پرش به محتوا

حدیث غدیر در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۱: خط ۳۱:
# '''این معنا، با لفظ [[حدیث]] سازگار نیست؛''' زیرا اگر [[مردم]] باید [[حضرت علی]] {{ع}} را [[دوست]] داشته باشند، همان‌گونه که [[رسول خدا]] {{صل}} را [[دوست]] دارند، باید چنین می‌فرمود: هر کس من را [[دوست]] دارد و [[یاور]] من است، [[علی]] را [[دوست]] بدارد و [[یاور]] او باشد: {{عربی|من کان مولای فهو مولی علی}} نه اینکه "هر کسی من [[دوست]] او و [[یاور]] اویم، [[علی]] [[یاور]] او است": {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌ مَوْلَاهُ}}.
# '''این معنا، با لفظ [[حدیث]] سازگار نیست؛''' زیرا اگر [[مردم]] باید [[حضرت علی]] {{ع}} را [[دوست]] داشته باشند، همان‌گونه که [[رسول خدا]] {{صل}} را [[دوست]] دارند، باید چنین می‌فرمود: هر کس من را [[دوست]] دارد و [[یاور]] من است، [[علی]] را [[دوست]] بدارد و [[یاور]] او باشد: {{عربی|من کان مولای فهو مولی علی}} نه اینکه "هر کسی من [[دوست]] او و [[یاور]] اویم، [[علی]] [[یاور]] او است": {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌ مَوْلَاهُ}}.
# '''عدم نیاز به چنین [[تبلیغی]]، در چنان [[مجلسی]]:''' [[وجوب]] [[محبت نسبت به امام]] [[علی]] {{ع}} نه تنها در [[امامت]]، بلکه، از اصول اوّلیۀ [[ایمان]] است که در [[صدر اسلام]] بیان شده است و [[مؤمنان]] باید یکدیگر را [[دوست]] داشته باشند، بلکه در [[صدر اسلام]] قوی‌تر از این مسئله نیز [[تبلیغ]] شده بود، به گونه‌ای که [[قرآن]]، [[مؤمنان]] را [[برادر]] یکدیگر معرّفی نموده است، اگر چه [[ارتباط]] نسبی نداشته باشند؛ از این رو، موضوع تازه‌ای نبود که به [[تبلیغ]] نیاز داشته باشد و یا اگر [[نیازمند]] [[تبلیغ]] بود، به چنان محفلی، در بیابان گرم و سوزان نیاز نداشت<ref>برخی از اهل سنت گفته‌اند: علت این اجتماع آن بوده که شکایت‌های متعددی از حضرت علی {{ع}} به گوش رسول خدا {{صل}} رسیده بود و آن حضرت می‌خواستند علاوه بر پاسخ آن شکایات، جایگاه امام علی {{ع}} را نیز مشخص نمایند، از این‌رو، چنان مجلسی را تشکیل دادند. در پاسخ گفته می‌شود: شکایت‌های افراد، فقط درباره حضرت علی {{ع}} شود و از افراد دیگری نیز نزد پیامبر شکایت می‌کردند. چرا رسول خدا {{صل}} برای آنها چنین محفلی را تشکیل ندادند؟ پس این مسئله، دلیل جایگاه عظیم حضرت علی {{ع}} میان مؤمنان به شمار می‌آید که هیچ‌کس همانند او نیست. علاوه بر این، اگر پاسخ به شکایات مقصود بود، به چنین خطبه طولانی در جریان غدیر نیاز نبود، بلکه آن حضرت، با یک جمله می‌توانستند، پاسخ دهند. همان‌گونه که در موارد مشابه چنین کردند. این الفاظ، با محتوای بلند خود بسیار فراتر از پاسخ به یک شکایت معمولی است.</ref>.
# '''عدم نیاز به چنین [[تبلیغی]]، در چنان [[مجلسی]]:''' [[وجوب]] [[محبت نسبت به امام]] [[علی]] {{ع}} نه تنها در [[امامت]]، بلکه، از اصول اوّلیۀ [[ایمان]] است که در [[صدر اسلام]] بیان شده است و [[مؤمنان]] باید یکدیگر را [[دوست]] داشته باشند، بلکه در [[صدر اسلام]] قوی‌تر از این مسئله نیز [[تبلیغ]] شده بود، به گونه‌ای که [[قرآن]]، [[مؤمنان]] را [[برادر]] یکدیگر معرّفی نموده است، اگر چه [[ارتباط]] نسبی نداشته باشند؛ از این رو، موضوع تازه‌ای نبود که به [[تبلیغ]] نیاز داشته باشد و یا اگر [[نیازمند]] [[تبلیغ]] بود، به چنان محفلی، در بیابان گرم و سوزان نیاز نداشت<ref>برخی از اهل سنت گفته‌اند: علت این اجتماع آن بوده که شکایت‌های متعددی از حضرت علی {{ع}} به گوش رسول خدا {{صل}} رسیده بود و آن حضرت می‌خواستند علاوه بر پاسخ آن شکایات، جایگاه امام علی {{ع}} را نیز مشخص نمایند، از این‌رو، چنان مجلسی را تشکیل دادند. در پاسخ گفته می‌شود: شکایت‌های افراد، فقط درباره حضرت علی {{ع}} شود و از افراد دیگری نیز نزد پیامبر شکایت می‌کردند. چرا رسول خدا {{صل}} برای آنها چنین محفلی را تشکیل ندادند؟ پس این مسئله، دلیل جایگاه عظیم حضرت علی {{ع}} میان مؤمنان به شمار می‌آید که هیچ‌کس همانند او نیست. علاوه بر این، اگر پاسخ به شکایات مقصود بود، به چنین خطبه طولانی در جریان غدیر نیاز نبود، بلکه آن حضرت، با یک جمله می‌توانستند، پاسخ دهند. همان‌گونه که در موارد مشابه چنین کردند. این الفاظ، با محتوای بلند خود بسیار فراتر از پاسخ به یک شکایت معمولی است.</ref>.
# '''اختصاص ندادن [[وجوب محبت]] به [[حضرت علی]] {{ع}}:''' اگر مفاد حدیث غدیر، [[وجوب محبت]] [[ایمانی]] باشد نه ولایی، این [[محبت]] هیچ اختصاصی به آن حضرت ندارد، بلکه همه [[مؤمنان]] باید یکدیگر را [[دوست]] داشته باشند.
# '''اختصاص ندادن وجوب محبت به [[حضرت علی]] {{ع}}:''' اگر مفاد حدیث غدیر، وجوب محبت [[ایمانی]] باشد نه ولایی، این [[محبت]] هیچ اختصاصی به آن حضرت ندارد، بلکه همه [[مؤمنان]] باید یکدیگر را [[دوست]] داشته باشند.


'''احتمال دوم: [[وجوب محبت]] و [[یاری]] [[مردم]] بر [[حضرت علی]] {{ع}}:''' [[رسول خدا]] {{صل}} به [[حضرت علی]] {{ع}} [[دستور]] یا خبر می‌دهند که [[مردم]] را [[دوست]] داشته و آنها را [[یاری]] کنند؛ از این‌رو، حدیث غدیر، بیان‌کننده [[وظیفه]] [[مردم]] نیست، بلکه [[مبیِّن]] [[وظیفه]] [[حضرت علی]] {{ع}} به [[مردم]] است.
'''احتمال دوم: وجوب محبت و [[یاری]] [[مردم]] بر [[حضرت علی]] {{ع}}:''' [[رسول خدا]] {{صل}} به [[حضرت علی]] {{ع}} [[دستور]] یا خبر می‌دهند که [[مردم]] را [[دوست]] داشته و آنها را [[یاری]] کنند؛ از این‌رو، حدیث غدیر، بیان‌کننده [[وظیفه]] [[مردم]] نیست، بلکه [[مبیِّن]] [[وظیفه]] [[حضرت علی]] {{ع}} به [[مردم]] است.


این احتمال نیز، پذیرفته نیست؛ زیرا نیاز نبود [[رسول خدا]] {{صل}} [[مردم]] را خطاب کنند، بلکه کافی بود تا به [[حضرت علی]] {{ع}} این [[وظیفه]] را [[ابلاغ]] کنند. با چنین فرضی، [[اجتماع]] [[مردم]] [[بیهوده]] است و از [[پیامبر]] {{صل}} [[حکیم]] صادر نمی‌شود. مگر آنکه بگوییم، این [[محبت]] و [[نصرت]]، آن‌چنان مهم است که باید در حضور جمع، از آن حضرت [[عهد]] و [[میثاق]] گرفته شود تا [[مردم]] [[آگاه]] شوند. با این برداشت، [[محبت]] و [[نصرت]]، دیگر [[ایمانی]] نیست، بلکه ولایی است. مانند اینکه رئیس‌جمهور در زمان ما، در حضور [[نمایندگان]] [[مردم]] [[سوگند]] یاد می‌کند تا [[تعهد]] خود را به [[محبت]] و [[یاری]] [[مردم]] رسماً اعلام نماید.
این احتمال نیز، پذیرفته نیست؛ زیرا نیاز نبود [[رسول خدا]] {{صل}} [[مردم]] را خطاب کنند، بلکه کافی بود تا به [[حضرت علی]] {{ع}} این [[وظیفه]] را [[ابلاغ]] کنند. با چنین فرضی، [[اجتماع]] [[مردم]] [[بیهوده]] است و از [[پیامبر]] {{صل}} [[حکیم]] صادر نمی‌شود. مگر آنکه بگوییم، این [[محبت]] و [[نصرت]]، آن‌چنان مهم است که باید در حضور جمع، از آن حضرت [[عهد]] و [[میثاق]] گرفته شود تا [[مردم]] [[آگاه]] شوند. با این برداشت، [[محبت]] و [[نصرت]]، دیگر [[ایمانی]] نیست، بلکه ولایی است. مانند اینکه رئیس‌جمهور در زمان ما، در حضور [[نمایندگان]] [[مردم]] [[سوگند]] یاد می‌کند تا [[تعهد]] خود را به [[محبت]] و [[یاری]] [[مردم]] رسماً اعلام نماید.
خط ۸۲: خط ۸۲:


=== حدیث غدیر در [[کتاب و سنت]] ===
=== حدیث غدیر در [[کتاب و سنت]] ===
نخستین [[عنایت ویژه]] به حدیث غدیر به [[خداوند سبحان]] و قرآن کریم باز می‌گردد. آیه‌های “اکمال دین”<ref>{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}} «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> و “تبلیغ”<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}} «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> به [[حدیث غدیر]] نظر دارند، چنان‌که در فصل پیشین، روایاتی بازگو شد که [[شأن نزول]] این [[آیات]] را واقعه و حدیث غدیر بیان کرده‌اند. این اهتمام [[الهی]]، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را [[مأمور]] کرد تا [[با تدبیر]] و طراحی حکیمانه و معناداری حدیث غدیر را برای [[مسلمانان]] [[ابلاغ]] و [[تبیین]] کند. آن [[تدبیر]] و طراحی حکیمانه سبب شد هزاران نفر از مسلمانان حاضر در [[غدیر خم]]، حدیث غدیر را در [[شهرها]] و سرزمین‌های مختلف دنیای [[اسلام]] در آن [[زمان]] [[تبلیغ]] کنند، تا [[راه]] هرگونه تلاشی برای فراموش شدن آن، مسدود شود، و چنین شد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۲۱۶.</ref>.
نخستین عنایت ویژه به حدیث غدیر به [[خداوند سبحان]] و قرآن کریم باز می‌گردد. آیه‌های “اکمال دین”<ref>{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}} «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> و “تبلیغ”<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}} «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> به [[حدیث غدیر]] نظر دارند، چنان‌که در فصل پیشین، روایاتی بازگو شد که [[شأن نزول]] این [[آیات]] را واقعه و حدیث غدیر بیان کرده‌اند. این اهتمام [[الهی]]، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را [[مأمور]] کرد تا با تدبیر و طراحی حکیمانه و معناداری حدیث غدیر را برای [[مسلمانان]] [[ابلاغ]] و [[تبیین]] کند. آن [[تدبیر]] و طراحی حکیمانه سبب شد هزاران نفر از مسلمانان حاضر در [[غدیر خم]]، حدیث غدیر را در [[شهرها]] و سرزمین‌های مختلف دنیای [[اسلام]] در آن [[زمان]] [[تبلیغ]] کنند، تا راه هرگونه تلاشی برای فراموش شدن آن، مسدود شود، و چنین شد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۲۱۶.</ref>.


== اولویت نبی و امامت علی ==
== اولویت نبی و امامت علی ==
خط ۳۰۵: خط ۳۰۵:
[[حارث بن نعمان]] آیه مزبور را قرائت و بدین طریق از [[خداوند]] درخواست عذاب کرد، این مطلب [[دلیل]] بر این نیست که آیه در همان وقت نازل شده است، بلکه او همان چیزی را درخواست کرد که کافران قبل از او درخواست کرده بودند.
[[حارث بن نعمان]] آیه مزبور را قرائت و بدین طریق از [[خداوند]] درخواست عذاب کرد، این مطلب [[دلیل]] بر این نیست که آیه در همان وقت نازل شده است، بلکه او همان چیزی را درخواست کرد که کافران قبل از او درخواست کرده بودند.


'''مناقشه چهارم: [[آیه عذاب]] مربوط به کافران [[مکه]] است''': آیه درخواست عذاب، مربوط به کافران مکه است، و عذاب نیز هیچ‌گاه بر آنان نازل نشده است، چنان‌که فرموده است: “ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ}}<ref>«و خداوند بر آن نیست تا تو در میان آنان هستی آنان را عذاب کند و تا آمرزش می‌خواهند خداوند بر آن نیست که عذاب کننده آنها باشد» سوره انفال، آیه ۳۳.</ref><ref>منهاج السنة، ج۷، ص۲۷.</ref>.
'''مناقشه چهارم: آیه عذاب مربوط به کافران [[مکه]] است''': آیه درخواست عذاب، مربوط به کافران مکه است، و عذاب نیز هیچ‌گاه بر آنان نازل نشده است، چنان‌که فرموده است: “ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ}}<ref>«و خداوند بر آن نیست تا تو در میان آنان هستی آنان را عذاب کند و تا آمرزش می‌خواهند خداوند بر آن نیست که عذاب کننده آنها باشد» سوره انفال، آیه ۳۳.</ref>.<ref>منهاج السنة، ج۷، ص۲۷.</ref>


'''پاسخ'''
'''پاسخ'''
خط ۳۵۸: خط ۳۵۸:


پاسخ این [[پرسش]] را در ابعاد مختلفی می‌توان جست:
پاسخ این [[پرسش]] را در ابعاد مختلفی می‌توان جست:
# [[اعراب]] در [[جنگ‌های صدر اسلام]]، از [[علی]] {{ع}} ضربه‌های سنگینی خورده بودند؛ از این رو، برخی درصدد انتقام‌جویی بر آمدند که این مهم در [[دعای ندبه]] اشاره شده است: {{متن حدیث|فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَاداً بَدْرِيَّةً وَ خَيْبَرِيَّةً وَ حُنَيْنِيَّةً وَ غَيْرَهُنَّ}}.
# [[اعراب]] در جنگ‌های صدر اسلام، از [[علی]] {{ع}} ضربه‌های سنگینی خورده بودند؛ از این رو، برخی درصدد انتقام‌جویی بر آمدند که این مهم در [[دعای ندبه]] اشاره شده است: {{متن حدیث|فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَاداً بَدْرِيَّةً وَ خَيْبَرِيَّةً وَ حُنَيْنِيَّةً وَ غَيْرَهُنَّ}}.
# برخی از [[مردم]] از سخت‌گیری [[علی]] {{ع}} در امور [[الهی]] و [[اجرای احکام]] [[دینی]] خبر داشتند؛ از این رو، به خاطر [[ضعف ایمان]]، دیگران را بر [[حضرت علی]] {{ع}} ترجیح دادند.
# برخی از [[مردم]] از سخت‌گیری [[علی]] {{ع}} در امور [[الهی]] و [[اجرای احکام]] [[دینی]] خبر داشتند؛ از این رو، به خاطر [[ضعف ایمان]]، دیگران را بر [[حضرت علی]] {{ع}} ترجیح دادند.
# [[قرب]] و [[محبوبیت]] [[حضرت علی]] {{ع}} در نزد [[پیامبر]] {{صل}} حساسیت و [[حسادت]] برخی افراد را تحریک کرده بود.
# [[قرب]] و محبوبیت [[حضرت علی]] {{ع}} در نزد [[پیامبر]] {{صل}} حساسیت و [[حسادت]] برخی افراد را تحریک کرده بود.
# [[اعراب]] بر پایه سنت‌های [[جاهلی]]، می‌خواستند [[ریاست]] در میان [[قبایل]] [[عرب]] در گردش باشد: {{متن حدیث|كَرِهُوا أَنْ يَجْمَعُوا لَكُمُ النُّبُوَّةَ وَ الْخِلَافَةَ، فَتَبَجَّحُوا عَلَى قَوْمِكُمْ بَجَحاً بَجَحاً، فَاخْتَارَتْ قُرَيْشٌ لِأَنْفُسِهَا فَأَصَابَتْ وَ وُفِّقَتْ}}<ref>دلائل الصدق، ج۴، ص۲۹۲؛ ر. ک: شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج۲، ص۵۸.</ref>.
# [[اعراب]] بر پایه سنت‌های [[جاهلی]]، می‌خواستند [[ریاست]] در میان [[قبایل]] [[عرب]] در گردش باشد: {{متن حدیث|كَرِهُوا أَنْ يَجْمَعُوا لَكُمُ النُّبُوَّةَ وَ الْخِلَافَةَ، فَتَبَجَّحُوا عَلَى قَوْمِكُمْ بَجَحاً بَجَحاً، فَاخْتَارَتْ قُرَيْشٌ لِأَنْفُسِهَا فَأَصَابَتْ وَ وُفِّقَتْ}}<ref>دلائل الصدق، ج۴، ص۲۹۲؛ ر. ک: شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج۲، ص۵۸.</ref>.
# کهنسالی در [[ریاست]] بر [[قوم]] در [[فرهنگ]] [[عرب جاهلی]]، [[جایگاه]] ویژه‌ای داشت.
# کهنسالی در [[ریاست]] بر [[قوم]] در [[فرهنگ]] [[عرب جاهلی]]، جایگاه ویژه‌ای داشت.
# گروهی از افراد، به خاطر تأویل‌هایی که [[خلفا]] از [[روایات]] [[پیامبر]] {{صل}} در [[شأن]] [[حضرت علی]] {{ع}} داشتند، از [[همراهی]] با [[حضرت علی]] {{ع}} سرباز زدند
# گروهی از افراد، به خاطر تأویل‌هایی که [[خلفا]] از [[روایات]] [[پیامبر]] {{صل}} در [[شأن]] [[حضرت علی]] {{ع}} داشتند، از [[همراهی]] با [[حضرت علی]] {{ع}} سرباز زدند
# برخی [[تطمیع]] و برخی دیگر [[تهدید]] شدند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۳۷-۱۳۸.</ref>.
# برخی تطمیع و برخی دیگر [[تهدید]] شدند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۳۷-۱۳۸.</ref>.


== [[شبهه]] [[وهابیان]] در [[حدیث غدیر]] ==
== [[شبهه]] [[وهابیان]] در [[حدیث غدیر]] ==
خط ۴۸۷: خط ۴۸۷:
۲. '''ترک [[افطار]] در [[جنگ بدر]]''': بی‌تردید شرکت کنندگان در جنگ بدر به افتخار عظیمی نایل شده‌اند؛ ولی [[تاریخ]] نشان می‌دهد هنگام رفتن [[سپاه اسلام]] به سوی [[بدر]]، چون از [[شهر]] خارج شدند [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[فرمان]] داد تا [[مسلمانان]] [[روزه]] خویش را افطار کنند (با توجه به اینکه جنگ بدر در [[ماه رمضان]] اتفاق افتاده بود)؛ ولی گروهی از آنان از این دستور [[سرپیچی]] کردند تا آنکه پیامبر{{صل}} آنان را مخاطب ساخته فرمود: {{متن حدیث|یا معشر العصاه! إنی مفطر فافطروا}}؛ ای گروه سرپیچی‌کنندگان! من [که پیامبرم] روزه ام را افطار کردم، پس شما نیز افطار کنید»<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۸؛ سیره حلبیه، ج۲، ص۳۸۳؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۱۱۱.</ref>.
۲. '''ترک [[افطار]] در [[جنگ بدر]]''': بی‌تردید شرکت کنندگان در جنگ بدر به افتخار عظیمی نایل شده‌اند؛ ولی [[تاریخ]] نشان می‌دهد هنگام رفتن [[سپاه اسلام]] به سوی [[بدر]]، چون از [[شهر]] خارج شدند [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[فرمان]] داد تا [[مسلمانان]] [[روزه]] خویش را افطار کنند (با توجه به اینکه جنگ بدر در [[ماه رمضان]] اتفاق افتاده بود)؛ ولی گروهی از آنان از این دستور [[سرپیچی]] کردند تا آنکه پیامبر{{صل}} آنان را مخاطب ساخته فرمود: {{متن حدیث|یا معشر العصاه! إنی مفطر فافطروا}}؛ ای گروه سرپیچی‌کنندگان! من [که پیامبرم] روزه ام را افطار کردم، پس شما نیز افطار کنید»<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۸؛ سیره حلبیه، ج۲، ص۳۸۳؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۱۱۱.</ref>.


۳. '''[[مخالفت با پیامبر]]{{صل}} در [[صلح حدیبیه]]''': برابر نقل [[صحیح بخاری]]، هنگام تدوین [[صلحنامه]]، [[عمر]] به پیامبر{{صل}} [[اعتراض]] کرد و پیامبر{{صل}} به [[دفاع]] از خویش فرمود: {{متن حدیث|إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ وَ لَسْتُ أَعْصِيهِ وَ هُوَ نَاصِرِي}}؛ من فرستاده خدایم و او را [[نافرمانی]] نمی‌کنم و او [[یاور]] من است». وقتی [[صلح‌نامه]] [[امضا]] شد، پیامبر{{صل}} - که هفده [[روز]] در [[لباس]] [[احرام]] در صحرای [[حدیبیه]] به سر برده بود - فرمود: «حال برخیزید پس از [[قربانی]]، حلق کرده از احرام خارج شوید»؛ ولی هیچ کس از [[صحابه]] برنخاست. پیامبر{{صل}} سه بار آن را تکرار کرد؛ ولی باز هم کسی [[اطاعت]] نکرد. [[رسول خدا]]{{صل}} چون چنین دید با [[نگرانی]] بر همسرش [[ام سلمه]] وارد شد، ام سلمه گفت: ای رسول خدا! آیا می‌خواهی دستورت [[اجرا]] شود، بر آنان وارد شو، بدون آنکه با کسی سخن بگویی خودت ابتدا قربانی کن و سرت را حلق نما، پیامبر{{صل}} چنین کرد آنگاه صحابه حاضر به انجام آن شدند<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۱۸۳؛ مسند احمد، ج۴، ص۳۳۱؛ سنن الکبری، ج۵، ص۲۱۵.</ref>.
۳. '''مخالفت با پیامبر{{صل}} در [[صلح حدیبیه]]''': برابر نقل [[صحیح بخاری]]، هنگام تدوین صلحنامه، [[عمر]] به پیامبر{{صل}} [[اعتراض]] کرد و پیامبر{{صل}} به [[دفاع]] از خویش فرمود: {{متن حدیث|إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ وَ لَسْتُ أَعْصِيهِ وَ هُوَ نَاصِرِي}}؛ من فرستاده خدایم و او را [[نافرمانی]] نمی‌کنم و او [[یاور]] من است». وقتی صلح‌نامه امضا شد، پیامبر{{صل}} - که هفده [[روز]] در [[لباس]] [[احرام]] در صحرای [[حدیبیه]] به سر برده بود - فرمود: «حال برخیزید پس از [[قربانی]]، حلق کرده از احرام خارج شوید»؛ ولی هیچ کس از [[صحابه]] برنخاست. پیامبر{{صل}} سه بار آن را تکرار کرد؛ ولی باز هم کسی [[اطاعت]] نکرد. [[رسول خدا]]{{صل}} چون چنین دید با [[نگرانی]] بر همسرش [[ام سلمه]] وارد شد، ام سلمه گفت: ای رسول خدا! آیا می‌خواهی دستورت اجرا شود، بر آنان وارد شو، بدون آنکه با کسی سخن بگویی خودت ابتدا قربانی کن و سرت را حلق نما، پیامبر{{صل}} چنین کرد آنگاه صحابه حاضر به انجام آن شدند<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۱۸۳؛ مسند احمد، ج۴، ص۳۳۱؛ سنن الکبری، ج۵، ص۲۱۵.</ref>.


۴. '''[[اصرار]] بر [[عادات]] [[جاهلی]] در مقابل [[فرمان پیامبر]]{{صل}}''': از اتفاقات شگفت‌آوری که در بهترین منابع مورد قبول [[وهابیان]] گزارش شده، [[رفتار]] بسیار زننده و [[توهین]] آمیز برخی از [[صحابه]] در [[سفر]] [[حجه الوداع]] است. [[رفتاری]] که [[انسان]] از بی‌فرهنگ‌ترین [[اقوام]] هم [[انتظار]] ندارد. برابر نقل [[بخاری]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[روز]] چهارم [[ذی الحجه]] وارد [[مکه]] شد. در همان روز خطبه‌ای ایراد فرمود که در آن خط بطلان بر یکی از عادات دوره [[جاهلیت]] کشید. در دوره جاهلیت، زشت‌ترین کار این بود که در ماه ذی الحجه، به جای [[حج]]، [[عمره]] [[تمتع]] انجام شود. بخاری از [[ابن عباس]] نقل می‌کند: {{عربی|كَانُوا يَرَوْنَ أَنَّ الْعُمْرَةَ فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ مِنْ أَفْجَرِ الْفُجُورِ فِي الْأَرْضِ}}؛ «[[عرب جاهلی]]، می‌پنداشتند که به جا آوردن عمره در ماه‌های حج از زشت‌ترین [[کارها]] در [[زمین]] است»<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۱۵۲؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۵۶.</ref>.
۴. '''اصرار بر عادات [[جاهلی]] در مقابل فرمان پیامبر{{صل}}''': از اتفاقات شگفت‌آوری که در بهترین منابع مورد قبول [[وهابیان]] گزارش شده، [[رفتار]] بسیار زننده و [[توهین]] آمیز برخی از [[صحابه]] در [[سفر]] [[حجه الوداع]] است. [[رفتاری]] که [[انسان]] از بی‌فرهنگ‌ترین اقوام هم [[انتظار]] ندارد. برابر نقل [[بخاری]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[روز]] چهارم [[ذی الحجه]] وارد [[مکه]] شد. در همان روز خطبه‌ای ایراد فرمود که در آن خط بطلان بر یکی از عادات دوره [[جاهلیت]] کشید. در دوره جاهلیت، زشت‌ترین کار این بود که در ماه ذی الحجه، به جای [[حج]]، [[عمره]] تمتع انجام شود. بخاری از [[ابن عباس]] نقل می‌کند: {{عربی|كَانُوا يَرَوْنَ أَنَّ الْعُمْرَةَ فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ مِنْ أَفْجَرِ الْفُجُورِ فِي الْأَرْضِ}}؛ «[[عرب جاهلی]]، می‌پنداشتند که به جا آوردن عمره در ماه‌های حج از زشت‌ترین [[کارها]] در [[زمین]] است»<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۱۵۲؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۵۶.</ref>.


ولی [[پیامبر]]{{صل}} در همان بدو ورود دستور داد همه کسانی که [[قربانی]] همراه ندارند، پس از تقصیر از [[احرام]] خارج شده، از تمام تمتعاتی که برایشان در حال احرام [[حرام]] شده بود، استفاده کنند. بخاری از قول ابن عباس می‌نویسد: {{عربی|فَأَمَرَهُمْ أَنْ يَجْعَلُوهَا عُمْرَةً إِلَّا مَنْ مَعَهُ الْهَدْي‌}}؛ پیامبر به آنان دستور داد تا این [[اعمال]] را به عنوان عمره حساب کنند مگر کسانی که همراه خود قربانی آورده اند»<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۳۵؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۵۹.</ref>.
ولی [[پیامبر]]{{صل}} در همان بدو ورود دستور داد همه کسانی که [[قربانی]] همراه ندارند، پس از تقصیر از [[احرام]] خارج شده، از تمام تمتعاتی که برایشان در حال احرام [[حرام]] شده بود، استفاده کنند. بخاری از قول ابن عباس می‌نویسد: {{عربی|فَأَمَرَهُمْ أَنْ يَجْعَلُوهَا عُمْرَةً إِلَّا مَنْ مَعَهُ الْهَدْي‌}}؛ پیامبر به آنان دستور داد تا این [[اعمال]] را به عنوان عمره حساب کنند مگر کسانی که همراه خود قربانی آورده اند»<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۳۵؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۵۹.</ref>.
خط ۵۰۰: خط ۵۰۰:
عدم [[اطاعت از پیامبر]]{{صل}} همراه اجتهادات شخصی و سلیقه‌ای برخی از [[صحابه]] گاه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را وادار می‌کرد تا در موضع [[دفاع]] از خویش [[خطبه]] بخواند. [[بخاری]] نقل می‌کند پیامبر{{صل}} با آنکه انجام کاری را مجاز شمرده بود؛ ولی برخی به [[اجتهاد]] خود از انجام آن اجتناب می‌کردند. پیامبر{{صل}} در خطبه‌ای پس از [[حمد الهی]] فرمود: {{متن حدیث|مَا بَالُ أَقْوَامٍ يَتَنَزَّهُونَ عَنِ الشَّيْ‌ءِ أَصْنَعُهُ، فَوَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُهُمْ بِاللَّهِ وَ أَشَدُّهُمْ لَهُ خَشْيَةً}}؛ «چرا بعضی‌ها از انجام کاری که من انجام می‌دهم [[پرهیز]] می‌کنند. به خدا [[سوگند]]! من از همه آنان نسبت به [[دین خدا]] آگاه‌تر و از همه آنان، ترسم از خدا بیشتر است»<ref>صحیح البخاری، ج۷، ص۹۶؛ ج۸، ص۱۴۵.</ref>.
عدم [[اطاعت از پیامبر]]{{صل}} همراه اجتهادات شخصی و سلیقه‌ای برخی از [[صحابه]] گاه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را وادار می‌کرد تا در موضع [[دفاع]] از خویش [[خطبه]] بخواند. [[بخاری]] نقل می‌کند پیامبر{{صل}} با آنکه انجام کاری را مجاز شمرده بود؛ ولی برخی به [[اجتهاد]] خود از انجام آن اجتناب می‌کردند. پیامبر{{صل}} در خطبه‌ای پس از [[حمد الهی]] فرمود: {{متن حدیث|مَا بَالُ أَقْوَامٍ يَتَنَزَّهُونَ عَنِ الشَّيْ‌ءِ أَصْنَعُهُ، فَوَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُهُمْ بِاللَّهِ وَ أَشَدُّهُمْ لَهُ خَشْيَةً}}؛ «چرا بعضی‌ها از انجام کاری که من انجام می‌دهم [[پرهیز]] می‌کنند. به خدا [[سوگند]]! من از همه آنان نسبت به [[دین خدا]] آگاه‌تر و از همه آنان، ترسم از خدا بیشتر است»<ref>صحیح البخاری، ج۷، ص۹۶؛ ج۸، ص۱۴۵.</ref>.


۵. '''[[تخلف]] از شرکت در اردوگاه [[اسامه]]''': در روزهای سخت [[بیماری پیامبر]]{{صل}} با آنکه حضرت، درباره حضور سران [[صحابه]] در [[لشکرگاه]] اسامه، سفارش‌های اکید فرموده بود، آنان به بهانه‌های واهی از حضور در آن اردوگاه سرباز زدند. گاه [[جوان بودن]] و گمنام بودن اسامه را دستمایه [[اعتراض]] قرار دادند و گاه بیماری پیامبر{{صل}} را بهانه ساختند. چون خبرها به [[گوش]] [[پیامبر]]{{صل}} رسید، با آنکه در تب می‌سوخت خود را به [[زحمت]] به [[مسجد]] رسانده، فرمود: {{متن حدیث|ما مقاله بلغتني عن بعضكم في تأميري أسامة و لئن طعنتم في تأميري أسامة لقد طعنتم في تأميري أباه من قبل، وايم الله إنه كان لخليقا بالإمرة و إن ابنه من بعده لخليق بها}}؛ «ای [[مردم]]! این چه سخنی است که از بعضی از شماها درباره [[فرماندهی]] اسامه می‌شنوم؟! اگر امروز در این مورد [[طعنه]] می‌زنید در سابق نیز نسبت به [[انتصاب]] پدرش به فرماندهی طعنه می‌زدید، به [[خدا]] [[سوگند]]! او سزاوار فرماندهی بود و پسرش نیز پس از او سزاوار چنین منصبی است»<ref>الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۹؛ المصنف، ج۱۱، ص۲۳۴. در آنجا از قول پیامبر{{صل}} نقل می‌کند که فرمود: {{متن حدیث|يلوموني الناس في تأميري أسامة كما لاموني في تأمير أبيه قبله}}.</ref>.
۵. '''تخلف از شرکت در اردوگاه [[اسامه]]''': در روزهای سخت بیماری پیامبر{{صل}} با آنکه حضرت، درباره حضور سران [[صحابه]] در لشکرگاه اسامه، سفارش‌های اکید فرموده بود، آنان به بهانه‌های واهی از حضور در آن اردوگاه سرباز زدند. گاه جوان بودن و گمنام بودن اسامه را دستمایه [[اعتراض]] قرار دادند و گاه بیماری پیامبر{{صل}} را بهانه ساختند. چون خبرها به [[گوش]] [[پیامبر]]{{صل}} رسید، با آنکه در تب می‌سوخت خود را به [[زحمت]] به [[مسجد]] رسانده، فرمود: {{متن حدیث|ما مقاله بلغتني عن بعضكم في تأميري أسامة و لئن طعنتم في تأميري أسامة لقد طعنتم في تأميري أباه من قبل، وايم الله إنه كان لخليقا بالإمرة و إن ابنه من بعده لخليق بها}}؛ «ای [[مردم]]! این چه سخنی است که از بعضی از شماها درباره [[فرماندهی]] اسامه می‌شنوم؟! اگر امروز در این مورد [[طعنه]] می‌زنید در سابق نیز نسبت به [[انتصاب]] پدرش به فرماندهی طعنه می‌زدید، به [[خدا]] [[سوگند]]! او سزاوار فرماندهی بود و پسرش نیز پس از او سزاوار چنین منصبی است»<ref>الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۹؛ المصنف، ج۱۱، ص۲۳۴. در آنجا از قول پیامبر{{صل}} نقل می‌کند که فرمود: {{متن حدیث|يلوموني الناس في تأميري أسامة كما لاموني في تأمير أبيه قبله}}.</ref>.


برابر نقل [[مورخان]]، پیامبر{{صل}} به تمام سران و چهره‌های نخستین [[مهاجر]] و [[انصار]] از جمله [[ابوبکر]] و [[عمر]] [[فرمان]] داد تا به [[سپاه اسامه]] ملحق شوند؛ ولی آنها با این دستور [[مخالفت]] ورزیدند<ref>ر.ک: الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۹۰: {{عربی|فلما كان يوم الأربعاء بدئ برسول الله{{صل}} فحم و صدع فلما أصبح يوم الخميس عقد لأسامة لواء بيده... و عسكر بالجرف فلم يبق أحد من وجوه المهاجرين الأولين و الأنصار إلا انتدب في تلك الغزوة، فيهم أبو بكر الصديق و عمر بن الخطاب و أبو عبيدة بن الجراح و سعد بن أبي وقاص و سعيد بن زيد و قتادة بن النعمان و سلمة بن أسلم}}.</ref>.
برابر نقل [[مورخان]]، پیامبر{{صل}} به تمام سران و چهره‌های نخستین [[مهاجر]] و [[انصار]] از جمله [[ابوبکر]] و [[عمر]] [[فرمان]] داد تا به [[سپاه اسامه]] ملحق شوند؛ ولی آنها با این دستور [[مخالفت]] ورزیدند<ref>ر.ک: الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۹۰: {{عربی|فلما كان يوم الأربعاء بدئ برسول الله{{صل}} فحم و صدع فلما أصبح يوم الخميس عقد لأسامة لواء بيده... و عسكر بالجرف فلم يبق أحد من وجوه المهاجرين الأولين و الأنصار إلا انتدب في تلك الغزوة، فيهم أبو بكر الصديق و عمر بن الخطاب و أبو عبيدة بن الجراح و سعد بن أبي وقاص و سعيد بن زيد و قتادة بن النعمان و سلمة بن أسلم}}.</ref>.
۱۱۵٬۳۲۶

ویرایش