پرش به محتوا

مسجد النبی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۴٬۲۶۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ ژوئن ۲۰۲۴
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۹۳: خط ۱۹۳:
# کتابخانه‌ای در میهمان‌سرای عثمان بن عفان.
# کتابخانه‌ای در میهمان‌سرای عثمان بن عفان.
# [[چاه]] [[انس بن مالک]]<ref>تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، اصغر قائدان، ص۲۸۹.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۲۷۶.</ref>
# [[چاه]] [[انس بن مالک]]<ref>تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، اصغر قائدان، ص۲۸۹.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۲۷۶.</ref>
==ستون [[امامیه]]==
از ستون‌های [[مسجدالنبی]] است. بعضی از نوشته‌ها ستون پیش [[جانب غربی]] [[حجره]] [[طاهره]] را می‌گویند که محاذی [[سر مقدس]] [[رسول الله]]{{صل}} است<ref>راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ج۵، ص۱۰۸.</ref>.
==ستون [[توبه]]==
از ستون‌های مهم و بافضیلت مسجدالنبی{{صل}} است که سابقه‌ای درخشان در [[تاریخ صدر اسلام]] دارد و به سبب این ستون و حادثه‌ای که بر آن اتفاق افتاد، [[خداوند]] آیاتی مبنی بر [[پذیرش توبه]] [[گناهکاران]] نازل فرمود. این رخداد چنین بود که «[[ابولبابه]] بن عبدالمنذر» یکی از بزرگان [[اوس]]، هنگام [[غزوه]] «[[بنی قریظه]]»<ref>پیامبر{{صل}} پس از جنگ خندق که طی آن یهودیان پیمان خود را با مسلمانان شکسته و به پیامبر{{صل}} خیانت کردند، از سوی خداوند مأموریت یافت تا به تنبیه و نابودی خیانتکاران یهود بنی قریظه پرداخته (سیره ابن هشام، ج۴، ص۳۲-۲۳) و شر آنان را از سر اسلام کوتاه سازد؛ لذا آن حضرت ایشان را محاصره کرد و نماینده‌ای فرستاد که یا اسلام آورید و همچنان در خانه‌های خود بمانید و یا از مدینه همراه زنان و فرزندانتان خارج شوید. یهودیان بنی قریظه به علت ارتباط و دوستی که با ابی لبابه داشتند از پیامبر{{صل}} خواستند تا وی را برای مشورت به نزد آنان فرستد و آن حضرت نیز پذیرفتند.</ref> به درخواست [[یهودیان]] به عنوان [[مشاور]] نزد آنان رفت تا [[هشدار]] [[رسول خدا]]{{صل}} را مبنی بر [[تسلیم]] و [[اخراج]] ایشان از [[مدینه]] به علت [[پیمان‌شکنی]] به اطلاع آنان برساند. ابولبابه در مجلس مشاروه، پس از [[مشاهده]] [[گریه و زاری]] [[زنان]] و [[کودکان]] [[یهود]]، به [[رقت]] آمده و خودسرانه با اشاره دست به گلوی خود به آنان فهماند که اگر تسلیم شوید، [[مسلمانان]] همه شما را خواهند کشت. وی بی‌درنگ از این اقدام پشیمان شد و در بازگشت [[سوگند]] خورد که هرگز در سرزمینی که در آن به [[پیامبر]]{{صل}} [[خیانت]] کرده است دیده نشود.
ابولبابه یکسره به [[مسجد النبی]]{{صل}} آمده و خود را به یکی از ستون‌های [[مسجد]] بست تا شاید خداوند از [[کردار زشت]] او بگذرد و یا [[مرگ]] او را برساند<ref>به مناسبت خیانت ابولبابه، این آیات بر پیامبر{{صل}} نازل شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}} «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref>.او در مجموع شش شبانه [[روز]] به آن ستون بسته شده بود. در این مدت تنها [[همسر]] او برای [[اقامه نماز]]، دستان وی را باز می‌کرد تا نمازگزارد و دوباره او را به ستون می‌بست. [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} نزد آن حضرت رفته و از او خواستند تا از [[گناه]] [[ابولبابه]] در گذرد. [[رسول خدا]]{{صل}} نیز فرمود: «اگر او پیش من می‌آمد از [[خداوند]] برای او [[طلب آمرزش]] می‌کردم، اما اکنون مستقیماً به خداوند [[پناه]] جسته است و باید از جانب او مورد [[عفو]] و [[بخشش]] قرار گیرد».
سرانجام به هنگام [[سحر]]، خداوند [[توبه]] [[ابی لبابه]] را با [[نزول]] این [[آیات]] پذیرفت:
{{متن قرآن|وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند؛ کردار پسندیده‌ای را با کار ناپسندی دیگر آمیخته‌اند باشد که خداوند از آنان در گذرد که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۰۲.</ref>.
[[پیامبر]]{{صل}} آن شب خندان و شاداب بر پا خاست؛ [[ام سلمه]] همسر ایشان از علت [[شادمانی]] آن حضرت پرسید، جواب شنید توبه ابولبابه قبول شد. وقتی خبر آن به [[گوش]] [[مسلمانان]] رسید، سوی [[مسجد]] شتافتند تا وی را [[آزاد]] سازند، ولی او [[اجازه]] نداد و گفت: باید رسول خدا{{صل}} با دست‌های خود مرا باز کند. پیامبر{{صل}} نیز به مسجد آمده و او را باز فرمودند<ref>سیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۲۳۶ و ۲۳۸.</ref> از آن روز این ستون به «توبه» یا «ابی لبابه» مشهور گردید.
بعضی دیگر از [[مورخان]]، ماجرای ابولبابه را به «[[غزوه تبوک]]» مربوط دانسته و می‌گویند: وی همراه چهار تن از [[یاران]] خود به نام‌های «[[مرداس]]، [[اوس بن حزام]]، [[ثعلبه بن ودیعه]]، [[کعب بن مالک]]» به علت [[حرص]] و [[آزمندی]] به موقع در [[جنگ تبوک]] که در خارج از [[مرزهای اسلامی]] صورت می‌پذیرفت حضور نیافتند، ولی بلافاصله او و دو تن دیگر به نام‌های «اوس بن حزام و [[ثعلبة بن ودیعه]]» از کرده خود پشیمان شده و گفتند: چگونه ما، در [[وطن]] و [[خانه]] خود [[آسوده]] باشیم و [[پیامبر]]{{صل}} و سایر [[مسلمانان]] در گرمای سوزان به [[نبرد]] با [[کفار]] بپردازند؟! آن‌گاه از این کوتاهی و [[قصور]] [[توبه]] کرده و خود را به یکی از ستون‌های [[مسجد]] بستند؛ لذا [[آیه]] {{متن قرآن|وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ}}<ref>«و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند» سوره توبه، آیه ۱۰۲.</ref> در [[شأن]] این سه تن و آخر آیه {{متن قرآن|وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ}}<ref>«و دیگرانی هستند که وانهاده به فرمان خداوندند» سوره توبه، آیه ۱۰۶.</ref> نیز در شأن دو نفری که توبه نکرده بودند نازل شد<ref>لباب النقول فی اسباب النزول، سیوطی، ص۱۱۰ و ۱۱۱.</ref>.
[[تسمیه]] این ستون هر چه باشد از [[عظمت]] آن نمی‌کاهد. [[رسول]] گرامی [[نوافل]] خود را کنار این ستون به جا آورده و گاهی نزد آن [[اعتکاف]] می‌جستند.
[[روایات]] وارده حاکی است که [[اقامه نماز]]، [[عبادت]] و [[دعا]] نزد این ستون بسیار [[مستحب]] است<ref>من لا یحضره الفقیه، صدوق، ج۲، ص۳۴۰.</ref>. [[ستون]] توبه دومین ستون از [[حجره]] و [[مرقد پیامبر]]{{صل}} و به موازات «ستون سریر» در شرق و «ستون [[عایشه]]» در غرب واقع است. به عبارت دیگر چهارمین ستون از [[منبر پیامبر]]{{صل}} و سومین ستون از سمت [[قبله]] و پنجمین ستون از [[صحن]] کنونی بوده و جزو ستون‌های [[روضه]] النبی{{صل}} است. اکنون نام «اسطوانة التوبه» [[زینت]] بخش آن است. در [[غربی]] [[خانه رسول الله]]{{صل}} که به داخل مسجد باز می‌شد، در مقابل این ستون قرار داشت که آن را «باب التوبه» نام نهاده‌اند.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۴۸.</ref>
==ستون [[تهجد]]==
از ستون‌های موجود در [[مسجدالنبی]]{{صل}} است. [[رسول خدا]]{{صل}} شب‌ها دنبال خود حصیری آورده و پس از خارج شدن [[مردم]] از [[مسجد]]، پشت [[خانه علی]]{{ع}} کنار ستونی گسترانیده و تا صبح به [[تهجد]] و [[شب زنده‌داری]] می‌پرداخته‌اند.
بعدها در این مکان محرابی به نام «تهجد» ساخته شد. این ستون در اصل کنار «باب [[جبرئیل]]{{ع}}» قبل از [[توسعه]] [[مسجد النبی]]{{صل}} قرار داشته که اکنون کمی عقب‌تر از مکان اصلی است. [[پیامبر]]{{صل}} شب‌ها به ویژه در [[ماه مبارک رمضان]] در این مکان [[اعتکاف]] داشته‌اند<ref>وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، سمهودی، ج۱، ص۴۵۰.</ref>. این سترن و [[محراب]] التهجد، اکنون داخل [[ضریح]] پیامبر{{صل}} قرار گرفته است. «ستون تهجد» هشتمین و آخرین ستونی است که از دوران آن حضرت باقی است و سایر ستون‌ها از دوران‌های بعدی است.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۴۹.</ref>
==ستون حنّانه==
از ستون‌های موجود در [[مسجدالنبی]]{{صل}} است. این ستون یادآور یکی از حوادث [[صدر اسلام]] است. [[رسول خدا]]{{صل}} هنگام قرائت [[خطبه]] و یا ایراد [[سخنرانی]]، ابتدا به درختی در سمت غرب محراب تکیه داده و از آن به عنوان [[منبر]] استفاده می‌کردند. هنگامی که برای ایشان منبری ساخته شد، آن حضرت بر منبر نشستند، در این هنگام می‌گویند از آن درختی که رسول خدا{{صل}} به آن تکیه داده بودند صدایی شبیه به ناله بلند شد که گویی درخت در فراق آن حضرت سر داده بود؛ لذا از آن [[روز]] این درخت را «[[حنانه]]» به معنای بانگ بچه شتری که از مادر خود جدا می‌شود نامیدند. در مکان این درخت ستونی قرار دادند که به «اسطوانه الحنانه» معروف گردید. [[ستون]] حنانه بعدها به «الجزعه» [[تغییر]] نام داد. مکان آن میان محراب النبی{{صل}} و مدخل ورودی [[غربی]] آنکه دارای دری فلزی است، قرار دارد. این ستون امروزه با میله‌های مسی مزین شده است<ref>تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، اصغر قائدان، مشعر، ص۲۴۴.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۵۰.</ref>
==ستون سریر==
از ستون‌های مهم در مسجد النبی{{صل}} است. ابن زباله و یحیی در بیان محل شب زنده‌داری پیامبر{{صل}} نقل کرده‌اند که ایشان تختی از چوب خرما داشتند که میان ستونی که اکنون کنار [[قبر]] و بین قنادیل قبر واقع شده قرار داشت، آن حضرت به پهلو، روی آن می‌خوابیده و یا به [[اعتکاف]] و [[شب زنده‌داری]] می‌پرداختند<ref>وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، سمهودی، ج۱، ص۴۴۷.</ref>. امروزه ستون مورد نظر به [[ضریح]] چسبیده و در سمت شرق «ستون [[توبه]]» قرار دارد. به علت این که سریر و تخت آن حضرت کنار آن قرار داشته به «ستون سریر» مشهور گشته است. [[نبی اکرم]]{{صل}} روزها نیز برای [[پاسخ‌گویی]] به مسایل [[مسلمانان]] به آن تکیه کرده و نیازمندی‌های آنان را برآورده می‌ساختند<ref>دسترسی به این ستون به علت اتصال به ضریح و ممانعت مأموران امکان‌پذیر نیست.</ref>. «اسطوانة [[السریر]]» اولین ستون از سمت [[قبله]] و متصل به ضریح و دیواره [[غربی]] [[حجره]] [[پیامبر]]{{صل}} است.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۵۰.</ref>
==ستون [[عایشه]]==
یکی از ستون‌های مهم در [[مسجدالنبی]]{{صل}} است.
این ستون به نام «[[مهاجران]]» و «المخلقه» نیز مشهور است. اکنون بالای آن نام «اسطوانة العائشه» دیده می‌شود. سبب نامگذاری آن به این نام‌ها چنین است:
مُخَلَّقه از آنجا مشهور شده است که بر آن خلوق می‌آویخته‌اند. وجه [[تسمیه]] آن به عایشه و مهاجران این است که عایشه، در فضل این ستون احادیثی [[روایت]] می‌کرده؛ لذا مهاجران گرداگرد آن نشسته و [[نماز]] می‌گزاردند.
قرعه<ref>وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، سمهودی، ج۱، ص۴۴۰.</ref> به آن سبب گفته‌اند که [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرموده‌اند: «در [[مسجد]] من مکانی است قبل از این ستون که اگر [[مردم]] [[فضیلت]] آن را می‌دانستند، کنار آن نماز نمی‌گزاشتند، مگر آن‌که بین خود (برای [[نماز خواندن]]) «قرعه» می‌زدند. [[ستون]] مذکور دقیقاً وسط ستون‌های اصلی دیگر مسجد قرار دارد، یعنی بین این ستون تا [[منبر]] [[رسول اکرم]]{{صل}} دو ستون، تا قبر ایشان نیز دو ستون، تا قبله و [[محراب]] کنونی نیز دو ستون و تا [[صحن]] اولیه مسجد که تا آن هنگام مسقف نشده بود یعنی به موازات مأذنه [[بلال]] نیز دو ستون فاصله دارد. در [[حقیقت]] از همه طرف سومین ستون است و کنار آن نیز ستون «توبه» و سپس «سریر» قرار دارد. در مورد [[نماز خواندن]] کنار آن سفارش فراوانی شده است؛ زیرا از ستون‌های [[روضة النبی]]{{صل}} است<ref>تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، اصغر قائدان، مشعر، ص۲۳۸.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۵۱.</ref>
==ستون مَحَرس==
از ستون‌های [[مسجدالنبی]]{{صل}} است. این ستون به نام [[امیرمؤمنان]] «[[علی بن ابی طالب]]{{ع}}» نیز معروف بوده است، چون علی{{ع}} کنار آن ایستاده و به [[محافظت]] از [[جان]] [[پیامبر]]{{صل}} می‌پرداخته‌اند<ref>وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، سمهودی، ج۱، ص۴۴۸.</ref> آن را «مَحرَس» به معنای مکان [[نگهبانی]] نامیده‌اند. این ستون در میان ستون‌های «وفود» و «سریر» واقع و به موازات آنها به [[ضریح]] پیامبر{{صل}} متصل است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هنگامی که از [[خانه]] [[عایشه]] برای [[نماز]] به [[مسجد]] می‌آمدند از دری که ستون یاد شده کنار آن بوده وارد می‌شده‌اند. گفته می‌شود ستون «مَحرَس» یا «حَرَس» مکان نماز علی{{ع}} نیز بوده که به «مصلای علی» [[شهرت]] بیشتری داشته و بر [[اهل]] [[حرم]] مخفی نبوده است. [[امیران]] و بزرگان همواره کنار آن به نماز ایستاده و یا جلوس کرده‌اند<ref>وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، سمهودی، ج۱، ص۴۴۹.</ref>. امروزه تنها نام «اسطوانة الحرس» بر آن دیده شده و در منابع مختلف [[اهل سنت]] نیز از انتساب آن به [[حضرت علی]]{{ع}} کمتر سخنی است.
این ستون نیز همانند ستون سریر و وفود از ستون‌هایی است که به علت اتصال به ضریح، [[زایران]] [[اجازه]] ایستادن و نماز خواندن کنار ممانعت مأموران حرم رو به رو می‌شوند.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۵۲.</ref>
==ستون [[مقام جبرئیل]]==
یکی از ستون‌های موجود در مسجدالنبی{{صل}} است. کنار این ستون که «مُرَبَّعه القبر» نیز گفته می‌شود، در [[خانه فاطمه]]{{س}} [[دختر گرامی رسول خدا]]{{صل}} که به مسجد باز می‌شده قرار داشته است<ref>این در، سمت مغرب محراب التهجد یعنی به موازات ستون‌های وفود و حرس و منتهی الیه دیوار شمالی و غربی حجره شریف و ضریح پیامبر{{صل}} قرار داشته و به داخل مسجد باز می‌شده. این تنها دری بود که خداوند از میان درهای دیگر آن را از بسته شدن مستثنی ساخت.</ref>. مقام جبرئیل{{ع}} به موازات ستون‌های وفود و حرس قرار دارد، ولی اکنون داخل [[ضریح]] و منتهی الیه [[حجره]] [[شریف]] واقع شده و در دید کسی نیست. یحیی از ابی الحمراء نقل کرده است که [[رسول خدا]]{{صل}} چهل [[روز]] صبح‌ها در [[خانه فاطمه]]{{س}}، حسن{{ع}}، حسین{{ع}} را زده و می‌فرمودند: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ، {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>}}. به روایتی دیگر، هر روز رسول خدا{{صل}} [[خانه]] علی‌{{ع}} را «دَقُّ الباب» کرده و می‌فرمود: {{متن حدیث|الصَّلَاةَ الصَّلَاةَ}} در [[روایات]] فراوان دیگری می‌خوانیم بعد از [[نزول]] [[آیه تطهیر]]، [[پیامبر]]{{صل}} مدت شش ماه، هنگامی که برای [[نماز صبح]] از کنار خانه فاطمه می‌گذشت صدا می‌زد: {{متن حدیث|الصَّلَاةَ یَا أَهْلَ الْبَيْتِ، {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ...}}}}
در [[روایت]] دیگری از [[ابوسعید خدری]] نقل شده می‌خوانیم: پیامبر{{صل}} این برنامه را تا هشت یا نه ماه ادامه داد<ref>شواهد التنزیل، جلد ۲، ص۱۱ و ۲۸ و ۲۹.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۵۲.</ref>
==ستون [[مهاجران]]==
ستون [[عایشه]] (اسطوانة العایشه) در [[مسجدالنبی]] به ستون مهاجران نیز معروف است. در وجه [[تسمیه]] آن به عایشه و مهاجران گفته‌اند: عایشه در فضل این ستون احادیثی روایت می‌کرده؛ لذا مهاجران گرداگرد آن نشسته و [[نماز]] می‌گزاردند. به مجلس [[مهاجرین]] هم شناخته می‌شود<ref>تاریخ، آثار اسلامی مکه و مدینه، اصغر قائدان، مشعر، ص۲۳۸.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۵۳.</ref>
==ستون وفود==
یکی از ستون‌های موجود در مسجدالنبی{{صل}} است. این ستون که پشت ستون «مَحرَس» از سمت شمال قرار دارد، سومین ستون از سمت [[قبله]] است. پیامبر{{صل}} برای دیدار با وفود، دسته‌ها و [[قبایل عرب]] کنار آن نشسته و با آنان [[ملاقات]] می‌کردند که به این سبب نام «وفود» بر خود گرفته است. قبل از مسقف شدن [[صحن]] [[مسجد]] در [[زمان]] [[رسول اکرم]]{{صل}}، این ستون، آخرین ستون شبستان از سمت شمال بوده است. [[رجال]] و بزرگان [[صحابه]]، به ویژه [[بنی‌هاشم]] کنار آن می‌نشسته‌اند و به این سبب، آن را «مجلس قلاده» نیز می‌گفته‌اند<ref>وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، سمهودی، ج۱، ص۴۴۹.</ref>. بعضی گویند نمازگاه [[حضرت علی]]{{ع}} میان این ستون و ستون محرس قرار داشته است. اکنون بالای آن نام «اسطوانة الوفود» دیده می‌شود. [[ستون]] مذکور به موازات ستون‌های «محرس» و «سریر» به [[ضریح]] [[پیامبر]]{{صل}} متصل است.
استوانه وفود، یادآور توجه [[پیامبر اعظم]]{{صل}} به [[مکانت]] و [[شأن]] [[مسجد]] در طرح مطالب [[فکری]] بلند است؛ آن هم در مکانی خاص از مسجد. چنان چه حضرتش همواره هیأت‌های [[نمایندگی]] را در این مکان به حضور می‌پذیرفتند و با معرفی [[اسلام]] و [[حقایق]] [[ناب]] [[دینی]]، از ایشان استقبال می‌کردند.
«[[وفد]]» به معنای [[رسول]] و [[نماینده]] است و به کسی که از سوی شخصی یا افرادی به حضور [[سلطان]] و یا صاحب منصبی می‌رسد، «وافد» می‌گویند. وافد کسی است که زودتر از [[قوم]] و [[مردم]] خود، به محضر [[مقام]] عالی‌رتبه‌ای می‌رسد<ref>مجمع البحرین، ج۳، ص۱۶۳؛ لغت نامه دهخدا، ماده وفد.</ref>.
[[امام باقر]]{{ع}} به نقل از [[پیامبر خدا]]{{صل}} می‌فرماید: نخستین وافد در [[محضر الهی]] من هستم و بعد کتاب و [[قرآن]] و [[اهل]] بیتم، و سپس [[امت]] من بر آستان [[الهی]] شرفیاب می‌گردند.
در [[حدیث نبوی]] دیگر آمده است: سه گروه وفد خدایند که [[خدای بزرگ]] ایشان را [[دعوت]] کرد و آنان نیز اجابتش نمودند؛ «[[جنگجویان]] در [[راه خدا]]»، «حجاج [[بیت الله الحرام]]» و «[[عمره]] گزاران». چون پیامبر خدا{{صل}} هیأت‌های نمایندگی از سوی [[ادیان]] و [[قبایل عرب]] را همواره در کنار ستون یاد شده به حضور می‌پذیرفتند، بعدها این ستون به نام «استوانة الوفود» مشهور گردید.
و اما در باره [[ملاقات]] پیامبر{{صل}} با سران [[قبایل]] و ارباب ادیان، نکاتی را یادآور می‌شویم:
# به نظر می‌رسد مجالس [[گفتگو]] و [[احتجاج]] با ارباب ادیان، از همان آغازین روزهای اقامت پیامبر{{صل}} در [[مدینه]] شکل گرفت؛ چراکه ظهور [[دین اسلام]] و جاذبه‌های [[معنوی]] آن، سبب شد که [[اهل کتاب]] و به ویژه [[یهود]]، [[آیین]] خود را در مخاطره دیده و به منظور [[تضعیف]] اسلام با ترفندهای مختلفی، سعی در زیر سوال بردن [[پیامبر گرامی]] و [[تعالیم]] مورد نظر ایشان نمودند. در همین رابطه [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرمایند: [[پیامبر خدا]]{{صل}} آن هنگام که به [[مدینه]] وارد شدند، آثار [[صداقت]] نشانه‌های [[حقانیت]] و [[دلایل نبوت]] آن [[بزرگوار]] موجب گردید، [[یهود]] به [[مکر]] و [[حیله]] دست بزنند و برای خاموش کردن [[نور الهی]] و حجت‌های بالغه [[پروردگار]]، [[تصمیمات]] ناخوشایندی اتخاذ کنند؛ لذا به [[تکذیب]] و [[انکار]] آن حضرت پرداختند و بزرگان آنان، چون [[مالک بن الصیف]]، [[کعب بن اشرف]]، [[حیی بن اخطب]]، [[حدی بن اخطب]] و [[ابو یاسر بن اخطب]] از [[پیشگامان]] این [[حرکت]] خزنده بودند<ref>بحارالانوار، مجلسی، ج۹، ص۱۷۴.</ref>.
# اوج ملاقات‌های هیأت‌های [[نمایندگی]]، پس از بازگشت [[پیامبر اسلام]] و [[رزمندگان]] [[مسلمان]] از منطقه [[تبوک]] بود و نخستین [[وفد]] در این سال، که به «سال وفد» معروف گردید، وفد ثقیف است که پس از حضور و [[اسلام آوردن]] این هیأت، [[قبایل]] مختلف، از دور و نزدیک مدینه، با [[انتخاب]] هیأت‌های نمایندگی از سوی خود به [[زیارت پیامبر]] شتافتند و در محضرش با [[اسلام]] آشنا شده، [[ایمان]] آوردند. این وفود به ترتیب عبارتند از: [[وفد بنی تمیم]]، [[وفد بهر]]، [[وفد بنی البکاء]]، [[وفد بنی فزازه]]، [[وفد عدی بن حاتم]]، [[وفد ثعلبه بن سعد]]، [[وفد سعید هذیم]]، [[وفد بنی سعد]]، [[وفد بنی‌الحرث]]، [[وفد غسان]]، وفد عامر، وفد ازدجش، [[وفد عبدالقیس]]، [[وفد بنی حنیفه]]، [[وفد کنده]]، [[وفد کنانه]]، [[وفد وائل بن حجر]]، [[وفد محارب]]، [[وفد الرهامن]]، [[وفد نجران]]، [[وفد صدف]]، [[وفد عبس]]، [[وفد عامر بن صعصعه]]، وفد طی<ref>بحارالانوار، ج۲۱، ص۳۷۵.</ref>. در برخی نقل‌ها، وفود دیگری نیز اضافه شده‌اند؛ مانند وفد [[سلامان]]، وفد ازت، وفد زبید، وفد بجیله، وفد خولان و وفد حمیر، که با [[احتساب]] این وفود، هیأت‌های نمایندگی به ۳۱ هیأت می‌رسید.
# پیامبر خدا{{صل}} [[مقید]] بودند که به محض اطلاع از ورود وفدی به مدینه، آنها را با [[احترام]] می‌پذیرفتند و به هنگام خروج هیأت‌ها از مدینه، به ایشان هدیه‌ای می‌دادند و نیازهای آنان را برای بازگشت به [[وطن]] خویش برآورده می‌کردند. این موضوع آن‌قدر مورد تأکید [[پیامبر اسلام]]{{صل}} بود که در زمره سه [[وصیت]] خود در بستر [[احتضار]]، توصیه به اهدای جوایز و [[هدایا]] به هیأت‌های [[نمایندگی]] را یادآور شده و بر آن [[اصرار]] ورزیدند، تا آنکه این [[سنت]] که موجب [[تألیف قلوب]] و [[تکریم]] بزرگان و [[اقوام]] و [[ملل]] بود، پس از آن حضرت نیز ادامه یابد.
# [[سیره]] پیامبر اسلام{{صل}} در مواجهه با افرادی که ایشان را [[ملاقات]] می‌کردند، در توصیفی که توسط علی‌{{ع}} در پاسخ به سوال فرزندش [[امام حسین]]{{ع}} عنوان می‌نماید، چنین است: «کسانی را که به مجلس‌شان شرفیاب می‌شدند، با چهره‌ای گشاده، برخوردی [[نیکو]]، خلقی نرم و به دور از [[خشونت]] می‌پذیرفتند. در هنگام [[مذاکره]] با [[مردم]] و طالبان [[حقیقت]]، [[زیاده‌گویی]] نمی‌کردند و از سخنان [[بیهوده]] دور بودند و [[جدال و مراء]] به کار نمی‌بستند»<ref>معانی الاخبار، ص۸۱.</ref>. این [[سنت پیامبر]]{{صل}} و [[پرهیز]] آن [[بزرگوار]] از [[مراء]] و [[جدال]] و تأکید به دوری از آن در [[احادیث نبوی]]، سبب شد که گروهی [[گمان]] کنند بحث در مورد مساول [[اعتقادی]] با مخالفان مطلقاً صحیح نیست و مورد [[رضایت]] [[پیامبر]] نمی‌باشد؛ لذا [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه به [[روشنگری]] پرداخته و منهی بودن جدال در [[دین]] را که یکی از یاران‌شان به [[رسول اسلام]] نسبت می‌داد، نادرست دانسته و فرمودند: «آن‌چه که [[نهی]] گردیده جدال غیر احسن است»<ref>بحارالانوار، ج۹، ص۲۵۵ و ۲۵۶.</ref>. بدیهی است تمامی مذاکراتی که [[پیامبران]] [[اسلام]] با [[اهل کتاب]] داشته‌اند و منجر به اسلام عده‌ای از ایشان گردید، از نوع [[جدال احسن]] بوده است.
# اختصاص مکانی ویژه به منظور ملاقات وفود از [[نظم]] و [[تدبیر]] [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} حکایت دارد؛ چراکه مکانی مخصوص در [[مسجد]] برای ملاقات کنندگان تعیین می‌کرد و آنان را به مکانی ویژه و مشخص رهنمون می‌ساخت و از سردرگمی افراد در محیط باز مسجد جلوگیری می‌کرد و هم [[حفاظت]] و [[امنیت جانی]] پیامبر را برای [[اصحاب]]، به ویژه [[حضرت علی]]{{ع}} امکان‌پذیر می‌نمود.
# حضور [[پیامبر اسلام]] در محل [[ملاقات]]، در کنار استوانه، به احتمال بسیار [[قوی]] در زمانی مشخص صورت می‌پذیرفته است؛ زیرا به [[شهادت]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و اگر آنها شکیبایی می‌ورزیدند تا تو خود به نزد آنان برون آیی برای آنها بهتر می‌بود و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۵.</ref> آن حضرت خود در زمانی مشخص از [[حجرات]] خارج شده و به [[مسجد]] می‌آمدند و این [[انضباط]] [[پیامبر]]{{صل}} موجب گردید که به [[مردم]] توصیه شود در خارج زمان‌های مورد نظر پیامبر، حضور نیابند و برای آن حضرت مزاحمت ایجاد نکنند، و [[اجازه]] دهند پیامبر اسلام طبق زمانبندی مورد نظر خود، برای ملاقات با دیگران از حجرات خارج شوند.
در میان وفود یاد شده، برخی [[سبب نزول]] سور و [[آیات قرآنی]] هستند که به آنها اشاره می‌کنیم:
# در مورد [[شأن نزول]] [[سوره حجرات]] گفته‌اند<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۱۲۹.</ref>: [[وفد]] [[قبیله بنی تمیم]] که از [[عطارد بن حاجب]] و [[اقرع بن حابس]] و [[زبرقان بن بدر]] و عمرو بن الاهتم و [[قیس بن عاصم]] و گروه زیادی تشکیل می‌شد داخل [[مسجد پیامبر]] شدند و با صدای بلند فریاد زدند: ای محمد، بیرون آی. پیامبر{{صل}} در حالی که به منظور [[استراحت]] در یکی از حجرات همسرانشان به سر می‌بردند، از این [[رفتار]] آنان ناراحت شده، از [[حجره]] بیرون آمدند. آنها گفتند: آمده‌ایم به تو [[فخر]] بفروشیم و از [[نسب]] و [[شرف]] خود که بر تو [[برتری]] دارد، سخن بگوییم. آیا اجازه می‌دهی؟ پیامبر{{صل}} اجازه دادند و [[شاعر]] ایشان عطارد بن حاجب و سپس [[زبرقان]] شروع کردند به خواندن اشعاری که از برتری [[قبیله]] ایشان حکایت می‌کرد. پیامبر نیز به [[حسان بن ثابت]] [[اذن]] دادند که با اشعارش، [[فضیلت]] [[اسلام]] و [[پیامبر خدا]]{{صل}} را یادآور شود. در [[تاریخ]] آمده است، وقتی اشعار [[حسان]] پایان یافت، [[اقرع]] گفت: [[سخنوران]] و شعرای این [[مرد]] ([[پیامبر اسلام]])، از سخنرانان و [[شاعران]] ما قوی‌ترند و ما مغلوب شدیم. سرانجام آن [[وفد]] همگی در [[مسجد]]، [[اسلام]] آوردند و همراه با [[هدایا]] و جوایزی که [[پیامبر]] به ایشان پیشکش نمودند، به میان قبیله‌شان بازگشتند و [[آیات]] آغازین [[سوره حجرات]] نازل گردید.
# [[شأن نزول]] سه [[آیه]] از [[آیات قرآن]] را به وفد [[نجران]] مرتبط دانسته‌اند. هیأت نجرات از چهل تن از بزرگان [[مسیحیت]] نجران چون [[سید]]، عاقب، قیس، حارث و عبدالمسیح [[اسقف نجران]] تشکیل یافته بود که پس از [[نماز صبح]] به محضر پیامبر آمده و [[اسقف]] ایشان پرسش‌هایی مطرح می‌کند و حضرت پاسخ می‌دهند. ای ابوالقاسم، پدر [[موسی]] که بود؟ [[عمران]]. پدر یوسف که بود؟ [[یعقوب]]. پدر تو کیست؟ عبدالله فرزند [[عبدالمطلب]]. [[پدر عیسی]] کیست؟ پیامبر روی بر می‌گرداند و این آیه نازل می‌شود: {{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بی‌درنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.</ref>. (بنابراین، ولادت [[مسیح]] بدون پدر، هرگز دلیل بر [[الوهیت]] او نیست).
پیامبر{{صل}} آیات را [[تلاوت]] می‌کنند و از [[هوش]] می‌روند. وقتی به هوش می‌آیند [[مسیحیان]] می‌گویند، آیا [[گمان]] کردی [[فرشته وحی]] به تو نازل شد و این سخنان خداست؟ آیه‌ای دیگر نازل می‌شود:
{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>.
پیامبر{{صل}} پیشنهاد [[مباهله]] می‌کنند و قرار می‌گذارند که فردای آن [[روز]] [[مباهله]] صورت بگیرد. طبق آن‌چه در برخی کتب [[شیعی]] وجود دارد، مکان مباهله همان [[مسجد]] بنی‌معاویه بوده است. این مسجد به [[اجابت]] نیز [[شهرت]] یافته و بسیاری از [[شیعیان]] اکنون آن را به مسجد مباهله می‌شناسند که در فاصله ۴۰۰ متری شمال شرقی [[بقیع]] در کنار [[شارع]] ستین واقع است.
هیأت [[نجران]] در [[اندیشه]] شد که فردا چه واقعه‌ای به وقوع خواهد پیوست. [[اسقف]] ایشان گفت: اگر محمد تنها با [[فرزندان]] و خاندانش به مباهله آید، باید از آن [[پرهیز]] کرد و اگر با [[اصحاب]] و جمعیتی انبوه آمد، [[دروغگو]] است! و با او مباهله می‌کنیم. روز [[موعود]] فرا رسید و [[پیامبر اعظم]]، در حالی که ایشان را [[حضرت زهرا]]{{س}}، علی، [[امام حسن]]، [[امام حسین]]{{عم}} [[همراهی]] می‌کردند، به محل مباهله وارد شدند. چهره‌های آسمانی و برافروخته شدن ایشان آن چنان وحشتی در هیأت نجران افکند که [[راضی]] شدند [[صلح]] کنند، به شرط آنکه آن بزرگواران زبان به [[نفرین]] ایشان نگشایند. [[پیامبر]]{{صل}} پذیرفت و برای [[مسیحیان نجران]] جزیه‌ای تعیین کرد.
در [[شأن نزول آیه]] شریفه {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ}}<ref>«و یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ بر حق نیستند و مسیحیان گفتند: یهودیان هیچ بر حق نیستند» سوره بقره، آیه ۱۱۳.</ref> از [[ابن عباس]] نقل شده<ref>بحار الانوار، ج۹، ص۶۷ و ۶۸.</ref> که وقتی [[وفد]] نجران [[خدمت]] [[رسول اسلام]] رسیدند، بزرگان [[یهود]] مطلع شدند و آنها نیز به مجلس وارد شده، در محضر پیامبر{{صل}} با [[مسیحیان]] [[منازعه]] کردند. رافعه بن [[حرمله]] به آنها گفت: {{عربی|ما أنتم على شيء}} شما مسیحیان در میان [[ادیان]] جایگاهی ندارید و [[نبوت]] [[عیسی]] پذیرفته نیست و [[انجیل]] [[کتاب آسمانی]] نمی‌باشد. در مقابل او، مردی از مسیحیان نیز [[تورات]] و [[دین یهود]] را [[انکار]] می‌کرد و [[آیه]] مذکور نازل گردید.
در شأن نزول آیه شریفه {{متن قرآن|مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ}}<ref>«هیچ بشری را نسزد که خداوند به او کتاب و حکمت و پیامبری بدهد سپس او به مردم بگوید: به جای خداوند، بندگان من باشید ولی (می‌تواند گفت): شما که کتاب (آسمانی) را آموزش می‌داده و درس می‌گرفته‌اید؛ (دانشورانی) ربّانی باشید» سوره آل عمران، آیه ۷۹.</ref> گفته شده [[ابورافع]] از [[یهودیان]] و [[رییس]] [[وفد]] [[نجران]]، هر دو به [[پیامبر]]{{صل}} گفتند: آیا می‌خواهی تو را بپرستیم و خدای خود قرار دهیم؟ پیامبر{{صل}} فرمود: [[معاذ]] [[الله]]. [[به نام خدا]] [[پناه]] می‌برم که غیر [[خدا]] را بپرستیم و به [[عبادت غیر خدا]] دیگران را وادار نمایم. در این هنگام [[آیه]] یاد شده، نازل گردید<ref>فصلنامه میقات حج، ش۵۶، ص۱۳۱.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۵۳.</ref>
==ستون‌های [[مسجدالنبی]]{{صل}}==
ابتدا ستون‌هایی از [[نخل]] خرما در داخل مسجدالنبی{{صل}} برافراشته و آن را مسقف ساختند. ستون‌های اولیه هشت عدد بوده است که امروزه با همان نام‌ها باقی مانده‌اند. این ستون‌ها هر یک سابقه‌ای به بلندای [[تاریخ]] یک هزار و چهار صد ساله [[اسلام]] داشته و یادآور حوادث و رخدادهای مهمی در [[تاریخ اسلام]] بوده و هستند که با توجه به پیشینه [[تاریخی]] خود، نامی گرفته و آن نام‌ها امروزه زینت‌بخش آنها و زنده کننده خاطره فداکاری‌های [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[صحابه]] او هستند.
این ستون‌ها عبارتند از: مُخَلَّقه، [[عایشه]]، [[توبه]] (ابی لُبابه)، سریر، مَحرَس، وُفود، [[مقام جبرئیل]]، [[تهجد]]، [[حنانه]].<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۵۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۵٬۸۷۱

ویرایش