جبر و اختیار در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخهها
←حسن عدل و قبح ظلم
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
[[شناخت کامل]] عدل و ظلم با همه مصادیق آنها، آنگاه امکان مییابد که از همه روابط و حدود و حقوق آنها و به طور کلی از کنه وجود آنها [[آگاه]] شویم و بدیهی است که دست یافتن به این [[آگاهی]] از توان [[آدمی]] خارج است و از این رو است که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} درباره عدل و ارکان و ریشههایش میفرماید: [[ایمان]] بر چهار پایه [[استوار]] است: [[صبر]] و [[یقین]] و عدل و [[جهاد]].... عدل دارای چهار شعبه است: دقت در [[فهم]]، غور در [[علم]]، [[قضاوت]] درست و [[حلم]] و [[بردباری]] پیوسته. کسی که خوب بفهمد، به ژرفای علم میرسد و کسی که به ژرفای علم دست یابد، از سرچشمه [[احکام]] [[سیراب]] باز میگردد و آن کسی که علم و بردباری پیشه کند، در کار خویش [[زیاده روی]] و کوتاهی نمیکند و در میان [[مردم]] [[عزیز]] و [[ستوده]] است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۱.</ref>.<ref>[[محمد بیابانی|بیابانی، محمد]]، [[جبر و اختیار و عدل الهی (مقاله)| مقاله «جبر و اختیار و عدل الهی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]]، ص ۳۳۳.</ref> | [[شناخت کامل]] عدل و ظلم با همه مصادیق آنها، آنگاه امکان مییابد که از همه روابط و حدود و حقوق آنها و به طور کلی از کنه وجود آنها [[آگاه]] شویم و بدیهی است که دست یافتن به این [[آگاهی]] از توان [[آدمی]] خارج است و از این رو است که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} درباره عدل و ارکان و ریشههایش میفرماید: [[ایمان]] بر چهار پایه [[استوار]] است: [[صبر]] و [[یقین]] و عدل و [[جهاد]].... عدل دارای چهار شعبه است: دقت در [[فهم]]، غور در [[علم]]، [[قضاوت]] درست و [[حلم]] و [[بردباری]] پیوسته. کسی که خوب بفهمد، به ژرفای علم میرسد و کسی که به ژرفای علم دست یابد، از سرچشمه [[احکام]] [[سیراب]] باز میگردد و آن کسی که علم و بردباری پیشه کند، در کار خویش [[زیاده روی]] و کوتاهی نمیکند و در میان [[مردم]] [[عزیز]] و [[ستوده]] است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۱.</ref>.<ref>[[محمد بیابانی|بیابانی، محمد]]، [[جبر و اختیار و عدل الهی (مقاله)| مقاله «جبر و اختیار و عدل الهی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]]، ص ۳۳۳.</ref> | ||
== | ==حسن عدل و قبح ظلم== | ||
{{همچنین|حسن و قبح عقلی}} | {{همچنین|حسن و قبح عقلی}} | ||
اصل حسن عدل و قبح ظلم از بدیهیات اولی [[عقل انسان]] است و چنانکه گذشت، آنچه سخت است، تنها [[شناخت]] مصادیق عدل و ظلم است. از میان مصادیق نیز برخی از بدیهیات عقلیاند؛ مانند [[زشتی]] [[عقاب]] بدون بیان و سرزنش کسی بر چیزی که در ترک آن توانش نبوده است. عقاب و سرزنش در این دو جا، از نظر [[عقل]]، ظلم است. [[شکر]] در برابر [[نعمت]] و [[وفا به عهد]] و [[صدق]] و [[راستی]] نیز از مصادیق عدلند؛ یعنی عقل، مستقلانه به [[نیکی]] آنها [[حکم]] میکند. | اصل حسن عدل و قبح ظلم از بدیهیات اولی [[عقل انسان]] است و چنانکه گذشت، آنچه سخت است، تنها [[شناخت]] مصادیق عدل و ظلم است. از میان مصادیق نیز برخی از بدیهیات عقلیاند؛ مانند [[زشتی]] [[عقاب]] بدون بیان و سرزنش کسی بر چیزی که در ترک آن توانش نبوده است. عقاب و سرزنش در این دو جا، از نظر [[عقل]]، ظلم است. [[شکر]] در برابر [[نعمت]] و [[وفا به عهد]] و [[صدق]] و [[راستی]] نیز از مصادیق عدلند؛ یعنی عقل، مستقلانه به [[نیکی]] آنها [[حکم]] میکند. |