پرش به محتوا

اصحاب امام حسین در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
[[ابومخنف]] می‌نویسد: نافع نامش را بر روی تیرهای خود نوشته و آنها را [[مسموم]] می‌کرد و پرتاب می‌نمود. از سپاه عمر سعد دوازده نفر را کشت و بسیاری را مجروح ساخت، وقتی تیرهایش تمام شد، [[شمشیر]] خود را برهنه نمود و حمله کرد. [[دشمن]] در مقابل نافع حمله دسته جمعی نمودند. بعد از محاصره او را مجروح و به [[اسارت]] درآوردند. وقتی نزد [[عمر سعد]] بردند، عمر به او گفت: ای نافع وای بر تو چرا با خود چنین کردی؟ نافع گفت: [[پروردگار]] من از قصدم [[آگاه]] است! در حالی که [[خون‌ها]] بر محاسن او جاری بود به او گفتند: مگر نمی‌بینی که با خود چه کرده‌ای؟ نافع گفت: دوازده نفر شما را کشته‌ام و خودم را ملامت نمی‌کنم! [[شمر]] به عمر سعد گفت: او را بکش! عمر سعد گفت: تو او را آورده‌ای اگر می‌خواهی تو او را بکش، شمر [[شمشیر]] از نیام کشید، نافع گفت: [[خدا]] را [[سپاس]] می‌گویم که [[مرگ]] ما را در دست بدترین [[خلق]] قرار داد پس شمر او را به [[شهادت]] رساند<ref>ابصار العین، ص۸۷؛ مقتل مقرم، ص۲۴۸.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۵۷.</ref>
[[ابومخنف]] می‌نویسد: نافع نامش را بر روی تیرهای خود نوشته و آنها را [[مسموم]] می‌کرد و پرتاب می‌نمود. از سپاه عمر سعد دوازده نفر را کشت و بسیاری را مجروح ساخت، وقتی تیرهایش تمام شد، [[شمشیر]] خود را برهنه نمود و حمله کرد. [[دشمن]] در مقابل نافع حمله دسته جمعی نمودند. بعد از محاصره او را مجروح و به [[اسارت]] درآوردند. وقتی نزد [[عمر سعد]] بردند، عمر به او گفت: ای نافع وای بر تو چرا با خود چنین کردی؟ نافع گفت: [[پروردگار]] من از قصدم [[آگاه]] است! در حالی که [[خون‌ها]] بر محاسن او جاری بود به او گفتند: مگر نمی‌بینی که با خود چه کرده‌ای؟ نافع گفت: دوازده نفر شما را کشته‌ام و خودم را ملامت نمی‌کنم! [[شمر]] به عمر سعد گفت: او را بکش! عمر سعد گفت: تو او را آورده‌ای اگر می‌خواهی تو او را بکش، شمر [[شمشیر]] از نیام کشید، نافع گفت: [[خدا]] را [[سپاس]] می‌گویم که [[مرگ]] ما را در دست بدترین [[خلق]] قرار داد پس شمر او را به [[شهادت]] رساند<ref>ابصار العین، ص۸۷؛ مقتل مقرم، ص۲۴۸.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۵۷.</ref>


===شهادت [[مسلم بن عوسجه]]===
=== شهادت مسلم بن عوسجه ===
{{اصلی|مسلم بن عوسجه}}
مسلم بن عوسجه از چهره‌های [[عابد]] [[کوفه]] بود که مدتی از روزش را صرف [[عبادت]] در [[مسجد کوفه]] می‌گذراند. در [[تشکیلات]] [[مسلم بن عقیل]] نقش کلیدی داشت، در کودتای [[ابن زیاد]] خود را به [[کربلا]] رساند و در [[شب عاشورا]] قسم خورد که حسین [[جان]] هرگز از تو جدا نمی‌شوم تا با نیزه خود سینه [[دشمنان]] تو را بشکافم و اگر سلاحی نداشته باشم با سنگ به جنگ‌شان می‌روم تا به شهادت برسم. در [[روز عاشورا]] همین ایده متعالی و پر [[افتخار]] را عملاً نشان داد، [[امام]] در شهادت مسلم بن عوسجه بالای سرش این [[آیه]] را قرائت فرمود: {{متن قرآن|فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref>.
مسلم بن عوسجه از چهره‌های [[عابد]] [[کوفه]] بود که مدتی از روزش را صرف [[عبادت]] در [[مسجد کوفه]] می‌گذراند. در [[تشکیلات]] [[مسلم بن عقیل]] نقش کلیدی داشت، در کودتای [[ابن زیاد]] خود را به [[کربلا]] رساند و در [[شب عاشورا]] قسم خورد که حسین [[جان]] هرگز از تو جدا نمی‌شوم تا با نیزه خود سینه [[دشمنان]] تو را بشکافم و اگر سلاحی نداشته باشم با سنگ به جنگ‌شان می‌روم تا به شهادت برسم. در [[روز عاشورا]] همین ایده متعالی و پر [[افتخار]] را عملاً نشان داد، [[امام]] در شهادت مسلم بن عوسجه بالای سرش این [[آیه]] را قرائت فرمود: {{متن قرآن|فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref>.


محمد بن ابیطالب می‌گوید: [[مسلم بن عوسجه]] در حالی روی [[زمین]] [[سقوط]] کرد که رمقی داشت. [[امام حسین]] با [[حبیب بن مظاهر]] به سوی مسلم بن عوسجه شتافتند. امام حسین پس از اینکه به مسلم بن عوسجه فرمود: [[خدا]] تو را [[رحمت]] کند و [[آیه]] بالا را [[تلاوت]] کرد، سپس حبیب به مسلم بن عوسجه نزدیک شد و به او گفت: ای مسلم از پا افتادن تو بر من ناگوار است، [[بشارت]] باد تو را به [[بهشت]]. مسلم با صدای ضعیفی گفت: خدا به تو مژده خیر دهد. حبیب گفت: اگر نه چنین بود که من هم به دنبال تو خواهم آمد [[دوست]] داشتم تو هر وصیتی که داری بکنی. مسلم گفت:
محمد بن ابیطالب می‌گوید: [[مسلم بن عوسجه]] در حالی روی [[زمین]] [[سقوط]] کرد که رمقی داشت. [[امام حسین]] با [[حبیب بن مظاهر]] به سوی مسلم بن عوسجه شتافتند. امام حسین پس از اینکه به مسلم بن عوسجه فرمود: [[خدا]] تو را [[رحمت]] کند و [[آیه]] بالا را [[تلاوت]] کرد، سپس حبیب به مسلم بن عوسجه نزدیک شد و به او گفت: ای مسلم از پا افتادن تو بر من ناگوار است، [[بشارت]] باد تو را به [[بهشت]]. مسلم با صدای ضعیفی گفت: خدا به تو مژده خیر دهد. حبیب گفت: اگر نه چنین بود که من هم به دنبال تو خواهم آمد [[دوست]] داشتم تو هر وصیتی که داری بکنی. مسلم گفت:
{{عربی|فإني أوصيك بهذا}} یعنی من درباره این شخص یعنی امام حسین{{ع}} به تو توصیه می‌کنم. در رکاب این حسین [[مقاتله]] کن تا [[شهید]] شوی.
{{عربی|فإني أوصيك بهذا}} یعنی من درباره این شخص یعنی امام حسین{{ع}} به تو توصیه می‌کنم. در رکاب این حسین [[مقاتله]] کن تا [[شهید]] شوی. حبیب گفت: من چشم تو را به وسیله [[یاری]] نمودن حسین روشن خواهم کرد. پس از این گفتگوها مسلم بن عوسجه شهید شد<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۵۹.</ref>.
حبیب گفت: من چشم تو را به وسیله [[یاری]] نمودن حسین روشن خواهم کرد. پس از این گفتگوها مسلم بن عوسجه شهید شد. [[راوی]] می‌گوید: [[کنیز]] مسلم بن عوسجه فریاد زد: {{عربی|يا سيداه يا ابن عوسجتاه!}} ناگاه [[یاران]] [[ابن سعد]] در حالی که مژده به یکدیگر می‌دادند گفتند: ما مسلم بن عوسجه را کشتیم. [[شبث بن ربعی]] که خود از [[فرماندهان]] ارشد بود رو کرد به [[عمرسعد]] و گفت آیا به کشتن مسلم بن عوسجه شاد شدی؟ نمی‌دانی چه مرد بزرگی را شهید کردی! بعد رو کرد به افرادی که در اطرافش بودند گفت: مادرانتان در عزای شما گریان شوند، آیا نه چنین است که نیروهای خود را به دست خود به [[قتل]] می‌رسانید و عزیزان خود را [[ذلیل]] می‌نمایید؟ آیا برای کشتن مسلم بن عوسجه خوشحال می‌شوید؟
به [[حق]] آن خدایی که من [[تسلیم]] او هستم مسلم بن عوسجه در میان [[مسلمانان]] [[مقام]] شریفی داشت. من خودم در [[جنگ]] [[آذربایجان]] دیدم این مسلم قبل از اینکه اسب‌های [[مسلمین]] به یک دیگر برسند شش نفر از [[مشرکین]] را به قتل رسانید<ref>بحار، ج۴۵، ص۲۰؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۶۵.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۵۹.</ref>


===[[شهادت]] [[پسر مسلم بن عوسجه]]===
===[[شهادت]] [[پسر مسلم بن عوسجه]]===
۱۱۵٬۶۳۵

ویرایش