پرش به محتوا

الهام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: برگردانده‌شده
برچسب: برگردانده‌شده
خط ۴۸: خط ۴۸:


بنابراین الهام می‌تواند منشأ [[الهی]] یا [[نفسانی]] و یا حتی منشأ [[شیطانی]] داشته باشد<ref>البته این در جایی است که کار در حقیقت شرّ است ولی ما به خیر یا شرّ بودن آن آگاهی کامل نداریم.</ref>. با این همه برای تشخیص [[الهامات]] رحمانی از وسوسه‌های [[شیطانی]] معیارهای [[عقلی]] و [[شرعی]] نیز می‌تواند کارساز باشد. در [[کشف]] المحجوب هجویری آمده است که: وقتی شیخ ابو سعید از [[نیشابور]] قصد [[طوس]] داشت و اندر آن [[عقبه]]، سخت سرد بود و پایش اندر موزه می‌فسرد، درویشی گفت: من [[اندیشه]] کردم که این فوطه<ref>فوطه، معرب فوته است و فوته به معنای دستار می‌باشد. ر. ک: فرهنگ فارسی، محمد معین، تهران، مؤسسۀ انتشارات امیركبیر، ۱۳۷۸ش، چاپ سیزدهم، ج ۲، ص ۲۵۸۳؛ لغت‌نامۀ دهخدا، علی اكبر دهخدا، مؤسسۀ انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش، چاپ دوم، ج ۱۱، ص ۱۷۲۳۳.</ref> به دو نیم کنم و در پایش پیچم، دلم نداد که فوطه سخت [[نیکو]] بود. چون به [[طوس]] آمدیم اندر مجلس از وی سؤال کردم که شیخ ما را فرقی کند میان [[وسواس]] [[شیطانی]] و الهام [[حق]]، گفت: الهام آن بُوَد که تو را گفتند فوطه پاره کن تا پای بوسعید سردی نیابد، [[وسواس]] آنکه تو را منع کرد<ref>مجید نوربخش، فرهنگ نوربخش، ج۴، ص۲۲۵.</ref>.<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص ۲۲ - ۲۴.</ref>
بنابراین الهام می‌تواند منشأ [[الهی]] یا [[نفسانی]] و یا حتی منشأ [[شیطانی]] داشته باشد<ref>البته این در جایی است که کار در حقیقت شرّ است ولی ما به خیر یا شرّ بودن آن آگاهی کامل نداریم.</ref>. با این همه برای تشخیص [[الهامات]] رحمانی از وسوسه‌های [[شیطانی]] معیارهای [[عقلی]] و [[شرعی]] نیز می‌تواند کارساز باشد. در [[کشف]] المحجوب هجویری آمده است که: وقتی شیخ ابو سعید از [[نیشابور]] قصد [[طوس]] داشت و اندر آن [[عقبه]]، سخت سرد بود و پایش اندر موزه می‌فسرد، درویشی گفت: من [[اندیشه]] کردم که این فوطه<ref>فوطه، معرب فوته است و فوته به معنای دستار می‌باشد. ر. ک: فرهنگ فارسی، محمد معین، تهران، مؤسسۀ انتشارات امیركبیر، ۱۳۷۸ش، چاپ سیزدهم، ج ۲، ص ۲۵۸۳؛ لغت‌نامۀ دهخدا، علی اكبر دهخدا، مؤسسۀ انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش، چاپ دوم، ج ۱۱، ص ۱۷۲۳۳.</ref> به دو نیم کنم و در پایش پیچم، دلم نداد که فوطه سخت [[نیکو]] بود. چون به [[طوس]] آمدیم اندر مجلس از وی سؤال کردم که شیخ ما را فرقی کند میان [[وسواس]] [[شیطانی]] و الهام [[حق]]، گفت: الهام آن بُوَد که تو را گفتند فوطه پاره کن تا پای بوسعید سردی نیابد، [[وسواس]] آنکه تو را منع کرد<ref>مجید نوربخش، فرهنگ نوربخش، ج۴، ص۲۲۵.</ref>.<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص ۲۲ - ۲۴.</ref>
==[[الهام]] در [[کلام]]==
مقصود از الهام، تفهیم [[پیام]]، مطلب و حکمی از سوی [[خداوند]] در [[دل]] [[انسان‌ها]] به نحو عموم و در بعض موارد به نحو خاص است. این تفهیم می‌‌تواند به صورت [[تکوینی]] و دائمی همراه [[خلقت انسان]] یا در موارد و رخدادهای خاصی باشد. از اولی می‌‌توان به [[فطرت]] نیز تعبیر کرد یا حداقل به آن نزدیک است؛ همچنین بر آن می‌‌توان [[هدایت تکوینی]] اطلاق کرد. [[آیه]] زیر از الهامی خبر می‌دهد که خداوند [[قوه]] و [[قدرت]] [[درک]] باید و نبایدها را به [[نفس انسان]] اعطا و الهام کرده است:
{{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}<ref>«و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت * پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد» سوره شمس، آیه ۷-۸.</ref>.
چنین [[هدایت]] و الهامی دائمی است اما به شرط اینکه [[انسان]] به ندای [[غیبی]] گوش [[جان]] بسپارد.
الهام به نفس از ناحیه او نیز دائمی است، ولی شنونده این صدا کم است؛ زیرا ما از خودمان آن قدر صدا به گوش جانمان میرسانیم که صدای [[حق]] شنیده نمی‌شود، وگرنه او همواره با جان ما سخن می‌گوید<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی، مراحل اخلاق در قرآن، ج۱۱، ص۱۵۹.</ref>.
اما الهام خاص بالاتر از فطرت و هدایت تکوینی است، چنانکه از اسمش مشخص است در موارد خاص از طرف [[خدا]] در [[حق بنده]] خاص صورت می‌گیرد که شامل [[انسان کامل]] مثل [[امامان]] و [[اولیاء]] می‌‌شود.
{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>.
آنان را [[پیشوایان]] قرار دادیم که به امر ما هدایت می‌کنند ما برای آنان انجام دادن کارهای خیر را [[وحی]] و الهام کردیم.
در اصطلاح از این الهام به «[[وحی تسدیدی]] و تأییدی» تعبیر می‌شود، مرتبه [[پایین‌تر]] از آن به انسان‌های [[وارسته]] اما غیر [[پیشوا]] مربوط می‌‌شود؛ مانند [[مادر حضرت موسی]] و [[حواری]] که از آن به «الهام نفسی» یاد می‌شود<ref>ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۳۳۴ و ج۶، ص۲۶۱؛ عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج۷، ص۱۴۹؛ محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۷.</ref>.
{{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ}}<ref>«و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن» سوره قصص، آیه ۷.</ref>.
ما به [[مادر موسی]] [[وحی]] کردیم که وی را شیر دهد و در صورت [[خوف]] وی را به دریا بیندازد.
مورد دیگر [[الهام]] بر [[حواری]] [[حضرت عیسی]] است.
{{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي}}<ref>«و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید» سوره مائده، آیه ۱۱۱.</ref>.
یاد کن زمانی را که به حواری وحی کردم که به من و رسولم [[ایمان]] بیاورید.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[قرآن و علم کلام (کتاب)|قرآن و علم کلام]]، ص۹۰</ref>


== پرسش وابسته ==
== پرسش وابسته ==
۷۶٬۳۱۱

ویرایش