پرش به محتوا

ابوجهل در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۸٬۰۹۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ مهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
#[[قرطبی]] در ذیل [[آیه]] ۴۴ و ۴۵ سوره قمر از [[ابوجهل]] یاد می‌کند که در روز [[بدر]]، با اسب خویش تاخت؛ به جلو [[سپاه]] آمد و گفت: ما امروز از [[محمد]] و [[اصحاب]] او [[انتقام]] می‌گیریم و [[خداوند]] این [[آیه]] را نازل فرمود:{{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ‏}}<ref>بلکه می‌گویند: ما گروهی پیروزیم! زودا که آن گروه در هم شکنند و واپس بگریزند؛ سوره قمر، آیه:۴۴-۴۵.</ref><ref>قرطبی، ج ۱۷، ص ۹۵.</ref> گرچه مکّی بودن [[سوره قمر]]، [[سخن]] پیشین را [[تضعیف]] می‌کند. از [[سعد بن ابی وقّاص]] [[نقل]] شده: من [[تأویل]] [[آیه]] را نمی‌دانستم تا اینکه [[پیامبر]]{{صل}} در روز [[بدر]] آن را در مقابل [[مشرکان]] قرائت کرد. وی از قول [[ابن عبّاس]] آورده که بین [[نزول]] [[آیه]] و واقعه [[بدر]]، هفت سال فاصله بوده است<ref>قرطبی، ج ۱۷، ص ۹۵.</ref>.
#[[قرطبی]] در ذیل [[آیه]] ۴۴ و ۴۵ سوره قمر از [[ابوجهل]] یاد می‌کند که در روز [[بدر]]، با اسب خویش تاخت؛ به جلو [[سپاه]] آمد و گفت: ما امروز از [[محمد]] و [[اصحاب]] او [[انتقام]] می‌گیریم و [[خداوند]] این [[آیه]] را نازل فرمود:{{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ‏}}<ref>بلکه می‌گویند: ما گروهی پیروزیم! زودا که آن گروه در هم شکنند و واپس بگریزند؛ سوره قمر، آیه:۴۴-۴۵.</ref><ref>قرطبی، ج ۱۷، ص ۹۵.</ref> گرچه مکّی بودن [[سوره قمر]]، [[سخن]] پیشین را [[تضعیف]] می‌کند. از [[سعد بن ابی وقّاص]] [[نقل]] شده: من [[تأویل]] [[آیه]] را نمی‌دانستم تا اینکه [[پیامبر]]{{صل}} در روز [[بدر]] آن را در مقابل [[مشرکان]] قرائت کرد. وی از قول [[ابن عبّاس]] آورده که بین [[نزول]] [[آیه]] و واقعه [[بدر]]، هفت سال فاصله بوده است<ref>قرطبی، ج ۱۷، ص ۹۵.</ref>.
#[[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلالاً فَهِيَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ}}<ref>  ما غل‌هایی بر گردن‌هایشان تا (زیر) چانه نهاده‌ایم چنان که سرشان بالا مانده است. و ما پیش رویشان سدّی و پشت سرشان سدّی نهاده‌ایم و (دیدگان) آنان را فرو پوشانده‌ایم چنان که (چیزی) نمی‌بینند!؛ سوره یس، آیه:۸-۹.</ref>. به [[اعتقاد]] برخی مفسّران، درباره [[تصمیم]] [[ابوجهل]] به [[قتل پیامبر]] هنگام [[نماز]]، [[خداوند]] بدین‌گونه وی را ناکام ساخت<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۸۳؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۶۴۹ و ۶۵۰.</ref>. [[فخر رازی]] بر آن است که معنای این [[آیه]] و [[آیه]] بعدی، بازداشتن ایشان از اهتدا (راه‌یابی) به [[وسیله]] [[خداوند]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۴۵.</ref>. [[ابوالفتوح رازی]] می‌نویسد: کنایت است و عبارت به طریق [[مبالغه]] از [[جهل]] وعناد و نفور ایشان از [[ایمان]]، تا پنداری که ممنوعند از آن به غل و قید که به هیچ وجه تن در نمی‌دهند و [[اختیار]] نمی‌کنند<ref>روض‌الجنان، ج ۱۶، ص ۱۳۶.</ref>.
#[[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلالاً فَهِيَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ}}<ref>  ما غل‌هایی بر گردن‌هایشان تا (زیر) چانه نهاده‌ایم چنان که سرشان بالا مانده است. و ما پیش رویشان سدّی و پشت سرشان سدّی نهاده‌ایم و (دیدگان) آنان را فرو پوشانده‌ایم چنان که (چیزی) نمی‌بینند!؛ سوره یس، آیه:۸-۹.</ref>. به [[اعتقاد]] برخی مفسّران، درباره [[تصمیم]] [[ابوجهل]] به [[قتل پیامبر]] هنگام [[نماز]]، [[خداوند]] بدین‌گونه وی را ناکام ساخت<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۸۳؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۶۴۹ و ۶۵۰.</ref>. [[فخر رازی]] بر آن است که معنای این [[آیه]] و [[آیه]] بعدی، بازداشتن ایشان از اهتدا (راه‌یابی) به [[وسیله]] [[خداوند]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۴۵.</ref>. [[ابوالفتوح رازی]] می‌نویسد: کنایت است و عبارت به طریق [[مبالغه]] از [[جهل]] وعناد و نفور ایشان از [[ایمان]]، تا پنداری که ممنوعند از آن به غل و قید که به هیچ وجه تن در نمی‌دهند و [[اختیار]] نمی‌کنند<ref>روض‌الجنان، ج ۱۶، ص ۱۳۶.</ref>.
#در ذیل [[آیه]] ۵۵ [[فرقان ]]/ ۲۵ (وَ کانَ الکافِرُ [[علی]] رَبّه ظَهیرا) آورده‌اند که مقصود از [[کافر]]، [[ابوجهل]] است که با پشتوانه [[شیطان]]، [[پروردگار]] خویش را [[مخالفت]] می‌کند<ref>جامع‌البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۳۵.</ref>.
#در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِيرًا}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که به آنان نه سود می‌رساند و نه زیان و کافر در برابر پروردگارش پشتیبان (شیطان) است» سوره فرقان، آیه۵۵.</ref> آورده‌اند که مقصود از [[کافر]]، [[ابوجهل]] است که با پشتوانه [[شیطان]]، [[پروردگار]] خویش را [[مخالفت]] می‌کند <ref>جامع‌البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۳۵.</ref>.
 
#[[ابوجهل]]، به مسلمانانی که از [[پیامبر]]{{صل}} [[پیروی]] می‌کردند، [[تهمت]] زده، می‌گفت: آنان از مرد [[جادو]] شده‌ای [[پیروی]] می‌کنند که [[آیه]] {{متن قرآن| أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلا مَّسْحُورًا  }}<ref> یا چرا گنجی به سوی او (از آسمان) نمی‌افکنند یا باغی ندارد که از (بار و بر) آن بخورد؟و ستم‌پیشگان گفتند: شما جز از مردی جادوشده پیروی نمی‌کنید؛ سوره فرقان، آیه:۸.</ref> بدان اشاره دارد<ref>التعریف ص ۲۲۷.</ref>. نام [[ابوجهل]] جزو یکی از ۱۷ تن مقتسم<ref>المحبّر، ص ۲۰.</ref> (کسانی که در موسم [[حج]] راه‌های [[مکه]] را تقسیم کرده و بر ضدّ [[پیامبر]] [[تبلیغ]] می‌کرده‌اند) آمده که [[خداوند]] در [[سوره حجر]] [[آیه]] ۹۰ به آنان اشاره دارد: {{متن قرآن|كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ}}<ref>«همچنان که (عذاب را) بر بخش‌کنندگان  فرو فرستادیم» سوره حجر، آیه:۹۰.</ref>
۹. [[ابوجهل]]، به مسلمانانی که از [[پیامبر]]{{صل}}[[پیروی]] می‌کردند، [[تهمت]] زده، می‌گفت: آنان از مرد [[جادو]] شده‌ای [[پیروی]] می‌کنند که [[آیه]] ۸ [[فرقان ]]/ ۲۵ بدان اشاره دارد<ref>التعریف ص ۲۲۷.</ref>. نام [[ابوجهل]] جزو یکی از ۱۷ تن مقتسم<ref>المحبّر، ص ۲۰.</ref> (کسانی که در موسم [[حج]] راه‌های [[مکه]] را تقسیم کرده و بر ضدّ [[پیامبر]] [[تبلیغ]] می‌کرده‌اند) آمده که [[خداوند]] در [[سوره حجر]] / ۱۵ [[آیه]] ۹۰ به آنان اشاره دارد: «کَما أنزَلنا عَلی المُقتَسِمین».  
#[[ابوالفتوح]]، در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا}}<ref> و پیش از تو پیامبران را نفرستادیم مگر آنکه بی‌گمان آنان خوراک می‌خورند و در بازارها راه می‌رفتند و شما را مایه آزمون یکدیگر کردیم (تا ببینیم) آیا شکیب می‌ورزید؟ و پروردگار تو بیناست؛ سوره فرقان، آیه:۲۰.</ref>، از مقاتل [[نقل]] کرده که [[آیه]] درباره [[ابوجهل]] و چند تن دیگر که به [[تحقیر]] [[ابوذر]] و برخی [[مؤمنان]] پرداخته بودند، نازل شده است<ref>روض الجنان، ج ۱۴، ص ۲۰۵.</ref>.
 
#همو از مقاتل می‌نویسد<ref>روض الجنان، ج۱۳، ص ۱۳۰.</ref>: چون [[ابوجهل]] و [[نضر بن حارث]]، عبادت‌های [[رسول]] و جدّیت او را دیدند، گفتند: تو خود را به [[مشقّت]] می‌اندازی. در [[دین]] ما، این‌ همه [[رنج]] نیست و [[خدای تعالی]] این [[آیات]] را فرو فرستاد: {{متن قرآن|طه مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى }}<ref> طا، ها. ما قرآن را بر تو فرو نفرستاده‌ایم که به رنج افتی.؛ سوره طه، آیه:۱-۲.</ref>.
۱۰. ابوالفتوح، در ذیل [[آیه]] ۲۰ [[فرقان ]]/ ۲۵، از مقاتل [[نقل]] کرده که [[آیه]] درباره [[ابوجهل]] و چند تن دیگر که به [[تحقیر]] [[ابوذر]] و برخی [[مؤمنان]] پرداخته بودند، نازل شده است:<ref>روض الجنان، ج ۱۴، ص ۲۰۵.</ref> «و جَعَلنا بَعضَکم لِبعضٍ فِتنةً أتَصبِرونَ و کانَ ربُّکَ بَصیرا = و بعضی از شما را [[آزمون]] بعض دیگر ساخته‌ایم. آیا [[شکیبایی]] می‌ورزید؟ و [[پروردگار]] تو همواره [[بینا]] است».
#{{متن قرآن|أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ}}<ref>«آیا آنکه بدو وعده‌ای نیکو داده‌ایم و او آن را خواهد دید چون کسی است که او را از کالای زندگانی این جهان برخوردار کرده‌ایم سپس در روز رستخیز از خوانده‌شدگان  (به سوی دوزخ) است؟» سوره قصص، آیه۶۱.</ref> با همه اختلافی که در [[شأن نزول]] [[آیه]] وجود دارد، نام [[ابوجهل]]، به صورت مصداق "من متّعنه"، برجسته‌تر است <ref>جامع البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۱۹ و ۱۲۰؛ مجمع البیان، ج۷، ص۴۰۸.</ref>.
 
#[[ابوجهل]] با شنیدن [[شجره ملعونه]] در [[قرآن]] ([[اسراء]] / ۱۷، ۶۰) که به گفته مفسّران، درخت زقّوم است، به طعنه می‌گفت: چگونه ممکن است درختی در [[آتش]] باشد، با اینکه [[آتش]] آن را می‌سوزاند؟ و نیز می‌گفت: رفیق شما [[[پیامبر]]] می‌گوید: [[آتش جهنم]] سنگ را می‌سوزاند و آتش‌گیره آن را [[مردم]] و سنگ می‌داند: «وَقودُها النّاسُ و الحِجارَةُ». (بقره / ۲، ۲۴)<ref>جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۱۴۳.</ref>. [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه:۶۰.</ref> می‌فرماید: آن را آزمونی برای [[مردم]] قرار داده‌ایم و در [[آیات]] ۶۴ و ۶۵ سوره صافات می‌فرماید: آن درختی است که از ژرفای [[دوزخ]] برمی‌آید و میوه‌اش گویی سرهای [[شیاطین]] است: {{متن قرآن|إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ}}<ref>«بی‌گمان آن درختی است که در ژرفای  دوزخ می‌بالد شکوفه‌اش چون سر اهریمنان است» سوره صافات، آیه ۶۴- ۶۵.</ref> و آن، غذای [[گناه‌کاران]] است: {{متن قرآن|إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ طَعَامُ الْأَثِيمِ كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ كَغَلْيِ الْحَمِيمِ}}<ref>«بی‌گمان درخت زقّوم، خوراک گناهکار است که چون فلز گداخته در شکم‌ها می‌جوشد؛ همچون جوشیدن آب داغ» سوره دخان، آیه ۴۳-۴۶.</ref>
۱۱. همو از مقاتل می‌نویسد:<ref>روض الجنان، ج۱۳، ص ۱۳۰.</ref> چون [[ابوجهل]] و نضربن [[حارث]]، عبادت‌های [[رسول]] و جدّیت او را دیدند، گفتند: تو خود را به [[مشقّت]] می‌اندازی. در [[دین]] ما، این‌همه [[رنج]] نیست و [[خدای تعالی]] این [[آیات]] را فرو فرستاد: «طه * ما أنزَلنا عَلیکَ القُرءَان لِتَشقی». (طه / ۲۰، ۱ و۲)
#{{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند  تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بی‌گمان دوست می‌گرفتند» سوره اسراء، آیه۷۳.</ref>. [[سیوطی]] از قول [[ابن‌عبّاس]] آورده است که [[ابوجهل]]، [[امیّة بن‌خلف]] و دیگر سران [[قریش]] نزد [[پیامبر]] آمده، گفتند: [[خدایان]] ما را بپذیر تا در آیینت درآییم.<ref>الدرّالمنثور، ج ۵، ص ۳۱۸.</ref> گویا [[پیامبر]] از جدایی [[قوم]] خویش نگران بود و [[اسلام آوردن]] آنان را [[دوست]] می‌داشت که [[آیه]] پیشین و دو [[آیه]] دیگر نازل شد و [[حضرت]] را از [[گرایش]] به آنان برحذر داشت: {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref>
 
#{{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا}}<ref>«و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمه‌ای فرا جوشانی» سوره اسراء، آیه ۹۰.</ref>، {{متن قرآن|أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا}}<ref>«یا چنان که می‌پنداری، آسمان را پاره‌پاره  بر سر ما افکنی یا خداوند و فرشتگان را پیش روی آوری یا خانه‌ای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی و فرا رفتنت را (هم) هرگز باور نخواهیم داشت مگر نوشته‌ای برای ما فرو فرستی که آن را بخوانیم؛ بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۲ -۹۳.</ref> واحدی از [[ابن‌عباس]] [[نقل]] می‌کند که [[ابوجهل]] و سران [[قریش]] بر آن شدند تا با [[پیامبر]] [[مجادله]] کنند و از او خواستند تا از کارهایش دست بردارد. وقتی پافشاری [[پیامبر]] را دیدند، تقاضاهای دیگری را مطرح کردند که این [[آیات]]، بیان‌گر آن است<ref>اسباب النزول، ص ۲۴۶ و ۲۴۷.</ref> و گفتند: هرگز به تو [[ایمان]] نمی‌آوریم، مگر آن‌که برای ما از [[زمین]] چشمه‌ای بجوشانی یا باغی‌از خرما و انگور داشته باشی و در میانش، جویباران را جاری‌سازی یا پاره‌هایی از آسمان را چنان‌که [[گمان]] داری بر [سر] ما بیندازی یا [[خدا]] و [[فرشتگان]] را رویاروی ما بیاوری یا تو را خانه‌ای از [[زر و زیور]] باشد، و بالا رفتنت را [[باور]] نکنیم، مگر آن‌که کتابی برای ما فرود آوری که بخوانیمش. بگو [[پاک]] و منزه است پروردگارم. آیا من جز بشری هستم که پیامبرم؟  
  ۱۲. «أفَمن وَعَدنه وعدا حَسَنا فَهو لـقیه، کَمن متَّعنه مَتعَ الحیوةِ الدُّنیا ثُمّ هو یَومَ القیـمةِ مِن‌المُحضَرینَ = آیا کسی که به او وعده‌ای [[نیکو]] دادیم و او به آن خواهد رسید، مانند کسی است که به بهره زندگانی [[دنیا]] بهره‌مندش ساخته‌ایم؛ سپس او در [[روز قیامت]]، از حاضر شدگان [در صحنه [[عذاب]]] است؟» (قصص / ۲۸، ۶۱) با همه اختلافی که در [[شأن نزول]] [[آیه]] وجود دارد، نام [[ابوجهل]]، به صورت مصداق «من متّعنه»، برجسته‌تر است<ref>جامع البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۱۹ و ۱۲۰؛ مجمع البیان، ج۷، ص۴۰۸.</ref>.
#به [[نقلی]]، [[ابوجهل]] یکی از مسخره‌ کنندگان [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]] به شمار آمده <ref>التعریف، ص ۱۶۳.</ref> که [[خداوند]] درباره آنان [[آیه]] {{متن قرآن| إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref> ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسنده‌ایم؛ سوره حجر، آیه:۹۵.</ref>؛ هرچند در دیگر [[تفاسیر]]، ذیل این [[آیه]] نامی از او به میان نیامده است.
 
#{{متن قرآن|وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا حَتَّى إِذَا جَاؤُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ }}<ref> و برخی از آنان کسانی هستند که به تو گوش می‌دهند در حالی که بر دل‌هایشان پوشش‌هایی  افکنده‌ایم تا درنیابند و در گوش‌هایشان سنگینی‌یی (نهاده‌ایم) و اگر هر نشانه‌ای ببینند به آن ایمان نمی‌آورند تا آنجا که چون نزد تو آیند با تو چالش  می‌ورزند؛ کافران می‌گویند این (چیزی) جز افسانه‌های پیشینیان نیست، سوره انعام، آیه:۲۵.</ref> گفته‌اند: این [[آیه]]، در [[شأن]] [[ابوجهل]] و دیگر سران [[مشرک]] نازل شده که گرد هم آمده تا در باب [[سخنان پیامبر]] [[گفت‌وگو]] کنند.[[ابوسفیان]] گفت: من بعضی از گفته‌های او را [[حق]] می‌دانم؛ امّا [[ابوجهل]] از او خواست که هرگز به آن [[اقرار]] نکند، و در [[روایت]] دیگری است که گفت: [[مرگ]] برای ما، از [[اقرار]] به آن آسان‌تر است و این [[آیه]] نازل شد.<ref>بغوی، ج ۱، ص ۹۱.</ref>
۱۳. [[ابوجهل]] با شنیدن [[شجره ملعونه]] در [[قرآن]] ([[اسراء]] / ۱۷، ۶۰) که به گفته مفسّران، درخت زقّوم است، به طعنه می‌گفت: چگونه ممکن است درختی در [[آتش]] باشد، با اینکه [[آتش]] آن را می‌سوزاند؟ و نیز می‌گفت: رفیق شما [[[پیامبر]]] می‌گوید: [[آتش جهنم]] سنگ را می‌سوزاند و آتش‌گیره آن را [[مردم]] و سنگ می‌داند: «وَقودُها النّاسُ و الحِجارَةُ». (بقره / ۲، ۲۴)<ref>جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۱۴۳.</ref> [[خداوند]] در [[آیه]] ۶۰ [[اسراء]] / ۱۷ می‌فرماید: آن را آزمونی برای [[مردم]] قرار داده‌ایم و در [[آیات]] ۶۴ و ۶۵ صافات / ۳۸ می‌فرماید: آن درختی است که از ژرفای [[دوزخ]] برمی‌آید و میوه‌اش گویی سرهای [[شیاطین]] است: «إنّها شَجَرةٌ تَخرُجُ فِی أصلِ‌الجَحیمِ * طَلعُها کأنَّه رُءُوسُ الشَّیطینِ» و آن، غذای [[گناه‌کاران]] است: «إنّ شَجرتَ الزَّقُّومِ * طَعامُ الأَثیمِ * کَالمُهلِ یَغلی فِی‌البُطون * کَغَلیِ الحَمیمِ = همانا درخت [[زقوم]]، [[خوراک]] [[گناه‌کار]] [ان] است که مانند فلز گداخته در شکم‌ها می‌جوشد؛ چون جوشیدن [[آب]] گرم». (دخان / ۴۴، ۴۳ ـ۴۶)
#از سدّی [[نقل]] شده که [[اخنس‌ بن‌ شریق]] در [[خلوت]] از [[ابوجهل]] درباره [[پیامبر]]{{صل}} پرسید و او گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]![[محمد]] صادق است و هرگز [[دروغ]] نگفته؛ امّا هنگامی که بنی قصی [[پرچم]] مکّه‌ را به دست گرفتند؛ پرده‌دار [[کعبه]] شدند؛ سقایت [[حاجیان]] به دستشان افتاد و سپس [[نبوّت]]! دیگر چه چیزی برای تیره‌های [[قریش]] می‌ماند؟<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref> و این [[آیه]] در [[شأن]] آنان نازل شد: {{متن قرآن| قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لاَ يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ}}<ref> ما خوب می‌دانیم که آنچه می‌گویند تو را اندوهناک می‌گرداند؛ (امّا) به راستی آنان تو را دروغزن نمی‌شمارند بلکه این ستمگران آیات خداوند را انکار می‌کنند؛ سوره انعام، آیه:۳۳.</ref>. [[طبری]] از [[ابن‌ کعب]] [[نقل]] کرده که [[ابوجهل]] به [[پیامبر]] گفت: ما تو را [[تکذیب]] نکرده؛ بلکه آن‌چه را آورده‌ای، [[تکذیب]] می‌کنیم و [[خداوند]] این [[آیه]] را فرود آورد<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref>.
 
#روزی [[ابوجهل]]، به [[آزار پیامبر]] پرداخت و [[حمزه]] به [[حمایت]] از [[حضرت]]، خشمگینانه ضربتی بر او وارد ساخت<ref>مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۵۵۵.</ref>. گفته شده که [[آیه]] ۱۲۲ سوره انعام در این باره نازل شد: {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدین‌گونه آنچه کافران می‌کردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه۱۲۲.</ref>. [[طبری]] اقوالی را در [[تفسیر]] آیه‌ برمی‌شمرد؛ امّا در اینکه مقصود از {{متن قرآن|كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ}} [[ابوجهل]] است، [[تردید]] نمی‌کند<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص ۳۰.</ref>.
۱۴. [[اسراء]] / ۱۷، ۷۳: «و إن کادُوا لَیَفتِنونَک عَن الَّذی أوحَینا إلیکَ لِتَفتَرِی عَلینا غَیرَه و إذا لاتَّخذوکَ خَلیلاً». [[سیوطی]] از قول ابن‌عبّاس آورده است که [[ابوجهل]]، [[امیّة]] بن‌خلف و دیگر سران [[قریش]] نزد [[پیامبر]] آمده، گفتند: [[خدایان]] ما را بپذیر تا در آیینت درآییم.<ref>الدرّالمنثور، ج ۵، ص ۳۱۸.</ref> گویا [[پیامبر]] از جدایی [[قوم]] خویش نگران بود و [[اسلام آوردن]] آنان را [[دوست]] می‌داشت که [[آیه]] پیشین و دو [[آیه]] دیگر نازل شد و [[حضرت]] را از [[گرایش]] به آنان برحذر داشت: «و لَولا أن ثَبَّتنـکَ لَقد کِدتَّ تَرکَنُ إلیهم شَیئا قَلیلاً = و بسا نزدیک بود تو را از آن‌چه بر تو [[وحی]] می‌کنیم، به [[حیله]] [[غافل]] کنند تا غیر از آن را بر ما بربندی و آن‌گاه بی‌گمان تو را [[دوست]] گیرند و اگر گامت را [[استوار]] نداشته بودیم، چه بسا نزدیک بود اندک گرایشی به آنان بیابی». ([[اسراء]] / ۱۷، ۷۴)  
#در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ}}<ref>«و هنگامی که نشانه‌ای (از سوی خداوند) نزدشان آید می‌گویند ما هرگز ایمان نمی‌آوریم تا به ما نیز همانند آنچه به پیامبران خداوند داده شده است داده شود» سوره انعام، آیه:۱۲۴.</ref> آمده است: [[ابوجهل]] گفت: [[سوگند]] به [[خدا]]! به او [[راضی]] نشده، هرگز از وی [[پیروی]] نمی‌کنیم، جز اینکه بر ما نیز چون او [[وحی]] بیاید که [[آیه]] نازل شد: و چون آنان را نشانه‌ای بیاید، گویند هرگز [[ایمان]] نمی‌آوریم، مگر آن‌که‌مانند آن‌چه به [[پیامبران الهی]] داده شده، به ما نیز داده شود. [بگو] [[خداوند]]، بهتر می‌داند که [[رسالت]] خویش را کجا قرار دهد<ref>قرطبی، ج ۷، ص ۵۳.</ref>.
 
#{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ}}<ref> و کافران گفتند: به این قرآن گوش ندهید و در (هنگام خوانده شدن) آن، سخنان بیهوده سر دهید باشد که پیروز گردید؛ سوره فصلت، آیه:۲۶.</ref> از [[ابن‌عباس]] [[روایت]] شده که [[ابوجهل]] می‌گفت: هرگاه [[محمد]] [[قرآن]] می‌خوانَد، هیاهو کنید و فریاد بکشید تا [[آشکار]] نشود چه می‌گوید، و [[آیه]] پیشین نازل شد؛<ref>قرطبی، ج ۱۵، ص ۲۳۲.</ref> گرچه [[ابوجهل]] خود نمی‌توانست از شنیدن [[قرآن]] دوری کند<ref>السیر و المغازی، ص۱۸۹؛ سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۱۵.</ref>.
۱۵. «و قالوا لَن نُؤمِنَ لَکَ حَتّی تَفجُر لَنا مِن الأرضِ یَنبوعا * أو تُسقِطَ السَّماءَ کَما زَعمتَ عَلینا کِسَفا أو تَأتی بِاللّهِ والمَلـئِکةِ قَبیلاً * أو یَکونُ لَکَ بَیتٌ مَن زُخرُفٍ أو تَرقی فی‌السَّماءِو لَن نُؤمِنَ لِرُقیِّکَ حتّی تُنزِّلَ عَلینا کتبا نَقرؤه قُل سُبحانَ ربّی هَل کُنتُ إلاّ بَشرا رَسولاً». ([[اسراء]] / ۱۷، ۹۰ و ۹۲ و ۹۳) واحدی از ابن‌عبّاس [[نقل]] می‌کند که [[ابوجهل]] و سران [[قریش]] بر آن شدند تا با [[پیامبر]] [[مجادله]] کنند و از او خواستند تا از کارهایش دست بردارد. وقتی پافشاری [[پیامبر]] را دیدند، تقاضاهای دیگری را مطرح کردند که این [[آیات]]، بیان‌گر آن است:<ref>اسباب النزول، ص ۲۴۶ و ۲۴۷.</ref> و گفتند: هرگز به تو [[ایمان]] نمی‌آوریم، مگر آن‌که برای ما از [[زمین]] چشمه‌ای بجوشانی یا باغی‌از خرما و انگور داشته باشی و در میانش، جویباران را جاری‌سازی یا پاره‌هایی از ### [[313]]### را چنان‌که [[گمان]] داری بر [سر] ما بیندازی یا [[خدا]] و [[فرشتگان]] را رویاروی ما بیاوری یا تو را خانه‌ای از [[زر و زیور]] باشد، و بالا رفتنت را [[باور]] نکنیم، مگر آن‌که کتابی برای ما فرود آوری که بخوانیمش. بگو [[پاک]] و منزه است پروردگارم. آیا من جز بشری هستم که پیامبرم؟  
#[[ابوجهل]]، هم‌چنین از مصادیق {{متن قرآن|أَفَمَن يُلْقَى فِي النَّارِ }}<ref>آیا آن کس که در روز رستخیز در آتش افکنده می‌شود؛ سوره فصلت، آیه:۴۰.</ref><ref>مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۲۲؛ الدرّالمنثور، ج ۷، ص ۳۳۰.</ref>. و نیز مصداقی از {{متن قرآن|وَيْلٌ لِكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ}}<ref>«وای بر هر دروغزن گناهکار!» سوره جاثیه، آیه۷.</ref><ref>غررالتبیان، ص ۴۷۴.</ref> و در ذیل [[آیه]] ۱۰ سوره [[قلم]]، یکی از افراد {{متن قرآن|وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ}}<ref>«و از هر سوگندخواره فرومایه‌ای فرمان مبر!» سوره قلم، آیه۱۰.</ref> شمرده <ref>روح المعانی، مج ۱۶، ج ۲۹، ص ۴۷.</ref> و از مصادیق {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«آیا آنکه به روی درافتاده (و باژگون) راه می‌رود رهیاب‌تر است یا آنکه استوار  و بر راهی راست راه می‌رود؟» سوره ملک، آیه ۲۲.</ref> تلقّی شده است<ref>قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۴۳.</ref>.
 
#برخی، [[آیه]] {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> بی‌گمان بر کافران برابر است، چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی، ایمان نمی‌آورند؛ سوره بقره، آیه:۶.</ref> را در [[شأن]] [[ابوجهل]]<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۲۸.</ref> و بعضی نیز آن را درباره او و خانواده‌اش می‌دانند<ref>اسباب النزول، ص ۲۶.</ref>.
۱۶. به [[نقلی]]، [[ابوجهل]] یکی از مسخره‌کنندگان [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]] به شمار آمده <ref>التعریف، ص ۱۶۳.</ref> که [[خداوند]] درباره آنان [[آیه]] ۹۵ حجر / ۱۵ را نازل فرمود: «إنّا کفینک المستهزءین»؛ هرچند در دیگر [[تفاسیر]]، ذیل این [[آیه]] نامی از او به میان نیامده است.
#و نیز [[آیه]] {{متن قرآن|زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«زندگانی این جهان برای کافران آراسته شده است و (آنان) مؤمنان را به ریشخند می‌گیرند اما پرهیزگاران در روز رستخیز از آنان فراترند و خداوند به هر کس بخواهد بی‌شمار روزی می‌رساند» سوره بقره، آیه ۲۱۲.</ref> را درباره [[ابوجهل]] و دیگر بزرگان [[قریش]] می‌داند که از نعمت‌های [[دنیایی]] بهره‌مند بودند و [[مؤمنان]] [[فقیر]] را ریشخند می‌کردند<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۵۴۰.</ref>.
 
#[[طبری]]، از [[ابن‌ عباس]] [[نقل]] کرده که وقتی [[ابوطالب]] در بستر مریضی بود، [[ابوجهل]] با عدّه‌ای به بالین او رفته، از [[پیامبر]] بدو [[شکایت]] بردند<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۱۴۹.</ref> که پسر برادرت را از ما بازدار و گرنه او را خواهیم کشت<ref>روض‌الجنان، ج ۷، ص ۴۰۹.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} که حضور داشت، فرمود: اگر [[خورشید]] را در دست راست و [[ماه]] را در دست چپم‌بگذارید، [[دست]] از [[رسالت]] خویش برنمی‌دارم <ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۲۷.</ref>. [[ابوطالب]] با شنیدن این سخن، [[حمایت]] خویش را به طور رسمی از [[پیامبر]] اعلام داشت و بدین طریق، [[ابوجهل]] را درهم [[شکست]]<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۱۵۹.</ref>. پافشاری [[پیامبر]]، بر باورهای خویش و ابراز [[توحید]]، آنان را سخت شگفت‌زده، سرخورده وناامید ساخت. [[آیات]] ۵ تا ۷ ص / ۳۸ در این باره نازل شد: {{متن قرآن|أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ}}<ref>«آیا (همه) خدایان را خدایی یگانه کرده است؟ بی‌گمان این چیزی شگفت است و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) می‌خواهند ما چنین چیزی در آیین واپسین نشنیدیم، این جز دروغبافی نیست» سوره ص، آیه ۵-۷.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۲۷.</ref>.
۱۷. «و مِنهم من یَستَمِعُ إلیکَ و جَعَلنا عَلی قُلوبهم أکِنّةً أن یَفقَهوه و فی ءَاذَانهم وَقرا و إن یَروا کُلَّ ءایةٍ لایؤمِنوا بِها حَتّی إذا جاءُوکَ یُجدِلونَک، یَقولُ الَّذین کَفروا إن هـذا إلاّ أسطیرالأوَّلین». (انعام / ۶، ۲۵) گفته‌اند: این [[آیه]]، در [[شأن]] [[ابوجهل]] و دیگر سران [[مشرک]] نازل شده که گرد هم آمده تا در باب [[سخنان پیامبر]] [[گفت‌وگو]] کنند. [[ابوسفیان]] گفت: من بعضی از گفته‌های او را [[حق]] می‌دانم؛ امّا [[ابوجهل]] از او خواست که هرگز به آن [[اقرار]] نکند، و در [[روایت]] دیگری است که گفت: [[مرگ]] برای ما، از [[اقرار]] به آن آسان‌تر است و این [[آیه]] نازل شد.<ref>بغوی، ج ۱، ص ۹۱.</ref>
#{{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ }}<ref>  و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است؛سوره انفال، آیه:۳۰.</ref>. [[ابوجهل]]، مانند دیگر سران [[مشرک]]، هنگام [[آگاهی]] از [[تصمیم]] [[هجرت پیامبر]]{{صل}} به [[یثرب ]]([[مدینه]]) برآشفت و در طرح توطئه‌ای بر ضدّ [[حضرت]] در [[دارالندوه]]، [[شرکت]] و پیشنهاد [[قتل]] وی را مطرح کرد<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۳۰۰.</ref>. ابن‌سعد می‌گوید: هر کس نظری داد تا به [[ابوجهل]] رسید. وی گفت: از هر قبیله‌ای [[جوانی]] برگزینیم تا با [[شمشیر]] برهنه، بر [[محمد]] [[هجوم]] آورند تا بنی [[عبدمناف]]، [[قاتل]] را نشناخته، [[توانایی]] [[انتقام]] نداشته باشند<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۱۷۶.</ref> و به [[پذیرش]] [[خون]] [[بهایی]] بسنده کنند. این پیشنهاد پذیرفته شد و اگر خبر [[جبرئیل]] به [[پیامبر]] و خوابیدن [[علی]]{{ع}} برجای او در لیله‌المبیت نمی‌بود، [[تصمیم]] [[قریش]] عملی می‌شد<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۳۰۰.</ref>. مفسّران، [[آیه]] پیشین را در باب همین [[توطئه]] می‌دانندکه [[ابوجهل]] در آن نقشی فعّال داشت<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص۸۲۶.</ref>. [[آیه]] ۳۲ سوره [[انفال]] را نیز درباره [[ابوجهل]] دانسته‌اند: {{متن قرآن| وَإِذْ قَالُواْ اللَّهُمَّ إِن كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِّنَ السَّمَاء أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که گفتند: بار خداوندا! اگر این (آیات) که از سوی توست راستین است بر ما از آسمان سنگ ببار یا بر (سر) ما عذابی دردناک بیاور؛ سوره انفال، آیه:۳۲.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۲۸.</ref>
 
27[[بغوی]] در ذیل [[آیه]] ۱۹ رعد / ۱۳ (أَفَمن یَعلمُ أنّما أُنزِلَ إلیکَ مِن رَبّکَ الحَقُّ کَمَن هُو أعمی إنّما یَتذَکّرُ أولوا الألببِ) آورده که [[ابوجهل]]، مصداق در «کَمَن هو أعمی» است.
۱۸. از سدّی [[نقل]] شده که اخنس‌بن‌شریق در [[خلوت]] از [[ابوجهل]] درباره [[پیامبر]]{{صل}} پرسید و او گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]![[محمد]] صادق است و هرگز [[دروغ]] نگفته؛ امّا هنگامی که بنی قصی [[پرچم]] مکّه‌را به دست گرفتند؛ پرده‌دار [[کعبه]] شدند؛ سقایت [[حاجیان]] به دستشان افتاد و سپس [[نبوّت]]! دیگر چه چیزی برای تیره‌های [[قریش]] می‌ماند؟<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref> و این [[آیه]] در [[شأن]] آنان نازل شد: «فإنّهم لایُکذِّبونکَ و لـکنّ الظـَّـلِمینَ بـ ٔ یتِ اللّهِ یَجحَدونَ». (انعام / ۶، ۳۳) [[طبری]] از ابن‌کعب [[نقل]] کرده که [[ابوجهل]] به [[پیامبر]] گفت: ما تو را [[تکذیب]] نکرده؛ بلکه آن‌چه را آورده‌ای، [[تکذیب]] می‌کنیم و [[خداوند]] این [[آیه]] را فرود آورد<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref>.
 
۱۹. روزی [[ابوجهل]]، به [[آزار پیامبر]] پرداخت و [[حمزه]] به [[حمایت]] از [[حضرت]]، خشمگینانه ضربتی بر او وارد ساخت. گفته شده<ref>مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۵۵۵.</ref> که [[آیه]] ۱۲۲ انعام / ۶ در این باره نازل شد: «أو مَن کانَ مَیتا فأحیَینه و جَعَلنا لَه نورا یَمشی بِه فِی‌النّاسِ کَمَن مَثَلهُ فِی الظُّلُمـت لَیسَ بِخارجٍ مِنها کذ لک زُیِّنَ لِلکفرینَ ما کانوا یَعمَلون». [[طبری]] اقوالی را در [[تفسیر]] آیه‌برمی‌شمرد؛ امّا در اینکه مقصود از «کَمَن مَثَلهُ فی‌الظُّلمت» [[ابوجهل]] است، [[تردید]] نمی‌کند<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص ۳۰.</ref>.
 
۲۰. در ذیل [[آیه]] ۱۲۴ انعام / ۶ (و إذا جاءتهُم ءایةٌ قالوا لن‌نؤمنَ حَتّی نُؤتی مِثلَ ما أُوتِیَ [[رُسُل]] اللّهِ اللّه أَعلمُ حیثُ یَجعلُ رِسالَتَه) آمده است:<ref>قرطبی، ج ۷، ص ۵۳.</ref> [[ابوجهل]] گفت: [[سوگند]] به [[خدا]]! به او [[راضی]] نشده، هرگز از وی [[پیروی]] نمی‌کنیم، جز اینکه بر ما نیز چون او [[وحی]] بیاید که [[آیه]] نازل شد: و چون آنان را نشانه‌ای بیاید، گویند هرگز [[ایمان]] نمی‌آوریم، مگر آن‌که‌مانند آن‌چه به [[پیامبران الهی]] داده شده، به ما نیز داده شود. [بگو] [[خداوند]]، بهتر می‌داند که [[رسالت]] خویش را کجا قرار دهد.
 
۲۱. «و قالَ الّذین کَفروا لا تَسمَعوا لِهـذَا القُرءانِ وَالغَوا فیه لَعلّکم تَغلِبون». (فصلت / ۴۱، ۲۶) از ابن‌عبّاس [[روایت]] شده که [[ابوجهل]] می‌گفت: هرگاه [[محمد]] [[قرآن]] می‌خوانَد، هیاهو کنید و فریاد بکشید تا [[آشکار]] نشود چه می‌گوید، و [[آیه]] پیشین نازل شد؛<ref>قرطبی، ج ۱۵، ص ۲۳۲.</ref> گرچه [[ابوجهل]] خود نمی‌توانست از شنیدن [[قرآن]] دوری کند<ref>السیر و المغازی، ص۱۸۹؛ سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۱۵.</ref>.
 
۲۲. [[ابوجهل]]، هم‌چنین از مصادیق «أفَمَن یُلقی فِی‌النّارِ»<ref>مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۲۲؛ الدرّالمنثور، ج ۷، ص ۳۳۰.</ref> (فصلت / ۴۱، ۴۰) و نیز مصداقی از «لکُلِّ أفّاکٍ» (جاثیه / ۴۵، ۷)<ref>غررالتبیان، ص ۴۷۴.</ref> و در ذیل [[آیه]] ۱۰ [[قلم ]]/ ۶۸، یکی از افراد «حَلاّفٍ مَهینٍ» شمرده <ref>روح المعانی، مج ۱۶، ج ۲۹، ص ۴۷.</ref> و از مصادیق «أفَمَن یَمشِی مُکِبّا [[علی]] وَجهِه = آیا کسی که به رو درافتاده، نگون‌سار می‌رود»... ([[ملک]] / ۶۷، ۲۲) تلقّی شده است.<ref>قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۴۳.</ref>
 
۲۳. برخی، [[آیه]] ۶ بقره / ۲ (إنّ الّذین کَفروا سَواءٌ عَلیهم ءَأَنذَرتَهم أَم لم‌تُنذِرهم لایُؤمِنون) را در [[شأن]] [[ابوجهل]]<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۲۸.</ref> و بعضی نیز آن را درباره او و خانواده‌اش می‌دانند<ref>اسباب النزول، ص ۲۶.</ref>.
 
۲۴. و نیز [[آیه]] «زُیِّن لِلَّذینَ کَفروا الحَیوةُ الدُّنیا و یَسخَرونَ مِن‌الّذین ءَامَنوا وَ الّذین اتَّقوا فَوقَهم یَومَ القیـمَة وَاللّهُ یَرزقُ مَن یَشاءُ بِغَیرِ حِسابٍ = زندگانی [[دنیا]] برای [[کافران]] آراسته شده و [[مؤمنان]] را ریشخند می‌کنند؛ [حال آن‌که] [[پرهیزکاران]] در [[روز قیامت]] ازآنان بالاترند و [[خداوند]] هرکس را بخواهد، بی‌شمار روزی می‌دهد» (بقره / ۲، ۲۱۲) را درباره [[ابوجهل]] و دیگر بزرگان [[قریش]] می‌داند که از نعمت‌های [[دنیایی]] بهره‌مند بودند و [[مؤمنان]] [[فقیر]] را ریشخند می‌کردند<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۵۴۰.</ref>.
 
۲۵. [[طبری]]، از ابن‌عبّاس [[نقل]] کرده که وقتی [[ابوطالب]] در بستر مریضی بود، [[ابوجهل]] با عدّه‌ای به بالین او رفته، از [[پیامبر]] بدو [[شکایت]] بردند<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۱۴۹.</ref> که پسر برادرت را از ما بازدار و گرنه او را خواهیم کشت<ref>روض‌الجنان، ج ۷، ص ۴۰۹.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} که حضور داشت، فرمود: اگر [[خورشید]] را در دست راست و [[ماه]] را در دست چپم‌بگذارید، [[دست]] از [[رسالت]] خویش برنمی‌دارم<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۲۷.</ref>. [[ابوطالب]] با شنیدن این سخن، [[حمایت]] خویش را به طور رسمی از [[پیامبر]] اعلام داشت و بدین طریق، [[ابوجهل]] را درهم [[شکست]]<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۱۵۹.</ref>. پافشاری [[پیامبر]]، بر باورهای خویش و ابراز [[توحید]]، آنان را سخت شگفت‌زده، سرخورده وناامید ساخت. [[آیات]] ۵ تا ۷ ص / ۳۸ در این باره نازل شد: «أجَعَل الألِهةَ إلها وحِدا إِنّ هـذا لَشَی‌ءٌ عُجابٌ * وَانطَلَق الملأُ مِنهُم أَنِ امشوا وَ اصبِروا [[علی]] ءَالِهَتِکم إنَّ هـذا لَشی‌ءٌ یُرادُ * ما سَمِعنا بِهـذا فِی‌الملّةِ الأخِرةِ إن هـذا إلاّ اختِلـق = آیا همه [[خدایان]] را خدای یگانه ساخت؟ این امر عجیبی است، و بزرگان ایشان به راه خود رفتند و گفتند: بروید و بر [[[عبادت]]] [[خدایان]] خود پایدار باشید که این امر، مطلوب است. ما چنین چیزی در [[آیین]] واپسین نشنیده‌ایم. این جز از خود بر ساختن نیست»<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۲۷.</ref>.
 
 
۲۶. «و إذ یَمکُر بِک الَّذین کَفروا لِیُثبِتوکَ أو یَقتلوکَ أو یُخرِجوکَ وَ یمکُرونَ و یَمکُرُ اللّهُ و اللّهُ خَیرُ المکِرینَ = و به یادآر که [[کافران]] در [[حق]] تو بداندیشی می‌کردند تا تو را در بند کشند یا بکشند یا آواره کنند و آنان [[مکر]] می‌ورزند و [[خداوند]] [هم] [[مکر]] می‌ورزد و [[خداوند]] [[بهترین]] [[مکر]] ورزان است». ([[انفال]] / ۸، ۳۰) [[ابوجهل]]، مانند دیگر سران [[مشرک]]، هنگام [[آگاهی]] از [[تصمیم]] [[هجرت پیامبر]]{{صل}} به [[یثرب ]]([[مدینه]]) برآشفت و در طرح توطئه‌ای بر ضدّ [[حضرت]] در [[دارالندوه]]، [[شرکت]] و پیشنهاد [[قتل]] وی را مطرح کرد<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۳۰۰.</ref>. ابن‌سعد می‌گوید: هر کس نظری داد تا به [[ابوجهل]] رسید. وی گفت: از هر قبیله‌ای [[جوانی]] برگزینیم تا با [[شمشیر]] برهنه، بر [[محمد]] [[هجوم]] آورند تا بنی [[عبدمناف]]، [[قاتل]] را نشناخته، [[توانایی]] [[انتقام]] نداشته باشند<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۱۷۶.</ref> و به [[پذیرش]] [[خون]] [[بهایی]] بسنده کنند. این پیشنهاد پذیرفته شد و اگر خبر [[جبرئیل]] به [[پیامبر]] و خوابیدن [[علی]]{{ع}} برجای او در لیله‌المبیت نمی‌بود، [[تصمیم]] [[قریش]] عملی می‌شد<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۳۰۰.</ref>. مفسّران، [[آیه]] پیشین را در باب همین [[توطئه]] می‌دانندکه [[ابوجهل]] در آن نقشی فعّال داشت<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص۸۲۶.</ref>. [[آیه]] ۳۲ [[انفال]] / ۸ را نیز درباره [[ابوجهل]] دانسته‌اند: «و چنین بود که می‌گفتند: بار خدایا! اگر این [[حقّ]] است و از سوی تو است، بر ما از [[آسمان]] سنگ ببار یا [[عذاب]] دردناکی بر سر ما بیاور»....<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۲۸.</ref>
 
۲۷. [[بغوی]] در ذیل [[آیه]] ۱۹ رعد / ۱۳ (أَفَمن یَعلمُ أنّما أُنزِلَ إلیکَ مِن رَبّکَ الحَقُّ کَمَن هُو أعمی إنّما یَتذَکّرُ أولوا الألببِ) آورده که [[ابوجهل]]، مصداق در «کَمَن هو أعمی» است.


۲۸. «کذ لکَ أرسلنکَ فی أمّةٍ قَد خَلَت مِن قَبلِها أُممٌ لِتَتلُوَا عَلیهِمُ الّذی أوحَینا إلیکَ و هم یَکفُرونَ‌بِالرّحمـنِ قُل هوَ رَبّی لا إلـه إلاّ هوَ عَلیهِ تَوکّلتُ و إلیه مَتاب». (رعد / ۱۳، ۳۰) [[بغوی]]، در [[سبب نزول]] [[آیه]] آورده<ref>بغوی، ج ۳، ص ۱۹.</ref> که [[ابوجهل]]، [[پیامبر]] را در حجر دید که می‌گوید: یا اللّه یا رحمـن. نزد [[مشرکان]] آمد و گفت:[[محمد]] دو [[خدا]] را می‌خواند: یکی اللّه و دیگری [[رحمن]]، و ما جز رحمان [[یمامه ]][که گویا نام شخصی یا معبودی بوده است]، رحمان دیگری را نمی‌شناسیم. [[آیه]] نازل شد که بدین‌سان تو را در بین امّتی فرستادیم که پیش از آنها امّت‌هایی [آمده و رفته] بودند تا آن‌چه بر تو [[وحی]] کرده‌ایم، بر آنان بخوانی؛ حال آن‌که بر [[خدای رحمان]] [[کفر]] و [[انکار]] می‌ورزند. بگو: او پرودگار من است؛ خدایی جز او نیست؛ بر او [[توکل]] کرده، بازگشت من به سوی او است.
۲۸. «کذ لکَ أرسلنکَ فی أمّةٍ قَد خَلَت مِن قَبلِها أُممٌ لِتَتلُوَا عَلیهِمُ الّذی أوحَینا إلیکَ و هم یَکفُرونَ‌بِالرّحمـنِ قُل هوَ رَبّی لا إلـه إلاّ هوَ عَلیهِ تَوکّلتُ و إلیه مَتاب». (رعد / ۱۳، ۳۰) [[بغوی]]، در [[سبب نزول]] [[آیه]] آورده<ref>بغوی، ج ۳، ص ۱۹.</ref> که [[ابوجهل]]، [[پیامبر]] را در حجر دید که می‌گوید: یا اللّه یا رحمـن. نزد [[مشرکان]] آمد و گفت:[[محمد]] دو [[خدا]] را می‌خواند: یکی اللّه و دیگری [[رحمن]]، و ما جز رحمان [[یمامه ]][که گویا نام شخصی یا معبودی بوده است]، رحمان دیگری را نمی‌شناسیم. [[آیه]] نازل شد که بدین‌سان تو را در بین امّتی فرستادیم که پیش از آنها امّت‌هایی [آمده و رفته] بودند تا آن‌چه بر تو [[وحی]] کرده‌ایم، بر آنان بخوانی؛ حال آن‌که بر [[خدای رحمان]] [[کفر]] و [[انکار]] می‌ورزند. بگو: او پرودگار من است؛ خدایی جز او نیست؛ بر او [[توکل]] کرده، بازگشت من به سوی او است.
۱۱۵٬۱۹۲

ویرایش