پرش به محتوا

ساده‌زیستی امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
علی{{ع}} این گونه عمل کرد و دنیای [[دنیا]] داران را به [[تمسخر]] گرفت و هیچ گونه [[وابستگی به دنیا]] نداشت و از [[لباس]]، به مقدار [[ضرورت]] استفاده می‌کرد. این در حالی است که عبای [[عثمان]] [[خلیفه]] پیشین را صد دینار قیمت کردند<ref>جمل أنساب الاشراف، ج۶، ص۱۰۲.</ref>. این کجا و یک دینار [[پول]] همه لباس‌های علی‌{{ع}} از پیراهن و [[رداء]] و [[ازار]] کجا!.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۳، ص۴۵۷ - ۴۶۴.</ref>
علی{{ع}} این گونه عمل کرد و دنیای [[دنیا]] داران را به [[تمسخر]] گرفت و هیچ گونه [[وابستگی به دنیا]] نداشت و از [[لباس]]، به مقدار [[ضرورت]] استفاده می‌کرد. این در حالی است که عبای [[عثمان]] [[خلیفه]] پیشین را صد دینار قیمت کردند<ref>جمل أنساب الاشراف، ج۶، ص۱۰۲.</ref>. این کجا و یک دینار [[پول]] همه لباس‌های علی‌{{ع}} از پیراهن و [[رداء]] و [[ازار]] کجا!.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۳، ص۴۵۷ - ۴۶۴.</ref>


====[[کفش ساده علی]]{{ع}}====
====کفش ساده علی{{ع}}====
[[سادگی]] در همۀ ارکان [[زندگی]] علی{{ع}} وجود داشت. [[کفش]] علی{{ع}}؛ مانند لباس وی ساده و از لیف خرما بود<ref>شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۶؛ ینابیع المودة، ص۱۷۸، باب ۵۱.</ref>. او کفش خویش را وصله می‌کرد. علی{{ع}} وصله و [[اصلاح]] کفش را در دوران [[رسول گرامی اسلام]] انجام می‌داد به گونه‌ای که وی از سوی [[پیامبر]]{{صل}} [[لقب]] «[[خاصف النعل]]؛ وصله کننده کفش» یافت. درباره علت نامیده شدن [[امام]] به این لقب، [[روایات]] گوناگونی نقل شده است<ref>ابن بطریق، العمده، ص۲۸۳–۲۸۶.</ref> که مهم‌ترین آنها مربوط به [[جنگ حدیبیه]] است. پس از [[صلح حدیبیه]] - که [[سهیل بن عمرو]] و شماری از [[رؤسای قریش]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} گفتند: ای [[رسول خدا]] گروهی از [[مردم]] ما از [[فرزندان]] و [[برادران]] و [[بردگان]] ما به سوی شما آمده‌اند و آنان فهمی در [[دین]] ندارند و از [[اموال]] ما خارج شده‌اند و از [[سرزمین]] ما آنها را به ما بازگردان <ref>ترمذی، الجامع الصحیح، ج۵، ص۶۳۴؛ کنز العمال، ج۱۳، ص۱۷۳، ح۳۶۵۱۸؛ ینابیع الموده، ص۲۴۸.</ref>. [[ابوبکر]] و [[عمر]] نیز گفته [[سهیل]] را [[تأیید]] کردند<ref>کنز العمال، ج۱۳، ص۱۷۴، ح۳۶۵۱۸؛ خوارزمی، المناقب، ص۱۴۲، ح۱۶۲.</ref> - [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: «ای گروه [[قریش]]! از کارهایتان دست بردارید یا [در غیر این صورت] [[خداوند]] کسی را بر شما خواهد برانگیخت که گردن‌های شما را به خاطر [[دین]] خواهد زد. به تحقیق خداوند [[قلب]] او را با [[ایمان]] [[امتحان]] کرد»<ref>{{متن حدیث|يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ لَتَنْتَهُنَّ عَنْ مُخَالَفَةِ أَمْرِ اللَّهِ أَوْ لَيَبْعَثَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ مَنْ يَضْرِبُ رِقَابَكُمْ بِالسَّيْفِ عَلَى الدِّينِ قَدِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ عَلَى الْإِيمَانِ}}</ref>
سادگی در همۀ ارکان [[زندگی]] علی{{ع}} وجود داشت. کفش علی{{ع}}؛ مانند لباس وی ساده و از لیف خرما بود<ref>شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۶؛ ینابیع المودة، ص۱۷۸، باب ۵۱.</ref>. او کفش خویش را وصله می‌کرد. علی{{ع}} وصله و [[اصلاح]] کفش را در دوران [[رسول گرامی اسلام]] انجام می‌داد به گونه‌ای که وی از سوی [[پیامبر]]{{صل}} [[لقب]] «[[خاصف النعل]]؛ وصله کننده کفش» یافت. درباره علت نامیده شدن [[امام]] به این لقب، [[روایات]] گوناگونی نقل شده است<ref>ابن بطریق، العمده، ص۲۸۳–۲۸۶.</ref> که مهم‌ترین آنها مربوط به [[جنگ حدیبیه]] است. پس از [[صلح حدیبیه]] - که [[سهیل بن عمرو]] و شماری از [[رؤسای قریش]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} گفتند: ای [[رسول خدا]] گروهی از [[مردم]] ما از [[فرزندان]] و [[برادران]] و [[بردگان]] ما به سوی شما آمده‌اند و آنان فهمی در [[دین]] ندارند و از [[اموال]] ما خارج شده‌اند و از [[سرزمین]] ما آنها را به ما بازگردان <ref>ترمذی، الجامع الصحیح، ج۵، ص۶۳۴؛ کنز العمال، ج۱۳، ص۱۷۳، ح۳۶۵۱۸؛ ینابیع الموده، ص۲۴۸.</ref>. [[ابوبکر]] و [[عمر]] نیز گفته [[سهیل]] را [[تأیید]] کردند<ref>کنز العمال، ج۱۳، ص۱۷۴، ح۳۶۵۱۸؛ خوارزمی، المناقب، ص۱۴۲، ح۱۶۲.</ref> - [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: «ای گروه [[قریش]]! از کارهایتان دست بردارید یا [در غیر این صورت] [[خداوند]] کسی را بر شما خواهد برانگیخت که گردن‌های شما را به خاطر [[دین]] خواهد زد. به تحقیق خداوند [[قلب]] او را با [[ایمان]] [[امتحان]] کرد»<ref>{{متن حدیث|يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ لَتَنْتَهُنَّ عَنْ مُخَالَفَةِ أَمْرِ اللَّهِ أَوْ لَيَبْعَثَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ مَنْ يَضْرِبُ رِقَابَكُمْ بِالسَّيْفِ عَلَى الدِّينِ قَدِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ عَلَى الْإِيمَانِ}}</ref>


[[ابوبکر]] گفت: آن مرد من هستم ای [[پیامبر]]؟ فرمود: نه. [[عمر]] گفت: من آن مرد هستم؟ فرمود: نه؛ ولی او «وصله کننده [[کفش]]» است. پیامبر{{صل}} کفش خود را به علی{{ع}} داده بود که وصله کند<ref>کنز العمال، ج۱۳، ص۱۷۴، ح۳۶۵۱۸؛ ترمذی، الجامع الصحیح، ج۵، ص۶۳۴، ح۳۷۱۵؛ الإرشاد، ج۱، ص۱۲۳؛ ینابیع الموده، ص۲۴۸.</ref>. این سخن با [[نقلی]] دیگر از [[ابوسعید خدری]] گزارش شده که [[عمار یاسر]] همین [[روایت]] را دلیل [[حقانیت علی]]{{ع}} دانسته است<ref>کافی، ج۵، ص۱۱-۱۲؛ تحف العقول، ص۲۹۰؛ خصال، ص۲۷۵-۲۷۶؛ بحار الأنوار، ج۳۲، ص۲۹۳.</ref>.
[[ابوبکر]] گفت: آن مرد من هستم ای [[پیامبر]]؟ فرمود: نه. [[عمر]] گفت: من آن مرد هستم؟ فرمود: نه؛ ولی او «وصله کننده کفش» است. پیامبر{{صل}} کفش خود را به علی{{ع}} داده بود که وصله کند<ref>کنز العمال، ج۱۳، ص۱۷۴، ح۳۶۵۱۸؛ ترمذی، الجامع الصحیح، ج۵، ص۶۳۴، ح۳۷۱۵؛ الإرشاد، ج۱، ص۱۲۳؛ ینابیع الموده، ص۲۴۸.</ref>. این سخن با [[نقلی]] دیگر از [[ابوسعید خدری]] گزارش شده که [[عمار یاسر]] همین [[روایت]] را دلیل [[حقانیت علی]]{{ع}} دانسته است<ref>کافی، ج۵، ص۱۱-۱۲؛ تحف العقول، ص۲۹۰؛ خصال، ص۲۷۵-۲۷۶؛ بحار الأنوار، ج۳۲، ص۲۹۳.</ref>.


این نکته بسیار مهم است که این سخن را حضرت هنگامی فرمود که افراد با سابقه از [[مسلمانان]] [[سخن]] مرد [[کافر]] قرشی [[سهیل بن عمرو]] را [[تأیید]] کردند و پیامبر زدن گردن‌های قریش را توسط علی{{ع}} به خاطر دین دانست. دو [[جنگ]] بزرگ علی؛ یعنی [[نبرد جمل]] و [[صفین]]، با قریشان بود و نکته جالب‌تر این است که وصله زدن کفش توسط علی{{ع}} در آستانه نبرد جمل تکرار شد. در واقع، [[زمان]] تحقق [[وعده]] پیامبر{{صل}} رسیده بود.
این نکته بسیار مهم است که این سخن را حضرت هنگامی فرمود که افراد با سابقه از [[مسلمانان]] [[سخن]] مرد [[کافر]] قرشی [[سهیل بن عمرو]] را [[تأیید]] کردند و پیامبر زدن گردن‌های قریش را توسط علی{{ع}} به خاطر دین دانست. دو [[جنگ]] بزرگ علی؛ یعنی [[نبرد جمل]] و [[صفین]]، با قریشان بود و نکته جالب‌تر این است که وصله زدن کفش توسط علی{{ع}} در آستانه نبرد جمل تکرار شد. در واقع، [[زمان]] تحقق [[وعده]] پیامبر{{صل}} رسیده بود.


[[نهج البلاغه]] جریان را در مسیر حرکت حضرت به [[بصره]] در «[[ذی قار]]» یاد کرده است. [[ابن عباس]] ارزشی برای کفش‌های وصله شده علی{{ع}} نمی‌شناسد<ref>نهج البلاغه، خطبۀ ۳۳، صبحی صالح، ص۷۶؛ مجموعه ورام، ج۲، ص۹؛ بحار الأنوار، ج۳۲، ص۷۶؛ مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۰۱.</ref> و مفید جریان را مربوط به زمان حضور حضرت در [[ربذه]] در مسیر بصره دانسته و با جزئیات بیشتر آورده: آخرین باقی مانده [[حاجیان]] باز می‌گشتند. [[منتظر]] بودند که از [[خلیفه]] جدید [[مسلمانان]] سخنی بشنوند؛ اما او در چادر خود بود. [[ابن عباس]] گوید: نزد [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} رفتم، دیدم کفشی را وصله می‌کند. به او گفتم ما به این که کارهای ما را [[اصلاح]] کنید نیازمندتریم از آنچه انجام می‌دهی؟ با من سخنی نگفت تا از اصلاح کفشش فارغ شد. آن گاه آن را در کنار [[کفش]] دیگر قرار داد و فرمود: آنها را قیمت کن؟ گفتم: آنها قیمتی ندارند. فرمود: آنچه هست. گفتم: کمتر از یک درهم. فرمود: «به [[خدا]] [[سوگند]]! این دو کفش برای من [[دوست]] داشتنی‌تر است از این [[حکومت]] شما، جز این که حقی را بپا دارم یا باطلی را رد نمایم»<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَهُمَا أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَمْرِكُمْ هَذَا إِلَّا أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلًا}}</ref>
[[نهج البلاغه]] جریان را در مسیر حرکت حضرت به [[بصره]] در «[[ذی قار]]» یاد کرده است. [[ابن عباس]] ارزشی برای کفش‌های وصله شده علی{{ع}} نمی‌شناسد<ref>نهج البلاغه، خطبۀ ۳۳، صبحی صالح، ص۷۶؛ مجموعه ورام، ج۲، ص۹؛ بحار الأنوار، ج۳۲، ص۷۶؛ مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۰۱.</ref> و مفید جریان را مربوط به زمان حضور حضرت در [[ربذه]] در مسیر بصره دانسته و با جزئیات بیشتر آورده: آخرین باقی مانده [[حاجیان]] باز می‌گشتند. [[منتظر]] بودند که از [[خلیفه]] جدید [[مسلمانان]] سخنی بشنوند؛ اما او در چادر خود بود. [[ابن عباس]] گوید: نزد [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} رفتم، دیدم کفشی را وصله می‌کند. به او گفتم ما به این که کارهای ما را [[اصلاح]] کنید نیازمندتریم از آنچه انجام می‌دهی؟ با من سخنی نگفت تا از اصلاح کفشش فارغ شد. آن گاه آن را در کنار کفش دیگر قرار داد و فرمود: آنها را قیمت کن؟ گفتم: آنها قیمتی ندارند. فرمود: آنچه هست. گفتم: کمتر از یک درهم. فرمود: «به [[خدا]] [[سوگند]]! این دو کفش برای من [[دوست]] داشتنی‌تر است از این [[حکومت]] شما، جز این که حقی را بپا دارم یا باطلی را رد نمایم»<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَهُمَا أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَمْرِكُمْ هَذَا إِلَّا أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلًا}}</ref>


ابن عباس گفت: [[حاجیان]] جمع شده‌اند تا سخنی از شما بشنوند. به من [[اجازه]] می‌دهید که با آنها سخن بگویم؟... فرمود: نه من خود سخن می‌گویم. آن گاه برای آنان [[سخنرانی]] کرد و در ضمن سخنان خویش فرمود: «مرا با [[قریش]] چه کار است؟ به خدا سوگند! من به تحقیق با آنان در دورانی که [[کافر]] بودند جنگیده‌ام و اکنون که [[فتنه]] پیش گرفته‌اند با آنان می‌جنگم و براستی راهی که می‌روم بر پایه پیمانی است که در این باره از سوی [[رسول خدا]]{{صل}} با من بسته شده است. به خدا سوگند! [[باطل]] را چنان می‌شکافم تا [[حق]] از تهیگاه آن بیرون آید. [[قریش]] از ما [[کینه جویی]] نمی‌کند جز به خاطر آنکه [[خداوند]] ما را بر ایشان برگزیده است و ما آنان را در زیر [[فرمان]] خود قرار داده‌ایم»<ref>{{متن حدیث|مَا لِي وَ لِقُرَيْشٍ أَمَ وَ اللَّهِ لَقَدْ قَاتَلْتُهُمْ كَافِرِينَ وَ لَأُقَاتِلَنَّهُمْ مَفْتُونِينَ وَ إِنَّ مَسِيرِي هَذَا عَنْ عَهْدٍ إِلَيَّ فِيهِ أَمَ وَ اللَّهِ لَأَبْقُرَنَّ الْبَاطِلَ حَتَّى يَخْرُجَ الْحَقُّ مِنْ خَاصِرَتِهِ مَا تَنْقِمُ مِنَّا قُرَيْشٌ إِلَّا أَنَّ اللَّهَ اخْتَارَنَا عَلَيْهِمْ فَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي حَيِّزِنَا}}؛الإرشاد، ج۱، ص۱۴۷ و مترجم، ص۲۴۲؛ بحار الأنوار، ج۳۲، ص۱۱۳ و ج۴۰، ص۳۲۸؛ شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۳۳؛ نهج السعاده، ج۱، ص۲۵۱.</ref>؛
ابن عباس گفت: [[حاجیان]] جمع شده‌اند تا سخنی از شما بشنوند. به من [[اجازه]] می‌دهید که با آنها سخن بگویم؟... فرمود: نه من خود سخن می‌گویم. آن گاه برای آنان [[سخنرانی]] کرد و در ضمن سخنان خویش فرمود: «مرا با [[قریش]] چه کار است؟ به خدا سوگند! من به تحقیق با آنان در دورانی که [[کافر]] بودند جنگیده‌ام و اکنون که [[فتنه]] پیش گرفته‌اند با آنان می‌جنگم و براستی راهی که می‌روم بر پایه پیمانی است که در این باره از سوی [[رسول خدا]]{{صل}} با من بسته شده است. به خدا سوگند! [[باطل]] را چنان می‌شکافم تا [[حق]] از تهیگاه آن بیرون آید. [[قریش]] از ما [[کینه جویی]] نمی‌کند جز به خاطر آنکه [[خداوند]] ما را بر ایشان برگزیده است و ما آنان را در زیر [[فرمان]] خود قرار داده‌ایم»<ref>{{متن حدیث|مَا لِي وَ لِقُرَيْشٍ أَمَ وَ اللَّهِ لَقَدْ قَاتَلْتُهُمْ كَافِرِينَ وَ لَأُقَاتِلَنَّهُمْ مَفْتُونِينَ وَ إِنَّ مَسِيرِي هَذَا عَنْ عَهْدٍ إِلَيَّ فِيهِ أَمَ وَ اللَّهِ لَأَبْقُرَنَّ الْبَاطِلَ حَتَّى يَخْرُجَ الْحَقُّ مِنْ خَاصِرَتِهِ مَا تَنْقِمُ مِنَّا قُرَيْشٌ إِلَّا أَنَّ اللَّهَ اخْتَارَنَا عَلَيْهِمْ فَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي حَيِّزِنَا}}؛الإرشاد، ج۱، ص۱۴۷ و مترجم، ص۲۴۲؛ بحار الأنوار، ج۳۲، ص۱۱۳ و ج۴۰، ص۳۲۸؛ شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۳۳؛ نهج السعاده، ج۱، ص۲۵۱.</ref>؛


آنچه در این [[سخنرانی]] مطرح است، [[کینه‌توزی]] [[قریش]] و [[مخالفت]] آنان با [[حق]] و مجری حق، علی{{ع}} است. علی{{ع}} در این جا همان سخنی را فرمود که [[رسول خدا]]{{صل}} در هنگام [[صلح حدیبیه]] [[وعده]] داد که [[اصلاح]] کننده [[کفش]] به خاطر حق با شما [[قریشیان]] خواهد جنگید.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۴۶۴ - ۴۶۷.</ref>
آنچه در این [[سخنرانی]] مطرح است، [[کینه‌توزی]] [[قریش]] و [[مخالفت]] آنان با [[حق]] و مجری حق، علی{{ع}} است. علی{{ع}} در این جا همان سخنی را فرمود که [[رسول خدا]]{{صل}} در هنگام [[صلح حدیبیه]] [[وعده]] داد که [[اصلاح]] کننده کفش به خاطر حق با شما [[قریشیان]] خواهد جنگید.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۴۶۴ - ۴۶۷.</ref>


====[[فرش ساده علی]]{{ع}}====
====[[فرش ساده علی]]{{ع}}====
۱۱۵٬۵۸۷

ویرایش