آیه صادقین از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخهها
←نقد و بررسی
خط ۲۲۹: | خط ۲۲۹: | ||
## ادعای دوم این که صادقان وصف تمام کسانی است که به صدق توصیف میشوند. این ادعا نیز برخلاف [[روایات صحیح]] تفسیری ذیل آیه بوده و باطل است. | ## ادعای دوم این که صادقان وصف تمام کسانی است که به صدق توصیف میشوند. این ادعا نیز برخلاف [[روایات صحیح]] تفسیری ذیل آیه بوده و باطل است. | ||
# در وجه هشتم ادعا میکند که تمام کسانی که به [[صدق]] ظاهری وصف میشوند، مصداق [[صادقان]] هستند و [[آیه]] به کسی که به [[حقیقت]] و در واقع صادق است، نظر ندارد؛ زیرا [[شناخت]] صادق [[حقیقی]] ممکن نیست. قبول این ادعا مستلزم قول به مجمل بودن آیه و عدم [[حجیت]] آن است، در صورتی که مصداق [[صادقین]] در [[احادیث صحیح]] بیان شده است پس هر چند تشخیص صادقان حقیقی برای انسانهای عادی ممکن نیست اما با معرّفي [[رسول خدا]]{{صل}} به [[سادگی]] صادقان شناخته میشوند. این نکته نیز درخور توجه است که امر به [[همراهی با صادقان]] به طور مطلق جایز نیست مگر در صورتی که صادقان [[معصوم]] باشند و [[خداوند]] در این آیه به طور مطلق به همراهی با صادقان دستور داده است. پس ناگزیر صادقان باید معصوم باشند و چون کسانی که در ظاهر به صدق وصف میشوند، معصوم نیستند، پس نمیتوان آنها را مصداق «صادقین» در آیه دانست و این نکتهای است که [[ابن تیمیه]] نسبت به آن تجاهل کرده است. | # در وجه هشتم ادعا میکند که تمام کسانی که به [[صدق]] ظاهری وصف میشوند، مصداق [[صادقان]] هستند و [[آیه]] به کسی که به [[حقیقت]] و در واقع صادق است، نظر ندارد؛ زیرا [[شناخت]] صادق [[حقیقی]] ممکن نیست. قبول این ادعا مستلزم قول به مجمل بودن آیه و عدم [[حجیت]] آن است، در صورتی که مصداق [[صادقین]] در [[احادیث صحیح]] بیان شده است پس هر چند تشخیص صادقان حقیقی برای انسانهای عادی ممکن نیست اما با معرّفي [[رسول خدا]]{{صل}} به [[سادگی]] صادقان شناخته میشوند. این نکته نیز درخور توجه است که امر به [[همراهی با صادقان]] به طور مطلق جایز نیست مگر در صورتی که صادقان [[معصوم]] باشند و [[خداوند]] در این آیه به طور مطلق به همراهی با صادقان دستور داده است. پس ناگزیر صادقان باید معصوم باشند و چون کسانی که در ظاهر به صدق وصف میشوند، معصوم نیستند، پس نمیتوان آنها را مصداق «صادقین» در آیه دانست و این نکتهای است که [[ابن تیمیه]] نسبت به آن تجاهل کرده است. | ||
# در وجه نهم [[علم حقیقی]] به صادقان ناممکن شمرده شده است و ابن تیمیه اگر شناخت صادقان هم، شرط [[همراهی]] با آنان باشد، [[علم اجمالی]] در این جهت کفایت میکند؛ یعنی همین مقدار که به طور اجمالی کسی را به [[صداقت]] بشناسیم، او مصداق صادقان خواهد بود. پس مراد از صادقین در آیه، معصوم نیست اما چنان که پیش از این گفتیم آیه به روشنی بر [[لزوم]] [[عصمت صادقین]] دلالت دارد؛ زیرا امر به همراهی و [[تبعیت]] از غیر معصوم متناقض و نادرست است. ظاهراً ابن تيميه قصد توجه به این نکته را نیز ندارد که ما موظف به [[علم]]، [[عصمت]]،[[ ایمان]] و صدق کسی نیستیم از این رو ناممکن بودن شناخت صادق حقیق از سوی ما هر چند سخنی صحیح است اما ربطی به این بحث ندارد. مدعای ما آن است که [[آیه]] به روشنی به [[لزوم عصمت]] [[صادقان]] دلالت دارد و مصداق صادقان در [[احادیث صحیح]] [[نبوی]] معیّن و معرفی شده است و ما به تشخیص صادقان و [[علم]] به [[صدق]] آنان مکلّف نیستیم. علاوه بر آن حتی اگر [[حدیثی]] در ذیل این آیه وجود نداشت باز هم [[شناخت]] مصداق صادقان کار [[دشواری]] نبود؛ زیرا بر اساس این آیه، صادقان لزوماً باید [[معصوم]] باشند و کسانی که عصمتشان با [[ادله]] [[قطعی]] از [[کتاب و سنت]][[ ثابت]] شده است، تنها [[رسول خدا]]{{صل}} و [[اهل بيت]] او{{عم}} هستند که [[خداوند]] هرگونه [[رجس]] و [[ناپاکی]] را از ایشان دور ساخته و آنان را کاملاً [[پاکیزه]] گردانیده است. | # در وجه نهم [[علم حقیقی]] به صادقان ناممکن شمرده شده است و ابن تیمیه اگر شناخت صادقان هم، شرط [[همراهی]] با آنان باشد، [[علم اجمالی]] در این جهت کفایت میکند؛ یعنی همین مقدار که به طور اجمالی کسی را به [[صداقت]] بشناسیم، او مصداق صادقان خواهد بود. پس مراد از صادقین در آیه، معصوم نیست اما چنان که پیش از این گفتیم آیه به روشنی بر [[لزوم]] [[عصمت صادقین]] دلالت دارد؛ زیرا امر به همراهی و [[تبعیت]] از غیر معصوم متناقض و نادرست است. ظاهراً ابن تيميه قصد توجه به این نکته را نیز ندارد که ما موظف به [[علم]]، [[عصمت]]،[[ ایمان]] و صدق کسی نیستیم از این رو ناممکن بودن شناخت صادق حقیق از سوی ما هر چند سخنی صحیح است اما ربطی به این بحث ندارد. مدعای ما آن است که [[آیه]] به روشنی به [[لزوم عصمت]] [[صادقان]] دلالت دارد و مصداق صادقان در [[احادیث صحیح]] [[نبوی]] معیّن و معرفی شده است و ما به تشخیص صادقان و [[علم]] به [[صدق]] آنان مکلّف نیستیم. علاوه بر آن حتی اگر [[حدیثی]] در ذیل این آیه وجود نداشت باز هم [[شناخت]] مصداق صادقان کار [[دشواری]] نبود؛ زیرا بر اساس این آیه، صادقان لزوماً باید [[معصوم]] باشند و کسانی که عصمتشان با [[ادله]] [[قطعی]] از [[کتاب و سنت]] [[ ثابت]] شده است، تنها [[رسول خدا]]{{صل}} و [[اهل بيت]] او{{عم}} هستند که [[خداوند]] هرگونه [[رجس]] و [[ناپاکی]] را از ایشان دور ساخته و آنان را کاملاً [[پاکیزه]] گردانیده است. | ||
# وجه دهم نیز همچون وجه یکم و دوم [[مصادره]] به مطلوب است. نکته دیگری که در این وجه بیان شده عدم تلازم [[صادق بودن]] با [[عصمت]] است. [[ابن تیمیه]] مدعی است که ممکن است کسی معصوم نباشد، اما در عین [[راستگو]] باشد. اما این سخن [[استدلال]] [[علامه]] حلى را [[نفی]] نمیکند زیرا احتمال [[کذب]] از سوی کسی برای جایز نبودن امر به [[همراهی]] مطلق با او کافی است. به عبارت دیگر علامه میفرماید که چون ممکن است [[دروغ]] از غیر معصوم سر بزند پس اولاً عنوان صادق به صورت مطلق بر او بار نمیشود؛ و ثانیاً امر به همراهی با او به طور مطلق جایز نیست از این رو برای [[یقین]] به صادق بودن و عدم صدور کذب از کسی لزوماً او باید معصوم باشد؛ یعنی هر چند هر صادقی معصوم نیست اما هر معصومی لزوماً باید صادق باشد و منظور علامه نیز همین است. اما ابن تیمیه با استناد به این که هر صادقی لزوماً معصوم نیست، میخواهد سخن علامه را نقض کند و این صحیح نیست. | # وجه دهم نیز همچون وجه یکم و دوم [[مصادره]] به مطلوب است. نکته دیگری که در این وجه بیان شده عدم تلازم [[صادق بودن]] با [[عصمت]] است. [[ابن تیمیه]] مدعی است که ممکن است کسی معصوم نباشد، اما در عین [[راستگو]] باشد. اما این سخن [[استدلال]] [[علامه]] حلى را [[نفی]] نمیکند زیرا احتمال [[کذب]] از سوی کسی برای جایز نبودن امر به [[همراهی]] مطلق با او کافی است. به عبارت دیگر علامه میفرماید که چون ممکن است [[دروغ]] از غیر معصوم سر بزند پس اولاً عنوان صادق به صورت مطلق بر او بار نمیشود؛ و ثانیاً امر به همراهی با او به طور مطلق جایز نیست از این رو برای [[یقین]] به صادق بودن و عدم صدور کذب از کسی لزوماً او باید معصوم باشد؛ یعنی هر چند هر صادقی معصوم نیست اما هر معصومی لزوماً باید صادق باشد و منظور علامه نیز همین است. اما ابن تیمیه با استناد به این که هر صادقی لزوماً معصوم نیست، میخواهد سخن علامه را نقض کند و این صحیح نیست. | ||