امام حسین در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
در رویداد مشهور [[مباهله]]، [[مسیحیان]] [[نجران]] در رویارویی با [[آیین اسلام]]، ابتدا پذیرفتند که با [[مسلمانان]] [[مباهله]] کنند و برپایه [[آیه]] {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> که در آن هنگام نازل شد، [[پیامبر]] {{صل}} از [[مسیحیان]] خواست که برای [[مباهله]]، [[همسر]] و [[فرزندان]] را همراه خود بیاورند؛ سپس حضرت همراه با [[علی بن ابی‌طالب]]، [[فاطمه]] و [[حسنین]] {{عم}} برای [[مباهله]] حاضر شدند. [[مسیحیان]] [[نجران]]، با دیدن چهره‌های [[نورانی]] همراهان [[پیامبر]] {{صل}} از [[مباهله]] خودداری و به پرداخت [[جزیه]] [[رضایت]] دادند. پس {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} اشاره به [[حسنین]] {{عم}} است. [[مفسران]]<ref>اسباب النزول، ص۶۷ - ۶۸؛ التبیان، ج۲، ص۴۸۴؛ زادالمسیر، ج۱، ص۳۳۹.</ref> و [[محدثان]]<ref>صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۰ - ۱۲۱؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۲۹۳ - ۲۹۴؛ السنن الکبری، ج۷، ص۶۳.</ref> در [[تفسیر]] این [[آیه]] آن را بیانگر [[روابط]] [[پدر]] و [[فرزندی]] ایشان و [[پیامبر]] {{صل}} دانسته‌اند<ref>تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۰۴ - ۱۰۵؛ البحرالمحیط، ج۳، ص۱۸۹.</ref>. این امر در عرصه [[سیاسی]] می‌تواند نتایج درخور توجهی داشته باشد.
در رویداد مشهور [[مباهله]]، [[مسیحیان]] [[نجران]] در رویارویی با [[آیین اسلام]]، ابتدا پذیرفتند که با [[مسلمانان]] [[مباهله]] کنند و برپایه [[آیه]] {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> که در آن هنگام نازل شد، [[پیامبر]] {{صل}} از [[مسیحیان]] خواست که برای [[مباهله]]، [[همسر]] و [[فرزندان]] را همراه خود بیاورند؛ سپس حضرت همراه با [[علی بن ابی‌طالب]]، [[فاطمه]] و [[حسنین]] {{عم}} برای [[مباهله]] حاضر شدند. [[مسیحیان]] [[نجران]]، با دیدن چهره‌های [[نورانی]] همراهان [[پیامبر]] {{صل}} از [[مباهله]] خودداری و به پرداخت [[جزیه]] [[رضایت]] دادند. پس {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} اشاره به [[حسنین]] {{عم}} است. [[مفسران]]<ref>اسباب النزول، ص۶۷ - ۶۸؛ التبیان، ج۲، ص۴۸۴؛ زادالمسیر، ج۱، ص۳۳۹.</ref> و [[محدثان]]<ref>صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۰ - ۱۲۱؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۲۹۳ - ۲۹۴؛ السنن الکبری، ج۷، ص۶۳.</ref> در [[تفسیر]] این [[آیه]] آن را بیانگر [[روابط]] [[پدر]] و [[فرزندی]] ایشان و [[پیامبر]] {{صل}} دانسته‌اند<ref>تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۰۴ - ۱۰۵؛ البحرالمحیط، ج۳، ص۱۸۹.</ref>. این امر در عرصه [[سیاسی]] می‌تواند نتایج درخور توجهی داشته باشد.


هرچند در [[باور]] [[شیعه]]، [[جانشینی]] را [[خدا]] و [[نماینده]] او [[تعیین]] می‌کنند و انتخابی نیست، [[تعیین]] [[امامان]] پس از [[پیامبر]] {{صل}} با [[فرهنگ]] [[سیاسی]] [[عرب]] نیز هماهنگی داشت که بستگان نزدیک [[حاکم]] ([[برادر]]، [[فرزند]]) [[جانشین]] او می‌شدند. ضمن آنکه جانشینی در میان [[انبیای بنی‌اسرائیل]] نیز برپایه چنین [[فرهنگی]] بود<ref>ر. ک: جانشینی حضرت محمد، ص۳۱ - ۴۸.</ref>، از این‌رو [[قبایل عرب]] برابر [[فرهنگ]] مشترکشان، [[اولویت]] بیشتری برای [[جانشینی]] [[حسین بن علی]] {{ع}} [[باور]] داشتند؛ به ویژه که سفارش‌های [[پیامبر]] {{صل}} و ویژگی‌های شخصی وی، او را در این عرصه بی‌رقیب می‌ساخت.
هرچند در [[باور]] [[شیعه]]، [[جانشینی]] را [[خدا]] و [[نماینده]] او [[تعیین]] می‌کنند و انتخابی نیست، [[تعیین]] [[امامان]] پس از [[پیامبر]] {{صل}} با [[فرهنگ]] [[سیاسی]] [[عرب]] نیز هماهنگی داشت که بستگان نزدیک [[حاکم]] ([[برادر]]، [[فرزند]]) [[جانشین]] او می‌شدند. ضمن آنکه جانشینی در میان [[انبیای بنی‌اسرائیل]] نیز برپایه چنین [[فرهنگی]] بود<ref>ر.ک: جانشینی حضرت محمد، ص۳۱ - ۴۸.</ref>، از این‌رو [[قبایل عرب]] برابر [[فرهنگ]] مشترکشان، [[اولویت]] بیشتری برای [[جانشینی]] [[حسین بن علی]] {{ع}} [[باور]] داشتند؛ به ویژه که سفارش‌های [[پیامبر]] {{صل}} و ویژگی‌های شخصی وی، او را در این عرصه بی‌رقیب می‌ساخت.


افزون بر [[آیه]] {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ...}} که برپایه آن [[امام حسین]] {{ع}} [[فرزند پیامبر]] دانسته شده [[آیات]] {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم -نوح را پیش‌تر راهنمایی کرده بودیم- و داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش می‌دهیم * و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را (نیز)؛ آنان همه از شایستگان بودند» سوره انعام، آیه ۸۴-۸۵.</ref> همچنین [[حضرت عیسی]] را از تبار [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} دانسته، و چون [[عیسی]] {{ع}} پدر نداشت، قطعاً رابطه وی با [[ابراهیم]] {{ع}} از طرف مادر است. این [[آیه]] نیز ناقض اصلی است که تنها [[فرزندان]] پسر را [[فرزندان]] هر شخص می‌شمرد، در نتیجه [[مفسران شیعه]]<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۲۰۹؛ التبیان، ج۴، ص۱۹۴؛ مجمع البیان، ج۴، ص۵۱۱.</ref> و [[سنی]]<ref>التفسیر الکبیر، ج۵، ص۵۲ - ۵۳؛ تفسیر قرطبی، ج۷، ص۳۱؛ البحر المحیط، ج۴، ص۵۷۵.</ref> از این [[آیه]] برای [[اثبات]] رابطه [[پدر]] و [[فرزندی]] [[پیامبر]] {{صل}} با [[امام حسین]] {{ع}} استفاده کرده‌اند. به‌گزارشی، [[حجاج بن یوسف ثقفی]]، [[والی]] [[امویان]] بر [[عراق]] [[امام حسین]] را از [[ذریه]] [[رسول اکرم]] {{صل}} نمی‌دانست و [[امام باقر]] {{ع}}<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۵۳ - ۵۴؛ البحر المحیط، ج۴، ص۵۷۵.</ref> براساس همین [[آیات]] به وی پاسخ داد.
افزون بر [[آیه]] {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ...}} که برپایه آن [[امام حسین]] {{ع}} [[فرزند پیامبر]] دانسته شده [[آیات]] {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم -نوح را پیش‌تر راهنمایی کرده بودیم- و داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش می‌دهیم * و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را (نیز)؛ آنان همه از شایستگان بودند» سوره انعام، آیه ۸۴-۸۵.</ref> همچنین [[حضرت عیسی]] را از تبار [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} دانسته، و چون [[عیسی]] {{ع}} پدر نداشت، قطعاً رابطه وی با [[ابراهیم]] {{ع}} از طرف مادر است. این [[آیه]] نیز ناقض اصلی است که تنها [[فرزندان]] پسر را [[فرزندان]] هر شخص می‌شمرد، در نتیجه [[مفسران شیعه]]<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۲۰۹؛ التبیان، ج۴، ص۱۹۴؛ مجمع البیان، ج۴، ص۵۱۱.</ref> و [[سنی]]<ref>التفسیر الکبیر، ج۵، ص۵۲ - ۵۳؛ تفسیر قرطبی، ج۷، ص۳۱؛ البحر المحیط، ج۴، ص۵۷۵.</ref> از این [[آیه]] برای [[اثبات]] رابطه [[پدر]] و [[فرزندی]] [[پیامبر]] {{صل}} با [[امام حسین]] {{ع}} استفاده کرده‌اند. به‌گزارشی، [[حجاج بن یوسف ثقفی]]، [[والی]] [[امویان]] بر [[عراق]] [[امام حسین]] را از [[ذریه]] [[رسول اکرم]] {{صل}} نمی‌دانست و [[امام باقر]] {{ع}}<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۵۳ - ۵۴؛ البحر المحیط، ج۴، ص۵۷۵.</ref> براساس همین [[آیات]] به وی پاسخ داد.
خط ۳۰: خط ۳۰:
در گفت و گوی [[امام کاظم]] {{ع}} با [[هارون الرشید]] [[خلیفه عباسی]] نیز از این [[آیات]] برای [[اثبات]] این مدعا بهره‌گیری شده بود<ref>عیون الاخبار، ج۲، ص۷۹ - ۸۲؛ الاختصاص، ص۵۶.</ref>. به گزارشی، [[ابوالجارود]] در پاسخ به [[پرسش]] [[امام باقر]] {{ع}} در مقابله با کسانی که رابطه [[پدر]] و [[فرزندی]] [[پیامبر]] {{صل}} و [[امام حسین]] {{ع}} را [[انکار]] می‌کنند، چگونه [[استدلال]] می‌کنی، گفت: در مباحث خود از این دو [[آیه]] برای [[اثبات]] این پیوند استفاده می‌کنم<ref>الکافی، ج۸، ص۳۱۷ - ۳۱۸.</ref>.
در گفت و گوی [[امام کاظم]] {{ع}} با [[هارون الرشید]] [[خلیفه عباسی]] نیز از این [[آیات]] برای [[اثبات]] این مدعا بهره‌گیری شده بود<ref>عیون الاخبار، ج۲، ص۷۹ - ۸۲؛ الاختصاص، ص۵۶.</ref>. به گزارشی، [[ابوالجارود]] در پاسخ به [[پرسش]] [[امام باقر]] {{ع}} در مقابله با کسانی که رابطه [[پدر]] و [[فرزندی]] [[پیامبر]] {{صل}} و [[امام حسین]] {{ع}} را [[انکار]] می‌کنند، چگونه [[استدلال]] می‌کنی، گفت: در مباحث خود از این دو [[آیه]] برای [[اثبات]] این پیوند استفاده می‌کنم<ref>الکافی، ج۸، ص۳۱۷ - ۳۱۸.</ref>.


[[فخر رازی]] از علمای [[متعصب]] [[اهل تسنن]] در ادامه [[تفسیر]] [[آیه مباهله]] گفته که پس از [[مباهله]]، [[پیامبر]] {{صل}} [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} را گرد آورده و آنان را [[اهل بیت]] خود دانست که [[آیه تطهیر]] نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. وی [[درستی]] این سخن را به همه [[محدثان]] و [[مفسران]] نسبت داده است<ref>ر. ک: التفسیر الکبیر، ج۸، ص۲۴۷.</ref>.
[[فخر رازی]] از علمای [[متعصب]] [[اهل تسنن]] در ادامه [[تفسیر]] [[آیه مباهله]] گفته که پس از [[مباهله]]، [[پیامبر]] {{صل}} [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} را گرد آورده و آنان را [[اهل بیت]] خود دانست که [[آیه تطهیر]] نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. وی [[درستی]] این سخن را به همه [[محدثان]] و [[مفسران]] نسبت داده است<ref>ر.ک: التفسیر الکبیر، ج۸، ص۲۴۷.</ref>.


[[علامه حلی]] نیز طُرق اختصاص [[آیه تطهیر]] به [[اهل بیت]] را بیش از ۱۰۰ طریق دانسته است<ref>کشف الیقین، ص۴۰۵.</ref>. برپایه این [[آیه]]، [[پاک]] شدن [[اهل بیت]] از هر گونه [[پلیدی]] همواره [[خواست الهی]] است.
[[علامه حلی]] نیز طُرق اختصاص [[آیه تطهیر]] به [[اهل بیت]] را بیش از ۱۰۰ طریق دانسته است<ref>کشف الیقین، ص۴۰۵.</ref>. برپایه این [[آیه]]، [[پاک]] شدن [[اهل بیت]] از هر گونه [[پلیدی]] همواره [[خواست الهی]] است.
خط ۳۸: خط ۳۸:
برپایه گزارش‌ها [[امام حسین]] {{ع}} در دوره [[پیامبر]] {{صل}} در امور خیر شرکت می‌کرد؛ برای نمونه شبی وی و دیگر اعضای [[خانواده]]، سهم خود از نان جوی را که [[پدر]] از آبیاری باغ خرمایی گرفته بود، به یک [[فقیر]]، یک [[یتیم]] و یک [[اسیر]] هدیه کردند؛ به این‌گونه که نخست از یک سوم جوها، خمیری تهیه و چند قرص نان پخته شد؛ اما با در خواست [[فقیر]] نان‌ها را به او دادند و در همان [[شب]]، دو سوم دیگر جو در دو مرحله پخته شد؛ ولی بر اثر درخواست [[یتیم]] و سپس [[اسیر]] به آنها [[انفاق]] گردید و در پی آن، [[آیه]] {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref> نازل شد و [[کار خیر]] آنان را برخاسته از [[عشق الهی]]<ref>زاد المسیر، ج۸، ص۱۴۵؛ تفسیر بغوی، ج۵، ص۱۹۱ - ۱۹۲.</ref> و در کمال [[اخلاص]]<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۷.</ref> دانست. بر اساس [[روایت]] دیگری از این رخداد، [[اهل بیت]] {{عم}} سه روز [[روزه]] گرفتند و به جهت انفاق‌هایشان در این سه [[شب]] نانی نخوردند و تنها با آب [[افطار]] کردند<ref>التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۷۴۶ - ۷۴۷؛ اسد الغابه، ج۶، ص۲۳۷.</ref>. برپایه ادامه [[سوره]] تا [[آیه]] ۲۴ ایشان از [[پروردگار]] از روز عبوسی سخت، در هراس‌اند؛ [[خدا]] [هم] آنان را از آسیب آن روز نگاه و [[شادابی]] و [[شادمانی]] به آنان ارزانی داشت و به [پاس] صبرشان [[بهشت]] و پرنیان [[پاداش]] داد. آنها در آن [[بهشت]] بر تخت‌ها [ی خویش] تکیه می‌زنند؛ نه آفتابی بینند و نه سرمایی؛ سایه‌ها به آنان نزدیک است و میوه‌ها برایشان آماده و ظروف سیمین و جام‌های بلورین، پیرامون آنان گردانده می‌شوند؛ جام‌هایی از سیم که درست به اندازه ساخته شده‌اند؛ از جامی که آمیزه زنجبیل دارد به آنان می‌نوشانند و از چشمه‌ای به نام "سلسبیل" و بر گردِ آنان پسرانی همچون مرواریدهای پراکنده می‌چرخند؛ آنجا [[نعمت]] و سلطنتی پهناور می‌بینی؛ [[بهشتیان]] را جامه‌های ابریشمی سبز، دیبای ستبر، دستبندهای سیمین پوشیده‌اند؛ پروردگارشان باده‌ای [[پاک]] به آنان می‌نوشاند؛ این [[پاداش]] آنهاست و کارشان پذیرفته شده است.
برپایه گزارش‌ها [[امام حسین]] {{ع}} در دوره [[پیامبر]] {{صل}} در امور خیر شرکت می‌کرد؛ برای نمونه شبی وی و دیگر اعضای [[خانواده]]، سهم خود از نان جوی را که [[پدر]] از آبیاری باغ خرمایی گرفته بود، به یک [[فقیر]]، یک [[یتیم]] و یک [[اسیر]] هدیه کردند؛ به این‌گونه که نخست از یک سوم جوها، خمیری تهیه و چند قرص نان پخته شد؛ اما با در خواست [[فقیر]] نان‌ها را به او دادند و در همان [[شب]]، دو سوم دیگر جو در دو مرحله پخته شد؛ ولی بر اثر درخواست [[یتیم]] و سپس [[اسیر]] به آنها [[انفاق]] گردید و در پی آن، [[آیه]] {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref> نازل شد و [[کار خیر]] آنان را برخاسته از [[عشق الهی]]<ref>زاد المسیر، ج۸، ص۱۴۵؛ تفسیر بغوی، ج۵، ص۱۹۱ - ۱۹۲.</ref> و در کمال [[اخلاص]]<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۷.</ref> دانست. بر اساس [[روایت]] دیگری از این رخداد، [[اهل بیت]] {{عم}} سه روز [[روزه]] گرفتند و به جهت انفاق‌هایشان در این سه [[شب]] نانی نخوردند و تنها با آب [[افطار]] کردند<ref>التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۷۴۶ - ۷۴۷؛ اسد الغابه، ج۶، ص۲۳۷.</ref>. برپایه ادامه [[سوره]] تا [[آیه]] ۲۴ ایشان از [[پروردگار]] از روز عبوسی سخت، در هراس‌اند؛ [[خدا]] [هم] آنان را از آسیب آن روز نگاه و [[شادابی]] و [[شادمانی]] به آنان ارزانی داشت و به [پاس] صبرشان [[بهشت]] و پرنیان [[پاداش]] داد. آنها در آن [[بهشت]] بر تخت‌ها [ی خویش] تکیه می‌زنند؛ نه آفتابی بینند و نه سرمایی؛ سایه‌ها به آنان نزدیک است و میوه‌ها برایشان آماده و ظروف سیمین و جام‌های بلورین، پیرامون آنان گردانده می‌شوند؛ جام‌هایی از سیم که درست به اندازه ساخته شده‌اند؛ از جامی که آمیزه زنجبیل دارد به آنان می‌نوشانند و از چشمه‌ای به نام "سلسبیل" و بر گردِ آنان پسرانی همچون مرواریدهای پراکنده می‌چرخند؛ آنجا [[نعمت]] و سلطنتی پهناور می‌بینی؛ [[بهشتیان]] را جامه‌های ابریشمی سبز، دیبای ستبر، دستبندهای سیمین پوشیده‌اند؛ پروردگارشان باده‌ای [[پاک]] به آنان می‌نوشاند؛ این [[پاداش]] آنهاست و کارشان پذیرفته شده است.


در گفتمان [[کلامی]] [[شیعه]] برای [[اثبات]] [[اولویت]] [[ائمه]] برای [[خلافت]]، این‌گونه از این [[آیه]] استفاده شده که [[ائمه]] {{عم}} در [[صفات اخلاقی]]، اشخاصی برجسته هستند و این [[آیات]] بیانگر [[انفاق]] و [[سخاوت]] بسیار فراوان آنان است<ref>مناهج الیقین، ص۳۹۳ - ۳۹۷.</ref>، چنان که [[علی]] {{ع}} پس از [[مرگ]] [[عمر]]، از [[مردم]] پرسید: شما را به [[خدا]] [[سوگند]]! آیا جز من در میان شما کسی هست که [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ}}<ref>«نیکان از پیاله‌ای می‌نوشند که آمیخته به بوی خوش است» سوره انسان، آیه ۵.</ref> تا پایان [[سوره]] درباره او و فرزندانش نازل شده باشد؟ گفتند نه<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۳۲۶؛ الفرقان، ج۲۹، ص۳۰۶.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
در گفتمان [[کلامی]] [[شیعه]] برای [[اثبات]] [[اولویت]] [[ائمه]] برای [[خلافت]]، این‌گونه از این [[آیه]] استفاده شده که [[ائمه]] {{عم}} در [[صفات اخلاقی]]، اشخاصی برجسته هستند و این [[آیات]] بیانگر [[انفاق]] و [[سخاوت]] بسیار فراوان آنان است<ref>مناهج الیقین، ص۳۹۳ - ۳۹۷.</ref>، چنان که [[علی]] {{ع}} پس از [[مرگ]] [[عمر]]، از [[مردم]] پرسید: شما را به [[خدا]] [[سوگند]]! آیا جز من در میان شما کسی هست که [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ}}<ref>«نیکان از پیاله‌ای می‌نوشند که آمیخته به بوی خوش است» سوره انسان، آیه ۵.</ref> تا پایان [[سوره]] درباره او و فرزندانش نازل شده باشد؟ گفتند نه<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۳۲۶؛ الفرقان، ج۲۹، ص۳۰۶.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]].</ref>


== گفتمان جبرگرا ==
== گفتمان جبرگرا ==
گفتمان جبرگرا در گذشته، همواره از راه‌های کسب [[مشروعیت]] [[حاکمان]] بوده است و براساس آن، همه اقدام‌های [[حاکم]] بر اساس [[مشیت الهی]] انجام و [[رضایت خدا]] به این تعلق گرفته که آن رویداد رخ دهد و [[آیات]] و [[روایات]] این باب را در راستای تضمین صیانت [[مقبولیت]] و [[مشروعیت]] وی [[تفسیر]] می‌کردند. این در حالی است که برپایه [[قرآن]]، مانند {{متن قرآن|وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید» سوره انسان، آیه ۳۰.</ref> و [[روایات]]<ref>الاخبار الطوال، ص۲۲۸ - ۲۲۹؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳.</ref>، تمام حوادث [[جهان]] از جمله [[افعال]] [[انسان]] متأثر از تقدیر و [[مشیت]] الهی‌اند؛ لکن [[اعتقاد]] به تقدیر هرگز نافی [[اختیار انسان]] و [[تدبیر]] وی در امور نخواهد بود. گفتمان جبرگرا پیشینه داشت، چنان‌که [[معاویه]] نیز [[ولایت‌عهدی]] [[یزید]] را که بسیاری آن را [[مخالف]] [[اصول اسلامی]] می‌دانستند، به [[مشیت الهی]] نسبت داد که [[مردم]] در آن نقش ندارند<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۵.</ref>. نخستین گزارش‌ها پس از [[حادثه عاشورا]] در گفتمان جبرگرا، اندکی پس از این رویداد و پس از انتقال [[اسرا]] به [[کوفه]] بود: [[والی]] آنجا رو به [[زینب دختر امام علی]] {{ع}} خدایی را [[سپاس]] گفت که مایه [[بی‌آبرویی]]، [[قتل]] و [[رسوایی]] [[امام حسین]] {{ع}} شده بود و خطاب به [[امام سجاد]] {{ع}} [[شهادت]] [[علی بن الحسین]] ([[علی اکبر]]) را خواست [[خدا]] دانست <ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۷ - ۴۵۸.</ref>. او در نخستین [[سخنرانی]] عمومی‌اش پس از [[عاشورا]] نیز با تکیه بر ایده [[مشیت]]، [[حادثه عاشورا]] را [[حمایت]] [[الهی]] از [[یزید]] و خواست [[خدا]] برای [[پیروزی]] [[حقیقت]] دانست. در [[شام]] و در مجلس [[یزید]] نیز سخن از [[مشیت]] به میان آمد و [[یزید]] [[سرنوشت]] [[امام حسین]] {{ع}} را [[خواست الهی]] برای ایشان دانست که بر اثر به چالش کشیدن [[حکومت اموی]] مقدّر شده بود<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۱.</ref>. به نظر، [[روایت]] رسمی [[نظام]] [[اموی]] که چه بسا بتوان آن را [[روایت]] [[عثمانی]] [[تاریخ]] در برابر [[روایت]] [[شیعی]] از [[تاریخ]] دانست، گفتمان جبرگرا را چنان فراگیر به تصویر کشیده، به گونه‌ای که برداشت [[نادرست]] خود را به [[سخنان امام حسین]] {{ع}} نیز مستند می‌کردند. به [[روایت]] دینوری [[امام]] در پاسخ به ابن [[مطیع]] که [[سعی]] داشت [[امام]] را از رفتن به [[کوفه]] بازدارد، کار را به [[قضای الهی]] و [[سرنوشت]] محتوم خود سپرد<ref>الاخبار الطوال، ص۲۲۸ - ۲۲۹.</ref>؛ همچنین برپایه [[روایت]] دیگری، [[امام حسین]] {{ع}} در پاسخ به واکنش یکی از [[زنان]] [[انصاری]] به نام [[عمره]]، پاسخ دادند که از [[سرنوشت]] چاره‌ای نیست<ref>تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۰۹؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۶ - ۲۹۷.</ref>. حضرت در گزارش دیگری، در پاسخ به برخی دیگر، علت حرکت خود را رؤیایی می‌دانست که در همین اواخر دیده بود<ref>الطبقات، خامسه ۱، ص۴۴۷؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۸؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
گفتمان جبرگرا در گذشته، همواره از راه‌های کسب [[مشروعیت]] [[حاکمان]] بوده است و براساس آن، همه اقدام‌های [[حاکم]] بر اساس [[مشیت الهی]] انجام و [[رضایت خدا]] به این تعلق گرفته که آن رویداد رخ دهد و [[آیات]] و [[روایات]] این باب را در راستای تضمین صیانت [[مقبولیت]] و [[مشروعیت]] وی [[تفسیر]] می‌کردند. این در حالی است که برپایه [[قرآن]]، مانند {{متن قرآن|وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید» سوره انسان، آیه ۳۰.</ref> و [[روایات]]<ref>الاخبار الطوال، ص۲۲۸ - ۲۲۹؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳.</ref>، تمام حوادث [[جهان]] از جمله [[افعال]] [[انسان]] متأثر از تقدیر و [[مشیت]] الهی‌اند؛ لکن [[اعتقاد]] به تقدیر هرگز نافی [[اختیار انسان]] و [[تدبیر]] وی در امور نخواهد بود. گفتمان جبرگرا پیشینه داشت، چنان‌که [[معاویه]] نیز [[ولایت‌عهدی]] [[یزید]] را که بسیاری آن را [[مخالف]] [[اصول اسلامی]] می‌دانستند، به [[مشیت الهی]] نسبت داد که [[مردم]] در آن نقش ندارند<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۵.</ref>. نخستین گزارش‌ها پس از [[حادثه عاشورا]] در گفتمان جبرگرا، اندکی پس از این رویداد و پس از انتقال [[اسرا]] به [[کوفه]] بود: [[والی]] آنجا رو به [[زینب دختر امام علی]] {{ع}} خدایی را [[سپاس]] گفت که مایه [[بی‌آبرویی]]، [[قتل]] و [[رسوایی]] [[امام حسین]] {{ع}} شده بود و خطاب به [[امام سجاد]] {{ع}} [[شهادت]] [[علی بن الحسین]] ([[علی اکبر]]) را خواست [[خدا]] دانست <ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۷ - ۴۵۸.</ref>. او در نخستین [[سخنرانی]] عمومی‌اش پس از [[عاشورا]] نیز با تکیه بر ایده [[مشیت]]، [[حادثه عاشورا]] را [[حمایت]] [[الهی]] از [[یزید]] و خواست [[خدا]] برای [[پیروزی]] [[حقیقت]] دانست. در [[شام]] و در مجلس [[یزید]] نیز سخن از [[مشیت]] به میان آمد و [[یزید]] [[سرنوشت]] [[امام حسین]] {{ع}} را [[خواست الهی]] برای ایشان دانست که بر اثر به چالش کشیدن [[حکومت اموی]] مقدّر شده بود<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۱.</ref>. به نظر، [[روایت]] رسمی [[نظام]] [[اموی]] که چه بسا بتوان آن را [[روایت]] [[عثمانی]] [[تاریخ]] در برابر [[روایت]] [[شیعی]] از [[تاریخ]] دانست، گفتمان جبرگرا را چنان فراگیر به تصویر کشیده، به گونه‌ای که برداشت [[نادرست]] خود را به [[سخنان امام حسین]] {{ع}} نیز مستند می‌کردند. به [[روایت]] دینوری [[امام]] در پاسخ به ابن [[مطیع]] که [[سعی]] داشت [[امام]] را از رفتن به [[کوفه]] بازدارد، کار را به [[قضای الهی]] و [[سرنوشت]] محتوم خود سپرد<ref>الاخبار الطوال، ص۲۲۸ - ۲۲۹.</ref>؛ همچنین برپایه [[روایت]] دیگری، [[امام حسین]] {{ع}} در پاسخ به واکنش یکی از [[زنان]] [[انصاری]] به نام [[عمره]]، پاسخ دادند که از [[سرنوشت]] چاره‌ای نیست<ref>تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۰۹؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۶ - ۲۹۷.</ref>. حضرت در گزارش دیگری، در پاسخ به برخی دیگر، علت حرکت خود را رؤیایی می‌دانست که در همین اواخر دیده بود<ref>الطبقات، خامسه ۱، ص۴۴۷؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۸؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]].</ref>


== گفتمان مصلحت‌اندیش ==
== گفتمان مصلحت‌اندیش ==
خط ۴۹: خط ۴۹:
# روایاتی که [[اقدام]] [[امام]] را [[تفرقه‌افکنی]] شناسانده است؛ مانند [[روایت]] [[عمره انصاریه]] که وی حضرت را از [[تفرقه‌افکنی]] باز داشت و به [[فرمانبرداری]] از [[یزید]] فراخواند<ref>تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۰۹؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۶ - ۲۹۷.</ref>. این [[روایت]] در منابع متقدم نیست و برای نخستین بار در [[تاریخ]] [[دمشق]] [[ثبت]] شده است که از منابع سده ششم است؛ همچنین [[عبدالله بن مطیع عَدوی قریشی]] (از [[طایفه]] [[عمر بن خطاب]]) که در مسیر [[امام]] از [[مدینه]] به [[مکه]] با او روبه رو شد، به [[امام]] توصیه کرد که با رها کردن [[قیام]]، [[حرمت]] [[عرب]] را پاس دارد<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۳۶۷ - ۳۶۸؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۹۵. الارشاد، ج۲، ص۷۲.</ref>. مرادش از [[عرب]]، [[قریش]] بود. [[نهی]] از [[تفرقه]] افکنی در دو [[روایت]] از بزرگان [[انصار]] چون [[جابر بن عبدالله انصاری]]<ref>الطبقات، خامسه ۱، ص۴۴۵؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳.</ref> و [[ابوسعید خدری]]<ref>الطبقات الکبری، خامسه ۱، ص۴۴۵؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۰۵؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳.</ref> نیز [[نقل]] شده است؛ ولی این سخنان را نمی‌توان به آنها نسبت داد، زیرا آنان قرشی نبودند تا نگران انشعاب در درون [[قریش]] یا لرزش [[حاکمیت]] [[قریش]] باشند. افزون بر این، [[انصار]] از [[امویان]] ([[قریش]]) ستم‌های فراوانی دیده بودند و نمی‌توان آنان را [[هوادار]] [[حکومت اموی]] دانست، چنان‌که در [[نبرد صفین]] در کنار [[امیرمؤمنان]] {{ع}} ضد [[معاویه]] [[جنگ]] کردند<ref>الاخبار الطوال، ص۱۸۲، ۱۸۴؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۷۲.</ref> و [[انتقام]] از [[انصار]]، خواست [[معاویه]] از [[یزید]] بود<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۲؛ تاریخ خلیفه، ص۱۴۸؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۲۲۱.</ref> که به [[نبرد حره]] در سال ۶۳ و [[قتل]] و [[غارت]] اهالی آن انجامید<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۸۷، ۴۹۴.</ref>؛ همچنین سال‌ها بعد [[حجاج ثقفی]] بر [[بدن]] بسیاری از آنان داغ نهاد<ref>انساب الاشراف، ج۷، ص۱۳۵؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۹.</ref>؛
# روایاتی که [[اقدام]] [[امام]] را [[تفرقه‌افکنی]] شناسانده است؛ مانند [[روایت]] [[عمره انصاریه]] که وی حضرت را از [[تفرقه‌افکنی]] باز داشت و به [[فرمانبرداری]] از [[یزید]] فراخواند<ref>تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۰۹؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۶ - ۲۹۷.</ref>. این [[روایت]] در منابع متقدم نیست و برای نخستین بار در [[تاریخ]] [[دمشق]] [[ثبت]] شده است که از منابع سده ششم است؛ همچنین [[عبدالله بن مطیع عَدوی قریشی]] (از [[طایفه]] [[عمر بن خطاب]]) که در مسیر [[امام]] از [[مدینه]] به [[مکه]] با او روبه رو شد، به [[امام]] توصیه کرد که با رها کردن [[قیام]]، [[حرمت]] [[عرب]] را پاس دارد<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۳۶۷ - ۳۶۸؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۹۵. الارشاد، ج۲، ص۷۲.</ref>. مرادش از [[عرب]]، [[قریش]] بود. [[نهی]] از [[تفرقه]] افکنی در دو [[روایت]] از بزرگان [[انصار]] چون [[جابر بن عبدالله انصاری]]<ref>الطبقات، خامسه ۱، ص۴۴۵؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳.</ref> و [[ابوسعید خدری]]<ref>الطبقات الکبری، خامسه ۱، ص۴۴۵؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۰۵؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳.</ref> نیز [[نقل]] شده است؛ ولی این سخنان را نمی‌توان به آنها نسبت داد، زیرا آنان قرشی نبودند تا نگران انشعاب در درون [[قریش]] یا لرزش [[حاکمیت]] [[قریش]] باشند. افزون بر این، [[انصار]] از [[امویان]] ([[قریش]]) ستم‌های فراوانی دیده بودند و نمی‌توان آنان را [[هوادار]] [[حکومت اموی]] دانست، چنان‌که در [[نبرد صفین]] در کنار [[امیرمؤمنان]] {{ع}} ضد [[معاویه]] [[جنگ]] کردند<ref>الاخبار الطوال، ص۱۸۲، ۱۸۴؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۷۲.</ref> و [[انتقام]] از [[انصار]]، خواست [[معاویه]] از [[یزید]] بود<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۲؛ تاریخ خلیفه، ص۱۴۸؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۲۲۱.</ref> که به [[نبرد حره]] در سال ۶۳ و [[قتل]] و [[غارت]] اهالی آن انجامید<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۸۷، ۴۹۴.</ref>؛ همچنین سال‌ها بعد [[حجاج ثقفی]] بر [[بدن]] بسیاری از آنان داغ نهاد<ref>انساب الاشراف، ج۷، ص۱۳۵؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۹.</ref>؛
# روایاتی که در گفتمان مصلحت‌اندیشانه درباره [[مصلحت]] [[قریش]] در ارتباطش با دیگر [[قبایل عرب]] نیستند، بلکه در مورد رقابت [[سیاسی]] طوایف [[قریش]] با یکدیگرند؛ برای نمونه [[مصلحت‌اندیشی]] و [[مخالفت]] [[عبدالله بن عمر]] با [[قیام امام]]<ref>مناقب امیرالمؤمنین، ج۲، ص۲۶۱؛ صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۴۲۴.</ref> را باید نسبت به سهم [[طایفه]] بنی عَدی، [[طایفه]] [[عبدالله بن عمر]] در اداره [[حکومت اسلامی]] در نظر گرفت. [[طایفه]] [[بنی‌عدی]] یک بار در دوره [[عمر بن خطاب]] [[قدرت]] را به دست آورده بود، در حالی‌که [[طایفه]] [[بنی‌هاشم]] دو بار (در دوره [[پیامبر]] {{صل}} و [[امام علی]] {{ع}}) به [[قدرت]] رسید و در صورت موفقیت [[امام حسین]] {{ع}} [[بنی‌هاشم]] برای سومین بار به [[قدرت]] می‌رسیدند و بسا پس از آن نیز [[قدرت]] در میان [[بنی‌هاشم]] می‌ماند، از این رو [[عبدالله بن عمر]] در سخنان خود به [[امام]] {{ع}} روایتی از [[پیامبر]] [[نقل]] کرد که در آن [[پیشگویی]] شده بود [[خدا]] [[مصلحت]] نمی‌داند [[دنیا]] را بهره آنها کند<ref>الطبقات، خامسه ۱، ص۴۴۴.</ref>. دیدگاه ابن‌عمر درباره [[قدرت]] یافتن [[بنی‌هاشم]] در این گزارش، شبیه سخنان [[معاویه]] است که [[معتقد]] بود [[پیامبری]] به [[بنی‌هاشم]] رسید؛ ولی [[جانشینی]] به آنان نمی‌رسد<ref>اخبار الدولة العباسیه، ص۵۱.</ref>. هرچند [[عبدالله بن عمر]] از [[طایفه]] [[بنی عدی]] بود، [[سخن]] او بیانگر [[مصلحت اندیشی]] و خواسته دیگر طوایف [[قریشی]] رقیب با [[بنی‌هاشم]] نیز هست؛
# روایاتی که در گفتمان مصلحت‌اندیشانه درباره [[مصلحت]] [[قریش]] در ارتباطش با دیگر [[قبایل عرب]] نیستند، بلکه در مورد رقابت [[سیاسی]] طوایف [[قریش]] با یکدیگرند؛ برای نمونه [[مصلحت‌اندیشی]] و [[مخالفت]] [[عبدالله بن عمر]] با [[قیام امام]]<ref>مناقب امیرالمؤمنین، ج۲، ص۲۶۱؛ صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۴۲۴.</ref> را باید نسبت به سهم [[طایفه]] بنی عَدی، [[طایفه]] [[عبدالله بن عمر]] در اداره [[حکومت اسلامی]] در نظر گرفت. [[طایفه]] [[بنی‌عدی]] یک بار در دوره [[عمر بن خطاب]] [[قدرت]] را به دست آورده بود، در حالی‌که [[طایفه]] [[بنی‌هاشم]] دو بار (در دوره [[پیامبر]] {{صل}} و [[امام علی]] {{ع}}) به [[قدرت]] رسید و در صورت موفقیت [[امام حسین]] {{ع}} [[بنی‌هاشم]] برای سومین بار به [[قدرت]] می‌رسیدند و بسا پس از آن نیز [[قدرت]] در میان [[بنی‌هاشم]] می‌ماند، از این رو [[عبدالله بن عمر]] در سخنان خود به [[امام]] {{ع}} روایتی از [[پیامبر]] [[نقل]] کرد که در آن [[پیشگویی]] شده بود [[خدا]] [[مصلحت]] نمی‌داند [[دنیا]] را بهره آنها کند<ref>الطبقات، خامسه ۱، ص۴۴۴.</ref>. دیدگاه ابن‌عمر درباره [[قدرت]] یافتن [[بنی‌هاشم]] در این گزارش، شبیه سخنان [[معاویه]] است که [[معتقد]] بود [[پیامبری]] به [[بنی‌هاشم]] رسید؛ ولی [[جانشینی]] به آنان نمی‌رسد<ref>اخبار الدولة العباسیه، ص۵۱.</ref>. هرچند [[عبدالله بن عمر]] از [[طایفه]] [[بنی عدی]] بود، [[سخن]] او بیانگر [[مصلحت اندیشی]] و خواسته دیگر طوایف [[قریشی]] رقیب با [[بنی‌هاشم]] نیز هست؛
# روایت‌های مصلحت‌اندیشانه هاشمی ‌تباران که واکنش‌هایی براساس [[حدس]] و [[گمان]] نسبت به فرجام این [[قیام]] بود. برپایه این رویکرد، بهتر آن بود که [[امام حسین]] {{ع}} [[قیام]] نکند و از عرصه [[حیات اجتماعی]] و [[علمی]] حذف نشود؛ همان اقدامی که خود انجام داده بودند؛ یعنی [[بیعت]] با [[حاکم]] جدید و [[حفظ]] وضع موجود. در این باره می‌توان از توصیه‌های تنی چند از [[بنی‌هاشم]] چون [[ابن‌عباس]]<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۳۷۳؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۳.</ref> و [[عبدالله بن جعفر]]<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۷؛ الفتوح، ج۵، ص۶۷.</ref> یاد کرد. [[محمد حنفیه]] [[برادر]] [[امام]] در این گفتمان قرار ندارد، زیرا وی ایشان را از [[قیام]] بازنداشت<ref>تجارب الامم، ج۲، ص۳۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۴۱ - ۳۴۲.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
# روایت‌های مصلحت‌اندیشانه هاشمی ‌تباران که واکنش‌هایی براساس [[حدس]] و [[گمان]] نسبت به فرجام این [[قیام]] بود. برپایه این رویکرد، بهتر آن بود که [[امام حسین]] {{ع}} [[قیام]] نکند و از عرصه [[حیات اجتماعی]] و [[علمی]] حذف نشود؛ همان اقدامی که خود انجام داده بودند؛ یعنی [[بیعت]] با [[حاکم]] جدید و [[حفظ]] وضع موجود. در این باره می‌توان از توصیه‌های تنی چند از [[بنی‌هاشم]] چون [[ابن‌عباس]]<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۳۷۳؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۳.</ref> و [[عبدالله بن جعفر]]<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۷؛ الفتوح، ج۵، ص۶۷.</ref> یاد کرد. [[محمد حنفیه]] [[برادر]] [[امام]] در این گفتمان قرار ندارد، زیرا وی ایشان را از [[قیام]] بازنداشت<ref>تجارب الامم، ج۲، ص۳۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۴۱ - ۳۴۲.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]].</ref>


== گفتمان [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} ==
== گفتمان [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} ==
خط ۶۴: خط ۶۴:
[[سخنان امام]] {{ع}} در راه [[کوفه]] نیز درون گفتمان [[اهل بیت]] ارائه شده است: در پاسخ به حر و همراهانش، درخواست آنان ([[کوفیان]] از جمله حرّ و [[سپاهیان]] او) را برای [[رهبری]] [[اهل کوفه]]، [[دلیل]] حرکتشان به سمت [[کوفه]]<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۱ - ۴۰۲.</ref>؛ همچنین پس از [[اقامه نماز]] برای [[یاران]] حر، [[اهل بیت پیامبر]] {{عم}} را [[شایسته]] [[خلافت]] دانست و به [[بی‌عدالتی]] و [[دشمنی]] [[حاکمان]] [[اموی]] با [[اهل کوفه]] اشاره کردند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۲.</ref>. در منزلگاه دیگری، خطاب به همان‌ها نخست از [[عذاب الهی]] برای کسانی سخن گفت که در برابر [[سلطان جائر]] تماشاچی بمانند و [[حاکمان]] [[اموی]] را پیرو [[شیطان]]، رها کنندگان [[پرستش]] [[الله]]، [[تغییر]] دهندگان [[حلال و حرام]] و عاملان [[تباهی]] خواند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۳.</ref>. [[امام]] {{ع}} تأکید کرد که شما [[نامه]] نوشتید و در [[نامه]] خود به [[بیعت]] با من اشاره کردید <ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۲ - ۴۰۳.</ref>؛ اگر بر [[بیعت]] خود بمانید، من [[حسین]] [[فرزند علی]] {{ع}} و [[فاطمه]] {{س}} هستم و خودم با شما و خانواده‌ام با [[خانواده]] شمایند. ایشان سپس [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«بی‌گمان آنان که با تو بیعت می‌کنند جز این نیست که با خداوند بیعت می‌کنند؛ دست خداوند بالای دست‌های آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش می‌شکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد» سوره فتح، آیه ۱۰.</ref> را قرائت کردند که بدین معناست: اگر [[بیعت]] خود با من را بشکنید، به خود بد کرده‌اید<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۲ - ۴۰۳.</ref>. [[امام]] در این سخنان به صراحت به [[مسئولیت]] فردی [[کوفیان]] در برابر [[حاکمان]] [[نامشروع]] [[بنی‌امیه]] اشاره دارد.
[[سخنان امام]] {{ع}} در راه [[کوفه]] نیز درون گفتمان [[اهل بیت]] ارائه شده است: در پاسخ به حر و همراهانش، درخواست آنان ([[کوفیان]] از جمله حرّ و [[سپاهیان]] او) را برای [[رهبری]] [[اهل کوفه]]، [[دلیل]] حرکتشان به سمت [[کوفه]]<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۱ - ۴۰۲.</ref>؛ همچنین پس از [[اقامه نماز]] برای [[یاران]] حر، [[اهل بیت پیامبر]] {{عم}} را [[شایسته]] [[خلافت]] دانست و به [[بی‌عدالتی]] و [[دشمنی]] [[حاکمان]] [[اموی]] با [[اهل کوفه]] اشاره کردند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۲.</ref>. در منزلگاه دیگری، خطاب به همان‌ها نخست از [[عذاب الهی]] برای کسانی سخن گفت که در برابر [[سلطان جائر]] تماشاچی بمانند و [[حاکمان]] [[اموی]] را پیرو [[شیطان]]، رها کنندگان [[پرستش]] [[الله]]، [[تغییر]] دهندگان [[حلال و حرام]] و عاملان [[تباهی]] خواند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۳.</ref>. [[امام]] {{ع}} تأکید کرد که شما [[نامه]] نوشتید و در [[نامه]] خود به [[بیعت]] با من اشاره کردید <ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۲ - ۴۰۳.</ref>؛ اگر بر [[بیعت]] خود بمانید، من [[حسین]] [[فرزند علی]] {{ع}} و [[فاطمه]] {{س}} هستم و خودم با شما و خانواده‌ام با [[خانواده]] شمایند. ایشان سپس [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«بی‌گمان آنان که با تو بیعت می‌کنند جز این نیست که با خداوند بیعت می‌کنند؛ دست خداوند بالای دست‌های آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش می‌شکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد» سوره فتح، آیه ۱۰.</ref> را قرائت کردند که بدین معناست: اگر [[بیعت]] خود با من را بشکنید، به خود بد کرده‌اید<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۲ - ۴۰۳.</ref>. [[امام]] در این سخنان به صراحت به [[مسئولیت]] فردی [[کوفیان]] در برابر [[حاکمان]] [[نامشروع]] [[بنی‌امیه]] اشاره دارد.


[[امام]] {{ع}} در پاسخ [[فرزدق]] که گفته بود این [[مشیت الهی]] است که از [[آسمان]] فرود می‌آید، کوشید دید وی را به [[مشیت]] تصحیح کند و این‌گونه میان [[مشیت]] و برنامه و [[تکلیف]] خود سخن گفت: چنانچه [[مشیت الهی]] مطابق خواست ما بود، سپاسگزار [[خدا]] هستیم و از او برای [[سپاس]] از نعمت‌هایش کمک می‌گیریم و اگر [[مشیت الهی]] با خواست ما هماهنگی نداشت، [[اهل]] [[تقوا]] و کسانی که با [[نیت]] درست کار می‌کنند (خود [[امام]])، کار خطایی نکرده‌اند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۶.</ref>. [[امام]] در این سخن به خوبی نشان داده‌اند که بر اساس [[ایمان]]، [[اندیشه]] و باورهای اصولی، شایست را از ناشایست تشخیص داده و اهمیت و [[اولویت]] [[اقدام]] بر ضد [[نادرستی]] را سنجیده و براساس [[فرصت‌ها]] و امکانات خود، قیامی را [[مدیریت]] می‌کند و این‌گونه نیست که [[اعتقاد]] به [[مشیت الهی]] او را از انجام [[تکلیف]] باز دارد.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
[[امام]] {{ع}} در پاسخ [[فرزدق]] که گفته بود این [[مشیت الهی]] است که از [[آسمان]] فرود می‌آید، کوشید دید وی را به [[مشیت]] تصحیح کند و این‌گونه میان [[مشیت]] و برنامه و [[تکلیف]] خود سخن گفت: چنانچه [[مشیت الهی]] مطابق خواست ما بود، سپاسگزار [[خدا]] هستیم و از او برای [[سپاس]] از نعمت‌هایش کمک می‌گیریم و اگر [[مشیت الهی]] با خواست ما هماهنگی نداشت، [[اهل]] [[تقوا]] و کسانی که با [[نیت]] درست کار می‌کنند (خود [[امام]])، کار خطایی نکرده‌اند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۶.</ref>. [[امام]] در این سخن به خوبی نشان داده‌اند که بر اساس [[ایمان]]، [[اندیشه]] و باورهای اصولی، شایست را از ناشایست تشخیص داده و اهمیت و [[اولویت]] [[اقدام]] بر ضد [[نادرستی]] را سنجیده و براساس [[فرصت‌ها]] و امکانات خود، قیامی را [[مدیریت]] می‌کند و این‌گونه نیست که [[اعتقاد]] به [[مشیت الهی]] او را از انجام [[تکلیف]] باز دارد.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]].</ref>


== روایات تفسیری در گفتمان [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} ==
== روایات تفسیری در گفتمان [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} ==
خط ۹۳: خط ۹۳:
در [[آیه]] {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.</ref> آن حضرت دانسته شده است.
در [[آیه]] {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.</ref> آن حضرت دانسته شده است.


حروف مقطعه {{متن قرآن|كهيعص}}<ref>«کاف، ‌ها، یا، عین، صاد» سوره مریم، آیه ۱.</ref> در آغاز [[سوره مریم]] نیز به [[امام حسین]] {{ع}} و رخدادهای [[کربلا]] [[تأویل]] شده است<ref>کمال الدین، ج۲، ص۴۶۱؛ نورالثقلین، ج۳، ص۳۱۹ - ۳۲۰؛ البرهان، ج۳، ص۶۹۸.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
حروف مقطعه {{متن قرآن|كهيعص}}<ref>«کاف، ‌ها، یا، عین، صاد» سوره مریم، آیه ۱.</ref> در آغاز [[سوره مریم]] نیز به [[امام حسین]] {{ع}} و رخدادهای [[کربلا]] [[تأویل]] شده است<ref>کمال الدین، ج۲، ص۴۶۱؛ نورالثقلین، ج۳، ص۳۱۹ - ۳۲۰؛ البرهان، ج۳، ص۶۹۸.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]].</ref>


== [[آیات]] نازل شده درباره [[امام حسین]] {{ع}} ==
== [[آیات]] نازل شده درباره [[امام حسین]] {{ع}} ==
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
[[امام باقر]] {{ع}} [[آیه]] {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان می‌آوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref> را به این صورت می‌خواند: {{متن حدیث|أَنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}} و می‌فرمود: "[[جبرئیل]] این [[آیه]] را (به [[امر خداوند]]) آورد و مقصود او تنها [[محمد]] و [[علی]] و اوصیای بعد ایشان - که [[فرزندان رسول خدا]] هستند - است"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۷۱.</ref>.
[[امام باقر]] {{ع}} [[آیه]] {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان می‌آوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref> را به این صورت می‌خواند: {{متن حدیث|أَنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}} و می‌فرمود: "[[جبرئیل]] این [[آیه]] را (به [[امر خداوند]]) آورد و مقصود او تنها [[محمد]] و [[علی]] و اوصیای بعد ایشان - که [[فرزندان رسول خدا]] هستند - است"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۷۱.</ref>.


[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> درباره [[اصحاب کساء]] و ما [[اهل بیت]] {{عم}} نازل شده است"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۷۱.</ref><ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۲۵-۴۲۶.</ref>
[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> درباره [[اصحاب کساء]] و ما [[اهل بیت]] {{عم}} نازل شده است"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۷۱.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۲۵-۴۲۶.</ref>


==== [[آیه تطهیر]] ====
==== [[آیه تطهیر]] ====
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
'''[[روایت]] [[ابوسعید خدری]]:''' [[طبری]] و [[ابن ابی حاتم]] و [[طبرانی]] از [[ابوسعید خدری]] [[نقل]] کرده‌اند که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "[[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} درباره پنج نفر نازل شده: من و [[علی]] و [[فاطمه]] و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]"<ref>جامع البیان، طبری، ج۲۲، ص۲۶؛ الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۶۰۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۴، ص۱۴۷.</ref>.
'''[[روایت]] [[ابوسعید خدری]]:''' [[طبری]] و [[ابن ابی حاتم]] و [[طبرانی]] از [[ابوسعید خدری]] [[نقل]] کرده‌اند که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "[[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} درباره پنج نفر نازل شده: من و [[علی]] و [[فاطمه]] و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]"<ref>جامع البیان، طبری، ج۲۲، ص۲۶؛ الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۶۰۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۴، ص۱۴۷.</ref>.


'''[[روایت]] [[عامر بن سعد]]:''' [[عامر بن سعد]] می‌گوید: "وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ...}} نازل شد، [[رسول خدا]] {{صل}} [[علی]] و [[فاطمه]] و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] را صدا زد و فرمود خداوندا اینها [[اهل بیت]] من هستند"<ref>مشکل الآثار، طحاوی، ج۲، ص۲۳۵.</ref><ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۲۶-۴۲۷.</ref>
'''[[روایت]] [[عامر بن سعد]]:''' [[عامر بن سعد]] می‌گوید: "وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ...}} نازل شد، [[رسول خدا]] {{صل}} [[علی]] و [[فاطمه]] و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] را صدا زد و فرمود خداوندا اینها [[اهل بیت]] من هستند"<ref>مشکل الآثار، طحاوی، ج۲، ص۲۳۵.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۲۶-۴۲۷.</ref>


==== [[سوره دهر]] یا [[انسان]] ====
==== [[سوره دهر]] یا [[انسان]] ====
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:
[[شعیب]] می‌گوید: "سپس [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} به نزد [[رسول خدا]] رفتند در حالی که مانند پرنده‌ای کوچک (جوجه) از شدت [[گرسنگی]] به خود می‌لرزیدند، زمانی که چشم [[رسول خدا]] {{صل}} به آنها افتاد، فرمود: "ای [[ابوالحسن]]! چرا شما را در این وضعیت سخت می‌بینم؟! برویم پیش دخترم [[فاطمه]]". همگی پیش [[حضرت زهرا]] {{س}} رفتند؛ ایشان در [[محراب]]، مشغول [[عبادت]] بود و از شدت [[گرسنگی]]، شکم ایشان به کمرش چسبیده و چشم‌های ایشان گود افتاده و پای چشم‌هایش کبود شده بود.
[[شعیب]] می‌گوید: "سپس [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} به نزد [[رسول خدا]] رفتند در حالی که مانند پرنده‌ای کوچک (جوجه) از شدت [[گرسنگی]] به خود می‌لرزیدند، زمانی که چشم [[رسول خدا]] {{صل}} به آنها افتاد، فرمود: "ای [[ابوالحسن]]! چرا شما را در این وضعیت سخت می‌بینم؟! برویم پیش دخترم [[فاطمه]]". همگی پیش [[حضرت زهرا]] {{س}} رفتند؛ ایشان در [[محراب]]، مشغول [[عبادت]] بود و از شدت [[گرسنگی]]، شکم ایشان به کمرش چسبیده و چشم‌های ایشان گود افتاده و پای چشم‌هایش کبود شده بود.


وقتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[حضرت فاطمه]] {{س}} را به این حال دید، ایشان را در آغوش گرفت و فرمود: "[[پناه]] بر [[خدا]]! شما سه روز است این گونه‌اید ([[غذا]] نخورده‌اید!)" در این هنگام [[جبرئیل]] نازل شد و گفت: "ای [[محمد]] دریافت کن آن فضیلتی را که [[خداوند]] برای [[اهل بیت]] تو قرار داده است". حضرت فرمود: "آن چیست؟" [[جبرئیل]] این [[آیات]] را برای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} خواند<ref>درباره نزول این آیات در شأن اهل بیت {{عم}} در مصادر دیگر همچون تفسیر قمی حدیث صحیحی وارد شده است اما از آنجایی که در آن روایت، از فضه نامی برده نشده است، از نقل روایت در متن، خودداری کردیم. روایت این‌گونه است: {{متن حدیث|حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: كَانَ عِنْدَ فَاطِمَةَ {{س}} شَعِيرٌ فَجَعَلُوهُ عَصِيدَةً، فَلَمَّا أَنْضَجُوهَا وَ وَضَعُوهَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ جَاءَ مِسْكِينٌ، فَقَالَ الْمِسْكِينُ: رَحِمَكُمُ اللَّهُ، أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ، فَقَامَ عَلِيٌّ {{ع}} فَأَعْطَاهُ ثُلُثَهَا، فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ يَتِيمٌ فَقَالَ الْيَتِيمُ: رَحِمَكُمُ اللَّهُ أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ، فَقَامَ عَلِيٌّ {{ع}} فَأَعْطَاهُ ثُلُثَهَا الثَّانِيَ، فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ أَسِيرٌ فَقَالَ الْأَسِيرُ: يَرْحَمْكُمُ اللَّهُ أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ فَقَامَ عَلِيٌ {{ع}} فَأَعْطَاهُ الثُّلُثَ الْبَاقِيَ، وَ مَا ذَاقُوهَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِمْ هَذِهِ الْآيَةَ إِلَى قَوْلِهِ {{متن قرآن|وَكَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُورًا}} (و تلاشتان را سپاس می‌نهند) سوره انسان، آیه ۲۲. فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}}...}} ([[تفسیر قمی]]، [[علی بن ابراهیم قمی]]، ج۲، ص۳۹۸-۳۹۹، ذیل [[آیات سوره دهر]]).</ref>: {{متن قرآن|هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء وَكَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورًا}}<ref>«آیا بر آدمی پاره‌ای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟ بی‌گمان این پاداش شماست و تلاشتان را سپاس می‌نهند» سوره انسان، آیه ۱-۲۲.</ref><ref>الأمالی، شیخ صدوق، ص۳۲۹-۳۳۲؛ أسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۴۰۳ (با مقداری تفاوت).</ref><ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۲۸-۴۳۲.</ref>
وقتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[حضرت فاطمه]] {{س}} را به این حال دید، ایشان را در آغوش گرفت و فرمود: "[[پناه]] بر [[خدا]]! شما سه روز است این گونه‌اید ([[غذا]] نخورده‌اید!)" در این هنگام [[جبرئیل]] نازل شد و گفت: "ای [[محمد]] دریافت کن آن فضیلتی را که [[خداوند]] برای [[اهل بیت]] تو قرار داده است". حضرت فرمود: "آن چیست؟" [[جبرئیل]] این [[آیات]] را برای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} خواند<ref>درباره نزول این آیات در شأن اهل بیت {{عم}} در مصادر دیگر همچون تفسیر قمی حدیث صحیحی وارد شده است اما از آنجایی که در آن روایت، از فضه نامی برده نشده است، از نقل روایت در متن، خودداری کردیم. روایت این‌گونه است: {{متن حدیث|حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: كَانَ عِنْدَ فَاطِمَةَ {{س}} شَعِيرٌ فَجَعَلُوهُ عَصِيدَةً، فَلَمَّا أَنْضَجُوهَا وَ وَضَعُوهَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ جَاءَ مِسْكِينٌ، فَقَالَ الْمِسْكِينُ: رَحِمَكُمُ اللَّهُ، أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ، فَقَامَ عَلِيٌّ {{ع}} فَأَعْطَاهُ ثُلُثَهَا، فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ يَتِيمٌ فَقَالَ الْيَتِيمُ: رَحِمَكُمُ اللَّهُ أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ، فَقَامَ عَلِيٌّ {{ع}} فَأَعْطَاهُ ثُلُثَهَا الثَّانِيَ، فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ أَسِيرٌ فَقَالَ الْأَسِيرُ: يَرْحَمْكُمُ اللَّهُ أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ فَقَامَ عَلِيٌ {{ع}} فَأَعْطَاهُ الثُّلُثَ الْبَاقِيَ، وَ مَا ذَاقُوهَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِمْ هَذِهِ الْآيَةَ إِلَى قَوْلِهِ {{متن قرآن|وَكَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُورًا}} (و تلاشتان را سپاس می‌نهند) سوره انسان، آیه ۲۲. فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}}...}} ([[تفسیر قمی]]، [[علی بن ابراهیم قمی]]، ج۲، ص۳۹۸-۳۹۹، ذیل [[آیات سوره دهر]]).</ref>: {{متن قرآن|هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء وَكَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورًا}}<ref>«آیا بر آدمی پاره‌ای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟ بی‌گمان این پاداش شماست و تلاشتان را سپاس می‌نهند» سوره انسان، آیه ۱-۲۲.</ref><ref>الأمالی، شیخ صدوق، ص۳۲۹-۳۳۲؛ أسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۴۰۳ (با مقداری تفاوت).</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۲۸-۴۳۲.</ref>


==== [[آیه مباهله]] ====
==== [[آیه مباهله]] ====
خط ۱۵۴: خط ۱۵۴:
[[اسقف]] [[نجران]] به همراهان خود گفت: "ای گروه [[مسیحیان]]، من صورت‌هایی را می‌بینم که اگر از [[خداوند]] بخواهند که کوهی را از جا بر کَند، [[خداوند]] به خاطر آنها این کار را خواهد کرد. با آنان [[مباهله]] نکنید وگرنه هلاک می‌شوید و تا [[روز قیامت]] هیچ [[نصرانی]] بر روی [[زمین]] باقی نخواهد ماند". سپس به [[پیامبر]] {{صل}} گفتند: "ما [[صلاح]] را در آن دیدیم که با تو [[مباهله]] نکنیم و تو را بر دینت پایدار بداریم".[[پیامبر]] {{صل}} به آنها فرمود: "اگر از [[مباهله]] خودداری می‌کنید، پس [[اسلام]] بیاورید تا آنچه برای [[مسلمانان]] است، برای شما نیز باشد و هر چه بر ایشان است، بر شما نیز باشد"<ref>یعنی: خون و مال شما همانند مسلمانان، محترم باشد و شما نیز مانند مسلمانان، موظف هستید که در مملکت اسلامی در حضور مردم احکام اسلامی را محترم بشمارید (و مثلا، به طور آشکارا شراب ننوشید).</ref>.
[[اسقف]] [[نجران]] به همراهان خود گفت: "ای گروه [[مسیحیان]]، من صورت‌هایی را می‌بینم که اگر از [[خداوند]] بخواهند که کوهی را از جا بر کَند، [[خداوند]] به خاطر آنها این کار را خواهد کرد. با آنان [[مباهله]] نکنید وگرنه هلاک می‌شوید و تا [[روز قیامت]] هیچ [[نصرانی]] بر روی [[زمین]] باقی نخواهد ماند". سپس به [[پیامبر]] {{صل}} گفتند: "ما [[صلاح]] را در آن دیدیم که با تو [[مباهله]] نکنیم و تو را بر دینت پایدار بداریم".[[پیامبر]] {{صل}} به آنها فرمود: "اگر از [[مباهله]] خودداری می‌کنید، پس [[اسلام]] بیاورید تا آنچه برای [[مسلمانان]] است، برای شما نیز باشد و هر چه بر ایشان است، بر شما نیز باشد"<ref>یعنی: خون و مال شما همانند مسلمانان، محترم باشد و شما نیز مانند مسلمانان، موظف هستید که در مملکت اسلامی در حضور مردم احکام اسلامی را محترم بشمارید (و مثلا، به طور آشکارا شراب ننوشید).</ref>.


آنها از [[پذیرش اسلام]] خودداری کردند. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "پس ما با شما [[نبرد]] می‌کنیم". آنها گفتند: "ما توان [[جنگیدن]] با [[عرب]] را نداریم، ولی با شما [[صلح]] می‌کنیم که اگر با ما نجنگید و ما را از دینمان باز ندارید، سالانه دو هزار [[جامه]] فاخر به شما بدهیم، که هزار تای آنها را در ماه صفر و هزار تای دیگر را در [[ماه رجب]]، به همراه سی [[زره]] آهنی عادی (منسوب به [[قوم عاد]]) به شما می‌دهیم". [[پیامبر خدا]] {{صل}} با این شرط با آنها [[صلح]] کرد و فرمود: "[[سوگند]] به آنکه [[جان]] من در دست اوست، نابودی بر سر [[مردم]] [[نجران]] آویخته شده بود و اگر [[مباهله]] می‌کردند، به میمون و خوک، تبدیل می‌شدند و این وادی، بر سر آنان [[آتش]] می‌افروخت و [[خداوند]]، [[نجران]] و [[مردم]] آن را ریشه‌کن می‌کرد به طوری که حتی پرنده‌ای بر روی درخت نمی‌ماند؛ و بر [[نصرانیان]] سالی نمی‌گذشت، مگر آنکه همه آنها از بین می‌رفتند"<ref>التفسیر الکبیر، فخر رازی، ج۸، ص۸۵.</ref><ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۴.</ref>
آنها از [[پذیرش اسلام]] خودداری کردند. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "پس ما با شما [[نبرد]] می‌کنیم". آنها گفتند: "ما توان [[جنگیدن]] با [[عرب]] را نداریم، ولی با شما [[صلح]] می‌کنیم که اگر با ما نجنگید و ما را از دینمان باز ندارید، سالانه دو هزار [[جامه]] فاخر به شما بدهیم، که هزار تای آنها را در ماه صفر و هزار تای دیگر را در [[ماه رجب]]، به همراه سی [[زره]] آهنی عادی (منسوب به [[قوم عاد]]) به شما می‌دهیم". [[پیامبر خدا]] {{صل}} با این شرط با آنها [[صلح]] کرد و فرمود: "[[سوگند]] به آنکه [[جان]] من در دست اوست، نابودی بر سر [[مردم]] [[نجران]] آویخته شده بود و اگر [[مباهله]] می‌کردند، به میمون و خوک، تبدیل می‌شدند و این وادی، بر سر آنان [[آتش]] می‌افروخت و [[خداوند]]، [[نجران]] و [[مردم]] آن را ریشه‌کن می‌کرد به طوری که حتی پرنده‌ای بر روی درخت نمی‌ماند؛ و بر [[نصرانیان]] سالی نمی‌گذشت، مگر آنکه همه آنها از بین می‌رفتند"<ref>التفسیر الکبیر، فخر رازی، ج۸، ص۸۵.</ref><ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۳۲-۴۳۴.</ref>


==== [[آیه مودت]] ====
==== [[آیه مودت]] ====
{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳؛ شأن نزول این آیه را درباره اهل بیت{{عم}} بنگرید: ابن ابی حاتم، تفسیر، ج۱۰، ص۳۲۷۷؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۹۰؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن (تفسیر)، ج۱۶، ص۲۲؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۷.</ref>؛ بر اساس این آیه، [[دوست داشتن]] [[نزدیکان]] رسول خدا{{صل}} [[اجر]] و [[مزد رسالت]] است. نکته مهم در [[تفسیر آیات]] [[تطهیر]] و [[مودت]] اینکه با توجه به رابطه [[خویشاوندی]] نزدیک [[امام حسین]] با پیامبر، می‌توان شامل بودن امام حسین را در شأن نزول آنها میان تمام [[مفسران اهل سنت]] [[قطعی]] دانست.
{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳؛ شأن نزول این آیه را درباره اهل بیت{{عم}} بنگرید: ابن ابی حاتم، تفسیر، ج۱۰، ص۳۲۷۷؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۹۰؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن (تفسیر)، ج۱۶، ص۲۲؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۷.</ref>؛ بر اساس این آیه، [[دوست داشتن]] [[نزدیکان]] رسول خدا{{صل}} [[اجر]] و [[مزد رسالت]] است. نکته مهم در [[تفسیر آیات]] [[تطهیر]] و [[مودت]] اینکه با توجه به رابطه [[خویشاوندی]] نزدیک [[امام حسین]] با پیامبر، می‌توان شامل بودن امام حسین را در شأن نزول آنها میان تمام مفسران اهل سنت [[قطعی]] دانست.


====[[آیه ابرار]] ====
====[[آیه ابرار]] ====
{{متن قرآن|إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا * عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا * يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«نیکان از پیاله‌ای می‌نوشند که آمیخته به بوی خوش است *ز چشمه‌ای که بندگان خداوند از آن می‌آشامند آن را به خواست خود روان می‌سازند* به پیمان خود وفا می‌کنند و از روزی می‌هراسند که شرّ آن همه‌گیر است * و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۵-۸.</ref>؛ [[آیات]] ۵ تا ۲۱ [[سوره انسان]]، درباره [[فضائل اهل بیت]]{{عم}} است. این آیات زمانی نازل شد که [[امام علی]] و خانواده‌اش، سه [[روز]] پیاپی، غذای خود را به [[مسکین]] و [[یتیم]] و [[اسیر]] [[انفاق]] کردند<ref>ثعلبی، الکشف و البیان (تفسیر)، ج۱۰، ص۱۰۱؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۰۳؛ بیضاوی، انوار التنزیل (تفسیر)، ج۵، ص۲۷۰؛ ابن اثیر، اسد الغابة، ج۶، ص۲۳۷.</ref>. نکته مهم اینکه [[اهل بیت]] در این آیات با صفت «[[ابرار]]» وصف شده‌اند و بنابراین، می‌توان از آیاتی که درباره ویژگی و [[پاداش]] ابرار در [[قیامت]] است<ref>آل عمران، ۱۹۳؛ انفطار، ۱۳؛ مطففین، ۱۸ و ۲۲.</ref>، به عنوان [[فضیلت]] دیگری درباره اهل بیت{{عم}} و [[امام حسین]]{{عم}} یاد کرد. در روایتی از [[امام حسن]]{{ع}} به این نکته تأکید شده است<ref>ابن شهر آشوب، مناقب، ج۳، ص۱۷۰.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۱۳۹.</ref>
{{متن قرآن|إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا * عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا * يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«نیکان از پیاله‌ای می‌نوشند که آمیخته به بوی خوش است *ز چشمه‌ای که بندگان خداوند از آن می‌آشامند آن را به خواست خود روان می‌سازند* به پیمان خود وفا می‌کنند و از روزی می‌هراسند که شرّ آن همه‌گیر است * و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۵-۸.</ref>؛ [[آیات]] ۵ تا ۲۱ [[سوره انسان]]، درباره [[فضائل اهل بیت]]{{عم}} است. این آیات زمانی نازل شد که [[امام علی]] و خانواده‌اش، سه [[روز]] پیاپی، غذای خود را به [[مسکین]] و [[یتیم]] و [[اسیر]] [[انفاق]] کردند<ref>ثعلبی، الکشف و البیان (تفسیر)، ج۱۰، ص۱۰۱؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۰۳؛ بیضاوی، انوار التنزیل (تفسیر)، ج۵، ص۲۷۰؛ ابن اثیر، اسد الغابة، ج۶، ص۲۳۷.</ref>. نکته مهم اینکه [[اهل بیت]] در این آیات با صفت «[[ابرار]]» وصف شده‌اند و بنابراین، می‌توان از آیاتی که درباره ویژگی و [[پاداش]] ابرار در [[قیامت]] است<ref>آل عمران، ۱۹۳؛ انفطار، ۱۳؛ مطففین، ۱۸ و ۲۲.</ref>، به عنوان [[فضیلت]] دیگری درباره اهل بیت{{عم}} و [[امام حسین]]{{عم}} یاد کرد. در روایتی از [[امام حسن]]{{ع}} به این نکته تأکید شده است<ref>ابن شهر آشوب، مناقب، ج۳، ص۱۷۰.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]]، ص ۱۳۹.</ref>


=== دسته دوم ===
=== دسته دوم ===
خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:
# [[امام صادق]] {{ع}} در ادامه فرمود: "در [[دنیا]] دیده نشده است که [[مادری]] از به [[دنیا]] آوردن پسری ناراحت باشد اما [[حضرت فاطمه]] {{س}} به خاطر اینکه می‌دانست در [[آینده]] فرزندش کشته خواهد شد، از این بارداری و زایمان ناراحت بود و در همین باره این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا}}<ref>«و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است -و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است-» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref><ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۶۴.</ref>.
# [[امام صادق]] {{ع}} در ادامه فرمود: "در [[دنیا]] دیده نشده است که [[مادری]] از به [[دنیا]] آوردن پسری ناراحت باشد اما [[حضرت فاطمه]] {{س}} به خاطر اینکه می‌دانست در [[آینده]] فرزندش کشته خواهد شد، از این بارداری و زایمان ناراحت بود و در همین باره این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا}}<ref>«و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است -و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است-» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref><ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۶۴.</ref>.
# همچنین [[ابی بصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند که آن حضرت فرمود: "منظور از [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}}<ref>«ای روان آرمیده! به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۷-۲۸.</ref> [[حسین بن علی]]<ref>امام صادق {{ع}}، این آیه را درباره امام حسین {{ع}} دانسته‌اند، زیرا این سوره به شهادت آیات آن، مکی است و نزول آن قبل از تولد ظاهری امام حسین {{ع}} است. کما اینکه علما به مکی بودن این سوره اعتراف کرده‌اند. (تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قریشی، ج۱۲، ص۲۰۷).</ref> است"<ref>تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۴۲۲؛ تفسیر نورالثقلین، شیخ حویزی، ج۵، ص۵۷۷، ح۲۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، ج۵، ص۶۵۷.</ref>.
# همچنین [[ابی بصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند که آن حضرت فرمود: "منظور از [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}}<ref>«ای روان آرمیده! به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۷-۲۸.</ref> [[حسین بن علی]]<ref>امام صادق {{ع}}، این آیه را درباره امام حسین {{ع}} دانسته‌اند، زیرا این سوره به شهادت آیات آن، مکی است و نزول آن قبل از تولد ظاهری امام حسین {{ع}} است. کما اینکه علما به مکی بودن این سوره اعتراف کرده‌اند. (تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قریشی، ج۱۲، ص۲۰۷).</ref> است"<ref>تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۴۲۲؛ تفسیر نورالثقلین، شیخ حویزی، ج۵، ص۵۷۷، ح۲۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، ج۵، ص۶۵۷.</ref>.
# [[ابوهریره]] نیز می‌گوید: "از [[رسول خدا]] {{صل}} درباره [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ}}<ref>«و همین را سخنی پاینده در میان فرزندان (آینده) خویش قرار داد» سوره زخرف، آیه ۲۸.</ref> پرسیدم". ایشان فرمود: "[[خداوند]] [[امامت]] را در [[نسل حسین]] قرار داده است، نُه نفر از [[ائمه]] از [[نسل]] او هستند که [[مهدی این امت]]، جزء آنان است"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۲۰۶.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۳۴-۴۳۵.</ref>
# [[ابوهریره]] نیز می‌گوید: "از [[رسول خدا]] {{صل}} درباره [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ}}<ref>«و همین را سخنی پاینده در میان فرزندان (آینده) خویش قرار داد» سوره زخرف، آیه ۲۸.</ref> پرسیدم". ایشان فرمود: "[[خداوند]] [[امامت]] را در [[نسل حسین]] قرار داده است، نُه نفر از [[ائمه]] از [[نسل]] او هستند که [[مهدی این امت]]، جزء آنان است"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۲۰۶.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۳۴-۴۳۵.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۲٬۹۹۸

ویرایش