پرش به محتوا

بحث:عبدالله بن عباس در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۳۹: خط ۱۳۹:


[[شوشتری]] می‌نویسد: با توجه به [[احتجاجات]] ابن عباس با [[عمر]]، [[عثمان]]، [[معاویه]]، [[عایشه]]، ابن زبیر و بقیه [[مخالفان اهل بیت]] {{عم}} و [[مقام علمی]] و [[دفع شبهات]]، اگر کسی بگوید این مرد، بدترین مرد در [[سرزمین‌های اسلامی]] پس از [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}} و [[حمزه]] و [[جعفر]] بوده، [[سخن]] بی‌جایی نگفته است<ref>قاموس الرجاس، شوشتری، ج۶، ص۴۹۱.</ref>.<ref>[[حسین مرادی|مرادی، حسین]]، [[عبدالله بن عباس (مقاله)|مقاله «عبدالله بن عباس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۴۰۱-۴۰۳.</ref>
[[شوشتری]] می‌نویسد: با توجه به [[احتجاجات]] ابن عباس با [[عمر]]، [[عثمان]]، [[معاویه]]، [[عایشه]]، ابن زبیر و بقیه [[مخالفان اهل بیت]] {{عم}} و [[مقام علمی]] و [[دفع شبهات]]، اگر کسی بگوید این مرد، بدترین مرد در [[سرزمین‌های اسلامی]] پس از [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}} و [[حمزه]] و [[جعفر]] بوده، [[سخن]] بی‌جایی نگفته است<ref>قاموس الرجاس، شوشتری، ج۶، ص۴۹۱.</ref>.<ref>[[حسین مرادی|مرادی، حسین]]، [[عبدالله بن عباس (مقاله)|مقاله «عبدالله بن عباس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۴۰۱-۴۰۳.</ref>
== سرانجام ابن عباس ==
پس از بروز [[جنگ]] و [[اختلاف]] میان ابن زبیر و [[عبدالملک بن مروان]]، ابن عباس و [[محمد بن حنفیه]] با [[خانواده]] خود به مکه کوچ کردند. [[عبدالله بن زبیر]] ایشان را در فشار گذاشت که باید با من [[بیعت]] کنید. ایشان نپذیرفتند و گفتند: ما مزاحم تو نیستیم، تو مشغول کار خود باش و ما را نیز به حال خود واگذار که ما را با تو و غیر تو کاری نیست. ولی ابن زبیر این پیشنهاد را نپذیرفت و اصرار داشت که حتما باید بیعت کنید وگرنه شما را [[آتش]] می‌زنم. ایشان از [[شیعیان کوفه]] کمک خواستند و چهار هزار نفر از [[کوفه]] به کمک ایشان شتافتند و بی‌خبر وارد [[مکه]] شدند. وقتی که صدای تکبیرشان بلند و [[ابن زبیر]] از این ماجرا خبردار شد، به [[مسجدالحرام]] و [[کعبه]] پناه برد.
[[مردم کوفه]] [[ابن عباس]] و همراهانشان را رها کردند و سپس از ابن عباس اجازه خواستند تا ابن زبیر را نابود کنند. ابن عباس گفت: "این [[شهر]]، [[حرم]] [[امن]] [[پروردگار]] است رعایت [[احترام]] [[خانه خدا]] بر همه لازم است. [[خداوند]] این بست را جز برای پیامبرش [[حلال]] نشمرده است".
به [[فرمان]] ابن عباس، شخصی در میان جمعیت [[کوفه]] صدا می‌زد که پس از [[پیامبر]] {{صل}} هیچ لشکری [[غنیمت]] ارزنده‌ای مانند این [[لشکر]] به دست نیاورده است؛ زیرا سایر لشکرها طلا و نقره به غنیمت می‌بردند ولی ما [[خون]] شما [[خاندان پیامبر]] {{صل}} را به غنیمت بردیم.
[[کوفیان]] ایشان را با خود به [[منی]] بردند و آنها مدتی در آنجا بودند و سپس به [[طائف]] رفتند. در آنجا ابن عباس [[بیمار]] شد و در ایام [[بیماری]] به همراهان گفت: "از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیدم، در میان [[بهترین]] جمعیت روی [[زمین]] خواهم مرد که نزد [[خدا]] از همه محبوب‌ترند و بهترین مقام را نزد خدا دارند؛ اگر مرگم فرا رسید، معلوم است که آن جمعیت شمایید"<ref>اسدالغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۱۸۹.</ref>. مردی از [[اهل]] طایف می‌گوید: در آن ایام به [[عیادت]] ابن عباس رفتیم؛ او بیهوش بود. او را به صحن [[حیات]] آوردند، هنگامی که به هوش آمد، گفت: "دوستم رسول خدا {{صل}} فرمود که من دو بار [[هجرت]] خواهم کرد؛ یک بار با پیامبر {{صل}} به [[مدینه]] و بار دیگر با [[علی]] {{ع}} به کوفه و فرمود که یک‌بار غرق خواهم شد؛ هنگامی به خارش [[بدن]] [[مبتلا]] شدم، مرا به دریا افکندند و نزدیک بود خفه شوم و به من فرمود که از پنج طایفه [[بیزاری]] جویم: از [[ناکثین]]؛ یعنی [[اصحاب جمل]]؛ از [[قاسطین]]؛ یعنی [[مردم]] [[شام]]؛ از [[خوارج]] یعنی نهروانیان؛ از [[قدریه]]؛ یعنی آنهایی که نظیر [[نصارا]] منکر [[قدر]] شدند و از [[مرجئه]]؛ یعنی آنهایی که مانند [[یهود]]، گفتند، درباره [[ایمان]] دیگران نباید اظهار نظر کرد که جز [[خدا]] از ایمان دیگری کسی اطلاع ندارد".
سپس گفت: خدایا! زنده‌ام بر آن عقیده‌ای که [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} بر آن زنده بود و می‌میرم بر آن عقیده‌ای که او با آن [[عقیده]] از [[دنیا]] رفت<ref>{{عربی|اَللَّهُمَّ أَحْيِنِي عَلَى مَا أَحْيَيْتَ عَلَيْهِ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ‏ وَ أَمِتْنِي عَلَى مَا مَاتَ عَلَيْهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام‏}}؛</ref>. این جمله را گفت و [[جان]] به جان آفرین [[تسلیم]] کرد <ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۳۵.</ref>.
[[محمد بن حنفیه]] هم‌چنین پس از مرگش بر سر [[قبر]] او [[خیمه]] زد و مدتی همان‌جا ماند<ref>معجم رجال الحدیث، خویی، ج۱۱، ص۲۴۵.</ref>. [[نقل]] شده او در سال ۶۷ یا ۶۹ [[هجری]] در [[طائف]] از دنیا رفت و محمد بن حنفیه بر او [[نماز]] گزارد<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۳۴.</ref>.<ref>[[حسین مرادی|مرادی، حسین]]، [[عبدالله بن عباس (مقاله)|مقاله «عبدالله بن عباس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۴۰۳-۴۰۴.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۱۱۵٬۶۳۵

ویرایش