سوره توبه در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۷: خط ۴۷:


== محتوای آیات ==
== محتوای آیات ==
بخش نخست سوره توبه که [[روابط مسلمانان]] با مشرکان را محدود می‌‌کند <ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۶۵. </ref> با [[اعلام بیزاری]] خدا و رسول {{صل}} از مشرکان آغاز می‌‌شود و با برداشتن امان از مشرکان [[عهد]] شکن که [[پیمان]] [[صلح حدیبیه]] را شکسته <ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۸۶، ۱۵۸۸ - ۱۵۸۹. </ref> و مستقیم یا غیر مستقیم با [[مسلمانان]] به [[جنگ]] پرداخته بودند، از [[روز]] دهم [[ذی حجّه]] <ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۶۰۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۵؛ المیزان، ج ۹، ص۱۴۹، ۱۷۹ - ۱۸۰. </ref> ۴ ماه مهلت می‌‌دهد تا [[توبه]] کنند و [[ایمان]] آورند؛ ولی به [[مشرکان]] [[وفادار]] به [[پیمان]] در صورت مدّت دار بودن پیمانشان <ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۹۷، ۱۶۰۰ - ۱۶۰۱. </ref> تا پایان مدّت آن پیمان مهلت می‌‌دهد.
بخش نخست سوره توبه که روابط مسلمانان با مشرکان را محدود می‌‌کند<ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۶۵.</ref> با [[اعلام بیزاری]] خدا و رسول {{صل}} از مشرکان آغاز می‌‌شود و با برداشتن امان از مشرکان [[عهد]] شکن که [[پیمان]] [[صلح حدیبیه]] را شکسته<ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۸۶، ۱۵۸۸ - ۱۵۸۹.</ref> و مستقیم یا غیر مستقیم با [[مسلمانان]] به [[جنگ]] پرداخته بودند، از [[روز]] دهم [[ذی حجّه]]<ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۶۰۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۵؛ المیزان، ج ۹، ص۱۴۹، ۱۷۹ - ۱۸۰. </ref> ۴ ماه مهلت می‌‌دهد تا [[توبه]] کنند و [[ایمان]] آورند؛ ولی به [[مشرکان]] [[وفادار]] به [[پیمان]] در صورت مدّت دار بودن پیمانشان<ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۹۷، ۱۶۰۰ - ۱۶۰۱. </ref> تا پایان مدّت آن پیمان مهلت می‌‌دهد.


از سویی [[پیامبر]] {{صل}} را موظف می‌‌کند که اگر مشرکی به او [[پناهنده]] شد تا از [[تعالیم اسلام]] [[آگاه]] شود، به وی [[پناه]] دهد تا [[کلام خدا]] را بشنود و سپس تا رساندن به وطنش [[امان]] دهد. <ref>المیزان، ج ۹، ص۱۵۴. </ref> علل این [[حکم]] شدید را این گونه بیان کرده که مشرکان بعد از [[نقض پیمان]] خود دیگر عهدی نزد [[خدا]] و [[رسول]] {{صل}} ندارند و گر چه با چرب زبانی برای [[راضی]] کردن شما می‌‌کوشند، در [[باطن]] از شما بیزارند و اگر بر شما چیره شوند، هیچ گونه رابطه [[خویشاوندی]] یا پیمان را مراعات نمی‌کنند.
از سویی [[پیامبر]] {{صل}} را موظف می‌‌کند که اگر مشرکی به او پناهنده شد تا از [[تعالیم اسلام]] [[آگاه]] شود، به وی پناه دهد تا [[کلام خدا]] را بشنود و سپس تا رساندن به وطنش [[امان]] دهد.<ref>المیزان، ج ۹، ص۱۵۴. </ref> علل این [[حکم]] شدید را این گونه بیان کرده که مشرکان بعد از [[نقض پیمان]] خود دیگر عهدی نزد [[خدا]] و [[رسول]] {{صل}} ندارند و گر چه با چرب زبانی برای [[راضی]] کردن شما می‌‌کوشند، در [[باطن]] از شما بیزارند و اگر بر شما چیره شوند، هیچ گونه رابطه [[خویشاوندی]] یا پیمان را مراعات نمی‌کنند.


در ادامه [[حق]] آباد کردن [[مسجدالحرام]] را از مشرکان سلب کرده، تنها [[مؤمنان]] را [[شایسته]] این کار می‌‌داند و کارهایی چون آب دادن به [[حاجیان]] و تعمیر [[مسجد الحرام]] را که افتخاری بزرگ در میان [[عرب]] و در انحصار عده ای خاص بود <ref>التحریر و التنویر، ج ۱۰، ص۱۴۴ - ۱۴۵. </ref> بدون [[روح ایمان]]، بی‌ارزش می‌‌داند و مقایسه چنین اعمالی را با ایمان و [[جهاد در راه خدا]] مردود می‌‌شمارد. <ref>المیزان، ج ۹، ص۲۰۴ - ۲۰۵. </ref>
در ادامه [[حق]] آباد کردن [[مسجدالحرام]] را از مشرکان سلب کرده، تنها [[مؤمنان]] را [[شایسته]] این کار می‌‌داند و کارهایی چون آب دادن به [[حاجیان]] و تعمیر [[مسجد الحرام]] را که افتخاری بزرگ در میان [[عرب]] و در انحصار عده ای خاص بود<ref>التحریر و التنویر، ج ۱۰، ص۱۴۴ - ۱۴۵. </ref> بدون [[روح ایمان]]، بی‌ارزش می‌‌داند و مقایسه چنین اعمالی را با ایمان و [[جهاد در راه خدا]] مردود می‌‌شمارد.<ref>المیزان، ج ۹، ص۲۰۴ - ۲۰۵. </ref>


در [[آیات]] بعدی، پس از برحذر داشتن مؤمنان از [[محبّت]] به [[پدران]] و [[برادران]] کافرشان و ترجیح [[خانواده]]، [[قبیله]]، [[اموال]]، [[تجارت]] و [[خانه]] خود بر خدا و رسول و جهاد در راه خدا، [[یاری]] [[خداوند]] به آنان در موارد متعدد از جمله [[غزوه حنین]] را به ایشان یادآوری می‌‌کند؛ زمانی که [[مسلمانان]] با نخستین [[حمله]] [[دشمن]] و [[شکست]] مقدمه [[سپاه اسلام]] فرار کردند <ref>التحریر و التنویر، ج ۱۰، ص۱۵۶؛ المیزان، ج ۹، ص۲۲۴. </ref> اما [[خدای متعال]] [[آرامش]] [[قلبی]] و [[امدادهای غیبی]] خویش را بر [[پیامبر]] {{صل}} و [[مؤمنان]] [[وفادار]] به او نازل کرد <ref>المیزان، ج ۹، ص۲۲۳ - ۲۲۶. </ref> و مسلمانان فراری با شنیدن ندای منادی پیامبر {{صل}} به میدان [[نبرد]] بازگشته، [[کافران]] را شکست دادند. <ref>مجمع البیان، ج ۵، ص۲۸ - ۳۰؛ الدر المنثور، ج ۴، ص۱۵۸ - ۱۶۳؛ المیزان، ج ۹، ص۲۲۶. </ref> در پایان این بخش ضمن [[پلید]] شمردن کافران، ورود [[مشرکان]] را به [[مسجد الحرام]] [[ممنوع]] اعلام می‌‌کند و بدین ترتیب سخن را درباره مشرکان به پایان می‌‌برد.
در [[آیات]] بعدی، پس از برحذر داشتن مؤمنان از [[محبّت]] به [[پدران]] و [[برادران]] کافرشان و ترجیح [[خانواده]]، [[قبیله]]، [[اموال]]، [[تجارت]] و [[خانه]] خود بر خدا و رسول و جهاد در راه خدا، [[یاری]] [[خداوند]] به آنان در موارد متعدد از جمله [[غزوه حنین]] را به ایشان یادآوری می‌‌کند؛ زمانی که [[مسلمانان]] با نخستین [[حمله]] [[دشمن]] و [[شکست]] مقدمه [[سپاه اسلام]] فرار کردند<ref>التحریر و التنویر، ج ۱۰، ص۱۵۶؛ المیزان، ج ۹، ص۲۲۴. </ref> اما [[خدای متعال]] [[آرامش]] [[قلبی]] و [[امدادهای غیبی]] خویش را بر [[پیامبر]] {{صل}} و [[مؤمنان]] [[وفادار]] به او نازل کرد<ref>المیزان، ج ۹، ص۲۲۳ - ۲۲۶. </ref> و مسلمانان فراری با شنیدن ندای منادی پیامبر {{صل}} به میدان [[نبرد]] بازگشته، [[کافران]] را شکست دادند.<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص۲۸ - ۳۰؛ الدر المنثور، ج ۴، ص۱۵۸ - ۱۶۳؛ المیزان، ج ۹، ص۲۲۶. </ref> در پایان این بخش ضمن [[پلید]] شمردن کافران، ورود [[مشرکان]] را به [[مسجد الحرام]] [[ممنوع]] اعلام می‌‌کند و بدین ترتیب سخن را درباره مشرکان به پایان می‌‌برد.


در بخش دوم [[سوره]] به بیان چگونگی رابطه با [[اهل کتاب]] پرداخته، سه راه [[اسلام آوردن]]، تن به [[جنگ]] دادن یا [[جزیه]] دادن را پیش روی آنان می‌‌نهد. <ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۶۲۰. </ref> از علل این [[حکم]] با عناوین عدم [[ایمان به خدا]] و [[روز جزا]]، [[حرام]] نکردن حرام [[خدا]] و [[رسول]] یا [[رسولان]] او <ref>المیزان، ج ۹، ص۲۳۹. </ref> و [[پیروی]] نکردن از [[دین حق]] ([[اسلام]]) یاد می‌‌کند. <ref> المیزان، ج ۹، ص۲۴۱. </ref> در توضیح این علل، برخی از [[انحرافات]] بزرگ [[اعتقادی]] و عملی آنان <ref> فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۶۲۱؛ المیزان، ج ۹، ص۲۳۷. </ref> را برمی شمرد: [[یهود]] «عُزَیر» را و [[نصارا]] «[[مسیح]]» را [[پسر خدا]] می‌‌خوانند و [[دانشمندان]] و [[راهبان]] را ارباب خود قرار داده، [[چشم]] و گوش بسته از آنان [[فرمان]] می‌‌برند و بسیاری از دانشمندان یهود و راهبان [[مسیحی]] به گردآوری و ذخیره‌سازی [[اموال]] به صورت گنج‌های طلا و نقره پرداخته، با [[انفاق]] نکردن آنها [[نظام اقتصادی]] [[جامعه]] را مختل می‌‌کنند<ref>المیزان، ج ۹، ص۲۵۰ - ۲۵۱، ۲۶۳ - ۲۶۵. </ref> اما همین گنجها، مایه [[عذاب]] آنان در [[آخرت]] خواهد شد.
در بخش دوم [[سوره]] به بیان چگونگی رابطه با [[اهل کتاب]] پرداخته، سه راه [[اسلام آوردن]]، تن به [[جنگ]] دادن یا [[جزیه]] دادن را پیش روی آنان می‌‌نهد.<ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۶۲۰. </ref> از علل این [[حکم]] با عناوین عدم [[ایمان به خدا]] و [[روز جزا]]، [[حرام]] نکردن حرام [[خدا]] و [[رسول]] یا [[رسولان]] او<ref>المیزان، ج ۹، ص۲۳۹. </ref> و [[پیروی]] نکردن از [[دین حق]] ([[اسلام]]) یاد می‌‌کند.<ref> المیزان، ج ۹، ص۲۴۱. </ref> در توضیح این علل، برخی از [[انحرافات]] بزرگ [[اعتقادی]] و عملی آنان<ref> فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۶۲۱؛ المیزان، ج ۹، ص۲۳۷. </ref> را برمی شمرد: [[یهود]] «عُزَیر» را و [[نصارا]] «[[مسیح]]» را [[پسر خدا]] می‌‌خوانند و [[دانشمندان]] و [[راهبان]] را ارباب خود قرار داده، [[چشم]] و گوش بسته از آنان [[فرمان]] می‌‌برند و بسیاری از دانشمندان یهود و راهبان [[مسیحی]] به گردآوری و ذخیره‌سازی [[اموال]] به صورت گنج‌های طلا و نقره پرداخته، با [[انفاق]] نکردن آنها [[نظام اقتصادی]] [[جامعه]] را مختل می‌‌کنند<ref>المیزان، ج ۹، ص۲۵۰ - ۲۵۱، ۲۶۳ - ۲۶۵. </ref> اما همین گنجها، مایه [[عذاب]] آنان در [[آخرت]] خواهد شد.


در ادامه در دو [[آیه]] با تأکید بر اینکه مطابق با [[نظام آفرینش]]،<ref>المیزان، ج ۹، ص۲۶۸. </ref> هر سال ۱۲ ماه است، سنتی را که [[اعراب]] از [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} به [[ارث]] برده بودند و ۴ ماه [[ذیقعده]]، ذیحجّه، [[محرم]] و [[رجب]] را [[ماه‌های حرام]] نام نهاده و [[جنگ]] و [[خون ریزی]] در آنها را [[ممنوع]] کرده بودند،<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص۴۵؛ المیزان، ج ۹، ص۲۶۸. </ref> [[تأیید]] و تثبیت می‌‌کند و در ضمن به [[نکوهش]] از [[سنت]] [[جاهلی]] «نسی ء» پرداخته، آن را موجب زیادتی در [[کفر]] می‌‌شمارد.
در ادامه در دو [[آیه]] با تأکید بر اینکه مطابق با [[نظام آفرینش]]،<ref>المیزان، ج ۹، ص۲۶۸. </ref> هر سال ۱۲ ماه است، سنتی را که [[اعراب]] از [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} به [[ارث]] برده بودند و ۴ ماه [[ذیقعده]]، ذیحجّه، [[محرم]] و [[رجب]] را [[ماه‌های حرام]] نام نهاده و [[جنگ]] و [[خون ریزی]] در آنها را [[ممنوع]] کرده بودند،<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص۴۵؛ المیزان، ج ۹، ص۲۶۸. </ref> [[تأیید]] و تثبیت می‌‌کند و در ضمن به [[نکوهش]] از [[سنت]] [[جاهلی]] «نسی ء» پرداخته، آن را موجب زیادتی در [[کفر]] می‌‌شمارد.


مراد از «نسئ» در [[آیه]] به تأخیر انداختن ماه‌های حرام است <ref>المیزان، ج ۹، ص۲۷۱ - ۲۷۲. </ref> که [[اعراب جاهلی]] برای [[رفع ممنوعیت]] [[جنگ]] و [[غارت]] در سه ماه متوالی [[حرام]]، [[حرمت]] ماه [[محرّم]] به ماه بعدی منتقل کرده، به جنگ و غارت می‌‌پرداختند، تا هم به [[منافع]] خود دست یابند و هم سنت قومی خود را نگه دارند <ref>الدر المنثور، ج ۴، ص۱۸۸ - ۱۸۹؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۴۵. </ref>
مراد از «نسئ» در [[آیه]] به تأخیر انداختن ماه‌های حرام است<ref>المیزان، ج ۹، ص۲۷۱ - ۲۷۲. </ref> که [[اعراب جاهلی]] برای [[رفع ممنوعیت]] [[جنگ]] و [[غارت]] در سه ماه متوالی [[حرام]]، [[حرمت]] ماه [[محرّم]] به ماه بعدی منتقل کرده، به جنگ و غارت می‌‌پرداختند، تا هم به [[منافع]] خود دست یابند و هم سنت قومی خود را نگه دارند<ref>الدر المنثور، ج ۴، ص۱۸۸ - ۱۸۹؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۴۵. </ref>


در چهارمین بخش [[سوره]] که طولانی‌ترین قسمت است، ضمن بیان احوال، صفات و ویژگی‌های [[منافقان]] و افشای [[توطئه‌ها]] و اسرارشان چگونگی [[رفتار]] با آنها را بیان می‌‌کند. <ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۶۷ - ۱۵۶۸، ۱۶۶۱ - ۱۶۶۳. </ref> ابتدا [[مسلمانان]] را به سبب کُندی در حرکت برای [[غزوه تبوک]] و ترجیح [[حیات]] بی‌ارزش [[دنیا]] بر [[آخرت]] [[سرزنش]] کرده، پس از دستور عمومی برای کوچ، به آنان در صورت ادامه این وضع [[عذاب]] را [[وعده]] و [[یاری پیامبر]] به دست قومی دیگر را نوید می‌‌دهد و خدای والا را [[یاور]] همیشگی [[پیامبر]] می‌‌خواند و برای نمونه [[نصرت خداوند]] به پیامبر {{صل}} در جریان [[هجرت]] از [[مکّه]] به [[مدینه]]، پنهان شدن [[حضرت]] در [[غار ثور]] [[نزول]] [[آرامش]] بر [[قلب]] پیامبر، [[امداد]] پیامبر {{صل}} با [[جنود]] نامرئی و [[برتری]] [[سخن]] [[خدای متعال]] (یاری پیامبر و [[سیطره]] [[دین]] او) بر نقشه [[کافران]] ([[قتل پیامبر]] و برچیدن [[دین]]) را یاد آوردی می‌‌کند. <ref> المیزان، ج ۹، ص۲۷۹ - ۲۸۳. </ref> پس از این یادآوری، در مقابل مؤمنانی که مشتاقانه با [[جان]] و [[مال]] خود به [[جهاد]] می‌‌شتابند، [[منافقان]] را افرادی سود [[جود]] می‌‌نامد که به دلیل [[سختی]] [[سفر]] و دوری مسافت با بهانه جویی‌های مختلف از جهاد [[سرپیچی]] می‌‌ورزند سپس آنها را به جهت وجود [[شک و تردید]] در قلبشان منشأ [[اختلاف]]، [[فتنه]] انگیزی و [[جاسوسی]] در صفوف [[مسلمانان]] معرفی می‌‌کند.
در چهارمین بخش [[سوره]] که طولانی‌ترین قسمت است، ضمن بیان احوال، صفات و ویژگی‌های [[منافقان]] و افشای [[توطئه‌ها]] و اسرارشان چگونگی [[رفتار]] با آنها را بیان می‌‌کند.<ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۶۷ - ۱۵۶۸، ۱۶۶۱ - ۱۶۶۳. </ref> ابتدا [[مسلمانان]] را به سبب کُندی در حرکت برای [[غزوه تبوک]] و ترجیح [[حیات]] بی‌ارزش [[دنیا]] بر [[آخرت]] [[سرزنش]] کرده، پس از دستور عمومی برای کوچ، به آنان در صورت ادامه این وضع [[عذاب]] را [[وعده]] و [[یاری پیامبر]] به دست قومی دیگر را نوید می‌‌دهد و خدای والا را [[یاور]] همیشگی [[پیامبر]] می‌‌خواند و برای نمونه [[نصرت خداوند]] به پیامبر {{صل}} در جریان [[هجرت]] از [[مکّه]] به [[مدینه]]، پنهان شدن [[حضرت]] در [[غار ثور]] [[نزول]] [[آرامش]] بر [[قلب]] پیامبر، [[امداد]] پیامبر {{صل}} با [[جنود]] نامرئی و [[برتری]] [[سخن]] [[خدای متعال]] (یاری پیامبر و [[سیطره]] [[دین]] او) بر نقشه [[کافران]] ([[قتل پیامبر]] و برچیدن [[دین]]) را یاد آوردی می‌‌کند.<ref> المیزان، ج ۹، ص۲۷۹ - ۲۸۳. </ref> پس از این یادآوری، در مقابل مؤمنانی که مشتاقانه با [[جان]] و [[مال]] خود به [[جهاد]] می‌‌شتابند، [[منافقان]] را افرادی سود [[جود]] می‌‌نامد که به دلیل [[سختی]] [[سفر]] و دوری مسافت با بهانه جویی‌های مختلف از جهاد [[سرپیچی]] می‌‌ورزند سپس آنها را به جهت وجود [[شک و تردید]] در قلبشان منشأ [[اختلاف]]، [[فتنه]] انگیزی و [[جاسوسی]] در صفوف [[مسلمانان]] معرفی می‌‌کند.


آن‌گاه برخی منافقان را که به بهانه [[مشقّت]] [[جنگ]] <ref>المیزان، ج۹، ص۳۰۵؛ الدر المنثور، ج۴، ص۲۱۵. </ref> یا به [[گناه]] افتادن <ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۹۱ - ۱۹۲؛ الدر المنثور، ج ۴، ص۲۱۳ - ۲۱۵. </ref> برای [[ترک جهاد]] [[اذن]] می‌‌خواستند، [[توبیخ]] می‌‌کند و آنان را [[سقوط]] کرده در فتنه و [[دوزخ]] خوانده،<ref>المیزان، ج ۹، ص۳۰۸. </ref> سپس [[پیامبر]] را از [[شگفتی]] در برابر زیادی [[اموال]] و [[فرزندان]] آنان برحذر می‌‌دارد و [[ثروت]] و فرزندان آنان را مایه [[عذاب]] آنها در [[دنیا]] و بیرون رفتن جانشان در حال [[کفر]] معرفی می‌‌کند. <ref> المیزان، ج ۹، ص۳۰۸. </ref> منافقان را در [[باطن]] [[کافر]] و [[اظهار اسلام]] و ایمانشان را از روی [[ترس]] می‌‌داند و گروهی از آنان را که به پیامبر به دلیل تقسیم [[زکات]] و [[صدقات]] بین [[فقرا]] خرده می‌‌گرفتند ملامت می‌‌کند. <ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۲۰۰ - ۲۰۲؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص۳۲۶۲۹۸. </ref> در ادامه به افشای [[توطئه]] گروهی از منافقان برای کشتن [[رسول خدا]] {{صل}} در بازگشت از [[غزوه تبوک]] <ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۹۵؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۷۱؛ المیزان، ج ۹، ص۳۲۵ - ۳۲۶. </ref> پرداخته، با اشاره به ترس آنان از [[نزول]] [[سوره]] ای که اسرارشان را فاش کند، عذرتراشی آنها و [[پوزش]] خواهی شان را [[بیهوده]] می‌‌خواند؛ آن گاه منافقان را [[جامعه]] ای واحد به شمار می‌‌آورد <ref>المیزان، ج ۹، ص۳۳۵ - ۳۳۶. </ref> و از ویژگی‌های عمومی آنان با عناوین «[[امر به منکر]]، [[نهی از معروف]]، خود داری از [[انفاق]]، فراموش کردن [[خدا]] و [[فسق]]» یاد کرده، ضمن [[تشبیه]] ایشان به [[اقوام]] [[کافر]] گذشته مانند [[قوم نوح]]، [[عاد]]، [[ثمود]]، [[قوم ابراهیم]]، [[اصحاب مدین]] و [[قوم لوط]] که با وجود [[قدرت]]، [[اموال]] و [[اولاد]] بیشتر بر اثر [[نافرمانی خداوند]] گرفتار [[عذاب الهی]] شدند، آنان را نیز به [[عذاب ابدی]] [[تهدید]] می‌‌کند.
آن‌گاه برخی منافقان را که به بهانه [[مشقّت]] [[جنگ]]<ref>المیزان، ج۹، ص۳۰۵؛ الدر المنثور، ج۴، ص۲۱۵. </ref> یا به [[گناه]] افتادن<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۹۱ - ۱۹۲؛ الدر المنثور، ج ۴، ص۲۱۳ - ۲۱۵. </ref> برای [[ترک جهاد]] [[اذن]] می‌‌خواستند، [[توبیخ]] می‌‌کند و آنان را [[سقوط]] کرده در فتنه و [[دوزخ]] خوانده،<ref>المیزان، ج ۹، ص۳۰۸. </ref> سپس [[پیامبر]] را از [[شگفتی]] در برابر زیادی [[اموال]] و [[فرزندان]] آنان برحذر می‌‌دارد و [[ثروت]] و فرزندان آنان را مایه [[عذاب]] آنها در [[دنیا]] و بیرون رفتن جانشان در حال [[کفر]] معرفی می‌‌کند.<ref> المیزان، ج ۹، ص۳۰۸. </ref> منافقان را در [[باطن]] [[کافر]] و [[اظهار اسلام]] و ایمانشان را از روی [[ترس]] می‌‌داند و گروهی از آنان را که به پیامبر به دلیل تقسیم [[زکات]] و [[صدقات]] بین [[فقرا]] خرده می‌‌گرفتند ملامت می‌‌کند.<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۲۰۰ - ۲۰۲؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص۳۲۶۲۹۸. </ref> در ادامه به افشای [[توطئه]] گروهی از منافقان برای کشتن [[رسول خدا]] {{صل}} در بازگشت از [[غزوه تبوک]]<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۹۵؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۷۱؛ المیزان، ج ۹، ص۳۲۵ - ۳۲۶. </ref> پرداخته، با اشاره به ترس آنان از [[نزول]] [[سوره]] ای که اسرارشان را فاش کند، عذرتراشی آنها و [[پوزش]] خواهی شان را [[بیهوده]] می‌‌خواند؛ آن گاه منافقان را [[جامعه]] ای واحد به شمار می‌‌آورد<ref>المیزان، ج ۹، ص۳۳۵ - ۳۳۶. </ref> و از ویژگی‌های عمومی آنان با عناوین «[[امر به منکر]]، [[نهی از معروف]]، خود داری از [[انفاق]]، فراموش کردن [[خدا]] و [[فسق]]» یاد کرده، ضمن [[تشبیه]] ایشان به [[اقوام]] [[کافر]] گذشته مانند [[قوم نوح]]، [[عاد]]، [[ثمود]]، [[قوم ابراهیم]]، [[اصحاب مدین]] و [[قوم لوط]] که با وجود [[قدرت]]، [[اموال]] و [[اولاد]] بیشتر بر اثر [[نافرمانی خداوند]] گرفتار [[عذاب الهی]] شدند، آنان را نیز به [[عذاب ابدی]] [[تهدید]] می‌‌کند.


در مقابل، [[مؤمنان]] را جامعه‌ای دیگر دانسته،<ref>المیزان، ج ۹، ص۳۳۸ - ۳۳۷. </ref> از ویژگی‌های عمومی ایشان با عناوین «[[امر به معروف]]، [[نهی از منکر]]، [[اقامه نماز]]، پرداخت [[زکات]] و [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]]» یاد می‌‌کند و به آنان [[بهشت]] جاویدان و [[رضوان]] [[خداوند]] را [[وعده]] می‌‌دهد. سپس به [[پیامبر]] {{صل}} [[فرمان جهاد]] و [[سختگیری]] بر [[منافقان]] را داده، به سخنان [[کفرآمیز]] و [[کفر]] [[باطنی]] و [[توطئه]] نافرجام آنها [[ضد]] او اشاره می‌‌کند <ref>المیزان، ج ۹، ص۳۳۸ - ۳۳۹. </ref> و به آنها وعده [[عذاب]] می‌‌دهد، هرچند راه [[توبه]] را نیز به رویشان باز می‌‌گذارد.
در مقابل، [[مؤمنان]] را جامعه‌ای دیگر دانسته،<ref>المیزان، ج ۹، ص۳۳۸ - ۳۳۷. </ref> از ویژگی‌های عمومی ایشان با عناوین «[[امر به معروف]]، [[نهی از منکر]]، [[اقامه نماز]]، پرداخت [[زکات]] و [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]]» یاد می‌‌کند و به آنان [[بهشت]] جاویدان و [[رضوان]] [[خداوند]] را [[وعده]] می‌‌دهد. سپس به [[پیامبر]] {{صل}} [[فرمان جهاد]] و [[سختگیری]] بر [[منافقان]] را داده، به سخنان [[کفرآمیز]] و [[کفر]] [[باطنی]] و [[توطئه]] نافرجام آنها [[ضد]] او اشاره می‌‌کند<ref>المیزان، ج ۹، ص۳۳۸ - ۳۳۹. </ref> و به آنها وعده [[عذاب]] می‌‌دهد، هرچند راه [[توبه]] را نیز به رویشان باز می‌‌گذارد.


در پنجمین بخش از [[سوره]] به تبیین اصناف موجود میان [[مسلمانان]] از نظر شدت و [[ضعف ایمان]] می‌‌پردازد؛<ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۶۸ - ۱۵۶۹، ۱۶۹۲ - ۱۶۹۳، ۱۶۹۸ - ۱۶۹۹. </ref> ابتدا کفر و [[نفاق]] [[اعراب بادیه]] نشین را به سبب دوری آنان از [[تمدن]] <ref>المیزان، ج ۹، ص۳۷۰. </ref> بیش از سایر منافقان دانسته، آنان را به جهت خسارت دانستن انفاق و [[بدخواهی]] نسبت به مؤمنان [[مذمت]] می‌‌کند و در مقابل، گروهی دیگر از ایشان را به [[ایمان]] و انفاقشان می‌‌ستاید. سپس مسلمانان را به ۴ گروه قسمت می‌‌کند: گروهی مؤمنان راستین‌اند که شامل بعضی از [[مهاجران]] و [[انصار]] نخستین قبل از [[جنگ بدر]] <ref>المیزان، ج۹، ص۳۷۲ - ۳۷۴. </ref> و مؤمنانی می‌‌شود که به نیکویی از ایشان [[پیروی]] کردند. اینان از خدا [[خشنود]] و مورد [[رضایت خدا]] و [[شایسته]] بهشت‌اند. گروه دوم منافقانی هستند که به نفاق خو کرده، سزاوار عذابی دوباره‌اند. گروه سوم آنان‌اند که اعمالشان آمیخته ای از [[نیک]] و بد است؛ امّا به [[گناه]] خویش اعتراف دارند، پس [[امید]] است که [[خداوند]] از ایشان در گذرد. چهارمین گروه آن هایند که در برزخی میان [[نیکوکاران]] و بدکاران گرفتارند و عاقبتشان اعم از [[عذاب]] یا [[مغفرت]]، بسته به [[اراده]] خدای والاست. <ref>المیزان، ج۹، ص۳۸۰ - ۳۸۱. </ref>
در پنجمین بخش از [[سوره]] به تبیین اصناف موجود میان [[مسلمانان]] از نظر شدت و [[ضعف ایمان]] می‌‌پردازد؛<ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۶۸ - ۱۵۶۹، ۱۶۹۲ - ۱۶۹۳، ۱۶۹۸ - ۱۶۹۹. </ref> ابتدا کفر و [[نفاق]] [[اعراب بادیه]] نشین را به سبب دوری آنان از [[تمدن]]<ref>المیزان، ج ۹، ص۳۷۰. </ref> بیش از سایر منافقان دانسته، آنان را به جهت خسارت دانستن انفاق و [[بدخواهی]] نسبت به مؤمنان [[مذمت]] می‌‌کند و در مقابل، گروهی دیگر از ایشان را به [[ایمان]] و انفاقشان می‌‌ستاید. سپس مسلمانان را به ۴ گروه قسمت می‌‌کند: گروهی مؤمنان راستین‌اند که شامل بعضی از [[مهاجران]] و [[انصار]] نخستین قبل از [[جنگ بدر]]<ref>المیزان، ج۹، ص۳۷۲ - ۳۷۴. </ref> و مؤمنانی می‌‌شود که به نیکویی از ایشان [[پیروی]] کردند. اینان از خدا [[خشنود]] و مورد [[رضایت خدا]] و [[شایسته]] بهشت‌اند. گروه دوم منافقانی هستند که به نفاق خو کرده، سزاوار عذابی دوباره‌اند. گروه سوم آنان‌اند که اعمالشان آمیخته ای از [[نیک]] و بد است؛ امّا به [[گناه]] خویش اعتراف دارند، پس [[امید]] است که [[خداوند]] از ایشان در گذرد. چهارمین گروه آن هایند که در برزخی میان [[نیکوکاران]] و بدکاران گرفتارند و عاقبتشان اعم از [[عذاب]] یا [[مغفرت]]، بسته به [[اراده]] خدای والاست.<ref>المیزان، ج۹، ص۳۸۰ - ۳۸۱. </ref>


در [[آیات]] پسین، [[پیامبر]] را به [[گرفتن زکات]] از [[مسلمانان]] و [[دعا کردن]] بر ایشان [[فرمان]] می‌‌دهد و [[زکات]] را سبب [[پاکیزگی]] قلب‌ها و پر [[برکت]] شدن اموالشان <ref>المیزان، ج۹، ص۳۷۷. </ref> و [[دعای پیامبر]] را مایه [[آرامش]] ایشان می‌‌داند. سپس برای [[ترغیب]] [[مردم]] به زکات دادن، خداوند را گیرنده [[صدقات]] و زکات آنان <ref>المیزان، ج۹، ص۳۷۷ - ۳۷۸. </ref> و [[خدا]]، [[رسول]] و [[مؤمنان]] را [[شاهد]] [[اعمال نیک]] آنها معرفی می‌‌کند.
در [[آیات]] پسین، [[پیامبر]] را به [[گرفتن زکات]] از [[مسلمانان]] و [[دعا کردن]] بر ایشان [[فرمان]] می‌‌دهد و [[زکات]] را سبب [[پاکیزگی]] قلب‌ها و پر [[برکت]] شدن اموالشان<ref>المیزان، ج۹، ص۳۷۷. </ref> و [[دعای پیامبر]] را مایه [[آرامش]] ایشان می‌‌داند. سپس برای [[ترغیب]] [[مردم]] به زکات دادن، خداوند را گیرنده [[صدقات]] و زکات آنان<ref>المیزان، ج۹، ص۳۷۷ - ۳۷۸. </ref> و [[خدا]]، [[رسول]] و [[مؤمنان]] را [[شاهد]] [[اعمال نیک]] آنها معرفی می‌‌کند.


در ادامه [[توطئه]] گروهی از [[منافقان]] را افشا می‌‌کند که [[مسجد ضرار]] را ساخته، آن را پایگاه ایجاد [[تفرقه]] میان مسلمانان و [[ترویج]] [[کفر]] و [[نفاق]] کرده بودند <ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۷۱۰؛ المیزان، ج ۹، ص۳۸۹ - ۳۹۰. </ref> و در [[پوشش]] [[کار خیر]] به [[دسیسه]] ضدّ مسلمانان پرداخته و بنا بر [[روایات]] [[سبب نزول]]، در [[انتظار]] [[ابوعامر راهب]] بودند که قرار بود با لشکری از [[روم]] به سوی آنها بیاید و به کمک آنان پیامبر را از [[مدینه]] بیرون کنند. <ref>اسباب النزول، ص۲۱۴ - ۲۱۵. </ref> پیامبر {{صل}} را از [[نماز خواندن]] در آن [[مسجد]] باز می‌‌دارد. <ref> فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۷۱۰؛ المیزان، ج ۹، ص۳۹۰. </ref>
در ادامه [[توطئه]] گروهی از [[منافقان]] را افشا می‌‌کند که [[مسجد ضرار]] را ساخته، آن را پایگاه ایجاد [[تفرقه]] میان مسلمانان و [[ترویج]] [[کفر]] و [[نفاق]] کرده بودند<ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۷۱۰؛ المیزان، ج ۹، ص۳۸۹ - ۳۹۰. </ref> و در [[پوشش]] [[کار خیر]] به [[دسیسه]] ضدّ مسلمانان پرداخته و بنا بر [[روایات]] [[سبب نزول]]، در [[انتظار]] [[ابوعامر راهب]] بودند که قرار بود با لشکری از [[روم]] به سوی آنها بیاید و به کمک آنان پیامبر را از [[مدینه]] بیرون کنند.<ref>اسباب النزول، ص۲۱۴ - ۲۱۵. </ref> پیامبر {{صل}} را از [[نماز خواندن]] در آن [[مسجد]] باز می‌‌دارد.<ref> فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۷۱۰؛ المیزان، ج ۹، ص۳۹۰. </ref>


بخش پایانی [[سوره توبه]] بیانگر حدود [[تکالیف]] مسلمانان درباره [[جهاد]] و [[لزوم]] [[اطاعت از خدا]] و رسول و دوری از [[مشرکان]] است. <ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۶۹، ۱۷۱۳-۱۷۱۶. </ref> نخست بهای جهاد و کشته شدن در [[راه خدا]] را [[بهشت]] قرار داده، مؤمنان را به [[توبه]]، [[عبادت]]، [[ستایش خدا]]، [[روزه‌داری]]،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص۲۰۲ - ۲۰۳. </ref>[[رکوع]]، [[سجود]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[حفظ]] [[حدود الهی]] می‌‌ستاید. سپس [[مؤمنان]] را از [[استغفار]] برای [[خویشان]] [[مشرک]] خود بعد از آنکه دانسته‌اند آنان [[اهل]] دوزخ‌اند، [[نهی]] می‌‌کند و استغفار ابراهیم {{ع}} برای [[پدر]] خوانده‌اش را به سبب وعده‌ای می‌‌داند که ابراهیم {{ع}} به او پیش از روشن شدن عداوتش با [[خدا]] داده بود.
بخش پایانی [[سوره توبه]] بیانگر حدود [[تکالیف]] مسلمانان درباره [[جهاد]] و [[لزوم]] [[اطاعت از خدا]] و رسول و دوری از [[مشرکان]] است.<ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۶۹، ۱۷۱۳-۱۷۱۶. </ref> نخست بهای جهاد و کشته شدن در [[راه خدا]] را [[بهشت]] قرار داده، مؤمنان را به [[توبه]]، [[عبادت]]، [[ستایش خدا]]، [[روزه‌داری]]،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص۲۰۲ - ۲۰۳. </ref>[[رکوع]]، [[سجود]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[حفظ]] [[حدود الهی]] می‌‌ستاید. سپس [[مؤمنان]] را از [[استغفار]] برای [[خویشان]] [[مشرک]] خود بعد از آنکه دانسته‌اند آنان [[اهل]] دوزخ‌اند، [[نهی]] می‌‌کند و استغفار ابراهیم {{ع}} برای [[پدر]] خوانده‌اش را به سبب وعده‌ای می‌‌داند که ابراهیم {{ع}} به او پیش از روشن شدن عداوتش با [[خدا]] داده بود.


درباره [[سبب نزول]] این [[آیات]] {{متن قرآن|مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ}}<ref>«پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند» سوره توبه، آیه ۱۱۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعده‌ای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بی‌گمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.</ref> سه دسته [[روایت]] هست که مایه [[اختلاف]] دیدگاه [[مفسران]] در این مورد شده است<ref>جامع البیان، ج ۱۱، ص۵۶ - ۵۹؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۳۰۰ - ۳۰۳؛ اسنی المطالب، ص۴۶. </ref>. بعضی از [[مفسران اهل سنت]] معتقدند این دو [[آیه]] هنگام [[وفات]] [[ابوطالب]] پس از آنکه [[پیامبر]] {{صل}} قصد استغفار برای او داشت نازل شدند؛<ref>جامع البیان، ج ۱۱، ص۵۶ - ۵۷؛ روح المعانی، ج ۱۱، ص۴۸۴۷. </ref> ولی این نظر صحیح نیست؛ به دلیل تردیدناپذیر بودن [[ایمان ابوطالب]]، به [[ادله]] ای از جمله دلالت صریح [[احادیث]] فراوان از [[ائمه اهل بیت]] {{عم}}،<ref>الکافی، ج ۱، ص۴۴۸ - ۴۴۹، ۴۵۲ - ۴۵۳؛ البرهان، ج ۲، ص۴۶، ۶۷۲، ۷۱۹. </ref> دلالت ضمنی و بعضاً صریح [[روایات]] فراوانی از [[اهل سنت]]، به ویژه آنچه درباره حمایت‌های بی‌دریغ وی از پیامبر {{صل}} در برابر [[قریش]] نقل شده است <ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۳۱؛ المنتظم، ج ۲، ص۳۶۸ - ۳۷۰؛ التمهید، ج ۱، ص۲۳۰. </ref> و مضمون اشعاری که از طرق صحیح به وی منتسب است <ref>المیزان، ج ۹، ص۴۰۶؛ التمهید، ج ۱، ص۲۳۰. </ref> و نیز با در نظر گرفتن [[ناسازگاری]] [[زمان]] آن با زمان [[نزول آیه]] یعنی [[سال نهم هجری]] <ref>تفسیر المنار، ج ۱۱، ص۵۸، ۵۹؛ التحریر والتنویر، ج ۱۱، ص۴۴؛ الکشاف، ج ۲، ص۳۱۵. </ref> و مردود بودن قاعده تکرار [[نزول]] <ref>روح البیان، ج ۳، ص۵۲۳؛ تفسیر المنار، ج ۱۱، ص۵۸. </ref> که از جانب بعضی برای توجیه این مشکل مطرح شده است. <ref>الاتقان، ج ۱، ص۱۰۶. </ref>
درباره [[سبب نزول]] این [[آیات]] {{متن قرآن|مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ}}<ref>«پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند» سوره توبه، آیه ۱۱۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعده‌ای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بی‌گمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.</ref> سه دسته [[روایت]] هست که مایه [[اختلاف]] دیدگاه [[مفسران]] در این مورد شده است<ref>جامع البیان، ج ۱۱، ص۵۶ - ۵۹؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۳۰۰ - ۳۰۳؛ اسنی المطالب، ص۴۶. </ref>. بعضی از [[مفسران اهل سنت]] معتقدند این دو [[آیه]] هنگام [[وفات]] [[ابوطالب]] پس از آنکه [[پیامبر]] {{صل}} قصد استغفار برای او داشت نازل شدند؛<ref>جامع البیان، ج ۱۱، ص۵۶ - ۵۷؛ روح المعانی، ج ۱۱، ص۴۸۴۷. </ref> ولی این نظر صحیح نیست؛ به دلیل تردیدناپذیر بودن [[ایمان ابوطالب]]، به [[ادله]] ای از جمله دلالت صریح [[احادیث]] فراوان از [[ائمه اهل بیت]] {{عم}}،<ref>الکافی، ج ۱، ص۴۴۸ - ۴۴۹، ۴۵۲ - ۴۵۳؛ البرهان، ج ۲، ص۴۶، ۶۷۲، ۷۱۹. </ref> دلالت ضمنی و بعضاً صریح [[روایات]] فراوانی از [[اهل سنت]]، به ویژه آنچه درباره حمایت‌های بی‌دریغ وی از پیامبر {{صل}} در برابر [[قریش]] نقل شده است<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۳۱؛ المنتظم، ج ۲، ص۳۶۸ - ۳۷۰؛ التمهید، ج ۱، ص۲۳۰. </ref> و مضمون اشعاری که از طرق صحیح به وی منتسب است<ref>المیزان، ج ۹، ص۴۰۶؛ التمهید، ج ۱، ص۲۳۰. </ref> و نیز با در نظر گرفتن [[ناسازگاری]] [[زمان]] آن با زمان [[نزول آیه]] یعنی [[سال نهم هجری]]<ref>تفسیر المنار، ج ۱۱، ص۵۸، ۵۹؛ التحریر والتنویر، ج ۱۱، ص۴۴؛ الکشاف، ج ۲، ص۳۱۵. </ref> و مردود بودن قاعده تکرار [[نزول]]<ref>روح البیان، ج ۳، ص۵۲۳؛ تفسیر المنار، ج ۱۱، ص۵۸. </ref> که از جانب بعضی برای توجیه این مشکل مطرح شده است.<ref>الاتقان، ج ۱، ص۱۰۶. </ref>


گروهی دیگر گفته‌اند: آیه زمانی نازل شد که [[پیامبر]] هنگام [[زیارت]] [[مزار]] مادرش [[آمنه]] {{ع}} در [[عمره]] [[حدیبیه]] در [[سال هفتم هجری]] <ref>تفسیر المنار، ج ۱۱، ص۵۸. </ref> یا [[فتح مکّه]] در [[سال هشتم هجری]] <ref>الکشاف، ج ۲، ص۳۱۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص۲۰۸. </ref> یا بازگشت از [[غزوه تبوک]] در [[سال نهم هجری]]، می‌‌خواست برای [[مادر]] خویش [[استغفار]] کند. <ref>الدرالمنثور، ج ۴، ص۳۰۲؛ تفسیر المنار، ج ۱۱، ۵۸، ۵۹. </ref> این دیدگاه را نیز [[مفسران شیعه]] و بسیاری از محقّقان [[اهل سنت]] نپذیرفته‌اند،<ref>روح المعانی، ج ۷، ص۴۹؛ التحریر والتنویر، ج ۱۱، ص۴۴؛ روح البیان، ج ۳، ص۵۲۳. </ref> زیرا افزون بر تشتت زمانی وضعف این دسته از [[روایات]]، [[ایمان]] [[والدین]] پیامبر {{صل}} به استناد روایات صحیح از [[شیعه]] و اهل سنت [[قطعی]] است. <ref>روح المعانی، ج ۷، ص۲۸۳؛ التمهید، ج ۱، ص۲۳۰ - ۲۳۱. </ref>
گروهی دیگر گفته‌اند: آیه زمانی نازل شد که [[پیامبر]] هنگام [[زیارت]] [[مزار]] مادرش [[آمنه]] {{ع}} در [[عمره]] [[حدیبیه]] در [[سال هفتم هجری]]<ref>تفسیر المنار، ج ۱۱، ص۵۸. </ref> یا [[فتح مکّه]] در [[سال هشتم هجری]]<ref>الکشاف، ج ۲، ص۳۱۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص۲۰۸. </ref> یا بازگشت از [[غزوه تبوک]] در [[سال نهم هجری]]، می‌‌خواست برای [[مادر]] خویش [[استغفار]] کند.<ref>الدرالمنثور، ج ۴، ص۳۰۲؛ تفسیر المنار، ج ۱۱، ۵۸، ۵۹. </ref> این دیدگاه را نیز [[مفسران شیعه]] و بسیاری از محقّقان [[اهل سنت]] نپذیرفته‌اند،<ref>روح المعانی، ج ۷، ص۴۹؛ التحریر والتنویر، ج ۱۱، ص۴۴؛ روح البیان، ج ۳، ص۵۲۳. </ref> زیرا افزون بر تشتت زمانی وضعف این دسته از [[روایات]]، [[ایمان]] [[والدین]] پیامبر {{صل}} به استناد روایات صحیح از [[شیعه]] و اهل سنت [[قطعی]] است.<ref>روح المعانی، ج ۷، ص۲۸۳؛ التمهید، ج ۱، ص۲۳۰ - ۲۳۱. </ref>


نظر صحیح در [[سبب نزول]] [[آیات]] یاد شده آن است که گروهی از [[مسلمانان]] برای [[مردگان]] [[مشرک]] خود استغفار می‌‌کردند و در برابر [[نهی]] دیگران، به استغفار ابراهیم {{ع}} برای [[پدر]] خوانده‌اش [[احتجاج]] می‌‌کردند، تا جایی که از پیامبر {{صل}} نیز خواهان استغفار بودند، پس این دو [[آیه]] نازل شد و آنان را از این عمل بازداشت. <ref>الدرالمنثور، ج ۴، ص۳۰۰؛ فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۷۲۱؛ التهمید، ج ۱، ص۲۳۱ - ۲۳۲. </ref>  
نظر صحیح در [[سبب نزول]] [[آیات]] یاد شده آن است که گروهی از [[مسلمانان]] برای [[مردگان]] [[مشرک]] خود استغفار می‌‌کردند و در برابر [[نهی]] دیگران، به استغفار ابراهیم {{ع}} برای [[پدر]] خوانده‌اش [[احتجاج]] می‌‌کردند، تا جایی که از پیامبر {{صل}} نیز خواهان استغفار بودند، پس این دو [[آیه]] نازل شد و آنان را از این عمل بازداشت.<ref>الدرالمنثور، ج ۴، ص۳۰۰؛ فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۷۲۱؛ التهمید، ج ۱، ص۲۳۱ - ۲۳۲. </ref>  


در ادامه آیات با تأکید بر [[مالکیت مطلق خداوند]] بر [[جهان هستی]] و [[مرگ]] و [[حیات]]، ضمن اشاره به بازگشت [[خداوند]] با [[رحمت]] <ref>المیزان، ج ۹، ص۴۰۰. </ref> بر پیامبر و [[مهاجران]] و [[انصار]] که به هنگام [[سختی]] از او [[پیروی]] کردند، از [[قبول توبه]] سه نفر از متخلفان از غزوه تبوک یعنی [[کعب بن مالک]]، [[مرارة بن ربیع]] و [[هلال بن امیه]] <ref>الدر المنثور، ج ۴، ص۳۰۹ - ۳۱۴. </ref> خبر می‌‌دهد که نه از روی [[نفاق]] بلکه به جهت [[سستی]] و [[سهل]] انگاری در [[جهاد]] شرکت نکردند و سپس پشیمان شدند و [[توبه]] کردند.
در ادامه آیات با تأکید بر [[مالکیت مطلق خداوند]] بر [[جهان هستی]] و [[مرگ]] و [[حیات]]، ضمن اشاره به بازگشت [[خداوند]] با [[رحمت]]<ref>المیزان، ج ۹، ص۴۰۰. </ref> بر پیامبر و [[مهاجران]] و [[انصار]] که به هنگام [[سختی]] از او [[پیروی]] کردند، از [[قبول توبه]] سه نفر از متخلفان از غزوه تبوک یعنی [[کعب بن مالک]]، [[مرارة بن ربیع]] و [[هلال بن امیه]]<ref>الدر المنثور، ج ۴، ص۳۰۹ - ۳۱۴. </ref> خبر می‌‌دهد که نه از روی [[نفاق]] بلکه به جهت [[سستی]] و [[سهل]] انگاری در [[جهاد]] شرکت نکردند و سپس پشیمان شدند و [[توبه]] کردند.


در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> که به «[[آیه صادقین]]» معروف است، همه [[مؤمنان]] را به [[تقوا]] و [[پیروی]] از [[صادقان]] در گفتار و [[رفتار]] فرا می‌‌خواند. <ref>المیزان، ج ۹، ص۴۰۲. </ref> برپایه [[روایات]] بسیاری از [[شیعه]] مراد از [[صادقین]]، [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} اویند. <ref>کنز الدقائق، ج ۵، ص۵۶۸ - ۵۷۰. </ref> روایاتی از [[اهل سنت]] نیز صادقین را [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} خوانده‌اند. <ref>الدر المنثور، ج ۴، ص۳۱۶. </ref> سپس [[اهل مدینه]] و اطراف آن را از [[همراهی]] نکردن پیامبر {{صل}} در [[جنگ‌ها]] برحذر داشته، می‌‌فرماید: [[خداوند]] به آنان در برابر هر [[سختی]] که در [[راه خدا]] متحمل می‌‌شوند و نیز هر انفاقی که در راه او می‌‌کنند [[پاداش]] می‌‌دهد و با تأکید بر [[لزوم]] [[هجرت]] گروهی از مؤمنان سایر [[شهرها]] به مدینه برای فرا گرفتن [[معارف دینی]] از پیامبر {{صل}} و انتقال آنها به [[قوم]] خود و [[انذار]] آنها، مجددا به [[جهاد]] و [[خشونت]] با [[کافران]] [[فرمان]] می‌‌دهد تا [[مسلمانان]] را سرسخت و باصلابت بیابند.
در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> که به «[[آیه صادقین]]» معروف است، همه [[مؤمنان]] را به [[تقوا]] و [[پیروی]] از [[صادقان]] در گفتار و [[رفتار]] فرا می‌‌خواند.<ref>المیزان، ج ۹، ص۴۰۲. </ref> برپایه [[روایات]] بسیاری از [[شیعه]] مراد از [[صادقین]]، [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} اویند.<ref>کنز الدقائق، ج ۵، ص۵۶۸ - ۵۷۰. </ref> روایاتی از [[اهل سنت]] نیز صادقین را [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} خوانده‌اند.<ref>الدر المنثور، ج ۴، ص۳۱۶. </ref> سپس [[اهل مدینه]] و اطراف آن را از [[همراهی]] نکردن پیامبر {{صل}} در [[جنگ‌ها]] برحذر داشته، می‌‌فرماید: [[خداوند]] به آنان در برابر هر [[سختی]] که در [[راه خدا]] متحمل می‌‌شوند و نیز هر انفاقی که در راه او می‌‌کنند [[پاداش]] می‌‌دهد و با تأکید بر [[لزوم]] [[هجرت]] گروهی از مؤمنان سایر [[شهرها]] به مدینه برای فرا گرفتن [[معارف دینی]] از پیامبر {{صل}} و انتقال آنها به [[قوم]] خود و [[انذار]] آنها، مجددا به [[جهاد]] و [[خشونت]] با [[کافران]] [[فرمان]] می‌‌دهد تا [[مسلمانان]] را سرسخت و باصلابت بیابند.


باز به گفت و گو از [[منافقان]] پرداخته، ضمن تصویر حالت [[شک و تردید]] ایشان به هنگام [[نزول]] [[آیات قرآن]]، فرود آمدن [[قرآن]] را سبب ازدیاد [[ایمان]] مؤمنان و [[گمراهی]] بیش از پیش منافقان می‌‌خواند و سرانجام در پایان [[سوره]] برای تأکید سفارش به [[اطاعت از رسول خدا]] {{صل}} او را چنین وصف می‌‌کند که [[پیامبری]] هم‌نوع شماست و از خسارت و نابودی شما [[رنج]] می‌‌برد و در [[خیرخواهی]] برایتان و در [[نجات]] شما، چه [[مؤمن]] و چه غیر مؤمن، [[حریص]] است و در خصوص مؤمنان، [[مهربان]]؛<ref>المیزان، ج ۹، ص۴۱۱ - ۴۱۲. </ref> آن گاه با توصیه پیامبر به [[توکل]] بر خداوند در امر [[هدایت مردم]] <ref>المیزان، ج ۹، ص۴۱۳. </ref>[[سوره]] را پایان می‌‌دهد.
باز به گفت و گو از [[منافقان]] پرداخته، ضمن تصویر حالت [[شک و تردید]] ایشان به هنگام [[نزول]] [[آیات قرآن]]، فرود آمدن [[قرآن]] را سبب ازدیاد [[ایمان]] مؤمنان و [[گمراهی]] بیش از پیش منافقان می‌‌خواند و سرانجام در پایان [[سوره]] برای تأکید سفارش به [[اطاعت از رسول خدا]] {{صل}} او را چنین وصف می‌‌کند که [[پیامبری]] هم‌نوع شماست و از خسارت و نابودی شما [[رنج]] می‌‌برد و در [[خیرخواهی]] برایتان و در [[نجات]] شما، چه [[مؤمن]] و چه غیر مؤمن، [[حریص]] است و در خصوص مؤمنان، [[مهربان]]؛<ref>المیزان، ج ۹، ص۴۱۱ - ۴۱۲. </ref> آن گاه با توصیه پیامبر به [[توکل]] بر خداوند در امر [[هدایت مردم]]<ref>المیزان، ج ۹، ص۴۱۳. </ref>[[سوره]] را پایان می‌‌دهد.


[[آیات]] مشهور و دارای نام این سوره عبارت‌اند از:
[[آیات]] مشهور و دارای نام این سوره عبارت‌اند از:
# [[آیه سیف]] <ref>الاتقان، ج ۲، ص۷۰۶ - ۷۰۷. </ref> یا [[قتال]] ([[آیه]] {{متن قرآن|فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.</ref>) <ref>بحارالانوار، ج ۱۹، ص۱۱۴؛ التمهید، ج ۲، ص۳۵۱. </ref>،
# آیه سیف<ref>الاتقان، ج ۲، ص۷۰۶ - ۷۰۷. </ref> یا [[قتال]] ([[آیه]] {{متن قرآن|فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.</ref>)<ref>بحارالانوار، ج ۱۹، ص۱۱۴؛ التمهید، ج ۲، ص۳۵۱. </ref>،
# [[آیه سقایة الحاج]] آیه {{متن قرآن|أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا آب دادن به حاجیان و آبادسازی مسجد الحرام را همگون کار آن کس قرار داده‌اید که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ (هرگز این دو) نزد خداوند برابر نیستند و خداوند گروه ستمگران را رهنمایی نمی‌کند» سوره توبه، آیه ۱۹.</ref>.<ref>نهج الحق، ص۱۸۲. </ref>،
# [[آیه سقایة الحاج]] آیه {{متن قرآن|أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا آب دادن به حاجیان و آبادسازی مسجد الحرام را همگون کار آن کس قرار داده‌اید که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ (هرگز این دو) نزد خداوند برابر نیستند و خداوند گروه ستمگران را رهنمایی نمی‌کند» سوره توبه، آیه ۱۹.</ref>.<ref>نهج الحق، ص۱۸۲. </ref>،
# [[آیه نجاسة المشرکین]] آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref>.<ref>الذریعه، ج ۴، ص۳۳۳. </ref>
# آیه نجاسة المشرکین آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref>.<ref>الذریعه، ج ۴، ص۳۳۳. </ref>
# [[آیه جزیه]] آیه {{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}}<ref>«با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref>.<ref>ناسخ القرآن و منسوخه، ص۴۱۴. </ref>
# [[آیه جزیه]] آیه {{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}}<ref>«با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref>.<ref>ناسخ القرآن و منسوخه، ص۴۱۴. </ref>
# [[آیه کنز]] آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴.</ref>.<ref>المیزان، ج ۹، ص۲۵۹. </ref>
# [[آیه کنز]] آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴.</ref>.<ref>المیزان، ج ۹، ص۲۵۹. </ref>
# [[آیه غار]] آیه {{متن قرآن|إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref>.<ref>الصحیح من سیره النبی، ج ۴، ص۲۳. </ref>
# [[آیه غار]] آیه {{متن قرآن|إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref>.<ref>الصحیح من سیره النبی، ج ۴، ص۲۳. </ref>
# [[آیه زکات]] <ref>الاتقان، ج ۲، ص۷۰۶؛ التمهید، ج ۲، ص۳۵۱. </ref> یا [[صدقات]] <ref>تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۱۶۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۲۱۴. </ref> یا [[صدقه]] آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref>.<ref>احکام القرآن، ج ۱، ص۲۳۸. </ref>
# [[آیه زکات]]<ref>الاتقان، ج ۲، ص۷۰۶؛ التمهید، ج ۲، ص۳۵۱. </ref> یا [[صدقات]]<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۱۶۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۲۱۴. </ref> یا [[صدقه]] آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref>.<ref>احکام القرآن، ج ۱، ص۲۳۸. </ref>
# [[آیه اُذُن]] آیه {{متن قرآن|وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار می‌کنند و می‌گویند او خوش‌باور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آورده‌اند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار می‌رسانند» سوره توبه، آیه ۶۱.</ref>.<ref>کفایة الاصول، ص۳۰۱. </ref>
# [[آیه اذن]] آیه {{متن قرآن|وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار می‌کنند و می‌گویند او خوش‌باور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آورده‌اند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار می‌رسانند» سوره توبه، آیه ۶۱.</ref>.<ref>کفایة الاصول، ص۳۰۱. </ref>
# [[آیه سابقون]] آیه {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«و خداوند از نخستین پیش‌آهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کرده‌اند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستان‌هایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref>.<ref>نهج الحق، ص۲۰۰؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص۳۲۳. </ref>
# [[آیه سابقون]] آیه {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«و خداوند از نخستین پیش‌آهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کرده‌اند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستان‌هایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref>.<ref>نهج الحق، ص۲۰۰؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص۳۲۳. </ref>
# [[آیه صادقین]] آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>.<ref>نهج الحق، ص۱۹۰؛ المراجعات، ص۴۹. </ref>
# [[آیه صادقین]] آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>.<ref>نهج الحق، ص۱۹۰؛ المراجعات، ص۴۹. </ref>
۱۱۸٬۳۵۶

ویرایش