پرش به محتوا

اصحاب امام حسین در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۰۹: خط ۲۰۹:
ربیع بن تمیم می‌گوید: وقتی او به میدان آمد او را شناختم و چون [[شجاعت]] او را در [[جنگ‌ها]] دیده بودم و می‌دانستم او از [[شجاعان]] است از این رو در میان [[لشکر]] داد زدم {{عربی|أيّها الناس، هذا أسد الاسود}}؛ این شیر شیران است، این [[عابس بن ابی شبیب]] است، هر کس به او نزدیک شود کشته می‌شود. لذا [[عمر سعد]] سخت بر آشفته شد و [[فرمان]] داد او را سنگباران کنند. [[عابس]] که دید از هر طرف سنگ به سویش پرتاب می‌کنند مانند یک شیر، زره از تن درآورد و کلاه خود از سر دور انداخت و خود را در [[دل]] دریای [[لشکر]] انداخت و به هر طرف حمله می‌کرد بیش از دویست نفر را از جلو خود فراری می‌داد و مانند روباه از برابر او می‌گریختند، تا اینکه از چهار طرف او را محاصره کردند و پس از جراحات بسیار که از سنگ و [[شمشیر]] و غیره برداشته بود او را کشتند و سر از بدنش جدا کردند، و جماعتی از [[شجاعان]] لشکر عمر سعد هر یک ادعا می‌کرد وی او را کشته است، و چون کار [[ستیز]] و ادعا بالا گرفت عمر سعد گفت: بر سر عابس [[مجادله]] مکنید هیچ کس نمی‌توانست یک تنه او را بکشد، شما همگی با هم توانستید او را بکشید و بدین وسیله به [[نزاع]] و [[کشمکش]] آنها خاتمه داد<ref>بحار، ج۴۵، ص۲۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۴.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۷۴.</ref>
ربیع بن تمیم می‌گوید: وقتی او به میدان آمد او را شناختم و چون [[شجاعت]] او را در [[جنگ‌ها]] دیده بودم و می‌دانستم او از [[شجاعان]] است از این رو در میان [[لشکر]] داد زدم {{عربی|أيّها الناس، هذا أسد الاسود}}؛ این شیر شیران است، این [[عابس بن ابی شبیب]] است، هر کس به او نزدیک شود کشته می‌شود. لذا [[عمر سعد]] سخت بر آشفته شد و [[فرمان]] داد او را سنگباران کنند. [[عابس]] که دید از هر طرف سنگ به سویش پرتاب می‌کنند مانند یک شیر، زره از تن درآورد و کلاه خود از سر دور انداخت و خود را در [[دل]] دریای [[لشکر]] انداخت و به هر طرف حمله می‌کرد بیش از دویست نفر را از جلو خود فراری می‌داد و مانند روباه از برابر او می‌گریختند، تا اینکه از چهار طرف او را محاصره کردند و پس از جراحات بسیار که از سنگ و [[شمشیر]] و غیره برداشته بود او را کشتند و سر از بدنش جدا کردند، و جماعتی از [[شجاعان]] لشکر عمر سعد هر یک ادعا می‌کرد وی او را کشته است، و چون کار [[ستیز]] و ادعا بالا گرفت عمر سعد گفت: بر سر عابس [[مجادله]] مکنید هیچ کس نمی‌توانست یک تنه او را بکشد، شما همگی با هم توانستید او را بکشید و بدین وسیله به [[نزاع]] و [[کشمکش]] آنها خاتمه داد<ref>بحار، ج۴۵، ص۲۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۴.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۷۴.</ref>


===[[شهادت]] [[عابس بن ابی شبیب]]===
=== شهادت عابس بن ابی شبیب ===
عابس از [[قبیله]] بنوشاکر شیفته [[امیرالمؤمنین]] بودند. حضرت درباره ایشان فرمود: {{عربی|لو تمت عدتهم الفا لعبد الله حق عبادته}} اگر شماره این [[فامیل]] به هزار نفر برسد [[حق]] [[پرستش]] [[خداوند]] ادا می‌شود. آنها همه به [[شجاعت]] مشهور بودند. ایشان یکی از شهدای [[شجاع]] [[کربلا]] و از جمله [[شیعیان]] با [[وفا]] و ناطقین گویا و رساست. پس از رسیدن [[نامه امام حسین]]{{ع}} به [[کوفه]] و گرد هم آیی شیعیان در محضر جناب مسلم، عابس برخاسته و پس از [[حمد]] و [[سپاس]] [[خدا]] و [[درود بر پیامبر]] [[اکرم]] روی به جناب مسلم نمود عرض کرد: {{عربی|اني لست اعلم ما في قلوب الناس و لكن اخبرك بنفسي اذا دعوتموني اجبتكم و اضرب بسيفي عدوكم حتى القى الله تعالى عز و جل}} من نمی‌دانم که در دل‌های [[مردم]] چیست و لکن از خودم خبر می‌دهم که هر وقت مرا بخوانید شما را جواب می‌دهم و با شمشیرم به [[دشمن]] شما می‌زنم تا وقتی که [[خدا]] را [[ملاقات]] کنم.
{{اصلی|عابس بن ابی شبیب}}
[[حبیب بن مظاهر]] از جا برخاسته روی به [[عابس]] نمود و فرمود: {{عربی|يرحمك الله تعالى قد قضيت عليك انا و الله على مثل ذالك}} [[خداوند]] تو را [[رحمت]] کند که آنچه را بر تو [[واجب]] بود بجا آوردی، من هم [[قسم به خدا]] که مانند تو بر این عقیده‌ام. عابس در [[کربلا]] نیز به حسین{{ع}} گفت: {{عربی|ما امسي على ظهر الارض قريب و لا بعيد اعز عليك، و لو قدرت ان ارفع عنك بشيء اعز علي من نفسي لفعلت}}.
عابس از [[قبیله]] بنوشاکر شیفته [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود. حضرت درباره ایشان فرمود: {{عربی|لو تمت عدتهم الفا لعبد الله حق عبادته}} اگر شماره این [[فامیل]] به هزار نفر برسد [[حق]] [[پرستش]] [[خداوند]] ادا می‌شود. آنها همه به [[شجاعت]] مشهور بودند. ایشان یکی از شهدای [[شجاع]] [[کربلا]] و از جمله [[شیعیان]] با [[وفا]] و ناطقین گویا و رساست.  


بر پشت این [[زمین]] عزیزتر از تو احدی وجود ندارد، اگر عزیزتر از جانم چیزی می‌داشتم و می‌توانستم با آن [[دفع ظلم]] از تو بکنم به [[راستی]] انجام می‌دادم. [[سلام]] بر تو یا [[اباعبدالله]] [[شهادت]] می‌دهم که من بر [[هدایت]] تو و پدرت می‌باشم<ref>طبری، ج۶، ص۲۵۴.</ref>.
عابس [[روز عاشورا]] وقتی [[اجازه]] میدان گرفت پس از خداحافظی با [[شمشیر]] کشیده به سوی میدان تاخت، در حالی که قبلاً پیشانیش از ضرب شمشیر دشمن مجروح شده بود. مردانه در میدان ایستاد و مبارز‌ طلبید ولی کسی [[جرأت]] آن نداشت که در برابرش ظاهر شود و با او بجنگد؛ زیرا او را از پیش می‌شناختند و شجاعتش را در [[جنگ‌ها]] دیده بودند. [[عمر سعد]] وقتی مبارزه طلبیدن او را دید که می‌گوید: ألا رجل الا رجل؛ کیست مردی که با من [[مبارزه]] کند؟ گفت وای بر شما اگر نمی‌توانید به [[جنگ]] او بروید و او را سنگباران کنید! وقتی از هر طرف بر او سنگ می‌آمد زره و کلاه‌خود خود را بیرون آورد و بر آنها حمله کرد. بیش از ۲۰۰ نفر را کشت و در محاصره قرار گرفت و به شهادت رسید. در [[فضیلت]] این [[بزرگوار]] همین بس که در [[زیارت ناحیه مقدسه]] به او [[سلام]] داده شده است<ref>ارشاد مفید، ج۳، ص۱۰۵؛ ابصار العین، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۷۵.</ref>
عابس [[روز عاشورا]] وقتی [[اجازه]] میدان گرفت پس از خداحافظی با [[شمشیر]] کشیده به سوی میدان تاخت، در حالی که قبلاً پیشانیش از ضرب شمشیر دشمن مجروح شده بود. مردانه در میدان ایستاد و مبارز‌طلبید ولی کسی [[جرأت]] آن نداشت که در برابرش ظاهر شود و با او بجنگد؛ زیرا او را از پیش می‌شناختند و شجاعتش را در [[جنگ‌ها]] دیده بودند. [[عمر سعد]] وقتی مبارزه‌طلبیدن او را دید که می‌گوید الا [[رجل]] الا رجل کیست مردی که با من [[مبارزه]] کند؟ عمر سعد گفت وای بر شما اگر نمی‌توانید به [[جنگ]] او بروید و او را سنگباران کنید! وقتی از هر طرف بر او سنگ می‌آمد [[زره]] و کلاه‌خود خود را بیرون آورد و بر آنها [[حمله]] کرد. بیش از ۲۰۰ نفر را کشت و در محاصره قرار گرفت و به شهادت رسید. در [[فضیلت]] این [[بزرگوار]] همین بس که در [[زیارت ناحیه مقدسه]] به او [[سلام]] داده شده است<ref>ارشاد مفید، ج۳، ص۱۰۵؛ ابصار العین، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۷۵.</ref>.


===[[شهادت]] [[عبدالله غفاری]] و [[عبدالرحمن غفاری]]===
===[[شهادت]] [[عبدالله غفاری]] و [[عبدالرحمن غفاری]]===
۱۱۵٬۶۳۵

ویرایش