بینیازی از مردم در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ':{{متن قرآن' به ': {{متن قرآن'
جز (جایگزینی متن - ':{{متن قرآن' به ': {{متن قرآن') |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
*نیز در خبر است که: "تمامی نیکیها در این صفت بزرگ نهفته است":[[امام]] سجّاد{{ع}} فرمودند: "تمامی خیر و [[نیکی]] را دریافتم، که در قطع [[طمع]] از داشتههای [[مردم]]، جمع شده است"<ref>{{متن حدیث| عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{صل}} قَالَ: رَأَيْتُ الْخَيْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِي قَطْعِ الطَّمَعِ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۴۸.</ref>. | *نیز در خبر است که: "تمامی نیکیها در این صفت بزرگ نهفته است":[[امام]] سجّاد{{ع}} فرمودند: "تمامی خیر و [[نیکی]] را دریافتم، که در قطع [[طمع]] از داشتههای [[مردم]]، جمع شده است"<ref>{{متن حدیث| عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{صل}} قَالَ: رَأَيْتُ الْخَيْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِي قَطْعِ الطَّمَعِ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۴۸.</ref>. | ||
*نیز در [[روایات]] فراوان دیگری اینچنین آمده است که: "[[عزّت]] [[مؤمن]] در استغناء او از داشتههای [[مردم]] است":[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "[[شرافت]] [[مؤمن]] در برخواستن شبانه برای [[عبادت]]، و [[عزّت]] او در بینیازیش از [[مردم]] است"<ref>{{متن حدیث| عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: شَرَفُ الْمُؤْمِنِ قِيَامُ اللَّيْلِ وَ عِزُّهُ اسْتِغْنَاؤُهُ عَنِ النَّاسِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۴۸.</ref>؛ | *نیز در [[روایات]] فراوان دیگری اینچنین آمده است که: "[[عزّت]] [[مؤمن]] در استغناء او از داشتههای [[مردم]] است":[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "[[شرافت]] [[مؤمن]] در برخواستن شبانه برای [[عبادت]]، و [[عزّت]] او در بینیازیش از [[مردم]] است"<ref>{{متن حدیث| عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: شَرَفُ الْمُؤْمِنِ قِيَامُ اللَّيْلِ وَ عِزُّهُ اسْتِغْنَاؤُهُ عَنِ النَّاسِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۴۸.</ref>؛ | ||
*[[قرآن کریم]] نیز به این صفت برجسته بسیار پرداخته است. در [[فرهنگ]] [[قرآنی]]، فقیرِ [[مؤمن]] هرگز گدائی نمیکند، چه از [[مردم]] و داشتههای آنان بینیاز است هرچند در واقع مستمند و [[فقیر]] شمرده میشود. از همین رو است که آن کس که از احوال او [[آگاهی]] ندارد، میپندارد که واقعاً بینیاز است. [[قرآن کریم]] [[مؤمنان]] را امر میکند، که به این دسته از اهالی [[جامعه اسلامی]] پرداخته [[نیاز]] آنان را مرتفع سازند:{{متن قرآن|يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا}}<ref>«(نادان آنان را- از بس که خویشتندارند- توانگر میپندارد، ایشان را به چهره باز میشناسی، آنها از مردم با پافشاری چیزی نمیخواهند» سوره بقره، آیه ۲۷۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۲.</ref>. | *[[قرآن کریم]] نیز به این صفت برجسته بسیار پرداخته است. در [[فرهنگ]] [[قرآنی]]، فقیرِ [[مؤمن]] هرگز گدائی نمیکند، چه از [[مردم]] و داشتههای آنان بینیاز است هرچند در واقع مستمند و [[فقیر]] شمرده میشود. از همین رو است که آن کس که از احوال او [[آگاهی]] ندارد، میپندارد که واقعاً بینیاز است. [[قرآن کریم]] [[مؤمنان]] را امر میکند، که به این دسته از اهالی [[جامعه اسلامی]] پرداخته [[نیاز]] آنان را مرتفع سازند: {{متن قرآن|يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا}}<ref>«(نادان آنان را- از بس که خویشتندارند- توانگر میپندارد، ایشان را به چهره باز میشناسی، آنها از مردم با پافشاری چیزی نمیخواهند» سوره بقره، آیه ۲۷۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۲.</ref>. | ||
==مراتب استغناء== | ==مراتب استغناء== | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
*از همین روست که در [[قرآن کریم]]، به دفعات بسیار [[مؤمنان]] به استغناء، [[توکّل]]، [[اعتماد به نفس]]، همّت و به سوی عمل شتافتن، [[دعوت]] شدهاند. در شمار این [[آیات]]- که به وضوح به استغناء [[دعوت]]، و از نظر داشتن به دارائی [[مردمان]] [[نهی]] میفرماید-، میتوان به این [[آیه]] اشاره کرد: {{متن قرآن|وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref>«و به آنچه با آن دستههایی از آنان را بهرهمند گرداندهایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان دادهایم) تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایاتر است» سوره طه، آیه ۱۳۱.</ref>. | *از همین روست که در [[قرآن کریم]]، به دفعات بسیار [[مؤمنان]] به استغناء، [[توکّل]]، [[اعتماد به نفس]]، همّت و به سوی عمل شتافتن، [[دعوت]] شدهاند. در شمار این [[آیات]]- که به وضوح به استغناء [[دعوت]]، و از نظر داشتن به دارائی [[مردمان]] [[نهی]] میفرماید-، میتوان به این [[آیه]] اشاره کرد: {{متن قرآن|وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref>«و به آنچه با آن دستههایی از آنان را بهرهمند گرداندهایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان دادهایم) تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایاتر است» سوره طه، آیه ۱۳۱.</ref>. | ||
*[[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "چون این [[آیه]] نازل شد [[پیامبر اکرم]] [[استوار]] نشستند و آنگاه فرمودند: هرکس به [[اموال]] دیگران نظر دوزد، اندوهش طولانی گردد و ناراحتیاش تمام نشود؛ و هرکس [[نعمتهای خداوند]] را تنها در خوردنی و نوشیدنی بداند، زندگیش کوتاه و عذابش نزدیک گردد"<ref>{{متن حدیث| لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ اسْتَوَى رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} جَالِساً ثُمَّ قَالَ: مَنْ أَتْبَعَ بَصَرَهُ مَا فِي أَيْدِي النَّاسِ طَالَ هَمُّهُ وَ لَمْ يُشْفَ غَيْظُهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْ لِلَّهِ عَلَيْهِ نِعْمَةً إِلَّا فِي مَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ قَصَرَ عِلْمُهُ وَ دَنَا عَذَابُهُ}}؛ تفسیر صافی، ذیل آیه شریفه ۱۳۱ طه.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۸.</ref>. | *[[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "چون این [[آیه]] نازل شد [[پیامبر اکرم]] [[استوار]] نشستند و آنگاه فرمودند: هرکس به [[اموال]] دیگران نظر دوزد، اندوهش طولانی گردد و ناراحتیاش تمام نشود؛ و هرکس [[نعمتهای خداوند]] را تنها در خوردنی و نوشیدنی بداند، زندگیش کوتاه و عذابش نزدیک گردد"<ref>{{متن حدیث| لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ اسْتَوَى رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} جَالِساً ثُمَّ قَالَ: مَنْ أَتْبَعَ بَصَرَهُ مَا فِي أَيْدِي النَّاسِ طَالَ هَمُّهُ وَ لَمْ يُشْفَ غَيْظُهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْ لِلَّهِ عَلَيْهِ نِعْمَةً إِلَّا فِي مَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ قَصَرَ عِلْمُهُ وَ دَنَا عَذَابُهُ}}؛ تفسیر صافی، ذیل آیه شریفه ۱۳۱ طه.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۸.</ref>. | ||
*از دیگر آیاتی که به [[توکّل]] و پس از آن همّت و عمل فرا میخواند، این [[آیه]] را میتوان ذکر کرد:{{متن قرآن|وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}<ref>« و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. پُر واضح است که [[توکّل]]، تنها وقتی [[توکّل]] [[حقیقی]] است، که همّت، عمل و [[اعتماد به نفس]]، از پس آن پدید آید؛ همانگونه که همّت و [[اعتماد به نفس]] بدون [[توکّل]] به [[حضرت حق]] هیچگاه نتیجهای نخواهد داد. | *از دیگر آیاتی که به [[توکّل]] و پس از آن همّت و عمل فرا میخواند، این [[آیه]] را میتوان ذکر کرد: {{متن قرآن|وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}<ref>« و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. پُر واضح است که [[توکّل]]، تنها وقتی [[توکّل]] [[حقیقی]] است، که همّت، عمل و [[اعتماد به نفس]]، از پس آن پدید آید؛ همانگونه که همّت و [[اعتماد به نفس]] بدون [[توکّل]] به [[حضرت حق]] هیچگاه نتیجهای نخواهد داد. | ||
*در خبر است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} "ایشان گروهی را دیدند که دست از [[کشاورزی]] برداشته بودند؛ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به آنان فرمودند: شما کیانید؟ گفتند: ما متوکّلانیم؛ آن [[حضرت]] فرمودند: نه شما سربار دیگرانید!" <ref>{{متن حدیث| رَأَى رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} قَوْماً لَا يَزْرَعُونَ قَالَ مَا أَنْتُمْ قَالُوا نَحْنُ الْمُتَوَكِّلُونَ قَالَ لَا بَلْ أَنْتُمُ الْمُتَّكِلوُنَ}}؛ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۱۷.</ref>؛ و باز در خبر است که آن [[حضرت]]{{صل}} فرمودند : "هر عمل مهمّی که بدون {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref> آغاز شود، پایانی نخواهد داشت" <ref>{{متن حدیث| كُلُّ أَمْرٍ ذِي بَالٍ لَمْ يُذْكَرْ "بِسْمِ اللَّهِ" فَهُوَ أَبْتَرُ}}؛ تفسیر صافی، ذیل تفسیر {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}</ref> [[حدیث]] اول از گروهی سخن میدارد که [[توکّل]] بدون عمل را پیشه خود ساخته بودند، و [[حدیث]] دوّم از عمل بدون [[توکّل]] سخن میرانَد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۸-۳۱۹.</ref>. | *در خبر است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} "ایشان گروهی را دیدند که دست از [[کشاورزی]] برداشته بودند؛ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به آنان فرمودند: شما کیانید؟ گفتند: ما متوکّلانیم؛ آن [[حضرت]] فرمودند: نه شما سربار دیگرانید!" <ref>{{متن حدیث| رَأَى رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} قَوْماً لَا يَزْرَعُونَ قَالَ مَا أَنْتُمْ قَالُوا نَحْنُ الْمُتَوَكِّلُونَ قَالَ لَا بَلْ أَنْتُمُ الْمُتَّكِلوُنَ}}؛ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۱۷.</ref>؛ و باز در خبر است که آن [[حضرت]]{{صل}} فرمودند : "هر عمل مهمّی که بدون {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref> آغاز شود، پایانی نخواهد داشت" <ref>{{متن حدیث| كُلُّ أَمْرٍ ذِي بَالٍ لَمْ يُذْكَرْ "بِسْمِ اللَّهِ" فَهُوَ أَبْتَرُ}}؛ تفسیر صافی، ذیل تفسیر {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}</ref> [[حدیث]] اول از گروهی سخن میدارد که [[توکّل]] بدون عمل را پیشه خود ساخته بودند، و [[حدیث]] دوّم از عمل بدون [[توکّل]] سخن میرانَد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۸-۳۱۹.</ref>. | ||
* بهدست آوردن تمامی [[فضائل]] [[دنیوی]] و اُخروی، در گرو این سه [[فضیلت]] است؛ که شامل [[همراهی]] استغناء، [[اعتماد به نفس]] و [[توکّل]] بر [[حضرت حق]]. از این رو است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرمایند: "هرکس خوش میدارد که قویترین [[مردمان]] باشد، باید بر [[خداوند]] [[توکّل]] نماید" <ref>{{متن حدیث| مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَقْوَى النَّاسِ فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}؛ بحار الأنوار، ج۷۱، ص۱۵۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۹.</ref>. | * بهدست آوردن تمامی [[فضائل]] [[دنیوی]] و اُخروی، در گرو این سه [[فضیلت]] است؛ که شامل [[همراهی]] استغناء، [[اعتماد به نفس]] و [[توکّل]] بر [[حضرت حق]]. از این رو است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرمایند: "هرکس خوش میدارد که قویترین [[مردمان]] باشد، باید بر [[خداوند]] [[توکّل]] نماید" <ref>{{متن حدیث| مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَقْوَى النَّاسِ فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}؛ بحار الأنوار، ج۷۱، ص۱۵۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۹.</ref>. |