امام کاظم در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== ولادت == | == ولادت == | ||
سال ولادت [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} به [[اختلاف]]، سالهای ۱۲۹<ref>ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۵، ص۳۱۰. گزارش تولد امام{{ع}} در سال ۱۲۹ق، از طریق نصر بن علی جهضمی (۲۵۰ق) است. ر.ک: ابن أبی الثلج، تاریخ الأئمة (مجموعة نفیسة، ص۱۱). صحت روایت با تردید ابن طاووس مواجه شده است. ر.ک: ابن طاووس، مهج الدعوات، ص۳۳۱.</ref>، ۱۲۸<ref>کلینی، اصول کافی، باب مولد ابی الحسن موسی بن جعفر{{ع}}، ج۱، ص۱۰۲؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۶؛ ابن عنبه، عمدة الطالب، ص۲۳۹، اربلی، کشف الغمه، ج۳، ص۵؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۴۹.</ref> و ۱۲۷ ق<ref>طبری امامی، دلائل الامامة، ص۱۴۴، طبری تولد آن حضرت سال را ۱۲۷ق، ذکر کرده است، در حالی که سال شهادت وی را ۱۸۴ق، و سن وی را به هنگام شهادت ۵۴ سال دانسته است که این با قول به سال ۱۲۸ق، در تولد آن حضرت سازگارتر است.</ref> | سال ولادت [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} به [[اختلاف]]، سالهای ۱۲۹<ref>ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۵، ص۳۱۰. گزارش تولد امام{{ع}} در سال ۱۲۹ق، از طریق نصر بن علی جهضمی (۲۵۰ق) است. ر.ک: ابن أبی الثلج، تاریخ الأئمة (مجموعة نفیسة، ص۱۱). صحت روایت با تردید ابن طاووس مواجه شده است. ر.ک: ابن طاووس، مهج الدعوات، ص۳۳۱.</ref>، ۱۲۸<ref>کلینی، اصول کافی، باب مولد ابی الحسن موسی بن جعفر{{ع}}، ج۱، ص۱۰۲؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۶؛ ابن عنبه، عمدة الطالب، ص۲۳۹، اربلی، کشف الغمه، ج۳، ص۵؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۴۹.</ref> و ۱۲۷ ق<ref>طبری امامی، دلائل الامامة، ص۱۴۴، طبری تولد آن حضرت سال را ۱۲۷ق، ذکر کرده است، در حالی که سال شهادت وی را ۱۸۴ق، و سن وی را به هنگام شهادت ۵۴ سال دانسته است که این با قول به سال ۱۲۸ق، در تولد آن حضرت سازگارتر است.</ref> هجری ذکر شده است<ref>درباره ولادت آن حضرت کتاب مستقلی با نام ولادة الامام موسی الکاظم، تألیف محمد حسین آل الطالقانی وجود دارد. ر.ک: رفاعی، معجم ما کتب عن الرسول و اهل بیته، ج۸، ص۴۲۱.</ref>. برخی محققان به دلیل [[شهرت]] [[روایت]] سال ۱۲۸ ق در منابع شیعه و [[سنی]]، این قول را ترجیح داده و اقوال دیگر را ضعیف دانستهاند<ref>مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان{{عم}}، ص۳۹۹.</ref>. | ||
مؤید قول سال ۱۲۸ق روایتی است که [[امام صادق]]{{ع}} فرموده: [[وصی]] من در «بیست سالگی» به [[امامت]] میرسد. از آنجا که بسیاری از منابع بیست سالگی امام کاظم{{ع}} را به هنگام [[شهادت]] پدرش نقل کردهاند<ref>ابن أبی الثلج، تاریخ الأئمة (مجموعة نفیسة، ص۱۱)؛ همو، تاج الموالید (مجموعة نفیسة، ص۹۶)؛ الإرشاد، ج۲، ص۲۱۵؛ ابن صباغ المالکی، الفصول المهمة، ج۲، ص۹۶۰.</ref> و به اتفاق | مؤید قول سال ۱۲۸ق روایتی است که [[امام صادق]]{{ع}} فرموده: [[وصی]] من در «بیست سالگی» به [[امامت]] میرسد. از آنجا که بسیاری از منابع بیست سالگی امام کاظم{{ع}} را به هنگام [[شهادت]] پدرش نقل کردهاند<ref>ابن أبی الثلج، تاریخ الأئمة (مجموعة نفیسة، ص۱۱)؛ همو، تاج الموالید (مجموعة نفیسة، ص۹۶)؛ الإرشاد، ج۲، ص۲۱۵؛ ابن صباغ المالکی، الفصول المهمة، ج۲، ص۹۶۰.</ref> و به اتفاق مورخان [[شهادت امام صادق]]{{ع}} در [[سال ۱۴۸ق]] بوده<ref>ر.ک: یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۸۱؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۸۰.</ref>[[تاریخ]] تولد ایشان در سال ۱۲۸ق، صحیح خواهد بود<ref>افزون بر منابع کهن منابعی مانند بحارالأنوار، منتهی الآمال و سید محسن امین نیز بر تولد آن حضرت در ماه صفر تأکید دارند. ر.ک: مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان{{عم}}، ص۳۵۹-۳۵۷.</ref>. | ||
همچنین منابع، بر تولد آن حضرت در ماه صفر تأکید دارند<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۲۲۱؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۶؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج۴، ص۳۴۹.</ref> و روایت [[ابو بصیر]] مبنی بر ولادت آن حضرت به هنگام بازگشت امام صادق{{ع}} از [[حج]] و در ماه [[ذی حجه]]<ref>برقی، المحاسن، ج۲، ص۳۱۴؛ صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۴۴۰؛ طبری امامی، دلائل الإمامة، ص۳۰۳.</ref> [[مقبولیت]] نیافته است. [[روز]] [[ولادت امام کاظم]]{{ع}} نیز یکشنبه هفتم ماه صفر ذکر شده است<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۴۹۹؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۶؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۲۳؛ شهید اول، الدروس، ج۲، ص۱۳؛ به نقل از مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان، ص۳۹۹.</ref> و قول نهم صفر<ref>مستوفی، تاریخ گزیده، ص۲۰۴؛ فصیح خوافی، مجمل، ج۱، ص۲۲۳.</ref>، تصحیف واژه «سابع» به «تاسع» بوده است. | همچنین منابع، بر تولد آن حضرت در ماه صفر تأکید دارند<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۲۲۱؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۶؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج۴، ص۳۴۹.</ref> و روایت [[ابو بصیر]] مبنی بر ولادت آن حضرت به هنگام بازگشت امام صادق{{ع}} از [[حج]] و در ماه [[ذی حجه]]<ref>برقی، المحاسن، ج۲، ص۳۱۴؛ صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۴۴۰؛ طبری امامی، دلائل الإمامة، ص۳۰۳.</ref> [[مقبولیت]] نیافته است. [[روز]] [[ولادت امام کاظم]]{{ع}} نیز یکشنبه هفتم ماه صفر ذکر شده است<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۴۹۹؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۶؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۲۳؛ شهید اول، الدروس، ج۲، ص۱۳؛ به نقل از مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان، ص۳۹۹.</ref> و قول نهم صفر<ref>مستوفی، تاریخ گزیده، ص۲۰۴؛ فصیح خوافی، مجمل، ج۱، ص۲۲۳.</ref>، تصحیف واژه «سابع» به «تاسع» بوده است. | ||
با توجه به اینکه [[شیعیان]] در [[مراسم]] [[بزرگداشت]] [[امامان]]، از یک سو غالباً روز [[شهادت]] را ولادت مقدم داشتهاند و از سوی دیگر، برخی بر روز [[هفتم صفر]] به عنوان روز [[شهادت امام حسن مجتبی]]{{ع}} تأکید داشتهاند، موجب | با توجه به اینکه [[شیعیان]] در [[مراسم]] [[بزرگداشت]] [[امامان]]، از یک سو غالباً روز [[شهادت]] را ولادت مقدم داشتهاند و از سوی دیگر، برخی بر روز [[هفتم صفر]] به عنوان روز [[شهادت امام حسن مجتبی]]{{ع}} تأکید داشتهاند، موجب تضعیف قول مشهور در [[زمان]] ولادت امام کاظم{{ع}} شده است. | ||
امام صادق{{ع}} پس از تولد فرزندشان به حُمیده فرمود: خوشا به حال تو ای [[حمیده]]! به به، [[فرمانروایی]] و [[حکومت]] به خانهات در آمد»<ref>شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۳۱۳؛ بیاضی، الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۷۴. شیخ مفید گوید: شاید مراد امام صادق{{ع}} از راه یافتن حکومت و فرمانروایی به خانه حمیده با تولد امام کاظم{{ع}}، امامت او بر مردم {{عربی|الْإِمَامَةُ عَلَى الْخَلَقِ...}} و وجوب الطاعه بودن او باشد مانند قول خداوند درباره حضرت ابراهیم که فرمود: {{متن قرآن|فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}}«یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؟ بیگمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.؛ منظور [[خداوند متعال]] از [[ملک]] و [[پادشاهی]]، پادشاهی در [[دین]] و رئاسة در آن بر جهانیان است.</ref>. آن حضرت بر اساس [[سنت رسول خدا]]{{صل}} در گوش راست فرزندش [[اذان]] و در گوش چپ اقامه گفت، سپس سه [[روز]] به [[مردم]] [[ولیمه]] داد<ref>برقی، المحاسن، ج۲، ص۴۱۸؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۸، ص۴.</ref>. محل ولادت آن حضرت در اَبواء (میان [[مکه]] و [[مدینه]]) بوده است<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۲۲۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۴۹.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]]، ص۵؛ [[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، | امام صادق{{ع}} پس از تولد فرزندشان به حُمیده فرمود: خوشا به حال تو ای [[حمیده]]! به به، [[فرمانروایی]] و [[حکومت]] به خانهات در آمد»<ref>شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۳۱۳؛ بیاضی، الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۷۴. شیخ مفید گوید: شاید مراد امام صادق{{ع}} از راه یافتن حکومت و فرمانروایی به خانه حمیده با تولد امام کاظم{{ع}}، امامت او بر مردم {{عربی|الْإِمَامَةُ عَلَى الْخَلَقِ...}} و وجوب الطاعه بودن او باشد مانند قول خداوند درباره حضرت ابراهیم که فرمود: {{متن قرآن|فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}}«یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؟ بیگمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.؛ منظور [[خداوند متعال]] از [[ملک]] و [[پادشاهی]]، پادشاهی در [[دین]] و رئاسة در آن بر جهانیان است.</ref>. آن حضرت بر اساس [[سنت رسول خدا]]{{صل}} در گوش راست فرزندش [[اذان]] و در گوش چپ اقامه گفت، سپس سه [[روز]] به [[مردم]] [[ولیمه]] داد<ref>برقی، المحاسن، ج۲، ص۴۱۸؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۸، ص۴.</ref>. محل ولادت آن حضرت در اَبواء (میان [[مکه]] و [[مدینه]]) بوده است<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۲۲۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۴۹.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]]، ص۵؛ [[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۵۹.</ref> | ||
== تبارشناسی == | == تبارشناسی == | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
[[نام امام کاظم]]، [[موسی]] است<ref>موسی، به زبان قبطی، مرکب از «مو» و «سا» به معنای آب و درخت است و چون دختر فرعون آن صندوقی را که مادر موسی وی را در آن نهاد و به دریا انداخت، از آب گرفت، آن کودک را موسی نامید، یعنی بیرون کشیده ظاهراً سا به معنای گرفته است یعنی [از آب گرفته]، کنایه از اینکه از آب برکشیده است. بنگرید: سپهر کاشانی، ناسخ التواریخ، ج۱ و ۲، ص۱۶.</ref>. کنیهاش را [[ابوالحسن]]<ref>چهار تن از ائمه شیعه مکنی به ابوالحسن هستند. نخستین آنان حضرت علی، و سه امام بعدی امام کاظم امام رضا و امام هادی{{عم}} هستند.</ref>، [[ابوابراهیم]]، [[ابوعلی]]، [[ابوعبدالله]] و ابواسماعیل گفتهاند<ref>زرندی حنفی، معارج الوصول الی معرفة فضل آل الرسول و البتول، ص۱۵۰.</ref>. القاب بسیاری برای آن حضرت ذکر شده است که عبارتاند از: الکاظم الصابر، المصلح، المبرهن، البیان، ذو المعجزات<ref>خصیبی، الهدایة الکبری، ص۲۶۳.</ref>، الأمین<ref>شبلنجی، نور الأبصار، ص۳۰۱.</ref> و [[العبد الصالح]]، النفس الزکیة، [[زین المجتهدین]]<ref>نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج۱، ص۲۱۶.</ref>، [[الوفی]] الصابر، الزاهر<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۶؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۲۳.</ref> و [[امام]] [[المؤمنین]]<ref>صدوق، عیون اخبارالرضا{{ع}}، ج۱، ص۸۸.</ref>. آن حضرت را زاهر از آن جهت میگفتند که [[اخلاق پسندیده]] داشت و [[بخشش]] فراوانش میدرخشید<ref>طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۳۱۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۱.</ref>. درباره [[لقب]] کاظم که مشهورترین لقب اوست گفتهاند: چون همواره [[آتش]] خشمش را فرومینشانید<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۱، به خاطر اینکه خشم خود را فرو میبرد.</ref> و [[غیظ]] را همانند جرعهای گوارا فرو میبرد، [[مردم عراق]] نیز به دلیل بر آورده شدن نیازهای آنان به واسطه [[امام کاظم]] آن حضرت را «[[باب الحوائج]]» گفتهاند<ref>شوشتری، إحقاق الحق، ج۱۲، ص۳۰۴.</ref>. | [[نام امام کاظم]]، [[موسی]] است<ref>موسی، به زبان قبطی، مرکب از «مو» و «سا» به معنای آب و درخت است و چون دختر فرعون آن صندوقی را که مادر موسی وی را در آن نهاد و به دریا انداخت، از آب گرفت، آن کودک را موسی نامید، یعنی بیرون کشیده ظاهراً سا به معنای گرفته است یعنی [از آب گرفته]، کنایه از اینکه از آب برکشیده است. بنگرید: سپهر کاشانی، ناسخ التواریخ، ج۱ و ۲، ص۱۶.</ref>. کنیهاش را [[ابوالحسن]]<ref>چهار تن از ائمه شیعه مکنی به ابوالحسن هستند. نخستین آنان حضرت علی، و سه امام بعدی امام کاظم امام رضا و امام هادی{{عم}} هستند.</ref>، [[ابوابراهیم]]، [[ابوعلی]]، [[ابوعبدالله]] و ابواسماعیل گفتهاند<ref>زرندی حنفی، معارج الوصول الی معرفة فضل آل الرسول و البتول، ص۱۵۰.</ref>. القاب بسیاری برای آن حضرت ذکر شده است که عبارتاند از: الکاظم الصابر، المصلح، المبرهن، البیان، ذو المعجزات<ref>خصیبی، الهدایة الکبری، ص۲۶۳.</ref>، الأمین<ref>شبلنجی، نور الأبصار، ص۳۰۱.</ref> و [[العبد الصالح]]، النفس الزکیة، [[زین المجتهدین]]<ref>نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج۱، ص۲۱۶.</ref>، [[الوفی]] الصابر، الزاهر<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۶؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۲۳.</ref> و [[امام]] [[المؤمنین]]<ref>صدوق، عیون اخبارالرضا{{ع}}، ج۱، ص۸۸.</ref>. آن حضرت را زاهر از آن جهت میگفتند که [[اخلاق پسندیده]] داشت و [[بخشش]] فراوانش میدرخشید<ref>طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۳۱۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۱.</ref>. درباره [[لقب]] کاظم که مشهورترین لقب اوست گفتهاند: چون همواره [[آتش]] خشمش را فرومینشانید<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۱، به خاطر اینکه خشم خود را فرو میبرد.</ref> و [[غیظ]] را همانند جرعهای گوارا فرو میبرد، [[مردم عراق]] نیز به دلیل بر آورده شدن نیازهای آنان به واسطه [[امام کاظم]] آن حضرت را «[[باب الحوائج]]» گفتهاند<ref>شوشتری، إحقاق الحق، ج۱۲، ص۳۰۴.</ref>. | ||
در میان القاب یاد شده، لقب «[[عبد صالح]]» و «کاظم» قدیمیترین القابی هستند که در منابع کهن [[روایی]] و [[تاریخی]] از آنها یاد شده است<ref>ر.ک: صدوق، فقه الرضا{{ع}}، ص۳۳؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص۱۸۹؛ صدوق، الهدایة ص۱۰۴.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]]، ص۸؛ [[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، | در میان القاب یاد شده، لقب «[[عبد صالح]]» و «کاظم» قدیمیترین القابی هستند که در منابع کهن [[روایی]] و [[تاریخی]] از آنها یاد شده است<ref>ر.ک: صدوق، فقه الرضا{{ع}}، ص۳۳؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص۱۸۹؛ صدوق، الهدایة ص۱۰۴.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]]، ص۸؛ [[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۵۹؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۲؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۲۴.</ref> | ||
== [[همسران]] == | == [[همسران]] == | ||
خط ۲۳۷: | خط ۲۳۷: | ||
== امام در زندان == | == امام در زندان == | ||
[[امام کاظم]]{{ع}} در طول عمر شریفشان سالهای زیادی در زندان [[هارون عباسی]]، [[خلیفه عباسی]] به سر برد و در تمام این مدت به [[عبادت]] [[خدا]] مشغول بود و ارتباط شیعیان با حضرت در این مدت تنها از طریق بعضی از [[نامهها]] بود<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۲۳۰۱؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۷۴۳؛ ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۲، ص۳۸۲؛ هیثمی، ابن حجر، الصواعق المحرقة، ص۲۰۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۰۹.</ref>.<ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، | [[امام کاظم]]{{ع}} در طول عمر شریفشان سالهای زیادی در زندان [[هارون عباسی]]، [[خلیفه عباسی]] به سر برد و در تمام این مدت به [[عبادت]] [[خدا]] مشغول بود و ارتباط شیعیان با حضرت در این مدت تنها از طریق بعضی از [[نامهها]] بود<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۲۳۰۱؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۷۴۳؛ ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۲، ص۳۸۲؛ هیثمی، ابن حجر، الصواعق المحرقة، ص۲۰۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۰۹.</ref>.<ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۵۹.</ref> | ||
== مدت [[زندان]] و بازداشت امام کاظم{{ع}} == | == مدت [[زندان]] و بازداشت امام کاظم{{ع}} == | ||
خط ۲۴۸: | خط ۲۴۸: | ||
سندی بن شاهک شبانه از [[عمر بن واقد]] که با [[موسی بن جعفر]]{{ع}} آشنا بود، خواست افرادی را برای [[دیدار]] با آن حضرت خبر کند<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۹۷.</ref>. آنان هشتاد نفر از بزرگان بودند. سندی به آنان گفت: به این مرد بنگرید، آیا مشکلی دارد؟ [[مردم]] حرفهای زیادی میزنند. او در جای خود [[آزاد]] و در [[رفاه]] است. [[امیرالمؤمنین]] هارون قصد [[بدی]] درباره ایشان ندارد. [[انتظار]] میرود این را به اطلاع [[خلیفه]] برسانید. حاضران شیفته فضل و [[بزرگواری]] حضرت شدند. [[امام]] به آنان فرمود: ادعای [[توسعه]] و رفاه آنگونه است که الان میبینید؛ جز اینکه بدانید به من هفت بار سم دادهاند و [[بدن]] من فردا سبز میشود. [[راوی]] گوید: بعد از سخنان حضرت به سندی بن شاهک نگریستیم که از [[اضطراب]] میلرزید<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۵۸؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۹۷.</ref>. | سندی بن شاهک شبانه از [[عمر بن واقد]] که با [[موسی بن جعفر]]{{ع}} آشنا بود، خواست افرادی را برای [[دیدار]] با آن حضرت خبر کند<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۹۷.</ref>. آنان هشتاد نفر از بزرگان بودند. سندی به آنان گفت: به این مرد بنگرید، آیا مشکلی دارد؟ [[مردم]] حرفهای زیادی میزنند. او در جای خود [[آزاد]] و در [[رفاه]] است. [[امیرالمؤمنین]] هارون قصد [[بدی]] درباره ایشان ندارد. [[انتظار]] میرود این را به اطلاع [[خلیفه]] برسانید. حاضران شیفته فضل و [[بزرگواری]] حضرت شدند. [[امام]] به آنان فرمود: ادعای [[توسعه]] و رفاه آنگونه است که الان میبینید؛ جز اینکه بدانید به من هفت بار سم دادهاند و [[بدن]] من فردا سبز میشود. [[راوی]] گوید: بعد از سخنان حضرت به سندی بن شاهک نگریستیم که از [[اضطراب]] میلرزید<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۵۸؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۹۷.</ref>. | ||
سندی بن شاهک میگوید: از [[ابو الحسن موسی بن جعفر]]{{ع}} خواستم [[اجازه]] دهد ایشان را [[کفن]] کنم؛ فرمود: ما [[اهل بیت]]، حج اول، مهر زنانمان و کفنمان از [[اموال]] [[پاک]] خودمان است<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۸۹: {{متن حدیث|فَقَالَ{{ع}} إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ حَجُّ صَرُورَتِنَا وَ مُهُورُ نِسَائِنَا وَ أَكْفَانُنَا مِنْ طَهُورِ أَمْوَالِنَا}}.</ref>. به نقل [[صدوق]] حضرت در زندان سندی در [[خانه]] مسیب، [[تاریخ]] [[جمعه]]، بیست و پنج [[رجب]] سال ۱۸۳ به [[شهادت]] رسید<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۹۹.</ref>. بدنش را بر تابوتی حمل کردند و میگفتند: این [[امام رافضه]] است، او را بشناسید<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۹۹: {{متن حدیث|فَحُمِلَ عَلَى نَعْشٍ وَ نُودِيَ عَلَيْهِ هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَةِ فَاعْرِفُوهُ}}.</ref>. [[قبر]] حضرت در [[مدینة السلام]] [[بغداد]] در [[قبرستان]] معروف به [[مقابر قریش]] است<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۸۱؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۶.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص۲۷۲؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۵؛ [[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، | سندی بن شاهک میگوید: از [[ابو الحسن موسی بن جعفر]]{{ع}} خواستم [[اجازه]] دهد ایشان را [[کفن]] کنم؛ فرمود: ما [[اهل بیت]]، حج اول، مهر زنانمان و کفنمان از [[اموال]] [[پاک]] خودمان است<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۸۹: {{متن حدیث|فَقَالَ{{ع}} إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ حَجُّ صَرُورَتِنَا وَ مُهُورُ نِسَائِنَا وَ أَكْفَانُنَا مِنْ طَهُورِ أَمْوَالِنَا}}.</ref>. به نقل [[صدوق]] حضرت در زندان سندی در [[خانه]] مسیب، [[تاریخ]] [[جمعه]]، بیست و پنج [[رجب]] سال ۱۸۳ به [[شهادت]] رسید<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۹۹.</ref>. بدنش را بر تابوتی حمل کردند و میگفتند: این [[امام رافضه]] است، او را بشناسید<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۹۹: {{متن حدیث|فَحُمِلَ عَلَى نَعْشٍ وَ نُودِيَ عَلَيْهِ هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَةِ فَاعْرِفُوهُ}}.</ref>. [[قبر]] حضرت در [[مدینة السلام]] [[بغداد]] در [[قبرستان]] معروف به [[مقابر قریش]] است<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۸۱؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۶.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص۲۷۲؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۵؛ [[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۵۹؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۲۴.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |