پرش به محتوا

توقیع به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
== پاسخ نخست==
== پاسخ نخست==
[[پرونده:13681056.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید جعفر موسوی‌نسب]]]]
[[پرونده:13681056.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید جعفر موسوی‌نسب]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[توقیع]] در لسان [[روایات]]، مطابق با مفهومی است که عرف آن را به کار گرفته است، و آن عبارت است از: کلمات کوتاه که بزرگان، ذیل نامه‌های رسیده و عریضه‌ها مکتوب می‌داشتند، و با آن خواسته سائل را برآورده می‌نمودند. در نتیجه [[توقیعات]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} همان مطالبی بود که حضرت به خط مبارک خود در جواب سؤال‌ها و عریضه‌‌‌ها، ذیل [[نامه‌ها]] مرقوم می‌داشتند. و توسط یکی از [[سفرا]] به صاحبان [[نامه‌ها]] باز می‌گرداندند.
::::::«[[توقیع]] در لسان [[روایات]]، مطابق با مفهومی است که عرف آن را به کار گرفته است، و آن عبارت است از: کلمات کوتاه که بزرگان، ذیل نامه‌های رسیده و عریضه‌ها مکتوب می‌داشتند، و با آن خواسته سائل را برآورده می‌نمودند. در نتیجه [[توقیعات]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} همان مطالبی بود که حضرت به خط مبارک خود در جواب سؤال‌ها و عریضه‌‌‌ها، ذیل [[نامه‌ها]] مرقوم می‌داشتند. و توسط یکی از [[سفرا]] به صاحبان [[نامه‌ها]] باز می‌گرداندند.
::::::اگرچه به لحاظ معنای اصطلاحی، "[[توقیع]]" در معنا و مفهوم آن سؤال از مسأله‌ای نهفته است، ولی در برخی موارد بر بیانات حضرت که به صورت ابتدایی صادر می‌شد -اگرچه از آن سؤال نشده بود- نیز [[توقیع]] اطلاق شده است»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۳۶۵، ۳۶۶.</ref>.
::::::اگرچه به لحاظ معنای اصطلاحی، "[[توقیع]]" در معنا و مفهوم آن سؤال از مسأله‌ای نهفته است، ولی در برخی موارد بر بیانات حضرت که به صورت ابتدایی صادر می‌شد -اگرچه از آن سؤال نشده بود- نیز [[توقیع]] اطلاق شده است»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۳۶۵، ۳۶۶.</ref>.
خط ۲۸: خط ۲۸:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[توقیعات]] به معنای دست‏‌نگاشته‏‌های [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} در [[غیبت]] صغراست. [[توقیع]] در لغت، به معنای [[نامه]] را نشان کردن و نوشتن عبارتی در ذیل [[نامه]] و نوشته است؛ همچنین پاسخ‏‌های نوشته شده بزرگان و دولت‌مردان به پرسش‏ها و درخواست‏های نوشتاری که از ایشان می‏‌شود<ref>  علی اکبر دهخدا، لغت‏نامه، ج ۵، ص ۷۱۴۵</ref>.  
::::::«[[توقیعات]] به معنای دست‏‌نگاشته‏‌های [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} در [[غیبت]] صغراست. [[توقیع]] در لغت، به معنای [[نامه]] را نشان کردن و نوشتن عبارتی در ذیل [[نامه]] و نوشته است؛ همچنین پاسخ‏‌های نوشته شده بزرگان و دولت‌مردان به پرسش‏ها و درخواست‏های نوشتاری که از ایشان می‏‌شود<ref>  علی اکبر دهخدا، لغت‏نامه، ج ۵، ص ۷۱۴۵</ref>.  
::::::از بررسی نوشته‏‌های تاریخی به دست می‏‌آید، از زمان‏‌های دور بین [[حاکمان]] و [[فرمانروایان]]، توقیع‌‏نویسی رواج داشته و موارد فراوانی از [[توقیعات]] آن‏ها در متن‌‏های تاریخی ثبت و ضبط شده است. افزون بر موارد پیشین، در [[منابع روایی]]، فقهی و تاریخی [[شیعه]] نیز [[سخن]] از [[توقیع]] به چشم می‌‏خورد. [[توقیع]] در این کتاب‌‏ها به طور عمده، به قسمتی از نوشته‏‌های [[پیشوایان]] دینی{{عم}} اطلاق شده است که برای [[پیروان]] خود نوشته‌‏اند.
::::::از بررسی نوشته‏‌های تاریخی به دست می‏‌آید، از زمان‏‌های دور بین [[حاکمان]] و [[فرمانروایان]]، [[توقیع‌‏نویسی]] رواج داشته و موارد فراوانی از [[توقیعات]] آن‏ها در متن‌‏های تاریخی ثبت و ضبط شده است. افزون بر موارد پیشین، در [[منابع روایی]]، فقهی و تاریخی [[شیعه]] نیز [[سخن]] از [[توقیع]] به چشم می‌‏خورد. [[توقیع]] در این کتاب‌‏ها به طور عمده، به قسمتی از نوشته‏‌های [[پیشوایان]] دینی{{عم}} اطلاق شده است که برای [[پیروان]] خود نوشته‌‏اند.
::::::امروزه به سبب کاربرد بیشتر [[توقیعات]] در منابع [[مهدویت]]، هنگامی که [[سخن]] از "[[توقیع]]" به میان می‌‏آید، ذهن به [[توقیعات]] واپسین پیشوای [[معصوم]]، [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ منصرف می‏‌شود؛ اما از [[امامان]] دیگر{{عم}} نیز نوشته‏‌هایی با عنوان [[توقیع]] صادر شده است<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۴۵، ح ۴؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۳، ص ۳۶</ref>.  
::::::امروزه به سبب کاربرد بیشتر [[توقیعات]] در منابع [[مهدویت]]، هنگامی که [[سخن]] از "[[توقیع]]" به میان می‌‏آید، ذهن به [[توقیعات]] واپسین پیشوای [[معصوم]]، [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ منصرف می‏‌شود؛ اما از [[امامان]] دیگر{{عم}} نیز نوشته‏‌هایی با عنوان [[توقیع]] صادر شده است<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۴۵، ح ۴؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۳، ص ۳۶</ref>.  
::::::درباره چگونگی صادر شدن [[توقیعات]] از سوی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏، [[آگاهی]] روشنی در دست نیست؛ اما بدون [[شک]]، بسیاری از این [[توقیعات]]، به گونه‌‏ای غیر متعارف صادر شده است؛ به گونه‏‌ای که می‌‏توان گفت: صدور آن‏ها به نحو عادی و از شخص معمولی صورت نگرفته است. برای نمونه، می‌‏توان به حکایتی در این‏‌باره اشاره کرد:
::::::درباره چگونگی صادر شدن [[توقیعات]] از سوی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏، [[آگاهی]] روشنی در دست نیست؛ اما بدون [[شک]]، بسیاری از این [[توقیعات]]، به گونه‌‏ای غیر متعارف صادر شده است؛ به گونه‏‌ای که می‌‏توان گفت: صدور آن‏ها به نحو عادی و از شخص معمولی صورت نگرفته است. برای نمونه، می‌‏توان به حکایتی در این‏‌باره اشاره کرد:
خط ۴۰: خط ۴۰:
::::::یادآوری این نکته لازم است که بیشتر [[دانشمندان]] [[شیعه]] بر این باورند که [[توقیعات]] صادر شده از [[ناحیه]] [[امام |صاحب الامر]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] رسیده است.
::::::یادآوری این نکته لازم است که بیشتر [[دانشمندان]] [[شیعه]] بر این باورند که [[توقیعات]] صادر شده از [[ناحیه]] [[امام |صاحب الامر]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] رسیده است.
::::::این [[توقیعات]] برای نخستین بار، به وسیله [[ابو منصور طبرسی]]، بدون [[سند]]، افزون بر یک صد سال پس از درگذشت [[شیخ مفید]]، در کتاب [[الاحتجاج]] [[نقل]] شده است. آن‏گاه شاگرد وی، [[ابن شهر آشوب]] به آن اشاره کرده و [[ابن بطریق]] شاگرد [[ابن شهرآشوب]] آن‏ها را مطرح کرده است. در آن کتاب گفته شده: این نامه‌‏ها به وسیله شخص مورد اعتمادی به [[شیخ مفید]] می‌‏رسید؛ ولی نام آن شخص ذکر نشده است<ref>  شیخ طبرسی، الاحتجاج، ص ۴۹۷</ref>.  
::::::این [[توقیعات]] برای نخستین بار، به وسیله [[ابو منصور طبرسی]]، بدون [[سند]]، افزون بر یک صد سال پس از درگذشت [[شیخ مفید]]، در کتاب [[الاحتجاج]] [[نقل]] شده است. آن‏گاه شاگرد وی، [[ابن شهر آشوب]] به آن اشاره کرده و [[ابن بطریق]] شاگرد [[ابن شهرآشوب]] آن‏ها را مطرح کرده است. در آن کتاب گفته شده: این نامه‌‏ها به وسیله شخص مورد اعتمادی به [[شیخ مفید]] می‌‏رسید؛ ولی نام آن شخص ذکر نشده است<ref>  شیخ طبرسی، الاحتجاج، ص ۴۹۷</ref>.  
::::::برخی در نوشته‌‏ها [[تردید]] کرده‏‌اند که: شاگردان [[شیخ مفید]]، از جمله آن‏ها: [[سید مرتضی]]، [[ابن ادریس]]، [[نجاشی]]، [[شیخ طوسی‏]]<ref>  وی در کتاب الغیبة به صورت مفصل به توقیعات پرداخته است</ref>، [[ابو یعلی جعفری]]، [[ابو الفتح کراجکی]]، [[سلار بن عبد العزیز دیلمی]] و ...- با این که نگارش‌‏های فراوانی داشته و بیشتر شرح حال‌‏نویس بوده‌‏اند - هرگز به این [[توقیعات]] اشاره نکرده‌‏اند<ref>  ر.ک: گروهی از نویسندگان، چشم‏به‏راه مهدی{{ع}}، ص ۹۸</ref>؛ در حالی که اگر چنین سخنانی به [[شیخ مفید]] رسیده بود، با توجه به اهمیت شایان آن، به طور حتم، شاگردان او، [[نقل]] می‌‏کردند<ref>  ر. ک: نجم الدین طبسی، سفارت و نیابت خاصه، فصلنامه انتظار، ش ۱۸، ص ۱۵۲</ref>. افزون بر آن، خود [[شیخ مفید]] نیز در آثار فراوان خود، هیچ اشاره‌‏ای به این نامه‌‏ها نکرده است<ref>  یادآوری این مطلب ضروری است که اثبات نامه حضرت برای شیخ مفید، فضل بزرگی برای شیخ به‏شمار می‏آید؛ اما نفی آن، هرگز چیزی از مقام بلند آن شخصیت بزرگ اسلامی نمی‏کاهد؛ چه این که دانشمندان بزرگی از علمای شیعه هستند که هرگز رسیدن نامه از حضرت مهدی عجّل اللّه فرجه الشریف برای آن‏ها ادعا نشده است</ref>.  
::::::برخی در نوشته‌‏ها [[تردید]] کرده‏‌اند که: شاگردان [[شیخ مفید]]، از جمله آن‏ها: [[سید مرتضی]]، [[ابن ادریس]]، [[نجاشی]]، [[شیخ طوسی‏]]<ref>  وی در کتاب الغیبة به صورت مفصل به توقیعات پرداخته است</ref>، [[ابو یعلی جعفری]]، [[ابو الفتح کراجکی]]، [[سلار بن عبد العزیز دیلمی]] و...- با این که نگارش‌‏های فراوانی داشته و بیشتر شرح حال‌‏نویس بوده‌‏اند - هرگز به این [[توقیعات]] اشاره نکرده‌‏اند<ref>  ر.ک: گروهی از نویسندگان، چشم‏به‏راه مهدی{{ع}}، ص ۹۸</ref>؛ در حالی که اگر چنین سخنانی به [[شیخ مفید]] رسیده بود، با توجه به اهمیت شایان آن، به طور حتم، شاگردان او، [[نقل]] می‌‏کردند<ref>  ر. ک: نجم الدین طبسی، سفارت و نیابت خاصه، فصلنامه انتظار، ش ۱۸، ص ۱۵۲</ref>. افزون بر آن، خود [[شیخ مفید]] نیز در آثار فراوان خود، هیچ اشاره‌‏ای به این نامه‌‏ها نکرده است<ref>  یادآوری این مطلب ضروری است که اثبات نامه حضرت برای شیخ مفید، فضل بزرگی برای شیخ به‏شمار می‏‌آید؛ اما نفی آن، هرگز چیزی از مقام بلند آن شخصیت بزرگ اسلامی نمی‏کاهد؛ چه این که دانشمندان بزرگی از علمای شیعه هستند که هرگز رسیدن نامه از حضرت مهدی عجّل اللّه فرجه الشریف برای آن‏ها ادعا نشده است</ref>.  
::::::ناگفته نماند پیش‌‏بینی این [[توقیعات]] از حوادث آینده [[دلیل]] بر درستی آن نخواهد بود؛ زیرا آنچه به دست ما رسیده است پس از حوادث بوده که امکان [[جعل]] آن‏ها وجود دارد.
::::::ناگفته نماند پیش‌‏بینی این [[توقیعات]] از حوادث آینده [[دلیل]] بر درستی آن نخواهد بود؛ زیرا آنچه به دست ما رسیده است پس از حوادث بوده که امکان [[جعل]] آن‏ها وجود دارد.
::::::برخی نویسندگان، پیامی را که برای مرحوم آیت اللّه [[سید ابو الحسن اصفهانی]] به وسیله مرحوم [[شیخ]] [[محمد کوفی شوشتری]] [[نقل]] شده است، در شمار [[توقیعات]] و سخنان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ ذکر کرده‌‏اند. در این [[نامه]] چنین آمده است: خودت را در [[اختیار]] مردم‏ بگذار و محل نشستن خویش را در محل در ورود خانه قرار بده تا [[مردم]] سریع‏‌تر بتوانند با تو ارتباط پیدا کنند و نیازهای [[مردم]] را برآور؛ ما تو را [[یاری]] می‏‌کنیم<ref>  ر. ک: محمد خادمی شیرازی، مجموعه فرمایشات حضرت بقیة اللّه عجّل اللّه فرجه الشریف، ص ۱۷۰</ref>.  
::::::برخی نویسندگان، پیامی را که برای مرحوم [[آیت اللّه]] [[سید ابو الحسن اصفهانی]] به وسیله مرحوم [[شیخ]] [[محمد کوفی شوشتری]] [[نقل]] شده است، در شمار [[توقیعات]] و سخنان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ ذکر کرده‌‏اند. در این [[نامه]] چنین آمده است: خودت را در [[اختیار]] مردم‏ بگذار و محل نشستن خویش را در محل در ورود خانه قرار بده تا [[مردم]] سریع‏‌تر بتوانند با تو ارتباط پیدا کنند و نیازهای [[مردم]] را برآور؛ ما تو را [[یاری]] می‏‌کنیم<ref>  ر. ک: محمد خادمی شیرازی، مجموعه فرمایشات حضرت بقیة اللّه عجّل اللّه فرجه الشریف، ص ۱۷۰</ref>.  
::::::برای اهل اطلاع، روشن است که برخی نوشته‌‏هایی که این روزها به عنوان دست‏‌نوشته آن حضرت ارائه می‏‌شود، هیچ پایه و اساسی ندارد. و این احتمال دور نمی‌‏نماید که ممکن است این کارها، از طرف [[دشمنان]] و برای مخدوش ساختن چهره تابناک [[شیعه]] انجام شده باشد.
::::::برای اهل اطلاع، روشن است که برخی نوشته‌‏هایی که این روزها به عنوان دست‏‌نوشته آن حضرت ارائه می‏‌شود، هیچ پایه و اساسی ندارد. و این احتمال دور نمی‌‏نماید که ممکن است این کارها، از طرف [[دشمنان]] و برای مخدوش ساختن چهره تابناک [[شیعه]] انجام شده باشد.
::::::درباره چگونگی صادر شدن [[توقیعات]] در دوره [[غیبت صغرا]]، از برخی نقل‌‏ها استفاده می‌‏شود، سفیران [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ پرسش‌‏ها و درخواست‏‌های مراجعه‏‌کنندگان را در یک برگه به نوبت می‏‌نوشتند. آن‏گاه پاسخ آن‏ها که حداکثر ظرف سه روز صادر می‌‏شد و یک‏جا می‌‏آمد. گاهی نیز پاسخ پرسش‏ها به صورت شفاهی، به نائبان خاص گفته شده و آنان به [[قلم]] خود، آن را می‏‌نگاشتند یا به صورت حضوری به پرسش‌‏کننده پاسخ می‏‌دادند. در پاره‏ای از موارد نیز - به سبب [[مصلحت]] - پاسخی صادر نمی‏‌شد. برخی از [[توقیعات]] نیز بدون این‏که در پاسخ به پرسشی باشد، صادر شده است. موضوعات مندرج در [[توقیعات]]، گستره وسیعی را در بر می‏‌گیرد؛ از [[معارف]] و حقایق دینی گرفته تا امور تربیتی و برنامه‌‏های زندگی فردی و اجتماعی و ....»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص:۱۴۳ - ۱۴۸.</ref>.
::::::درباره چگونگی صادر شدن [[توقیعات]] در دوره [[غیبت صغرا]]، از برخی نقل‌‏ها استفاده می‌‏شود، سفیران [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ پرسش‌‏ها و درخواست‏‌های مراجعه‏‌کنندگان را در یک برگه به نوبت می‏‌نوشتند. آن‏گاه پاسخ آن‏ها که حداکثر ظرف سه روز صادر می‌‏شد و یک‏جا می‌‏آمد. گاهی نیز پاسخ پرسش‏ها به صورت شفاهی، به نائبان خاص گفته شده و آنان به [[قلم]] خود، آن را می‏‌نگاشتند یا به صورت حضوری به پرسش‌‏کننده پاسخ می‏‌دادند. در پاره‏ای از موارد نیز - به سبب [[مصلحت]] - پاسخی صادر نمی‏‌شد. برخی از [[توقیعات]] نیز بدون این‏که در پاسخ به پرسشی باشد، صادر شده است. موضوعات مندرج در [[توقیعات]]، گستره وسیعی را در بر می‏‌گیرد؛ از [[معارف]] و حقایق دینی گرفته تا امور تربیتی و برنامه‌‏های زندگی فردی و اجتماعی و...».<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص:۱۴۳ - ۱۴۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین لطیفی؛}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین لطیفی؛}}
[[پرونده:11213.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رحیم لطیفی]]]]
[[پرونده:11213.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رحیم لطیفی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[رحیم لطیفی]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[توقیع]] اسم مصدر از ماده "وَقَعَ" و در لغت به معنی نشان گذاشتن یا خراش دادن بر پشت حیوان است<ref>وَقَعَ... و منه‌التوقیع، و هو أثر الدبَر یظهرالبعیر (نشان خراشیدگی بر پشت شتر) مقاییس اللغة، احمد بن فارس بن زکریا ۱۳۴،۶؛ التوقیع: سَجع بأطراف عظام الدابة من‌الرکوب (زخم و یا علائمی که در اطراف استخوان‌های پشت حیوان است)، ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴.</ref>.  
::::::«[[توقیع]] اسم مصدر از ماده "وَقَعَ" و در لغت به معنی نشان گذاشتن یا خراش دادن بر پشت حیوان است<ref>وَقَعَ... و منه‌التوقیع، و هو أثر الدبَر یظهرالبعیر (نشان خراشیدگی بر پشت شتر) مقاییس اللغة، احمد بن فارس بن زکریا ۱۳۴،۶؛ التوقیع: سَجع بأطراف عظام الدابة من‌الرکوب (زخم و یا علائمی که در اطراف استخوان‌های پشت حیوان است)، ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴.</ref>.  
::::::[[توقیع]] در اصطلاح عام و مباحث [[مهدویت]] بی‌مناسبت با معنی لغوی آن نیست، در اصطلاح عام به گفته [[ابن انباری]]: [[توقیع]] نویسی یعنی اینکه مقصود و [[حاجت]] اصلی را از یک نوشته طولانی [[گزینش]] کنند و باقی را حذف کنند، پس در [[حقیقت]] [[توقیع]] نویس یک اثر و نشان و علامتی را در نوشته پدید می‌آورد<ref>ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴.</ref>. ابن [[فارس]] می‌گوید: [[توقیع]] چیزی است که به کتاب یا نوشته‌ای که به پایان رسیده ملحق می‌شود<ref>ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴؛ ابن فارس، مقاییس‌اللغة، ۱۳۴،۶.</ref>. فخرالدین طریحی معنایی از [[توقیع]] ارایه می‌دهد که به اصطلاح [[مهدویت]] نزدیک می‌شود: جواب و پاسخی که در کتاب و یا نوشته پدید می‌آید؛ [[توقیع]] العسکری از همین باب می‌باشد<ref>مجمع‌البحرین، طریحی، ۵۳۵،۴.</ref>.  
::::::[[توقیع]] در اصطلاح عام و مباحث [[مهدویت]] بی‌مناسبت با معنی لغوی آن نیست، در اصطلاح عام به گفته [[ابن انباری]]: [[توقیع]] نویسی یعنی اینکه مقصود و [[حاجت]] اصلی را از یک نوشته طولانی [[گزینش]] کنند و باقی را حذف کنند، پس در [[حقیقت]] [[توقیع]] نویس یک اثر و نشان و علامتی را در نوشته پدید می‌آورد<ref>ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴.</ref>. ابن [[فارس]] می‌گوید: [[توقیع]] چیزی است که به کتاب یا نوشته‌ای که به پایان رسیده ملحق می‌شود<ref>ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴؛ ابن فارس، مقاییس‌اللغة، ۱۳۴،۶.</ref>. فخرالدین طریحی معنایی از [[توقیع]] ارایه می‌دهد که به اصطلاح [[مهدویت]] نزدیک می‌شود: جواب و پاسخی که در کتاب و یا نوشته پدید می‌آید؛ [[توقیع]] العسکری از همین باب می‌باشد<ref>مجمع‌البحرین، طریحی، ۵۳۵،۴.</ref>.  
::::::مرحوم صدر می‌فرماید: [[توقیع]] در لسان [[روایات]] ما به همان معنی رایج آن زمان بکار رفته است یعنی سخنان کوتاهی که بزرگان در پایان [[نامه‌ها]] و درخواست‌ها به منظور پاسخ و حل مشکل مرقوم می‌داشتند.  
::::::مرحوم صدر می‌فرماید: [[توقیع]] در لسان [[روایات]] ما به همان معنی رایج آن زمان بکار رفته است یعنی سخنان کوتاهی که بزرگان در پایان [[نامه‌ها]] و درخواست‌ها به منظور پاسخ و حل مشکل مرقوم می‌داشتند.  
::::::در مباحث روایی و [[مهدویت]] واژه [[توقیع]] بیشتر در مورد مکاتبات و نوشته‌های [[امام زمان]] در عصر [[غیبت]] بکار می‌رود<ref>صدر، تاریخ الغیبة‌الصغری، ص ۴۳۴.</ref>، ولی به [[نامه]] دیگر [[امامان]] به ویژه [[امام عسکری]] {{ع}} نیز [[توقیع]] اطلاق شده است<ref>طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۸۴۴، ح۱۰۸۸.</ref>.  
::::::در مباحث روایی و [[مهدویت]] واژه [[توقیع]] بیشتر در مورد مکاتبات و نوشته‌های [[امام زمان]] در عصر [[غیبت]] بکار می‌رود<ref>صدر، تاریخ الغیبة‌الصغری، ص ۴۳۴.</ref>، ولی به [[نامه]] دیگر [[امامان]] به ویژه [[امام عسکری]] {{ع}} نیز [[توقیع]] اطلاق شده است<ref>طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۸۴۴، ح۱۰۸۸.</ref>.  
::::::شیعیانی که مستقیماً به [[امام]] دسترسی نداشتند پرسش‌های دینی و درخواست‌ها و گرفتاری‌های شخصی خود را می‌نوشتند و به [[وکلاء]] و [[سفرا]] [[ائمه]] می‌دادند تا به دست [[امام]] {{ع}} برسانند و [[امام]] {{ع}} نیز پاسخ و یا [[دستور]] خود را در پایان یا بین خطوط آن [[نامه]] و یا در [[نامه]] جداگانه می‌نوشتند، البته گاهی [[ائمه]] بدون دریافت پرسش و یا [[نامه]] از طرف [[امت]]، [[اقدام]] به صدور [[فرمان]]، [[راهنمایی]] و یا [[آگاهی]] در قالب بخشنامه می‌کردند، که به این قسم [[نامه‌ها]] نیز [[توقیع]] اطلاق می‌شود، مانند [[توقیع]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[سفیر دوم]] که [[رحلت]] پدرشان را تسلیت گفته بودند و توقیعی که به [[سفیر]] چهارم صادر شد و از [[وفات]] او و عدم [[وصیت]] [[سفارت]] به دیگری و پایان [[غیبت صغری]] خبر داده بود<ref>طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۴۳۴، ۴۳۵.</ref>. توقیعی که برای پدر [[اسدی]] خارج شده بود نیز از همین قسم می‌باشد. [[ابوعلی اسدی]] از پدرش [[نقل]] می‌کند که ابتداء و بدون پرسشی، [[سفیر دوم]] توقیعی برایم آورد که [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} فرموده بود: بسم الله الرحمن الرحیم، [[لعنت خدا]] و [[ملائکه]] و تمام [[مردم]] بر کسی که درهمی از [[اموال]] ما را [[حلال]] بشمارد<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین، ص ۵۲۲ باب ۴۵، ح۵۱.</ref>.  [[محمد بن ابراهیم بن مهزیار]] می‌گوید: وارد [[عراق]] شدم در حالی که [[شک]] و [[تردید]] داشتم توقیعی برایم صادر گشت<ref>ر.ک: حاج صدر جوادی، دایرة‌المعارف تشیع، ۱۵۲،۵.</ref>.  
::::::شیعیانی که مستقیماً به [[امام]] دسترسی نداشتند پرسش‌های دینی و درخواست‌ها و گرفتاری‌های شخصی خود را می‌نوشتند و به [[وکلاء]] و [[سفرا]] [[ائمه]] می‌دادند تا به دست [[امام]] {{ع}} برسانند و [[امام]] {{ع}} نیز پاسخ و یا [[دستور]] خود را در پایان یا بین خطوط آن [[نامه]] و یا در [[نامه]] جداگانه می‌نوشتند، البته گاهی [[ائمه]] بدون دریافت پرسش و یا [[نامه]] از طرف [[امت]]، [[اقدام]] به صدور [[فرمان]]، [[راهنمایی]] و یا ###[[313]]### در قالب بخشنامه می‌کردند، که به این قسم [[نامه‌ها]] نیز [[توقیع]] اطلاق می‌شود، مانند [[توقیع]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[سفیر دوم]] که [[رحلت]] پدرشان را تسلیت گفته بودند و توقیعی که به [[سفیر]] چهارم صادر شد و از [[وفات]] او و عدم [[وصیت]] [[سفارت]] به دیگری و پایان [[غیبت صغری]] خبر داده بود<ref>طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۴۳۴، ۴۳۵.</ref>. توقیعی که برای پدر [[اسدی]] خارج شده بود نیز از همین قسم می‌باشد. [[ابوعلی اسدی]] از پدرش [[نقل]] می‌کند که ابتداء و بدون پرسشی، [[سفیر دوم]] توقیعی برایم آورد که [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} فرموده بود: بسم الله الرحمن الرحیم، [[لعنت خدا]] و [[ملائکه]] و تمام [[مردم]] بر کسی که درهمی از [[اموال]] ما را [[حلال]] بشمارد<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین، ص ۵۲۲ باب ۴۵، ح۵۱.</ref>.  [[محمد بن ابراهیم بن مهزیار]] می‌گوید: وارد [[عراق]] شدم در حالی که [[شک]] و [[تردید]] داشتم توقیعی برایم صادر گشت<ref>ر.ک: حاج صدر جوادی، دایرة‌المعارف تشیع، ۱۵۲،۵.</ref>.  
::::::آخرین [[توقیع]] در عصر [[غیبت صغری]]، همان [[توقیع]] معروفی است که برای [[سفیر چهارم]] صادر شد و در آن آمده بود: بنام [[خداوند]] بخشنده مهربان: ای [[علی بن محمد سمری]]، [[خداوند]] [[پاداش]] برادرانت را بخاطر ([[مرگ]]) تو عظیم گرداند، تو پس از شش روز خواهی مرد، کارهایت را جمع وجور کن و به کسی [[وصیت]] نکن به اینکه پس از تو به جای تو بنشیند که [[غیبت]] کلی (کبری) آغاز شد و تا [[اذن خداوند]] ظهوری در کار نیست<ref>طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵، ح۳۶۵، علی‌بن‌محمد سمری.</ref>.
::::::آخرین [[توقیع]] در عصر [[غیبت صغری]]، همان [[توقیع]] معروفی است که برای [[سفیر چهارم]] صادر شد و در آن آمده بود: بنام [[خداوند]] بخشنده مهربان:‌ای [[علی بن محمد سمری]]، [[خداوند]] [[پاداش]] برادرانت را بخاطر ([[مرگ]]) تو عظیم گرداند، تو پس از شش روز خواهی مرد، کارهایت را جمع وجور کن و به کسی [[وصیت]] نکن به اینکه پس از تو به جای تو بنشیند که [[غیبت]] کلی (کبری) آغاز شد و تا [[اذن خداوند]] ظهوری در کار نیست<ref>طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵، ح۳۶۵، علی‌بن‌محمد سمری.</ref>.
::::::روند صدور [[توقیعات]] بعد از [[غیبت صغری]] کند شد ولی به طور کلی قطع نشد بلکه تا مدتی در عصر [[غیبت کبری]] ادامه داشت.
::::::روند صدور [[توقیعات]] بعد از [[غیبت صغری]] کند شد ولی به طور کلی قطع نشد بلکه تا مدتی در عصر [[غیبت کبری]] ادامه داشت.
::::::در ماه صفر (۴۱۰ ق) که [[حدود]] صدسال از [[غیبت کبری]] سپری شده بود [[توقیع]] مبارک [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[شیخ مفید]] صادر شد: {{عربی|"لِلْأَخِ السَّدِيدِ وَ الْوَلِيِّ الرَّشِيدِ الشَّيْخِ الْمُفِيدِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ أَدَامَ اللَّهُ إِعْزَازَهُ مِنْ مُسْتَوْدَعِ الْعَهْدِ الْمَأْخُوذِ عَلَى الْعِبَادِ"}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۵۹۶،۲، رقم ۳۵۹.</ref>.
::::::در ماه صفر (۴۱۰ ق) که [[حدود]] صدسال از [[غیبت کبری]] سپری شده بود [[توقیع]] مبارک [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[شیخ مفید]] صادر شد: {{عربی|"لِلْأَخِ السَّدِيدِ وَ الْوَلِيِّ الرَّشِيدِ الشَّيْخِ الْمُفِيدِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ أَدَامَ اللَّهُ إِعْزَازَهُ مِنْ مُسْتَوْدَعِ الْعَهْدِ الْمَأْخُوذِ عَلَى الْعِبَادِ"}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۵۹۶،۲، رقم ۳۵۹.</ref>.
خط ۶۲: خط ۶۲:
{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛}}
{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛}}
[[پرونده:151864.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[عباس رحیمی]]]]
[[پرونده:151864.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[عباس رحیمی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[عباس رحیمی]]'''، در کتاب ''«[[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[عباس رحیمی]]'''، در کتاب ''«[[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[توقیع]] به معنای [[امضا]] و کتابت است. به [[علت غیبت]] [[امام زمان]] {{ع}} [[حدیث]] (به معنای اصطلاحی خودش) از ایشان بیان نشده؛ ولی نامه‌هایی از آن حضرت با [[امضا]] و خط ایشان در پاسخ به سؤال [[مردم]] وجود دارد و گاهی نیز بدون این که کسی سؤال کند، آن حضرت برای برخی افراد [[نامه]] می‌نوشت، به این [[نامه‌ها]]، [[توقیعات]] گفته می‌شود که در کتاب [[بحارالانوار]]، جلد ۵۲، درج گردیده است»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص:۷۰.</ref>.
::::::«[[توقیع]] به معنای [[امضا]] و کتابت است. به [[علت غیبت]] [[امام زمان]] {{ع}} [[حدیث]] (به معنای اصطلاحی خودش) از ایشان بیان نشده؛ ولی نامه‌هایی از آن حضرت با [[امضا]] و خط ایشان در پاسخ به سؤال [[مردم]] وجود دارد و گاهی نیز بدون این که کسی سؤال کند، آن حضرت برای برخی افراد [[نامه]] می‌نوشت، به این [[نامه‌ها]]، [[توقیعات]] گفته می‌شود که در کتاب [[بحارالانوار]]، جلد ۵۲، درج گردیده است»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص:۷۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۷۷: خط ۷۷:
::::::درباره [[توقیعات]]، اولین سؤالی که معمولا مطرح است، این است که آیا آن‌ها به خط‍‌ مبارک خود حضرت بوده یا آن‌که به املای حضرت و خط‍‌ دیگری است‌؟ بعضی‌ها معتقدند که کاتب آن [[توقیعات]] خود حضرت بوده است و حتی خط‍‌ مبارکش میان [[خواص]] [[اصحاب]] و علمای وقت معروف بوده و آن را به خوبی می‌شناختند. مثلاً [[محمد بن عثمان عمری]] می‌گوید: از [[ناحیه مقدسه]] توقیعی صادر شد که خطش را خوب می‌شناختم<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹.</ref>. و یا [[شیخ صدوق]] می‌گفت: توقیعی که به خط‍‌ [[امام زمان]] برای پدرم صادر شده بود، اکنون نزد من موجود است<ref>انوار نعمانیه، ج ۳، ص ۲۴.</ref>.
::::::درباره [[توقیعات]]، اولین سؤالی که معمولا مطرح است، این است که آیا آن‌ها به خط‍‌ مبارک خود حضرت بوده یا آن‌که به املای حضرت و خط‍‌ دیگری است‌؟ بعضی‌ها معتقدند که کاتب آن [[توقیعات]] خود حضرت بوده است و حتی خط‍‌ مبارکش میان [[خواص]] [[اصحاب]] و علمای وقت معروف بوده و آن را به خوبی می‌شناختند. مثلاً [[محمد بن عثمان عمری]] می‌گوید: از [[ناحیه مقدسه]] توقیعی صادر شد که خطش را خوب می‌شناختم<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹.</ref>. و یا [[شیخ صدوق]] می‌گفت: توقیعی که به خط‍‌ [[امام زمان]] برای پدرم صادر شده بود، اکنون نزد من موجود است<ref>انوار نعمانیه، ج ۳، ص ۲۴.</ref>.
::::::لکن در مقابل قراینی است که [[توقیعات]] به خط‍‌ خود [[امام]] نبوده است، مثلا: [[ابو نصر هبة الله]] [[روایت]] کرده که [[توقیعات]] [[صاحب الامر]] به همان خطی که در زمان [[امام حسن عسکری]] {{ع}} صادر می‌شد، به وسیله [[عثمان بن سعید]] و [[محمد بن عثمان]] برای [[شیعیان]] صادر می‌گشت<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۶.</ref>. می‌توان چنین گفت که: [[توقیعات]] در عین صحت صدور و متن، به خط‍‌ [[امام]] نبوده است، بلکه [[امام حسن عسکری]] {{ع}} کاتب مخصوصی داشته که تا زمان [[عثمان بن سعید]] و [[محمد بن عثمان]] زنده و متصدی نوشتن [[توقیعات]] بوده است<ref>[[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۳۴.</ref>. به‌هرحال ممکن است برخی [[توقیعات]] با خط‍‌ مبارک خود [[امام]] صادر شده باشد و برخی دیگر با [[املای امام]] و کتابت دیگری صادر شده باشد و این هیچ خللی از این‌که [[توقیعات]] از طرف [[حضرت بقیة الله]] می‌باشد، وارد نمی‌سازد<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب|سیمای آفتاب]]، ص ۲۴۵.</ref>.
::::::لکن در مقابل قراینی است که [[توقیعات]] به خط‍‌ خود [[امام]] نبوده است، مثلا: [[ابو نصر هبة الله]] [[روایت]] کرده که [[توقیعات]] [[صاحب الامر]] به همان خطی که در زمان [[امام حسن عسکری]] {{ع}} صادر می‌شد، به وسیله [[عثمان بن سعید]] و [[محمد بن عثمان]] برای [[شیعیان]] صادر می‌گشت<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۶.</ref>. می‌توان چنین گفت که: [[توقیعات]] در عین صحت صدور و متن، به خط‍‌ [[امام]] نبوده است، بلکه [[امام حسن عسکری]] {{ع}} کاتب مخصوصی داشته که تا زمان [[عثمان بن سعید]] و [[محمد بن عثمان]] زنده و متصدی نوشتن [[توقیعات]] بوده است<ref>[[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۳۴.</ref>. به‌هرحال ممکن است برخی [[توقیعات]] با خط‍‌ مبارک خود [[امام]] صادر شده باشد و برخی دیگر با [[املای امام]] و کتابت دیگری صادر شده باشد و این هیچ خللی از این‌که [[توقیعات]] از طرف [[حضرت بقیة الله]] می‌باشد، وارد نمی‌سازد<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب|سیمای آفتاب]]، ص ۲۴۵.</ref>.
::::::از معروف‌ترین [[توقیعات]] حضرت را می‌توان: [[توقیع]] برای "[[شیخ مفید]]" و [[توقیع]] برای "[[علی بن محمد سمری]]" نام برد که در آن، حضرت، آغاز [[غیبت کبری]] را اعلام می‌کند. نگاهی گذرا به مجموع توقیعاتی که از طرف [[امام زمان]] {{ع}} برای [[شیعیان]] آمده، می‌رساند که [[امام غایب]] چون پیشوای حاضر، کمال مراقبت و دلسوزی را نسبت به [[شیعیان]] و [[دوستان]] خود دارد و به [[هدایت]] راه‌جویان و [[تربیت]] [[نفوس]] و معرفی [[نواب اربعه]] و افشاگری مدعیان کاذب [[نیابت]]، [[علما]] و عملا [[قیام]] می‌فرماید، به‌طوری که درماندگان و گرفتارانی که صمیمانه از او [[یاری]] طلبیده‌اند، [[گشایش]] کار و حل مشکل خود را دیده‌اند و دانش‌طلبانی که در معضلات علمی و دینی درمانده‌اند، از اشراقات و الهامات حضرتش روشن و [[هدایت]] شده‌اند. همه این فیوضات را به صورت پاسخ پرسش‌ها در [[توقیعات]] صادره از [[ناحیه مقدسه]] می‌بینیم. علاوه بر این‌ها، نهان‌بینی و رازگویی و [[اخبار]] از [[غیب]]، در بسیاری از [[توقیعات]] وجود دارد که نه تنها موجب [[اطمینان]] خاطر بیشتر برای [[مردم]] آن زمان، بلکه برای خواننده امروز هم می‌شود و می‌فهمد که چگونه [[امام]] با دانشی که از [[گنجینه علم الهی]] بارور شده است، بر ضمایر اشراف دارد و قصد و [[نیت]] اشخاص را می‌داند و از پسر یا دختر بودن مولود و روز [[مرگ]] افراد باخبر است و پیشاپیش آن را اعلام می‌فرماید، و از [[حلال]] یا [[حرام]] بودن مالی که به حضورش تقدیم شده خبر می‌دهد و [[حرام]] آن را رد می‌کند و اگر تقدیم‌کننده نام خود را برخلاف بنویسد از [[دانش]] [[امام]] [[پنهان]] نمی‌ماند و [[حقیقت]] به او یادآوری می‌شود. این‌ها همه، اندکی از تجلیات [[مقام]] [[ولایت]] است که از آینه [[توقیعات]] نمایان شده است»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۲۳۳.</ref>.
::::::از معروف‌ترین [[توقیعات]] حضرت را می‌توان: [[توقیع]] برای "[[شیخ مفید]]" و [[توقیع]] برای "[[علی بن محمد سمری]]" نام برد که در آن، حضرت، آغاز [[غیبت کبری]] را اعلام می‌کند. نگاهی گذرا به مجموع توقیعاتی که از طرف [[امام زمان]] {{ع}} برای [[شیعیان]] آمده، می‌رساند که [[امام غایب]] چون پیشوای حاضر، کمال مراقبت و دلسوزی را نسبت به [[شیعیان]] و [[دوستان]] خود دارد و به [[هدایت]] راه‌جویان و [[تربیت]] [[نفوس]] و معرفی [[نواب اربعه]] و افشاگری مدعیان کاذب [[نیابت]]، [[علما]] و عملا [[قیام]] می‌فرماید، به‌طوری که درماندگان و گرفتارانی که صمیمانه از او [[یاری]]‌طلبیده‌اند، [[گشایش]] کار و حل مشکل خود را دیده‌اند و دانش‌طلبانی که در معضلات علمی و دینی درمانده‌اند، از اشراقات و الهامات حضرتش روشن و [[هدایت]] شده‌اند. همه این فیوضات را به صورت پاسخ پرسش‌ها در [[توقیعات]] صادره از [[ناحیه مقدسه]] می‌بینیم. علاوه بر این‌ها، نهان‌بینی و رازگویی و [[اخبار]] از [[غیب]]، در بسیاری از [[توقیعات]] وجود دارد که نه تنها موجب [[اطمینان]] خاطر بیشتر برای [[مردم]] آن زمان، بلکه برای خواننده امروز هم می‌شود و می‌فهمد که چگونه [[امام]] با دانشی که از [[گنجینه علم الهی]] بارور شده است، بر ضمایر اشراف دارد و قصد و [[نیت]] اشخاص را می‌داند و از پسر یا دختر بودن مولود و روز [[مرگ]] افراد باخبر است و پیشاپیش آن را اعلام می‌فرماید، و از [[حلال]] یا [[حرام]] بودن مالی که به حضورش تقدیم شده خبر می‌دهد و [[حرام]] آن را رد می‌کند و اگر تقدیم‌کننده نام خود را برخلاف بنویسد از [[دانش]] [[امام]] [[پنهان]] نمی‌ماند و [[حقیقت]] به او یادآوری می‌شود. این‌ها همه، اندکی از تجلیات [[مقام]] [[ولایت]] است که از آینه [[توقیعات]] نمایان شده است»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۲۳۳.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


۲۱۸٬۶۶۰

ویرایش