عدل الهی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
==چیستی [[عدل]] و اقسام آن== | |||
*[[عدل]] در لغت دارای دو معنای متضاد است: یکی تناسب و موزونیت، [[برابری]]، ادای [[حق]] دیگران، ارج نهادن و توجه به قابلیتها و استحقاقها، پاکسازی و [[تزکیه]]؛ دوم، کژی و ناراستی<ref>ر.ک: معجم مقائیس اللغة، ج۴، ص ۲۴۶؛ پیام قرآن، ج۴، ص۴۰۱. </ref>. | |||
*[[عدل الهی]] از [[اصول مذهب شیعه]] به شمار میرود، بدینمعنا که [[خداوند]] از هرگونه [[ظلم و ستم]] منزه است. [[خداوند متعال]] به عنوان [[خالق]] [[انسانها]] به هیچیک از [[بندگان]] خود [[ظلم]] نمیکند و با همگان بر اساس صفت [[عدالت]] عمل خواهد کرد<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۵.</ref>. | *[[عدل الهی]] از [[اصول مذهب شیعه]] به شمار میرود، بدینمعنا که [[خداوند]] از هرگونه [[ظلم و ستم]] منزه است. [[خداوند متعال]] به عنوان [[خالق]] [[انسانها]] به هیچیک از [[بندگان]] خود [[ظلم]] نمیکند و با همگان بر اساس صفت [[عدالت]] عمل خواهد کرد<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۵.</ref>. | ||
* | * [[عدل الهی]] آن است که [[خداوند]] در افاضۀ وجود و کمال به موجودات، قابلیت و [[لیاقت]] آنها را نادیده نگرفته است. تناسب و موزونیت از ویژگیهای [[نظام آفرینش]] است. در این [[نظام]]، توازن و تناسب پدیدهها در نظر آمده است. [[عدل الهی]] بهمعنای تساوی بین [[بندگان]] نیست. میان پدیدههای [[جهان]] بر اساس [[حکمت الهی]] تفاوتهایی وجود دارد که از [[برابری]] حکایت نمیکنند اما عادلانهاند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۴.</ref>. بلکه بدینمعناست که هر موجودی به اندازۀ قابلیتها و استحقاقش [[کمالات]] دریافت میکند<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۵۹.</ref> | ||
*مجموعاً چهار معنی برای [[عدل]] گفته شده است: | *مجموعاً چهار معنی برای [[عدل]] گفته شده است: | ||
#موزون بودن: [[جهان]]، موزون و [[متعادل]] است در غیر این صورت، پابرجا نمیماند و [[نظم]] و حساب و جریان معین و مشخصی بر [[جهان]] حکمفرما نبود. در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ}}<ref>«و آسمان را برافراشت و ترازو را بگذاشت» سوره الرحمن، آیه ۷.</ref>، مقصود [[آیه]] این است در ساختمان [[جهان]] رعایت [[تعادل]] شده و در هر چیز از هر مادهای به [[قدر]] لازم استفاده شده است. در [[حدیث نبوی]] آمده است: {{متن حدیث|بِالْعَدْلِ قَامَتِ السَّمَوَاتُ وَ الْأَرْضُ}}<ref>ر.ک: فیض کاشانی، تفسیر صافی، ذیل آیه فوق، ج۲، ص۶۳۸.</ref>. نقطۀ مقابل [[عدل]] به این معنی، بیتناسبی است نه [[ظلم]]. [[عدل]] به معنی تناسب و توازن از [[شئون]] [[حکیم]] بودن و علیم بودن [[خداوند]] است. [[خداوند]] علیم و [[حکیم]] به مقتضای [[علم]] بینهایت و حکمتِ فراگیر خود میداند که برای ترکیب ساختمان هر موجودی از هر چیزی چه اندازه ضروری است و همان اندازه در آن قرار میدهد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۱.</ref>. | #موزون بودن: [[جهان]]، موزون و [[متعادل]] است در غیر این صورت، پابرجا نمیماند و [[نظم]] و حساب و جریان معین و مشخصی بر [[جهان]] حکمفرما نبود. در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ}}<ref>«و آسمان را برافراشت و ترازو را بگذاشت» سوره الرحمن، آیه ۷.</ref>، مقصود [[آیه]] این است در ساختمان [[جهان]] رعایت [[تعادل]] شده و در هر چیز از هر مادهای به [[قدر]] لازم استفاده شده است. در [[حدیث نبوی]] آمده است: {{متن حدیث|بِالْعَدْلِ قَامَتِ السَّمَوَاتُ وَ الْأَرْضُ}}<ref>ر.ک: فیض کاشانی، تفسیر صافی، ذیل آیه فوق، ج۲، ص۶۳۸.</ref>. نقطۀ مقابل [[عدل]] به این معنی، بیتناسبی است نه [[ظلم]]. [[عدل]] به معنی تناسب و توازن از [[شئون]] [[حکیم]] بودن و علیم بودن [[خداوند]] است. [[خداوند]] علیم و [[حکیم]] به مقتضای [[علم]] بینهایت و حکمتِ فراگیر خود میداند که برای ترکیب ساختمان هر موجودی از هر چیزی چه اندازه ضروری است و همان اندازه در آن قرار میدهد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۱.</ref>. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۹: | ||
#رعایت استحقاقها: [[عدل]] یعنی رعایت استحقاقها در افاضۀ وجود و امتناع نکردن از [[افاضه]] و [[رحمت]] به آنچه امکان وجود یا کمال وجود دارد. طبق این نظریه، [[عدل الهی]] در [[نظام تکوین]] به آن معناست که هر موجودی هر درجه از وجود و کمال وجود که استحقاق و امکان آن را دارد، دریافت میکند. [[ظلم]] یعنی منع [[فیض]] و امساک وجود از وجودی که استحقاق دارد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۲.</ref>. | #رعایت استحقاقها: [[عدل]] یعنی رعایت استحقاقها در افاضۀ وجود و امتناع نکردن از [[افاضه]] و [[رحمت]] به آنچه امکان وجود یا کمال وجود دارد. طبق این نظریه، [[عدل الهی]] در [[نظام تکوین]] به آن معناست که هر موجودی هر درجه از وجود و کمال وجود که استحقاق و امکان آن را دارد، دریافت میکند. [[ظلم]] یعنی منع [[فیض]] و امساک وجود از وجودی که استحقاق دارد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۲.</ref>. | ||
==چرایی اهمیت [[عدل]]== | |||
*مسئلۀ [[عدل الهی]] دارای اهمیتی خاص و موقعیتی بینظیر است و همین اهمیت باعث شده [[علمای اسلامی]] ([[شیعه]] و [[معتزله]]) [[عدل]] را در ردیف "ریشههای [[دین]]" قرار دهند و دومین اصل از اصول پنجگانۀ [[دین]] بشناسند و [[علت]] اصلی از منظر [[شیعه]] که [[عدل]] از [[اصول دین]] شمرده شد این است که [[شیعه]] با [[اهل سنت]] در سایر [[صفات ]][[خداوند]] اختلافی نداشتند و اگر هم اختلافی وجود داشت چندان مطرح نبود ولی در مسئلۀ [[عدل]]، اختلافی شدید داشتند به طوری که [[اعتقاد]] و عدم [[اعتقاد]] به [[عدل]]، علامت و معیار "[[مذاهب]]" شمرده میشد به این نحو که بر مبنای چگونگی [[اعتقاد]] شخص به [[عدل خداوند]] مشخص میشد مثلاً شخص، [[شیعه]] است یا [[سنی]] و اگر [[سنی]] است معتزلی است یا [[اشعری]]<ref>ر.ک: مطهری، عدل الهی، ص۸۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۰.</ref> | *مسئلۀ [[عدل الهی]] دارای اهمیتی خاص و موقعیتی بینظیر است و همین اهمیت باعث شده [[علمای اسلامی]] ([[شیعه]] و [[معتزله]]) [[عدل]] را در ردیف "ریشههای [[دین]]" قرار دهند و دومین اصل از اصول پنجگانۀ [[دین]] بشناسند و [[علت]] اصلی از منظر [[شیعه]] که [[عدل]] از [[اصول دین]] شمرده شد این است که [[شیعه]] با [[اهل سنت]] در سایر [[صفات ]][[خداوند]] اختلافی نداشتند و اگر هم اختلافی وجود داشت چندان مطرح نبود ولی در مسئلۀ [[عدل]]، اختلافی شدید داشتند به طوری که [[اعتقاد]] و عدم [[اعتقاد]] به [[عدل]]، علامت و معیار "[[مذاهب]]" شمرده میشد به این نحو که بر مبنای چگونگی [[اعتقاد]] شخص به [[عدل خداوند]] مشخص میشد مثلاً شخص، [[شیعه]] است یا [[سنی]] و اگر [[سنی]] است معتزلی است یا [[اشعری]]<ref>ر.ک: مطهری، عدل الهی، ص۸۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۰.</ref> | ||
*[[علت]] بنیادی اهمیت [[عدل]] در [[تعالیم]] و [[عقاید]] [[شیعی]] آموزههای [[قرآنی]] و [[روایی]] است که [[عدل]] را محور و اساس [[توحید]] و [[معاد]] و [[نبوت]] و دیگر آرمانهای فردی و [[اجتماعی]] میدانند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۵.</ref>. [[قرآن کریم]] با صراحت، [[نظام هستی]] را بر [[عدل]] و درستی و توازن و استحقاقها و قابلیتهای آفریدگان [[استوار]] میداند<ref>{{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}«خداحكم كرد- و فرشتگان و دانشمندان نيز- كه هيچ خدايى بر پاى دارنده عدل جز او نيست. خدايى جز او نيست كه پيروزمند و حكيم است» سوره آل عمران، آیه ۱۸؛ {{متن قرآن|وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ}}«و آسمان را برافراشت و ترازو را بگذاشت» سوره الرحمن، آیه ۷.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «خداوندی که در وعدههای خود راستگفتار است و از [[ستم]] کردن به [[بندگان]] به دور، میان مخلوقات به [[عدل و داد]] و در [[حکم]] خود بر آنان به [[عدل]] [[رفتار]] میکند»<ref>{{متن حدیث|الَّذِی صَدَقَ فِی مِیعَادِهِ وَ ارْتَفَعَ عَنْ ظُلْمِ عِبَادِهِ وَ قَامَ بِالْقِسْطِ فِی خَلْقِهِ وَ عَدَلَ عَلَیْهِمْ فِی حُکْمِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۸۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۵۹.</ref> | *[[علت]] بنیادی اهمیت [[عدل]] در [[تعالیم]] و [[عقاید]] [[شیعی]] آموزههای [[قرآنی]] و [[روایی]] است که [[عدل]] را محور و اساس [[توحید]] و [[معاد]] و [[نبوت]] و دیگر آرمانهای فردی و [[اجتماعی]] میدانند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۵.</ref>. [[قرآن کریم]] با صراحت، [[نظام هستی]] را بر [[عدل]] و درستی و توازن و استحقاقها و قابلیتهای آفریدگان [[استوار]] میداند<ref>{{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}«خداحكم كرد- و فرشتگان و دانشمندان نيز- كه هيچ خدايى بر پاى دارنده عدل جز او نيست. خدايى جز او نيست كه پيروزمند و حكيم است» سوره آل عمران، آیه ۱۸؛ {{متن قرآن|وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ}}«و آسمان را برافراشت و ترازو را بگذاشت» سوره الرحمن، آیه ۷.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «خداوندی که در وعدههای خود راستگفتار است و از [[ستم]] کردن به [[بندگان]] به دور، میان مخلوقات به [[عدل و داد]] و در [[حکم]] خود بر آنان به [[عدل]] [[رفتار]] میکند»<ref>{{متن حدیث|الَّذِی صَدَقَ فِی مِیعَادِهِ وَ ارْتَفَعَ عَنْ ظُلْمِ عِبَادِهِ وَ قَامَ بِالْقِسْطِ فِی خَلْقِهِ وَ عَدَلَ عَلَیْهِمْ فِی حُکْمِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۸۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۵۹.</ref> | ||
*در [[آیات]] [[قرآنکریم]]، [[عادل]] بودن جزء صفات ثبوتیۀ [[خداوند]] است، یعنی در [[قرآن]] تنها به تنزیه [[خداوند]] از [[ظلم و ستم]] [[قناعت]] نشده بلکه به طور مستقیم، صفت [[عدالت]] برای [[خداوند]] اثبات شده است؛ بنابراین [[عدالت]] از صفاتی است که باید [[خداوند]] را به آن [[وصف]] کرد<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۵۹.</ref>. [[عدالت]] از [[شئون]] فاعلیت [[خداوند]] و از [[صفات فعل]] است نه از صفات ذات و با صفتهای [[علم]] و [[اراده]] ارتباطی ندارد. [[خداوند متعال]] برای [[اجرای عدالت]] در میان [[بندگان]]، آنها را مورد [[آزمایش]] قرار میدهد. یکی از [[اهداف ]][[آزمایش الهی]]، [[تربیت]] و پرورش استعدادهای [[بندگان]] است. [[خداوند]] استعدادها، امکانات، [[کمالات]] و [[فضایل اخلاقی]] را به صورت نهفته در وجود [[انسانها]] قرار داده است، این [[کمالات]] به وسیلۀ آزمایش [[الهی]] زمینۀ بروز مییابند. [[خداوند]] [[بندگان]] را میآزماید تا آنچه در درون دارند در عمل [[آشکار]] کنند، استعدادها را از [[قوه]] به فعل برسانند و [[مستحق]] [[پاداش]] و [[کیفر]] شوند؛ البته مقصود از [[امتحان]] [[بندگان]] به این معنا نیست که همه میتوانند صفات انسانی و [[ملکات اخلاقی]] را در [[اعمال]] خویش نمایان کنند، بلکه مقصود این است، [[امتحان]] [[خداوند]] زمینههای [[تربیت]] و پرورش را به وجود میآورد و گروهی که خواهان سعادتاند پرورش مییابند اما برخی نمیتوانند از این زمینه بهره برگیرند و صفات بد در آنها نمایان میشود و در [[اعمال بد]] بروز مییابد<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۲.</ref>. در منظر [[امام علی]]{{ع}}، شدت و [[جدیت]] [[خداوند]] در [[اجرای عدالت]] به حدی است که ایشان در [[مقام]] [[دعا]] خواستار [[رفتار]] کریمانه [[الهی]] با خود میشود و میفرماید: «خدایا، کار مرا به [[بخشایش]] خود واگذار کن نه به [[عدالت]] (خویش)»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ احْمِلْنِی عَلَی عَفْوِکَ وَ لَا تَحْمِلْنِی عَلَی عَدْلِک}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۲۲۷.</ref>. اهمیت [[عدل]] تا آنجاست که بدون [[عدل]] نه [[دین]] تمام است و نه به نحو قطعی میتوان راستگو بودن [[پیامبری]] را [[باور]] داشت؛ زیرا تمام قواعد و [[احکام اسلامی]] بر اصل [[عدل]] [[استوار]] است<ref>. ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۵.</ref>. | *در [[آیات]] [[قرآنکریم]]، [[عادل]] بودن جزء صفات ثبوتیۀ [[خداوند]] است، یعنی در [[قرآن]] تنها به تنزیه [[خداوند]] از [[ظلم و ستم]] [[قناعت]] نشده بلکه به طور مستقیم، صفت [[عدالت]] برای [[خداوند]] اثبات شده است؛ بنابراین [[عدالت]] از صفاتی است که باید [[خداوند]] را به آن [[وصف]] کرد<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۵۹.</ref>. [[عدالت]] از [[شئون]] فاعلیت [[خداوند]] و از [[صفات فعل]] است نه از صفات ذات و با صفتهای [[علم]] و [[اراده]] ارتباطی ندارد. [[خداوند متعال]] برای [[اجرای عدالت]] در میان [[بندگان]]، آنها را مورد [[آزمایش]] قرار میدهد. یکی از [[اهداف ]][[آزمایش الهی]]، [[تربیت]] و پرورش استعدادهای [[بندگان]] است. [[خداوند]] استعدادها، امکانات، [[کمالات]] و [[فضایل اخلاقی]] را به صورت نهفته در وجود [[انسانها]] قرار داده است، این [[کمالات]] به وسیلۀ آزمایش [[الهی]] زمینۀ بروز مییابند. [[خداوند]] [[بندگان]] را میآزماید تا آنچه در درون دارند در عمل [[آشکار]] کنند، استعدادها را از [[قوه]] به فعل برسانند و [[مستحق]] [[پاداش]] و [[کیفر]] شوند؛ البته مقصود از [[امتحان]] [[بندگان]] به این معنا نیست که همه میتوانند صفات انسانی و [[ملکات اخلاقی]] را در [[اعمال]] خویش نمایان کنند، بلکه مقصود این است، [[امتحان]] [[خداوند]] زمینههای [[تربیت]] و پرورش را به وجود میآورد و گروهی که خواهان سعادتاند پرورش مییابند اما برخی نمیتوانند از این زمینه بهره برگیرند و صفات بد در آنها نمایان میشود و در [[اعمال بد]] بروز مییابد<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۲.</ref>. در منظر [[امام علی]]{{ع}}، شدت و [[جدیت]] [[خداوند]] در [[اجرای عدالت]] به حدی است که ایشان در [[مقام]] [[دعا]] خواستار [[رفتار]] کریمانه [[الهی]] با خود میشود و میفرماید: «خدایا، کار مرا به [[بخشایش]] خود واگذار کن نه به [[عدالت]] (خویش)»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ احْمِلْنِی عَلَی عَفْوِکَ وَ لَا تَحْمِلْنِی عَلَی عَدْلِک}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۲۲۷.</ref>. اهمیت [[عدل]] تا آنجاست که بدون [[عدل]] نه [[دین]] تمام است و نه به نحو قطعی میتوان راستگو بودن [[پیامبری]] را [[باور]] داشت؛ زیرا تمام قواعد و [[احکام اسلامی]] بر اصل [[عدل]] [[استوار]] است<ref>. ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۵.</ref>. | ||
==اقسام عدل الهی== | |||
*[[عدل]] دارای اقسامی است که عبارتند از: | *[[عدل]] دارای اقسامی است که عبارتند از: | ||
#[[عدل]] [[تکوینی]]: یعنی اعطای [[فیض]] [[خداوند]] به موجودات براساس ظرفیت و [[توان]] آنها<ref>نهجالبلاغه، حکمت ۴۳۷.</ref>. | #[[عدل]] [[تکوینی]]: یعنی اعطای [[فیض]] [[خداوند]] به موجودات براساس ظرفیت و [[توان]] آنها<ref>نهجالبلاغه، حکمت ۴۳۷.</ref>. | ||
#[[عدل]] [[تشریعی]]: یعنی [[خداوند]] در وضع [[تکالیف]] و آنچه [[سعادت]] [[بشر]] در گرو آن است، اهمال نمیورزد. علاوه بر آن، [[خداوند]] [[انسان]] را بیش از [[توان]] و طاقتش [[مکلف]] نمیسازد. [[شریعت الهی]] به هر دو معنای یادشده عادلانه است. | #[[عدل]] [[تشریعی]]: یعنی [[خداوند]] در وضع [[تکالیف]] و آنچه [[سعادت]] [[بشر]] در گرو آن است، اهمال نمیورزد. علاوه بر آن، [[خداوند]] [[انسان]] را بیش از [[توان]] و طاقتش [[مکلف]] نمیسازد. [[شریعت الهی]] به هر دو معنای یادشده عادلانه است. | ||
#[[عدل]] جزایی: [[عدل]] جزایی به این معناست که [[خداوند]] جزای هر انسانی را متناسب با [[اعمال]] و [[افعال]] صورت گرفته توسط او در نظر میگیرد: {{متن حدیث|إِعْطَاءِ کُلِّ ذِی حَقٍّ حَقَّهُ}} و هیچ انسانی را به سبب تکلیفی که به او [[ابلاغ]] نشده، مجازات نمیکند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۲.</ref>. | #[[عدل]] جزایی: [[عدل]] جزایی به این معناست که [[خداوند]] جزای هر انسانی را متناسب با [[اعمال]] و [[افعال]] صورت گرفته توسط او در نظر میگیرد: {{متن حدیث|إِعْطَاءِ کُلِّ ذِی حَقٍّ حَقَّهُ}} و هیچ انسانی را به سبب تکلیفی که به او [[ابلاغ]] نشده، مجازات نمیکند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۲.</ref>. | ||
==دلائل عدل الهی از دیدگاه [[شیعه]]== | |||
*[[دلایل]] عدل الهی از دیدگاه [[شیعه]] عبارتاند از: | *[[دلایل]] عدل الهی از دیدگاه [[شیعه]] عبارتاند از: | ||
#[[دلایل عقلی]]: بنابر اصل حُسن و [[قبح]]، [[ظلم]] قبیح است و [[خداوند]] [[حکیم]] از [[فعل قبیح]] [[پاک]] است. ریشههای [[ظلم]] در [[نیازمندی]] و [[جهل]] و [[خودخواهی]] و [[ضعف]] و انتقامجویی و [[حسد]] است و این صفات گونهای نقصاناند و به ساحت ذات [[الهی]]، هیچ نقصی راه ندارد؛ زیرا او کمال مطلق است. از [[خداوند]] جز خیر و [[عدالت]] و [[رأفت]] و [[رحمت]] سر نمیزند و کیفری که به بدکاران میرسد، بازتاب عمل خود آنان است. | #[[دلایل عقلی]]: بنابر اصل حُسن و [[قبح]]، [[ظلم]] قبیح است و [[خداوند]] [[حکیم]] از [[فعل قبیح]] [[پاک]] است. ریشههای [[ظلم]] در [[نیازمندی]] و [[جهل]] و [[خودخواهی]] و [[ضعف]] و انتقامجویی و [[حسد]] است و این صفات گونهای نقصاناند و به ساحت ذات [[الهی]]، هیچ نقصی راه ندارد؛ زیرا او کمال مطلق است. از [[خداوند]] جز خیر و [[عدالت]] و [[رأفت]] و [[رحمت]] سر نمیزند و کیفری که به بدکاران میرسد، بازتاب عمل خود آنان است. | ||
#[[دلایل نقلی]]: [[آیات]] و [[روایات]] پرشماری بر [[عدالت]] [[الهی]] [[گواهی]] میدهند و به صراحت و اشارت، [[ذات مقدس]] او را از [[ظلم و ستم]] کاری تنزیه میکنند<ref>به عنوان نمونه: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}«بیگمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمیدارد امّا این مردمند که به خویش ستم میورزند» سوره یونس، آیه ۴۴؛ {{متن قرآن|وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا}}«و کارنامه (ی هر کس، پیش رویش) نهاده میشود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان مییابی و میگویند: وای بر ما! این چه کارنامهای است که هیچ (کار) خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمینهد و آنچه کردهاند پیش چشم مییابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیورزد» سوره کهف، آیه ۴۹؛ {{متن قرآن|كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ}}«چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟ جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بستهاید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید که خداوند پرهیزگاران را دوست میدارد» سوره توبه، آیه ۷؛ {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}«آيا در زمين نمىگردند، تا بنگرند كه چگونه بوده است عاقبت كسانى كه پيش از آنها مىزيستهاند؟ كسانى كه توانشان بيشتر بوده است و زمين را به شخم زدن زير و رو كرده و بيشتر از ايشان آبادش ساخته بودند و پيامبرانى با معجزهها بر آنها مبعوث شده بود. خدا به ايشان ستم نمىكرد، آنان خود به خويشتن ستم مى كردند» سوره روم، آیه ۹؛ {{متن قرآن|تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعَالَمِينَ}}«اینها آیات خداوند است که آن را به درستی بر تو میخوانیم و خداوند، ستمی برای جهانیان نمیخواهد» سوره آل عمران، آیه ۱۰۸؛ {{متن قرآن|وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ}}«و روز رستخیز ترازوهای دادگری را مینهیم، آنگاه بر هیچ کس ستمی نخواهد رفت و اگر (کرداری) همسنگ دانه خردلی باشد آن را (به شمار) خواهیم آورد و ما حسابرسی را بسندهایم» سوره انبیاء، آیه ۴۷؛ {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ}}«هر کس کاری نیک انجام دهد به سود خویش و هر که بد کند به زیان خویش کرده است و پروردگارت بر بندگان ستمکار نیست» سوره فصلت، آیه ۴۶؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۸۵، ۱۹۱، ۲۱۴؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۳، ص۳۰۶؛ ج۵، ص۵۱؛ پیام قرآن، ج۴، ص۴۳۰ـ۴۲۰. </ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۵.</ref> | #[[دلایل نقلی]]: [[آیات]] و [[روایات]] پرشماری بر [[عدالت]] [[الهی]] [[گواهی]] میدهند و به صراحت و اشارت، [[ذات مقدس]] او را از [[ظلم و ستم]] کاری تنزیه میکنند<ref>به عنوان نمونه: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}«بیگمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمیدارد امّا این مردمند که به خویش ستم میورزند» سوره یونس، آیه ۴۴؛ {{متن قرآن|وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا}}«و کارنامه (ی هر کس، پیش رویش) نهاده میشود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان مییابی و میگویند: وای بر ما! این چه کارنامهای است که هیچ (کار) خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمینهد و آنچه کردهاند پیش چشم مییابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیورزد» سوره کهف، آیه ۴۹؛ {{متن قرآن|كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ}}«چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟ جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بستهاید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید که خداوند پرهیزگاران را دوست میدارد» سوره توبه، آیه ۷؛ {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}«آيا در زمين نمىگردند، تا بنگرند كه چگونه بوده است عاقبت كسانى كه پيش از آنها مىزيستهاند؟ كسانى كه توانشان بيشتر بوده است و زمين را به شخم زدن زير و رو كرده و بيشتر از ايشان آبادش ساخته بودند و پيامبرانى با معجزهها بر آنها مبعوث شده بود. خدا به ايشان ستم نمىكرد، آنان خود به خويشتن ستم مى كردند» سوره روم، آیه ۹؛ {{متن قرآن|تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعَالَمِينَ}}«اینها آیات خداوند است که آن را به درستی بر تو میخوانیم و خداوند، ستمی برای جهانیان نمیخواهد» سوره آل عمران، آیه ۱۰۸؛ {{متن قرآن|وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ}}«و روز رستخیز ترازوهای دادگری را مینهیم، آنگاه بر هیچ کس ستمی نخواهد رفت و اگر (کرداری) همسنگ دانه خردلی باشد آن را (به شمار) خواهیم آورد و ما حسابرسی را بسندهایم» سوره انبیاء، آیه ۴۷؛ {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ}}«هر کس کاری نیک انجام دهد به سود خویش و هر که بد کند به زیان خویش کرده است و پروردگارت بر بندگان ستمکار نیست» سوره فصلت، آیه ۴۶؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۸۵، ۱۹۱، ۲۱۴؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۳، ص۳۰۶؛ ج۵، ص۵۱؛ پیام قرآن، ج۴، ص۴۳۰ـ۴۲۰. </ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۵.</ref> | ||
==اقسام [[عدل الهی]]== | |||
*[[عدل]] دارای اقسامی است که عبارتند از: | *[[عدل]] دارای اقسامی است که عبارتند از: | ||
#[[عدل]] [[تکوینی]]: یعنی اعطای [[فیض]] [[خداوند]] به موجودات براساس ظرفیت و [[توان]] آنها<ref>نهجالبلاغه، حکمت ۴۳۷.</ref>. | #[[عدل]] [[تکوینی]]: یعنی اعطای [[فیض]] [[خداوند]] به موجودات براساس ظرفیت و [[توان]] آنها<ref>نهجالبلاغه، حکمت ۴۳۷.</ref>. | ||
#[[عدل]] [[تشریعی]]: یعنی [[خداوند]] در وضع [[تکالیف]] و آنچه [[سعادت]] [[بشر]] در گرو آن است، اهمال نمیورزد. علاوه بر آن، [[خداوند]] [[انسان]] را بیش از [[توان]] و طاقتش [[مکلف]] نمیسازد. [[شریعت الهی]] به هر دو معنای یادشده عادلانه است. | #[[عدل]] [[تشریعی]]: یعنی [[خداوند]] در وضع [[تکالیف]] و آنچه [[سعادت]] [[بشر]] در گرو آن است، اهمال نمیورزد. علاوه بر آن، [[خداوند]] [[انسان]] را بیش از [[توان]] و طاقتش [[مکلف]] نمیسازد. [[شریعت الهی]] به هر دو معنای یادشده عادلانه است. | ||
#[[عدل]] جزایی: [[عدل]] جزایی به این معناست که [[خداوند]] جزای هر انسانی را متناسب با [[اعمال]] و [[افعال]] صورت گرفته توسط او در نظر میگیرد: {{متن حدیث|إِعْطَاءِ کُلِّ ذِی حَقٍّ حَقَّهُ}} و هیچ انسانی را به سبب تکلیفی که به او [[ابلاغ]] نشده، مجازات نمیکند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۲.</ref>. | #[[عدل]] جزایی: [[عدل]] جزایی به این معناست که [[خداوند]] جزای هر انسانی را متناسب با [[اعمال]] و [[افعال]] صورت گرفته توسط او در نظر میگیرد: {{متن حدیث|إِعْطَاءِ کُلِّ ذِی حَقٍّ حَقَّهُ}} و هیچ انسانی را به سبب تکلیفی که به او [[ابلاغ]] نشده، مجازات نمیکند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۲.</ref>. | ||
==دلائل [[عدل الهی]] از دیدگاه [[شیعه]]== | |||
*[[دلایل]] [[عدل الهی]] از دیدگاه [[شیعه]] عبارتاند از: | *[[دلایل]] [[عدل الهی]] از دیدگاه [[شیعه]] عبارتاند از: | ||
#[[دلایل عقلی]]: بنابر اصل حُسن و [[قبح]]، [[ظلم]] قبیح است و [[خداوند]] [[حکیم]] از [[فعل قبیح]] [[پاک]] است. ریشههای [[ظلم]] در [[نیازمندی]] و [[جهل]] و [[خودخواهی]] و [[ضعف]] و انتقامجویی و [[حسد]] است و این صفات گونهای نقصاناند و به ساحت ذات [[الهی]]، هیچ نقصی راه ندارد؛ زیرا او کمال مطلق است. از [[خداوند]] جز خیر و [[عدالت]] و [[رأفت]] و [[رحمت]] سر نمیزند و کیفری که به بدکاران میرسد، بازتاب عمل خود آنان است. | #[[دلایل عقلی]]: بنابر اصل حُسن و [[قبح]]، [[ظلم]] قبیح است و [[خداوند]] [[حکیم]] از [[فعل قبیح]] [[پاک]] است. ریشههای [[ظلم]] در [[نیازمندی]] و [[جهل]] و [[خودخواهی]] و [[ضعف]] و انتقامجویی و [[حسد]] است و این صفات گونهای نقصاناند و به ساحت ذات [[الهی]]، هیچ نقصی راه ندارد؛ زیرا او کمال مطلق است. از [[خداوند]] جز خیر و [[عدالت]] و [[رأفت]] و [[رحمت]] سر نمیزند و کیفری که به بدکاران میرسد، بازتاب عمل خود آنان است. | ||
#[[دلایل نقلی]]: [[آیات]] و [[روایات]] پرشماری بر [[عدالت]] [[الهی]] [[گواهی]] میدهند و به صراحت و اشارت، [[ذات مقدس]] او را از [[ظلم و ستم]] کاری تنزیه میکنند<ref>به عنوان نمونه: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}«بیگمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمیدارد امّا این مردمند که به خویش ستم میورزند» سوره یونس، آیه ۴۴؛ {{متن قرآن|وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا}}«و کارنامه (ی هر کس، پیش رویش) نهاده میشود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان مییابی و میگویند: وای بر ما! این چه کارنامهای است که هیچ (کار) خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمینهد و آنچه کردهاند پیش چشم مییابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیورزد» سوره کهف، آیه ۴۹؛ {{متن قرآن|كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ}}«چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟ جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بستهاید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید که خداوند پرهیزگاران را دوست میدارد» سوره توبه، آیه ۷؛ {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}«آيا در زمين نمىگردند، تا بنگرند كه چگونه بوده است عاقبت كسانى كه پيش از آنها مىزيستهاند؟ كسانى كه توانشان بيشتر بوده است و زمين را به شخم زدن زير و رو كرده و بيشتر از ايشان آبادش ساخته بودند و پيامبرانى با معجزهها بر آنها مبعوث شده بود. خدا به ايشان ستم نمىكرد، آنان خود به خويشتن ستم مى كردند» سوره روم، آیه ۹؛ {{متن قرآن|تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعَالَمِينَ}}«اینها آیات خداوند است که آن را به درستی بر تو میخوانیم و خداوند، ستمی برای جهانیان نمیخواهد» سوره آل عمران، آیه ۱۰۸؛ {{متن قرآن|وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ}}«و روز رستخیز ترازوهای دادگری را مینهیم، آنگاه بر هیچ کس ستمی نخواهد رفت و اگر (کرداری) همسنگ دانه خردلی باشد آن را (به شمار) خواهیم آورد و ما حسابرسی را بسندهایم» سوره انبیاء، آیه ۴۷؛ {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ}}«هر کس کاری نیک انجام دهد به سود خویش و هر که بد کند به زیان خویش کرده است و پروردگارت بر بندگان ستمکار نیست» سوره فصلت، آیه ۴۶؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۸۵، ۱۹۱، ۲۱۴؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۳، ص۳۰۶؛ ج۵، ص۵۱؛ پیام قرآن، ج۴، ص۴۳۰ـ۴۲۰. </ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۵.</ref> | #[[دلایل نقلی]]: [[آیات]] و [[روایات]] پرشماری بر [[عدالت]] [[الهی]] [[گواهی]] میدهند و به صراحت و اشارت، [[ذات مقدس]] او را از [[ظلم و ستم]] کاری تنزیه میکنند<ref>به عنوان نمونه: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}«بیگمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمیدارد امّا این مردمند که به خویش ستم میورزند» سوره یونس، آیه ۴۴؛ {{متن قرآن|وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا}}«و کارنامه (ی هر کس، پیش رویش) نهاده میشود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان مییابی و میگویند: وای بر ما! این چه کارنامهای است که هیچ (کار) خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمینهد و آنچه کردهاند پیش چشم مییابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیورزد» سوره کهف، آیه ۴۹؛ {{متن قرآن|كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ}}«چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟ جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بستهاید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید که خداوند پرهیزگاران را دوست میدارد» سوره توبه، آیه ۷؛ {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}«آيا در زمين نمىگردند، تا بنگرند كه چگونه بوده است عاقبت كسانى كه پيش از آنها مىزيستهاند؟ كسانى كه توانشان بيشتر بوده است و زمين را به شخم زدن زير و رو كرده و بيشتر از ايشان آبادش ساخته بودند و پيامبرانى با معجزهها بر آنها مبعوث شده بود. خدا به ايشان ستم نمىكرد، آنان خود به خويشتن ستم مى كردند» سوره روم، آیه ۹؛ {{متن قرآن|تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعَالَمِينَ}}«اینها آیات خداوند است که آن را به درستی بر تو میخوانیم و خداوند، ستمی برای جهانیان نمیخواهد» سوره آل عمران، آیه ۱۰۸؛ {{متن قرآن|وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ}}«و روز رستخیز ترازوهای دادگری را مینهیم، آنگاه بر هیچ کس ستمی نخواهد رفت و اگر (کرداری) همسنگ دانه خردلی باشد آن را (به شمار) خواهیم آورد و ما حسابرسی را بسندهایم» سوره انبیاء، آیه ۴۷؛ {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ}}«هر کس کاری نیک انجام دهد به سود خویش و هر که بد کند به زیان خویش کرده است و پروردگارت بر بندگان ستمکار نیست» سوره فصلت، آیه ۴۶؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۸۵، ۱۹۱، ۲۱۴؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۳، ص۳۰۶؛ ج۵، ص۵۱؛ پیام قرآن، ج۴، ص۴۳۰ـ۴۲۰. </ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۵.</ref> | ||
==ارتباط [[عدل]] با سایر [[اصول دین]]== | |||
*باید توجه داشت [[عدل الهی]] با سایر [[اصول دین]] ارتباط دارد که به برخی از آنها اشاره میشود: | *باید توجه داشت [[عدل الهی]] با سایر [[اصول دین]] ارتباط دارد که به برخی از آنها اشاره میشود: | ||
#ارتباط [[عدل]] با [[توحید]]: [[عدل الهی]] آنجا که به [[توحید]] یا [[معاد]] مربوط میشود در نگرش [[انسان]] به هستی و آفرینندۀ آن و در [[جهانبینی]] او تأثیرگذار است. [[امام علی]]{{ع}} در ارتباط با [[عدل]] و [[توحید]] میفرماید: «و او را از [[توحید]] و [[عدل]] پرسیدند، فرمود: [[توحید]] این است [[خدا]] را به تصور در نیاوری و [[عدل]] این است [[خدا]] را متهم نسازی»<ref>{{متن حدیث|التَّوْحِیدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَه}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۷۰.</ref>. [[خداوند]] بر مبنای صفت [[عدل]] خویش و وعدهای که در [[قرآن کریم]] به [[بندگان]] داده است، [[پاداش]] و [[کیفر]] [[اعمال انسان]] را هر چند به اندازۀ ذرهای، بیکم و کاست [[اعمال]] میکند<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}}«پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید، و هر کس همسنگ ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷ و ۸</ref>. [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «[[خداوند]] بر اطاعتش "[[پاداش]]" مقرر فرموده و بر مخالفتش "[[عذاب]]" تا بندگانش را از سقوط در [[آتش]] [[خشم]] خود باز دارد و به [[بهشت]] رهنمون شود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَضَعَ الثَّوَابَ عَلَی طَاعَتِهِ وَ الْعِقَابَ عَلَی مَعْصِیَتِهِ ذِیَادَةً لِعِبَادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیَاشَةً لَهُمْ إِلَی جَنَّتِه"}} نهج البلاغه، حکمت ۳۶۸.</ref>.<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۴۳.</ref> | #ارتباط [[عدل]] با [[توحید]]: [[عدل الهی]] آنجا که به [[توحید]] یا [[معاد]] مربوط میشود در نگرش [[انسان]] به هستی و آفرینندۀ آن و در [[جهانبینی]] او تأثیرگذار است. [[امام علی]]{{ع}} در ارتباط با [[عدل]] و [[توحید]] میفرماید: «و او را از [[توحید]] و [[عدل]] پرسیدند، فرمود: [[توحید]] این است [[خدا]] را به تصور در نیاوری و [[عدل]] این است [[خدا]] را متهم نسازی»<ref>{{متن حدیث|التَّوْحِیدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَه}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۷۰.</ref>. [[خداوند]] بر مبنای صفت [[عدل]] خویش و وعدهای که در [[قرآن کریم]] به [[بندگان]] داده است، [[پاداش]] و [[کیفر]] [[اعمال انسان]] را هر چند به اندازۀ ذرهای، بیکم و کاست [[اعمال]] میکند<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}}«پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید، و هر کس همسنگ ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷ و ۸</ref>. [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «[[خداوند]] بر اطاعتش "[[پاداش]]" مقرر فرموده و بر مخالفتش "[[عذاب]]" تا بندگانش را از سقوط در [[آتش]] [[خشم]] خود باز دارد و به [[بهشت]] رهنمون شود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَضَعَ الثَّوَابَ عَلَی طَاعَتِهِ وَ الْعِقَابَ عَلَی مَعْصِیَتِهِ ذِیَادَةً لِعِبَادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیَاشَةً لَهُمْ إِلَی جَنَّتِه"}} نهج البلاغه، حکمت ۳۶۸.</ref>.<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۴۳.</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۷: | ||
#ارتباط [[عدل]] با [[نبوت]]: در ارتباط [[عدل]] با [[نبوت]] باید دانست [[عدل]] آنجا که به [[نبوت]] و [[تشریع]] و [[قانون]] مربوط میشود، یک مقیاس و معیار قانونشناسی است. به عبارت دیگر، [[عدل الهی]] اقتضا میکند [[خداوند]] [[زمین]] را خالی از [[حجت]] خود [[باقی]] نگذارد و به وسیلۀ [[ارسال پیامبران]]، [[حجت]] را بر [[بندگان]] تمام کند. همچنین [[عدل الهی]] اقتضا میکند [[امت پیامبر]]{{صل}} پس از ایشان بیسرپرست رها نشوند تا به [[هلاکت]] و [[ضلالت]] افتند. [[امام علی]]{{ع}} در اینباره میفرماید: «[[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} در میان شما [[مردم]] جانشینانی برگزید که تمام [[پیامبران]] گذشته برای امتهای خود برگزیدند؛ زیرا آنها هرگز [[انسانها]] را سرگردان رها نکردند و بدون معرفی راههای روشن و نشانهای [[استوار]] از میان [[مردم]] نرفتند»<ref>{{متن حدیث|خَلَّفَ فِیکُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِیَاءُ فِی أُمَمِهَا إِذْ لَمْ یَتْرُکُوهُمْ هَمَلًا بِغَیْرِ طَرِیقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۱.</ref> | #ارتباط [[عدل]] با [[نبوت]]: در ارتباط [[عدل]] با [[نبوت]] باید دانست [[عدل]] آنجا که به [[نبوت]] و [[تشریع]] و [[قانون]] مربوط میشود، یک مقیاس و معیار قانونشناسی است. به عبارت دیگر، [[عدل الهی]] اقتضا میکند [[خداوند]] [[زمین]] را خالی از [[حجت]] خود [[باقی]] نگذارد و به وسیلۀ [[ارسال پیامبران]]، [[حجت]] را بر [[بندگان]] تمام کند. همچنین [[عدل الهی]] اقتضا میکند [[امت پیامبر]]{{صل}} پس از ایشان بیسرپرست رها نشوند تا به [[هلاکت]] و [[ضلالت]] افتند. [[امام علی]]{{ع}} در اینباره میفرماید: «[[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} در میان شما [[مردم]] جانشینانی برگزید که تمام [[پیامبران]] گذشته برای امتهای خود برگزیدند؛ زیرا آنها هرگز [[انسانها]] را سرگردان رها نکردند و بدون معرفی راههای روشن و نشانهای [[استوار]] از میان [[مردم]] نرفتند»<ref>{{متن حدیث|خَلَّفَ فِیکُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِیَاءُ فِی أُمَمِهَا إِذْ لَمْ یَتْرُکُوهُمْ هَمَلًا بِغَیْرِ طَرِیقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۱.</ref> | ||
#رابطه [[عدل]] با [[قضا و قدر]]: [[خدای متعال]] برای هر پدیدهای کم و کیف و زمان و مکان خاص قرار داده است که تحت تأثیر [[علل]] و عوامل به تدریج تحقق مییابد و منظور از [[قضای الهی]] این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط، آن را به مرحلۀ نهایی و حتمی میرساند. [[شیعه]] در مسئلۀ [[قضا و قدر]] [[معتقد]] است [[انسان]] نه به صرف قادریت و [[صاحب]] [[اختیار]] دانستن [[خداوند]]، خویشتن را مجبور میبیند و نه به واسطۀ مختار دانستن خود در امور، [[خداوند]] را از [[سلطنت]] و قادریت برکنار میداند، بلکه نگرش او جامع هر دو است. [[خداوند متعال]] [[انسانها]] را مجبور به انجام کاری نمیکند تا اینکه به دلیل انجام آن عمل آنها را [[عذاب]] کند و کار را به [[بندگان]] هم واگذار نکرده است چرا که اگر آنها را به خود واگذاشته بود آنان را با [[امر و نهی]] محصور نمیکرد، بلکه [[اختیار انسان]] "[[امر بین الامرین]]" است<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۱ ـ۵۶۲.</ref>. عمل اختیاری [[انسانها]] به نوعی بر خواست و ارادۀ [[خداوند]] متکی است. در عین حال [[سرنوشت]] را [[انسان]] خودش رقم میزند. [[انسان]] مجبور آفریده نشده است و میتواند در چارچوب [[قوانین]] و سنتهای [[حاکم]] بر هستی، [[سرنوشت]] خود را بسازد و در هر جهت که [[اراده]] کند، پیش [[رود]]<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۲.</ref>. | #رابطه [[عدل]] با [[قضا و قدر]]: [[خدای متعال]] برای هر پدیدهای کم و کیف و زمان و مکان خاص قرار داده است که تحت تأثیر [[علل]] و عوامل به تدریج تحقق مییابد و منظور از [[قضای الهی]] این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط، آن را به مرحلۀ نهایی و حتمی میرساند. [[شیعه]] در مسئلۀ [[قضا و قدر]] [[معتقد]] است [[انسان]] نه به صرف قادریت و [[صاحب]] [[اختیار]] دانستن [[خداوند]]، خویشتن را مجبور میبیند و نه به واسطۀ مختار دانستن خود در امور، [[خداوند]] را از [[سلطنت]] و قادریت برکنار میداند، بلکه نگرش او جامع هر دو است. [[خداوند متعال]] [[انسانها]] را مجبور به انجام کاری نمیکند تا اینکه به دلیل انجام آن عمل آنها را [[عذاب]] کند و کار را به [[بندگان]] هم واگذار نکرده است چرا که اگر آنها را به خود واگذاشته بود آنان را با [[امر و نهی]] محصور نمیکرد، بلکه [[اختیار انسان]] "[[امر بین الامرین]]" است<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۱ ـ۵۶۲.</ref>. عمل اختیاری [[انسانها]] به نوعی بر خواست و ارادۀ [[خداوند]] متکی است. در عین حال [[سرنوشت]] را [[انسان]] خودش رقم میزند. [[انسان]] مجبور آفریده نشده است و میتواند در چارچوب [[قوانین]] و سنتهای [[حاکم]] بر هستی، [[سرنوشت]] خود را بسازد و در هر جهت که [[اراده]] کند، پیش [[رود]]<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۲.</ref>. | ||
==دیدگاههای مهم درباره [[عدل]]== | |||
*مهمترین دیدگاههایی که در دربارۀ [[عدل]] وجود دارد عبارتاند از: | *مهمترین دیدگاههایی که در دربارۀ [[عدل]] وجود دارد عبارتاند از: | ||
#دیدگاه [[اشاعره]]: [[اشاعره]] در مورد [[عدل]] معتقدند هر فعلی در ذات خود نه [[عدل]] است و نه [[ظلم]]؛ هر فعلی از آن جهت [[عدل]] است که فعل خداست. از نظر این گروه برای [[شناخت]] عادلانه یا ظالمانه بودن فعل هیچ ضابطهای در کار نیست. اگر [[خداوند]] [[نیکوکاران]] را [[پاداش]] دهد و بدکاران را [[کیفر]]، [[عدل]] خواهد بود و اگر به عکس این [[رفتار]] کند، باز عین [[عدل]] است. این گروه مدعی [[انکار]] [[عدل]] نیستند ولی با توجیهی که از [[عدل]] کردهاند، عملاً منکر [[عدل]] هستند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۲.</ref>. | #دیدگاه [[اشاعره]]: [[اشاعره]] در مورد [[عدل]] معتقدند هر فعلی در ذات خود نه [[عدل]] است و نه [[ظلم]]؛ هر فعلی از آن جهت [[عدل]] است که فعل خداست. از نظر این گروه برای [[شناخت]] عادلانه یا ظالمانه بودن فعل هیچ ضابطهای در کار نیست. اگر [[خداوند]] [[نیکوکاران]] را [[پاداش]] دهد و بدکاران را [[کیفر]]، [[عدل]] خواهد بود و اگر به عکس این [[رفتار]] کند، باز عین [[عدل]] است. این گروه مدعی [[انکار]] [[عدل]] نیستند ولی با توجیهی که از [[عدل]] کردهاند، عملاً منکر [[عدل]] هستند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۲.</ref>. |