جایگاه امامت در تفسیر و علوم قرآنی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = جایگاه امامت | عنوان مدخل = جایگاه امامت | مداخل مرتبط = جایگاه امامت در تفسیر و علوم قرآنی - جایگاه امامت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی - جایگاه امامت در معارف و سیره رضوی | پرسش مرتبط = }} ==دیدگاه شیعه، امامت...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
چنین درخواستی در این شرایط [[سنّی]] خلاف [[ادب]] است. چگونه ممکن است کسی که کمترین آشنایی به ادب [[کلام]] داشته باشد آن هم مثل [[ابراهیم خلیل]] به خود [[اجازه]] دهد از [[پروردگار]] جلیل خود درخواستی کند که به آن [[علم]] ندارد؛ چون ایشان نه فرزند داشته و نه اطلاعی از فرزنددار شدنش داشته است. اگر همچنین سخنی را از [[حضرت ابراهیم]] احتمال دهیم باید میفرمود: به فرزندانم اگر فرزندانی روزیام کردی، [[امامت]] عطا فرما و یا عبارات دیگر که این قید و شرط را برساند<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۲۶۸.</ref>. | چنین درخواستی در این شرایط [[سنّی]] خلاف [[ادب]] است. چگونه ممکن است کسی که کمترین آشنایی به ادب [[کلام]] داشته باشد آن هم مثل [[ابراهیم خلیل]] به خود [[اجازه]] دهد از [[پروردگار]] جلیل خود درخواستی کند که به آن [[علم]] ندارد؛ چون ایشان نه فرزند داشته و نه اطلاعی از فرزنددار شدنش داشته است. اگر همچنین سخنی را از [[حضرت ابراهیم]] احتمال دهیم باید میفرمود: به فرزندانم اگر فرزندانی روزیام کردی، [[امامت]] عطا فرما و یا عبارات دیگر که این قید و شرط را برساند<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۲۶۸.</ref>. | ||
به هر روی، همانگونه که برخی [[مفسران]] گفتهاند<ref>ر.ک: بلاغی، آلاء الرحمن، ج۱، ص۱۲۳؛ حسینی همدانی، انوار درخشان، ج۱، ص۲۳۶.</ref>: درخواست حضرت ابراهیم{{ع}} برای امامت [[فرزندان]] خود در اواخر عمر ایشان بوده و دلالت بر [[الحاق]] [[رتبه امامت]] پس از [[نبوت]] و [[رسالت]] حضرت دارد.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین (کتاب)|بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین]] ص ۸۲</ref> | به هر روی، همانگونه که برخی [[مفسران]] گفتهاند<ref>ر.ک: بلاغی، آلاء الرحمن، ج۱، ص۱۲۳؛ حسینی همدانی، انوار درخشان، ج۱، ص۲۳۶.</ref>: درخواست حضرت ابراهیم{{ع}} برای امامت [[فرزندان]] خود در اواخر عمر ایشان بوده و دلالت بر [[الحاق]] [[رتبه امامت]] پس از [[نبوت]] و [[رسالت]] حضرت دارد.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین (کتاب)|بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین]] ص ۸۲</ref> | ||
===[[ادله روایی]]=== | |||
[[مفسران شیعی]] در کنار [[ادله قرآنی]] به [[روایات]] نیز استناد کردهاند<ref>برای نمونه، ر.ک: مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۳۹؛ قمی مشهدی، کنز الدقائق، ج۲، ص۱۳۷؛ تفسیر شریف لاهیجی، ج۱، ص۲۵۰؛ فیض کاشانی، الصافی، ج۱، ص۱۸۷.</ref>. جمعی از آنان حجم این روایات را [[مستفیض]] میدانند<ref>ر.ک: بلاغی، آلاء الرحمن، ج۱، ص۱۲۳؛ طیب، اطیب البیان، ج۲، ص۱۸۳.</ref> از جمله این [[احادیث]] عبارتاند از: | |||
۱. [[حدیث]] مرحوم [[کلینی]] از طریق [[محمد بن یحیی]] عن [[احمد بن محمد]] عن [[ابی یحیی الواسطی]] عن [[هشام بن سالم]] و دُرستَ بن ابی منصور از [[امام صادق]]{{ع}} است که چنین نقل میکند: | |||
{{متن حدیث|... وَ قَدْ كَانَ إِبْرَاهِيمُ{{ع}} نَبِيّاً وَ لَيْسَ بِإِمَامٍ حَتَّى قَالَ اللَّهُ {{متن قرآن|إنی جاعلک للناس إماما قال ومن ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین}} مَنْ عَبَدَ صَنَماً أَوْ وَثَناً لَا يَكُونُ إِمَاماً}}؛ همانا [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} [[پیامبر]] بود ولی [[امام]] نبود، تا آنکه [[خداوند]] فرمود: «من تو را برای [[مردم]] امام قرار میدهم. گفت: آیا از [[ذریه]] من هم به این [[مقام]] میرسند؟، خداوند فرمود: [[عهد]] من به [[ستمگران]] نمیرسد»، کسی که [[بت]] پرستیده باشد [[ستمگر]] است و امام نخواهد بود<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۴.</ref>. | |||
محمد بن صفار نیز در [[بصائر الدرجات]] همین حدیث را از طریق [[محمد بن هارون]] عن ابی یحیی الواسطی... نقل کرده است<ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۵۰۹، ح۱۱.</ref>. | |||
[[شیخ مفید]] نیز با سند کلینی این حدیث را آورده و در آن تصریح میکند که «احمد بن محمد» در [[سند حدیث]] همان «[[احمد بن محمد بن عیسی]]» است<ref>مفید، الاختصاص، ص۲۲.</ref>. | |||
۲. باز [[شیخ کلینی]] با سند «[[محمد بن الحسن]] عمّن ذکره عن [[محمد بن خالد]] عن [[محمد بن سنان]] عن زید الشّحّام» چنین میآورد: | |||
{{متن حدیث|قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّاً وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ نَبِيّاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ رَسُولًا وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ رَسُولًا قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ خَلِيلًا وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ خَلِيلًا قَبْلَ أَنْ يَجْعَلَهُ إِمَاماً فَلَمَّا جَمَعَ لَهُ الْأَشْيَاءَ قَالَ: {{متن قرآن|إنی جاعلک للناس إماما}} قَالَ: فَمِنْ عِظَمِهَا فِي عَيْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ: {{متن قرآن|و من ذریتی}} قالَ: {{متن قرآن|لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} قَالَ: لَا يَكُونُ السَّفِيهُ إِمَامَ التَّقِيِّ}}؛ زید شحّام میگوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که میفرمود: [[خداوند]] ابراهیم را [[بنده]] خاص خود قرار داد پیش از آنکه پیامبرش قرار دهد و او را به عنوان [[پیامبر]] برگزید پیش از آنکه او را [[رسول]] خود سازد و او را رسول خود [[انتخاب]] کرد پیش از آنکه او را به عنوان [[خلیل]] خود انتخاب کند و او را خلیل خود قرار داد پیش از آنکه او را [[امام]] قرار دهد، هنگامی که همه این [[مقامات]] را برای او فراهم کرد فرمود: «من تو را امام [[مردم]] قرار میدهم»، این [[مقام]] به قدری در چشم ابراهیم{{ع}} بزرگ جلوه کرد که عرض کرد: خداوندا، از [[دودمان]] من امامانی انتخاب میشوند؟! فرمود: «[[پیمان]] من به [[ستمکاران]] از آنها، نمیرسد»، و فرمود: [[سفیه]] نابخرد امام [[متقی]] نخواهد شد<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۵.</ref>. | |||
۳. [[حدیث]] دیگر مرحوم [[کلینی]] نیز بدین شرح است: {{متن حدیث|عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ أَبِي السَّفَاتِجِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّاً وَ اتَّخَذَهُ نَبِيّاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ رَسُولًا وَ اتَّخَذَهُ رَسُولًا قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ خَلِيلًا وَ اتَّخَذَهُ خَلِيلًا قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ إِمَاماً فَلَمَّا جَمَعَ لَهُ هَذِهِ الْأَشْيَاءَ وَ قَبَضَ يَدَهُ قَالَ لَهُ: يَا إِبْرَاهِيمُ {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}} فَمِنْ عِظَمِهَا فِي عَيْنِ إِبْرَاهِيمَ{{ع}} قَالَ: يَا رَبِّ {{متن قرآن|وَمِنْ ذُرِّيَّتِي}} قالَ: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}}}؛ همانا خداوند ابراهیم را بنده خود گرفت پیش از آنکه پیامبرش قرار دهد و او را به عنوان پیامبر قرار داد پیش از آنکه رسول کند، و او را رسول کرد پیش از آنکه او را به عنوان [[خلیل]] برگزیند و او را خلیل گرفت پیش از آنکه به [[امامت]] نائلش کند پس چون همه این [[مقامات]] برای او جمع شد - و [[امام]] دست خود را مشت کردند تا کنایه از این باشد که همه اینها جمع شد- [[خداوند]] به ابراهیم فرمود: «من تو را امام برای [[مردم]] قرار میدهم، پس این [[مقام]] در چشم ابراهیم{{ع}} بزرگ جلوه کرد و گفت: [[پروردگار]] من! آیا این مقام به [[ذریه]] من هم میرسد؟ فرمود: «[[عهد]] من به [[ستمگران]] نمیرسد»<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۵.</ref>. | |||
مرحوم مفید، [[حدیث]] اول را از طریق {{عربی|أبي الحسن الأسدي، عن أبي الخير صالح بن أبي حماد الرازي، يرفعه، قال: سمعت أبا عبد الله الصادق{{ع}} يقول:...}} نقل کرده است<ref>مفید، الاختصاص، ص۲۲.</ref>. | |||
۴. باز مرحوم [[کلینی]] از [[امام رضا]]{{ع}} همین مضمون را از طریق {{عربی|أبو محمد القاسم بن العلاء رفعه، عن عبد العزيز بن مسلم}} چنین نقل کرده است: | |||
{{متن حدیث|... إِنَّ الْإِمَامَةَ خَصَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا إِبْرَاهِيمَ بَعْدَ النُّبُوَّةِ وَ الْخُلَّةِ مَرْتَبَةً ثَالِثَةً وَ فَضِيلَةً شَرَّفَهُ بِهَا وَ أَشَادَ بِهَا ذِكْرَهُ فَقَالَ: {{متن قرآن|إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً}} فَقَالَ الْخَلِيلُ{{ع}} سُرُوراً بِهَا: {{متن قرآن|وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي}}؟ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى {{متن قرآن|لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}}}؛ همانا [[خدای عزوجل]]، ابراهیم را پس از [[نبوت]] و [[خُلت]] در مرتبه سوم، به امامت نائل کرد و به این [[فضیلت]] [[تشرف]] داد و به وسیله آن نام حضرت را بلندآوازه کرد به اینکه فرمود: «من تو را برای مردم امام قرار میدهم». خلیل{{ع}} که از این مقام مسرور شده بود، عرض کرد: آیا از فرزندانم نیز امام خواهند شد؟ خداوند فرمود: «عهد من به ستمگران نمیرسد»<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۸.</ref>. | |||
در سند این حدیث از کلینی تعبیر «رفعه» به کار رفته که [[شیخ صدوق]] سند آن را از طریق کلینی بدین شرح آورده است: {{عربی|حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الكليني قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْقَاسِمُ بْنُ الْعَلَاءِ قَالَ: حَدَّثَنِي الْقَاسِمُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَخِيهِ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِمٍ...}}<ref>صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۶۷۵؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۱۷.</ref>. اگر «[[قاسم بن مسلم]]» [[راوی]] برادرش و مروی عنه او «[[قاسم بن العلاء]]» باشد، این [[حدیث]] از رفع بیرون میآید. | |||
[[شیخ صدوق]] سند دیگری نیز به این حدیث دارد بدین شرح: {{عربی|حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَرْوَزِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو حَامِدٍ عِمْرَانُ بْنُ مُوسَى بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْقَاسِمِ الرَّقَّامِ قَالَ: حَدَّثَنِي الْقَاسِمُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَخِيهِ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِمٍ...}}<ref>صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۶۷۵؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۱۶.</ref>. ظاهراً این [[روایات]] در [[مقام]] بیان بلندای [[رتبه امامت]] هستند به اینکه این مقام بسی والاست، نه آنکه شرط احراز [[امامت]] گذر از [[مقام نبوت]] و [[رسالت]] و... باشد. | |||
۵. [[بصائر الدرجات]] نیز از طریق خود از [[امام صادق]]{{ع}} [[حدیثی]] را بدین شرح نقل میکند: {{متن حدیث|سعد بن عبد الله عن أحمد بن محمد بن عيسى، و محمد بن عبد الجبار، عن محمد بن خالد البرقي، عن فضالة بن أيوب، عن عبد الحميد بن النضر، قال: قال أبو عبد الله{{ع}}: | |||
ينكرون الإمام المفروض الطاعة و يجحدونه؟! و [[الله]]، ما في الأرض منزلة عند الله أعظم من منزلة [[مفترض الطاعة]]، لقد كان إبراهيم{{ع}} دهرا ينزل عليه الأمر من الله و ما كان مفترض الطاعة حتى [[بدا]] لله أن يكرمه و يعظمه فقال: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}} فعرف إبراهيم{{ع}} ما فيها من [[الفضل]] فقال: {{متن قرآن|وَمِنْ ذُرِّيَّتِي}} أي و اجعل ذلك في ذريتي، قال الله عز و جل: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}}}؛ آنان امامی که اطاعتش [[واجب]] است را منکرند، به [[خدا]] [[سوگند]] در [[زمین]] منزلتی نزد خدا بزرگتر از [[منزلت امام]] [[مفترض الطاعه]] نیست، همانا [[وحی]] مدتی طولانی بر ابراهیم{{ع}} نازل میشد و هنوز مفترض الطاعه نبود، تا آنکه [[خداوند]] او را بزرگ داشت و [[ارج]] نهاد و فرمود: «من تو را برای [[مردم]]، [[امام]] قرار میدهم»، ابراهیم{{ع}} فضیلتی که در این [[مقام]] است را [[شناخت]] و به همین رو، گفت: و از [[ذریه]] من؟ یعنی این مقام را در ذریه من قرار ده. [[خداوند]] بلندمرتبه فرمود: «[[عهد]] من به [[ستمگران]] نمیرسد»<ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۵۰۹، ح۱۲.</ref>. | |||
شبیه به این [[حدیث]] که [[شأن]] و [[منزلت امام]] را نزد خداوند، بزرگترین شأن و [[منزلت]] میداند، [[حدیثی]] دیگر در [[تفسیر عیاشی]] از هشام بن الحکم از [[امام صادق]]{{ع}} است که درباره فراز {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}} میفرماید: «اگر خداوند نامی [[برتر]] از نام امام میدانست ما را به آن، نامگذاری میکرد»<ref>تفسیر العیاشی، ج۱، ص۵۸.</ref>.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین (کتاب)|بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین]] ص ۸۶</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |