَآءَ بِٱلسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَىٰٓ إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ[۶۰] اقتضای عدل خدا را پاداش بدون اضافه می‌داند نه پاداش ۱۰ برابر[۶۱]. علامه طباطبایی نیز قائل به تفضّلی بودن پاداش است، بی‌آنکه همانند شیخ صدوق مراتب و گستردگی پاداش‌های بهشتی را دلیل تفضل بداند یا همچون شیخ مفید نعمت‌های دنیوی را در برابر اعمال صالح لحاظ کند و در نتیجه نعمت‌های اخروی را تفضل بداند. وی در ذیل آیه ﴿لِيَجْزِىَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ مِن فَضْلِهِۦٓ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلْكَـٰفِرِينَ[۶۲] می‌کوشد میان جزا که در مقابل چیزی داده می‌شود و بین فضل که بدون مقابل و استحقاق اعطا می‌شود، سازگاری ایجاد کند. از نظر علامه نیکوکاران خود و اعمالشان بدون هیچ قید و شرطی، ملک خداوند هستند، پس از خود چیزی ندارند تا در برابر دادن آن به خداوند، سزاوار پاداش گردند، بنابراین هر پاداشی که به آنان داده می‌شود تنها بر اساس فضل خداست. خدای متعالی به سبب شدت فضل و رحمتش به بندگان صالح، با آنکه خود مالک آنان و اعمالشان است، با تعبیر «جزاء» آنان را مالک اعتبار کرده و بهشت و مقام قرب را، پاداشی در برابر اعمالشان قرار داده است. در نظر گرفتن چنین حقی برای بندگان و اعمالشان خود فضل دیگری از سوی خداوند است. به نظر علامه منشأ این فضل، محبّتی است که خدا به بندگان مؤمن و نیکوکار خود دارد و البته بندگان نیز پروردگار خود را دوست دارند و از همین رو از او پیروی می‌کنند. علامه جمله ﴿إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلْكَـٰفِرِينَ (دوست نداشتن کافران و دوست داشتن مؤمنان) را تعلیلی برای اعطای پاداش تفضّلی به مؤمنان دانسته و کافران را از این فضل محروم می‌داند[۶۳]. بر پایه همین دیدگاه، برخی مفسران اعتقاد به تفضلی بودن پاداش اعمال را اقتضای باور به مراتب بالای توحید دانسته‌اند؛ زیرا اگر انسان در شأنی از شئون یا مرحله‌ای از مراحل، چیزی را برای خود دید، با توحید ناب سازگاری ندارد و بر این اساس جایی برای بحث کلامی استحقاقی بودن یا تفضلی بودن پاداش اعمال نمی‌ماند و همه پاداش‌ها به فضل الهی است و کسی که توفیق عمل خیری می‌یابد باید خدا را به پاس این توفیق بستاید[۶۴]. از آیه ۲۱ نور[۶۵] نیز استفاده می‌شود که هر فیضی که از خدا به انسان می‌رسد، تنها از فضل و رحمت خداست و از انسان به استقلال کاری ساخته نیست تا استحقاق داشته باشد، بلکه او تنها آینه‌دار جمال فیض حق است[۶۶]: ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ ٱللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُۥ مَا زَكَىٰ مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًۭا[۶۷]. در این صورت تعبیرهایی‌مانند دادن اجر در برابر اعمال تنها برای تشویق است نه بیان استحقاق؛ زیرا معنا ندارد که انسان برای خود کار کند و از خدا اجرت بگیرد[۶۸]. با این رویکرد هیچ کس با اطاعت اوامر الهی از خداوند طلبکار نمی‌شود؛ زیرا این اطاعت به سود خود انسان و برای نیل او به کمال معنوی است[۶۹].[۷۰].

تفضل الهی و نظریه عوض

شایان ذکر است که متکلمان در ضمن بررسی‌نظریه عوض به مناسبت از تفضل الهی نیز بحث کرده و به آیاتی از قرآن کریم استناد کرده‌اند. بر اساس این نظریه انسان و سایر جانداران در زندگی دچار رنج‌هایی مانند نقص در خلقت می‌شوند که خود در پیدایش آن نقشی نداشته‌اند. از این رنج‌ها به «آلام ابتدایی» تعبیر می‌شود. بیشتر متکلمان معتزله و امامیه تمام آلام ابتدایی منسوب به خدا را در صورت داشتن عوض و اعتبار (عبرت‌آموزی) جایز و نیکو و جانداران را مستحق دریافت عوض دانسته‌اند؛ ولی برخی متکلمان امامیه مانند شیخ مفید پرداخت عوض را افزون بر عدل الهی به فضل الهی نیز مستند کرده‌اند. به گفته او از آنجا که خداوند، کریم، جواد، متفضل و رحیم است جزای بر اعمال و عوض بر آلام ابتدایی را ضمانت کرده و بر پایه تفضل خویش افزون بر آن ضمانت را وعده داده است[۷۱]. برخی معاصران با استناد به آیه ﴿وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ[۷۲] آلام ابتدایی‌را برای انسان همانند داروی تلخ طبیب و تأدیب کودک دانسته‌اند که گرچه در نگاه ظاهر تلخ و ظالمانه به نظر می‌رسد، در حقیقت نعمت است و از این رو هر گونه جبران از سوی خدا فقط تفضل الهی است[۷۳]. شایان ذکر است که متکلمان و مفسران در مبحث قبول توبه نیز از تفضل الهی سخن گفته‌اند: معتزله بر پایه اعتقاد به حسن و قبح عقلی قبول توبه را بر خداوند واجب و عدم قبول آن را قبیح می‌دانند. در مقابل، اشاعره قبول توبه را تفضل الهی می‌دانند[۷۴]. بزرگان امامیه همچون شیخ طوسی[۷۵] و علامه حلی[۷۶] به رغم پذیرش حسن و قبح عقلی پذیرش توبه را تفضل می‌دانند، با این حال از نظر آنان پذیرش توبه بر خداوند واجب است؛ زیرا خدا بر اساس فضل و احسان، وعده پذیرش توبه بندگان را در آیاتی مانند ۱۷ نساء[۷۷] داده و خلف وعده بر خداوند محال است[۷۸]. علامه طباطبایی نیز وجوب پذیرش توبه را بر خدا به دلیل وعده الهی[۷۹] و طبعا براساس تفضل می‌داند.[۸۰].

حکیمانه بودن تفاوت در بهره‌مندی از فضل الهی

بهره‌مندی افراد و جوامع از فضل خدا متفاوت است. این تفاوت بر اساس حکمت خداوند است، از این رو شایسته نیست کسی به عین نعمتی که به دیگران داده شده حسد ورزد و آرزو کند که این نعمت از او ستانده شده و به درخواست کننده داده شود. آیه ۳۲ نساء از همه می‌خواهد تفاوت‌ها و برتری‌های دیگران را از لحاظ امکانات، استعداد و سایر توانمندی‌ها بپذیرند و البته هر کس در گرو اعمال خویش است و می‌تواند برای به دست آوردن بیشتر فضل الهی بکوشد: ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا[۸۱]. قرآن کریم در آیه ۹۰ سوره بقره بنی‌اسرائیل را نکوهش می‌کند؛ زیرا آنان به فضل الهی اعطاء شده به رسول خدا(ص) حسادت ورزیدند و از همین رو ایمان نیاوردند. آنان در همین فضل یعنی رسالت و خاتمیت طمع ورزیدند و آن را برای فرزندان اسحاق می‌خواستند: ﴿بِئْسَمَا ٱشْتَرَوْا۟ بِهِۦٓ أَنفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُوا۟ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بَغْيًا أَن يُنَزِّلَ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِۦ فَبَآءُو بِغَضَبٍ عَلَىٰ غَضَبٍۢ وَلِلْكَـٰفِرِينَ عَذَابٌۭ مُّهِينٌۭ[۸۲] آیه ۵۴ نساء نیز حسادت بنی‌اسرائیل نسبت به پیامبر اکرم(ص) به دلیل برخورداری آن حضرت از فضل الهی و نیل به مقام رسالت را گزارش کرده و آنان را نکوهش می‌کند: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ ٱلنَّاسَ عَلَىٰ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦ فَقَدْ ءَاتَيْنَآ ءَالَ إِبْرَٰهِيمَ ٱلْكِتَـٰبَ وَٱلْحِكْمَةَ وَءَاتَيْنَـٰهُم مُّلْكًا عَظِيمًۭا[۸۳]. تقسیم همه نعمت‌ها از سوی خدا حکیمانه است پس نباید خود را با حسادت و متنعّم را با جدا کردن نعمت از او به زحمت انداخت. روشن است تمنی سلب نعمت از دیگری اگر اعتراض به تقسیم حکیمانه خدای سبحان باشد بر خلاف عقاید توحیدی است. البته انسان می‌تواند در عین رضایت از حکمت الهی و پذیرش فضل الهی برای دیگران همانند آن نعمت یا بهتر از آن را آرزو کند و اصطلاحا «غِبْطه» داشته باشد نه حسد.[۸۴].[۸۵].

عظمت فضل الهی

در شماری از آیات از فضل الهی با وصف عظیم یاد شده است. جمله: ﴿وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ[۸۶] و جمله ﴿وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ[۸۷] فخر رازی ذیل آیه ﴿وَٱللَّهُ ذُو ٱلْفَضْلِ ٱلْعَظِيمِ در آیه ۲۹ سوره انفال میان فضل الهی و فضل دیگران مقایسه کرده و با بیان ۴ وجه، عظمت فضل الهی را نتیجه گرفته است:

  1. خداوند اراده تفضل به دیگران را در قلب انسان متفضل قرار می‌دهد و در حقیقت متفضل خداست.
  2. انسان از تفضل خود با ثناگویی دیگران یا آرامش درونی بهره‌مند می‌شود؛ ولی خداوند کامل است و بهره‌مندی او معنایی ندارد.
  3. تفضل انسان برای برخی‌ناخوشایند و قابل ردّ و استنکاف است؛ ولی استنکاف از پذیرش فضل الهی معنا ندارد.
  4. استفاده از تفضل انسان جز با جوارح و اندامی که همه را خدا اعطا کرده میسور نیست و در حقیقت متفضل واقعی خداست.[۸۸].[۸۹].

عوامل بهره‌مندی بیشتر از فضل الهی

فضل الهی دو گونه است: فضل عام که شامل همه انسان‌هاست: ﴿وَلَـٰكِنَّ ٱللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى ٱلْعَـٰلَمِينَ[۹۰] و فضل خاص که ویژه مؤمنان است: ﴿وَٱللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى ٱلْمُؤْمِنِينَ[۹۱] همه انسان‌ها از فضل الهی برخوردارند، ولی در این بهره‌مندی متفاوت‌اند. این تفاوت، حکیمانه و معلول عوامل پنهان و آشکار است. شماری از عوامل پیدای برخورداری بیشتر از فضل الهی بدین شرح‌اند:

کار و کوشش

در شماری از آیات از رزق و روزی مادّی به «فضل الهی» و از طلب آن به «ابتغاء» (طلب و پیجویی با کوشش) تعبیر شده است. از کاربرد ابتغاء در این آیات برمی‌آید که محوری‌ترین عامل برای کسب روزی که فضل الهی است کار و تلاش است. در ۵ آیه از روزی انسان‌ها در دریا به فضل الهی تعبیر شده است که انسان با صید آبزیان و کشتیرانی (ابتغاء) آن را به دست می‌آورد: ﴿اللَّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ[۹۲] در سه آیه هم روشنایی روز را برای کار و فعالیت و کسب (ابتغاء) فضل الهی معرفی کرده است: ﴿وَجَعَلْنَآ ءَايَةَ ٱلنَّهَارِ مُبْصِرَةًۭ لِّتَبْتَغُوا۟ فَضْلًۭا مِّن رَّبِّكُمْ[۹۳] در آیه ۲۰ سوره مزّمل بازرگانانی را که برای تجارت سفر می‌کنند، در جست و جو و طلب فضل الهی می‌داند: ﴿وَءَاخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِى ٱلْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ ٱللَّهِ[۹۴]. در آیه ۱۰ سوره جمعه پس از اقامه نماز جمعه و سپری شدن زمان نهی اشتغال به تجارت و دیگر کارها امر به ابتغاء و کسب روزی می‌کند: ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُوا۟ فِى ٱلْأَرْضِ وَٱبْتَغُوا۟ مِن فَضْلِ ٱللَّهِ وَٱذْكُرُوا۟ ٱللَّهَ كَثِيرًۭا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۹۵]. به نظر برخی مفسران جمله ﴿وَسْـَٔلُوا۟ ٱللَّهَ مِن فَضْلِهِۦٓ[۹۶] در ذیل آیه ۳۲ نساء می‌تواند به معنای کار و کوشش باشد؛ زیرا در سیاق ﴿لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌۭ مِّمَّا ٱكْتَسَبُوا۟ وَلِلنِّسَآءِ نَصِيبٌۭ مِّمَّا ٱكْتَسَبْنَ[۹۷] قرار دارد.[۹۸].

ایمان و عمل صالح

ایمان به خدا و انجام دادن کار شایسته موجب برخورداری از فضل الهی‌است: ﴿لِيَجْزِىَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ مِن فَضْلِهِۦٓ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلْكَـٰفِرِينَ[۹۹] علامه طباطبایی با استفاده از جمله إِنَّهُۥ ﴿لَا يُحِبُّ ٱلْكَـٰفِرِينَ محبت خدا نسبت به مؤمنان نیکوکار را از آیه استفاده کرده و همین محبّت را منشأ برخورداری آنان از فضل الهی می‌داند[۱۰۰]. از آیه ﴿وَٱللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى ٱلْمُؤْمِنِينَ[۱۰۱] برمی‌آید که ایمان سبب برخورداری آنان از فضل الهی است. در آیه ۱۷۵ نساء ایمان به خدا و تمسک به قرآن را مایه بهره‌مندی از فضل الهی‌دانسته است: ﴿فَأَمَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ بِٱللَّهِ وَٱعْتَصَمُوا۟ بِهِۦ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِى رَحْمَةٍۢ مِّنْهُ وَفَضْلٍۢ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَٰطًۭا مُّسْتَقِيمًۭا[۱۰۲]. در آیات ۲۶۷ و ۲۶۸ بقره خداوند برخورداری از فضل خود را به مؤمنان دارای عمل صالحِ انفاق وعده می‌دهد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَلَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ * الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء وَاللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۱۰۳]. یاد خدا، اقامه نماز و پرداخت زکات از دیگر اعمال صالحی‌اند که موجب بهره‌مندی از فضل الهی می‌شوند: ﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ * لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ[۱۰۴].[۱۰۵].

دعا

درخواست فضل خدا از دیگر عوامل بهره‌مندی از فضل خداست. قرآن کریم از مؤمنان می‌خواهد که به جای تمنّی فضل داده شده به دیگران، دعا کنند و از خدا بخواهند که خود از فضل الهی برخوردار شوند: ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا۟ مَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بِهِۦ بَعْضَكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍۢ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌۭ مِّمَّا ٱكْتَسَبُوا۟ وَلِلنِّسَآءِ نَصِيبٌۭ مِّمَّا ٱكْتَسَبْنَ وَسْـَٔلُوا۟ ٱللَّهَ مِن فَضْلِهِۦٓ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمًۭا[۱۰۶] آیه ۲۶ سوره شوری که استجابت دعای مؤمنان را گزارش می‌کند از برخورداری آنان از فضل خدا خبر می‌دهد؛ یعنی خداوند افزون بر اینکه خواسته‌های آنان را اجابت می‌‌کند، نعمت‌هایی‌فراتر از خواسته‌ها را هم به آنان عطا می‌‌کند[۱۰۷]: ﴿وَيَسْتَجِيبُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِۦ وَٱلْكَـٰفِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌۭ شَدِيدٌۭ[۱۰۸].[۱۰۹].

شکرگزاری

انسان‌ها در برابر برخورداری از فضل الهی باید شکرگزار باشند: در ۵ آیه، قرآن پس از بیان فضل خدا در مهیا کردن زمینه کسب روزی در دریا و در روشنایی روز می‌فرماید: ﴿لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۱۱۰] ۴ آیه نیز فضل الهی را گزارش می‌کند و سپس بیشتر آدمیان را به سبب ناسپاسی نکوهش می‌کند: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ[۱۱۱] حضرت سلیمان پس از آنکه تخت بلقیس را در کمتر از چشم به هم زدنی نزد خود یافت، چنین قدرت و موهبتی را فضل خدا دانست که به او ارزانی شده تا آزموده شود که آیا شکرگزار است یا ناسپاس: ﴿هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ[۱۱۲] از این آیات که بیانگر لزوم شکرگزاری‌اند به ضمیمه آیه ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ[۱۱۳] استفاده می‌شود که شکرگزاری موجب بهره‌مندی بیشتر از فضل الهی می‌شود.[۱۱۴].

تقوا

در آیه ۲۹ انفال تقوا را موجب برخورداری از فضل الهی شمرده است: ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن تَتَّقُوا۟ ٱللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًۭا وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّـَٔاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَٱللَّهُ ذُو ٱلْفَضْلِ ٱلْعَظِيمِ[۱۱۵]. قدرت تشخیص حق از باطل، زدوده شدن گناهان و آمرزش پروردگار که در پی رعایت تقوا نصیب مؤمنان می‌شوند، می‌توانند مصداق‌های فضل عظیم الهی باشند و البته بهره‌مندی از مصادیق بیشتری از فضل خدا در دنیا و آخرت در صورت رعایت تقوا، از این آیه استفاده می‌شود.[۱۱۶].

شهادت

کشته شدن در راه خدا موجب برخورداری از فضل الهی است. آیات ۱۶۹ ـ ۱۷۱ سوره آل‌عمران شادمانی شهیدان را به سبب برخورداری از نعمت‌های بهشتی و فضل الهی‌گزارش می‌‌کند: ﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ * فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ * يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ[۱۱۷].[۱۱۸].

منابع

پانویس

  1. التحقیق، ج ۹، ص۱۰۵، «فضل».
  2. مفردات، ص۶۳۹، «فضل».
  3. مفردات، ص۶۳۹.
  4. ﴿وَلَا يَأْتَلِ أُو۟لُوا۟ ٱلْفَضْلِ مِنكُمْ وَٱلسَّعَةِ أَن يُؤْتُوٓا۟ أُو۟لِى ٱلْقُرْبَىٰ وَٱلْمَسَـٰكِينَ وَٱلْمُهَـٰجِرِينَ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلْيَعْفُوا۟ وَلْيَصْفَحُوٓا۟ أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ ٱللَّهُ لَكُمْ وَٱللَّهُ غَفُورٌۭ رَّحِيمٌ «و سرمایه‌داران و توانگران از شما نباید سوگند یاد کنند که به خویشاوندان و مستمندان و مهاجران در راه خدا چیزی ندهند و باید در گذرند و چشم بپوشند، آیا دوست نمی‌دارید که خداوند شما را بیامرزد؟ و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۲۲.
  5. التحقیق، ج ۹، ص۱۰۵.
  6. الاقتصاد، ص۶۵.
  7. المیزان، ج۳، ص۲۶۰.
  8. التفسیر الکبیر، ج۹، ص۴۳۱.
  9. «هر کس را بخواهد به بخشایش خود ویژگی می‌دهد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره آلعمران، آیه ۷۴.
  10. سوره بقره، آیه ۲۵۱.
  11. «کسانی که نیکی آورند ده برابر آن (پاداش) دارند» سوره انعام، آیه ۱۶۰.
  12. الاعتقادات، ص۶۹.
  13. التبیان، ج۳، ص۲۷۸.
  14. خراسانی و سادات‌فخر، مقاله «ذوالفضل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۷۱.
  15. ﴿وَلَا تُؤْمِنُوٓا۟ إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ ٱلْهُدَىٰ هُدَى ٱللَّهِ أَن يُؤْتَىٰٓ أَحَدٌۭ مِّثْلَ مَآ أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَآجُّوكُمْ عِندَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ ٱلْفَضْلَ بِيَدِ ٱللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَآءُ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌۭ «و جز به کسی که از دین شما پیروی کند اعتماد نکنید، بگو: بی‌گمان رهنمود، رهنمود خداوند است تا کسی نپندارد که به کسی مانند آنچه به شما داده‌اند می‌دهند یا بتوانند با شما نزد پروردگارتان چون و چرا کنند، بگو: به راستی بخشش در دست خداوند است، به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره آل‌عمران، آیه ۷۳.
  16. ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ ٱللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُۥ لَهَمَّت طَّآئِفَةٌۭ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَىْءٍۢ وَأَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَيْكَ ٱلْكِتَـٰبَ وَٱلْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُن تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ ٱللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًۭا «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمی‌کنند و به تو هیچ زیانی نمی‌رسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
  17. ﴿ٱلشَّيْطَـٰنُ يَعِدُكُمُ ٱلْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِٱلْفَحْشَآءِ وَٱللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةًۭ مِّنْهُ وَفَضْلًۭا وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌۭ «شیطان شما را از تنگدستی می‌هراساند و به کار زشت وا می‌دارد و خداوند شما را به آمرزش و بخششی از سوی خویش نوید می‌دهد؛ و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۸.
  18. ﴿وَإِذَا جَآءَهُمْ أَمْرٌۭ مِّنَ ٱلْأَمْنِ أَوِ ٱلْخَوْفِ أَذَاعُوا۟ بِهِۦ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى ٱلرَّسُولِ وَإِلَىٰٓ أُو۟لِى ٱلْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ ٱلَّذِينَ يَسْتَنۢبِطُونَهُۥ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ ٱللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُۥ لَٱتَّبَعْتُمُ ٱلشَّيْطَـٰنَ إِلَّا قَلِيلًۭا «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
  19. ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُوا۟ فِى ٱلْأَرْضِ وَٱبْتَغُوا۟ مِن فَضْلِ ٱللَّهِ وَٱذْكُرُوا۟ ٱللَّهَ كَثِيرًۭا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «و چون نماز گزارده شد در زمین پراکنده شوید و (روزی خود را) از بخشش خداوند فرا جویید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره جمعه، آیه ۱۰.
  20. ﴿يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍۢ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضْلٍۢ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ ٱلْمُؤْمِنِينَ «به نعمتی از خداوند و بخششی (از وی) شاد می‌شوند و اینکه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمی‌گرداند» سوره آل‌عمران، آیه ۱۷۱.
  21. ﴿وَبَشِّرِ ٱلْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَضْلًۭا كَبِيرًۭا «و به مؤمنان مژده بده که آنان را از سوی خداوند بخششی بزرگ خواهد بود» سوره احزاب، آیه ۴۷.
  22. وجوه قرآن، تفلیسی، ص۲۲۵.
  23. «تا اهل کتاب بدانند که بر چیزی از بخشش خداوند دسترسی ندارند و بخشش در دست خداوند است، به هر که بخواهد می‌دهد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره حدید، آیه ۲۹.
  24. تسنیم، ج۱۰، ص۱۲۲.
  25. خراسانی و سادات‌فخر، مقاله «ذوالفضل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۷۲.
  26. ﴿إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَىٰ مِن ثُلُثَىِ ٱلَّيْلِ وَنِصْفَهُۥ وَثُلُثَهُۥ وَطَآئِفَةٌۭ مِّنَ ٱلَّذِينَ مَعَكَ وَٱللَّهُ يُقَدِّرُ ٱلَّيْلَ وَٱلنَّهَارَ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَٱقْرَءُوا۟ مَا تَيَسَّرَ مِنَ ٱلْقُرْءَانِ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَىٰ وَءَاخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِى ٱلْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ ٱللَّهِ وَءَاخَرُونَ يُقَـٰتِلُونَ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ فَٱقْرَءُوا۟ مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا۟ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُوا۟ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَقْرِضُوا۟ ٱللَّهَ قَرْضًا حَسَنًۭا وَمَا تُقَدِّمُوا۟ لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍۢ تَجِدُوهُ عِندَ ٱللَّهِ هُوَ خَيْرًۭا وَأَعْظَمَ أَجْرًۭا وَٱسْتَغْفِرُوا۟ ٱللَّهَ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌۭ رَّحِيمٌۢ «بی‌گمان پروردگارت می‌داند که تو و دسته‌ای از کسانی که با تواند نزدیک به دو سوم شب و نیمه آن و یک سوم آن برمی‌خیزید؛ و خداوند شب و روز را اندازه می‌دارد، او معلوم داشت که شما هرگز آن را نمی‌توانید شمار کرد پس از شما در گذشت؛ اکنون آنچه میسّر است از قرآن بخوانید! او معلوم داشت که برخی از شما بیمار خواهند بود و برخی دیگر در زمین، گام می‌زنند و (روزی خود را) از بخشش خداوند می‌جویند و گروهی دیگر در راه خداوند جنگ می‌کنند بنابراین آنچه میسّر است از آن (قرآن) بخوانید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خداوند وامی نیکو بدهید و هر نیکی که برای خویش از پیش فرستید پاداش آن را نزد خداوند بهتر و با پاداشی سترگ‌تر خواهید یافت و از خداوند آمرزش بخواهید که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره مزّمل، آیه ۲۰.
  27. ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُوا۟ فِى ٱلْأَرْضِ وَٱبْتَغُوا۟ مِن فَضْلِ ٱللَّهِ وَٱذْكُرُوا۟ ٱللَّهَ كَثِيرًۭا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «و چون نماز گزارده شد در زمین پراکنده شوید و (روزی خود را) از بخشش خداوند فرا جویید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره جمعه، آیه ۱۰.
  28. ﴿لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُوا۟ فَضْلًۭا مِّن رَّبِّكُمْ فَإِذَآ أَفَضْتُم مِّنْ عَرَفَـٰتٍۢ فَٱذْكُرُوا۟ ٱللَّهَ عِندَ ٱلْمَشْعَرِ ٱلْحَرَامِ وَٱذْكُرُوهُ كَمَا هَدَىٰكُمْ وَإِن كُنتُم مِّن قَبْلِهِۦ لَمِنَ ٱلضَّآلِّينَ «بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
  29. «و چون نماز گزارده شد در زمین پراکنده شوید و (روزی خود را) از بخشش خداوند فرا جویید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره جمعه، آیه ۱۰.
  30. «بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
  31. ﴿وَهُوَ ٱلَّذِى سَخَّرَ ٱلْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا۟ مِنْهُ لَحْمًۭا طَرِيًّۭا وَتَسْتَخْرِجُوا۟ مِنْهُ حِلْيَةًۭ تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى ٱلْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا۟ مِن فَضْلِهِۦ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «و اوست که دریا را رام (شما) کرد تا از آن گوشتی‌تر و تازه بخورید و از آن زیوری (چون مروارید) بیرون آورید که آن را می‌پوشید و کشتی‌ها را در آن می‌نگری که آب شکاف‌اند و (چنین کرد) تا از بخشش او (روزی خود را) فرا چنگ آورید و باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۱۴.
  32. ﴿وَجَعَلْنَا ٱلَّيْلَ وَٱلنَّهَارَ ءَايَتَيْنِ فَمَحَوْنَآ ءَايَةَ ٱلَّيْلِ وَجَعَلْنَآ ءَايَةَ ٱلنَّهَارِ مُبْصِرَةًۭ لِّتَبْتَغُوا۟ فَضْلًۭا مِّن رَّبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا۟ عَدَدَ ٱلسِّنِينَ وَٱلْحِسَابَ وَكُلَّ شَىْءٍۢ فَصَّلْنَـٰهُ تَفْصِيلًۭا «و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم آنگاه نشانه شب را زدودیم و نشانه روز را روشنی بخش آوردیم تا بخششی از پروردگارتان بجویید و شمارگان سال‌ها و حساب را بدانید و هر چیز را نیک روشن داشته‌ایم» سوره اسراء، آیه ۱۲.
  33. ﴿ٱلَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَـٰفِرِينَ عَذَابًۭا مُّهِينًۭا «همان کسان که تنگ‌چشمی می‌ورزند و مردم را به تنگ‌چشمی وا می‌دارند و آنچه را خداوند از بخشش خود به آنان داده است پنهان می‌کنند و برای کافران عذابی خوارساز آماده کرده‌ایم» سوره نساء، آیه ۳۷.
  34. خراسانی و سادات‌فخر، مقاله «ذوالفضل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۷۳.
  35. ﴿بِئْسَمَا ٱشْتَرَوْا۟ بِهِۦٓ أَنفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُوا۟ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بَغْيًا أَن يُنَزِّلَ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِۦ فَبَآءُو بِغَضَبٍ عَلَىٰ غَضَبٍۢ وَلِلْكَـٰفِرِينَ عَذَابٌۭ مُّهِينٌۭ «خود را به بد چیزی فروختند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است، از سر افزونجویی کفر می‌ورزند (و می‌گویند:) چرا خداوند برای برخی از بندگانش که بخواهد، از بخشش خویش، فرو می‌فرستد! و سزاوار خشمی از پی خشمی گشتند و برای کافران، عذابی خواری آور، خواهد بود» سوره بقره، آیه ۹۰.
  36. «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمی‌کنند و به تو هیچ زیانی نمی‌رسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
  37. تسنیم، ج۶، ص۵۹.
  38. «و از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی می‌کنم؛ در خور ما نیست که هیچ چیز را شریک خداوند بدانیم؛ این از بخشش خداوند به ما و به مردم است امّا بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند» سوره یوسف، آیه ۳۸.
  39. «و بدانید که فرستاده خداوند در میان شماست، اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی می‌افتید امّا خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دل‌های شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید؛ آنانند که راهدانند * به بخشش و نعمتی از سوی خداوند؛ و خداوند دانایی فرزانه است» سوره حجرات، آیه ۷-۸.
  40. سوره نمل، آیه ۱۶.
  41. «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
  42. خراسانی و سادات‌فخر، مقاله «ذوالفضل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۷۳.
  43. «اما (خداوند) پاداش آن کسان را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند تمام خواهد داد و از بخشش خویش به آنان خواهد افزود» سوره نساء، آیه ۱۷۳.
  44. الدر المنثور، ج۵، ص۲۰۷.
  45. «و به مؤمنان مژده بده که آنان را از سوی خداوند بخششی بزرگ خواهد بود» سوره احزاب، آیه ۴۷.
  46. «به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل‌عمران، آیه ۱۷۰.
  47. خراسانی و سادات‌فخر، مقاله «ذوالفضل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۷۳.
  48. شرح الاصول الخمسه، ص۴۱۳ـ۴۱۵.
  49. مصطلحات علم الکلام الاسلامی، ج۱، ص۴۱۵.
  50. الذخیرة فی علم الکلام، ص۲۷۷ـ۲۷۶.
  51. تلخیص المحصل، ص۳۰۱.
  52. الاقتصاد، ص۶۵.
  53. «تا (خداوند) به کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند از بخشش خویش پاداش دهد؛ بی‌گمان او کافران را دوست نمی‌دارد» سوره روم، آیه ۴۵.
  54. مجمع البیان، ج۸، ص۴۸۱.
  55. «و امّا پاداش آنان را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند تمام خواهد داد و خداوند ستمکاران را دوست نمی‌دارد» سوره آل‌عمران، آیه ۵۷.
  56. التبیان، ج۲، ص۴۸۰.
  57. شرح المواقف، ج۸، ص۳۰۷.
  58. شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۳۳۴.
  59. تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۱۰۴.
  60. «کسانی که نیکی آورند ده برابر آن (پاداش) دارند و کسانی که بدی آورند جز همانند آن کیفر نمی‌بینند و به آنان ستم نخواهد شد» سوره انعام، آیه ۱۶۰.
  61. الاعتقادات، ص۶۹.
  62. «تا (خداوند) به کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند از بخشش خویش پاداش دهد؛ بی‌گمان او کافران را دوست نمی‌دارد» سوره روم، آیه ۴۵.
  63. المیزان، ج۱۶، ص۱۹۸.
  64. تسنیم، ج۱، ص۴۴۲.
  65. ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَتَّبِعُوا۟ خُطُوَٰتِ ٱلشَّيْطَـٰنِ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّيْطَـٰنِ فَإِنَّهُۥ يَأْمُرُ بِٱلْفَحْشَآءِ وَٱلْمُنكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ ٱللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُۥ مَا زَكَىٰ مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًۭا وَلَـٰكِنَّ ٱللَّهَ يُزَكِّى مَن يَشَآءُ وَٱللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌۭ «ای مؤمنان! گام‌های شیطان را پی نگیرید و هر کس گام‌های شیطان را پی بگیرد (بداند که) بی‌گمان او به کار زشت و ناپسند فرمان می‌دهد و اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمی‌ماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک می‌دارد و خداوند شنوایی داناست» سوره نور، آیه ۲۱.
  66. تسنیم، ج۵، ص۱۱۵.
  67. سوره نور، آیه ۲۱.
  68. تسنیم، ج۱۰، ص۱۲۶.
  69. تسنیم، ج۱۹، ص۴۲۲ـ۴۲۳.
  70. خراسانی و سادات‌فخر، مقاله «ذوالفضل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۷۴.
  71. اوائل المقالات، ص۱۰۳.
  72. «جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست می‌دارید و همان برایتان بدتر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.
  73. کلم الطیب، ص۱۳۳.
  74. التفسیر الکبیر، ج۳، ص۴۶۸.
  75. الاقتصاد، ص۱۲۴.
  76. معارج الفهم، ص۵۸۷ـ۵۸۹.
  77. ﴿إِنَّمَا ٱلتَّوْبَةُ عَلَى ٱللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ ٱلسُّوٓءَ بِجَهَـٰلَةٍۢ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍۢ فَأُو۟لَـٰٓئِكَ يَتُوبُ ٱللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًۭا «(پذیرش) توبه بر خداوند تنها برای آنان است که از نادانی کار زشتی انجام می‌دهند سپس زود توبه می‌کنند پس، این کسانند که خداوند توبه آنها را می‌پذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۷.
  78. تسنیم، ج۱۸، ص۵۲.
  79. المیزان، ج۴، ص۲۳۸.
  80. خراسانی و سادات‌فخر، مقاله «ذوالفضل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۷۶.
  81. «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
  82. «خود را به بد چیزی فروختند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است، از سر افزونجویی کفر می‌ورزند (و می‌گویند:) چرا خداوند برای برخی از بندگانش که بخواهد، از بخشش خویش، فرو می‌فرستد! و سزاوار خشمی از پی خشمی گشتند و برای کافران، عذابی خواری آور، خواهد بود» سوره بقره، آیه ۹۰.
  83. «یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؟ بی‌گمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.
  84. تسنیم، ج ۱۸، ص۴۹۱ ـ ۴۹۶.
  85. خراسانی و سادات‌فخر، مقاله «ذوالفضل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۷۷.
  86. سوره بقره، آیه ۱۰۵.
  87. سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.
  88. التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۴۷۷.
  89. خراسانی و سادات‌فخر، مقاله «ذوالفضل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۷۸.
  90. سوره بقره، آیه ۲۵۱.
  91. سوره آل‌عمران، آیه ۱۵۲.
  92. «خداوند، همان است که دریا را برای شما رام کرد تا کشتی‌ها در آن به فرمان وی روان گردند و تا شما از بخشش وی (روزی) به دست آورید و باشد که سپاس گزارید» سوره جاثیه، آیه ۱۲.
  93. سوره اسرا، آیه ۱۲.
  94. سوره مزّمل، آیه ۲۰.
  95. «و چون نماز گزارده شد در زمین پراکنده شوید و (روزی خود را) از بخشش خداوند فرا جویید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره جمعه، آیه ۱۰.
  96. سوره نساء، آیه ۳۲.
  97. «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
  98. خراسانی و سادات‌فخر، مقاله «ذوالفضل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۷۹.
  99. «تا (خداوند) به کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند از بخشش خویش پاداش دهد؛ بی‌گمان او کافران را دوست نمی‌دارد» سوره روم، آیه ۴۵.
  100. المیزان، ج۱۶، ص۱۹۸.
  101. سوره آل‌عمران، آیه ۱۵۲.
  102. «اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد» سوره نساء، آیه ۱۷۵.
  103. «ای مؤمنان! از دستاوردهای پاکیزه خود و آنچه ما از زمین برای شما بر می‌آوریم ببخشید و بر آن نباشید که از نامرغوب‌های آنها ببخشید در حالی که خود نیز آنها را جز با چشم‌پوشی نسبت به آنها نمی‌ستاندید؛ و بدانید که خداوند بی‌نیازی ستوده است * شیطان شما را از تنگدستی می‌هراساند و به کار زشت وا می‌دارد و خداوند شما را به آمرزش و بخششی از سوی خویش نوید می‌دهد؛ و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۷-۲۶۸.
  104. «مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند * تا خداوند آنان را بهتر از آنچه انجام داده‌اند پاداش دهد و با بخشش خویش به آنان پاداشی افزون بخشد؛ و خداوند به هر که بخواهد بی‌شمار روزی می‌رساند» سوره نور، آیه ۳۷-۳۸.
  105. خراسانی و سادات‌فخر، مقاله «ذوالفضل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۷۹.
  106. «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
  107. جامع البیان، ج۲۵، ص۱۹.
  108. «و (درخواست) کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند اجابت می‌کند و از بخشش خویش بر (پاداش) آنان می‌افزاید و کافران را عذابی سخت (در پیش) است» سوره شوری، آیه ۲۶.
  109. خراسانی و سادات‌فخر، مقاله «ذوالفضل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۸۰.
  110. سوره نحل، آیه ۱۴؛ قصص آیه ۷۳؛ روم آیه ۴۶؛ فاطر آیه ۱۲؛ جاثیه آیه ۱۲.
  111. «آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بی‌گمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند» سوره بقره، آیه ۲۴۳.
  112. سوره نمل، آیه ۴۰.
  113. سوره ابراهیم، آیه ۷.
  114. خراسانی و سادات‌فخر، مقاله «ذوالفضل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۸۰.
  115. «ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره انفال، آیه ۲۹.
  116. خراسانی و سادات‌فخر، مقاله «ذوالفضل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۸۰.
  117. «و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند * به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند * به نعمتی از خداوند و بخششی (از وی) شاد می‌شوند و اینکه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمی‌گرداند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹-۱۷۱.
  118. خراسانی و سادات‌فخر، مقاله «ذوالفضل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۸۰.