بنی جبلة بن عدی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰٬۷۵۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۴
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۴۰: خط ۴۰:
[[کندیان]] با مواضع روشن خود، زیاد را بیرون کردند و او به هر [[قبیله]] ای از [[قبایل]] کنده می‌‌رسید، آنان را به [[پیروی]] از [[خلیفه]] [[دعوت]] می‌‌کرد، اما همگان دعوت او را ردّ می‌‌کردند. [[زیاد بن لبید]] به [[مدینه]] رفت و [[ابوبکر]] با [[تجهیز]] سپاهی چهارهزار نفره او را بار دیگر به حضرموت فرستاد. در پی آن، برخی از تیره‌های [[قبیله کنده]]، به [[ریاست]] [[اشعث بن قیس]]، اظهار [[پشیمانی]] کردند و حاضر به [[پرداخت زکات]] شدند؛ زیرا از [[هجوم]] [[دشمن]] دیرینه شان، [[قبیله مَذحِج]]، [[واهمه]] داشتند و نمی‌توانستند هم [[زمان]] در دو [[جبهه]] بجنگند. اما خبر [[سرکوب]] برخی از تیره‌های کنده به دست زیاد بن لبید، باعث [[خشم]] اشعث بن قیس شد و وی به همراه برخی تیره‌ها، نزدیک [[شهر]] «تَریم» با زیاد به مقابله برخاست. سپس زیاد و [[مهاجر بن امیه مخزومی]] را، که با لشکری به [[یاری]] وی شتافته بود، در [[تریم]] محاصره کرد. ابوبکر ناگزیر [[نامه]] ای به [[اشعث]] نوشت و کوشید با او [[سازش]] کند و حتی برای [[دلجویی]] آنان [[اعلان]] داشت که عامل خود (زیاد) را برکنار می‌‌کند؛ اما فرستاده ابوبکر کشته شد و تریم همچنان در محاصره اشعث باقی ماند. برخی [[صحابه]] پیشنهاد کردند که یک سال آنها را از پرداخت زکات معاف دارد، اما ابوبکر [[مخالفت]] کرد و گفت: می‌‌خواهد علی{{ع}} را به [[جنگ]] با آنان اعزام کند. این مسأله با مخالفت عمر روبه رو شد و در نهایت، [[عکرمة بن ابی جهل]] به همراه دو هزار نفر به کمک زیاد فرستاده شد<ref>واقدی، کتاب الردّه، ص۱۹۶ - ۱۹۸؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۵۶ - ۵۷.</ref>. [[عکرمه]]، اشعث را [[شکست]] داد و او را [[اسیر]] کرد و سپس به [[مدینه]] فرستاد. در مدینه، [[اشعث]] [[عصیان]] خود را نه به انگیزه [[ارتداد]] و خودداری از [[پرداخت زکات]]، بلکه بر اثر اقدام زیاد به [[ستم]] و [[قتل]] دانست و تقاضا کرد برای [[رهایی]] خود و دیگر اسرای [[یمنی]] فدیه بپردازد؛ همچنین، کسانی را که در [[یمن]] اسیر بودند، [[آزاد]] کند و [[یاور]] [[مسلمانان]] باشد. در مقابل، [[ابوبکر]]، خواهرش امّ فَروه را به همسری وی درآورد. ابوبکر نیز خواستهای وی را پذیرفت و به او [[احسان]] نمود<ref>واقدی، کتاب الرِّدَّة، ص۱۷۸ـ۲۱۳؛ بَلاذری، کتاب فتوح البلدان، ص۱۰۱؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۴۹ـ۶۸.</ref> <ref>دانشنامه جهان اسلام، مقاله «رِدَّه»، محمدرضا ناجی و محترم وکیلی سحر. نیز ر.ک: الکورانی، قراءة الجدیده لحروب الرده، ص۲۲۲ - ۲۲۳.</ref>  
[[کندیان]] با مواضع روشن خود، زیاد را بیرون کردند و او به هر [[قبیله]] ای از [[قبایل]] کنده می‌‌رسید، آنان را به [[پیروی]] از [[خلیفه]] [[دعوت]] می‌‌کرد، اما همگان دعوت او را ردّ می‌‌کردند. [[زیاد بن لبید]] به [[مدینه]] رفت و [[ابوبکر]] با [[تجهیز]] سپاهی چهارهزار نفره او را بار دیگر به حضرموت فرستاد. در پی آن، برخی از تیره‌های [[قبیله کنده]]، به [[ریاست]] [[اشعث بن قیس]]، اظهار [[پشیمانی]] کردند و حاضر به [[پرداخت زکات]] شدند؛ زیرا از [[هجوم]] [[دشمن]] دیرینه شان، [[قبیله مَذحِج]]، [[واهمه]] داشتند و نمی‌توانستند هم [[زمان]] در دو [[جبهه]] بجنگند. اما خبر [[سرکوب]] برخی از تیره‌های کنده به دست زیاد بن لبید، باعث [[خشم]] اشعث بن قیس شد و وی به همراه برخی تیره‌ها، نزدیک [[شهر]] «تَریم» با زیاد به مقابله برخاست. سپس زیاد و [[مهاجر بن امیه مخزومی]] را، که با لشکری به [[یاری]] وی شتافته بود، در [[تریم]] محاصره کرد. ابوبکر ناگزیر [[نامه]] ای به [[اشعث]] نوشت و کوشید با او [[سازش]] کند و حتی برای [[دلجویی]] آنان [[اعلان]] داشت که عامل خود (زیاد) را برکنار می‌‌کند؛ اما فرستاده ابوبکر کشته شد و تریم همچنان در محاصره اشعث باقی ماند. برخی [[صحابه]] پیشنهاد کردند که یک سال آنها را از پرداخت زکات معاف دارد، اما ابوبکر [[مخالفت]] کرد و گفت: می‌‌خواهد علی{{ع}} را به [[جنگ]] با آنان اعزام کند. این مسأله با مخالفت عمر روبه رو شد و در نهایت، [[عکرمة بن ابی جهل]] به همراه دو هزار نفر به کمک زیاد فرستاده شد<ref>واقدی، کتاب الردّه، ص۱۹۶ - ۱۹۸؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۵۶ - ۵۷.</ref>. [[عکرمه]]، اشعث را [[شکست]] داد و او را [[اسیر]] کرد و سپس به [[مدینه]] فرستاد. در مدینه، [[اشعث]] [[عصیان]] خود را نه به انگیزه [[ارتداد]] و خودداری از [[پرداخت زکات]]، بلکه بر اثر اقدام زیاد به [[ستم]] و [[قتل]] دانست و تقاضا کرد برای [[رهایی]] خود و دیگر اسرای [[یمنی]] فدیه بپردازد؛ همچنین، کسانی را که در [[یمن]] اسیر بودند، [[آزاد]] کند و [[یاور]] [[مسلمانان]] باشد. در مقابل، [[ابوبکر]]، خواهرش امّ فَروه را به همسری وی درآورد. ابوبکر نیز خواستهای وی را پذیرفت و به او [[احسان]] نمود<ref>واقدی، کتاب الرِّدَّة، ص۱۷۸ـ۲۱۳؛ بَلاذری، کتاب فتوح البلدان، ص۱۰۱؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۴۹ـ۶۸.</ref> <ref>دانشنامه جهان اسلام، مقاله «رِدَّه»، محمدرضا ناجی و محترم وکیلی سحر. نیز ر.ک: الکورانی، قراءة الجدیده لحروب الرده، ص۲۲۲ - ۲۲۳.</ref>  
علاوه بر این گروه، از [[بشیر بن أودج بن أبی کرب بن جبله]] و برادرش [[قیس بن أودج]] هم در شمار دیگر معترضان بنی جبلی [[حکومت ابوبکر]] و از [[تحصن]] کنندگان و کشته شدگان [[یوم]] النّجیر<ref>النّجیر دژی است در یمن نزدیک حضرموت. (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۲۷۲.)</ref> نام برده شده است<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۳.</ref>. اعشی [[شاعر]] و دخترش عمرده هم از دیگر مخالفان و معترضان [[دولت]] ابوبکر به شمار رفته‌اند<ref>ابن خلدون، تاریخ خلدون، ج۲، ص۳۳۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>
علاوه بر این گروه، از [[بشیر بن أودج بن أبی کرب بن جبله]] و برادرش [[قیس بن أودج]] هم در شمار دیگر معترضان بنی جبلی [[حکومت ابوبکر]] و از [[تحصن]] کنندگان و کشته شدگان [[یوم]] النّجیر<ref>النّجیر دژی است در یمن نزدیک حضرموت. (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۲۷۲.)</ref> نام برده شده است<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۳.</ref>. اعشی [[شاعر]] و دخترش عمرده هم از دیگر مخالفان و معترضان [[دولت]] ابوبکر به شمار رفته‌اند<ref>ابن خلدون، تاریخ خلدون، ج۲، ص۳۳۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>
==بنی جبلة بن عدی و [[فتوحات اسلامی]]==
بنی جبله در کنار دیگر [[طوایف]] کنده نقشی فعال در فتوحات اسلامی ایفا نمودند که حضور در جنگ‌های [[قادسیه]] (۱۴ [[هجری]])، [[مدائن]] (۱۵ هجری)، [[جلولا]] (۱۶ هجری)، نهاوند (۲۱ هجری) و [[یرموک]] (۱۳هجری) از جمله آن است. [[حجر بن عدی]]<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۲.</ref>، [[شرحبیل بن سمط بن اسود بن جبله]]<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۱؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۳۶۳</ref> و [[اشعث بن قیس]] را از حاضران [[جنگ قادسیه]]<ref>عمر بن احمد بن ابی جواده، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۸۹۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۱۱۸.</ref> برشمرده‌اند. حجر بن عدی در [[فتوحات]] [[شام]] از جمله فتح [[مرج عذراء]]- از مناطق [[دمشق]] - نیز مشارکت داشت. [[حجر]] را فاتح «[[مرج]] [[عذراء]]»<ref>از نواحی دمشق، (ر.ک: یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۹۱.)</ref> گفته‌اند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۴۲. ابن درید، الاشتقاق، ص۳۶۴.</ref> و آورده‌اند وی، نخستین کسی بود که در این منطقه [[تکبیر]] گفت و ندای [[توحید]] سر داد<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۲۹۲؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۳۲. (ابن حجر در ادامه می‌نویسد: «مقدر شده بود که ایشان در همین منطقه که فتح کرده بود به شهادت برسد و دفن گردد». امین عاملی، اعیان الشیعة، ج۴، ص۵۷۰)</ref>. حجر در [[جنگ]] [[جلولاء]] نیز نقش مؤثری داشت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۷؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۶۰؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۲۱۰.</ref>. وی در این جنگ، با دو هزار سپاهی به کمک [[لشکر اسلام]] شتافت<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۲۱۱.</ref> و در این [[نبرد]]، [[فرماندهی]] [[جناح چپ]] [[لشکر]] [[عمرو بن مالک بن نجبه]]<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ص۱۲۸.</ref> را عهده دار شد<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۲۱۰ - ۲۱۱؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۶۰.</ref>. اشعث بن قیس هم از دیگر بنی جبله‌های حاضر در فتوحات بود که علاوه بر [[نبرد قادسیه]]، در مدائن، جلولاء، نهاوند و [[یرموک]] هم مشارکت داشت<ref>عمر بن احمد بن ابی جواده، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۸۹۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۱۱۸.</ref>. او در [[جنگ یرموک]]، یک چشم خود را از دست داد<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۲۶۱؛ بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۱۶۰.</ref>. [[اشعث بن قیس]]، در [[نبرد]] [[فتح نهاوند]] در [[سال ۲۱ هجری]]، [[فرمانده]] جناح راست [[سپاه اسلام]] بود؛<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۶۴.</ref> ضمن این که او در فتح [[اصفهان]] (۲۳ [[هجری]]) نیز همراه با [[کندیان]] نقشی قابل توجه داشت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۱۴۳.</ref>. او همچنین، در دوران [[خلافت عثمان]]، [[آذربایجان]] را بار دیگر فتح شد و با اهالی آنجا [[مصالحه]] کرد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۰۱ - ۴۰۳.</ref>. [[شرحبیل بن سمط بن اسود بن جبله]] و حارث بن هانی بن ابی شمر بن جبلة بن عدی را نیز از دیگر بنی جبله ای‌هایی گفته‌اند که نامشان در [[تاریخ]] به عنوان یکی از شرکت کنندگان در [[فتوحات اسلامی]] به ثبت و ضبط رسیده است. [[شرحبیل بن سمط]] را از حاضران در [[فتح حمص]] دانسته‌اند و گفته‌اند او مقسّم منازل آن در [[زمان]] فتح بود<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۱؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۳۶۳</ref>. [[حارث بن هانی بن ابی شمر]] هم، از حاضران [[یوم]] [[ساباط]] - روستایی نزدیک [[مدائن]] - بود. گفته شده زمانی که [[سعد بن ابی وقاص]] - فرمانده کل سپاه اسلام - از [[قادسیه]] به مدائن می‌‌رفت به منطقه ساباط رسید. اما به ناگاه به محاصره [[دشمن]] در آمد و از [[مسلمانان]] کمک‌طلبید. یمنی‌های حاضر در منطقه و در رأس آنها [[حجر بن عدی]] به کمک او شتافتند و او را از محاصره [[نجات]] دادند<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۲۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>
==بنی جبلة بن عدی و خلافت عثمان==
چهره‌های بزرگ بنی جبلة بن عدی در دوران [[خلافت عثمان]] نیز نقشی مهم و تأثیرگذار ایفا نمودند. [[اشعث بن قیس]] به جهت [[نفوذ]] در بین [[کندیان]] و [[همراهی]] با [[خلفا]]، همچون دوران [[دو خلیفه]] گذشته، در ایام خلافت عثمان نیز، از [[اجر]] و [[قرب]] خاصی برخوردار بود و مسئولیت‌های مختلفی را دوران [[خلافت]] او عهده دار گردید. وی علاوه بر فتح دوباره آذزبایجان و [[مصالحه]] با اهالی آنجا<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۰۱ - ۴۰۳.</ref>، از جانب عثمان در [[سال ۳۴ هجری]] به [[امارت آذربایجان]] [[منصوب]] شد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص۳۳۰.</ref> و در قبل این کار، هر ساله صد هزار درهم از سوی عثمان دریافت می‌‌کرد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۳۰.</ref>. این وضع تا [[زمان]] [[خلافت امیرمؤمنان]]{{ع}} ادامه یافت تا این که حضرت، پس از رسیدن به خلافت، او را از [[حکومت آذربایجان]] [[عزل]] و از وی خواست به [[کوفه]] برگردد و اموالی را که از [[بیت المال]] برداشته است به بیت المال باز گرداند<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۰ - ۲۱؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰۰.</ref>.
[[حجر بن عدی]] هم از دیگر چهره‌های خبرساز بنی جبله در ایام خلافت عثمان بود. در پی [[تبعید]] تنی چند از بزرگان و [[قرّاء]] کوفه به [[شام]] همچون [[مالک اشتر]]، [[زید بن صوحان]] و [[برادر]] او [[صعصعه]]، [[حارث بن عبدالله]] [[الاعور]]، [[جندب بن کعب ازدی]]، [[عروة بن جعد]] و [[عمرو بن حمق خزاعی]] و دیگران به [[جرم]] [[انتقاد]] علنی از عملکرد [[سعید بن عاص]] - [[فرماندار]] جدید عثمان در کوفه - <ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۲۳ - ۳۲۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۵۲۹ - ۵۳۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۳۷ - ۱۴۴؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۸۶ - ۳۸۷.</ref> [[بزرگان کوفه]] و قرّاء مشهور آنان - از جمله حجر بن عدی - به عثمان [[نامه]] نوشته، ضمن گزارش کردن کارهای [[خلاف شرع]] سعید بن عاص و [[سخت‌گیری]] و [[آزار]] او نسبت به [[اهل]] [[ورع]] و [[دین]] و [[اهل فضل]] و [[عفاف]]، [[اعتراض]] خود را درباره [[بی‌قانونی]] [[حاکم]] بر دربار [[حکومتی]] و شخصی [[خلیفه]] ابراز داشته، سرانجام این کار را خطرناک، و این گونه امور را موجب [[تباهی]] و [[فساد]] [[امت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} اعلام کردند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۵۳۰؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۹۰؛ امین، أعیان الشیعه، ج۴، ص۵۸۵.</ref>. [[حجر]]، سخت به عملکرد عثمان معترض بود و به تقبیح [[انحرافات]] گسترده او در سطح [[نظام اسلامی]] می‌‌پرداخت؛ چندان که سالها بعد، زمانی که در [[اسارت]] معاویه در [[مرج]] [[عذراء]] به سر می‌‌برد، فرستاده‌ای از سوی معاویه نزد وی آمد و نظرش را درباره عثمان پرسید، گفت: «او اولین کسی است که در [[حکومت]] از رویه [[اسلامی]] [[منحرف]] شد و به چیزی جز [[حق]] عمل کرد»<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۶، ص۲ - ۱۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۱۴۱ - ۱۶۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۲، ص۳۷۰ - ۳۸۱؛ ابن کثیر، تاریخ ابن کثیر، ج۸، ص۴۸ - ۵۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۶٬۰۸۹

ویرایش