پرش به محتوا

بحث:ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت‌ چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۶: خط ۱۶:
*عده ای چنین پاسخ دادند: در مورد روایتی که از عَلَم‌هایی [[باطل]]، قبل [[قیام]] [[ظهور]] سخن گفته‌اند منظور این است، اگر عَلَمی به عنوان [[مهدویت]] قبل از [[قیام امام]] بلند شد آن [[قیام]] [[باطل]] است. همچنین روایتی که برپایی هر دولتی قبل از [[قیام امام]] را [[باطل]] می‌‌داند، منظور این است که این [[حکومت‌ها]] [[قادر]] نیستند به تمام وظایفشان نسبت به [[مردم]] عمل کنند و تقریبا چنین چیزی بعد از تشکیل هر [[حکومتی]] در [[جهان]] صادق بوده است<ref>ر.ک: هدایت‌نیا، فرج‌الله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳. </ref>. بنابراین نمی‌توان قائل شد [[تشکیل حکومت اسلامی]] امری مرجوح است چراکه تشکیل چنین [[حکومتی]] به منزلۀ [[حکومت مهدوی]] نیست بلکه می‌‌تواند مقدمه [[قیام]] و [[حکومت مهدوی]] باشد<ref>ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.  </ref>.  
*عده ای چنین پاسخ دادند: در مورد روایتی که از عَلَم‌هایی [[باطل]]، قبل [[قیام]] [[ظهور]] سخن گفته‌اند منظور این است، اگر عَلَمی به عنوان [[مهدویت]] قبل از [[قیام امام]] بلند شد آن [[قیام]] [[باطل]] است. همچنین روایتی که برپایی هر دولتی قبل از [[قیام امام]] را [[باطل]] می‌‌داند، منظور این است که این [[حکومت‌ها]] [[قادر]] نیستند به تمام وظایفشان نسبت به [[مردم]] عمل کنند و تقریبا چنین چیزی بعد از تشکیل هر [[حکومتی]] در [[جهان]] صادق بوده است<ref>ر.ک: هدایت‌نیا، فرج‌الله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳. </ref>. بنابراین نمی‌توان قائل شد [[تشکیل حکومت اسلامی]] امری مرجوح است چراکه تشکیل چنین [[حکومتی]] به منزلۀ [[حکومت مهدوی]] نیست بلکه می‌‌تواند مقدمه [[قیام]] و [[حکومت مهدوی]] باشد<ref>ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.  </ref>.  
==نتیجه گیری==
==نتیجه گیری==
*بنابراین وجود یک [[حکومت]] در تمام [[جوامع]] [[امر]] حیاتی است؛ چراکه [[مانع]] ایجاد [[هرج و مرج]] در [[جامعه]] می‌‌شود و [[ضرورت]] این امر در [[جوامع اسلامی]] در صورت نبود [[ائمه معصومین]]{{ع}} یعنی در زمان [[غیب]] ضرورتی دو چندان پیدا می‌‌کند، زیرا علاوه بر اینکه نبود یک [[حکومت اسلامی]] در بین [[مسلمین]] مثل سایر [[جوامع]] دچار آفت‌هایی از جمله [[هرج و مرج]] است، [[مبتلا]] به آفت دیگری هم می‌‌شود که مخصوص جامعۀ [[اسلامی]] است و آن از بین رفتن [[احکام اسلامی]] است<ref>ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.</ref>.  
*بنابراین وجود یک [[حکومت]] در تمام [[جوامع]] [[امر]] حیاتی است؛ چراکه [[مانع]] ایجاد [[هرج و مرج]] در [[جامعه]] می‌‌شود و [[ضرورت]] این امر در [[جوامع اسلامی]] در صورت نبود [[ائمه معصومین]]{{ع}} یعنی در زمان [[غیب]] ضرورتی دو چندان پیدا می‌‌کند، زیرا علاوه بر اینکه نبود یک [[حکومت اسلامی]] در بین [[مسلمین]] مثل سایر [[جوامع]] دچار آفت‌هایی از جمله [[هرج و مرج]] است، [[مبتلا]] به آفت دیگری هم می‌‌شود که مخصوص جامعۀ [[اسلامی]] است و آن از بین رفتن [[احکام اسلامی]] است<ref>ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.</ref>.
==پاسخ تفصیلی==
==[[ضرورت تشکیل حکومت]]==
*[[انسان]]، موجودی [[اجتماعی]] است و برای [[زندگی اجتماعی]]، به [[نظم]]، [[ امنیت]]، [[عدل و داد]] [[نیاز]] دارد تا بتواند روابط صحیح و سالم همراه با [[تعاون]] و [[همکاری]] را در [[جامعه]] ایجاد کند؛ اما سبب تأمین این امور جز با ایجاد یک [[قدرت]] [[مدیر و مدبر]] که نام آن را [[حکومت]] می‌‌گذاریم، ممکن نخواهد بود<ref>ر.ک: امامی میبدی، علی رضا، آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۲۷-۱۳۰. </ref> بنابراین ایجاد یک [[حکومت]] قدرتمند جزء ضرورتهای اجتماع محسوب می‌شود. چراکه نبود این [[حکومت]]، سبب اصلی [[هرج]] ‌و [[مرج]] و بی‌نظمی خواهد شد<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۲۴۵-۲۴۷. </ref>؛ علاوه براین [[تشکیل حکومت]] و تضمین [[اجرای قوانین]] در [[پیشرفت]] مادی و [[معنوی]] [[جوامع]]، نقش تعیین‌کننده‌ای دارد؛ از این رو مسألۀ [[حکومت]] و اهمیت آن در میان [[آموزه‌های دینی]]، [[جایگاه]] ویژه‌ای دارد؛ به گونه‌ای که انبوهی از [[روایات اسلامی]]، در این زمینه وارد شده است، چنانکه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در پاسخ به دیدگاه [[باطل]] [[خوارج]] که [[حکومت]] را فقط در محدوده مسؤولیت‌های [[خداوند]] می‌دانستند، فرمود: {{متن حدیث|و إنه لابد للناس من أمیر بر أو فاجر}}»<ref>«... و همانا مردم ناگزیرند از داشتن زمامدار؛ چه نیکوکار و چه بدکار.».. امام علی{{ع}}، نهج البلاغه، خطبه ۴۰.  </ref>.<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۲۴۵-۲۴۷.  </ref>
*در [[جامعه اسلامی]] هم، چنین [[حکومتی]] [[نیاز]] لاینفک آن [[جامعه]] است زیرا علاوه بر اینکه نبود [[حکومت]] در [[جامعه اسلامی]] مانند سایر [[جوامع]] آن را دچار آفت‌هایی از جمله [[هرج و مرج]] خواهد کرد، [[مبتلا]] به آفت دیگری هم می‌‌شود که مخصوص جامعۀ [[اسلامی]] است و آن از بین رفتن [[احکام اسلامی]] توسط [[حاکمان جور]] است. چنانکه [[پیامبر]]{{صل}} علاوه بر اینکه [[مسئولیت]] [[تبلیغی]] و ارشادی [[جامعه]] ای [[مسلمین]] را بر عهده داشت، [[زعامت سیاسی]] [[مسلمین]] برای در [[امان]] ماندن آنها از [[ظلم]] [[ظالم]] را نیز بر عهده گرفته بود. البته چنین [[زعامت]] و [[حکومتی]] فقط به [[دلیل]] در [[امان]] ماندن [[مسلمین]] از [[ظلم]] [[ظالم]] نبوده است بلکه چنین امری از [[تعالیم]] و [[وحی الهی]] سرچشمه می‌‌گیرد، چنانکه [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ}}<ref>«ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی» سوره نساء، آیه ۱۰۵.</ref>. [[خداوند]] در این [[آیه]]، از [[پیامبر]] می‌خواهد برطبق [[قرآن]]، بین مردم [[قضاوت]] کند. چنانکه در [[آیات]] دیگر، از [[مسلمین]] می‌خواهد از او [[اطاعت]] کنند. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. بر همین اساس [[اقدام]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]] در [[صدر اسلام]] برای [[تشکیل حکومت دینی]]، ریشه در [[دین]] و [[تعالیم]] آن دارد و اقدامی کاملا [[دینی]] و [[مشروع]] است<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۲۴۵-۲۴۷.</ref>.
*در واقع  نگاه [[اسلام]] به مسئله [[حکومت]] چه در [[زمان غیبت]] و چه در زمان حضور [[معصوم]] نگاهی [[مقدس]] و [[فطری]] است به همین [[دلیل]]، [[اسلام]]، مسئلۀ [[حکومت]] [[حاکمان]] [[دینی]] را به عنوان [[ولایت]] نامگذاری کرده است، چراکه اساس [[اسلام]] بر پایۀ [[فطرت]] بنا گذاشته شده و [[اسلام]]، اولیات [[احکام]] [[فطری]] را هرگز الغا نمی‌کند، و [[آیات قرآنی]] که بنای [[دین]] را بر روی [[فطرت]] می‌‌گذارد، مسئلۀ [[ولایت]] را یک مسئله ثابت و غیر متغیر [[دینی]] می‌‌داند<ref>ر.ک: امامی میبدی، علی رضا، آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۲۷-۱۳۰.  </ref>.
==[[دلایل]] [[حکومت اسلامی]] در [[عصر غیبت]]==
*اما [[ایجاد حکومت اسلامی]] قدرتمند و مستقل در [[زمان غیبت]] ضرورتی دو چندان دارد؛ چنانکه عده ای معتقدند: [[شیعه]] و [[اهل سنت]] بر این مطلب [[اتفاق نظر]] دارند که در محیط [[اسلامی]] در [[زمان غیبت]]، وجود [[حکومت]] و [[رهبری]] که امور [[مسلمین]] را اداره کند لازم است بلکه این مطلب، از ضروریات [[شرعی]] [[اسلام]] است، این امر به قدری مهم است که [[پیامبران]] ماموریت اصلی رسالتشان را انجام چنیین ماموریتی می‌‌دانستند<ref>فیض کاشانی؛ مفاتیح الشرایع، باب امر به معروف و نهی از منکر. جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، کتاب الامر بالمعرو و النهی عن المنکر، ص ۶۱۷. </ref>.<ref>ر.ک: فضلی، عبدالهادی، در انتظار مهدی موعود، ص ۷۶-۸۰.  </ref> ضروری [[خواندن]] [[حکومت اسلامی]] در [[زمان غیبت]] شاید به این خاطر است که چون در جامعۀ [[اسلامی]] [[وجوب]] [[جهاد]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[همکاری]] بر [[خوبی‌ها]] و [[تقوا]] و [[فتوا]] دادن و [[قضاوت]] به [[حق]] بین [[مردم]] و برپا داشتن حدود و تعزیرات و سایر سیاست‌های [[دین]]، از ضروریات [[دینی]] شمرده شده است و تحصیل این امور تقریبا بدون [[تشکیل حکومت اسلامی]] میسر نیست، می‌‌توان نتیجه گرفت برای احیای [[احکام اسلامی]] وجود [[حکومت اسلامی]] ضروری و [[واجب]] است<ref>فیض کاشانی؛ مفاتیح الشرایع، باب امر به معروف و نهی از منکر. جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، کتاب الامر بالمعرو و النهی عن المنکر، ص ۶۱۷. </ref>.<ref>ر.ک: فضلی، عبدالهادی، در انتظار مهدی موعود، ص ۷۶-۸۰.  </ref>
*برخی از دلایلی که برای [[تشکیل حکومت اسلامی]] در [[عصر غیبت]] [[بیان]] شده است عبارتند از:
#از [[غیبت صغری]] تاکنون که هزار و چند صد سال می‌‌گذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و [[مصلحت]] اقتضا نکند [[حضرت]] تشریف بیاورد، در طول این مدت [[عقل]] نمی‌پذیرد [[احکام اسلامی]] بر روی [[زمین]] بماند چراکه [[اعتقاد]] به چنین مطالبی یا اظهار آنها بدتر از [[اعتقاد]] و اظهار [[منسوخ]] شدن [[اسلام]] است<ref>ر.ک: هدایت‌نیا، فرج‌الله؛ امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳؛ جعفری، محمد صابر، انتظار فرج. </ref>؛ بر همین اساس در [[دوره غیبت]]، [[تشکیل حکومت اسلامی]] [[واجب]] است و اگر یکی از [[فقها]] چنین [[حکومتی]] را تشکیل داد، بر دیگران [[واجب]] است از او [[پیروی]] کنند و اگر [[تشکیل حکومت اسلامی]] به جز از راه [[قیام]] و [[اقدام]] دسته‌جمعی امکان‌پذیر نبود، همگان باید دست به چنین اقدامی بزنند<ref>ر.ک: هدایت‌نیا، فرج‌الله؛ امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳؛ هدایتی فخرداود، ابوالفضل، مهدویت در منظر امام خمینی، ص۲۴۱.</ref>.
#فقهای [[دین]] در مباحث [[فقهی]]، اموری را با عنوان "[[امور حسبیه]]" مطرح کرداند و در تعریف آن گفته‌اند: ([[امور حسبیه]]) اموری است که مربوط به افراد خاصی نیست، مانند [[تصرف]] در [[اموال]] اطفال [[یتیم]]، غایبان و..." و [[شارع]] هم به هیچ عنوان [[راضی]] به ترک این امور و اهمال آن نیست. به طوری که در این خصوص امر کرده [[ولایت]] در چنین اموری لازم است و باید [[فقیه عادل]] متصدی این امور شود، حتی به این امر هم [[راضی]] نشده و [[معتقد]] است در نبود [[فقیهان]]، [[مؤمنان]] [[عادل]] و با نبود آنان [[فاسقان]] باید متصدی این امور شوند. حال جای این سوال مطرح است در شریعتی که به حفظ [[اموال]] ناچیز اطفال و دیوانگان، اینقدر اهمیت می‌‌دهد چگونه می‌‌تواند در [[زمان غیبت]] [[امام]] درباره [[ایجاد حکومت اسلامی]] که [[جان]] و [[ناموس]] [[مسلمین]] در آن [[امنیت]]، و [[احکام اسلامی]] در آن اجراء می‌‌شود، سخنی نگفته باشد<ref>ر.ک: قاسمی، محمد علی، غیبت انتظار و حکومت. </ref>. به همین خاطر است که بزرگان [[تشیع]] معتقدند، در [[زمان غیبت]] [[امام معصوم]]، مانند عصری که ما در آن [[زندگی]] می‌‌کنیم  [[جامعه اسلامی]] نباید بی [[سرپرست]] بماند تا موجب [[سرگردانی]] [[مسلمین]] شود<ref>ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، بررسی‌های اسلامی، جلد ۱، صفحه ۱۷۵؛ فرازهایی از اسلام، صفحه ۱۲۶. </ref>.<ref>ر.ک: امامی میبدی، علی رضا، آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۲۷-۱۳۰.  </ref> این عده معتقدند در [[اسلام]]، هم برای [[منصب ولایت]] [[دلایل]] خاص وجود دارد و هم برای [[انتصاب]] شخصی که [[صاحب ولایت]] است. در واقع تفاوت بین شخص ولی و [[مقام ولایت]] وجود دارد به طوری که از بین رفتن شخص ولی، موجب الغای [[مقام ولایت]] نمی‌شود؛ چراکه این [[مقام]] با توجه به [[فطرت انسانی]] پایه گذاری شده است و الغای آن موجب الغای [[فطرت انسان‌ها]] می‌‌شود؛ علاوه بر این، بسیاری از [[احکام]]، مانند حدود، تعزیرات، [[انفال]] و نظایر آنها در [[شریعت اسلام]] موجود است که دلایلی مانند، کتاب، [[سنت]]، دوام و [[ابدیت]] آنها را لازم می‌‌داند و این دوام زمانی حاصل می‌‌شود که متصدی اجرای آن [[مقام]] [[عظیم]] یعنی [[ولایت]] است وجود داشته باشد. در هر حال مسئله [[ولایت]] چنانکه در عصر [[حضور امام]] زنده و درخشان است، باید در [[زمان غیبت]] [[امام]] نیز زنده و باقی بماند<ref>بررسی‌های اسلامی، جلد ۱، صفحه ۱۷۵؛ فرازهایی از اسلام، صفحه ۱۲۶. </ref>.<ref>.ر.ک: امامی میبدی، علی رضا، آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۲۷-۱۳۰. </ref>
#برنامه [[امام عصر]]{{ع}} در [[هنگام ظهور]] وسیع و دشوار است؛ زیرا باید تمام [[جهان]] را [[اصلاح]] کند. از سوی دیگر، از [[روایات]] استفاده می‌شود [[امام عصر]]{{ع}} و یارانش به [[وسیله]] [[جنگ]] و [[جهاد]] بر [[کفر]] و مادی گری و [[بیدادگری]] [[غلبه]] می‌کنند و به واسطۀ نیروی [[جنگی]]، [[سپاه]] [[دشمن]] و طرفداران، [[ظلم و ستم]] را مغلوب می‌سازند؛ با توجه به این دو مطلب، معلوم می‌شود مهمترین وظیفۀ [[مسلمانان]] این است که مقدمات چنین قیامی را آماده کنند یکی از مقدمات لازم و ضروری برای حرکت [[عظیم]] [[امام عصر]]{{ع}} ایجاد یک [[حکومت اسلامی]] [[مقتدر]] برای تحقق [[اهداف ظهور]] است<ref>.ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.  </ref>.
==[[دلیل]] قائلین به عدم [[تشکیل حکومت اسلامی]]==
*عمده [[دلیل]] عده ای که قائل هستند، در [[عصر غیبت]] نباید [[حکومتی]] [[اسلامی]] تشکیل داد، برداشت [[اشتباه]] از احادیثی است که [[قیام]] قبل از [[خروج]] [[امام عصر]]{{ع}} را نفی می‌‌کند مانند [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}}: «هر [[علمی]] که قبل از [[قیام قائم]] برپا شود [[طاغوت]] است»<ref>{{متن حدیث|کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَهِیَ طَاغُوتٌ}}؛ {{متن حدیث|کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ}} (الحر العاملی، [الشیخ‌] محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۳۲، ح ۴۶۱). </ref>.<ref>ر.ک: هدایت‌نیا، فرج‌الله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳. </ref>
*عده ای چنین پاسخ دادند: در مورد روایتی که از عَلَم‌هایی [[باطل]]، قبل [[قیام]] [[ظهور]] سخن گفته‌اند منظور این است، اگر عَلَمی به عنوان [[مهدویت]] قبل از [[قیام امام]] بلند شد آن [[قیام]] [[باطل]] است. همچنین روایتی که برپایی هر دولتی قبل از [[قیام امام]] را [[باطل]] می‌‌داند، منظور این است که این [[حکومت‌ها]] [[قادر]] نیستند به تمام وظایفشان نسبت به [[مردم]] عمل کنند و تقریبا چنین چیزی بعد از تشکیل هر [[حکومتی]] در [[جهان]] صادق بوده است<ref>ر.ک: هدایت‌نیا، فرج‌الله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳. </ref>. بنابراین نمی‌توان قائل شد [[تشکیل حکومت اسلامی]] امری مرجوح است چراکه تشکیل چنین [[حکومتی]] به منزلۀ [[حکومت مهدوی]] نیست بلکه می‌‌تواند مقدمه [[قیام]] و [[حکومت مهدوی]] باشد<ref>ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.  </ref>.
==نتیجه گیری==
*بنابراین وجود یک [[حکومت]] در تمام [[جوامع]] [[امر]] حیاتی است؛ چراکه [[مانع]] ایجاد [[هرج و مرج]] در [[جامعه]] می‌‌شود و [[ضرورت]] این امر در [[جوامع اسلامی]] در صورت نبود [[ائمه معصومین]]{{ع}} یعنی در زمان [[غیب]] ضرورتی دو چندان پیدا می‌‌کند، زیرا علاوه بر اینکه نبود یک [[حکومت اسلامی]] در بین [[مسلمین]] مثل سایر [[جوامع]] دچار آفت‌هایی از جمله [[هرج و مرج]] است، [[مبتلا]] به آفت دیگری هم می‌‌شود که مخصوص جامعۀ [[اسلامی]] است و آن از بین رفتن [[احکام اسلامی]] است<ref>ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.</ref>.
 
==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{پانویس2}}
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش