پرش به محتوا

اصحاب امام حسین در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
وقتی مسلم به شهادت رسید پسر مسلم بن عوسجه [[جوانی]] [[رشید]] که نور ایمان از [[چشم‌ها]] و چهره جذابش می‌درخشید خدمت [[سیدالشهدا]] آمد و آماده میدان شد. [[امام]] او را از [[جنگ]] مانع شد و فرمود: پدرت [[شهید]] شد اگر تو هم شهید شوی مادرت بی‌پناه می‌ماند! پسر مسلم در تردید بود که مادرش به سرعت خود را به فرزندش رساند و گفت: فرزندم [[سلامت]] خود را بر [[یاری]] پسر [[پیامبر]] برگزیدی؟ از تو [[راضی]] نمی‌شوم مگر اینکه جانت را فدای حسین{{ع}} کنی! امام [[اذن میدان]] داد، مادر در کنار صحنه جنگ به [[تشویق]] او پرداخت و می‌گفت: پسرم خوشحال باش که الان از دست [[ساقی کوثر]] سیراب خواهی شد، با کشتن ۳۰ نفر از [[سپاه]] [[دشمن]] به شهادت رسید. [[کوفیان]] سرش را بریدند و به سوی مادر پرتاب کردند مادر سر فرزند را گرفت و بوسید و گریست<ref>ریاحین الشریعه، ج۳، ص۳۰۶؛ الغدیر، ج۴، ص۳۸۸.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۶۰.</ref>
وقتی مسلم به شهادت رسید پسر مسلم بن عوسجه [[جوانی]] [[رشید]] که نور ایمان از [[چشم‌ها]] و چهره جذابش می‌درخشید خدمت [[سیدالشهدا]] آمد و آماده میدان شد. [[امام]] او را از [[جنگ]] مانع شد و فرمود: پدرت [[شهید]] شد اگر تو هم شهید شوی مادرت بی‌پناه می‌ماند! پسر مسلم در تردید بود که مادرش به سرعت خود را به فرزندش رساند و گفت: فرزندم [[سلامت]] خود را بر [[یاری]] پسر [[پیامبر]] برگزیدی؟ از تو [[راضی]] نمی‌شوم مگر اینکه جانت را فدای حسین{{ع}} کنی! امام [[اذن میدان]] داد، مادر در کنار صحنه جنگ به [[تشویق]] او پرداخت و می‌گفت: پسرم خوشحال باش که الان از دست [[ساقی کوثر]] سیراب خواهی شد، با کشتن ۳۰ نفر از [[سپاه]] [[دشمن]] به شهادت رسید. [[کوفیان]] سرش را بریدند و به سوی مادر پرتاب کردند مادر سر فرزند را گرفت و بوسید و گریست<ref>ریاحین الشریعه، ج۳، ص۳۰۶؛ الغدیر، ج۴، ص۳۸۸.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۶۰.</ref>


===شهادت [[عبدالرحمن بن عبدالله یزنی]]===
=== شهادت عبدالرحمن بن عبدالله یزنی ===
[[عبدالرحمن بن عبدالله]] یزنی برای [[مبارزه]] خارج شد و این [[رجز]] را می‌خواند:
{{اصلی|عبدالرحمن بن عبدالله یزنی}}
عبدالرحمن بن عبدالله یزنی برای [[مبارزه]] خارج شد و این [[رجز]] را می‌خواند:
{{عربی|أنا بن عبدالله من آل يزن *** ديني على دين حسين و حسن
{{عربی|أنا بن عبدالله من آل يزن *** ديني على دين حسين و حسن
أضربكم ضرب فتى من اليمن *** أرجو بذاك الفوز عند المؤتمن}}.
أضربكم ضرب فتى من اليمن *** أرجو بذاك الفوز عند المؤتمن}}.
یعنی: من پسر عبدالله و از [[قبیله]] یزن می‌باشم. [[دین]] من از دین حسین و حسن است. من شما را نظیر [[جوان]] [[یمنی]] می‌زنم و امیدوارم بدین وسیله نزد خدای مؤتمن [[رستگار]] باشم.
یعنی: من پسر عبدالله و از [[قبیله]] یزن می‌باشم. [[دین]] من از دین حسین و حسن است. من شما را نظیر [[جوان]] [[یمنی]] می‌زنم و امیدوارم بدین وسیله نزد خدای مؤتمن [[رستگار]] باشم.
آنقدر جنگید تا در پیشروی امامش سیدالشهدا به شهادت رسید<ref>بحار، ج۴۵، ص۱۸؛ نفس المهموم، ص۲۶۱.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۶۱.</ref>
آنقدر جنگید تا در پیشروی امامش سیدالشهدا به شهادت رسید<ref>بحار، ج۴۵، ص۱۸؛ نفس المهموم، ص۲۶۱.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۶۱.</ref>


===شهادت [[عمرو بن قرظه]]===
===شهادت [[عمرو بن قرظه]]===
۱۱۵٬۶۳۵

ویرایش