آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص'
جز (جایگزینی متن - 'ج۱، ص:' به 'ج۱، ص') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص') |
||
خط ۱۸۱: | خط ۱۸۱: | ||
[[پرونده:76373803937.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد علی مسعودی|مسعودی]]]] | [[پرونده:76373803937.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد علی مسعودی|مسعودی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین [[سید محمد علی مسعودی]] در مقاله ''«[[تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب (مقاله)|تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین [[سید محمد علی مسعودی]] در مقاله ''«[[تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب (مقاله)|تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«در روایات بسیاری آمده است که خداوند متعال دو گونه علم دارد؛ نخست، علمی که بر دیگران آشکار ساخته و به ایشان آموخته است و دوم، علمی که از غیر خود دریغ داشته و تنها به خود اختصاص داده است. از این علم در روایات با تعابیر مختلفی چون علم مخزون<ref>واژه «مخزون» به معنای چیزی است که در خزانه و مخفیگاه نگهداری شود؛ لسان العرب، ج۱۳، ص | ::::::«در روایات بسیاری آمده است که خداوند متعال دو گونه علم دارد؛ نخست، علمی که بر دیگران آشکار ساخته و به ایشان آموخته است و دوم، علمی که از غیر خود دریغ داشته و تنها به خود اختصاص داده است. از این علم در روایات با تعابیر مختلفی چون علم مخزون<ref>واژه «مخزون» به معنای چیزی است که در خزانه و مخفیگاه نگهداری شود؛ لسان العرب، ج۱۳، ص ۱۳۹.</ref>، علم مکنون<ref>واژه «مکنون» به معنای شیء پوشانده شده و مخفی است؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۳۶۰.</ref>، علم مستأثر<ref>واژه «استئثار» در لغت به معنای چیزی را به طور اختصاصی و ویژه برای خود خواستن است؛ مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص ۶۲.</ref>، علم مکفوف<ref>واژه «مکفوف» به معنای چیزی است که از تهاجم یا تعرض دیگران دفع شده باشد؛ مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص ۷۳.</ref> و علم موقوف<ref>واژه «موقوف» در لغت به معنای چیزی است که مانعی داشته باشد و محبوس مانده باشد؛ قاموس القرآن، ج۸، ص۲۳۶.</ref> یاد شده است. این روایات را میتوان در کتابهایی مانند کافی و بصائرالدرجات و کتب [[شیخ صدوق]] و در ابواب متنوعی مانند باب [[بداء]] و ابواب مرتبط با علم [[ائمه]]{{عم}} یافت<ref>برای مشاهدۀ نمونهها، نک: کافی، ج۱، ص۳۵۹، ح۷، ۸، ۹، ص۵۷۱، ح۱، ص۵۷۳، ح۳، ص۶۳۴، ح۱ - ۴، ص۶۳۷، ح۲، ج۲، ص۳۸، ح۶؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۰۹- ۱۱۲؛ عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۸۲.</ref>. برای مثال، مرحوم [[شیخ کلینی]] به سند صحیح از [[ابو بصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} چنین نقل میکند:همانا خداوند دو گونه علم دارد؛ علمی پوشانده شده و در مخفیگاه الهی که جز او کسی از آن آگهی ندارد که [[بداء]] از این علم است؛ و علمی که به فرشتگان و رسل و پیامبران خویش آموخته است که ما آن را میدانیم<ref>{{عربی|اندازه=120%|" إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ مَكْنُونٌ مَخْزُونٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ مِنْ ذَلِكَ يَكُونُ الْبَدَاءُ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ نَحْنُ نَعْلَمُه "}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۶۱، ح۹.</ref>. | ||
::::::در روایات متعددی تنها این علم، [[علم غیب]] نامیده شده است و به علمی که خداوند از اختصاص داشتن به حد خارج ساخته و آن را به دیگران نیز تعلیم نموده است، [[علم غیب]] اطلاق نمیشود. نمونههایی از روایاتی که غیب الهی را بهعنوان جایگاه علم مستأثر الهی مطرح نموده است بدین قرار است: | ::::::در روایات متعددی تنها این علم، [[علم غیب]] نامیده شده است و به علمی که خداوند از اختصاص داشتن به حد خارج ساخته و آن را به دیگران نیز تعلیم نموده است، [[علم غیب]] اطلاق نمیشود. نمونههایی از روایاتی که غیب الهی را بهعنوان جایگاه علم مستأثر الهی مطرح نموده است بدین قرار است: | ||
:::::#درباره کلام الهی {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref>. چه میفرمایید؟ حضرت فرمود: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref>. و به خدا قسم [[پیامبر|محمد]] از کسانی بودن که خداوند رضایت داشت. اما این سخن خداوند: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ}}﴾}}، همانا خدای عزوجل عالم است به آنچه از خلق پوشیده است از اموری که در علم خود و قبل از خلقت آن امور و قبل از آنکه آنها را به ملائکه برساند، آنها را تقدیر و قضاء میکند. پس ای حمران! این علمی است که در نزد او موقوف است و مشیت الهی در آن کارگر است و هرگاه بخواهد آن را محکم میسازد و ممکن است [[بداء]] گردد و آن را امضا و محتوم نکند، اما آن علمی که تقدیر میگردد و سپس به مرحله قضا و بعد از آن امضا میگردد، آن علمی است که به رسول خدا رسیده است و سپس به ما {{عربی|اندازه=120%|" أَ رَأَيْتَ قَوْلَهُ جَلَّ ذِكْرُهُ: ﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا}}﴾؟ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}:﴿{{متن قرآن|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}}﴾ وَ كَانَ وَ اللَّهِ مُحَمَّدٌ مِمَّنِ ارْتَضَاه وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ}}﴾ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ فِيمَا يُقَدِّرُ مِنْ شَيْءٍ، وَ يَقْضِيهِ فِي عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ يُفْضِيَهُ إِلَى الْمَلَائِكَةِ؛ فَذلِكَ يَا حُمْرَانُ، عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ، إِلَيْهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ، فَيَقْضِيهِ إِذَا أَرَادَ، وَ يَبْدُو لَهُ فِيهِ، فَلَا يُمْضِيهِ؛ فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِي يُقَدِّرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ و يَقْضِيهِ وَ يُمْضِيهِ، فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِي انْتَهى إِلى رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} ثُمَّ إِلَيْنَا"}}؛<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۶۳۸، ح۲.</ref>. در این روایت شاهد هستیم که [[امام باقر]]{{ع}} به تفسیر [[علم غیب]] پرداخته است. ایشان با بیان این فقره {{عربی|اندازه=150%|" عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ"}} و نیز فقرۀ {{عربی|اندازه=150%|"فَذلِكَ يَا حُمْرَانُ، عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ"}} [[علم غیب]] را به علم اختصاصی خداوند تفسیر مینماید. همچنین استثنای موجود در آیۀ شریفۀ {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref> را به گونهای تفسیر میفرماید که به معنای اطلاع و اشراف [[پیامبر]] بر [[علم غیب]] نخواهد بود، بلکه به این معناست که خداوند هر گاه بخواهد، چیزی را از خزینۀ [[غیب]] خود خارج ساخته و به اطلاع [[پیامبر]] و [[ائمه]] میرساند. از منظر این روایت، [[علم غیب]] [[پیامبر]] به استناد استثناء آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref> ثابت نمیشود و استثنای موجود در این آیه تخصیص زننده ادلهای که رهیابی [[امام]] به علم خاص الهی را نفی میکنند، نیست؛ بلکه بهعکس، خود این آیه با آن ادله تخصیص خورده و معنای جمع آن دو اینگونه میشود: خداوند [[علم غیب]] میداند و کسی را بر غیب خود مشرف نخواهد ساخت، مگر کسانی را که رضایت داشته باشد از پیامبران که با امضا و حتمی نمودن امور، علم را از نزد خویش به سمت ایشان خارج کرده در نتیجه ایشان به آن معلومی که از غیب خارج شده و دیگر غیب نیست، آگاه خواهند شد، نه اینکه [[پیامبر]] نیز عالم الغیب شود. | :::::#درباره کلام الهی {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref>. چه میفرمایید؟ حضرت فرمود: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref>. و به خدا قسم [[پیامبر|محمد]] از کسانی بودن که خداوند رضایت داشت. اما این سخن خداوند: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ}}﴾}}، همانا خدای عزوجل عالم است به آنچه از خلق پوشیده است از اموری که در علم خود و قبل از خلقت آن امور و قبل از آنکه آنها را به ملائکه برساند، آنها را تقدیر و قضاء میکند. پس ای حمران! این علمی است که در نزد او موقوف است و مشیت الهی در آن کارگر است و هرگاه بخواهد آن را محکم میسازد و ممکن است [[بداء]] گردد و آن را امضا و محتوم نکند، اما آن علمی که تقدیر میگردد و سپس به مرحله قضا و بعد از آن امضا میگردد، آن علمی است که به رسول خدا رسیده است و سپس به ما {{عربی|اندازه=120%|" أَ رَأَيْتَ قَوْلَهُ جَلَّ ذِكْرُهُ: ﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا}}﴾؟ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}:﴿{{متن قرآن|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}}﴾ وَ كَانَ وَ اللَّهِ مُحَمَّدٌ مِمَّنِ ارْتَضَاه وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ}}﴾ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ فِيمَا يُقَدِّرُ مِنْ شَيْءٍ، وَ يَقْضِيهِ فِي عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ يُفْضِيَهُ إِلَى الْمَلَائِكَةِ؛ فَذلِكَ يَا حُمْرَانُ، عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ، إِلَيْهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ، فَيَقْضِيهِ إِذَا أَرَادَ، وَ يَبْدُو لَهُ فِيهِ، فَلَا يُمْضِيهِ؛ فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِي يُقَدِّرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ و يَقْضِيهِ وَ يُمْضِيهِ، فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِي انْتَهى إِلى رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} ثُمَّ إِلَيْنَا"}}؛<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۶۳۸، ح۲.</ref>. در این روایت شاهد هستیم که [[امام باقر]]{{ع}} به تفسیر [[علم غیب]] پرداخته است. ایشان با بیان این فقره {{عربی|اندازه=150%|" عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ"}} و نیز فقرۀ {{عربی|اندازه=150%|"فَذلِكَ يَا حُمْرَانُ، عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ"}} [[علم غیب]] را به علم اختصاصی خداوند تفسیر مینماید. همچنین استثنای موجود در آیۀ شریفۀ {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref> را به گونهای تفسیر میفرماید که به معنای اطلاع و اشراف [[پیامبر]] بر [[علم غیب]] نخواهد بود، بلکه به این معناست که خداوند هر گاه بخواهد، چیزی را از خزینۀ [[غیب]] خود خارج ساخته و به اطلاع [[پیامبر]] و [[ائمه]] میرساند. از منظر این روایت، [[علم غیب]] [[پیامبر]] به استناد استثناء آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref> ثابت نمیشود و استثنای موجود در این آیه تخصیص زننده ادلهای که رهیابی [[امام]] به علم خاص الهی را نفی میکنند، نیست؛ بلکه بهعکس، خود این آیه با آن ادله تخصیص خورده و معنای جمع آن دو اینگونه میشود: خداوند [[علم غیب]] میداند و کسی را بر غیب خود مشرف نخواهد ساخت، مگر کسانی را که رضایت داشته باشد از پیامبران که با امضا و حتمی نمودن امور، علم را از نزد خویش به سمت ایشان خارج کرده در نتیجه ایشان به آن معلومی که از غیب خارج شده و دیگر غیب نیست، آگاه خواهند شد، نه اینکه [[پیامبر]] نیز عالم الغیب شود. | ||
خط ۱۸۷: | خط ۱۸۷: | ||
:::::#[[کلینی]] از [[امام باقر]]{{ع}} نقل کرده است: یک حرف از [[اسم اعظم]] را در [[علم غیب]]، تنها برای خود خواسته است<ref>{{عربی|اندازه=120%|" اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَه "}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۵۷۱، ح۲.</ref>. | :::::#[[کلینی]] از [[امام باقر]]{{ع}} نقل کرده است: یک حرف از [[اسم اعظم]] را در [[علم غیب]]، تنها برای خود خواسته است<ref>{{عربی|اندازه=120%|" اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَه "}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۵۷۱، ح۲.</ref>. | ||
:::::#[[کلینی]] از [[امام حسن عسکری]]{{ع}} نقل کرده است: یک حرف از [[اسم اعظم]] در نزد خداست، آن را در [[علم غیب]] تنها به خود اختصاص داده است<ref>{{عربی|اندازه=120%|" حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ مُسْتَأْثِرٌ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْب "}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۵۷۳، ح۳.</ref>. | :::::#[[کلینی]] از [[امام حسن عسکری]]{{ع}} نقل کرده است: یک حرف از [[اسم اعظم]] در نزد خداست، آن را در [[علم غیب]] تنها به خود اختصاص داده است<ref>{{عربی|اندازه=120%|" حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ مُسْتَأْثِرٌ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْب "}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۵۷۳، ح۳.</ref>. | ||
:::::#در روایت دیگری در [[نهج البلاغه]] آمده است [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} یکی از وقایع آینده را پیشگویی کرد. شخصی از حضرت پرسید: آیا شما [[علم غیب]] میدانید؟ حضرت فرمود: این [[علم غیب]] نیست؛ علمی است که از [[پیامبر]] فرا گرفتهام. [[علم غیب]] علم به قیامت است و به اموری که خداوند سبحان در کتاب خود برشمرده: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ]]}}﴾}}<ref>سوره لقمان، آیه: ۳۴.</ref> خداوند سبحان است که آنچه را در رحم است میداند؛ پسر یا دختر، زشت یا زیبا، سخی یا بخیل، سعید یا شقی، کسی که هیزم جهنّم است، یا در بهشت همنشین انبیاست. این است [[علم غیب]] که کسی آن را جز خدا نمیداند و غیر اینها دانشی است که خداوند آن را به پیامبرش تعلیم داده، او هم به من آموخت و از خدا برایم خواست که در سینهام جای گیرد و قفسه سینهام آن را در خود جای دهد<ref>{{عربی|اندازه=120%|" لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ وَ إِنَّمَا عِلْمُ الْغَيْبِ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ مَا عَدَّدَهُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِقَوْلِهِ ﴿{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ﴾}} الآْيَةَ فَيَعْلَمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مَا فِي الْأَرْحَامِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ قَبِيحٍ أَوْ جَمِيلٍ وَ سَخِيٍّ أَوْ بَخِيلٍ وَ شَقِيٍّ أَوْ سَعِيدٍ وَ مَنْ يَكُونُ لِلنَّارِ فِي النَّارِ حَطَباً أَوْ فِي الْجِنَانِ لِلنَّبِيِّينَ مُرَافِقاً فَهَذَا عِلْمُ الْغَيْبِ الَّذِي لَا يَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ وَ مَا سِوَى ذَلِكَ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اللَّهُ نَبِيَّهُ {{صل}} فَعَلَّمَنِيهِ وَ دَعَا لِي بِأَنْ يَعِيَهُ صَدْرِي وَ تَضْطَمَّ عَلَيْهِ جَوَانِحِي؛ شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج۸، ص | :::::#در روایت دیگری در [[نهج البلاغه]] آمده است [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} یکی از وقایع آینده را پیشگویی کرد. شخصی از حضرت پرسید: آیا شما [[علم غیب]] میدانید؟ حضرت فرمود: این [[علم غیب]] نیست؛ علمی است که از [[پیامبر]] فرا گرفتهام. [[علم غیب]] علم به قیامت است و به اموری که خداوند سبحان در کتاب خود برشمرده: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ]]}}﴾}}<ref>سوره لقمان، آیه: ۳۴.</ref> خداوند سبحان است که آنچه را در رحم است میداند؛ پسر یا دختر، زشت یا زیبا، سخی یا بخیل، سعید یا شقی، کسی که هیزم جهنّم است، یا در بهشت همنشین انبیاست. این است [[علم غیب]] که کسی آن را جز خدا نمیداند و غیر اینها دانشی است که خداوند آن را به پیامبرش تعلیم داده، او هم به من آموخت و از خدا برایم خواست که در سینهام جای گیرد و قفسه سینهام آن را در خود جای دهد<ref>{{عربی|اندازه=120%|" لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ وَ إِنَّمَا عِلْمُ الْغَيْبِ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ مَا عَدَّدَهُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِقَوْلِهِ ﴿{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ﴾}} الآْيَةَ فَيَعْلَمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مَا فِي الْأَرْحَامِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ قَبِيحٍ أَوْ جَمِيلٍ وَ سَخِيٍّ أَوْ بَخِيلٍ وَ شَقِيٍّ أَوْ سَعِيدٍ وَ مَنْ يَكُونُ لِلنَّارِ فِي النَّارِ حَطَباً أَوْ فِي الْجِنَانِ لِلنَّبِيِّينَ مُرَافِقاً فَهَذَا عِلْمُ الْغَيْبِ الَّذِي لَا يَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ وَ مَا سِوَى ذَلِكَ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اللَّهُ نَبِيَّهُ {{صل}} فَعَلَّمَنِيهِ وَ دَعَا لِي بِأَنْ يَعِيَهُ صَدْرِي وَ تَضْطَمَّ عَلَيْهِ جَوَانِحِي؛ شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج۸، ص ۲۱۵.</ref>. در این کلام دو نکته اساسی مشاهده میشود: '''اول''' اینکه [[امام]] علومی را که خداوند به [[پیامبر]] آموخت و سپس ایشان از [[پیامبر]]{{صل}} فراگرفته یا به ارث برده را [[علم غیب]] نمینامد و برای اینکه مبادا تصور شود ایشان ادعای دانستن [[علم غیب]] دارد، این سخن را میفرماید که علم ایشان وراثتی است، نه [[علم غیب]]. همسو با این بیان، روایتی است که در امالی [[شیخ مفید]]، از [[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} نقل شده است: یحیی به حضرت عرض کرد: فدایت شوم! آنها گمان میکنند که تو غیب را میدانی. حضرت فرمود: سبحان الله! دستت را بر سرم بگذار؛ به خدای قسم مویی در آن و در بدنم نیست، مگر اینکه از شنیدن این سخن راست شد. سپس فرمود: نه، به خدا قسم این دانش ما جز به وراثت از [[رسول الله]]{{صل}} نیست<ref>{{عربی|اندازه=120%|" فَقَالَ لَهُ يَحْيَى جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّهُمْ يَزْعُمُونَ أَنَّكَ تَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ ضَعْ يَدَكَ عَلَى رَأْسِي فَوَ اللَّهِ مَا بَقِيَتْ شَعْرَةٌ فِيهِ وَ لَا فِي جَسَدِي إِلَّا قَامَتْ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا هِيَ إِلَّا وِرَاثَةٌ عَنْ رَسُولِ اللَّه "}}؛ شیخ مفید، امالی، ص۲۳.</ref>. '''دوم''' اینکه حضرت مانند روایت نقلشده از بصائر الدرجات، به صراحت تنها علم به امور پنجگانه مذکور را علم غیبی مینامد که مختص خداوند است و پیشگویی خویش از یکی از رخدادهای آینده را هرچند از جمله امور مخفی بوده و عرفاً نیز آگاهی از آن، [[علم غیب]] به شمار رود خارج از [[علم غیب]] میداند. | ||
::::::با توجه به روایات یاد شده، این مدعا به اثبات میرسد که از منظر روایات، [[علم غیب]] تنها به آن دسته از علوم اطلاق میشود که خدای متعال، دانستن آن را به خود اختصاص داده است. بنابراین نفی [[علم غیب]] در روایات و آیات به معنای نفی علوم فراطبیعی و گستردهای که خدای متعال به برگزیدگان خود اعم از پیامبران و امامان آموخته، نیست و نیز دانستن علوم غیر اکتسابی و فرامادی برگزیدگان الهی نیز به منزلۀ [[علم غیب]] به شمار نمیرود»<ref>[[تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب (مقاله)|تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب]]، ص۸ - ۱۲.</ref>. | ::::::با توجه به روایات یاد شده، این مدعا به اثبات میرسد که از منظر روایات، [[علم غیب]] تنها به آن دسته از علوم اطلاق میشود که خدای متعال، دانستن آن را به خود اختصاص داده است. بنابراین نفی [[علم غیب]] در روایات و آیات به معنای نفی علوم فراطبیعی و گستردهای که خدای متعال به برگزیدگان خود اعم از پیامبران و امامان آموخته، نیست و نیز دانستن علوم غیر اکتسابی و فرامادی برگزیدگان الهی نیز به منزلۀ [[علم غیب]] به شمار نمیرود»<ref>[[تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب (مقاله)|تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب]]، ص۸ - ۱۲.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} |