پرش به محتوا

امام در تفسیر و علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۶۵: خط ۱۶۵:
باز از این نوع [[احادیث]] - که «[[ملک عظیم]]» را به [[طاعت]] مفروضه معنا کرده است-[[حدیث]] [[ابابصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} است. وی می‌گوید از [[امام]] درباره آن پرسیدم، امام فرمود: به نظر تو به چه معناست؟ گفتم: جانم فدایت، شما داناترید حضرت فرمود: معنای {{متن قرآن|آتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}} «[[طاعة]] مفروضه» است<ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۵۰۹ - ۵۱۹ و نیز ر.ک: ص۵۱۰، ح۱۳ و ۱۷؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۶ و ۲۰۶؛ ج۸، ص۱۱۷.</ref>.
باز از این نوع [[احادیث]] - که «[[ملک عظیم]]» را به [[طاعت]] مفروضه معنا کرده است-[[حدیث]] [[ابابصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} است. وی می‌گوید از [[امام]] درباره آن پرسیدم، امام فرمود: به نظر تو به چه معناست؟ گفتم: جانم فدایت، شما داناترید حضرت فرمود: معنای {{متن قرآن|آتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}} «[[طاعة]] مفروضه» است<ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۵۰۹ - ۵۱۹ و نیز ر.ک: ص۵۱۰، ح۱۳ و ۱۷؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۶ و ۲۰۶؛ ج۸، ص۱۱۷.</ref>.
وجه تناسب معنای [[مُلک]] عظیم، به طاعت مفروضه، به این دلیل است که [[فرمانروایی]] تنها برای مُلک [[زمین]] نیست، بلکه فراتر از آن، [[پیشوایی]] بر [[اعمال]] [[مؤمنان]] است؛ تناسب «مُلک عظیم» با معنای «[[ائمه هدی]]» نیز به لحاظ علت فاعلی در امر فرمانروایی است. حاصل آنکه مفاد [[آیات]] و [[روایات]]، دلالت بر [[جعل]] [[مقام امامت]] در «[[آل ابراهیم]]» دارد و [[اطاعت]] آنان را بدون قید و شرط [[واجب]] شمرده است. پس می‌توان گفت: مقام امامت، مرتبه‌ای از جعل پیشوایی از ناحیه [[حق‌تعالی]] برای [[انسانی]] است که اطاعتش - در طول [[اطاعت خداوند]]- مستقل است و باید به طور مطلق به وی [[اقتدا]] شود. اطاعت از چنین انسانی [[اطاعت از خدا]] و [[عصیان]] وی عصیان خداست؛ چه اینکه این فرد در [[مقام]] [[زعامت سیاسی]] و [[اجتماعی]] قرار گیرد، یا امکان چنین امری برای وی نباشد در هر شرایطی باز هم مقام «طاعت مفروضه» بالعرض - در برابر طاعت مفروضه بالذات که تنها برای [[حق تعالی]] است- برای او بدون قید و شرط هست.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین (کتاب)|بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین]] ص ۱۵۸</ref>
وجه تناسب معنای [[مُلک]] عظیم، به طاعت مفروضه، به این دلیل است که [[فرمانروایی]] تنها برای مُلک [[زمین]] نیست، بلکه فراتر از آن، [[پیشوایی]] بر [[اعمال]] [[مؤمنان]] است؛ تناسب «مُلک عظیم» با معنای «[[ائمه هدی]]» نیز به لحاظ علت فاعلی در امر فرمانروایی است. حاصل آنکه مفاد [[آیات]] و [[روایات]]، دلالت بر [[جعل]] [[مقام امامت]] در «[[آل ابراهیم]]» دارد و [[اطاعت]] آنان را بدون قید و شرط [[واجب]] شمرده است. پس می‌توان گفت: مقام امامت، مرتبه‌ای از جعل پیشوایی از ناحیه [[حق‌تعالی]] برای [[انسانی]] است که اطاعتش - در طول [[اطاعت خداوند]]- مستقل است و باید به طور مطلق به وی [[اقتدا]] شود. اطاعت از چنین انسانی [[اطاعت از خدا]] و [[عصیان]] وی عصیان خداست؛ چه اینکه این فرد در [[مقام]] [[زعامت سیاسی]] و [[اجتماعی]] قرار گیرد، یا امکان چنین امری برای وی نباشد در هر شرایطی باز هم مقام «طاعت مفروضه» بالعرض - در برابر طاعت مفروضه بالذات که تنها برای [[حق تعالی]] است- برای او بدون قید و شرط هست.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین (کتاب)|بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین]] ص ۱۵۸</ref>
===استناد به [[روایات]]==
افزون بر روایات یاد شده که [[امامت]] در [[آیه]] «ابتلی» را به معنای [[مفترض الطاعه]] می‌داند، برخی [[احادیث]] دیگر در این زمینه نقل شده است، که پیش‌تر در لابه‌لای مباحث گذشته به بخشی از آنها اشاره شد. این احادیث برای [[درک]] این معنا از امامت راهگشاست. مانند [[حدیث]] مرحوم [[کلینی]] از طریق [[محمد بن یحیی]] عن [[احمد بن محمد]] و [[محمد بن الحسین عن محمد بن یحیی عن [[طلحة بن زید]]، از [[امام صادق]]{{ع}} که می‌فرماید:
{{متن حدیث|إِنَّ الْأَئِمَّةَ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِمَامَانِ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> لَا بِأَمْرِ النَّاسِ يُقَدِّمُونَ أَمْرَ اللَّهِ قَبْلَ أَمْرِهِمْ وَ حُكْمَ اللَّهِ قَبْلَ حُكْمِهِمْ قَالَ: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}<ref>«و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.</ref> يُقَدِّمُونَ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَمْرِ اللَّهِ وَ حُكْمَهُمْ قَبْلَ حُكْمِ اللَّهِ وَ يَأْخُذُونَ بِأَهْوَائِهِمْ خِلَافَ مَا فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۱۶، ح۲.</ref>؛ همانا [[پیشوایان]] در [[کتاب خدا]] دو گروه‌اند، [[خداوند متعال]] می‌فرماید: «و ما آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما [[هدایت]] می‌کنند» نه به دستور و [[خواست مردم]]؛ پس [[امر خدا]] را بر امر خود مقدم می‌دارند و [[حکم خدا]] را پیش از [[حکم]] خود قرار می‌دهند. [[حق‌تعالی]] می‌فرماید: «و ما آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به سوی [[آتش]] [[دعوت]] می‌کنند» یعنی خواست و دستور خود را پیش از [[خواست خداوند]] و حکم خویش را پیش از حکم خدا قرار می‌دهند و [[خواهش‌های نفسانی]] را گرفته برخلاف آموزه‌های [[کتاب خداوند]] حکم می‌رانند.
این حدیث در [[تفسیر قمی]] با سند {{عربی|حدثنا حميد بن زياد قال: حدثنا محمد بن الحسين عن محمد بن يحيى عن طلحة بن زيد عن جعفر بن محمد عن أبيه}} نقل شده است<ref>قمی، تفسیر منسوب إلی القمی، ج۲، ص۱۷۰ و ۱۷۱.</ref>. [[علامه مجلسی]] ضمن آنکه سند این [[حدیث]] را «[[ضعیف]] کالموثق» ارزیابی کند، در شرح آن می‌نویسد:
{{عربی|{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً}} أي يقتدي بهم في أقوالهم و أفعالهم يهدون الخلق إلى طريق الجنة. «لا بأمر [[الناس]]» تفسير لقوله تعالى «بِأَمْرِنا» أي ليس هدايتهم للناس و إمامتهم بنصب الناس و أمرهم، بل هم منصوبون لذلك من قبل [[الله]] تعالى، و مأمورون بأمره. أو ليس هدايتهم بعلم مأخوذ من الناس أو بالرأي، بل بما [[علم]] من وحي الله سبحانه و إلهامه كما بينه بقوله: «يقدمون [[أمر]] الله قبل أمرهم» و [[الظاهر]] إرجاع الضمير في أمرهم و حكمهم إلى أنفسهم كما يؤيده الفقرات الآتية، و يحتمل إرجاعه إلى الناس}}<ref>مجلسی، مرآة العقول، ج۲، ص۴۴۳.</ref>؛ «و آنان را پیشوایانی قرار دادیم» به این معناست که به آنان در [[گفتارها]] و کردارهایشان، [[اقتدا]] شود تا [[خلق]] را به راه [[بهشت]] [[هدایت]] کنند. فراز «لا بأمر الناس» [[تفسیر]] سخن خداست که می‌فرماید: «بأمرنا» یعنی هدایت آنان به [[خواست مردم]] و امامتشان به [[نصب]] [[مردم]] نیست، بلکه آنان از ناحیه [[خدا]] منصوبند و تنها [[مأمور]] به اجرای امر خدایند. یا آنکه مراد این است که هدایت آنان برگرفته از دانشی که از مردم گرفته شده، یا براساس [[رأی]] آنان باشد، نیست؛ بلکه از ناحیه دانشی است که از [[وحی]] [[خدای سبحان]] و [[الهام]] او گرفته شده است. این معنا از فراز «خواست خدا را پیش از خواست خود قرار می‌دهند» به دست می‌آید. به هر حال ظاهر این است که [[مرجع]] ضمیر در «أمرهم» و «حکمهم» همین [[امامان]] هستند و فرازهای بعدی حدیث، این معنا را [[تأیید]] می‌کند. و ممکن است مرجع ضمیر «مردم» باشند که به این معناست: خواست خدا را بر خواست مردم و [[حکم خدا]] را بر [[حکم]] مردم، مقدم می‌دارند.
در [[حدیثی]] دیگر با سند [[محمد بن العباس]] ماهیار از [[امام باقر]]{{ع}} درباره [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا...}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> چنین می‌خوانیم:
{{متن حدیث|... أي لما صبروا على البلاء في الدنيا و علم الله منهم الصبر جعلهم أئمة يهدون بأمره عباده إلى طاعته المؤدية إلى جنته...}}<ref>استرآبادی، تأویل الآیات الظاهره، ص۴۳۷.</ref>؛ چون بر بلاهای [[دنیا]]، [[شکیبایی]] کردند و [[خداوند]] [[صبر]] آنان را دانست، آنان را پیشوایانی قرار داد تا بندگانش را به دستور و خواست [[حق‌تعالی]] به سوی طاعتش که به [[بهشت]] منجر می‌شود، [[هدایت]] کنند....
در کتاب [[مناقب]] نیز چنین می‌آورد:
{{متن حدیث|إِنَّ النَّبِيَّ دَعَا لِعَلِيٍّ{{ع}} وَ فَاطِمَةَ{{س}} فَقَالَ... وَ اجْعَلْ فِي ذُرِّيَّتِهِمَا الْبَرَكَةَ وَ اجْعَلْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِكَ إِلَى طَاعَتِكَ وَ يَأْمُرُونَ بِمَا يُرْضِيكَ}}<ref>ابن مغازلی، مناقب امیرالمؤمنین، ج۲، ص۳۵۶.</ref>؛ [[پیامبر خدا]]، علی{{ع}} و [[فاطمه]]{{س}} را فراخواند و فرمود:... خداوندا در [[نسل]] آنان [[برکت]] قرار ده و آنان را پیشوایانی قرار ده که به وسیله خواست و دستور تو، [[مردم]] را به [[طاعت]] تو هدایت کنند و آنان را به آنچه می‌پسندی، دستور دهند.
[[حدیثی]] دیگر از [[امام باقر]]{{ع}} در [[مقام]] [[تأویل]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا...}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> چنین نقل شده است:
{{متن حدیث|قَالَ: يَعْنِي الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ يُوحَى إِلَيْهِمْ بِالرَّوْحِ فِي صُدُورِهِمْ. ثُمَّ ذَكَرَ مَا أَكْرَمَهُمُ اللَّهُ بِهِ}}<ref>استرآبادی، شرح الآیات الظاهره، ج۱، ص۳۲۸، ح۱۲.</ref>؛ آنان [[پیشوایان]] از [[فرزندان فاطمه]]{{س}} هستند که در سینه آنان به وسیله [[روح القدس]] [[وحی تسدیدی]] می‌شود تا هرگز به [[خطا]] نروند و آنچه که خواست حق‌تعالی است، انجام دهند سپس [[امام]]، از آنچه که خداوند، با آن [[ائمه]] را گرامی داشته، سخن به میان آورد.
این [[احادیث]] به طور مستقیم «[[هدایت به امر]]» را معنا کرده است.
احادیث دیگری نیز ناظر به [[مقام امامت]] نقل شده که به طور غیر مستقیم معنای «[[مفترض الطاعه]]» از آنها دریافت می‌شود و تأییدی برای معنای پیش‌گفته است. مانند [[کلام امام سجاد]]{{ع}} که می‌فرماید:
{{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَيَّدْتَ دِينَكَ فِي كُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ، وَ مَنَاراً فِي بِلَادِكَ بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ، وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِيعَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ، وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ، وَ حَذَّرْتَ مَعْصِيَتَهُ، وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْيِهِ، وَ أَلَّا يَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ، وَ لَا يَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللَّائِذِينَ، وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِينَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِينَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِينَ}}<ref>صحیفه سجادیه، دعای چهل‌وهفتم.</ref>؛ خداوندا تو در هر زمانی، دینت را به وسیله امامی تقویت و [[تأیید]] کردی و او را بر بندگانت نشانه برای راه و در شهرهایت منار [[هدایت]] قرار دادی. پس از آنکه، ریسمان [[اراده]] او را به ریسمان اراده خودت بستی و او را وسیله‌ای برای [[خشنودی]] خود نهادی و طاعتش را [[واجب]] ساختی و بندگانت را از نافرمانی‌اش برحذر داشتی و دستور به [[امتثال اوامر]]، و ترک [[نواهی]] او کردی و فرمودی کسی بر او پیشی نگیرد و از او پس نماند، پس او [[حافظ]] کسانی است که به وی [[پناه]] برند و [[ملجأ]] [[مسلمین]] و حلقه [[مؤمنان]] تا به وی چنگ زده و به [[خدا]] رسند و مایه [[شرف]] و رتبه جهانیان است.
[[حدیث]] دیگر در این زمینه، فرازهای [[روایت]] معروف مرحوم [[کلینی]] و [[صدوق]] با سند متصل از [[امام رضا]]{{ع}} است که [[امام]] می‌فرماید:
{{متن حدیث|الْإِمَامُ... نَامِي الْعِلْمِ، كَامِلُ الْحِلْمِ، مُضْطَلِعٌ بِالْإِمَامَةِ، عَالِمٌ بِالسِّيَاسَةِ، مَفْرُوضُ الطَّاعَةِ، قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، نَاصِحٌ لِعِبَادِ اللَّهِ، حَافِظٌ لِدِينِ اللَّهِ... إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَئِمَّةَ يُوَفِّقُهُمُ اللَّهُ وَ يُؤْتِيهِمْ مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِهِ وَ حِكَمِهِ مَا لَا يُؤْتِيهِ غَيْرَهُمْ فَيَكُونُ عِلْمُهُمْ فَوْقَ عِلْمِ أَهْلِ الزَّمَانِ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref> وَ قَوْلِهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: {{متن قرآن|وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref>...
إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ، شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً، فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَا يُحَيَّرُ فِيهِ عَنِ الصَّوَابِ، فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ {{متن قرآن|ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}}<ref>«این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد می‌بخشد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره حدید، آیه ۲۱.</ref>}}<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۸-۲۰۳. مرحوم کلینی این حدیث را به صورت مرفوع آورده ولی مرحوم صدوق با سند متصل آن را نقل کرده است. در این باره در بحث روایی «رتبه امامت در دیدگاه شیعه» مطالبی عنوان شد.</ref>؛ [[امام]]، علمش در [[ترقی]] و حلمش کامل است، در [[امامت]] نیرومند و کاردان و [[آگاه]] به [[تدبیر]] و [[سیاست]] امور است. اطاعتش [[واجب]] و به امر [[خدای عزوجل]] [[قائم]] است، [[خیرخواه]] [[بندگان خدا]] و [[نگهبان دین]] خداست. همانا [[خداوند]] [[انبیا]] و [[ائمه]] را [[توفیق]] بخشیده و گنجینه‌های [[دانش]] و [[حکمت]] خود را که به دیگران نداده، به آنان عطا کرده است. به همین رو، دانش آنان [[برتر]] از دانش دیگران از [[اهل]] زمانشان است. همان که خداوند فرموده: «آیا کسی که بدون واسطه به [[حق]] [[هدایت]] می‌کند سزاوارتر برای [[پیروی]] است یا کسی که هدایت نمی‌کند جز آنکه به واسطه [[کسب دانش]] و هدایت هدایت شود، شما را چه شده چگونه [[قضاوت]] می‌کنید» و نیز این سخن از [[خداوند تبارک و تعالی]] که می‌فرماید: «هر که را حکمت دادند، خیر بسیار داده‌اند»....
و [[انبیا]] و [[ائمه]] [[عترت]]، بدون واسطه از ناحیه [[حق‌تعالی]]، [[هدایت]] گرفته و به آنان [[حکمت]] [[لدنّی]] عطا شده است. باز از جمله [[عنایات]] ویژه حق‌تعالی به آنان این است که چون بنده‌ای را [[خداوند]] برای امور بندگانش [[انتخاب]] فرماید، سینه‌اش را برای این امور فراخ می‌گرداند و چشمه‌های حکمت را در قلبش به [[ودیعه]] می‌سپارد و [[دانش]] را به طریق خاص به وی [[الهام]] می‌دارد. به همین رو، در هیچ پرسشی [[درمانده]] نمی‌شود و در پاسخ درست، [[سرگردان]] نمی‌ماند. پس او [[معصوم]]، [[تأیید]] شده، [[توفیق]] یافته و [[استوار]] و پابرجا از ناحیه حق‌تعالی است. از [[لغزش‌ها]]، خطاها و [[سقوط]] در [[امان]] است. خداوند آنان را به این ویژگی‌ها، اختصاص داد تا [[حجت]] بر [[بندگان]] و [[گواه]] بر مخلوقاتش باشند و این [[فضل خداوند]] است که به هر که خواهد عطا کند و خداوند دارای [[کرم]] و فضل و بزرگ است.
حکمت [[پیروی از امام]] به عنوان «[[مفترض الطاعه]]» و «[[هادی به حق]]» که خودش بدون واسطه [[هدایت یافته]] و دیگران را هدایت می‌کند (و [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ...}}<ref>«آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref> به آن اشاره دارد) در این تعابیر از این [[حدیث]] نهفته است که می‌فرماید: {{متن حدیث|يُؤْتِيهِمْ مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِهِ وَ حِكَمِهِ}}، {{متن حدیث|أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً}}، {{متن حدیث|فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ}} و {{متن حدیث|فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ...}}. به نظر می‌رسد این تعابیر مساوق با فراز {{متن قرآن|يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ...}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> است که در [[قرآن]] به عنوان اوصاف «ائمه» به کار رفته است.
از مجموع مباحث یاد شده که از تحلیل مفهوم [[امام]] و [[ادله قرآنی]] و [[روایی]] به دست آمد، می‌توان فراز {{متن قرآن|يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}} را که در [[قرآن]] به عنوان وصف خاص برای «امام» به کار رفته، بدین صورت معنا کرد؛ «باء» در {{متن قرآن|يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}، به معنای [[مصاحبت]] یا ملابست است، «أمرنا» به معنای «خواست و مطلوب [[حق‌تعالی]]» است؛ نتیجه آنکه امام، [[مردم]] را در صحبت یا کسوت [[خواست خداوند]]، به آنچه که مطلوب و مقصود خداست [[هدایت]] می‌کند و [[امر خدا]] و [[حکم]] او را بر مطلوب و خواست دیگران مقدم می‌دارد و بر مردم نیز فرض است که از او [[اطاعت]] کنند. این اطاعت مستقل است. در [[نبوت]] و رسالتِ مجرد از [[امامت]]، [[اطاعت رسول]] عین اطاعت خداست و دو نوع اطاعت وجود ندارد چون هر آنچه که [[رسول]] دستور می‌دهد، تنها ابلاغی است که از ناحیه حق‌تعالی با [[وحی رسالی]] دریافت کرده است. اما آن‌گاه که با [[جعل]] و [[نصب الهی]] به [[مقام امامت]] می‌رسد، حقِ اطاعتِ مستقل پیدا می‌کند؛ هر چند در این [[مقام]] چون این جعل از ناحیه [[خدا]] بوده و [[اراده]] او [[مظهر]] اراده حق‌تعالی شده، اطاعت از او اطاعتی مستقل در عرض [[اطاعت خدا]] نامیده نمی‌شود<ref>وی در این جهت همانند فرشتگان است که قرآن درباره آنان می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}} «در گفتار بر او پیشی نمی‌جویند و آنان به فرمان وی کار می‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۷.</ref>.
به هر روی «[[توحید ربوبی]]» اقتضا می‌کند مردم فقط به حکم حق‌تعالی گردن نهند، [[خداوند]] [[احکام]] خود را یا به طور مستقیم از طریق وحی رسالی به مردم [[ابلاغ]] می‌کند و یا [[انسانی]] را به مقام امامت نائل می‌گرداند و اطاعت از او را بر مردم در تمام [[شؤون]] [[واجب]] می‌کند. و الّا اگر [[مدرک]] [[شرعی]] یا [[عقلی]] بر اطاعت کردن از فردی از افراد در همه عرصه‌های [[حکومتی]]<ref>چون در عرصه حکمرانی، هر حکومت و دولتی برای اجابت مطالبات اجتماعی شهروندان، ناگزیر باید به محدود‌سازی پاره‌ای از آزادی‌های فردی و اجتماعی دست زند و در مقاطعی برخی افراد و گروه‌های جامعه را از پاره‌ای از حقوق طبیعی محروم سازد؛ افرادی را به حبس و زندان افکند، اشخاصی را مجازات جسمی یا مالی کند، به مناسبت‌های گوناگون از اموال رعایا مالیات بگیرد و... به هر روی حکمرانی، هم‌آغوش پاره‌ای از تصرفات در حقوق شخصی آحاد جامعه است.</ref> و غیر [[حکومتی]] در دست نباشد، امکان در غلتیدن [[مردم]] به [[شرک]] [[ربوبی]] و در پی آن [[شرک عبادی]] هست. همان شرکی که [[اهل کتاب]] به آن [[مبتلا]] شدند. [[قرآن کریم]] در این باره می‌فرماید: {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافته‌اند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.</ref>. در مصادر [[شیعی]] و [[سنی]] روایاتی فراوان درباره [[معبود]] شدن [[احبار]] و [[رهبان]] و در نتیجه [[شرک ورزیدن]] اهل کتاب، نقل شده است. مضمون این [[روایات]] با این تعبیر است: [[عوام]] اهل کتاب در برابر [[دانشمندان]] و [[راهبان]] [[سجده]] نمی‌کنند یا برای آنان، [[نماز]] و [[روزه]] یا دیگر [[عبادات]] را انجام نمی‌دهند، ولی خود را بدون قید و شرط در [[اختیار]] آنان قرار داده از [[احکام]] آنان [[پیروی]] می‌کنند.
[[قرآن]] از این پیروی غیر [[مشروع]] و نامعقول تعبیر به «[[عبادت]]» کرده است<ref>تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۲۹، ح۴۵؛ ابن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۱۴۴.</ref>. در روایات می‌خوانیم:
{{متن حدیث|أَحَلُّوا لَهُمْ حَرَاماً وَ حَرَّمُوا عَلَيْهِمْ حَلَالًا فَاتَّبَعُوهُمْ فَعَبَدُوهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ}}؛ آنان احبار و رهبان [[حلال]] [[خداوند]] را برای ایشان [[حرام]] و حرام او را حلال کردند و [[مردم]] [[پیروی]] کردند، پس آنان را [[معبود]] خود قرار دادند، بی‌آنکه بدانند<ref>این مضمون از مصادر شیعی از کتاب‌های الکافی، محاسن برقی، تفسیر عیاشی با چند طریق، تفسیر علی بن ابراهیم قمی و احتجاج طبرسی نقل شده است (ر.ک: بحرانی، البرهان، ج۲، ص۱۲۰ و ۱۲۱). در مصادر سنی نیز این مضمون از مسند احمد بن حنبل، سنن الترمذی، جامع البیان ابن جریر نقل شده است (ر.ک: ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۳۴۸).</ref>.
در اینجا، برای [[شناخت]] بیشتر از قلمرو [[حق اطاعت]] مستقل برای [[پیامبری]] که به [[مقام امامت]] رسیده، می‌توان از طبقه‌بندی [[احکام الهی]] و شرح [[وظایف پیامبران]] بدین صورت بهره گرفت:
# بیان [[حکم]] [[حق‌تعالی]] از طریق [[نص]] [[وحی]] و از سوی [[پیامبر]]؛
# تبیین و [[تعلیم]] [[انبیا]] از [[احکام کلی]] وحی که با واسطه وحی [[تفسیری]] صورت می‌پذیرد؛
# [[تبیین وحی]] به واسطه [[تفویض]] [[دین]] در [[احکام]] [[تشریعی]] دائمی (مانند تبیین تعداد رکعات [[نماز]] یومیه که ده رکعت آن به واسطه وحی و هفت رکعت دیگر از سوی [[نبی اکرم]]{{صل}} صورت گرفته و تفصیل آن خواهد آمد)؛
# [[اوامر و نواهی]] [[پیامبران]] در امر [[تربیت اخلاقی]] و [[دینی]] افراد و [[جامعه]] مانند دستور [[حضرت شعیب]] به [[قوم]] خود که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}<ref>«و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵.</ref> و یا [[نهی]] [[حضرت لوط]] از [[رذیلت اخلاقی]] قوم خود که فرمود: {{متن قرآن|... أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ... * أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ}}<ref>«... آیا کار زشت می‌کنید؟... * آیا با شهوت به جای زنان به مردان رو می‌آورید؟ بلکه شما قومی هستید که نادانی می‌ورزید» سوره نمل، آیه ۵۴-۵۵.</ref>. منشأ این نوع امرها و نهی‌ها، [[عقل سلیم]] و [[فطرت انسانی]] است که از [[کم‌فروشی]] و [[فحشا]] بیزار و آن را خلاف جریان طبیعی برای [[زندگی]] [[انسان]] می‌داند؛
# [[احکام]] و [[اوامر و نواهی]] [[پیامبران]] در حوزه [[حاکمیت سیاسی]] و [[اداره جامعه]] که به [[مقام]] [[زمامداری]] رسیده و به مقتضای شرایط عصر خودشان دستورهایی را در منع و عطا، [[نصب]] و [[عزل]]، [[صلح و جنگ]]، و... صادر می‌کنند. منشأ این احکام به دو شکل قابل تصور است، گاهی این احکام، به واسطه مستقیم [[وحی]] به آنان [[ابلاغ]] می‌شود در این صورت [[اطاعت]] از آنان اطاعت از خداست و گاهی، منشأ این احکام، تصمیم خود [[پیامبر]] است و اطاعت از او مستقل بالعرض خواهد بود. [[پیامبری]] که به [[مقام امامت]] رسیده است در رتبه خود از [[تفویض]] [[دین]]<ref>درباره نظریه «تفویضِ دین» در تحلیل امامت پیامبر اسلام بحث خواهیم کرد. برای شناخت تفصیل این نظریه و انواع حق و باطل آن، ر.ک: مجلسی، مرآة العقول، ج۳، ص۱۴۴-۱۴۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۳۴۶-۳۵۰.</ref> در دو حوزه احکام [[تشریعی]] دائمی و [[قدرت]] [[تصمیم‌گیری]] در اداره جامعه برخوردار است و [[مردم]] ملزم هستند از او به عنوان «[[امام]]» [[پیروی]] کنند و [[تخلف]] از احکام وی [[حرام]] [[شرعی]] است و [[عقاب]] [[حق‌تعالی]] را در پی دارد. اما اگر پیامبری به این مقام نرسیده باشد، منشأ تمام دستورهای وی، در تمام حوزه‌های [[تشریع]] و زمامداری [[وحی رسالی]] است و اطاعت از وی مستقل نخواهد بود. و تخلف از دستورهای وی، تخلف از فرمان‌های خداست، چون او در این مقام تنها [[حکم خدا]] را ابلاغ می‌کند.
حاصل آنکه اگر بر معنای [[امامت]] به عنوان «اطاعتِ مستقل و وجوبِ پیروی» که از رهگذر «تفویضِ دین» به امام به دست می‌آید، تأکید کنیم، در این صورت معنای [[جعل امامت]] برای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پس از [[نبوت]] و [[رسالت]]، قابل [[درک]] می‌شود، [[تبیین امامت]] در [[ذریه]] حضرت ابراهیم{{ع}}، امکان‌پذیر خواهد شد، اطاعت مستقل
از دایره رسالت و نبوت فراتر می‌رود و در همه عرصه‌های هدایت از [[تشریع احکام]]، [[تدبیر]] [[جامعه]] بنا به رتبه [[امام]]<ref>شاید بتوان مقام امامت را ذومراتب دانست. همانند مقام نبوت که قرآن درباره آن می‌فرماید: {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ...}} «برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم.».. سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref> بسط می‌یابد و سرانجام از مناقشه‌ها بر نظریه‌های دیگر مصون می‌ماند.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین (کتاب)|بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین]] ص ۱۶۳-۱۷۱</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۵٬۴۹۹

ویرایش