سوره توبه در علوم قرآنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

سوره برائت به اتفاق همه مفسران مدنی است. [۱] بعضی آیات مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ[۲]، وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ[۳] را مکّی دانسته‌اند [۴] و برخی آیات لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ[۵]، فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ[۶] را نیز بر آن افزوده‌اند؛[۷] ولی این نظر نادرست است؛ زیرا روایاتی این آیات را مدنی بلکه آخرین آیات نازل شده بر پیامبر معرفی می‌‌کنند [۸] و نیز اصل در مکّی و مدنی بودن آیات، ثبت طبیعی آن‌هاست و این دو آیه در سوره‌ای مدنی به ویژه در اواخر آن ثبت شده‌اند. [۹]

سوره برائت در ترتیب مصحف، نهمین سوره و برپایه روایات ترتیب نزول، صد و سیزدهمین [۱۰] یا صد و چهاردهمین [۱۱] سوره نازل شده است.

روایات درباره سوره پایانی قرآن سه دسته‌اند: دسته‌ای سوره نصر و برخی سوره برائت و بعضی سوره مائده [۱۲] را آخرین سوره معرفی کرده‌اند. مفسران، مفاد دسته سوم را به آخرین سوره نازل شده درباره حلال و حرام، تأویل کرده‌اند [۱۳] و درباره دو دسته اول برخی چنین جمع کرده‌اند که سوره نصر از آنجا که به فتح بشارت می‌‌دهد، قبل از فتح مکه یا در مکّه در سال هشتم هجری و پیش از سوره برائت نازل شده است، بنابراین آخرین سوره به اعتبار افتتاح سوره، سوره برائت است و سوره نصر آخرین سوره‌ای است که کامل بر پیامبر (ص) نازل شده است؛[۱۴]

امّا بیشتر مفسران با تقویت روایات دسته اول، سوره نصر را آخرین سوره نازل شده دانسته‌اند. [۱۵] برای این سوره تا ۱۴ اسم ذکر کرده‌اند [۱۶] که نام‌های برائت و توبه مشهورترند. [۱۷] در بیشتر روایات، مصاحف و تفاسیر قدیم از این سوره با نام برائت یاد شده است [۱۸] که برگرفته از آیه بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۱۹] است. [۲۰] نام «توبه» نیز که در بعضی روایات، مصاحف و تفاسیر قدیم دیده می‌‌شود [۲۱] اخیراً متداول شده، در مصاحف و تفاسیر جدید بیشتر این نام به کار می‌‌رود.

وجه نامگذاری این سوره به توبه، آیات متعدد آن درباره توبه است؛ به ویژه آیات لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ[۲۲]، وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۲۳] که درباره توبه خداوند بر پیامبر (ص) مهاجران و انصار و نیز سه متخلّف از غزوه تبوک است. [۲۴]

دیگر نام‌های این سوره که بیشتر صفتی برای برخی از مضامین مهم آن‌اند [۲۵] عبارت‌اند از: «الفاضحة: رسوا کننده»، «المبعثرة: کاونده»، «المنقرة: افشا کننده»، «المثیرة: برانگیزاننده»، «الحافرة: آشکار کننده»، «المدمدمة: نابود کننده»، «المخزیة = خوار کننده»، «المشرّدة = پراکننده»، «المنکلة: عذاب کننده»[۲۶] و «البَحوث: کاونده و پژوهنده»؛ زیرا رسوا کننده اسرار منافقان، افشاء کننده زشتی‌های آنان و عیان کننده پستی‌هایشان است و از منافقان بحث می‌‌کند و اسرار پنهان آنها را از دل‌هایشان بیرون می‌‌کشد و آنان را خوار و ذلیل کرده، وسیله عذاب و هلاکت آن‌هاست،[۲۷] «المقشقشة: رها کننده»، چون هرکس را که به آن ایمان آورد و عمل کند، از نفاق دور می‌‌کند و «سوره العذاب»؛ زیرا برای عذاب کافران نازل شده است. [۲۸]

سوره برائت از سوره‌های سبع طوال است و ۱۲۹ آیه و ۲۵۰۵ کلمه دارد. [۲۹] قرّای بصری، شامی و حجازی به ترتیب با وقف بر بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۳۰]، عَذَابًا أَلِيمًا[۳۱] و وَعَادٍ وَثَمُودَ را دو آیه به شمار آورده و عدد آیات سوره را ۱۳۰ آیه گزارش کرده‌اند. [۳۲]

درباره پیوند این سوره با سوره انفال گفته شده است که سوره انفال درباره عهد و پیمان‌هاست و سوره برائت درباره نقض پیمان‌ها [۳۳] و نیز هر دو سوره از قتال با مشرکان سخن می‌‌گویند؛[۳۴] همچنین سوره انفال با دستور به برائت و بیزاری مؤمنان از کافران و مشرکان پایان می‌‌یابد و سوره برائت با اعلام بیزاری خدا و رسول (ص) از مشرکان آغاز می‌‌شود. [۳۵] بعضی نیز افزوده‌اند که در سوره انفال مسئله تقسیم غنایم و اختصاص خمس آن به ۵ صنف و در سوره برائت مسئله زکات و صدقات و اختصاص آن به ۸ دسته بیان شده است،[۳۶] به هرروی، ارتباط تنگاتنگ این دو سوره به اندازه‌ای است که آن دو را «قرینتین» نام نهاده [۳۷] و حتی برخی آنها را یک سوره دانسته‌اند. [۳۸]

درباره ۸ آیه از این سوره ادعای نسخ شده است؛ ولی محققان آن را رد کرده‌اند. [۳۹] این ادعا درباره ۴ آیه مهم‌تر درخور بحث است: بعضی گفته اند: آیات إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۴۰]، انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۴۱]، وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ[۴۲] نسخ شده‌اند، در حالی که ظاهر دو آیه وجوب جهاد بر کسانی است که بدان امر می‌‌شوند و به وجوب جهاد ابتدایی بر همه مسلمانان ربطی ندارد. افزون بر این، این مورد تخصیص عام است نه نسخ. [۴۳]

برخی گفته‌اند: آیه عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ[۴۴] با آیه إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۴۵] نسخ شده است؛ امّا در اینجا نیز تعارضی میان دو آیه نیست؛ زیرا صریح آیه نخست، منع از اذن خواستن و اذن دادن در مورد منافقین است، پیش از آنکه راستگویان از دروغگویان شناخته شوند؛ اما زمانی که وضعیت افراد شناخته شده است (آیه سوره نور) اذن خواستن و اذن دادن مجاز دانسته شده است. [۴۶] به باور عده‌ای آیه مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ[۴۷] با آیه وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ[۴۸] نسخ شده است؛ ولی چون آیه دوم، قرینه‌ای متصل برای آیه اول است، نتیجه مفهوم دو آیه وجوب کفایی جهاد است که در صورت قیام بعضی از مسلمانان به آن از دیگران ساقط می‌‌شود و حکمی نسخ نشده است. [۴۹]

برائت، تنها سوره قرآن کریم است که با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ[۵۰] شروع نشده است. احتمالات گوناگونی در بیان علّت ترک بسمله در آغاز این سوره از جانب مفسران ذکر شده است. فخر رازی ۶ وجه برای آن بر شمرده است: [۵۱]

  1. بعضی گفته‌اند: عثمان هنگام گردآوری مصاحف و نوشتن مصحف واحد به دلیل مناسبت بسیار میان دو سوره انفال و برائت و تعیین نکردن پیامبر (ص) گمان کرد این دو سوره واحدند و آن دو را بدون بسمله کنار هم نهاد. [۵۲] این روایت، گرچه میان مفسران متقدّم از اهل سنت شهرتی دارد، افزون بر ضعف سند و محتوایش [۵۳] با مفاد روایاتی که بر پایه آنها پیامبر (ص) مکان هر آیه و سوره را تعیین می‌‌فرمود، ناسازگار است. [۵۴]
  2. برخی دیگر گفته‌اند: صحابه در وحدت و عدم وحدت سوره انفال و سوره برائت اختلاف کردند، بنابراین برای رعایت معتقدان به وحدت، در آغاز سوره برائت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ[۵۵] ننوشتند و برای رعایت پذیرندگان عدم وحدت، میان دو سوره فاصله گذاشتند. [۵۶]
  3. طبق روایتی از اُبیّ بن کعب به دلیل مناسبت زیاد میان دو سوره انفال و برائت، اصحاب آن دو را یک سوره پنداشتند، پس آن دو را بدون بسمله کنار هم نهادند. [۵۷]
  4. سوره انفال با دستور به مؤمنان به دوستی با یکدیگر و قطع رابطه با کافران پایان گرفته و در ابتدای سوره برائت به بیزاری خدا و رسول (ص) از کافران تصریح شده، بنابراین بسمله ذکر نشده است تا نشان دهد این تصریح، عین کلام گذشته است و فاصله گذاشته شد تا علامت تغایر این دو سوره باشد. [۵۸]
  5. از آنجا که خداوند می‌‌دانست در جزء سوره بودن بسمله اختلاف می‌‌شود، امر کرد در آغاز این سوره بسمله نوشته نشود، تا دانسته شود بسمله جزء هر سوره است و جزء این سوره نیست. [۵۹]
  6. امام علی (ع) فرمود: در آغاز سوره برائت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ[۶۰] نازل نشده است؛ زیرا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ[۶۱] برای امان و رحمت است؛ ولی سوره برائت برای برداشتن امان (از مشرکان) با شمشیر نازل شده است. [۶۲] در تفاسیر شیعه از امام صادق (ع) نقل شده است که انفال و برائت یک سوره‌اند،[۶۳] حتی برخی برای سازگار کردن این دو روایت گفته‌اند: این دو سوره واحدند، بنابراین در آغاز سوره توبه بسمله نیامده است؛ ولی چون آیات ابتدایی سوره برائت به تنهایی و به منزله یک سوره و نامه برای فرستادن به مکّه نازل شد، توهم گشت آن گونه که معمولاً در نامه‌ها می‌‌نویسند، بهتر است این آیات نیز با بسمله آغاز شوند، پس فرموده حضرت امیر (ع) برای بر داشتن این توهم است؛[۶۴] لکن روایت حضرت علی (ع) استوراتر و پذیرفته بیشتر مفسران شیعه و سنّی است. [۶۵] آیات ابتدایی سوره برائت بخش پایانی نازل شده از این سوره‌اند که پس از غزوه تبوک و پیش از ایام حج سال نهم هجری فرود آمدند [۶۶] و وضع بقیه مشرکان را مشخص و پیمان‌های آنها با پیامبر (ص) را لغو کردند، در حالی که تا آن زمان مشرکان طبق سنن جاهلی خود به حج و طواف می‌‌پرداختند.

مفسران [۶۷] و مورّخان [۶۸] تصریح کرده‌اند که هنگام نزول این آیات ابتدا پیامبر (ص) ابوبکر را فرستاد تا آنها را در موسم حج بر مردم بخواند؛ اما پس از نزول جبرئیل و وحیِ قدسی « لاَ يُؤَدِّي عَنْكَ إِلاَّ أَنْتَ أَوْ رَجُلٌ مِنْكَ » (این مأموریت را کسی انجام نمی‌دهد مگر خودت یا مردی که از توست) پیامبر (ص) به علی (ع) امر کرد تا آیات را از ابوبکر بگیرد و در مراسم حج به همه مردم ابلاغ کند هرچند جزئیات این واقعه متفاوت نقل شده‌اند، این مأموریت فضیلتی بزرگ و منحصر به فرد برای امیرمؤمنان (ع) و انکارناپذیر است؛ زیرا اولاً آن چنان که برخی [۶۹] ادّعا کرده‌اند ابلاغی ساده مانند تبلیغ احکام و دستورات دینی نبود که همه مؤمنان شایسته می‌‌توانند عهده دار آن شوند، بلکه به دلالت جمله وحی، این ابلاغ از سنخ رسالت‌های ابتدایی بود که فقط وظیفه پیامبر است و هیچ کس جز او یا کسی که از اوست شایسته آن نیست. [۷۰] ثانیاً این گفته برخی مفسران که سبب برگزیدن علی (ع) برای این مأموریت، رعایت رسم عرب بوده است که لغو پیمان‌ها باید به دست خود شخص یا یکی از خویشان او ابلاغ گردد،[۷۱] پذیرفتنی نیست، چون گذشته از اینکه این مأموریت به دستور خداوند بوده است، چنین سنتی اگر از آداب عرب جاهلی بوده، اسلام اکثر این عادات را نسخ کرده و اگر از رسومی است که اسلام آن را تأیید کرده غفلت پیامبر از چنین رسمی متصوّر نیست. افزون بر این، مدرکی تاریخی بر وجود چنین رسم و عادتی در عرب وجود ندارد و بر فرض وجود، با آنکه دیگر خویشان حضرت رسول (ص) آنجا حاضر بودند، ایشان علی (ع) را برای این کار برگزیدند،[۷۲] حتی طبق بعضی روایات، پیامبر (ص) به علی (ع) تصریح فرمود که اگر تو این کار را نکنی، خودم باید عهده دار آن شوم[۷۳].[۷۴]

فضای نزول و غرض سوره

تقریباً همه مفسران گفته‌اند که سوره توبه در سال نهم هجری نازل شده است. [۷۵] اگرچه مطابق پاره‌ای روایات، این سوره به یکباره بر پیامبر (ص) نازل شده است،[۷۶] دقّت در محتوای آیات آن درستی عقیده بیشتر مفسران را روشن می‌‌سازد که همان نزول تدریجی این سوره در سال نهم هجری است. [۷۷] با مراجعه به آیات، روشن می‌‌شود قسمتی از آیات این سوره پیش از جنگ تبوک، قسمتی به هنگام آمادگی و عزیمت به جنگ و بخشی پس از مراجعت از آن نازل شده‌اند.

آیات ابتدایی سوره نیز قبل از ایام حج سال نهم هجری فرود آمده‌اند. [۷۸] پس از فتح مکّه در سال هشتم هجری و شکست قدرت قریش و درپی هزیمت سپاه هوازن و ثقیف که از قبایل قدرتمند جزیرة العرب به شمار می‌‌آمدند، اسلام یگانه قدرت حاکم آنجا شد و حکومت توانمند اسلامی در سراسر شبه جزیره شکل گرفت. [۷۹] از سوی دیگر با مسلمان شدن گروه فراوانی از مردم در حالی که هنوز تربیت ایمانی نیافته بودند، موج جدیدی از نفاق در میان مسلمانان پدید آمد؛[۸۰] به طوری که در سال نهم هجری فعالیت منافقان به اوج خود رسید [۸۱] و این اوضاع اجتماعی، قواعد و قوانین جدیدی را برای حفظ و گسترش اسلام و اداره حکومت اسلامی می‌‌طلبید و سوره توبه پاسخی از خداوند به این نیاز بود. [۸۲]

در آیات نخست سوره تا آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۸۳] با امر به نبرد با مشرکان و قطع پیوند ظاهری و عاطفی با آنان، به نابودی آنان به هر شکل ممکن و در بخش دوم به جنگ با اهل کتاب فرمان می‌‌دهد و در مورد چگونگی ارتباط با آنان یکی از دو راهِ مسلمان شدن یا جزیه دادن و تحت امان حکومت اسلامی قرار گرفتن را پیش روی آنان می‌‌نهد.

در بخش دیگر با افشای اسرار و توطئه‌های منافقان به سختگیری با آنان دستور داده، مؤمنان را از افتادن به ورطه نفاق بر حذر می‌‌دارد و در قسمت پایانی با ذکر دسته‌بندی موجود میان مسلمانان از نظر ایمان، همگان را به اطاعت از خدا و رسول (ص) فرا می‌‌خواند [۸۴] و همچنین برای تأمین منابع مالی جهت اداره امور اقتصادی جامعه زکات را واجب و موارد مصرف آن را تعیین می‌‌کند. [۸۵] مبارزه با موج دنیادوستی و راحت‌طلبی را نیز که به شکلی محسوس میان مسلمانان مدینه نفوذ کرده بود و سبب کندی آنان در امتثال فرمان‌های خدا و رسول (ص) می‌‌شد، می‌‌توان از اغراض این سوره به شمار آورد[۸۶].[۸۷]

محتوای آیات

بخش نخست سوره توبه که روابط مسلمانان با مشرکان را محدود می‌‌کند [۸۸] با اعلام بیزاری خدا و رسول (ص) از مشرکان آغاز می‌‌شود و با برداشتن امان از مشرکان عهد شکن که پیمان صلح حدیبیه را شکسته [۸۹] و مستقیم یا غیر مستقیم با مسلمانان به جنگ پرداخته بودند، از روز دهم ذی حجّه [۹۰] ۴ ماه مهلت می‌‌دهد تا توبه کنند و ایمان آورند؛ ولی به مشرکان وفادار به پیمان در صورت مدّت دار بودن پیمانشان [۹۱] تا پایان مدّت آن پیمان مهلت می‌‌دهد.

از سویی پیامبر (ص) را موظف می‌‌کند که اگر مشرکی به او پناهنده شد تا از تعالیم اسلام آگاه شود، به وی پناه دهد تا کلام خدا را بشنود و سپس تا رساندن به وطنش امان دهد. [۹۲] علل این حکم شدید را این گونه بیان کرده که مشرکان بعد از نقض پیمان خود دیگر عهدی نزد خدا و رسول (ص) ندارند و گر چه با چرب زبانی برای راضی کردن شما می‌‌کوشند، در باطن از شما بیزارند و اگر بر شما چیره شوند، هیچ گونه رابطه خویشاوندی یا پیمان را مراعات نمی‌کنند.

در ادامه حق آباد کردن مسجدالحرام را از مشرکان سلب کرده، تنها مؤمنان را شایسته این کار می‌‌داند و کارهایی چون آب دادن به حاجیان و تعمیر مسجد الحرام را که افتخاری بزرگ در میان عرب و در انحصار عده ای خاص بود [۹۳] بدون روح ایمان، بی‌ارزش می‌‌داند و مقایسه چنین اعمالی را با ایمان و جهاد در راه خدا مردود می‌‌شمارد. [۹۴]

در آیات بعدی، پس از برحذر داشتن مؤمنان از محبّت به پدران و برادران کافرشان و ترجیح خانواده، قبیله، اموال، تجارت و خانه خود بر خدا و رسول و جهاد در راه خدا، یاری خداوند به آنان در موارد متعدد از جمله غزوه حنین را به ایشان یادآوری می‌‌کند؛ زمانی که مسلمانان با نخستین حمله دشمن و شکست مقدمه سپاه اسلام فرار کردند [۹۵] اما خدای متعال آرامش قلبی و امدادهای غیبی خویش را بر پیامبر (ص) و مؤمنان وفادار به او نازل کرد [۹۶] و مسلمانان فراری با شنیدن ندای منادی پیامبر (ص) به میدان نبرد بازگشته، کافران را شکست دادند. [۹۷] در پایان این بخش ضمن پلید شمردن کافران، ورود مشرکان را به مسجد الحرام ممنوع اعلام می‌‌کند و بدین ترتیب سخن را درباره مشرکان به پایان می‌‌برد.

در بخش دوم سوره به بیان چگونگی رابطه با اهل کتاب پرداخته، سه راه اسلام آوردن، تن به جنگ دادن یا جزیه دادن را پیش روی آنان می‌‌نهد. [۹۸] از علل این حکم با عناوین عدم ایمان به خدا و روز جزا، حرام نکردن حرام خدا و رسول یا رسولان او [۹۹] و پیروی نکردن از دین حق (اسلام) یاد می‌‌کند. [۱۰۰] در توضیح این علل، برخی از انحرافات بزرگ اعتقادی و عملی آنان [۱۰۱] را برمی شمرد: یهود «عُزَیر» را و نصارا «مسیح» را پسر خدا می‌‌خوانند و دانشمندان و راهبان را ارباب خود قرار داده، چشم و گوش بسته از آنان فرمان می‌‌برند و بسیاری از دانشمندان یهود و راهبان مسیحی به گردآوری و ذخیره‌سازی اموال به صورت گنج‌های طلا و نقره پرداخته، با انفاق نکردن آنها نظام اقتصادی جامعه را مختل می‌‌کنند[۱۰۲] اما همین گنجها، مایه عذاب آنان در آخرت خواهد شد.

در ادامه در دو آیه با تأکید بر اینکه مطابق با نظام آفرینش،[۱۰۳] هر سال ۱۲ ماه است، سنتی را که اعراب از حضرت ابراهیم (ع) به ارث برده بودند و ۴ ماه ذیقعده، ذیحجّه، محرم و رجب را ماه‌های حرام نام نهاده و جنگ و خون ریزی در آنها را ممنوع کرده بودند،[۱۰۴] تأیید و تثبیت می‌‌کند و در ضمن به نکوهش از سنت جاهلی «نسی ء» پرداخته، آن را موجب زیادتی در کفر می‌‌شمارد.

مراد از «نسئ» در آیه به تأخیر انداختن ماه‌های حرام است [۱۰۵] که اعراب جاهلی برای رفع ممنوعیت جنگ و غارت در سه ماه متوالی حرام، حرمت ماه محرّم به ماه بعدی منتقل کرده، به جنگ و غارت می‌‌پرداختند، تا هم به منافع خود دست یابند و هم سنت قومی خود را نگه دارند [۱۰۶]

در چهارمین بخش سوره که طولانی‌ترین قسمت است، ضمن بیان احوال، صفات و ویژگی‌های منافقان و افشای توطئه‌ها و اسرارشان چگونگی رفتار با آنها را بیان می‌‌کند. [۱۰۷] ابتدا مسلمانان را به سبب کُندی در حرکت برای غزوه تبوک و ترجیح حیات بی‌ارزش دنیا بر آخرت سرزنش کرده، پس از دستور عمومی برای کوچ، به آنان در صورت ادامه این وضع عذاب را وعده و یاری پیامبر به دست قومی دیگر را نوید می‌‌دهد و خدای والا را یاور همیشگی پیامبر می‌‌خواند و برای نمونه نصرت خداوند به پیامبر (ص) در جریان هجرت از مکّه به مدینه، پنهان شدن حضرت در غار ثور نزول آرامش بر قلب پیامبر، امداد پیامبر (ص) با جنود نامرئی و برتری سخن خدای متعال (یاری پیامبر و سیطره دین او) بر نقشه کافران (قتل پیامبر و برچیدن دین) را یاد آوردی می‌‌کند. [۱۰۸] پس از این یادآوری، در مقابل مؤمنانی که مشتاقانه با جان و مال خود به جهاد می‌‌شتابند، منافقان را افرادی سود جود می‌‌نامد که به دلیل سختی سفر و دوری مسافت با بهانه جویی‌های مختلف از جهاد سرپیچی می‌‌ورزند سپس آنها را به جهت وجود شک و تردید در قلبشان منشأ اختلاف، فتنه انگیزی و جاسوسی در صفوف مسلمانان معرفی می‌‌کند.

آن‌گاه برخی منافقان را که به بهانه مشقّت جنگ [۱۰۹] یا به گناه افتادن [۱۱۰] برای ترک جهاد اذن می‌‌خواستند، توبیخ می‌‌کند و آنان را سقوط کرده در فتنه و دوزخ خوانده،[۱۱۱] سپس پیامبر را از شگفتی در برابر زیادی اموال و فرزندان آنان برحذر می‌‌دارد و ثروت و فرزندان آنان را مایه عذاب آنها در دنیا و بیرون رفتن جانشان در حال کفر معرفی می‌‌کند. [۱۱۲] منافقان را در باطن کافر و اظهار اسلام و ایمانشان را از روی ترس می‌‌داند و گروهی از آنان را که به پیامبر به دلیل تقسیم زکات و صدقات بین فقرا خرده می‌‌گرفتند ملامت می‌‌کند. [۱۱۳] در ادامه به افشای توطئه گروهی از منافقان برای کشتن رسول خدا (ص) در بازگشت از غزوه تبوک [۱۱۴] پرداخته، با اشاره به ترس آنان از نزول سوره ای که اسرارشان را فاش کند، عذرتراشی آنها و پوزش خواهی شان را بیهوده می‌‌خواند؛ آن گاه منافقان را جامعه ای واحد به شمار می‌‌آورد [۱۱۵] و از ویژگی‌های عمومی آنان با عناوین «امر به منکر، نهی از معروف، خود داری از انفاق، فراموش کردن خدا و فسق» یاد کرده، ضمن تشبیه ایشان به اقوام کافر گذشته مانند قوم نوح، عاد، ثمود، قوم ابراهیم، اصحاب مدین و قوم لوط که با وجود قدرت، اموال و اولاد بیشتر بر اثر نافرمانی خداوند گرفتار عذاب الهی شدند، آنان را نیز به عذاب ابدی تهدید می‌‌کند.

در مقابل، مؤمنان را جامعه‌ای دیگر دانسته،[۱۱۶] از ویژگی‌های عمومی ایشان با عناوین «امر به معروف، نهی از منکر، اقامه نماز، پرداخت زکات و اطاعت از خدا و رسول» یاد می‌‌کند و به آنان بهشت جاویدان و رضوان خداوند را وعده می‌‌دهد. سپس به پیامبر (ص) فرمان جهاد و سختگیری بر منافقان را داده، به سخنان کفرآمیز و کفر باطنی و توطئه نافرجام آنها ضد او اشاره می‌‌کند [۱۱۷] و به آنها وعده عذاب می‌‌دهد، هرچند راه توبه را نیز به رویشان باز می‌‌گذارد.

در پنجمین بخش از سوره به تبیین اصناف موجود میان مسلمانان از نظر شدت و ضعف ایمان می‌‌پردازد؛[۱۱۸] ابتدا کفر و نفاق اعراب بادیه نشین را به سبب دوری آنان از تمدن [۱۱۹] بیش از سایر منافقان دانسته، آنان را به جهت خسارت دانستن انفاق و بدخواهی نسبت به مؤمنان مذمت می‌‌کند و در مقابل، گروهی دیگر از ایشان را به ایمان و انفاقشان می‌‌ستاید. سپس مسلمانان را به ۴ گروه قسمت می‌‌کند: گروهی مؤمنان راستین‌اند که شامل بعضی از مهاجران و انصار نخستین قبل از جنگ بدر [۱۲۰] و مؤمنانی می‌‌شود که به نیکویی از ایشان پیروی کردند. اینان از خدا خشنود و مورد رضایت خدا و شایسته بهشت‌اند. گروه دوم منافقانی هستند که به نفاق خو کرده، سزاوار عذابی دوباره‌اند. گروه سوم آنان‌اند که اعمالشان آمیخته ای از نیک و بد است؛ امّا به گناه خویش اعتراف دارند، پس امید است که خداوند از ایشان در گذرد. چهارمین گروه آن هایند که در برزخی میان نیکوکاران و بدکاران گرفتارند و عاقبتشان اعم از عذاب یا مغفرت، بسته به اراده خدای والاست. [۱۲۱]

در آیات پسین، پیامبر را به گرفتن زکات از مسلمانان و دعا کردن بر ایشان فرمان می‌‌دهد و زکات را سبب پاکیزگی قلب‌ها و پر برکت شدن اموالشان [۱۲۲] و دعای پیامبر را مایه آرامش ایشان می‌‌داند. سپس برای ترغیب مردم به زکات دادن، خداوند را گیرنده صدقات و زکات آنان [۱۲۳] و خدا، رسول و مؤمنان را شاهد اعمال نیک آنها معرفی می‌‌کند.

در ادامه توطئه گروهی از منافقان را افشا می‌‌کند که مسجد ضرار را ساخته، آن را پایگاه ایجاد تفرقه میان مسلمانان و ترویج کفر و نفاق کرده بودند [۱۲۴] و در پوشش کار خیر به دسیسه ضدّ مسلمانان پرداخته و بنا بر روایات سبب نزول، در انتظار ابوعامر راهب بودند که قرار بود با لشکری از روم به سوی آنها بیاید و به کمک آنان پیامبر را از مدینه بیرون کنند. [۱۲۵] پیامبر (ص) را از نماز خواندن در آن مسجد باز می‌‌دارد. [۱۲۶]

بخش پایانی سوره توبه بیانگر حدود تکالیف مسلمانان درباره جهاد و لزوم اطاعت از خدا و رسول و دوری از مشرکان است. [۱۲۷] نخست بهای جهاد و کشته شدن در راه خدا را بهشت قرار داده، مؤمنان را به توبه، عبادت، ستایش خدا، روزه‌داری،[۱۲۸]رکوع، سجود، امر به معروف و نهی از منکر و حفظ حدود الهی می‌‌ستاید. سپس مؤمنان را از استغفار برای خویشان مشرک خود بعد از آنکه دانسته‌اند آنان اهل دوزخ‌اند، نهی می‌‌کند و استغفار ابراهیم (ع) برای پدر خوانده‌اش را به سبب وعده‌ای می‌‌داند که ابراهیم (ع) به او پیش از روشن شدن عداوتش با خدا داده بود.

درباره سبب نزول این آیات مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ[۱۲۹]، وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ[۱۳۰] سه دسته روایت هست که مایه اختلاف دیدگاه مفسران در این مورد شده است[۱۳۱]. بعضی از مفسران اهل سنت معتقدند این دو آیه هنگام وفات ابوطالب پس از آنکه پیامبر (ص) قصد استغفار برای او داشت نازل شدند؛[۱۳۲] ولی این نظر صحیح نیست؛ به دلیل تردیدناپذیر بودن ایمان ابوطالب، به ادله ای از جمله دلالت صریح احادیث فراوان از ائمه اهل بیت (ع)،[۱۳۳] دلالت ضمنی و بعضاً صریح روایات فراوانی از اهل سنت، به ویژه آنچه درباره حمایت‌های بی‌دریغ وی از پیامبر (ص) در برابر قریش نقل شده است [۱۳۴] و مضمون اشعاری که از طرق صحیح به وی منتسب است [۱۳۵] و نیز با در نظر گرفتن ناسازگاری زمان آن با زمان نزول آیه یعنی سال نهم هجری [۱۳۶] و مردود بودن قاعده تکرار نزول [۱۳۷] که از جانب بعضی برای توجیه این مشکل مطرح شده است. [۱۳۸]

گروهی دیگر گفته‌اند: آیه زمانی نازل شد که پیامبر هنگام زیارت مزار مادرش آمنه (ع) در عمره حدیبیه در سال هفتم هجری [۱۳۹] یا فتح مکّه در سال هشتم هجری [۱۴۰] یا بازگشت از غزوه تبوک در سال نهم هجری، می‌‌خواست برای مادر خویش استغفار کند. [۱۴۱] این دیدگاه را نیز مفسران شیعه و بسیاری از محقّقان اهل سنت نپذیرفته‌اند،[۱۴۲] زیرا افزون بر تشتت زمانی وضعف این دسته از روایات، ایمان والدین پیامبر (ص) به استناد روایات صحیح از شیعه و اهل سنت قطعی است. [۱۴۳]

نظر صحیح در سبب نزول آیات یاد شده آن است که گروهی از مسلمانان برای مردگان مشرک خود استغفار می‌‌کردند و در برابر نهی دیگران، به استغفار ابراهیم (ع) برای پدر خوانده‌اش احتجاج می‌‌کردند، تا جایی که از پیامبر (ص) نیز خواهان استغفار بودند، پس این دو آیه نازل شد و آنان را از این عمل بازداشت. [۱۴۴]

در ادامه آیات با تأکید بر مالکیت مطلق خداوند بر جهان هستی و مرگ و حیات، ضمن اشاره به بازگشت خداوند با رحمت [۱۴۵] بر پیامبر و مهاجران و انصار که به هنگام سختی از او پیروی کردند، از قبول توبه سه نفر از متخلفان از غزوه تبوک یعنی کعب بن مالک، مرارة بن ربیع و هلال بن امیه [۱۴۶] خبر می‌‌دهد که نه از روی نفاق بلکه به جهت سستی و سهل انگاری در جهاد شرکت نکردند و سپس پشیمان شدند و توبه کردند.

در آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ[۱۴۷] که به «آیه صادقین» معروف است، همه مؤمنان را به تقوا و پیروی از صادقان در گفتار و رفتار فرا می‌‌خواند. [۱۴۸] برپایه روایات بسیاری از شیعه مراد از صادقین، پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) اویند. [۱۴۹] روایاتی از اهل سنت نیز صادقین را علی بن ابی طالب (ع) خوانده‌اند. [۱۵۰] سپس اهل مدینه و اطراف آن را از همراهی نکردن پیامبر (ص) در جنگ‌ها برحذر داشته، می‌‌فرماید: خداوند به آنان در برابر هر سختی که در راه خدا متحمل می‌‌شوند و نیز هر انفاقی که در راه او می‌‌کنند پاداش می‌‌دهد و با تأکید بر لزوم هجرت گروهی از مؤمنان سایر شهرها به مدینه برای فرا گرفتن معارف دینی از پیامبر (ص) و انتقال آنها به قوم خود و انذار آنها، مجددا به جهاد و خشونت با کافران فرمان می‌‌دهد تا مسلمانان را سرسخت و باصلابت بیابند.

باز به گفت و گو از منافقان پرداخته، ضمن تصویر حالت شک و تردید ایشان به هنگام نزول آیات قرآن، فرود آمدن قرآن را سبب ازدیاد ایمان مؤمنان و گمراهی بیش از پیش منافقان می‌‌خواند و سرانجام در پایان سوره برای تأکید سفارش به اطاعت از رسول خدا (ص) او را چنین وصف می‌‌کند که پیامبری هم‌نوع شماست و از خسارت و نابودی شما رنج می‌‌برد و در خیرخواهی برایتان و در نجات شما، چه مؤمن و چه غیر مؤمن، حریص است و در خصوص مؤمنان، مهربان؛[۱۵۱] آن گاه با توصیه پیامبر به توکل بر خداوند در امر هدایت مردم [۱۵۲]سوره را پایان می‌‌دهد.

آیات مشهور و دارای نام این سوره عبارت‌اند از:

  1. آیه سیف [۱۵۳] یا قتال (آیه فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۱۵۴]) [۱۵۵]،
  2. آیه سقایة الحاج آیه أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۱۵۶].[۱۵۷]،
  3. آیه نجاسة المشرکین آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۱۵۸].[۱۵۹]
  4. آیه جزیه آیه قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۱۶۰].[۱۶۱]
  5. آیه کنز آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ[۱۶۲].[۱۶۳]
  6. آیه غار آیه إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۱۶۴].[۱۶۵]
  7. آیه زکات [۱۶۶] یا صدقات [۱۶۷] یا صدقه آیه إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۱۶۸].[۱۶۹]
  8. آیه اُذُن آیه وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۱۷۰].[۱۷۱]
  9. آیه سابقون آیه وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۱۷۲].[۱۷۳]
  10. آیه صادقین آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ[۱۷۴].[۱۷۵]
  11. آیه نفر آیه وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ[۱۷۶].[۱۷۷].[۱۷۸]

فضیلت سوره توبه

امام صادق (ع) فرمود: هرکس سوره‌های انفال و برائت را در هر ماه بخواند، هیچ گاه نفاق در قلب او نفوذ نمی‌کند و از شیعیان حقیقی امیرمؤمنان (ع) خواهد بود و در روز قیامت تا زمان فراغت مردم از حساب، از نعمت‌های بهشتی می‌‌خورد. [۱۷۹].[۱۸۰]

سوره توبه در دانشنامه معاصر قرآن کریم

نهمین سوره قرآن و سیزدهمین آن به ترتیب نزول، نازل شده در مدینه با محتوای بیزاری از مشرکین و مبارزه با آنان، مشهورترین نام سوره نهم قرآن «توبه» است. علت نامگذاری این سوره به «توبه»، فراوانی کاربرد کلمه «توبه» و مشتقات آن در این سوره نسبت به دیگر سوره‌های قرآن کریم و شرح سرگذشت درس‌آموز توبه ۳ تن از متخلفان غزوه تبوک در این سوره است. دومین نام مشهور این سوره «برائت» است که از کلمه آغازین سوره برگرفته شده است. این دو اسم در صحیح بخاری به نقل از زید بن ثابت آمده است و از هر دو اسم، در قرآن‌های موجود استفاده می‌شود.

سیوطی و ابن عاشور، چهارده اسم برای این سوره برشمرده‌اند توبة، براءة، مقشقشة فاضحة، عذاب، منقرة، بحوث، حافرة، مثیرة، مبعثرة، مخزیة، مشددة، مدمدمة[۱۸۱].

این سوره مدنی است و تعداد آیات آن به نظر قاریان کوفه ۱۲۹ آیه و به نظر قاریان دیگر ۱۳۰ آیه است که نظریه اول مشهور است. تعداد کلمات آن ۲۵۰۶ کلمه و تعداد حروف آن ۱۱۱۱۶ حرف است. از نظر حجم و بلندی، آخرین سوره از سوره‌های «طُول» هفتگانه و یکی از سوره‌های نسبتاً بزرگ قرآن است و در حدود یک جزء از قرآن را در بردارد. این سوره بر خلاف سوره‌های دیگر قرآن بدون بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ نازل شده است که جهت تأکید بیزاری از مشرکین است.

این سوره دستور قطعی برای قطع ارتباط با مشرکان و منافقان است، آنها را نجس میخواند، در عین حال راه توبه را برای آنان باز گذاشته و به تقابل ارزشی و کارکردی متقین و کافرین، دو گروه شخصیتی متفاوت از جهت ایمانی و اجتماعی، عافیت طلبان و مجاهدین، مسجد ضرار ساخته شده توسط منافقین، نهضت پیامبران، جهاد و مهاجرت اشاره شده است.

مقاصد سوره

سوره توبه با اعلان برائت و بیزاری از مشرکین و بیان تفاوت حق و باطل، ایمان و شرک، اسلام و نفاق و اهل هر گروه از آنها، هدف کلی سوره را بیان کرده است که در آیات آغازین نیز به آن پرداخته شده است.

سوره توبه برخی اسماء و نام‌های نیکوی خداوند و صفات برجسته او را یادآوری کرده است. به عنوان: خبیر، قدیر، غفور رحیم، علیم حکیم، عزیز حکیم، سمیع علیم، تواب رحیم، رئوف رحیم، اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ، رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ.

افزون بر یادآوری اسمای الهی در این سوره، برخی موضوعات دیگر هم بیان و یا به آنها اشاره شده است. نمونه‌هایی از این موضوعات عبارتند از: اصول عقاید، ایمان، کمال توحید، حصول یقین، توکل بر خدا، نصرت الهی، متلازم بودن خشنودی و رضای خداوند با خشنودی رسول الله، جایگاه پیامبر اکرم (ص) و برتری آن، هشدار نسبت به تخلف دستورات خدا و رسول خدا (ص)، هشدار نسبت به ترک جهاد و انفاق در راه خدا، بیان کامل بودن دین اسلام، یادآوری نسخ ادیان پس از بعثت پیامبر اسلام (ص)، بیان وجوب اقامه نماز و پرداخت زکات و اهمیت آنها، تأکید بر برابری زنان و مردان نسبت به ولایت ایمانی، فواید پرداخت زکات، تأکید بر اهمیت جهاد در راه خدا و هشدار نسبت به ترک کنندگان آن، بیان پیمان‌ها و معاهدات بین‌المللی، مذمت کفار و منافقین و ستایش و مدح اهل تقوا و مجاهدین.

آیات نامدار و مشهور سوره

  1. وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ[۱۸۲]
  2. أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۱۸۳]
  3. اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ[۱۸۴]
  4. يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ[۱۸۵]
  5. هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ[۱۸۶]
  6. إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۱۸۷]
  7. لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۱۸۸]
  8. إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۱۸۹]
  9. وَلَا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۱۹۰]
  10. لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ[۱۹۱]
  11. وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ[۱۹۲]

آیات سوره توبه، بر خلاف اغلب سوره‌های دیگر که آیات پایانی آن، با آیات آغازین‌اش از نظر محتوا تقارن دارد، (به ظاهر) مضمون و هدف واحدی را دنبال نمی‌کند. به هر حال، آیات اول سوره، مربوط به برائت و بیزاری از مشرکین است. بخشی هم درباره جنگ با مشرکین و اهل کتاب می‌باشد. بخش مهمی از آیات نیز درباره منافقینسخن می‌گوید. در بخشی از آیات نیز مسلمانان را به جنگ با دشمن تحرض و تشویق می‌کند و نسبت به کسانی که از جنگ تخلف می‌ورزند به شدت هشدار می‌دهد. افزون بر موارد فوق، آیاتی در مورد دوست نشدن با کفار و عدم ولایت آنان و لزوم پرداخت زکات آمده است. به هر حال می‌‌توان گفت آیات قابل توجهی از این سوره درباره جنگ با کفار و آیات مربوط به منافقین است[۱۹۳].[۱۹۴]

منابع

پانویس

  1. مجمع البیان، ج ۵، ص۳؛ البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص۲۸۱؛ الاتقان، ج ۱، ص۲۹ - ۳۲.
  2. «پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند» سوره توبه، آیه ۱۱۳.
  3. «و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعده‌ای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بی‌گمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.
  4. الاتقان، ج ۱، ص۴۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص۲۰۸.
  5. «بی‌گمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸.
  6. «پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس؛ بر او توکّل دارم و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است» سوره توبه، آیه ۱۲۹.
  7. البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص۲۹۰؛ الاتقان، ج ۱، ص۴۴.
  8. الاتقان، ج ۱، ص۴۴، ۸۸؛ التهمید، ج ۱، ص۲۳۲؛ تفسیر المنار، ج ۱۰، ص۱۴۵ - ۱۴۶.
  9. التمهید، ج ۱، ص۲۳۲.
  10. البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص۲۸۱.
  11. الاتقان، ج ۱، ص۳۰، ۳۲؛ التهمید، ج ۱، ص۱۳۸؛ التحریر و التنویر، ج ۱۰، ص۹۷.
  12. الاتقان، ج ۱، ص۸۹.
  13. البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص۲۸۲، ۲۹۷؛ الاتقان، ج ۱، ص۵۹ - ۶۰؛ تاریخ قرآن، ص۵۹۳ - ۵۹۴.
  14. التمهید، ج ۱، ص۱۲۸.
  15. البرهان، ج ۱، ص۶۹؛ تاریخ قرآن، ص۵۹۴.
  16. الاتقان، ج ۱، ص۱۷۲ - ۱۷۳؛ روح المعانی، ج ۱۰، ص۶۰۵۹؛ التحریر والتنویر، ج ۱۰، ص۹۵ - ۹۷.
  17. التحریر والتنویر، ج ۱۰، ص۹۵؛ تفسیر المنار، ج ۱۰، ص۱۴۶.
  18. التحریر والتنویر، ج ۱۰، ص۹۵.
  19. «(این) بیزاری خداوند و پیامبر اوست از مشرکانی که با آنان پیمان بسته‌اید» سوره توبه، آیه ۱.
  20. مجمع البیان، ج ۵، ص۳.
  21. التحریر و التنویر، ج ۱۰، ص۹۵.
  22. «خداوند بر پیامبر و مهاجران و انصاری که از او هنگام دشواری پیروی کردند- پس از آنکه نزدیک بود دل گروهی از ایشان بگردد- بخشایش آورد سپس توبه آنان را پذیرفت که او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۷.
  23. «و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند که خداوند بسیار توب» سوره توبه، آیه ۱۱۸.
  24. مجمع البیان، ج ۵، ص۳؛ روح المعانی، ج ۱۰، ص۵۹.
  25. تفسیر المنار، ج ۱۰، ص۱۴۶.
  26. الکشاف، ج ۲، ص۲۴۱.
  27. المنیر، ج ۱۰، ص۹۱؛ تفسیر قاسمی، ج ۸، ص۱۲۱.
  28. الاتقان، ج ۱، ص۱۷۲ - ۱۷۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۱۵؛ روح المعانی، ج ۱۰، ص۵۹.
  29. المعجم الاحصائی، ج ۱، ص۳۱۳.
  30. سوره توبه، آیه ۳.
  31. سوره توبه، آیه ۳۹.
  32. مجمع البیان، ج ۵، ص۳؛ جمال القراء، ج ۱، ص۴۴۰ - ۴۴۱.
  33. روح المعانی، ج ۱۰، ص۶۰؛ تفسیر المنار، ج ۱۰، ص۱۴۸.
  34. تناسق الدرر، ص۹۰؛ تفسیر المنار، ج ۱۰، ص۱۴۸.
  35. مجمع البیان، ج ۵، ص۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۱۶.
  36. تناسق الدرر، ص۹۳؛ روح المعانی، ج ۱۰، ص۶۰.
  37. مجمع البیان، ج ۵، ص۴؛ الکشاف، ج ۲، ص۲۴۱.
  38. الکشاف، ج ۲، ص۲۴۲.
  39. جمال القراء، ج ۲، ص۶۵ - ۷۱؛ التمهید، ج ۲، ص۳۵۴ - ۳۵۸.
  40. «اگر رهسپار نگردید (خداوند) شما را به عذابی دردناک دچار می‌کند و قومی دیگر را به جای شما می‌آورد و شما هیچ زیانی به او نمی‌توانید رساند و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره توبه، آیه ۳۹.
  41. «سبکبار و گرانبار رهسپار شوید و با مال و جانتان در راه خداوند جهاد کنید؛ این، اگر بدانید برای شما بهتر است» سوره توبه، آیه ۴۱.
  42. «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دسته‌ای رهسپار نمی‌گردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
  43. البیان، ص۳۵۶ - ۳۵۷؛ التمهید، ج ۲، ص۳۵۶.
  44. «خداوند از تو در گذراد! چرا پیش‌تر از آنکه راستگویان بر تو آشکار گردند و دروغگویان را بشناسی به آنان اجازه دادی؟» سوره توبه، آیه ۴۳.
  45. «جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند و چون در کاری همگانی همراه او باشند تا از او اجازه نگیرند (به راهی دیگر) نمی‌روند؛ کسانی که از تو اجازه می‌گیرند همانانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند پس چون برای کاری از تو اجازه خوا» سوره نور، آیه ۶۲.
  46. البیان، ص۳۵۷ ـ ۳۵۸.
  47. «مردم مدینه و تازیان بیابان‌نشین پیرامون آنان حق ندارند از (همراهی) پیامبر بازمانند و نه جان‌های خودشان را از جان او دوست‌تر بدارند؛ از این رو که هیچ تشنگی و سختی و گرسنگی در راه خداوند به آنان نمی‌رسد و بر هیچ جایگاهی که کافران را به خشم آورد گام نمی‌نهند و هیچ زیانی به دشمنی نمی‌زنند مگر که در برابر آن، کاری شایسته برای آنان نوشته می‌شود؛ بی‌گمان خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمی‌سازد» سوره توبه، آیه ۱۲۰.
  48. «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دسته‌ای رهسپار نمی‌گردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
  49. البیان، ص۳۵۸.
  50. «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
  51. التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۱۵ - ۲۱۶.
  52. مجمع البیان، ج ۵، ص۴.
  53. تاریخ قرآن، ص۴۲۹.
  54. مجمع البیان، ج ۵، ص۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۱۵ - ۲۱۶.
  55. «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
  56. الکشاف، ج ۲، ص۲۴۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۱۶؛ روح المعانی، ص۱۰، ص۶۰ - ۶۱.
  57. الکشاف، ج ۲، ص۲۴۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۱۶.
  58. التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۱۶.
  59. التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۱۷.
  60. «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
  61. «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
  62. مجمع البیان، ج ۵، ص۴؛ روح المعانی، ج ۱۰، ص۶۱.
  63. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۷۳؛ الصافی، ج ۲، ص۳۱۸.
  64. کنز الدقائق، ج ۴، ص۳۸۸.
  65. روح المعانی، ج ۱۰، ص۶۱؛ تاریخ قرآن، ص۴۳۰.
  66. کنز الدقائق، ج ۵، ص۳۸۹؛ التحریر و التنویر، ج ۱۰، ص۹۸ - ۹۹.
  67. تفسیر مقاتل، ج ۲، ص۱۵۴ - ۱۵۵؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۶؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۱۲۲ - ۱۲۵.
  68. السیرة النبویه، ج ۲، ص۵۴۵؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص۴۹۲؛ ج ۲، ص۳۸۴؛ البدایة والنهایه، ج ۵، ص۳۸.
  69. تفسیر المنار، ج ۱۰، ص۱۶۱.
  70. المیزان، ج ۹، ص۱۷۰، ۱۷۳.
  71. الکشاف، ج ۲، ص۲۴۴؛ تفسیر المنار، ج ۱۰، ص۱۵۵.
  72. المیزان، ج ۹، ص۱۷۰ - ۱۷۱.
  73. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۷۵؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۱۲۵؛ المیزان، ج ۹، ص۱۶۶.
  74. دشتی، سید حبیب، مقاله «سوره توبه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹.
  75. مجمع البیان، ج ۵، ص۳.
  76. مجمع البیان، ج ۵، ص۴.
  77. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۶۴.
  78. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۶۴ - ۱۵۶۵.
  79. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۷۶.
  80. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۷۶.
  81. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۷۸ - ۱۵۷۹.
  82. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۶۴، ۱۵۷۰.
  83. «ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.
  84. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۶۵ - ۱۵۷۰.
  85. نمونه، ج ۷، ص۲۷۳.
  86. روح المعانی، ج ۱۰، ص۱۳۸.
  87. دشتی، سید حبیب، مقاله «سوره توبه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹.
  88. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۶۵.
  89. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۸۶، ۱۵۸۸ - ۱۵۸۹.
  90. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۶۰۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۵؛ المیزان، ج ۹، ص۱۴۹، ۱۷۹ - ۱۸۰.
  91. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۹۷، ۱۶۰۰ - ۱۶۰۱.
  92. المیزان، ج ۹، ص۱۵۴.
  93. التحریر و التنویر، ج ۱۰، ص۱۴۴ - ۱۴۵.
  94. المیزان، ج ۹، ص۲۰۴ - ۲۰۵.
  95. التحریر و التنویر، ج ۱۰، ص۱۵۶؛ المیزان، ج ۹، ص۲۲۴.
  96. المیزان، ج ۹، ص۲۲۳ - ۲۲۶.
  97. مجمع البیان، ج ۵، ص۲۸ - ۳۰؛ الدر المنثور، ج ۴، ص۱۵۸ - ۱۶۳؛ المیزان، ج ۹، ص۲۲۶.
  98. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۶۲۰.
  99. المیزان، ج ۹، ص۲۳۹.
  100. المیزان، ج ۹، ص۲۴۱.
  101. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۶۲۱؛ المیزان، ج ۹، ص۲۳۷.
  102. المیزان، ج ۹، ص۲۵۰ - ۲۵۱، ۲۶۳ - ۲۶۵.
  103. المیزان، ج ۹، ص۲۶۸.
  104. مجمع البیان، ج ۵، ص۴۵؛ المیزان، ج ۹، ص۲۶۸.
  105. المیزان، ج ۹، ص۲۷۱ - ۲۷۲.
  106. الدر المنثور، ج ۴، ص۱۸۸ - ۱۸۹؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۴۵.
  107. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۶۷ - ۱۵۶۸، ۱۶۶۱ - ۱۶۶۳.
  108. المیزان، ج ۹، ص۲۷۹ - ۲۸۳.
  109. المیزان، ج۹، ص۳۰۵؛ الدر المنثور، ج۴، ص۲۱۵.
  110. جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۹۱ - ۱۹۲؛ الدر المنثور، ج ۴، ص۲۱۳ - ۲۱۵.
  111. المیزان، ج ۹، ص۳۰۸.
  112. المیزان، ج ۹، ص۳۰۸.
  113. جامع البیان، ج ۱۰، ص۲۰۰ - ۲۰۲؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص۳۲۶۲۹۸.
  114. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۹۵؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۷۱؛ المیزان، ج ۹، ص۳۲۵ - ۳۲۶.
  115. المیزان، ج ۹، ص۳۳۵ - ۳۳۶.
  116. المیزان، ج ۹، ص۳۳۸ - ۳۳۷.
  117. المیزان، ج ۹، ص۳۳۸ - ۳۳۹.
  118. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۶۸ - ۱۵۶۹، ۱۶۹۲ - ۱۶۹۳، ۱۶۹۸ - ۱۶۹۹.
  119. المیزان، ج ۹، ص۳۷۰.
  120. المیزان، ج۹، ص۳۷۲ - ۳۷۴.
  121. المیزان، ج۹، ص۳۸۰ - ۳۸۱.
  122. المیزان، ج۹، ص۳۷۷.
  123. المیزان، ج۹، ص۳۷۷ - ۳۷۸.
  124. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۷۱۰؛ المیزان، ج ۹، ص۳۸۹ - ۳۹۰.
  125. اسباب النزول، ص۲۱۴ - ۲۱۵.
  126. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۷۱۰؛ المیزان، ج ۹، ص۳۹۰.
  127. فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۵۶۹، ۱۷۱۳-۱۷۱۶.
  128. التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص۲۰۲ - ۲۰۳.
  129. «پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند» سوره توبه، آیه ۱۱۳.
  130. «و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعده‌ای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بی‌گمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.
  131. جامع البیان، ج ۱۱، ص۵۶ - ۵۹؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۳۰۰ - ۳۰۳؛ اسنی المطالب، ص۴۶.
  132. جامع البیان، ج ۱۱، ص۵۶ - ۵۷؛ روح المعانی، ج ۱۱، ص۴۸۴۷.
  133. الکافی، ج ۱، ص۴۴۸ - ۴۴۹، ۴۵۲ - ۴۵۳؛ البرهان، ج ۲، ص۴۶، ۶۷۲، ۷۱۹.
  134. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۳۱؛ المنتظم، ج ۲، ص۳۶۸ - ۳۷۰؛ التمهید، ج ۱، ص۲۳۰.
  135. المیزان، ج ۹، ص۴۰۶؛ التمهید، ج ۱، ص۲۳۰.
  136. تفسیر المنار، ج ۱۱، ص۵۸، ۵۹؛ التحریر والتنویر، ج ۱۱، ص۴۴؛ الکشاف، ج ۲، ص۳۱۵.
  137. روح البیان، ج ۳، ص۵۲۳؛ تفسیر المنار، ج ۱۱، ص۵۸.
  138. الاتقان، ج ۱، ص۱۰۶.
  139. تفسیر المنار، ج ۱۱، ص۵۸.
  140. الکشاف، ج ۲، ص۳۱۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص۲۰۸.
  141. الدرالمنثور، ج ۴، ص۳۰۲؛ تفسیر المنار، ج ۱۱، ۵۸، ۵۹.
  142. روح المعانی، ج ۷، ص۴۹؛ التحریر والتنویر، ج ۱۱، ص۴۴؛ روح البیان، ج ۳، ص۵۲۳.
  143. روح المعانی، ج ۷، ص۲۸۳؛ التمهید، ج ۱، ص۲۳۰ - ۲۳۱.
  144. الدرالمنثور، ج ۴، ص۳۰۰؛ فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۷۲۱؛ التهمید، ج ۱، ص۲۳۱ - ۲۳۲.
  145. المیزان، ج ۹، ص۴۰۰.
  146. الدر المنثور، ج ۴، ص۳۰۹ - ۳۱۴.
  147. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  148. المیزان، ج ۹، ص۴۰۲.
  149. کنز الدقائق، ج ۵، ص۵۶۸ - ۵۷۰.
  150. الدر المنثور، ج ۴، ص۳۱۶.
  151. المیزان، ج ۹، ص۴۱۱ - ۴۱۲.
  152. المیزان، ج ۹، ص۴۱۳.
  153. الاتقان، ج ۲، ص۷۰۶ - ۷۰۷.
  154. «و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.
  155. بحارالانوار، ج ۱۹، ص۱۱۴؛ التمهید، ج ۲، ص۳۵۱.
  156. «آیا آب دادن به حاجیان و آبادسازی مسجد الحرام را همگون کار آن کس قرار داده‌اید که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ (هرگز این دو) نزد خداوند برابر نیستند و خداوند گروه ستمگران را رهنمایی نمی‌کند» سوره توبه، آیه ۱۹.
  157. نهج الحق، ص۱۸۲.
  158. «ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.
  159. الذریعه، ج ۴، ص۳۳۳.
  160. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  161. ناسخ القرآن و منسوخه، ص۴۱۴.
  162. «ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴.
  163. المیزان، ج ۹، ص۲۵۹.
  164. «اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.
  165. الصحیح من سیره النبی، ج ۴، ص۲۳.
  166. الاتقان، ج ۲، ص۷۰۶؛ التمهید، ج ۲، ص۳۵۱.
  167. تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۱۶۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۲۱۴.
  168. «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.
  169. احکام القرآن، ج ۱، ص۲۳۸.
  170. «و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار می‌کنند و می‌گویند او خوش‌باور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آورده‌اند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار می‌رسانند» سوره توبه، آیه ۶۱.
  171. کفایة الاصول، ص۳۰۱.
  172. «و خداوند از نخستین پیش‌آهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کرده‌اند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستان‌هایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.
  173. نهج الحق، ص۲۰۰؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص۳۲۳.
  174. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  175. نهج الحق، ص۱۹۰؛ المراجعات، ص۴۹.
  176. «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دسته‌ای رهسپار نمی‌گردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
  177. کفایة الاصول، ص۲۹۸.
  178. دشتی، سید حبیب، مقاله «سوره توبه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹.
  179. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۷۳؛ ثواب الاعمال، ص۲۲۴.
  180. دشتی، سید حبیب، مقاله «سوره توبه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹.
  181. التحریر، جزء ۱۱، ص۹۴-۹۷؛ الاتقان.
  182. «و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند پس اگر توبه کنید برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و کافران را به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳.
  183. «آیا آب دادن به حاجیان و آبادسازی مسجد الحرام را همگون کار آن کس قرار داده‌اید که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ (هرگز این دو) نزد خداوند برابر نیستند و خداوند گروه ستمگران را رهنمایی نمی‌کند» سوره توبه، آیه ۱۹.
  184. «آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافته‌اند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.
  185. «برآنند که نور خداوند را با دهان‌هاشان خاموش گردانند و خداوند جز این نمی‌خواهد که نورش را کمال بخشد هر چند کافران نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۲.
  186. «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.
  187. «اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.
  188. «همواره بنیانی که بنا نهاده‌اند مایه تردید در دل‌های آنان است تا آنکه دل‌های آنها پاره‌پاره گردد و خداوند، دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۱۱۰.
  189. «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
  190. «و هیچ هزینه‌ای چه خرد چه کلان نمی‌کنند و هیچ درّه‌ای را نمی‌پیمایند مگر آنکه برای آنان نوشته می‌شود تا خداوند نیکوتر از آنچه می‌کرده‌اند به آنان پاداش دهد» سوره توبه، آیه ۱۲۱.
  191. «بی‌گمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸.
  192. «و اگر آنها به آنچه خداوند و پیامبرش به آنان داده‌اند خرسند می‌شدند و می‌گفتند:» سوره توبه، آیه ۵۹.
  193. المیزان.
  194. صفوی، سید سلمان، مقاله «سوره توبه»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.