اهل کتاب در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخهها
←مذمت اهل کتاب
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
پس از معرفی [[امام رضا]]{{ع}} به [[عالمان]] [[اهل کتاب]] از سوی مأمون، [[خلیفه]] [[جاثلیق]] را برای [[مناظره]] با امام رضا{{ع}} [[دعوت]] کرد. جاثلیق نخست بدان سبب که امام رضا{{ع}} در مناظره به کتاب [[پیامبر خاتم]] که مورد قبول او نیست [[استدلال]] خواهد کرد از مناظره با آن حضرت عذر خواست [[امام]] وی را دعوت به مناظره بر اساس [[انجیل]] که مورد قبول جاثلیق است فرا خواند. سپس امام درباره موضوعات مختلف از جمله [[نبوت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} و کتاب آن حضرت و یوحنای دیلمی که در نزد [[حضرت مسیح]] دارای [[مقام]] و منزلتی بود و وجود نام [[پیامبر اسلام]] و [[اهل بیت]]{{عم}} آن حضرت در انجیل و شمار [[حواریون حضرت عیسی]] و [[بنده خدا]] بودن حضرت عیسی و عدم جواز [[پرستش]] آن حضرت از سوی [[مسیحیان]] مناظره کردند و برای [[اثبات]] این مطالب [[دلایل]] مختلفی را از [[تورات]] و انجیل و [[قرآن کریم]] اقامه کردند که در پایان جاثلیق [[اقرار]] نمود که معبودی جز [[خدای یگانه]] وجود ندارد. سپس امام با رأس [[جالوت]] [[رئیس]] [[یهودیان]] مناظره کرد. رأس جالوت در ابتدا پذیرش سخنان و پاسخهای امام رضا{{ع}} را مشروط به آن کرد که همه آنها از تورات و انجیل یا [[زبور]] داوود یا [[صحف]] [[حضرت ابراهیم]] باشد امام در پاسخ این شرط را پذیرفت و همه پاسخهای خود به سؤالهای وی را از این کتابها آورد سپس وی درباره [[نبوت پیامبر خاتم]] سؤال کرد، [[امام رضا]]{{ع}} برای [[اثبات]] این امر پاسخهایی از [[تورات]] و [[انجیل]] و [[زبور]] داد و همچنین درباره [[انکار حضرت عیسی]] از سوی او و دیگر [[یهودیان]] مباحثی میان او و امام رضا{{ع}} مطرح شد. سپس مناظرهای کوتاه میان آن حضرت و هربذ بزرگ [[رئیس]] [[مجوسیان]] انجام گرفت و مباحث از سوی امام رضا{{ع}} در مورد [[پیامبر]] آنان و دیگر [[پیامبران الهی]] از جمله [[پیامبر اسلام]] مطرح گردید که هربن در مقابل [[دلایل]] [[قاطع]] [[امام]] پاسخی نداشته و [[سکوت]] نمود. در پی این امر امام رو به [[جمعیت]] حاضر کرد و از آنان درخواست کرد که اگر سؤالی دارند مطرح کنند که از میان آنان [[عمران]] [[صابئی]] رئیس [[صابئیان]] برخاسته و از امام درباره [[خداوند]] یگانه و ویژگیهای او پرسشهایی مطرح کرد و امام به همه سؤالهای او پاسخ داد تا اینکه عمران قانع گردید و به [[وحدانیت خداوند]] یگانه و نبوت پیامبر خاتم[[ایمان]] آورده و [[اسلام]] را در حضور آن حضرت پذیرفت و دیگر [[متکلمان]] وقتی تسلیمشدن عمران صابئی با وجود [[سرسختی]] شدید او در برابر اسلام را [[مشاهده]] کردند دیگر به امام رضا{{ع}} نزدیک نشده و از آن حضرت سؤالی نکردند تا اینکه هنگام غروب فرا رسید و امام مجلس را ترک کرد و [[مردم]] نیز متفرّق شدند<ref>التوحید، ص۴۱۷.</ref>. بر اساس روایتی از [[اباصلت هروی]]، [[خادم امام رضا]]{{ع}}، مناظرههای امام با [[عالمان]] [[اهل کتاب]] و دیگر [[مذاهب اسلامی]] و نقش آن در [[تغییر نگرش]] [[مسلمانان]] به آن حضرت و شخص [[مأمون]]، یکی از اسباب به [[شهادت]] رساندن امام رضا{{ع}} از سوی مأمون گردید<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۶۵.</ref>. افزون بر مراجعه عالمان و [[پیروان اهل کتاب]] به امام رضا{{ع}} و [[مناظره]] با آن حضرت، آنان به اجداد و نیاکان [[معصوم]] آن حضرت نیز مراجعات زیادی داشته و از آنان سؤالهای متعددی در مورد مسائل مختلف میکردند که برخی از این مراجعهها و [[سؤالها]] در سخنان و [[احادیث امام رضا]]{{ع}} مطرح شده است. در [[حدیثی]] از آن حضرت به نقل از پدرشان [[موسی بن جعفر]]{{ع}} آمده است روزی آن حضرت در نزد [[امام صادق]]{{ع}} بوده است که گروهی از [[یهودیان]] به نزد آن حضرت آمده و سؤالهایی در مورد قرار گرفتن [[خلافت]] در غیر [[خاندان پیامبر]] مطرح کردند، امام صادق{{ع}} در پاسخ آنان فرمود در هر عصر و زمانی امینان [[الهی]] مورد [[ظلم و ستم]] دیگران واقع میشوند. سپس یهودیان از وجود [[علم لدنی]] در میان [[خاندان پیامبر اسلام]] سؤال کردند که آن حضرت[[دست]] بر سینه فرزند خردسال خود کشیده و برای او [[دعا]] کرد و سپس خطاب به یهودیان فرمود هرکس از آنان سؤالی دارد از فرزند خردسال آن حضرت سؤال نماید و آنان سؤالهای فراوانی از موسی بن جعفر{{ع}} پرسیدند و آن حضرت به همه سؤالهای آنان پاسخ داد و یهودیان پس از دریافت صحیح پاسخ سؤالهای خود به [[یگانگی خداوند]] [[متعال]] و [[نبوت پیامبر خاتم]] و [[امامت]] [[فرزندان]] آن حضرت [[شهادت]] داده و [[مسلمان]] شدند<ref>قرب الإسناد، ص۳۱۷-۳۳۰.</ref>. در [[نقلی]] دیگر از آن حضرت آمده است که یکی از [[پیروان اهل کتاب]] به نزد [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} آمده و عرض کرد که سؤالهایی دارد که در صورت دریافت پاسخ خود از سوی آن حضرت [[اسلام]] را میپذیرد. سپس سؤالهای متعددی را درباره موضوعات مختلف از جمله [[تعداد امامان]] [[امّت]] [[آخرالزمان]]، جایگاه سکونت [[پیامبر آخرالزمان]] در [[بهشت]] و موضوعاتی دیگر مطرح کرد و آن حضرت به همه سؤالها پاسخ داد و شخص مذکور ضمن اعتراف به اینکه این پاسخها در [[کلام]] [[حضرت موسی]] و با املای [[حضرت هارون]]{{ع}} آمده است اسلام را پذیرفت و مسلمان شد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۵۶-۵۸.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اهل کتاب - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اهل کتاب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص۶۸۳.</ref> | پس از معرفی [[امام رضا]]{{ع}} به [[عالمان]] [[اهل کتاب]] از سوی مأمون، [[خلیفه]] [[جاثلیق]] را برای [[مناظره]] با امام رضا{{ع}} [[دعوت]] کرد. جاثلیق نخست بدان سبب که امام رضا{{ع}} در مناظره به کتاب [[پیامبر خاتم]] که مورد قبول او نیست [[استدلال]] خواهد کرد از مناظره با آن حضرت عذر خواست [[امام]] وی را دعوت به مناظره بر اساس [[انجیل]] که مورد قبول جاثلیق است فرا خواند. سپس امام درباره موضوعات مختلف از جمله [[نبوت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} و کتاب آن حضرت و یوحنای دیلمی که در نزد [[حضرت مسیح]] دارای [[مقام]] و منزلتی بود و وجود نام [[پیامبر اسلام]] و [[اهل بیت]]{{عم}} آن حضرت در انجیل و شمار [[حواریون حضرت عیسی]] و [[بنده خدا]] بودن حضرت عیسی و عدم جواز [[پرستش]] آن حضرت از سوی [[مسیحیان]] مناظره کردند و برای [[اثبات]] این مطالب [[دلایل]] مختلفی را از [[تورات]] و انجیل و [[قرآن کریم]] اقامه کردند که در پایان جاثلیق [[اقرار]] نمود که معبودی جز [[خدای یگانه]] وجود ندارد. سپس امام با رأس [[جالوت]] [[رئیس]] [[یهودیان]] مناظره کرد. رأس جالوت در ابتدا پذیرش سخنان و پاسخهای امام رضا{{ع}} را مشروط به آن کرد که همه آنها از تورات و انجیل یا [[زبور]] داوود یا [[صحف]] [[حضرت ابراهیم]] باشد امام در پاسخ این شرط را پذیرفت و همه پاسخهای خود به سؤالهای وی را از این کتابها آورد سپس وی درباره [[نبوت پیامبر خاتم]] سؤال کرد، [[امام رضا]]{{ع}} برای [[اثبات]] این امر پاسخهایی از [[تورات]] و [[انجیل]] و [[زبور]] داد و همچنین درباره [[انکار حضرت عیسی]] از سوی او و دیگر [[یهودیان]] مباحثی میان او و امام رضا{{ع}} مطرح شد. سپس مناظرهای کوتاه میان آن حضرت و هربذ بزرگ [[رئیس]] [[مجوسیان]] انجام گرفت و مباحث از سوی امام رضا{{ع}} در مورد [[پیامبر]] آنان و دیگر [[پیامبران الهی]] از جمله [[پیامبر اسلام]] مطرح گردید که هربن در مقابل [[دلایل]] [[قاطع]] [[امام]] پاسخی نداشته و [[سکوت]] نمود. در پی این امر امام رو به [[جمعیت]] حاضر کرد و از آنان درخواست کرد که اگر سؤالی دارند مطرح کنند که از میان آنان [[عمران]] [[صابئی]] رئیس [[صابئیان]] برخاسته و از امام درباره [[خداوند]] یگانه و ویژگیهای او پرسشهایی مطرح کرد و امام به همه سؤالهای او پاسخ داد تا اینکه عمران قانع گردید و به [[وحدانیت خداوند]] یگانه و نبوت پیامبر خاتم[[ایمان]] آورده و [[اسلام]] را در حضور آن حضرت پذیرفت و دیگر [[متکلمان]] وقتی تسلیمشدن عمران صابئی با وجود [[سرسختی]] شدید او در برابر اسلام را [[مشاهده]] کردند دیگر به امام رضا{{ع}} نزدیک نشده و از آن حضرت سؤالی نکردند تا اینکه هنگام غروب فرا رسید و امام مجلس را ترک کرد و [[مردم]] نیز متفرّق شدند<ref>التوحید، ص۴۱۷.</ref>. بر اساس روایتی از [[اباصلت هروی]]، [[خادم امام رضا]]{{ع}}، مناظرههای امام با [[عالمان]] [[اهل کتاب]] و دیگر [[مذاهب اسلامی]] و نقش آن در [[تغییر نگرش]] [[مسلمانان]] به آن حضرت و شخص [[مأمون]]، یکی از اسباب به [[شهادت]] رساندن امام رضا{{ع}} از سوی مأمون گردید<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۶۵.</ref>. افزون بر مراجعه عالمان و [[پیروان اهل کتاب]] به امام رضا{{ع}} و [[مناظره]] با آن حضرت، آنان به اجداد و نیاکان [[معصوم]] آن حضرت نیز مراجعات زیادی داشته و از آنان سؤالهای متعددی در مورد مسائل مختلف میکردند که برخی از این مراجعهها و [[سؤالها]] در سخنان و [[احادیث امام رضا]]{{ع}} مطرح شده است. در [[حدیثی]] از آن حضرت به نقل از پدرشان [[موسی بن جعفر]]{{ع}} آمده است روزی آن حضرت در نزد [[امام صادق]]{{ع}} بوده است که گروهی از [[یهودیان]] به نزد آن حضرت آمده و سؤالهایی در مورد قرار گرفتن [[خلافت]] در غیر [[خاندان پیامبر]] مطرح کردند، امام صادق{{ع}} در پاسخ آنان فرمود در هر عصر و زمانی امینان [[الهی]] مورد [[ظلم و ستم]] دیگران واقع میشوند. سپس یهودیان از وجود [[علم لدنی]] در میان [[خاندان پیامبر اسلام]] سؤال کردند که آن حضرت[[دست]] بر سینه فرزند خردسال خود کشیده و برای او [[دعا]] کرد و سپس خطاب به یهودیان فرمود هرکس از آنان سؤالی دارد از فرزند خردسال آن حضرت سؤال نماید و آنان سؤالهای فراوانی از موسی بن جعفر{{ع}} پرسیدند و آن حضرت به همه سؤالهای آنان پاسخ داد و یهودیان پس از دریافت صحیح پاسخ سؤالهای خود به [[یگانگی خداوند]] [[متعال]] و [[نبوت پیامبر خاتم]] و [[امامت]] [[فرزندان]] آن حضرت [[شهادت]] داده و [[مسلمان]] شدند<ref>قرب الإسناد، ص۳۱۷-۳۳۰.</ref>. در [[نقلی]] دیگر از آن حضرت آمده است که یکی از [[پیروان اهل کتاب]] به نزد [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} آمده و عرض کرد که سؤالهایی دارد که در صورت دریافت پاسخ خود از سوی آن حضرت [[اسلام]] را میپذیرد. سپس سؤالهای متعددی را درباره موضوعات مختلف از جمله [[تعداد امامان]] [[امّت]] [[آخرالزمان]]، جایگاه سکونت [[پیامبر آخرالزمان]] در [[بهشت]] و موضوعاتی دیگر مطرح کرد و آن حضرت به همه سؤالها پاسخ داد و شخص مذکور ضمن اعتراف به اینکه این پاسخها در [[کلام]] [[حضرت موسی]] و با املای [[حضرت هارون]]{{ع}} آمده است اسلام را پذیرفت و مسلمان شد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۵۶-۵۸.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اهل کتاب - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اهل کتاب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص۶۸۳.</ref> | ||
== | == مذمت [[اهل کتاب]] == | ||
بر اساس [[تعالیم قرآن]] | بر اساس [[تعالیم قرآن]] کریم و روایتهای صادر شده از [[اهل بیت]]{{عم}} از جمله [[احادیث]] منقول از [[امام رضا]]{{ع}} آن دسته از [[اهل کتاب]] که در عصر [[حاکمیت]] [[شرایع]] خود از آموزههای شرایع [[منحرف]] شدند و نیز آنان که پس از ظهور اسلام، [[نبوت پیامبر خاتم]] و [[کتاب آسمانی]] آن حضرت را [[انکار]] کردند و بر [[عقاید]] گذشته خود باقی ماندهاند انسانهایی [[گمراه]] و منحرف به شمار میروند که هم در [[دنیا]] مورد [[غضب خداوند]] و [[موحدان]] [[راستین]] [[الهی]] بوده و هم در [[آخرت]] در معرض [[کیفر]] و [[عذاب الهی]] قرار خواهند گرفت. در [[حدیثی]] از امام رضا{{ع}} به نقل از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} آماده است که آن حضرت از [[رئیس]] [[یهودیان]] سؤال کرد که [[یهود]] پس از [[حضرت موسی]]{{ع}} به چند [[فرقه]] تقسیم شدند که وی شمار خاصی را ذکر کرد ولی آن حضرت[[سخن]] و ادعای وی را [[تکذیب]] کرده و فرمود: «به [[خدا]] [[سوگند]] اگر برای من [[کرسی]] [[قضاوت]] قرار داده شود میان [[اهل تورات]] با توراتشان و میان [[اهل انجیل]] با انجیلشان و [[اهل قرآن]] با قرآنشان قضاوت خواهم کرد». سپس فرمود: «یهود پس از [[موسی]] هفتادویک فرقه شدند که هفتاد فرقه آنان در آتشاند و تنها یک فرقه [[اهل]] نجاتاند و آنان کسانی هستند که پس از موسی{{ع}} از [[یوشع بن نون]] [[وصیّ]] آن حضرت [[پیروی]] کردند و [[نصاری]] نیز هفتادودو فرقه شدند که هفتادویک فرقه از آنان در آتشاند و تنها یک فرقه از آنان در [[بهشت]] هستند و آنان کسانیاند که پس از [[حضرت عیسی]]{{ع}} از [[شمعون]] وصیّ آن حضرت پیروی نمودند»<ref>مسند الإمام الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۲۳.</ref>. در [[نقلی]] دیگر از آن حضرت نیز از [[کفر]] برخی از [[پیروان]] [[شریعت حضرت عیسی]]{{ع}} به خاطر [[غلو]] در آن حضرت پس از وی و کفر برخی از پیروان [[شریعت حضرت موسی]]{{ع}} به خاطر [[بغض]] نسبت به حضرت عیسی{{ع}} سخن به میان آمده است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۶۸.</ref>. همچنین در [[تفسیر آیه]] ۱۰۶ [[سوره یوسف]] که از عدم [[ایمان]] گروهی از [[انسانها]] و [[شرک]] آنان به [[خداوند]] یاد شده از [[امام رضا]]{{ع}} نقل شده است که مراد از این افراد [[اهل کتاب]] هستند که به خداوند و [[معاد]] و [[تورات]] و [[انجیل]] ایمان آوردند سپس با [[انکار]] [[قرآن]] و [[نبوت پیامبر اسلام]] [[شرک]] ورزیدند<ref>بحار الأنوار، ج۵۵، ص۳۱۷.</ref> در [[تفسیر آیه]] ۱۰۵ بقره که از عدم [[رغبت]] اهل کتاب و [[مشرکان]] نسبت به نازل شدن خیر به [[مسلمانان]] از سوی خداوند یاد شده از امام رضا{{ع}} [[روایت]] است که خداوند در این [[آیه]] [[یهود]] و [[نصاری]] و مشرکان را [[مذمت]] نموده است زیرا آنان [[دوست]] ندارند که خداوند در [[شرف]] و [[فضیلت]] [[حضرت محمد]]{{صل}} و علی و [[اهلبیت]] ایشان آیهای نازل کند. از اینرو [[عالمان یهود]] و نصاری [[عوام]] و همکیشان خود را از [[احتجاج]] و [[سخن گفتن]] با [[پیامبر اسلام]] منع میکردند تا مبادا [[حجت]] و [[برهان]] آن حضرت غالب شود و آنان از [[آیین]] خود دست برداشته و به پیامبر اسلام[[ایمان]] آوردند<ref>تفسیر العسکری{{ع}}، ص۴۸۸.</ref>. در [[نقلی]] دیگر منسوب به آن حضرت اهل کتاب مورد [[نفرین]] قرار گرفتهاند و از [[خداوند متعال]] برای آنان در خواست [[عذاب]] شده است<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۴۰۵.</ref>. در احادیثی دیگر آن حضرت شارب خمر را همچون [[بتپرست]] و زناکننده با مادر خود در [[حرم الهی]] دانست و فرمود چنین افرادی در [[قیامت]] همراه با یهود و [[انصاری]] و [[مجوسیان]] و مشرکان [[محشور]] میگردند<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۴۵.</ref>. و نیز مغبض [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} را همانند کسی دانست که بر [[آیین یهود]] و نصاری از [[دنیا]] میرود<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۸۶۴.</ref>. در نقلی دیگر امام رضا{{ع}}<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۳۹۸.</ref> از [[امام باقر]]{{ع}}<ref>قرب الإسناد، ص۷۱.</ref> و [[امام صادق]]{{ع}}<ref>وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۶۵.</ref> نیز از [[رسول خدا]]{{صل}} روایت کرده، به مسلمانان توصیه شده است که هرگاه شخص [[یهودی]] یا [[مسیحی]] یا مجوسی یا دیگر [[پیروان]] [[عقاید]] غیر [[اسلامی]] را [[مشاهده]] کردید جملات {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنِي عَلَيْكَ بِالْإِسْلَامِ دِيناً وَ بِالْقُرْآنِ كِتَاباً وَ بِمُحَمَّدٍ نَبِيّاً وَ بِعَلِيٍّ إِمَاماً وَ بِالْمُؤْمِنِينَ إِخْوَاناً وَ بِالْكَعْبَةِ قِبْلَةً}} را بر زبان جاری نمایند و سپس در این [[روایتها]] آمده است که هرکس هنگام [[مشاهده]] [[پیروان]] دیگر [[عقاید]] این جملات را بر زبان جاری کند [[خداوند]] میان او و آنان در [[آتش جهنم]] جمع نخواهد کرد و وی را از [[عذاب]] [[جهنم]] [[نجات]] خواهد داد و نیز از آن حضرت [[روایت]] شده است که هرگاه برای [[یهود]] یا [[مسیحی]] دعایی کردید تنها برای دنیای وی [[دعا]] نموده و بگویید: {{متن حدیث|بَارَكَ اللَّهُ لَكَ فِي الدُّنْيَا}}<ref>الکافی، ج۲، ص۶۵.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اهل کتاب - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اهل کتاب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص۶۸۶.</ref> | ||
== [[احکام فقهی]] [[اهل کتاب]] == | == [[احکام فقهی]] [[اهل کتاب]] == |