آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'ج۱، ص:' به 'ج۱، ص'
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن') |
جز (جایگزینی متن - 'ج۱، ص:' به 'ج۱، ص') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۸۱: | خط ۱۸۱: | ||
[[پرونده:76373803937.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد علی مسعودی|مسعودی]]]] | [[پرونده:76373803937.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد علی مسعودی|مسعودی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین [[سید محمد علی مسعودی]] در مقاله ''«[[تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب (مقاله)|تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین [[سید محمد علی مسعودی]] در مقاله ''«[[تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب (مقاله)|تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«در روایات بسیاری آمده است که خداوند متعال دو گونه علم دارد؛ نخست، علمی که بر دیگران آشکار ساخته و به ایشان آموخته است و دوم، علمی که از غیر خود دریغ داشته و تنها به خود اختصاص داده است. از این علم در روایات با تعابیر مختلفی چون علم مخزون<ref>واژه «مخزون» به معنای چیزی است که در خزانه و مخفیگاه نگهداری شود؛ لسان العرب، ج۱۳، ص: ۱۳۹.</ref>، علم مکنون<ref>واژه «مکنون» به معنای شیء پوشانده شده و مخفی است؛ لسان العرب، ج۱۳، ص:۳۶۰.</ref>، علم مستأثر<ref>واژه «استئثار» در لغت به معنای چیزی را به طور اختصاصی و ویژه برای خود خواستن است؛ مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص | ::::::«در روایات بسیاری آمده است که خداوند متعال دو گونه علم دارد؛ نخست، علمی که بر دیگران آشکار ساخته و به ایشان آموخته است و دوم، علمی که از غیر خود دریغ داشته و تنها به خود اختصاص داده است. از این علم در روایات با تعابیر مختلفی چون علم مخزون<ref>واژه «مخزون» به معنای چیزی است که در خزانه و مخفیگاه نگهداری شود؛ لسان العرب، ج۱۳، ص: ۱۳۹.</ref>، علم مکنون<ref>واژه «مکنون» به معنای شیء پوشانده شده و مخفی است؛ لسان العرب، ج۱۳، ص:۳۶۰.</ref>، علم مستأثر<ref>واژه «استئثار» در لغت به معنای چیزی را به طور اختصاصی و ویژه برای خود خواستن است؛ مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص ۶۲.</ref>، علم مکفوف<ref>واژه «مکفوف» به معنای چیزی است که از تهاجم یا تعرض دیگران دفع شده باشد؛ مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص ۷۳.</ref> و علم موقوف<ref>واژه «موقوف» در لغت به معنای چیزی است که مانعی داشته باشد و محبوس مانده باشد؛ قاموس القرآن، ج۸، ص:۲۳۶.</ref> یاد شده است. این روایات را میتوان در کتابهایی مانند کافی و بصائرالدرجات و کتب [[شیخ صدوق]] و در ابواب متنوعی مانند باب [[بداء]] و ابواب مرتبط با علم [[ائمه]]{{عم}} یافت<ref>برای مشاهدۀ نمونهها، نک: کافی، ج۱، ص۳۵۹، ح۷، ۸، ۹، ص۵۷۱، ح۱، ص۵۷۳، ح۳، ص۶۳۴، ح۱ - ۴، ص۶۳۷، ح۲، ج۲، ص۳۸، ح۶؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۰۹- ۱۱۲؛ عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۸۲.</ref>. برای مثال، مرحوم [[شیخ کلینی]] به سند صحیح از [[ابو بصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} چنین نقل میکند:همانا خداوند دو گونه علم دارد؛ علمی پوشانده شده و در مخفیگاه الهی که جز او کسی از آن آگهی ندارد که [[بداء]] از این علم است؛ و علمی که به فرشتگان و رسل و پیامبران خویش آموخته است که ما آن را میدانیم<ref>{{عربی|اندازه=120%|" إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ مَكْنُونٌ مَخْزُونٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ مِنْ ذَلِكَ يَكُونُ الْبَدَاءُ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ نَحْنُ نَعْلَمُه "}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۶۱، ح۹.</ref>. | ||
::::::در روایات متعددی تنها این علم، [[علم غیب]] نامیده شده است و به علمی که خداوند از اختصاص داشتن به حد خارج ساخته و آن را به دیگران نیز تعلیم نموده است، [[علم غیب]] اطلاق نمیشود. نمونههایی از روایاتی که غیب الهی را بهعنوان جایگاه علم مستأثر الهی مطرح نموده است بدین قرار است: | ::::::در روایات متعددی تنها این علم، [[علم غیب]] نامیده شده است و به علمی که خداوند از اختصاص داشتن به حد خارج ساخته و آن را به دیگران نیز تعلیم نموده است، [[علم غیب]] اطلاق نمیشود. نمونههایی از روایاتی که غیب الهی را بهعنوان جایگاه علم مستأثر الهی مطرح نموده است بدین قرار است: | ||
:::::#درباره کلام الهی {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref>. چه میفرمایید؟ حضرت فرمود: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref>. و به خدا قسم [[پیامبر|محمد]] از کسانی بودن که خداوند رضایت داشت. اما این سخن خداوند: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ}}﴾}}، همانا خدای عزوجل عالم است به آنچه از خلق پوشیده است از اموری که در علم خود و قبل از خلقت آن امور و قبل از آنکه آنها را به ملائکه برساند، آنها را تقدیر و قضاء میکند. پس ای حمران! این علمی است که در نزد او موقوف است و مشیت الهی در آن کارگر است و هرگاه بخواهد آن را محکم میسازد و ممکن است [[بداء]] گردد و آن را امضا و محتوم نکند، اما آن علمی که تقدیر میگردد و سپس به مرحله قضا و بعد از آن امضا میگردد، آن علمی است که به رسول خدا رسیده است و سپس به ما {{عربی|اندازه=120%|" أَ رَأَيْتَ قَوْلَهُ جَلَّ ذِكْرُهُ: ﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا}}﴾؟ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}:﴿{{متن قرآن|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}}﴾ وَ كَانَ وَ اللَّهِ مُحَمَّدٌ مِمَّنِ ارْتَضَاه وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ}}﴾ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ فِيمَا يُقَدِّرُ مِنْ شَيْءٍ، وَ يَقْضِيهِ فِي عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ يُفْضِيَهُ إِلَى الْمَلَائِكَةِ؛ فَذلِكَ يَا حُمْرَانُ، عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ، إِلَيْهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ، فَيَقْضِيهِ إِذَا أَرَادَ، وَ يَبْدُو لَهُ فِيهِ، فَلَا يُمْضِيهِ؛ فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِي يُقَدِّرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ و يَقْضِيهِ وَ يُمْضِيهِ، فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِي انْتَهى إِلى رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} ثُمَّ إِلَيْنَا"}}؛<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۶۳۸، ح۲.</ref>. در این روایت شاهد هستیم که [[امام باقر]]{{ع}} به تفسیر [[علم غیب]] پرداخته است. ایشان با بیان این فقره {{عربی|اندازه=150%|" عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ"}} و نیز فقرۀ {{عربی|اندازه=150%|"فَذلِكَ يَا حُمْرَانُ، عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ"}} [[علم غیب]] را به علم اختصاصی خداوند تفسیر مینماید. همچنین استثنای موجود در آیۀ شریفۀ {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref> را به گونهای تفسیر میفرماید که به معنای اطلاع و اشراف [[پیامبر]] بر [[علم غیب]] نخواهد بود، بلکه به این معناست که خداوند هر گاه بخواهد، چیزی را از خزینۀ [[غیب]] خود خارج ساخته و به اطلاع [[پیامبر]] و [[ائمه]] میرساند. از منظر این روایت، [[علم غیب]] [[پیامبر]] به استناد استثناء آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref> ثابت نمیشود و استثنای موجود در این آیه تخصیص زننده ادلهای که رهیابی [[امام]] به علم خاص الهی را نفی میکنند، نیست؛ بلکه بهعکس، خود این آیه با آن ادله تخصیص خورده و معنای جمع آن دو اینگونه میشود: خداوند [[علم غیب]] میداند و کسی را بر غیب خود مشرف نخواهد ساخت، مگر کسانی را که رضایت داشته باشد از پیامبران که با امضا و حتمی نمودن امور، علم را از نزد خویش به سمت ایشان خارج کرده در نتیجه ایشان به آن معلومی که از غیب خارج شده و دیگر غیب نیست، آگاه خواهند شد، نه اینکه [[پیامبر]] نیز عالم الغیب شود. | :::::#درباره کلام الهی {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref>. چه میفرمایید؟ حضرت فرمود: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref>. و به خدا قسم [[پیامبر|محمد]] از کسانی بودن که خداوند رضایت داشت. اما این سخن خداوند: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ}}﴾}}، همانا خدای عزوجل عالم است به آنچه از خلق پوشیده است از اموری که در علم خود و قبل از خلقت آن امور و قبل از آنکه آنها را به ملائکه برساند، آنها را تقدیر و قضاء میکند. پس ای حمران! این علمی است که در نزد او موقوف است و مشیت الهی در آن کارگر است و هرگاه بخواهد آن را محکم میسازد و ممکن است [[بداء]] گردد و آن را امضا و محتوم نکند، اما آن علمی که تقدیر میگردد و سپس به مرحله قضا و بعد از آن امضا میگردد، آن علمی است که به رسول خدا رسیده است و سپس به ما {{عربی|اندازه=120%|" أَ رَأَيْتَ قَوْلَهُ جَلَّ ذِكْرُهُ: ﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا}}﴾؟ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}:﴿{{متن قرآن|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}}﴾ وَ كَانَ وَ اللَّهِ مُحَمَّدٌ مِمَّنِ ارْتَضَاه وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ}}﴾ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ فِيمَا يُقَدِّرُ مِنْ شَيْءٍ، وَ يَقْضِيهِ فِي عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ يُفْضِيَهُ إِلَى الْمَلَائِكَةِ؛ فَذلِكَ يَا حُمْرَانُ، عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ، إِلَيْهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ، فَيَقْضِيهِ إِذَا أَرَادَ، وَ يَبْدُو لَهُ فِيهِ، فَلَا يُمْضِيهِ؛ فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِي يُقَدِّرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ و يَقْضِيهِ وَ يُمْضِيهِ، فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِي انْتَهى إِلى رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} ثُمَّ إِلَيْنَا"}}؛<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۶۳۸، ح۲.</ref>. در این روایت شاهد هستیم که [[امام باقر]]{{ع}} به تفسیر [[علم غیب]] پرداخته است. ایشان با بیان این فقره {{عربی|اندازه=150%|" عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ"}} و نیز فقرۀ {{عربی|اندازه=150%|"فَذلِكَ يَا حُمْرَانُ، عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ"}} [[علم غیب]] را به علم اختصاصی خداوند تفسیر مینماید. همچنین استثنای موجود در آیۀ شریفۀ {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref> را به گونهای تفسیر میفرماید که به معنای اطلاع و اشراف [[پیامبر]] بر [[علم غیب]] نخواهد بود، بلکه به این معناست که خداوند هر گاه بخواهد، چیزی را از خزینۀ [[غیب]] خود خارج ساخته و به اطلاع [[پیامبر]] و [[ائمه]] میرساند. از منظر این روایت، [[علم غیب]] [[پیامبر]] به استناد استثناء آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref> ثابت نمیشود و استثنای موجود در این آیه تخصیص زننده ادلهای که رهیابی [[امام]] به علم خاص الهی را نفی میکنند، نیست؛ بلکه بهعکس، خود این آیه با آن ادله تخصیص خورده و معنای جمع آن دو اینگونه میشود: خداوند [[علم غیب]] میداند و کسی را بر غیب خود مشرف نخواهد ساخت، مگر کسانی را که رضایت داشته باشد از پیامبران که با امضا و حتمی نمودن امور، علم را از نزد خویش به سمت ایشان خارج کرده در نتیجه ایشان به آن معلومی که از غیب خارج شده و دیگر غیب نیست، آگاه خواهند شد، نه اینکه [[پیامبر]] نیز عالم الغیب شود. |