پرش به محتوا

فواید امام غایب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ':"' به ': "'
جز (جایگزینی متن - ':"' به ': "')
خط ۱۷۶: خط ۱۷۶:
::::#'''تعریف فلسفی- عرفانی:''' مطابق این تعریف، [[امامت]] منصبی است الهی همانند [[نبوت]]، و بین این دو "[[امامت]] و [[نبوت]]" هیچ فرقی جز [[وحی]] نیست.
::::#'''تعریف فلسفی- عرفانی:''' مطابق این تعریف، [[امامت]] منصبی است الهی همانند [[نبوت]]، و بین این دو "[[امامت]] و [[نبوت]]" هیچ فرقی جز [[وحی]] نیست.
:::::*[[امامت]] استمرار تمام [[وظائف]] [[نبوت]] جز [[تحمل]] [[وحی]] الهی است، و نیز نوعی تصرّف است در [[باطن]] و [[نفوس]] افراد برای رساندن آنها به کمال مطلوب. مطابق این تعریف، [[ریاست]] در امور [[دین]] و [[دنیا]]، شأنی از [[شؤون]] [[امامت]] به این معناست. و این همان معنایی است که [[شیعه]] دوازده‌ امامی به آن ملتزم است، لذا [[امامت]] را به این جهت جزء [[اصول دین]] به حساب آورده و آن را از [[نبوت]] بالاتر می‌داند.
:::::*[[امامت]] استمرار تمام [[وظائف]] [[نبوت]] جز [[تحمل]] [[وحی]] الهی است، و نیز نوعی تصرّف است در [[باطن]] و [[نفوس]] افراد برای رساندن آنها به کمال مطلوب. مطابق این تعریف، [[ریاست]] در امور [[دین]] و [[دنیا]]، شأنی از [[شؤون]] [[امامت]] به این معناست. و این همان معنایی است که [[شیعه]] دوازده‌ امامی به آن ملتزم است، لذا [[امامت]] را به این جهت جزء [[اصول دین]] به حساب آورده و آن را از [[نبوت]] بالاتر می‌داند.
:::::*[[علامه طباطبایی]] در این باره می‌فرماید:"[[امامت]] حقیقتی ورای [[مقام]] [[اطاعت]] یا [[ریاست]] [[دین]] و [[دنیا]] یا [[وصایت]] و [[خلافت]] و [[جانشینی]] در روی [[زمین]] به معنای [[حکومت]] بین [[مردم]] است"<ref> محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۷۱.</ref>. عمق معنای [[امامت]] نزد ایشان به این است که [[امامت]]، هدایتی [[باطنی]] بوده که همان [[ولایت]] بر [[مردم]] و کردار آنان است و این [[هدایت باطنی]] جز رساندن به مطلوب نیست. [[متکلمین]] بر [[ضرورت]] معنایی که برای [[امامت]] ذکر کرده‌اند به ادله‌ای از قبیل: [[قاعده لطف]]، [[لزوم]] [[حفظ شریعت]] و [[تبیین دین]] [[خداوند]] [[استدلال]] کرده‌اند، که عمدتا با حضور [[امام]] در بین [[مردم]] تأمین می‌شود.  
:::::*[[علامه طباطبایی]] در این باره می‌فرماید: "[[امامت]] حقیقتی ورای [[مقام]] [[اطاعت]] یا [[ریاست]] [[دین]] و [[دنیا]] یا [[وصایت]] و [[خلافت]] و [[جانشینی]] در روی [[زمین]] به معنای [[حکومت]] بین [[مردم]] است"<ref> محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۷۱.</ref>. عمق معنای [[امامت]] نزد ایشان به این است که [[امامت]]، هدایتی [[باطنی]] بوده که همان [[ولایت]] بر [[مردم]] و کردار آنان است و این [[هدایت باطنی]] جز رساندن به مطلوب نیست. [[متکلمین]] بر [[ضرورت]] معنایی که برای [[امامت]] ذکر کرده‌اند به ادله‌ای از قبیل: [[قاعده لطف]]، [[لزوم]] [[حفظ شریعت]] و [[تبیین دین]] [[خداوند]] [[استدلال]] کرده‌اند، که عمدتا با حضور [[امام]] در بین [[مردم]] تأمین می‌شود.  
:::::*اگر اشکال شود که این [[لطف]] چگونه با [[غیبت]] حضرت سازگاری دارد؟
:::::*اگر اشکال شود که این [[لطف]] چگونه با [[غیبت]] حضرت سازگاری دارد؟
:::::*در پاسخ باید بگوییم:
:::::*در پاسخ باید بگوییم:
خط ۲۵۴: خط ۲۵۴:
::::#به کار بردن "ندیدن" به جای "نشناختن" در عرف محاورات رایج است.  
::::#به کار بردن "ندیدن" به جای "نشناختن" در عرف محاورات رایج است.  
::::#می‌توان روایات دسته دوم را قرینه چنین تفسیری به شمار آورد. البته تنها راه جمع این روایات، تأویل نادیدن به ناشناختن نیست؛ می‌توان هر یک از نادیدن و ناشناختن را به مکان‌ها، زمان‌ها و یا افرادی خاص ناظر دانست. به هر حال، مطابق این روایات، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} میان مردم زندگی می‌کند و می‌تواند، افزون بر تأثیرگذاری پیشین، از طریق القای مطالب درست در زمینه معارف احکام دینی، در فرهنگ و معارف تأثیر گذارد. بنابراین، باب هدایت‌جویی از [[امام غایب]]، به کلی بسته نشده است.  
::::#می‌توان روایات دسته دوم را قرینه چنین تفسیری به شمار آورد. البته تنها راه جمع این روایات، تأویل نادیدن به ناشناختن نیست؛ می‌توان هر یک از نادیدن و ناشناختن را به مکان‌ها، زمان‌ها و یا افرادی خاص ناظر دانست. به هر حال، مطابق این روایات، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} میان مردم زندگی می‌کند و می‌تواند، افزون بر تأثیرگذاری پیشین، از طریق القای مطالب درست در زمینه معارف احکام دینی، در فرهنگ و معارف تأثیر گذارد. بنابراین، باب هدایت‌جویی از [[امام غایب]]، به کلی بسته نشده است.  
:::::*'''ملاقات‌های ویژه:''' در میان شیعیان، پیوسته کسانی بوده‌اند که با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} دیدار کرده‌اند. در دوران [[غیبت صغرا]]، چهارتن از برجسته‌ترین شیعیان (نایبان خاص [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}}  با آن حضرت دیدار کرده و واسطه میان [[امام]] و امت شمرده می‌شدند.<ref> نواب خاص امام عصر{{ع}} عبارتند از: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری. عثمان بن سعید افتخار وکالت و نیابت از جانب امام هادی و امام حسن عسکری را نیز داشته و بسیار مورد احترام آنان بوده است. محمد بن عثمان نیز به وکالت و نیابت امام حسن عسکری مفتخر بود. وی در سال ۳۰۴ قمری وفات یافت. حسین بن روح مدت ۲۳ سال نیابت خاص [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} را بر عهده داشت و در سال ۳۲۶ قمری درگذشت. مدت نیابت خاص علی بن محمد سمری، سه سال بود. وی در سال ۳۲۹ قمری وفات یافت (ر.ک: بحارالانوار، ج۵۱، ص ۳۳۴ ـ ۳۵۹).</ref> البته دیدار با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در دوران [[غیبت صغرا]] به نواب خاص آن حضرت، اختصاص نداشت. ویژگی آن بزرگان این بود که از اقامتگاه آن حضرت به طور دقیق آگاهی داشتند.<ref> بحارالانوار، ج۵۳ ، ص۳۲۵. </ref> در عصر [[غیبت کبرا]] نیز افرادی خاص، در شرایطی ویژه، می‌توانند با [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} ارتباط برقرار کنند. [[سید مرتضی]] در پاسخ این شبهه که: اگر [[امام]]، غایب باشد و هیچ کس نتواند با برقرار ساختن رابطه از او بهره گیرد، وجود و عدمش یک‌سان خواهد بود؟ می‌گوید:" ما هر گز به این مطلب قطع نداریم که در دوران[[غیبت]] هیچ کس با [[امام]] رابطه نخواهد داشت."<ref> سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۲۳۵. </ref> وی در جای دیگر در پاسخ این پرسش که: اگر هراس از دشمنان سبب [[غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} شده است، چرا او از شیعیانش غایب است؟ می‌گوید: به هیچ وجه، غیر ممکن نیست که [[امام]]{{ع}} برای برخی از شیعیانش ظاهر گردد. این مطلبی است که هر کدام از شیعیان درباره خویش آگاه است و کسی از حال دیگری آگاه نیست.<ref> سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۷.</ref> [[شیخ طوسی]] نیز در این باره گفته است: "ما هر گز علم نداریم که [[امام]]{{ع}} از همه دوستان و پیروانش پنهان است. ممکن است [[امام]] برای بیشتر آنان ظاهر گردد و کسی جز خود انسان از حال خویش خبر ندارد. <ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۹۹.</ref> افزون بر این، درباره ارتباط شیعیان در دوران[[غیبت کبرا]] با [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} و بهره‌گیری از فیض وجود او، حکایت‌های بسیاری وجود دارد. این حکایت‌ها به اشخاص، زمان‌ها و مکان‌های گوناگونی مروط است و هرگز نمی‌توان همه آن‌ها را ساختگی و بی‌اساس دانست؛ به ویژه آن‌که بسیاری از آن‌ها را افرادی برجسته‌ای نقل کرده‌اند؛ برای نمونه، شخصیت‌های گران‌قدری چون علامه حلّی و سید بحرالعلوم چنین ارتباطی را حکایت کردند. در این ملاقات‌ها، گاه مسائل و مشکلات فردی اشخاص حل و فصل شده است و گاه مسائل دینی و اعتقادی. بدین ترتیب، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در زندگی فردی و اجتماعی شیعیان تأثیر نهاده است.<ref>ملاقات‌هایی که در عصر[[غیبت]] کبرا با امام عصر{{ع}} صورت گرفته است، در بسیاری از کتاب‌ها مطرح شده است؛ از جمله کتاب‌های: شیخ حرّ عاملی، اثبات الهداه، ج۷؛ بحارالانوار، ج۵۳ و میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، باب هفتم. </ref> ناگفته پیداست، این گونه ارتباطها با لزوم تکذیب مدعیان مشاهده که در برخی روایات آمده است، منافات ندارد، زیرا چ بسا مقصود این روایات آن است که فردی مدعی شود، مانند نایبان خاص با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} ارتباط دارد و او را ملاقات می‌کند؛ به عبارت دیگر، ادعای نیابت خاص در عصر [[غیبت کبرا]] مردود است، نه ادعای هر گونه مشاهده و ارتباط <ref> ر.ک: میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، ص۷۱۷ ـ ۷۲۸.</ref>  
:::::*'''ملاقات‌های ویژه:''' در میان شیعیان، پیوسته کسانی بوده‌اند که با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} دیدار کرده‌اند. در دوران [[غیبت صغرا]]، چهارتن از برجسته‌ترین شیعیان (نایبان خاص [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}}  با آن حضرت دیدار کرده و واسطه میان [[امام]] و امت شمرده می‌شدند.<ref> نواب خاص امام عصر{{ع}} عبارتند از: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری. عثمان بن سعید افتخار وکالت و نیابت از جانب امام هادی و امام حسن عسکری را نیز داشته و بسیار مورد احترام آنان بوده است. محمد بن عثمان نیز به وکالت و نیابت امام حسن عسکری مفتخر بود. وی در سال ۳۰۴ قمری وفات یافت. حسین بن روح مدت ۲۳ سال نیابت خاص [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} را بر عهده داشت و در سال ۳۲۶ قمری درگذشت. مدت نیابت خاص علی بن محمد سمری، سه سال بود. وی در سال ۳۲۹ قمری وفات یافت (ر.ک: بحارالانوار، ج۵۱، ص ۳۳۴ ـ ۳۵۹).</ref> البته دیدار با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در دوران [[غیبت صغرا]] به نواب خاص آن حضرت، اختصاص نداشت. ویژگی آن بزرگان این بود که از اقامتگاه آن حضرت به طور دقیق آگاهی داشتند.<ref> بحارالانوار، ج۵۳ ، ص۳۲۵. </ref> در عصر [[غیبت کبرا]] نیز افرادی خاص، در شرایطی ویژه، می‌توانند با [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} ارتباط برقرار کنند. [[سید مرتضی]] در پاسخ این شبهه که: اگر [[امام]]، غایب باشد و هیچ کس نتواند با برقرار ساختن رابطه از او بهره گیرد، وجود و عدمش یک‌سان خواهد بود؟ می‌گوید: " ما هر گز به این مطلب قطع نداریم که در دوران[[غیبت]] هیچ کس با [[امام]] رابطه نخواهد داشت."<ref> سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۲۳۵. </ref> وی در جای دیگر در پاسخ این پرسش که: اگر هراس از دشمنان سبب [[غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} شده است، چرا او از شیعیانش غایب است؟ می‌گوید: به هیچ وجه، غیر ممکن نیست که [[امام]]{{ع}} برای برخی از شیعیانش ظاهر گردد. این مطلبی است که هر کدام از شیعیان درباره خویش آگاه است و کسی از حال دیگری آگاه نیست.<ref> سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۷.</ref> [[شیخ طوسی]] نیز در این باره گفته است: "ما هر گز علم نداریم که [[امام]]{{ع}} از همه دوستان و پیروانش پنهان است. ممکن است [[امام]] برای بیشتر آنان ظاهر گردد و کسی جز خود انسان از حال خویش خبر ندارد. <ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۹۹.</ref> افزون بر این، درباره ارتباط شیعیان در دوران[[غیبت کبرا]] با [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} و بهره‌گیری از فیض وجود او، حکایت‌های بسیاری وجود دارد. این حکایت‌ها به اشخاص، زمان‌ها و مکان‌های گوناگونی مروط است و هرگز نمی‌توان همه آن‌ها را ساختگی و بی‌اساس دانست؛ به ویژه آن‌که بسیاری از آن‌ها را افرادی برجسته‌ای نقل کرده‌اند؛ برای نمونه، شخصیت‌های گران‌قدری چون علامه حلّی و سید بحرالعلوم چنین ارتباطی را حکایت کردند. در این ملاقات‌ها، گاه مسائل و مشکلات فردی اشخاص حل و فصل شده است و گاه مسائل دینی و اعتقادی. بدین ترتیب، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در زندگی فردی و اجتماعی شیعیان تأثیر نهاده است.<ref>ملاقات‌هایی که در عصر[[غیبت]] کبرا با امام عصر{{ع}} صورت گرفته است، در بسیاری از کتاب‌ها مطرح شده است؛ از جمله کتاب‌های: شیخ حرّ عاملی، اثبات الهداه، ج۷؛ بحارالانوار، ج۵۳ و میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، باب هفتم. </ref> ناگفته پیداست، این گونه ارتباطها با لزوم تکذیب مدعیان مشاهده که در برخی روایات آمده است، منافات ندارد، زیرا چ بسا مقصود این روایات آن است که فردی مدعی شود، مانند نایبان خاص با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} ارتباط دارد و او را ملاقات می‌کند؛ به عبارت دیگر، ادعای نیابت خاص در عصر [[غیبت کبرا]] مردود است، نه ادعای هر گونه مشاهده و ارتباط <ref> ر.ک: میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، ص۷۱۷ ـ ۷۲۸.</ref>  
:::::*'''پیوند از طریق دعا و توسل:''' راه دیگری که می توان برای ارتباط با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} استفاده کرد و از وجود مبارکش بهره برد، دعا و توسل است. دعا و توسل دو مفهوم اصیل است که سیره مسلمانان بر آن استقرار یافته است و قرآن کریم و پیامبر گرامی اسلام بر آن‌ها تأکید ورزیده‌اند. انسان از طریق دعا با خداوند بزرگ ارتباط برقرار می‌کند، خواسته‌هایش را به پیشگاه وی عرضه می‌دارد و از او یاری می‌جوید. این نوع رابطه، بیان‌گر اخلاص در بندگی و پرستش خداوند است؛ بدین جهت، ترک دعا، تکبر و سر بر تافتن از عبادت خداوند شمرده می‌شود؛ چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: {{متن قرآن|وَ قَالَ‌ رَبُّکُمُ‌ ادْعُونِي‌ أَسْتَجِبْ‌ لَکُمْ‌ إِنَ‌ الَّذِينَ‌ يَسْتَکْبِرُونَ‌ عَنْ‌ عِبَادَتِي‌ سَيَدْخُلُونَ‌ جَهَنَّمَ‌ دَاخِرِينَ}}<ref>پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا[دعای] شما را بپذیرم. کسانی که از عبادت من تکبر می‌ورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ می‌شوند. سوره غافر، آیه:۶۰.</ref> از سوی دیگر، خداوند به مؤمنان فرمان داده است با وسایل مناسبی با او رابطه برقرار کنند. {{متن قرآن|یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ}}<ref>ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از[ مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید و وسیله‌ای برای تقرب به او بجویید. سوره مائده، آیه:۳۵.</ref> بی‌تردید، پیامبران الهی یو جانشینان آنان از مناسب‌ترین وسایل ارتباط با خداوندند. یکی از راه‌های توسل به آنان این است که انسان از آن مقربان درگاه الهی بخواهد درباره‌اش دعا کنند و برایش آمرزش بخواهند. [[قرآن کریم]] رد تأیید این روش می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا}}<ref>و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می‌کردند[ و فرمان‌های خدا را زیر پا می‌گذاشتند] به نزد تو می‌آمدند و از خداوند طلب آمرزش می‌کردند و پیامبر هم برای آن‌ها استغفار می‌کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند؛ سوره نساء، آیه:۶۴.</ref>. چنان که در جای دیگر یاد‌آور می‌شود، فرزندان یعقوب{{ع}} از او خواستند برایشان از درگاه خداوند آمرزش بخواهد و وعده داد این کار را انجام دهد: {{متن قرآن|قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئينَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ}}<ref>گفتند: پدر از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطا کاریم. به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش می‌طلبم، که او آمرزنده و مهربان است. سوره یوسف، آیه۹۷-۹۸.</ref>. روشن است، در وسیله قرار‌دادن انبیا و اولیا و درخواست دعا از آنان، مشاهده آنان ضرورت ندارد. آنچه ضروری می‌نماید، تقاضای درخواست کننده و آگاهی آن بزرگان از تقاضاست. با توجه به شخصیت معنوی [[امام]] و آگاهی وی از درخواست‌های شیعیان و استغاثه کنندگان، تردیدی نیست آنان که به وجودش معتقدند و به مقام و منزلتش در پیشگاه خداوند [[ایمان]] دارند، می‌‌توانند از او درخواست کنند تا در حل مشکلات و رفع ناملایمات و بخشش گناهانشان از خداوند طلب عنایت و مغفرت کنند. روایات و حکایات بسیاری که از افراد مورد اعتماد نقل شده است، بر درستی این طریق و توفیق گروهی از مردم و در دست‌یابی به خواسته‌هایشان دلالت دارد. ارتباط با [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} از طریق دعا در استغاثه و درخواست کمک و طلب دعا و استغفار توسط آن حضرت{{ع}} در پیشگاه خداوند، خلاصه نمی‌شود؛ گونه دیگر دعا این است که انسان برای سلامتی [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} و تحقق سریع‌تر ظهورش دعا کند. نتیجه این دعاها، پیش از آن که به آن بزرگوار برسد، به دعاکنندگان باز می‌گردد، زیرا انسان از این طریق با حجت و خلیفه خاص خداوند ارتباط برقرار می‌سازد و عشق و ارادتش را به آن انسان والا اظهار می‌کند؛ بدیهی است، عشق و محبت به پاکان و نیکان، نقش تربیتی ویژه‌ای در عاشقان و محبان دارد.
:::::*'''پیوند از طریق دعا و توسل:''' راه دیگری که می توان برای ارتباط با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} استفاده کرد و از وجود مبارکش بهره برد، دعا و توسل است. دعا و توسل دو مفهوم اصیل است که سیره مسلمانان بر آن استقرار یافته است و قرآن کریم و پیامبر گرامی اسلام بر آن‌ها تأکید ورزیده‌اند. انسان از طریق دعا با خداوند بزرگ ارتباط برقرار می‌کند، خواسته‌هایش را به پیشگاه وی عرضه می‌دارد و از او یاری می‌جوید. این نوع رابطه، بیان‌گر اخلاص در بندگی و پرستش خداوند است؛ بدین جهت، ترک دعا، تکبر و سر بر تافتن از عبادت خداوند شمرده می‌شود؛ چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: {{متن قرآن|وَ قَالَ‌ رَبُّکُمُ‌ ادْعُونِي‌ أَسْتَجِبْ‌ لَکُمْ‌ إِنَ‌ الَّذِينَ‌ يَسْتَکْبِرُونَ‌ عَنْ‌ عِبَادَتِي‌ سَيَدْخُلُونَ‌ جَهَنَّمَ‌ دَاخِرِينَ}}<ref>پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا[دعای] شما را بپذیرم. کسانی که از عبادت من تکبر می‌ورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ می‌شوند. سوره غافر، آیه:۶۰.</ref> از سوی دیگر، خداوند به مؤمنان فرمان داده است با وسایل مناسبی با او رابطه برقرار کنند. {{متن قرآن|یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ}}<ref>ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از[ مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید و وسیله‌ای برای تقرب به او بجویید. سوره مائده، آیه:۳۵.</ref> بی‌تردید، پیامبران الهی یو جانشینان آنان از مناسب‌ترین وسایل ارتباط با خداوندند. یکی از راه‌های توسل به آنان این است که انسان از آن مقربان درگاه الهی بخواهد درباره‌اش دعا کنند و برایش آمرزش بخواهند. [[قرآن کریم]] رد تأیید این روش می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا}}<ref>و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می‌کردند[ و فرمان‌های خدا را زیر پا می‌گذاشتند] به نزد تو می‌آمدند و از خداوند طلب آمرزش می‌کردند و پیامبر هم برای آن‌ها استغفار می‌کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند؛ سوره نساء، آیه:۶۴.</ref>. چنان که در جای دیگر یاد‌آور می‌شود، فرزندان یعقوب{{ع}} از او خواستند برایشان از درگاه خداوند آمرزش بخواهد و وعده داد این کار را انجام دهد: {{متن قرآن|قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئينَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ}}<ref>گفتند: پدر از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطا کاریم. به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش می‌طلبم، که او آمرزنده و مهربان است. سوره یوسف، آیه۹۷-۹۸.</ref>. روشن است، در وسیله قرار‌دادن انبیا و اولیا و درخواست دعا از آنان، مشاهده آنان ضرورت ندارد. آنچه ضروری می‌نماید، تقاضای درخواست کننده و آگاهی آن بزرگان از تقاضاست. با توجه به شخصیت معنوی [[امام]] و آگاهی وی از درخواست‌های شیعیان و استغاثه کنندگان، تردیدی نیست آنان که به وجودش معتقدند و به مقام و منزلتش در پیشگاه خداوند [[ایمان]] دارند، می‌‌توانند از او درخواست کنند تا در حل مشکلات و رفع ناملایمات و بخشش گناهانشان از خداوند طلب عنایت و مغفرت کنند. روایات و حکایات بسیاری که از افراد مورد اعتماد نقل شده است، بر درستی این طریق و توفیق گروهی از مردم و در دست‌یابی به خواسته‌هایشان دلالت دارد. ارتباط با [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} از طریق دعا در استغاثه و درخواست کمک و طلب دعا و استغفار توسط آن حضرت{{ع}} در پیشگاه خداوند، خلاصه نمی‌شود؛ گونه دیگر دعا این است که انسان برای سلامتی [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} و تحقق سریع‌تر ظهورش دعا کند. نتیجه این دعاها، پیش از آن که به آن بزرگوار برسد، به دعاکنندگان باز می‌گردد، زیرا انسان از این طریق با حجت و خلیفه خاص خداوند ارتباط برقرار می‌سازد و عشق و ارادتش را به آن انسان والا اظهار می‌کند؛ بدیهی است، عشق و محبت به پاکان و نیکان، نقش تربیتی ویژه‌ای در عاشقان و محبان دارد.
:::::*'''وجود [[امام]] لطف است:''' لطف، در اصطلاح متکلمان، یعنی فعلی که خداوند درباره مکلفان انجام می‎‌دهد و نتیجه‌اش تقویت انگیزه عبادت و اطاعت خداوند در آنان، بدون سلب اختیار است. بر این اساس، متکلمان وجود پیامبران الهی{{عم}} را از مصادیق بارز لطف خداوند بر سر مکلفان دانسته‌اند. از دیدگاه متکلمان [[شیعه]] ، وجود [[امام]] نیز چون [[پیامبر]]، مصداق لطف است، زیرا در ایجاد انگیزه عبادت و اطاعت در آنان مؤثر است. البته اگر شرایط اجتماعی چنان باشد که [[امام]] بتواند عهده‌دار حکومت و نظام سیاسی گردد و احکام و حدود الهی را در جامعه اجرا کند، لطف [[امامت]] به گونه‌ای کامل‌تر تبلور خواهد یافت. در عصر[[غیبت]] نیز وجود [[امام]] لطف است، زیرا در میان امت به سر می‌برد، آنان را می‌شناسد و از اعمال و رفتارشان آگاه است. بی‌تردید، چنین باوری انگیزه اطاعت و عبادت را در میان مردم فزونی می‌بخشد؛ از سوی دیگر، زمان ظهور [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} نیز به طور دقیق آشکار نیست. از نظر عقل و نقل، انسانی که منتظر ظهور [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} است، باید هر لحظه خود را برای چنان واقعه عظیمی آماده کند و در حالت آمادگی به سر‌برد تا بتواند در شمار یاران و پیروانش جای گیرد. این اعتقاد در تربیت دینی مؤمنان، نقشی بسیار سازنده دارد و انگیزه اطاعت و عبادتش را تقویت می‌کند.
:::::*'''وجود [[امام]] لطف است:''' لطف، در اصطلاح متکلمان، یعنی فعلی که خداوند درباره مکلفان انجام می‎‌دهد و نتیجه‌اش تقویت انگیزه عبادت و اطاعت خداوند در آنان، بدون سلب اختیار است. بر این اساس، متکلمان وجود پیامبران الهی{{عم}} را از مصادیق بارز لطف خداوند بر سر مکلفان دانسته‌اند. از دیدگاه متکلمان [[شیعه]] ، وجود [[امام]] نیز چون [[پیامبر]]، مصداق لطف است، زیرا در ایجاد انگیزه عبادت و اطاعت در آنان مؤثر است. البته اگر شرایط اجتماعی چنان باشد که [[امام]] بتواند عهده‌دار حکومت و نظام سیاسی گردد و احکام و حدود الهی را در جامعه اجرا کند، لطف [[امامت]] به گونه‌ای کامل‌تر تبلور خواهد یافت. در عصر[[غیبت]] نیز وجود [[امام]] لطف است، زیرا در میان امت به سر می‌برد، آنان را می‌شناسد و از اعمال و رفتارشان آگاه است. بی‌تردید، چنین باوری انگیزه اطاعت و عبادت را در میان مردم فزونی می‌بخشد؛ از سوی دیگر، زمان ظهور [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} نیز به طور دقیق آشکار نیست. از نظر عقل و نقل، انسانی که منتظر ظهور [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} است، باید هر لحظه خود را برای چنان واقعه عظیمی آماده کند و در حالت آمادگی به سر‌برد تا بتواند در شمار یاران و پیروانش جای گیرد. این اعتقاد در تربیت دینی مؤمنان، نقشی بسیار سازنده دارد و انگیزه اطاعت و عبادتش را تقویت می‌کند.
خط ۲۷۶: خط ۲۷۶:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«اگرچه [[غیبت]] [[امام]] موجب محرومیت [[انسان‌ها]] از [[رهبری]] و [[مدیریت]] مستقیم ایشان شده است، اما تصرفات ولایی و آثار و [[برکات]] ناشی از شؤن [[امامت]] آن حضرت، هیچ‌گاه تعطیل پذیرنبوده و در زمان [[غیبت]] نیز هدایت‌ها و عنایات مستقیم و غیرمستقیم آن حضرت، شامل حال [[مردم]] خواهد بود؛ در اینجا، به برخی فوائد [[امام غایب]] در عرصه [[تکوین]] و [[تشریع]] اشاره می‌شود:
:::::*«اگرچه [[غیبت]] [[امام]] موجب محرومیت [[انسان‌ها]] از [[رهبری]] و [[مدیریت]] مستقیم ایشان شده است، اما تصرفات ولایی و آثار و [[برکات]] ناشی از شؤن [[امامت]] آن حضرت، هیچ‌گاه تعطیل پذیرنبوده و در زمان [[غیبت]] نیز هدایت‌ها و عنایات مستقیم و غیرمستقیم آن حضرت، شامل حال [[مردم]] خواهد بود؛ در اینجا، به برخی فوائد [[امام غایب]] در عرصه [[تکوین]] و [[تشریع]] اشاره می‌شود:
::::#'''[[واسطه فیض]] وجود:''' در [[تفکر]] اعتقادی [[شیعه]]، [[امام]] دارای [[جایگاه]] محوری در [[جهان هستی]] است و از او با عنوان "[[قطب]] عالم" یاد می‌شود. از نظر [[شیعه]]، [[امام]]، [[واسطه فیض]] [[خالق]] بر کل هستی است. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود:"ما [[اهل بیت]]، واسطه میان شما و [[خداوند]] هستیم"<ref>{{عربی|" نَحْنُ السَّبَبُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ."}}؛ بحار الانوار، ج ۲۳، ص۱۰۱.</ref>؛  
::::#'''[[واسطه فیض]] وجود:''' در [[تفکر]] اعتقادی [[شیعه]]، [[امام]] دارای [[جایگاه]] محوری در [[جهان هستی]] است و از او با عنوان "[[قطب]] عالم" یاد می‌شود. از نظر [[شیعه]]، [[امام]]، [[واسطه فیض]] [[خالق]] بر کل هستی است. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "ما [[اهل بیت]]، واسطه میان شما و [[خداوند]] هستیم"<ref>{{عربی|" نَحْنُ السَّبَبُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ."}}؛ بحار الانوار، ج ۲۳، ص۱۰۱.</ref>؛  
::::#'''واسطه بقا و تداوم هستی:''' [[جهان هستی]] پس از وجود یافتن، یعنی مرحله ابداع، وارد مرحله جریان و استمرار شده است. در این مرحله، آن چه از فیوضات الهی به [[جهان هستی]] می‌رسد، از مجرای [[انسان کامل]] است. [[انسان کامل]] در وهله اول، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است و در وهله دوم، [[ائمه]]{{ع}}. [[واسطه فیض]] باید همیشه در عالم باشد؛ زیرا اگر [[زمین]] از [[حجت]] و [[واسطه فیض]] خالی بماند، به فرموده [[امام صادق]]{{ع}}: "[[زمین]] اهلش را در خود فرو می‌برد"<ref>{{عربی|"وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا"}}؛ الکافی، ج۱، ص۲۰۱.</ref>. منظور از "[[حجت]]" در این [[روایت]]، [[امام]] حی است و منظور از {{عربی|" الْأَرْضُ "}} تنها این کره خاکی نیست؛ بلکه مراد، کل [[عالم هستی]] است و این کلمه عنوان مشیر دارد.
::::#'''واسطه بقا و تداوم هستی:''' [[جهان هستی]] پس از وجود یافتن، یعنی مرحله ابداع، وارد مرحله جریان و استمرار شده است. در این مرحله، آن چه از فیوضات الهی به [[جهان هستی]] می‌رسد، از مجرای [[انسان کامل]] است. [[انسان کامل]] در وهله اول، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است و در وهله دوم، [[ائمه]]{{ع}}. [[واسطه فیض]] باید همیشه در عالم باشد؛ زیرا اگر [[زمین]] از [[حجت]] و [[واسطه فیض]] خالی بماند، به فرموده [[امام صادق]]{{ع}}: "[[زمین]] اهلش را در خود فرو می‌برد"<ref>{{عربی|"وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا"}}؛ الکافی، ج۱، ص۲۰۱.</ref>. منظور از "[[حجت]]" در این [[روایت]]، [[امام]] حی است و منظور از {{عربی|" الْأَرْضُ "}} تنها این کره خاکی نیست؛ بلکه مراد، کل [[عالم هستی]] است و این کلمه عنوان مشیر دارد.
::::#'''واسطه دریافت [[نعمت]]:''' همه نعمت‌های مادی و معنوی الهی از مجرای [[ولایت]] [[امام]] بر دیگر مخلوقات سریان دارد. از این‌رو [[امام زمان]]{{ع}} در [[دعاها]] واسطه [[نعمت]]، کانون [[عالم هستی]]، مایه ثبات و برقراری [[آسمان]] و [[زمین]] و ریزش روزی بر مخلوقات معرفی شده است: "به [[برکت]] وجود او همگان روزی می‌خورند و به سبب وجود او [[زمین]] و [[آسمان]] پابرجا است و به واسطه او [[زمین]] از [[عدل]] سرشار می‌شود پس از آن که [[ظلم فراگیر]] شده باشد"<ref>{{عربی|"بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً "}}؛ مفاتیح الجنان، ص۴۲۳ (دعای عدیله).</ref>. از این‌رو [[امام باقر]]{{ع}} به همگان سفارش فرمود تا خواسته‌های خویش را از طریق وساطت [[اهل بیت]]{{عم}} از [[خدا]] طلب نمایند: "هر کس [[خدا]] را به وسیله ما بخواهد، رستگار ([[حاجت]] روا) شود و هر که به غیر وساطت ما وارد شود، بدبخت و محروم گردد"<ref>{{عربی|" مَنْ دَعَا اللَّهَ بِنَا أَفْلَحَ، وَ مَنْ دَعَاهُ بِغَيْرِنَا هَلَكَ وَ اسْتَهْلَكَ"}}؛ بحار الانوار، ج ۲۳، ص۱۰۳.</ref>
::::#'''واسطه دریافت [[نعمت]]:''' همه نعمت‌های مادی و معنوی الهی از مجرای [[ولایت]] [[امام]] بر دیگر مخلوقات سریان دارد. از این‌رو [[امام زمان]]{{ع}} در [[دعاها]] واسطه [[نعمت]]، کانون [[عالم هستی]]، مایه ثبات و برقراری [[آسمان]] و [[زمین]] و ریزش روزی بر مخلوقات معرفی شده است: "به [[برکت]] وجود او همگان روزی می‌خورند و به سبب وجود او [[زمین]] و [[آسمان]] پابرجا است و به واسطه او [[زمین]] از [[عدل]] سرشار می‌شود پس از آن که [[ظلم فراگیر]] شده باشد"<ref>{{عربی|"بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً "}}؛ مفاتیح الجنان، ص۴۲۳ (دعای عدیله).</ref>. از این‌رو [[امام باقر]]{{ع}} به همگان سفارش فرمود تا خواسته‌های خویش را از طریق وساطت [[اهل بیت]]{{عم}} از [[خدا]] طلب نمایند: "هر کس [[خدا]] را به وسیله ما بخواهد، رستگار ([[حاجت]] روا) شود و هر که به غیر وساطت ما وارد شود، بدبخت و محروم گردد"<ref>{{عربی|" مَنْ دَعَا اللَّهَ بِنَا أَفْلَحَ، وَ مَنْ دَعَاهُ بِغَيْرِنَا هَلَكَ وَ اسْتَهْلَكَ"}}؛ بحار الانوار، ج ۲۳، ص۱۰۳.</ref>
خط ۳۴۸: خط ۳۴۸:
::::#طبق [[احادیث]] وارده در موضوع [[امامت]] و براهینی که در کتب دانشوران اقامه شده، وجود [[مقدس]] [[امام]] [[هدف]] اصلی [[نظام خلقت]] و غایت نوع و فرد کامل [[انسانیت]] و رابطه بین عالم مادی و عالم ربوبی است، اگر [[امام]] روی [[زمین]] نباشد، نوع [[انسان]] منتقرض خواهد شد، اگر [[امام]] نباشد [[خدا]] به حد کامل شناخته و [[عبادت]] نمی‌شود، اگر [[امام]] نباشد، رابطه بین عالم مادی و دستگاه [[آفرینش]] منقطع می‌شود، اشراقات و افاضات [[عوالم غیبی]]، اولاً، بر آینه [[پاک]] [[قلب]] [[امام]]، سپس به وسیله او بر دل‌های سایر افراد نازل می‌شود. [[امام]] [[قلب]] عالم وجود و [[رهبر]] و مربی نوع [[انسان]] است. بدیهی است که حضور و [[غیبت]] او در [[تربت]] این آثار تفاوتی ندارد. آیا باز هم می‌توان گفت [[امام غایب]] چه نفعی دارد؟ [[امام سجاد]] می‌فرماید: ما پیشوای [[مسلمین]] و [[حجت]] بر اهل عالم و [[سادات]] [[مؤمنان]] و [[رهبر]] [[نیکان]] و [[صاحب]] [[اختیار]] [[مسلمین]] هستیم، ما [[امان]] اهل [[زمین]] هستیم، چنانکه [[ستارگان]] [[امان]] اهل آسمانند، به واسطه ماست که [[آسمان]] به [[زمین]] فرود نمی‌اید، مگر وقتی که [[خدا]] بخواهد و به واسطه ما [[باران]] [[رحمت]] [[حق]] نازل و [[برکات]] [[زمین]] خارج می‌شود، اگر ما روی [[زمین]] نبودیم، [[زمین]] اهلش را فرود می‌برد، آنگاه فرمود: از روزی که [[خدا]] [[آدم]] را آفریده تا حال هیچ‌گاه [[زمین]] خالی از [[حجت]] نبوده است، ولی آن [[حجت]] گاهی ظاهر و مشهور و گاهی [[غایب]] و مستور بوده است و تا [[قیامت]] نیز از [[حجت]] خالی نخواهد شد و اگر [[امام]] نباشد [[خدا]] [[پرستش]] نمی‌شود. روای می‌گوید، گفتم: [[مردم]] چگونه از وجود [[امام غایب]] منتفع می‌شوند؟ فرمود: همانطور که از [[خورشید پشت ابر]] بهره می‌برند<ref> نیابیع الموده، ج ۲، ص ۲۱۷.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} نیز در آن [[کلام]] نورانیش فرمود: {{عربی|"اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ‏ مِنْ‏ قَائِمٍ‏ لِلَّهِ‏ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ"}}<ref>آری، هیچ‌گاه صفحه روی زمین، از قیام کننده با حجت و دلیل خالی نمی‌ماند، خواه ظاهر و آشکار باشد یا مخفی و پنهان، تا دلایل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد و فراموشی نگراید (و مسخ و تحریف نشود)؛ نهج البلاغه، کلمات قصار. </ref>؛ برای [[آگاهی]] بیشتر به فایده وجودی [[امام]] به دعای شریف [[زیارت جامعه]] مراجعه کنید، که اساس [[آفرینش]] به وجود [[امام]] بستگی دارد و اثر بخشی همه موجودات عالم به طفیل [[وجود امام]] است، خواه [[امام]] ظاهر باشد خواه [[غایب]] اما فوایدی که شما در سؤال مطرح کرده‌اید و گفته‌اید که [[مردم]] از آن محرومند، باید دید علت و سبب محرومیت چیست و کیست؟ آیا از طرف [[پروردگار]] منع فیضی شده و یا از جانب [[امام عصر]] امساک عنایتی شده است؟ قطعاً این چنین نیست، بلکه [[تقصیر]] و کوتاهی از جانب خود افراد [[بشر]] است. اگر آنان موانع [[ظهور]] را برطرف سازند و اسباب و مقدمات [[حکومت]] [[حضرت مهدی]] را فراهم سازند و افکار جهانیان را آماده و مساعد می‌کردند، قطعاً [[امام زمان]] ظاهر می‌شد و [[جامعه]] [[انسانیت]] از فواید وجودیش بهره‌مند می‌گردید.  
::::#طبق [[احادیث]] وارده در موضوع [[امامت]] و براهینی که در کتب دانشوران اقامه شده، وجود [[مقدس]] [[امام]] [[هدف]] اصلی [[نظام خلقت]] و غایت نوع و فرد کامل [[انسانیت]] و رابطه بین عالم مادی و عالم ربوبی است، اگر [[امام]] روی [[زمین]] نباشد، نوع [[انسان]] منتقرض خواهد شد، اگر [[امام]] نباشد [[خدا]] به حد کامل شناخته و [[عبادت]] نمی‌شود، اگر [[امام]] نباشد، رابطه بین عالم مادی و دستگاه [[آفرینش]] منقطع می‌شود، اشراقات و افاضات [[عوالم غیبی]]، اولاً، بر آینه [[پاک]] [[قلب]] [[امام]]، سپس به وسیله او بر دل‌های سایر افراد نازل می‌شود. [[امام]] [[قلب]] عالم وجود و [[رهبر]] و مربی نوع [[انسان]] است. بدیهی است که حضور و [[غیبت]] او در [[تربت]] این آثار تفاوتی ندارد. آیا باز هم می‌توان گفت [[امام غایب]] چه نفعی دارد؟ [[امام سجاد]] می‌فرماید: ما پیشوای [[مسلمین]] و [[حجت]] بر اهل عالم و [[سادات]] [[مؤمنان]] و [[رهبر]] [[نیکان]] و [[صاحب]] [[اختیار]] [[مسلمین]] هستیم، ما [[امان]] اهل [[زمین]] هستیم، چنانکه [[ستارگان]] [[امان]] اهل آسمانند، به واسطه ماست که [[آسمان]] به [[زمین]] فرود نمی‌اید، مگر وقتی که [[خدا]] بخواهد و به واسطه ما [[باران]] [[رحمت]] [[حق]] نازل و [[برکات]] [[زمین]] خارج می‌شود، اگر ما روی [[زمین]] نبودیم، [[زمین]] اهلش را فرود می‌برد، آنگاه فرمود: از روزی که [[خدا]] [[آدم]] را آفریده تا حال هیچ‌گاه [[زمین]] خالی از [[حجت]] نبوده است، ولی آن [[حجت]] گاهی ظاهر و مشهور و گاهی [[غایب]] و مستور بوده است و تا [[قیامت]] نیز از [[حجت]] خالی نخواهد شد و اگر [[امام]] نباشد [[خدا]] [[پرستش]] نمی‌شود. روای می‌گوید، گفتم: [[مردم]] چگونه از وجود [[امام غایب]] منتفع می‌شوند؟ فرمود: همانطور که از [[خورشید پشت ابر]] بهره می‌برند<ref> نیابیع الموده، ج ۲، ص ۲۱۷.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} نیز در آن [[کلام]] نورانیش فرمود: {{عربی|"اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ‏ مِنْ‏ قَائِمٍ‏ لِلَّهِ‏ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ"}}<ref>آری، هیچ‌گاه صفحه روی زمین، از قیام کننده با حجت و دلیل خالی نمی‌ماند، خواه ظاهر و آشکار باشد یا مخفی و پنهان، تا دلایل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد و فراموشی نگراید (و مسخ و تحریف نشود)؛ نهج البلاغه، کلمات قصار. </ref>؛ برای [[آگاهی]] بیشتر به فایده وجودی [[امام]] به دعای شریف [[زیارت جامعه]] مراجعه کنید، که اساس [[آفرینش]] به وجود [[امام]] بستگی دارد و اثر بخشی همه موجودات عالم به طفیل [[وجود امام]] است، خواه [[امام]] ظاهر باشد خواه [[غایب]] اما فوایدی که شما در سؤال مطرح کرده‌اید و گفته‌اید که [[مردم]] از آن محرومند، باید دید علت و سبب محرومیت چیست و کیست؟ آیا از طرف [[پروردگار]] منع فیضی شده و یا از جانب [[امام عصر]] امساک عنایتی شده است؟ قطعاً این چنین نیست، بلکه [[تقصیر]] و کوتاهی از جانب خود افراد [[بشر]] است. اگر آنان موانع [[ظهور]] را برطرف سازند و اسباب و مقدمات [[حکومت]] [[حضرت مهدی]] را فراهم سازند و افکار جهانیان را آماده و مساعد می‌کردند، قطعاً [[امام زمان]] ظاهر می‌شد و [[جامعه]] [[انسانیت]] از فواید وجودیش بهره‌مند می‌گردید.  
::::#[[ایمان]] به [[مهدی]] [[غایب]] و [[انتظار فرج]] و [[ظهور]] [[امام زمان]] {{ع}} مایه [[امیدواری]] و آرامش‌بخش دلهای [[مسلمین]] است. این [[امیدواری]] یکی از بزرگترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] و [[هدف]] است، هر گروهی که [[روح]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] خانه دلشان را تاریک کرده باشد و چرا [[امید]] و [[آرزو]] در آن نتابد، هر روی موفقیت را نخواهد دید. آری، اوضاع آشفته و اسف‌بار [[جهان]] و سیل بنیان‌کن مادیت و [[کسادی]] بازار [[علوم]] [[معارف]] و محرومیت روز افزون طبقه ضعیف و توسعه [[فنون]] [[استعمار]] و جنگهای سرد و گرم و مسابقه تسلیحاتی شرق و غرب، روشنفکران و خیرخواهان [[بشر]] را مضطرب کرده است، به طوری که ممکن است گاهی در اصل قابلیت [[اصلاح]] [[بشر]] [[تردید]] کنند. تنها روزنه امیدی که برای [[بشر]] مفتوح است و یگانه برق امیدی که در این [[جهان]] تاریک سوسو می‌زند، همان [[انتظار]] و [[فرج]] فرا رسیدن عصر درخشان [[حکومت]] [[توحید]] و نفوذ [[قوانین الهی]] است. [[انتظار فرج]] است که قلب‌های مأیوس و لرزان را [[آرامش]] بخشیده، مرهم دلهای زخم‌دار طبقه محروم می‌شود. نویدهای مسرت بخش [[حکومت]] [[توحید]] است که [[عقاید]] [[مؤمنان]] را نگهداری کرده و در [[دین]] پایدارشان می‌سازد، [[ایمان]] به [[غلبه]] [[حق]] است که خیرخواهان [[بشر]] را به فعالیت و کوشش وادار کرده است، [[استمداد]] از آن نیروی غیبی است که [[انسانیت]] را از سقوط در وادی هولناک [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[نجات]] می‌دهد و در شاه راه روشن [[امید]] و [[آرزو]] وارد می‌کند. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} به وسیله طرح [[حکومت]] جهانی [[توحید]] و تعیین و معرفی [[رهبر]] [[اصلاحات]] جهانی، دیو [[یأس]] و [[ناامیدی]] را از [[جهان اسلام]] رانده است. خلاصه آنکه [[ایمان]] به [[مهدی]] [[موعود]]، آینده روشن و فرح بخشی را برای [[شیعیان]] مجسم کرده به [[امید]] آن روز دلخوشند، [[روح]] [[یأس]] و [[شکست]] را از آنان سلب کرده به کار و کوشش در راه [[هدف]] و [[تهذیب]] [[اخلاق]] و علاقه به [[معارف]] وادارشان کرده است<ref> دادگستر جهان، ص ۱۵۷.</ref>.
::::#[[ایمان]] به [[مهدی]] [[غایب]] و [[انتظار فرج]] و [[ظهور]] [[امام زمان]] {{ع}} مایه [[امیدواری]] و آرامش‌بخش دلهای [[مسلمین]] است. این [[امیدواری]] یکی از بزرگترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] و [[هدف]] است، هر گروهی که [[روح]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] خانه دلشان را تاریک کرده باشد و چرا [[امید]] و [[آرزو]] در آن نتابد، هر روی موفقیت را نخواهد دید. آری، اوضاع آشفته و اسف‌بار [[جهان]] و سیل بنیان‌کن مادیت و [[کسادی]] بازار [[علوم]] [[معارف]] و محرومیت روز افزون طبقه ضعیف و توسعه [[فنون]] [[استعمار]] و جنگهای سرد و گرم و مسابقه تسلیحاتی شرق و غرب، روشنفکران و خیرخواهان [[بشر]] را مضطرب کرده است، به طوری که ممکن است گاهی در اصل قابلیت [[اصلاح]] [[بشر]] [[تردید]] کنند. تنها روزنه امیدی که برای [[بشر]] مفتوح است و یگانه برق امیدی که در این [[جهان]] تاریک سوسو می‌زند، همان [[انتظار]] و [[فرج]] فرا رسیدن عصر درخشان [[حکومت]] [[توحید]] و نفوذ [[قوانین الهی]] است. [[انتظار فرج]] است که قلب‌های مأیوس و لرزان را [[آرامش]] بخشیده، مرهم دلهای زخم‌دار طبقه محروم می‌شود. نویدهای مسرت بخش [[حکومت]] [[توحید]] است که [[عقاید]] [[مؤمنان]] را نگهداری کرده و در [[دین]] پایدارشان می‌سازد، [[ایمان]] به [[غلبه]] [[حق]] است که خیرخواهان [[بشر]] را به فعالیت و کوشش وادار کرده است، [[استمداد]] از آن نیروی غیبی است که [[انسانیت]] را از سقوط در وادی هولناک [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[نجات]] می‌دهد و در شاه راه روشن [[امید]] و [[آرزو]] وارد می‌کند. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} به وسیله طرح [[حکومت]] جهانی [[توحید]] و تعیین و معرفی [[رهبر]] [[اصلاحات]] جهانی، دیو [[یأس]] و [[ناامیدی]] را از [[جهان اسلام]] رانده است. خلاصه آنکه [[ایمان]] به [[مهدی]] [[موعود]]، آینده روشن و فرح بخشی را برای [[شیعیان]] مجسم کرده به [[امید]] آن روز دلخوشند، [[روح]] [[یأس]] و [[شکست]] را از آنان سلب کرده به کار و کوشش در راه [[هدف]] و [[تهذیب]] [[اخلاق]] و علاقه به [[معارف]] وادارشان کرده است<ref> دادگستر جهان، ص ۱۵۷.</ref>.
::::#در [[احادیث]] وارده، مکرر [[حضرت مهدی]] {{ع}} در عصر [[غیبت]] به [[آفتاب]] در پس ابر [[تشبیه]] شده و گفته شده، همچنان که [[آفتاب پشت ابر]] برای موجودات عالم مفید است، [[امام]] در پرده [[غیبت]] نیز وجودش نافع و مفید است، چنانکه [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} پس از سؤال اینکه چه فایده‌ای بر وجود [[امام غایب]] مترتب است، فرمود:" آری [[سوگند]] به خدایی که مرا به [[نبوت]] [[برگزیده]]، [[مردم]] از [[نور]] [[رهبری]] او در دوران غیبتش بهره می‌گیرند، همانطور که از [[خورشید]] به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهره‌مند می‌شوند"<ref>{{عربی|"إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ‏ جَلَّلَهَا السَّحَابُ"}}</ref>. برای [[فهم]] این [[تشبیه]]، نخست باید نقش [[خورشید]] را به‌طور کلی و به هنگامی که چهره تابناکش پشت ابرها [[پنهان]] می‌شود دریابیم، سپس به رمز این [[تشبیه]] پی‌ببریم: [[خورشید]] دارای دو نوع [[نور افشانی]] است: [[نور افشانی]] [[آشکار]] و [[نور افشانی]] مخفی. و یا به تعبیر دیگر، [[نور افشانی]] مستقیم و [[نور افشانی]] غیرمستقیم. در تابش غیرمستقیم، ابرها، همانند یک شیشه مات، [[نور]] مستقیم [[خورشید]] را گرفته و پخش می‌کنند و [[نور]] [[آفتاب]] به خوبی دیده نمی‌شود، اما در تابش مستقیم و [[آشکار]] اشعه [[آفتاب]] به خوبی دیده می‌شود، هر چند قشر ضخیم هوا که اطراف کره [[زمین]] را پوشانیده، همانند یک شیشه ضخیم‌کار می‌کند، شیشه‌ای که هم از شدت تابش [[آفتاب]] می‌کاهد و آن را قابل [[تحمل]] می‌سازد و هم [[نور]] [[آفتاب]] را تصفیه می‌کند و شعاع‌های مرگبارش را خنثی و بی‌اثر می‌سازد، ولی به هر حال، مانع از تابش مستقیم [[آفتاب]] نیست. به هر حال، [[نور]] و حرارتی که از [[خورشید]] به هر سو پخش می‌شود، تنها انرژی خلاق موتورهای زندگی در گیاهان و حیوانات و [[انسان]] است و سرانجام، اگر [[نور]] [[خورشید]] نباشد، حیات از کره [[زمین]] رخت می‌بندد، چرا که رشد و نمو موجودات زنده، تغذیه و تولید مثل آنها، [[حس]] و حرکت و جنبش، آبیاری زمین‌های مرده، غرش امواج دریاها، وزش حیات بخش بادها، ریزش دانه‌ها زندگی آفرین [[باران]] و برف، نغمه‌های مرغان، [[زیبایی]] خیره‌کننده گل‌ها، گردش [[خون]] در عروق [[انسان]] و تپش قلب‌ها، عبور برق آسای [[اندیشه]] و لابلای پرده‌های مغز و سرانجام، لبخند شیرینی که بر لب گلبرگ، مانند یک کودک شیرخوار نقش می‌بندد، همه و همه به طور مستقیم یا غیرمستقیم به [[نور]] [[آفتاب]] بستگی دارد، بدون آن، همه اینها به خاموشی خواهد گرایید و این موضوع با کمی دقت قابل [[فهم]] برای هر اندیشوری است. اینک سؤال این است که آیا این [[برکات]] و آثار زندگی بخش مخصوص زمانی است که [[نور]] به طور مستقیم می‌تابد؟ پاسخ این سؤال روشن است که منفی است، زیرا بسیاری از این آثار در [[نور]] مات [[خورشید]] از پشت ابرها نیز وجود دارد. بنابراین، تابش [[خورشید]] از پشت پرده ابرها قسمت‌ مهمی از [[برکات]] خود را در بر دارد و تنها برخی آثار است که ثمره تابش مستقیم [[آفتاب]] است. نتیجه اینکه هر چند پرده‌های ابر برخی آثار [[آفتاب]] را می‌گیرد، ولی قسمت مهمی از آن همچنان باقی می‌ماند.این بود شمه‌ای از حال مُشبه‌‌ به، یعنی [[آفتاب]]، اما وضع "مشبه"، یعنی وجود حضرت [[بقیة الله الاعظم]]{{ع}} در حال [[غیبت]] از این قرار است: اشعه معنوی نامرئی وجود [[امام زمان]] {{ع}} به هنگامی ک در پشت ابرهای [[غیبت]] [[نهان]] است دارای آثار گوناگون و قابل ملاحظه‌ای است که علی‌رغم تعطیل مسأله [[تعلیم و تربیت]] و [[رهبری]] مستقیم (که در سؤال مطرح شده بود) [[آثار وجودی]] او را [[آشکار]] می‌سازد که به بعضی‌ها در اینجا اشاره شده و قسمتی هم درکتب مفصله بیان شدند. بنابراین، کسی نمی‌تواند فواید وجودی [[امام]] را در حال [[غیبت]] [[انکار]] نماید، بلکه او همانند [[آفتاب پشت ابر]] برای موجودات نافع و مفید است<ref> [[مهدی]] انقلابی بزرگ، ص ۲۵۱.</ref>»<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص: ۳۷۷-۳۸۰.</ref>.
::::#در [[احادیث]] وارده، مکرر [[حضرت مهدی]] {{ع}} در عصر [[غیبت]] به [[آفتاب]] در پس ابر [[تشبیه]] شده و گفته شده، همچنان که [[آفتاب پشت ابر]] برای موجودات عالم مفید است، [[امام]] در پرده [[غیبت]] نیز وجودش نافع و مفید است، چنانکه [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} پس از سؤال اینکه چه فایده‌ای بر وجود [[امام غایب]] مترتب است، فرمود: " آری [[سوگند]] به خدایی که مرا به [[نبوت]] [[برگزیده]]، [[مردم]] از [[نور]] [[رهبری]] او در دوران غیبتش بهره می‌گیرند، همانطور که از [[خورشید]] به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهره‌مند می‌شوند"<ref>{{عربی|"إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ‏ جَلَّلَهَا السَّحَابُ"}}</ref>. برای [[فهم]] این [[تشبیه]]، نخست باید نقش [[خورشید]] را به‌طور کلی و به هنگامی که چهره تابناکش پشت ابرها [[پنهان]] می‌شود دریابیم، سپس به رمز این [[تشبیه]] پی‌ببریم: [[خورشید]] دارای دو نوع [[نور افشانی]] است: [[نور افشانی]] [[آشکار]] و [[نور افشانی]] مخفی. و یا به تعبیر دیگر، [[نور افشانی]] مستقیم و [[نور افشانی]] غیرمستقیم. در تابش غیرمستقیم، ابرها، همانند یک شیشه مات، [[نور]] مستقیم [[خورشید]] را گرفته و پخش می‌کنند و [[نور]] [[آفتاب]] به خوبی دیده نمی‌شود، اما در تابش مستقیم و [[آشکار]] اشعه [[آفتاب]] به خوبی دیده می‌شود، هر چند قشر ضخیم هوا که اطراف کره [[زمین]] را پوشانیده، همانند یک شیشه ضخیم‌کار می‌کند، شیشه‌ای که هم از شدت تابش [[آفتاب]] می‌کاهد و آن را قابل [[تحمل]] می‌سازد و هم [[نور]] [[آفتاب]] را تصفیه می‌کند و شعاع‌های مرگبارش را خنثی و بی‌اثر می‌سازد، ولی به هر حال، مانع از تابش مستقیم [[آفتاب]] نیست. به هر حال، [[نور]] و حرارتی که از [[خورشید]] به هر سو پخش می‌شود، تنها انرژی خلاق موتورهای زندگی در گیاهان و حیوانات و [[انسان]] است و سرانجام، اگر [[نور]] [[خورشید]] نباشد، حیات از کره [[زمین]] رخت می‌بندد، چرا که رشد و نمو موجودات زنده، تغذیه و تولید مثل آنها، [[حس]] و حرکت و جنبش، آبیاری زمین‌های مرده، غرش امواج دریاها، وزش حیات بخش بادها، ریزش دانه‌ها زندگی آفرین [[باران]] و برف، نغمه‌های مرغان، [[زیبایی]] خیره‌کننده گل‌ها، گردش [[خون]] در عروق [[انسان]] و تپش قلب‌ها، عبور برق آسای [[اندیشه]] و لابلای پرده‌های مغز و سرانجام، لبخند شیرینی که بر لب گلبرگ، مانند یک کودک شیرخوار نقش می‌بندد، همه و همه به طور مستقیم یا غیرمستقیم به [[نور]] [[آفتاب]] بستگی دارد، بدون آن، همه اینها به خاموشی خواهد گرایید و این موضوع با کمی دقت قابل [[فهم]] برای هر اندیشوری است. اینک سؤال این است که آیا این [[برکات]] و آثار زندگی بخش مخصوص زمانی است که [[نور]] به طور مستقیم می‌تابد؟ پاسخ این سؤال روشن است که منفی است، زیرا بسیاری از این آثار در [[نور]] مات [[خورشید]] از پشت ابرها نیز وجود دارد. بنابراین، تابش [[خورشید]] از پشت پرده ابرها قسمت‌ مهمی از [[برکات]] خود را در بر دارد و تنها برخی آثار است که ثمره تابش مستقیم [[آفتاب]] است. نتیجه اینکه هر چند پرده‌های ابر برخی آثار [[آفتاب]] را می‌گیرد، ولی قسمت مهمی از آن همچنان باقی می‌ماند.این بود شمه‌ای از حال مُشبه‌‌ به، یعنی [[آفتاب]]، اما وضع "مشبه"، یعنی وجود حضرت [[بقیة الله الاعظم]]{{ع}} در حال [[غیبت]] از این قرار است: اشعه معنوی نامرئی وجود [[امام زمان]] {{ع}} به هنگامی ک در پشت ابرهای [[غیبت]] [[نهان]] است دارای آثار گوناگون و قابل ملاحظه‌ای است که علی‌رغم تعطیل مسأله [[تعلیم و تربیت]] و [[رهبری]] مستقیم (که در سؤال مطرح شده بود) [[آثار وجودی]] او را [[آشکار]] می‌سازد که به بعضی‌ها در اینجا اشاره شده و قسمتی هم درکتب مفصله بیان شدند. بنابراین، کسی نمی‌تواند فواید وجودی [[امام]] را در حال [[غیبت]] [[انکار]] نماید، بلکه او همانند [[آفتاب پشت ابر]] برای موجودات نافع و مفید است<ref> [[مهدی]] انقلابی بزرگ، ص ۲۵۱.</ref>»<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص: ۳۷۷-۳۸۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


۲۱۸٬۱۰۷

ویرایش