پرش به محتوا

اصحاب امام حسین در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
آنقدر جنگید تا در پیشروی امامش سیدالشهدا به شهادت رسید<ref>بحار، ج۴۵، ص۱۸؛ نفس المهموم، ص۲۶۱.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۶۱.</ref>
آنقدر جنگید تا در پیشروی امامش سیدالشهدا به شهادت رسید<ref>بحار، ج۴۵، ص۱۸؛ نفس المهموم، ص۲۶۱.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۶۱.</ref>


===شهادت [[عمرو بن قرظه]]===
=== شهادت عمرو بن قرظه ===
ایشان [[روز ششم محرم]] خود را به امام در [[کربلا]] رساند. [[سید بن طاووس]] می‌گوید: بعد از شهادت عبدالرحمن، [[عمرو بن قرظه انصاری]] برای رفتن به میدان آماده شد و از [[امام حسین]]{{ع}} [[اجازه]] گرفت. امام{{ع}} به وی اجازه داد. او نظیر افرادی که [[مشتاق]] [[آخرت]] باشند [[جهاد]] کرد و در خدمت به دین سخت تلاش کرد تا اینکه گروه زیادی از [[لشکر]] [[ابن زیاد]] را به [[درک]] [[واصل]] کرد، او از [[امام]]{{ع}} [[دفاع]] می‌کرد، هیچ تیری به طرف [[امام حسین]] نمی‌آمد مگر اینکه بدن خود را [[هدف]] آن قرار می‌داد. هیچ شمشیری برای حسین{{ع}} کشیده نمی‌شد مگر اینکه [[قلب]] خود را هدف آن می‌نمود، جنگید تا اینکه بدنش به وسیله زخم و جراحات داغ شد! آنگاه متوجه امام شد و گفت: {{عربی|أوفيت يابن رسول الله}}؛ یا ابن [[رسول الله]]! آیا من به [[وعده]] خود [[وفا]] کردم؟
{{اصلی|عمرو بن قرظه}}
حضرت فرمود: {{متن حدیث|نَعَمْ أَنْتَ أَمَامِي فِي الْجَنَّةِ فَأَقْرِئْ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} مِنِّي السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُ أَنِّي فِي الْأَثَرِ}}؛ آری، تو از من زودتر داخل [[بهشت]] خواهی شد. [[سلام]] مرا به [[پیامبر خدا]]{{صل}} برسان و به حضرت بفرما که من هم به زودی می‌آیم. سپس او به قدری [[جهاد]] نمود که [[شهید]] شد. در کتاب [[مناقب]] می‌گوید: وی این [[رجز]] را می‌خواند:
ایشان روز ششم محرم خود را به امام در [[کربلا]] رساند. [[سید بن طاووس]] می‌گوید: بعد از شهادت عبدالرحمن، [[عمرو بن قرظه انصاری]] برای رفتن به میدان آماده شد و از [[امام حسین]]{{ع}} [[اجازه]] گرفت. امام{{ع}} به وی اجازه داد. او نظیر افرادی که [[مشتاق]] [[آخرت]] باشند [[جهاد]] کرد و در خدمت به دین سخت تلاش کرد تا اینکه گروه زیادی از [[لشکر]] [[ابن زیاد]] را به [[درک]] [[واصل]] کرد، او از [[امام]]{{ع}} [[دفاع]] می‌کرد، هیچ تیری به طرف [[امام حسین]] نمی‌آمد مگر اینکه بدن خود را [[هدف]] آن قرار می‌داد. هیچ شمشیری برای حسین{{ع}} کشیده نمی‌شد مگر اینکه [[قلب]] خود را هدف آن می‌نمود، جنگید تا اینکه بدنش به وسیله زخم و جراحات داغ شد! آنگاه متوجه امام شد و گفت: {{عربی|أوفيت يابن رسول الله}}؛ یا ابن [[رسول الله]]! آیا من به [[وعده]] خود [[وفا]] کردم؟ حضرت فرمود: {{متن حدیث|نَعَمْ أَنْتَ أَمَامِي فِي الْجَنَّةِ فَأَقْرِئْ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} مِنِّي السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُ أَنِّي فِي الْأَثَرِ}}؛ آری، تو از من زودتر داخل [[بهشت]] خواهی شد. [[سلام]] مرا به [[پیامبر خدا]]{{صل}} برسان و به حضرت بفرما که من هم به زودی می‌آیم. سپس او به قدری [[جهاد]] نمود که [[شهید]] شد<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۶۱.</ref>.
{{عربی|قد علمت كتيبة الانصاري *** ان سوف احمي حوزة الدمار
ضرب [[غلام]] غير نكس شاري *** دون حسين مهجتي و داري}}
یعنی: گروه [[انصار]] می‌دانند که من به زودی از [[حریم]] [[دین]] خود [[حمایت]] می‌کنم. زدن [[جوانی]] که در [[فدا]] نمودن [[جان]] و [[خانه]] خود برای حسین{{ع}} کوتاهی نخواهد کرد<ref>بحار، ج۴۵، ص۲۲؛ مناقب، ج۴، ص۱۰۴.</ref>.
 
[[قرظه]] پدر عمرو [[انصاری]] از [[صحابه پیامبر]] و از شعرای [[عرب]] بود و در [[کوفه]] می‌زیست و در رکاب علی در چندین [[جنگ]] شرکت کرده بود و در [[صفین]] [[پرچم‌دار]] [[امام علی]] بود. قرظه دو پسر داشت عمرو و علی. علی در [[سپاه عمر سعد]] بود وقتی برادرش عمرو کشته شد، بانگ زد ای حسین! ای [[دروغگو]] پسر دروغگو که برادرم را [[گمراه]] کردی و [[فریب]] دادی تا اینکه او را به [[وادی]] [[مرگ]] کشاندی. امام در جوابش فرمود: من او را نفریفتم، [[خدا]] او را [[هدایت]] کرد اما تو به [[گمراهی]] کشیده شدی<ref>ابصار العین، ص۱۳۸.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۶۱.</ref>


===[[شهادت]] [[جون غلام ابوذر]]===
===[[شهادت]] [[جون غلام ابوذر]]===
۱۱۵٬۶۳۵

ویرایش