اصحاب امام حسین در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←شهادت نصر بن ابی نیزر
خط ۲۳۹: | خط ۲۳۹: | ||
انس بن حارث کاهلی پیرمرد سالخوردهای بود که در [[روز عاشورا]] حضور داشت، او از [[اصحاب پیامبر]] و در [[جنگ بدر]] و حنین شرکت داشت. ماجرای شهادت امام را از زبان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} شنیده بود. ایشان نقل کرده از [[پیامبر]] شنیدم که فرمود: {{متن حدیث|ابْنِي هَذَا يُقْتَلُ بِأَرْضِ الْعِرَاقِ فَمَنْ أَدْرَكَهُ مِنْكُمْ فَلْيَنْصُرْهُ}} فرزندم حسین در [[سرزمین عراق]] کشته خواهد شد هر کس تا آن [[روز]] زنده باشد و او را [[درک]] کند باید به [[یاری]] او بشتابد. در روز عاشورا از [[امام حسین]]{{ع}} [[اجازه]] رفتن به میدان گرفت [[امام]] اجازه داد. او با شور و [[شوق]] عمامهاش را از سرش گرفت و به کمر بست، پیشانی بندش را بست و ابروانش را که بر اثر [[پیری]] روی چشمش افتاده بود زیر آن جای داد تا مانع دیدنش نگردد، وقتی امام این حال را از او دید منقلب شد و بیاختیار قطرات [[اشک]] از دیدهها به گونههایش سرازیر شد خطاب به او فرمود: {{عربی|شكر الله سعيك يا شيخ}}؛ [[خداوند]] عمل تو را به بهترین وجه قبول و تقدیر کند ای پیرمرد، او با آن سن پیری به میدان رزم رفت و با [[دشمنان]] جنگید و پس از کشتن هیجده نفر از [[دشمن]] شربت شیرین شهادت نوشید<ref>مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۱۹؛ مقتل مقرم، ص۲۵۲.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۷۹.</ref> | انس بن حارث کاهلی پیرمرد سالخوردهای بود که در [[روز عاشورا]] حضور داشت، او از [[اصحاب پیامبر]] و در [[جنگ بدر]] و حنین شرکت داشت. ماجرای شهادت امام را از زبان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} شنیده بود. ایشان نقل کرده از [[پیامبر]] شنیدم که فرمود: {{متن حدیث|ابْنِي هَذَا يُقْتَلُ بِأَرْضِ الْعِرَاقِ فَمَنْ أَدْرَكَهُ مِنْكُمْ فَلْيَنْصُرْهُ}} فرزندم حسین در [[سرزمین عراق]] کشته خواهد شد هر کس تا آن [[روز]] زنده باشد و او را [[درک]] کند باید به [[یاری]] او بشتابد. در روز عاشورا از [[امام حسین]]{{ع}} [[اجازه]] رفتن به میدان گرفت [[امام]] اجازه داد. او با شور و [[شوق]] عمامهاش را از سرش گرفت و به کمر بست، پیشانی بندش را بست و ابروانش را که بر اثر [[پیری]] روی چشمش افتاده بود زیر آن جای داد تا مانع دیدنش نگردد، وقتی امام این حال را از او دید منقلب شد و بیاختیار قطرات [[اشک]] از دیدهها به گونههایش سرازیر شد خطاب به او فرمود: {{عربی|شكر الله سعيك يا شيخ}}؛ [[خداوند]] عمل تو را به بهترین وجه قبول و تقدیر کند ای پیرمرد، او با آن سن پیری به میدان رزم رفت و با [[دشمنان]] جنگید و پس از کشتن هیجده نفر از [[دشمن]] شربت شیرین شهادت نوشید<ref>مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۱۹؛ مقتل مقرم، ص۲۵۲.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۷۹.</ref> | ||
===شهادت | === شهادت نصر بن ابی نیزر === | ||
نصر بن ابی نیزر از احفاد [[نجاشی]] [[پادشاه]] [[حبشه]] بود، ابی | {{اصلی|نصر بن ابی نیزر}} | ||
نصر بن ابی نیزر از احفاد [[نجاشی]] [[پادشاه]] [[حبشه]] بود، ابی نیزر باغبان معروف [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از جمله سواران و [[موالیان]] خدمتگزار و [[وفادار]] و از یادگاریهای [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} بوده، از کودکی تحت [[تربیت]] [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} در آمده و به [[شغل]] باغبانی [[حضرت امیر]] در نخلستان اختصاصی [[اشتغال]] یافته بود. [[نصر بن ابی نیزر]] سالها بعد از پدرش در خدمت امامین همامین [[امام حسن]] و [[امام حسین]] گذرانده و از [[مدینه]] تا [[مکه]] در خدمت [[امام]]{{ع}} بوده، از آنجا به [[کربلا]] آمده رکاب حضرت ابی عبدالله{{ع}} [[جان]] خود را نثار نمود، او مردی [[شجاع]] و [[جنگ]] آزموده بوده در میدان جنگ در [[حمله اول]] به [[شهادت]] رسید<ref>أعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۲.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۷۹.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |