بنی سکون بن اشرس: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
===بنی سکون و دیگر وقایع ایام [[نبوی]]{{صل}}=== | ===بنی سکون و دیگر وقایع ایام [[نبوی]]{{صل}}=== | ||
نقل است که [[پیامبر]]{{صل}} بین [[طوایف]] سکاسک و بنی سکون [[عقد اخوت]] بست<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۹۶</ref> و [[عکاشة بن ثور]] را [[کارگزار]] خود در بین [[مردم]] سکاسک و سکون قرار داد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۲۸؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۰۸۰؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۲۲۵.</ref>. همچنین، گفته شده که [[رسول خدا]]{{صل}}، ضمن روایتی، برخی [[قبایل یمن]] از جمله سکون، کنده، سکاسک، [[خولان]] [[العالیه]] و [[ملوک]] رَدمان را ستودهاند<ref>ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، ج۴، ص۲۶۶ - ۲۶۷؛ المتقی الهندی، کنز العمال، ج۱۲، ص۹۰.</ref>. برخی منابع با تعابیری مشابه، از [[ستایش]] بنی تجیب - از تیرههای بنی سکون - توسط [[نبی اکرم]]{{صل}} خبر داده، [[حدیث]]: {{متن حدیث|أسلمُ سالَمها اللهُ وغِفارُ غفَر اللهُ لها وتُجِيبُ أجابَتِ اللهَ ورسولَه}}<ref>دار قطنی، المؤتلف و المختلف، ج۱، ص۲۴۴؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۳۸؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۵۹۷.</ref>، را به نقل از ایشان، در وصف بنی تجیب و بعضی دیگر از [[قبایل]] [[روایت]] کردهاند.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref> | نقل است که [[پیامبر]]{{صل}} بین [[طوایف]] سکاسک و بنی سکون [[عقد اخوت]] بست<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۹۶</ref> و [[عکاشة بن ثور]] را [[کارگزار]] خود در بین [[مردم]] سکاسک و سکون قرار داد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۲۸؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۰۸۰؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۲۲۵.</ref>. همچنین، گفته شده که [[رسول خدا]]{{صل}}، ضمن روایتی، برخی [[قبایل یمن]] از جمله سکون، کنده، سکاسک، [[خولان]] [[العالیه]] و [[ملوک]] رَدمان را ستودهاند<ref>ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، ج۴، ص۲۶۶ - ۲۶۷؛ المتقی الهندی، کنز العمال، ج۱۲، ص۹۰.</ref>. برخی منابع با تعابیری مشابه، از [[ستایش]] بنی تجیب - از تیرههای بنی سکون - توسط [[نبی اکرم]]{{صل}} خبر داده، [[حدیث]]: {{متن حدیث|أسلمُ سالَمها اللهُ وغِفارُ غفَر اللهُ لها وتُجِيبُ أجابَتِ اللهَ ورسولَه}}<ref>دار قطنی، المؤتلف و المختلف، ج۱، ص۲۴۴؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۳۸؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۵۹۷.</ref>، را به نقل از ایشان، در وصف بنی تجیب و بعضی دیگر از [[قبایل]] [[روایت]] کردهاند.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref> | ||
==بنی سکون و واقعه [[ارتداد قبایل]]== | |||
از [[اخبار]] دوران [[اسلامی]] این [[قوم]] میتوان از نقشآفرینی آنها در جریان موسوم به ارتداد قبایل یاد کرد. گفته شده که [[جوانی]] کندی یکی از شتران مورد علاقه خود را به عنوان «[[زکات]]» تحویل [[زیاد بن لبید]] - عامل زکات [[ابوبکر]] - و همراهانش داد، اما چندی بعد پشیمان شده، با [[توسّل]] به یکی از بزرگان کنده، به نام [[حارثه بن سراقه]]، از زیاد خواست که آن را پس دهد و شتر دیگری را برگیرد<ref>واقدی، کتاب الردّه، ص۱۶۹ - ۱۷۰.</ref>. [[حارثه]] تقاضای [[جوان]] را به زیاد رساند، اما زیاد با ردّ درخواست وی، او را متّهم به [[کفر]] نمود. حارثه وقتی [[سرسختی]] زیاد را دید، خود شتر را گرفت و به جوان برگرداند<ref>واقدی، کتاب الردّه، ص۱۷۰ - ۱۷۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۳۳۲ - ۳۳۳؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۲۵۴.</ref>. عملکرد نابخردانه زیاد بن لبید در عدم تعویض شتر زکات، [[خشم]] [[کندیها]] از جمله بنی سکاسکیها و بنی سکونیها را برانگیخت و آنان را در جمع [[مخالفین]] و مانعین [[پرداخت زکات]] به ابوبکر قرار داد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۳۳۲ - ۳۳۴؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۲۵۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۸۰.</ref>. اما [[مخالفت]] آنها با [[دولت مدینه]] چندان به طول نکشید؛ چراکه آنان پس از دریافت خبر [[حمله]] زیاد بن لبید به شاخه [[بنی عمرو بن معاویه]] و کشتن [[پادشاهان]] چهارگانه آنان - مخوس، مشرح، جمد و أبضعه - بر خود بیمناک شدند و همراه با شاخه بنی سکاسک، شبانه خود را نزد زیاد رساندند و از وی [[امان]] خواستند و مصمّم به [[همکاری]] با وی شدند<ref>واقدی، کتاب الرده، ص۱۸۴ - ۱۸۵؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۵۲.</ref>. البته پیش از آن، در جریان [[سرکوب]] بنیعَمرو بنمعاویه نیز به نظر میرسد برخی از [[رجال]] [[سکونی]] حضور داشتند که از سرشناسترین آنان میتوان از [[حصین بن نمیر سکونی]] نام برد. نقل است که بعد از [[شبیخون]] [[زیاد بن لبید]] بر [[بنی عمرو بن معاویه]]، زیاد، [[حارثه]] و دیگر اسرای در بند خود را [[آزاد]] کرد. آنها هم، پس از بازگشت، بار دیگر [[علم]] [[مخالفت]] با زیاد را بر افراشتند و از [[پرداخت زکات]] ممانعت کردند. زیاد هم آنها را به [[حال]] خود گذاشت و مخالفان هم قصدی برای [[حمله]] از خود بروز ندادند. زیاد بن لبید، [[حصین بن نمیر]] را به [[نمایندگی]] از خود نزد آنها فرستاد و این امر چندین بار دیگر تکرار شد. پس از چند بار رفت و آمد، و رد و بدل شدن پیامهایی بین دو طرف، سرانجام [[آرامش]] برقرار شد و این وضع تا رفتن [[کندیها]] به محاجر ادامه یافت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۳۳۳؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۸۰.</ref>. افزون بر اقدامات حصین بن نمیر، جمعی دیگر از سکونیها هم، پس از حمله [[اشعث بن قیس]] به زیاد بن لبید، به کمک زیاد رفتند و به مقابله با اشعث برخاستند. زیاد با نیروهای خود و پانصد نفر از [[رزمندگان]] سکاسک و سکون، در نزدیکی [[شهر]] «[[تریم]]» با اشعث به مقابله برخاست؛ اما [[شکست]] خورد و با کشته شدن سیصد و اندی از سپاهیانش، به تریم گریخت و با یارانش در آنجا به محاصره اشعث در آمد<ref>واقدی، کتاب الردّه، ص۱۸۹؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۵۲.</ref>. با این حال و با وجود [[حمایت]] [[اکثریت]] سکونیها از زیاد بن لبید، اقلیتی از آنها نیز با جمع معترضین - از جمله اشعث بن قیس - همراه شدند و به [[کارزار]] با زیاد و سپاهش برخاستند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۳۳۵؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۲۴۳.</ref>. اما دیری نگذشت که از نیروهای اعزامی [[مدینه]] شکست خوردند و در قلعه نجیر به محاصره [[سپاه]] [[حکومت مدینه]] در آمدند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۳۳۶؛ ابنخلدون، تاریخ، ج۲، ص۴۹۴.</ref>. | |||
در [[دومة الجندل]] نیز [[اکیدر بن عبدالملک]] - [[حاکم]] دومة الجندل - پس از دریافت خبر [[رحلت نبی خاتم]]{{صل}}، از [[پرداخت مالیات]] و وجه المصالحه ای که در ایام [[حیات پیامبر]]{{صل}} ملزم به پرداختش گردیده بود، سر باز زد. او سپس از دومة الجندل خارج شد و به محلی در جزیره رفت و بنایی به نام «دومة الجندل» در آن بنا نمود<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۹۰؛ صحاری، الانساب، ج۱، ص۴۵۲.</ref>. [[ابوبکر]] در [[سال دوازدهم هجری]]، به [[خالد بن ولید]] که در [[عین التمر]] بود، [[نامه]] نوشت تا به سوی اکیدر [[حرکت]] کند. خالد پس از [[فراغت]] یافتن از [[نبرد]] با جمعی از [[شورشیان]] این منطقه، [[عویم بن کاهل اسلمی]] را در آنجا گذاشت و خود، به طرف دومة الجندل حرکت کرد. وی اکیدر را دستگیر کرد و به [[قتل]] رساند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۳۷۸. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۹۵ - ۳۹۶.</ref>. اما برادرش [[حریث بن عبد الملک]] همچنان بر [[اسلام]] خود [[استوار]] ماند<ref>صحاری، الانساب، ج۱، ص۴۵۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref> | |||
==بنی سکون و [[فتوحات اسلامی]]== | |||
از حوادث مهم به وقوع پیوسته در [[صدر اسلام]]، فتوحات اسلامی است که به نظر میرسد بنی سکون و [[طوایف]] متعدد آن نیز در آن، چونان سایر [[قبایل عرب]] - خصوص [[قبیله]] مادریاش کنده - نقشی فعال و گسترده داشتند. اما چون در نقل گزارشات به ویژه [[اخبار]] [[فتوح]]، حضور [[قبایل]] کوچکتر تحت شعاع حضور قبایل بزرگتر یا شاخههای بالاتر این قبایل قرار گرفته است، از این رو، نام و نشان چندانی از قبایل کوچکتر از جمله قبیله بنی سکون با وجود قبیله [[مادری]] شان، دیده نمیشود. با این [[حال]]، معدود اخبار و گزارشات به دست آمده از این [[قوم]]، از حضور جمع زیادی از آنان در فتوحات اسلامی بهویژه در وقایع مربوط به [[فتوحات]] [[مصر]] حکایت دارد. [[قوای نظامی]] [[بنی کنده]] و بنی سکون به [[فرماندهی]] [[حصین بن نمیر]] [[سکونی]] و [[معاویة بن حدیج]] در [[فتح ایران]] از جمله [[نبرد]] بزرگ [[قادسیه]] ([[سال ۱۴ هجری]]) مشارکت داشتند<ref>ابن خلدون، تاریخ، ج۲، ص۵۲۶.</ref>. [[ابن اثیر]] هم در تشریح وقایع این فتح، از اعزام لشکری ۴۰۰۰ نفره به فرماندهی سعد بن ابی وَقّاص جهت انجام [[فتوحات]] به [[عراق]] - که حصین بن نمیر و معاویة بن حدیج و گروهی چهار صد نفره از [[جوانان]] [[قبیله]] [[سَکون]] از جمله آن بودند، - خبر داده است<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۴۸۵؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۴۵۱.</ref>. اندکی بعد، بسیاری از این [[رزمندگان]] سکونی، به جمع [[سپاهیان اسلام]] در [[جبهه]] [[مصر]] پیوستند و در کنار برخی دیگر از [[قبایل]]، ارکان اصلی [[لشکر اسلام]] را در [[فتح مصر]] ([[سال ۲۰ هجری]]) به فرماندهی [[عمرو بن عاص]] تشکیل دادند. سکونیها و [[طایفه]] مشهورش بنی تجیب، در فتح [[فسطاط]]<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۶۵.</ref> و نیز [[قلعه]] [[بابلیون]] مشارکت محسوسی داشتند؛ چندان که شاعرشان در [[افتخار]] به این فتح چنین سرود: {{عربی|و بابليون قد سعدنا بفتحها و حزنا لعمر الله فيئا و مغنما}}<ref>بامطرف، الجامع(جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۱، ص۲۴۸.</ref> | |||
به نظر میرسد آنها در فتح اسکندریه نیز حضور داشتند. پس از انجام این فتح، معاویة بن حدیج بن جفنه جهت ارائه گزارش از سوی فرماندهی کل فتوحات مصر، نزد [[عمر بن خطاب]] رفت<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۹، ص۲۰. ابن ماکولا، اکمال الکمال، ج۳، ص۱۹۳ - ۱۹۴.</ref>. علاوه بر معاویة بن حدیج، مالک بن عتاهیه - از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} - <ref>بامطرف، الجامع(جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۳، ص۱۱.</ref> [[خیثمة بن خیوان تجیبی سومی]] - از روؤسای بنی سوم - <ref>ابن یونس، تاریخ ابن یونس المصری، ص۱۵۸؛ ابن ماکولا، اکمال الکمال، ج۲، ص۵۸۱؛ سمعانی، الانساب، ج۷، ص۳۰۳.</ref> [[قیسیة بن کلثوم سومی]]<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۶۵.</ref> و برادرش [[حارثة بن کلثوم بن حباشه]]<ref>ابن ماکولا، اکمال الکمال، ج۳، ص۱۹۳ - ۱۹۴.</ref>، شریک بن ابی الاعقل (الاغفل) بن سلمة بن عمیره تجیبی سومی<ref>ابن یونس، تاریخ ابن یونس المصری، ص۲۳۴؛ ابن ماکولا، اکمال الکمال، ج۶، ص۲۸۰.</ref>، [[حیوة بن مرثد تجیبی]]<ref>سمعانی، الانساب، ج۱، ص۸۹.</ref>، [[ابوسعید]] [[مسلمة]] بن [[مخرمة]] بن سلمه تجیبی زمیلی<ref>سمعانی، الانساب، ج۶، ص۳۱۹؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۷۵.</ref>، شریک بن [[سوید]] بن [[همام]] تجیبی فرنانی<ref>سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۳۹۰ - ۳۹۱.</ref> در کنار طوایفی چون بنی ایدعان<ref>بامطرف، الجامع(جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۱، ص۲۱۱.</ref>، بنی عتاهیه<ref>بامطرف، الجامع(جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۳، ص۱۱.</ref>، [[بنی عامر]]<ref>بامطرف، الجامع(جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۲، ص۶۴۰.</ref> بنی سوم<ref>بامطرف، الجامع(جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۲، ص۵۵۶</ref>و [[بنی سعد]]<ref>بامطرف، الجامع(جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۲، ص۵۰۱</ref> هم از جمله بنی سکونیهایی به شمار آمدهاند که در [[فتوحات]] [[مصر]] در [[سال ۲۰ هجری]] حضور داشتند. | |||
[[مردمان]] این [[طایفه]] بزرگ و در رأس شان [[معاویة بن حدیج]]، پس از [[فراغت]] از فتوحات مصر به جانب غرب رفتند و در فتوحات شمال [[افریقا]] شرکت جستند. بیشک معاویة بن حدیج و فرزندانش، چهره ممتاز بنی سکون و بنی تجیب در این فتوحاتند. معاویه در [[سال ۳۱ هجری]]، همراه با [[عبدالله بن سعد بن ابی سرح]] در فتح نوبه شرکت کرد و در این [[جنگ]] موسوم به [[یوم]] دمقله (دهقله) یک چشم خود را از دست داد<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۹، ص۲۰؛ زرکلی، الاعلام، ج۷، ص۲۶۱. نیز ر.ک: ابن خلدون، تاریخ، ج۴، ص۳۸۰</ref>. وی در سال ۳۴ و ۴۰ و [[۵۰ هجری]] نیز، چندین بار به سمت [[مغرب]] [[لشکر]] کشید<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۹، ص۲۰؛ زرکلی، الاعلام، ج۷، ص۲۶۰.</ref> که حاصل آن را فتح [[شهر]] بنزرت و دستیبابی بر جزیره صقلّیه (سیسیل) گفتهاند<ref>زرکلی، الاعلام، ج۷، ص۲۶۱.</ref>. در [[سال ۳۴ هجری]] و در پی [[حمله]] [[قیصر روم]] به [[قرطاجنه]] و [[شکست]] آنان، جرجیر [[پادشاه]] قرطاجنه نزد معاویه رفت و از او [[یاری]] خواست. معاویه به سرداری [[معاویة بن حدیج]]، سپاهی را به یاری او فرستاد. او در قونیه با [[سپاه]] سی هزار نفره [[رومیان]] مواجه شد اما ابن حدیج آنان را در ناحیه «[[قصر]] [[الاحمر]]» در هم شکست و [[جلولاء]] را در محاصره گرفت. وی پس از فتح آنجا، و با [[غنایم]] بسیار به [[دیار]] خود بازگشت<ref>ابن خلدون، تاریخ، ج۱، ص۳۱۴ و ج۴، ص۲۳۶.</ref>. وی در [[سال ۴۵ هجری]] هم، از سوی [[معاویة بن ابوسفیان]]، جهت انجام [[فتوحات]] جدید به [[افریقا]] فرستاده شد. قیصر روم، سپاهی را از راه دریا به کمک فرستاد اما [[اعراب]] موفق شدند این سپاه را [[ساحل]] اجم در هم بشکند<ref>ابن خلدون، تاریخ، ج۶، ص۱۴۱.</ref>. [[معاویه بن خدیج]] در سال ۵۰ نیز، بار دیگر به همراه [[عبدالملک بن مروان]] به سمت [[مغرب]] [[لشکر]] کشید<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه و دمشق، ج۱۵، ص۳۱۲؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۹، ص۶۳.</ref>. | |||
علاوه بر معاویة بن حدیج، [[ابوعمرو سالم بن غیلان اندائی]] - از [[موالیان]] بنی اندی - در فتوحات [[زمان]] [[حکومت مروانیان]]<ref>سمعانی، الانساب، ج۱، ص۳۵۹ - ۳۶۰؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۱، ص۸۷.</ref> و نیز [[عبدالرحمن بن معاویة بن خدیج]] [[فرمانده]] نیروی دریایی جنگهای تابستانه در دوران [[حکومت]] [[مروان بن محمد]]<ref>ابن خلدون، تاریخ، ج۳، ص۱۶۶.</ref> هم از دیگر سکونیهای شرکت کننده در فتوحات [[دوران بنی امیه]] یاد شده است. علاوه بر معاویة بن خدیج، از [[مالک بن هبیره سکونی]] نیز در شمار [[سرداران]] [[اموی]] در فتوحات [[روم]] نام برده شده است. وی چندین بار، در سالهای ۴۶<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۴۰؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۲۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۵۲.</ref> ۴۷<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۲۷.</ref> ۴۸ و ۴۹<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۹.</ref> به مصاف رومیان رفت. [[فتح اندلس]] (در [[سال ۹۰ هجری]]) نیز از دیگر حوادث بزرگ [[اسلامی]] است که در آن جمعی از بنی سکونیها از جمله [[عمیرة بن مهاجر بن نجده عامری]] و برادرش عبدالله حضور داشتند. عمیره و عبدالله از بزرگان بنی عامری بودند که همراه با [[موسی بن نصیر]] از [[مصر]] به [[اندلس]] رفتند و در [[فتوحات]] آن [[سرزمین]] شرکت کردند<ref>ابنحزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۳۰.</ref>. ضمن این که، حضور جمعیتی انبوه از تجیبیها در اندلس و به امارت رسیدن برخی از آنها<ref>قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۳۱۶؛ ابن خلدون، تاریخ، ج۲، ص۳۳۱؛ بامطرف، الجامع(جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۱، ص۲۴۸</ref> در این منطقه، میتواند نشان نقش مهم و اساسی سکونیها در فتح اندلس باشد.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |