بقیة الله: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
===بَقِیَّةَ اللَّهِ از [[القاب]] [[امام زمان]]{{ع}}=== | ===بَقِیَّةَ اللَّهِ از [[القاب]] [[امام زمان]]{{ع}}=== | ||
*واژۀ بَقِیَّةَ اللَّهِ، یعنی بازماندۀ [[خدا]]، آنچه [[خدا]] آن را [[باقی]] نگه میدارد. این کلمه یکی از لقبهای [[امام زمان]]{{ع}} است به خاطر آنکه [[خداوند]] او را از [[امامان]] و [[اهل بیت پیامبر]]{{ع}} [[باقی]] نگه داشته تا روزی [[ظهور]] کند و [[جهان]] را پر از [[عدل و داد]] کند<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۴۱.</ref>. | *واژۀ بَقِیَّةَ اللَّهِ، یعنی بازماندۀ [[خدا]]، آنچه [[خدا]] آن را [[باقی]] نگه میدارد. این کلمه یکی از لقبهای [[امام زمان]]{{ع}} است به خاطر آنکه [[خداوند]] او را از [[امامان]] و [[اهل بیت پیامبر]]{{ع}} [[باقی]] نگه داشته تا روزی [[ظهور]] کند و [[جهان]] را پر از [[عدل و داد]] کند<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۴۱.</ref>. | ||
*عبارت " | *عبارت "بقیة الله" هم در [[قرآن مجید]] و هم در [[روایات]] آمده است و در [[قرآن]] فقط یکبار در داستان [[حضرت شعیب]]{{ع}} ذکر شده است؛ یعنی، آنجا که وی [[قوم]] خود را از کمفروشی [[نهی]] کرده و فرمودند: {{متن قرآن|بقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«برنهاده خداوند برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید و من بر شما نگهبان نیستم» سوره هود، آیه ۸۶.</ref>. در این [[آیه]] هرچند مخاطب [[قوم شعیب]] هستند و منظور از "بقیة الله"، سود و سرمایۀ [[حلال]] و یا [[پاداش الهی]] است ولی هر موجود نافع که از طرف [[خداوند]] برای [[بشر]] [[باقی]] مانده و مایۀ خیر و [[سعادت]] او گردد "بقیة الله" محسوب میشود از اینرو تمام [[پیامبران]] و [[پیشوایان]] بزرگ "بقیة الله" هستند. از آنجایی که [[مهدی موعود]]{{ع}} [[آخرین پیشوا]] و بزرگترین [[رهبر]] انقلابی پس از [[قیام]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است یکی از روشنترین مصادیق "[[بقیه الله]]" است و او از دیگران به این [[لقب]] شایستهتر است<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۱۹ـ ۲۲۱. </ref>. و به حدّی این [[لقب]] با آن [[سرور]] ارتباط پیدا نموده که به صورت [[لقب]] اختصاصی حضرتش درآمده است<ref>ر.ک: تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۷۱.</ref>. | ||
=== | ===بقیة الله بودن [[امام مهدی]]{{ع}} در [[روایات]]=== | ||
*در [[دعاها]]، [[زیارتها]] و [[روایات]]، از [[امام زمان]] به عنوان " | *در [[دعاها]]، [[زیارتها]] و [[روایات]]، از [[امام زمان]] به عنوان "بقیة الله" یاد شده و اشاره به آن است که او ذخیرۀ [[الهی]] برای [[اصلاح]] [[جهان]] و [[مبارزه]] با [[ظالمان]] و [[نجات]] [[مستضعفان]] است<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۴۱.</ref>، برخی از این [[روایات]] عبارتند از: | ||
#[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: «معنی | #[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: «معنی بقیة الله در [[قرآن]]، حجتهای الهیاند و نام [[مهدی]]{{ع}} است که پس از پایان یافتن مهلت [[جهان]] [[ظهور]] خواهد کرد و [[دنیا]] را پر از [[عدل و داد]] مینماید آنگونه که پر از [[ظلم و جور]] شده است»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۹۳، ص ۱۱۹.</ref>.<ref>ر.ک: تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۷۱؛ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامۀ آخرالزمان، ص ۷۵.</ref> | ||
#از [[حضرت صادق]]{{ع}} سؤال شد: آیا میشود به [[قائم آل محمد]] به عنوان [[امیر المؤمنین]] [[سلام]] کرد؟ فرمودند: «نه این اسمی است که [[خدا]] [[امیر المؤمنین]] [[علی]]{{ع}} را به آن نامیده و قبل و بعد از او جز [[کافر]] به این نام نامیده نشود». [[راوی حدیث]] عرضه داشت: فدای شما شوم! پس به حضرتش چگونه باید [[سلام]] کرد؟ فرمودند: «باید گفت: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ" آنگاه آیۀ شریفه را [[تلاوت]] فرمودند: {{متن قرآن|بقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}»<ref>{{متن حدیث|لاَ ذَاکَ اِسْمٌ سَمَّی اَللَّهُ بِهِ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ لَمْ یُسَمَّ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لاَ یَتَسَمَّی بِهِ بَعْدَهُ إِلاَّ کَافِرٌ سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْقَائِمِ یُسَلَّمُ عَلَیْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ لَا ذَاکَ اسْمٌ سَمَّی اللَّهُ بِهِ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}}لَمْ یُسَمَّ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ کَیْفَ یُسَلَّمُ عَلَیْهِ قَالَ یَقُولُونَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ ثُمَّ قَرَأَ بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِین}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۱۱ـ۴۱۲.</ref>.<ref>ر.ک: تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۷۱؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامۀ مهدویت، ص۱۱۶ ـ ۱۱۸؛ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامۀ آخر الزمان، ص ۷۵.</ref> | #از [[حضرت صادق]]{{ع}} سؤال شد: آیا میشود به [[قائم آل محمد]] به عنوان [[امیر المؤمنین]] [[سلام]] کرد؟ فرمودند: «نه این اسمی است که [[خدا]] [[امیر المؤمنین]] [[علی]]{{ع}} را به آن نامیده و قبل و بعد از او جز [[کافر]] به این نام نامیده نشود». [[راوی حدیث]] عرضه داشت: فدای شما شوم! پس به حضرتش چگونه باید [[سلام]] کرد؟ فرمودند: «باید گفت: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ" آنگاه آیۀ شریفه را [[تلاوت]] فرمودند: {{متن قرآن|بقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}»<ref>{{متن حدیث|لاَ ذَاکَ اِسْمٌ سَمَّی اَللَّهُ بِهِ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ لَمْ یُسَمَّ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لاَ یَتَسَمَّی بِهِ بَعْدَهُ إِلاَّ کَافِرٌ سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْقَائِمِ یُسَلَّمُ عَلَیْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ لَا ذَاکَ اسْمٌ سَمَّی اللَّهُ بِهِ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}}لَمْ یُسَمَّ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ کَیْفَ یُسَلَّمُ عَلَیْهِ قَالَ یَقُولُونَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ ثُمَّ قَرَأَ بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِین}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۱۱ـ۴۱۲.</ref>.<ref>ر.ک: تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۷۱؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامۀ مهدویت، ص۱۱۶ ـ ۱۱۸؛ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامۀ آخر الزمان، ص ۷۵.</ref> | ||
#وقتی [[احمد بن اسحاق]] بن [[سعد ]][[اشعری]] به محضر [[امام عسکری]]{{ع}} شرفیاب شد و دربارۀ [[جانشین]] آن [[حضرت]] پرسید آن [[حضرت]] [[کودکی]] خردسال همچون قرص [[ماه]] را به او نشان داد. [[احمد بن اسحاق]] پرسید: «آیا نشانهای هست تا قلبم [[اطمینان]] یابد؟» آن [[کودک]] زبان گشود و با زبان [[عربی]] [[فصیح]] فرمودند: «من [[بقیة اللّه]] بر [[زمین]] و [[منتقم]] از [[دشمنان]] او هستم. ای [[احمد بن اسحاق]]! بعد از دیدن این کرامت، نشانهای طلب نکن»<ref>{{متن حدیث|أَنَا بَقِیَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَیْنٍ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاق}}؛ کمال الدین، ج۲، ص ۳۸۴، ح ۱.</ref>.<ref>ر.ک: تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۷۱؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامۀ مهدویت، ص۱۱۶ ـ ۱۱۸؛ نشریۀ موعود، ش ۲۱، ص ۵۴؛ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامۀ آخرالزمان، ص ۷۵.</ref> | #وقتی [[احمد بن اسحاق]] بن [[سعد ]][[اشعری]] به محضر [[امام عسکری]]{{ع}} شرفیاب شد و دربارۀ [[جانشین]] آن [[حضرت]] پرسید آن [[حضرت]] [[کودکی]] خردسال همچون قرص [[ماه]] را به او نشان داد. [[احمد بن اسحاق]] پرسید: «آیا نشانهای هست تا قلبم [[اطمینان]] یابد؟» آن [[کودک]] زبان گشود و با زبان [[عربی]] [[فصیح]] فرمودند: «من [[بقیة اللّه]] بر [[زمین]] و [[منتقم]] از [[دشمنان]] او هستم. ای [[احمد بن اسحاق]]! بعد از دیدن این کرامت، نشانهای طلب نکن»<ref>{{متن حدیث|أَنَا بَقِیَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَیْنٍ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاق}}؛ کمال الدین، ج۲، ص ۳۸۴، ح ۱.</ref>.<ref>ر.ک: تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۷۱؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامۀ مهدویت، ص۱۱۶ ـ ۱۱۸؛ نشریۀ موعود، ش ۲۱، ص ۵۴؛ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامۀ آخرالزمان، ص ۷۵.</ref> |