حدیث ثقلین در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
همچنین از آن، دو ویژگی برای [[اهل بیت]] و عترتی که در این [[حدیث]] منظور است، استفاده میشود: | همچنین از آن، دو ویژگی برای [[اهل بیت]] و عترتی که در این [[حدیث]] منظور است، استفاده میشود: | ||
# [[آگاه]] بودن آنان به همۀ معانی و [[معارف قرآن]]؛ زیرا جدا نشدن قرآن از آنان به این است که قرآن با همۀ معانی و معارفش در نزد آنها موجود باشد و اگر قسمتی از | # [[آگاه]] بودن آنان به همۀ معانی و [[معارف قرآن]]؛ زیرا جدا نشدن قرآن از آنان به این است که قرآن با همۀ معانی و معارفش در نزد آنها موجود باشد و اگر قسمتی از معارف آن را ندانند، آن قسمت از آنان جدا شده است و حال آنکه [[پیامبر]] {{صل}} جدایی قرآن را از آنان [[نفی]] کرده است. | ||
# مصونیت آنان از [[هوای نفس]] و [[خطا]]؛ زیرا جدا نشدن آنان از قرآن به این است که [[دانش]]، [[اندیشه]] و [[رفتار]] آنان بهطور کامل مطابق قرآن باشد و این مستلزم مصونیت آنان از هوا و خطا است و اگر جز این باشد، جدا شدن آنان از قرآن محقق نمیشود. این ویژگی از جملۀ {{متن حدیث| مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً}} نیز بهدست میآید؛ زیرا اگر مصون از هوا و خطا نباشند، تمسک به آنان بازدارنده از [[گمراهی]] نخواهد بود و با توجه به اینکه همۀ اهل بیت و [[عترت]] [[رسول خدا]] {{صل}} دارای این دو ویژگی نیستند، معلوم میشود که از عترت و اهل بیت در این حدیث، مطلق کسانی که از نظر عرفی و برحسب معنای لغوی، عترت و اهل بیت آن حضرت به شمار میآیند، منظور نیست، بلکه افراد خاصی که دارای ویژگیهای یادشده باشند، منظور است و آن افراد را باید از راه معرفی [[رسول خدا]] {{صل}} [[شناخت]] و در شماری از [[روایات]] آن افراد همان [[دوازده امام]] [[معصوم]] {{عم}} معرفی شدهاند؛ برای نمونه: حموینی - از دانشمندان [[اهل تسنن]] - در [[فرائد السمطین]] و [[شیخ حر عاملی]] در [[اثبات الهداة]] [[روایت]] مفصّلی را در گفتگوی [[حضرت علی]] {{ع}} با جماعتی از [[صحابه]] آوردهاند که قسمتی از آن چنین است: {{متن حدیث|أَنْشُدُكُمُ اللَّهَ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} قَامَ خَطِيباً لَمْ يَخْطُبْ بَعْدَ ذَلِكَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لِئَلَّا تَضِلُّوا فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ أَخْبَرَنِي وَ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَقَامَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ وَ هُوَ شِبْهُ الْمُغْضَبِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ كُلُّ أَهْلِ بَيْتِكَ فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ أَوْصِيَائِي مِنْهُمْ أَوَّلُهُمْ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَارِثِي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي هُوَ أَوَّلُهُمْ ثُمَّ ابْنِيَ الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِيَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ الْحَوْضَ شُهَدَاءَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَجَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ خُزَّانُ عِلْمِهِ وَ مَعَادِنُ حِكْمَتِهِ مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالُوا كُلُّهُمْ نَشْهَدُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} قَالَ ذَلِكَ}}<ref>جوینی، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۱۲-۳۱۸؛ حر عاملی، اثبات الهداة، ج۱، ص۵۰۸-۵۰۹.</ref>؛ | # مصونیت آنان از [[هوای نفس]] و [[خطا]]؛ زیرا جدا نشدن آنان از قرآن به این است که [[دانش]]، [[اندیشه]] و [[رفتار]] آنان بهطور کامل مطابق قرآن باشد و این مستلزم مصونیت آنان از هوا و خطا است و اگر جز این باشد، جدا شدن آنان از قرآن محقق نمیشود. این ویژگی از جملۀ {{متن حدیث| مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً}} نیز بهدست میآید؛ زیرا اگر مصون از هوا و خطا نباشند، تمسک به آنان بازدارنده از [[گمراهی]] نخواهد بود و با توجه به اینکه همۀ اهل بیت و [[عترت]] [[رسول خدا]] {{صل}} دارای این دو ویژگی نیستند، معلوم میشود که از عترت و اهل بیت در این حدیث، مطلق کسانی که از نظر عرفی و برحسب معنای لغوی، عترت و اهل بیت آن حضرت به شمار میآیند، منظور نیست، بلکه افراد خاصی که دارای ویژگیهای یادشده باشند، منظور است و آن افراد را باید از راه معرفی [[رسول خدا]] {{صل}} [[شناخت]] و در شماری از [[روایات]] آن افراد همان [[دوازده امام]] [[معصوم]] {{عم}} معرفی شدهاند؛ برای نمونه: حموینی - از دانشمندان [[اهل تسنن]] - در [[فرائد السمطین]] و [[شیخ حر عاملی]] در [[اثبات الهداة]] [[روایت]] مفصّلی را در گفتگوی [[حضرت علی]] {{ع}} با جماعتی از [[صحابه]] آوردهاند که قسمتی از آن چنین است: {{متن حدیث|أَنْشُدُكُمُ اللَّهَ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} قَامَ خَطِيباً لَمْ يَخْطُبْ بَعْدَ ذَلِكَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لِئَلَّا تَضِلُّوا فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ أَخْبَرَنِي وَ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَقَامَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ وَ هُوَ شِبْهُ الْمُغْضَبِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ كُلُّ أَهْلِ بَيْتِكَ فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ أَوْصِيَائِي مِنْهُمْ أَوَّلُهُمْ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَارِثِي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي هُوَ أَوَّلُهُمْ ثُمَّ ابْنِيَ الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِيَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ الْحَوْضَ شُهَدَاءَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَجَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ خُزَّانُ عِلْمِهِ وَ مَعَادِنُ حِكْمَتِهِ مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالُوا كُلُّهُمْ نَشْهَدُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} قَالَ ذَلِكَ}}<ref>جوینی، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۱۲-۳۱۸؛ حر عاملی، اثبات الهداة، ج۱، ص۵۰۸-۵۰۹.</ref>؛ | ||
شما را به [[خدا]]، آیا میدانید رسول خدا {{صل}} در آخرین خطبهای که خواندند، فرمودند: ای [[مردم]]، در میان شما دو چیز گرانقدر میگذارم، [[کتاب خدا]] و عترتم [[اهل]] بیتم. پس به آن دو تمسّک کنید تا هیچگاه [[گمراه]] نشوید؛ زیرا خدای لطیف [[آگاه]] به همه چیز حتی به اشیای کوچک به من خبر داده است که البته آن دو هیچگاه از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند؛ سپس [[عمر بن خطاب]] شبیه شخص [[خشمگین]] برخاست و گفت: ای رسول خدا! آیا همۀ خاندانت؟ فرمود: [[خیر]]، بلکه اوصیای من از آنان که نخستین آنها [[برادر]] و [[وزیر]] و [[وارث]] و جانشینم در [[امت]] و [[ولیّ]] هر مؤمنی بعد از من است. او نخستین آنهاست؛ سپس پسرم حسن، بعد پسرم حسین و سپس نه نفر از فرزندان حسین، یکی بعد از دیگری، تا در کنار | شما را به [[خدا]]، آیا میدانید رسول خدا {{صل}} در آخرین خطبهای که خواندند، فرمودند: ای [[مردم]]، در میان شما دو چیز گرانقدر میگذارم، [[کتاب خدا]] و عترتم [[اهل]] بیتم. پس به آن دو تمسّک کنید تا هیچگاه [[گمراه]] نشوید؛ زیرا خدای لطیف [[آگاه]] به همه چیز حتی به اشیای کوچک به من خبر داده است که البته آن دو هیچگاه از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند؛ سپس [[عمر بن خطاب]] شبیه شخص [[خشمگین]] برخاست و گفت: ای رسول خدا! آیا همۀ خاندانت؟ فرمود: [[خیر]]، بلکه اوصیای من از آنان که نخستین آنها [[برادر]] و [[وزیر]] و [[وارث]] و جانشینم در [[امت]] و [[ولیّ]] هر مؤمنی بعد از من است. او نخستین آنهاست؛ سپس پسرم حسن، بعد پسرم حسین و سپس نه نفر از فرزندان حسین، یکی بعد از دیگری، تا در کنار حوض بر من وارد شوند. آنان [[گواهان]] [[خدا]] در [[زمین]] و [[حجت]] او بر [[خلق]] او و خزینهداران [[علم]] او و معدنهای [[حکمت]] اویند. هرکه آنان را [[اطاعت]] کند، خدا را اطاعت کرده و هرکه آنان را [[نافرمانی]] کند، خدا را نافرمانی کرده است. | ||
آنگاه همۀ آنان یعنی جماعت [[صحابه]] گفتند: [[گواهی]] میدهیم که [[رسول خدا]] {{صل}} این سخن را فرموده است». | آنگاه همۀ آنان یعنی جماعت [[صحابه]] گفتند: [[گواهی]] میدهیم که [[رسول خدا]] {{صل}} این سخن را فرموده است». | ||
[[شیخ صدوق]] با | [[شیخ صدوق]] با سند معتبر چنین [[روایت]] کرده است: {{متن حدیث|سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} عَنْ مَعْنَى قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ صإِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي مَنِ الْعِتْرَةُ فَقَالَ أَنَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ الْأَئِمَّةُ التِّسْعَةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ تَاسِعُهُمْ مَهْدِيُّهُمْ وَ قَائِمُهُمْ لَا يُفَارِقُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} حَوْضَهُ}}<ref>صدوق، معانی الاخبار، ص۹۰، باب معنی الثقلین و العترة، ح۴، و سند آن چنین است: {{عربی|حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمْدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ {{ع}}}} و همه رجال سند موثّق هستند. به معجم رجال الحدیث خویی در ترجمه افراد مزبور بنگرید. در خصوص احمد بن زیاد، صدوق در کمال الدین، ص۳۶۹، آخر باب ۳۴ فرموده است: {{عربی|کان رجلا ثقة دیّنا فاضلا، رحمة الله علیه و رضوانه}}.</ref>؛ | ||
در معنای این سخن رسول خدا {{صل}} که فرموده است: من دو چیز گرانقدر، [[کتاب خدا]] و عترتم را در میان شما به جای میگذارم، از [[امیر المؤمنین]] {{ع}} پرسیدند که [[عترت]] چه کسانیاند؟ فرمود: من و حسن و حسین و نه [[امام]] از [[فرزندان حسین]] که نهمین آنها [[مهدی]] و [[قائم]] آنهاست. | در معنای این سخن رسول خدا {{صل}} که فرموده است: من دو چیز گرانقدر، [[کتاب خدا]] و عترتم را در میان شما به جای میگذارم، از [[امیر المؤمنین]] {{ع}} پرسیدند که [[عترت]] چه کسانیاند؟ فرمود: من و حسن و حسین و نه [[امام]] از [[فرزندان حسین]] که نهمین آنها [[مهدی]] و [[قائم]] آنهاست. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
# [[عترت پیامبر]] که در [[حدیث ثقلین]] همسنگ [[قرآن]] واقع شدهاند، دوازده نفرند که اولین آنها [[حضرت علی]] {{ع}} و آخرین آنها [[حضرت مهدی]] {{ع}} است؛ | # [[عترت پیامبر]] که در [[حدیث ثقلین]] همسنگ [[قرآن]] واقع شدهاند، دوازده نفرند که اولین آنها [[حضرت علی]] {{ع}} و آخرین آنها [[حضرت مهدی]] {{ع}} است؛ | ||
# آنان هیچگاه از کتاب خدا جدا نمیشوند و این [[دلیل عصمت]] آنان از [[خطا]] و هواست؛ | # آنان هیچگاه از کتاب خدا جدا نمیشوند و این [[دلیل عصمت]] آنان از [[خطا]] و هواست؛ | ||
# تا [[قیامت]] کتاب خدا از آنان جدا نمیشود و این | # تا [[قیامت]] کتاب خدا از آنان جدا نمیشود و این دلیل علم آنان به همۀ معانی و [[معارف قرآن]] و مصونیت آنان از فراموش کردن آن و توانمندی آنان بر [[تفسیر]] همۀ معانی و معارف قرآن است. | ||
روایاتی دیگر نیز وجود دارد که [[عترت]] و [[اهل بیت]] یادشده در حدیث ثقلین را در آن دوازده نفر محصور میکند که برای رعایت اختصار، به ذکر نشانی آنها در پاورقی بسنده میشود<ref>ر. ک: قندوزی، ینابیع المودة، ص۴۳۰، آخر باب ۷۱، خزّاز قمّی، کفایة الاثر، ص۱۷۰-۱۷۲، {{عربی|باب ما روی عن الحسین بن علی {{عم}} فی النصوص علی الائمة الاثنی عشر - صلوات الله علیهم اجمعین}}؛ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۴۰، ب ۲۲، ح۶۴؛ همو، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۷، باب ۶، ح۲۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۴۷، ح۱۱۰؛ حرّ عاملی، اثبات الهداة، ج۱، ص۴۸۹، ح۱۶۶ و ۲۰۸.</ref>. | روایاتی دیگر نیز وجود دارد که [[عترت]] و [[اهل بیت]] یادشده در حدیث ثقلین را در آن دوازده نفر محصور میکند که برای رعایت اختصار، به ذکر نشانی آنها در پاورقی بسنده میشود<ref>ر. ک: قندوزی، ینابیع المودة، ص۴۳۰، آخر باب ۷۱، خزّاز قمّی، کفایة الاثر، ص۱۷۰-۱۷۲، {{عربی|باب ما روی عن الحسین بن علی {{عم}} فی النصوص علی الائمة الاثنی عشر - صلوات الله علیهم اجمعین}}؛ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۴۰، ب ۲۲، ح۶۴؛ همو، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۷، باب ۶، ح۲۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۴۷، ح۱۱۰؛ حرّ عاملی، اثبات الهداة، ج۱، ص۴۸۹، ح۱۶۶ و ۲۰۸.</ref>. |