عصر امام باقر: تفاوت میان نسخهها
←جلوههای انحراف در عصر امام باقر{{ع}}
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
== جلوههای [[انحراف]] در عصر امام باقر{{ع}} == | == جلوههای [[انحراف]] در عصر امام باقر{{ع}} == | ||
# انحراف [[فکر]] و عقیده: در [[زمان]] [[حکومت]] پادشاهانی که یکی پس از دیگری در [[جهان اسلام]] به حکومت میرسیدند انحراف رو به افزایش گذاشت و در این میان عرصه فکر و عقیده بیشترین نصیب را از این انحراف دارا بود. [[حاکمان]] جامعه نیز نهتنها اهمیتی به این انحراف نمیدادند بلکه در جهت تقویت آن میکوشیدند؛ چراکه اینگونه [[افکار]] [[منحرف]] در خدمت [[مصالح]] حکومت آنان بوده و مسلمانان را از دلمشغولیهای اساسیشان به خصوص [[تفکر]] در عرصه [[تغییر]] اوضاع جامعه و بازگرداندن اوضاع به آنچه که در زمان پیامبر اکرم{{صل}} و [[حضرت علی بن ابی طالب]]{{ع}} بود بازمیداشت. در زمان [[حکومت امویان]] انحرافات فکری و [[عقیدتی]] بسیار زیاد شد. چه از نظر کمّی و چه از نظر کیفی. | # '''انحراف [[فکر]] و عقیده:''' در [[زمان]] [[حکومت]] پادشاهانی که یکی پس از دیگری در [[جهان اسلام]] به حکومت میرسیدند انحراف رو به افزایش گذاشت و در این میان عرصه فکر و عقیده بیشترین نصیب را از این انحراف دارا بود. [[حاکمان]] جامعه نیز نهتنها اهمیتی به این انحراف نمیدادند بلکه در جهت تقویت آن میکوشیدند؛ چراکه اینگونه [[افکار]] [[منحرف]] در خدمت [[مصالح]] حکومت آنان بوده و مسلمانان را از دلمشغولیهای اساسیشان به خصوص [[تفکر]] در عرصه [[تغییر]] اوضاع جامعه و بازگرداندن اوضاع به آنچه که در زمان پیامبر اکرم{{صل}} و [[حضرت علی بن ابی طالب]]{{ع}} بود بازمیداشت. در زمان [[حکومت امویان]] انحرافات فکری و [[عقیدتی]] بسیار زیاد شد. چه از نظر کمّی و چه از نظر کیفی. | ||
# [[انحراف]] سیاسی: [[حکام اموی]] سیاست [[حاکمان]] پیش از خود را در پیش گرفتند که همان سیاست تبدیل [[خلافت]] [[پیغمبر]] به پادشاهی موروثی بود؛ [[حکومتی]] که پسران، آن را از پدران به [[ارث]] میبردند بدون اینکه در تصدّی [[پست]] [[حکومت]] [[جامعه اسلامی]] به معیارهایی همچون [[دانش]] و یا [[تقوا]] اهمیت داده شود. آنان همچنین پس از به دست گرفتن حکومت همه پستهای مهمّ و حسّاس دولتی را به [[فرزندان]] و [[خویشاوندان]] و کسانی که بیشترین [[تملّق]] و [[چاپلوسی]] را در نزد آنان داشتند واگذار میکردهاند. چنین حکومتی کاملا مستبدّ بوده، هیچگونه شورایی در آن وجود نداشت؛ اگر هم گاه با کسانی [[مشورت]] میکردند آنان نیز از افراد [[منحرف]] و فاسقی بودند که از دارودسته خودشان بودند. آنان چون میدانستند که برای [[خلافت]] شایستگی ندارند همچون پیشینیان خود راه و روش ایجاد جوّ [[ترس]] و [[وحشت]] و دستگیری و [[شکنجه]] را وسیله تثبیت پایههای [[سلطنت]] خود قرار داده بودند. | # '''[[انحراف]] سیاسی:''' [[حکام اموی]] سیاست [[حاکمان]] پیش از خود را در پیش گرفتند که همان سیاست تبدیل [[خلافت]] [[پیغمبر]] به پادشاهی موروثی بود؛ [[حکومتی]] که پسران، آن را از پدران به [[ارث]] میبردند بدون اینکه در تصدّی [[پست]] [[حکومت]] [[جامعه اسلامی]] به معیارهایی همچون [[دانش]] و یا [[تقوا]] اهمیت داده شود. آنان همچنین پس از به دست گرفتن حکومت همه پستهای مهمّ و حسّاس دولتی را به [[فرزندان]] و [[خویشاوندان]] و کسانی که بیشترین [[تملّق]] و [[چاپلوسی]] را در نزد آنان داشتند واگذار میکردهاند. چنین حکومتی کاملا مستبدّ بوده، هیچگونه شورایی در آن وجود نداشت؛ اگر هم گاه با کسانی [[مشورت]] میکردند آنان نیز از افراد [[منحرف]] و فاسقی بودند که از دارودسته خودشان بودند. آنان چون میدانستند که برای [[خلافت]] شایستگی ندارند همچون پیشینیان خود راه و روش ایجاد جوّ [[ترس]] و [[وحشت]] و دستگیری و [[شکنجه]] را وسیله تثبیت پایههای [[سلطنت]] خود قرار داده بودند. | ||
# [[انحراف]] اخلاقی: امویان همواره دیدگان [[مردم]] را به سوی [[جنگها]]، لشکرکشیها و [[کشور]] گشاییها [[منحرف]] میکردند. آنان همه نیروهای خود را اعمّ از نیروی انسانی و [[مالی]] به سمت این جنگها سوق میدادند تا اینکه [[مسلمانان]] را از گفتوگو درباره اوضاع و احوال منحرف جامعه و [[فکر]] کردن به کارهای [[سیاسی]] یا انقلابی برای [[تغییر]] [[نظام حکومتی]] بازدارند. [[توسعه]] فتوحات و جنگها نتایج شومی برای [[جامعه اسلامی]] در برداشت. این جنگها در جامعه اسلامی ایجاد آشفتگی کرد. [[خانوادهها]] را بهواسطه نبودن یا از دست دادن [[سرپرست]] از هم پاشید. بهواسطه وقوع این جنگها [[غلامان]] و کنیزان در [[مملکت اسلامی]] به وفور یافت شد که باعث شد [[ثروتمندان]] رو به [[انحرافی]] بزرگ بیاورند که همان جمعآوری کنیزکان آوازخوان و خریداری غلامان منحرف! باشد. بدینترتیب انحراف از داخل دربار [[خلفای اموی]] به میان [[امّت]] سرایت کرد؛ چراکه مردم همواره تابع و پیرو [[حاکمان]] میباشند و در صورت [[فسق]] و انحراف آنان مردم نیز به انحراف و فسق و [[فجور]] کشیده خواهند شد، به همین سبب بود که مردم در این دوران دائما مشغول لهوولعب و رفتن بیحدّومرز و بیقیدوشرط به دنبال [[شهوات]] و [[خواهشهای نفسانی]] شدند. | # '''[[انحراف]] اخلاقی:''' امویان همواره دیدگان [[مردم]] را به سوی [[جنگها]]، لشکرکشیها و [[کشور]] گشاییها [[منحرف]] میکردند. آنان همه نیروهای خود را اعمّ از نیروی انسانی و [[مالی]] به سمت این جنگها سوق میدادند تا اینکه [[مسلمانان]] را از گفتوگو درباره اوضاع و احوال منحرف جامعه و [[فکر]] کردن به کارهای [[سیاسی]] یا انقلابی برای [[تغییر]] [[نظام حکومتی]] بازدارند. [[توسعه]] فتوحات و جنگها نتایج شومی برای [[جامعه اسلامی]] در برداشت. این جنگها در جامعه اسلامی ایجاد آشفتگی کرد. [[خانوادهها]] را بهواسطه نبودن یا از دست دادن [[سرپرست]] از هم پاشید. بهواسطه وقوع این جنگها [[غلامان]] و کنیزان در [[مملکت اسلامی]] به وفور یافت شد که باعث شد [[ثروتمندان]] رو به [[انحرافی]] بزرگ بیاورند که همان جمعآوری کنیزکان آوازخوان و خریداری غلامان منحرف! باشد. بدینترتیب انحراف از داخل دربار [[خلفای اموی]] به میان [[امّت]] سرایت کرد؛ چراکه مردم همواره تابع و پیرو [[حاکمان]] میباشند و در صورت [[فسق]] و انحراف آنان مردم نیز به انحراف و فسق و [[فجور]] کشیده خواهند شد، به همین سبب بود که مردم در این دوران دائما مشغول لهوولعب و رفتن بیحدّومرز و بیقیدوشرط به دنبال [[شهوات]] و [[خواهشهای نفسانی]] شدند. | ||
# انحراف در عرصه [[اقتصاد]]: در این دوران حاکمان [[جامعه]] هرگونه دخل و تصرّفی در [[اموال]] و داراییهای عمومی انجام میدادند. گویا این اموال [[ملک]] شخصی آنهاست. آنان مطابق میل و رغبت و خواهشهای [[دل]] خود آن اموال را به [[مصرف]] میرساندند و در این میان بیشترین نصیب از بیت المال مسلمانان مخصوص کنیزکان و آوازخوانان بود که مطابق [[هواهای نفسانی]]، لذّتها و شهوتهای حاکمان کار میکردند. آنان همچنین بهوسیله پولهای بیت المال مسلمانان [[فکر]] و [[اندیشه]] افراد را خریده و آنان را وامدار منّت خویش میکردند. آنها اموال [[بیت المال]] را در پای افرادی که آنان را [[مدح]] کرده، ثنا گفته و یا در تثبیت [[سلطنت]] آنان قدمی برمیداشتند مصرف مینمودند<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۷ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۷]]، ص۱۴۰ ـ ۱۴۹.</ref>. | # '''انحراف در عرصه [[اقتصاد]]:''' در این دوران حاکمان [[جامعه]] هرگونه دخل و تصرّفی در [[اموال]] و داراییهای عمومی انجام میدادند. گویا این اموال [[ملک]] شخصی آنهاست. آنان مطابق میل و رغبت و خواهشهای [[دل]] خود آن اموال را به [[مصرف]] میرساندند و در این میان بیشترین نصیب از بیت المال مسلمانان مخصوص کنیزکان و آوازخوانان بود که مطابق [[هواهای نفسانی]]، لذّتها و شهوتهای حاکمان کار میکردند. آنان همچنین بهوسیله پولهای بیت المال مسلمانان [[فکر]] و [[اندیشه]] افراد را خریده و آنان را وامدار منّت خویش میکردند. آنها اموال [[بیت المال]] را در پای افرادی که آنان را [[مدح]] کرده، ثنا گفته و یا در تثبیت [[سلطنت]] آنان قدمی برمیداشتند مصرف مینمودند<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۷ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۷]]، ص۱۴۰ ـ ۱۴۹.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |