آیه ابتلا در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹: خط ۴۹:
با توجه به [[احادیث]] [[ائمه اهل بیت]] {{ع}}، [[خداوند]] مقام امامت را پس از مقام [[خُلّت]] به ابراهیم عطا کرده است<ref>البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۵۱ـ ۱۴۹.</ref>. [[مقام خلت]] آن است که [[انسان]] [[غرق]] در [[محبت]] و [[دوستی]] خداوند شده به چیزی جز او [[دل]] نمی‌بندد<ref>النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج۲، ص۷۲.</ref> در نتیجه در راه رضای خداوند از هیچ گونه [[فداکاری]] دریغ نمی ورزد. بر این اساس، می‌‌توان گفت: امتحان‌هایی چون افکنده شدن در [[آتش]] توسط [[نمرود]]، [[هجرت]] از [[وطن]] واسکان [[ذریه]] خویش در [[سرزمین]] خشک و سوزان [[عربستان]] و [[ذبح]] فرزند از جمله کلمات و آزمون‌های مورد نظر در [[آیه]] می‌‌باشد. این نکته نیز روشن است که آزمون‌های یاد شده در دوران [[نبوت]] و [[رسالت]] ابراهیم {{ع}} انجام گرفته است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ابتلای ابراهیم (مقاله)|مقاله «آیه ابتلای ابراهیم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۷۸.</ref>.
با توجه به [[احادیث]] [[ائمه اهل بیت]] {{ع}}، [[خداوند]] مقام امامت را پس از مقام [[خُلّت]] به ابراهیم عطا کرده است<ref>البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۵۱ـ ۱۴۹.</ref>. [[مقام خلت]] آن است که [[انسان]] [[غرق]] در [[محبت]] و [[دوستی]] خداوند شده به چیزی جز او [[دل]] نمی‌بندد<ref>النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج۲، ص۷۲.</ref> در نتیجه در راه رضای خداوند از هیچ گونه [[فداکاری]] دریغ نمی ورزد. بر این اساس، می‌‌توان گفت: امتحان‌هایی چون افکنده شدن در [[آتش]] توسط [[نمرود]]، [[هجرت]] از [[وطن]] واسکان [[ذریه]] خویش در [[سرزمین]] خشک و سوزان [[عربستان]] و [[ذبح]] فرزند از جمله کلمات و آزمون‌های مورد نظر در [[آیه]] می‌‌باشد. این نکته نیز روشن است که آزمون‌های یاد شده در دوران [[نبوت]] و [[رسالت]] ابراهیم {{ع}} انجام گرفته است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ابتلای ابراهیم (مقاله)|مقاله «آیه ابتلای ابراهیم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۷۸.</ref>.


=== اتمام:(اتمهن)===
=== اتمام: ({{متن قرآن|أَتَمَّهُنَّ}})===
ابن فارس می‌گوید: «ریشه لغوی این ماده (تم) يتم، تمّاً و تماماً بوده و به معنای به پایان بردن شی است و هرگاه چیزی به [[غایت]] برسد و کمال یابد گفته می‌شود آن چیز به اتمام رسیده است». <ref>معجم مقاييس اللغة، ص۱۵۲؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، العين، ص۱۰۵: لسان العرب، ج۲، ص۵۲.</ref>. [[راغب]] هم در [[مفردات]] می‌نویسد: «تمام یعنی تمام بودن آن چیز یا به پایان رسیدنش به مقداری که دیگر نیازی به افزودن چیز دیگری بر آن نباشد و ناقص که ضد آن است یعنی چیزی که به چیز دیگری غیر از خود نیاز دارد تا تمام شود».  
ابن فارس می‌گوید: «ریشه لغوی این ماده (تم) يتم، تمّاً و تماماً بوده و به معنای به پایان بردن شی است و هرگاه چیزی به [[غایت]] برسد و کمال یابد گفته می‌شود آن چیز به اتمام رسیده است». <ref>معجم مقاييس اللغة، ص۱۵۲؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، العين، ص۱۰۵: لسان العرب، ج۲، ص۵۲.</ref>. [[راغب]] هم در [[مفردات]] می‌نویسد: «تمام یعنی تمام بودن آن چیز یا به پایان رسیدنش به مقداری که دیگر نیازی به افزودن چیز دیگری بر آن نباشد و ناقص که ضد آن است یعنی چیزی که به چیز دیگری غیر از خود نیاز دارد تا تمام شود».  


۱۱۳٬۶۶۹

ویرایش