اصحاب امام حسین در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←شهادت وهب بن عبدالله
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
در کشاکش جنگ، [[کعب بن جابر بن عمرو ازدی]] به بریر حمله کند، عفیف بن زهیر نعره زد که: کجا میروی؟ این [[بریر بن خضیر]] [[قاری قرآن]] است که در [[مسجد جامع کوفه]] [[قرآن]] به ما میآموخت؛ ولی کعب به گفته عفیف اعتنا نکرد و در همان حال که بریر روی سینه رضی نشسته بود، شمشیرش را به پشت بریر فرو کرد. بریر در آخرین فرصت که برایش باقی مانده بود با چنگ و دندان بر او حمله کرد و قسمتی از بینی رضی منقذ عبدی را با دندان قطع کرد. در همین حال بریر با شمشیر کعب از [[دنیا]] رفت<ref>بحار، ج۴۵، ص۱۵؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۲.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۵۲.</ref> | در کشاکش جنگ، [[کعب بن جابر بن عمرو ازدی]] به بریر حمله کند، عفیف بن زهیر نعره زد که: کجا میروی؟ این [[بریر بن خضیر]] [[قاری قرآن]] است که در [[مسجد جامع کوفه]] [[قرآن]] به ما میآموخت؛ ولی کعب به گفته عفیف اعتنا نکرد و در همان حال که بریر روی سینه رضی نشسته بود، شمشیرش را به پشت بریر فرو کرد. بریر در آخرین فرصت که برایش باقی مانده بود با چنگ و دندان بر او حمله کرد و قسمتی از بینی رضی منقذ عبدی را با دندان قطع کرد. در همین حال بریر با شمشیر کعب از [[دنیا]] رفت<ref>بحار، ج۴۵، ص۱۵؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۲.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۵۲.</ref> | ||
===شهادت | === شهادت وهب بن عبدالله === | ||
بعد از شهادت بریر، وهب بن عبدالله [[جوانی]] [[وارسته]] که به همراه مادر و [[همسر]] جوانش به [[کربلا]] آمده بود روانه میدان شد، وهب [[مسیحی]] بود، او با خانوادهاش به دست [[امام حسین]]{{ع}} در مسیر [[مکه]] به [[کربلا]] [[اسلام]] آوردند. در [[روز عاشورا]] | {{اصلی|وهب بن عبدالله}} | ||
بعد از شهادت بریر، وهب بن عبدالله [[جوانی]] [[وارسته]] که به همراه مادر و [[همسر]] جوانش به [[کربلا]] آمده بود روانه میدان شد، وهب [[مسیحی]] بود، او با خانوادهاش به دست [[امام حسین]]{{ع}} در مسیر [[مکه]] به [[کربلا]] [[اسلام]] آوردند. در [[روز عاشورا]] به سوی دشمن حمله کرد و [[قتال]] میکرد تا اینکه گروهی از ایشان را کشت و به سوی مادر و زوجهاش بازگشت و گفت: مادر [[جان]]! {{عربی|يا أماه أرضيت؟}} اکنون از من [[راضی]] شدی؟ | |||
مادرش گفت: {{عربی|فقالت ما رضيت حتى تقتل بين يدي الحسين}} من از تو راضی نمیشوم تا اینکه در | مادرش گفت: {{عربی|فقالت ما رضيت حتى تقتل بين يدي الحسين}} من از تو راضی نمیشوم تا اینکه در پیشِ روی امام حسین{{ع}} کشته شوی. [[همسر]] وهب [[اشک]] در چشمانش حلقه زد، به وهب گفت: تو را به [[خدا]] قسم میدهم مرا در [[مصیبت]] خود داغدار نکن! ولی خیلی زود [[تسلیم]] [[امر خدا]] شد و پیوندهای [[عاطفی]] تحت تأثیر پیوندهای [[اعتقادی]] رنگ باخت، فقط هفده [[روز]] از [[زفاف]] وهب با همسرش میگذشت و لذا دوری شوهر برایش سخت بود. | ||
مادر وهب گفت: ای پسر عزیزم! برگرد به طرف میدان جنگ و در پیشروی پسر [[پیغمبر]] خدا کارزار کن تا حسین فردای [[قیامت]] پیش خدا برای تو [[شفاعت]] نماید | مادر وهب گفت: ای پسر عزیزم! برگرد به طرف میدان جنگ و در پیشروی پسر [[پیغمبر]] خدا کارزار کن تا حسین فردای [[قیامت]] پیش خدا برای تو [[شفاعت]] نماید. | ||
وهب همچنان میجنگید تا اینکه تعداد نوزده نفر سوار و | وهب همچنان میجنگید تا اینکه تعداد نوزده نفر سوار و دوازده نفر پیاده از [[لشکر]] [[دشمن]] را به [[دوزخ]] روانه کرد. سپس دستهایش قطع شد و زوجهاش «بعضی نقل کردهاند مادرش» عمودی را گرفت و در حالی به سوی وی شتافت که میگفت: پدر و مادرم به فدای تو! برای افراد طیب و طاهر و [[حرم]] [[رسول الله]]{{صل}} [[جهاد]] کن. وهب آمد که زوجه خود را به جانب [[زنان]] باز گرداند، ولی آن [[زن]] با [[سعادت]] دامن وهب را گرفت و گفت: من هرگز باز نمیگردم تا اینکه با تو کشته گردم. [[امام حسین]]{{ع}} به آن زن فرمود: [[خدا]] از طرف [[اهل بیت]] من جزای خیر به شما دهد، خدا تو را [[رحمت]] کند، برگرد به طرف زنان، آن زن مراجعت نمود. سپس وهب همچنان [[کارزار]] کرد تا [[شهید]] شد<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۵۵.</ref>. | ||
===[[شهادت]] [[عمرو بن خالد ازدی]]=== | ===[[شهادت]] [[عمرو بن خالد ازدی]]=== |